English Conversation: Let's Talk about Fall/Autumn (British & American English with subtitles)

- Hello, this is Jack from tofluency.com

- سلام، این جک از سایت tofluency.com است

and welcome to this English lesson

و به این درس انگلیسی

where you're going to listen to a conversation about...

که در آن قرار است به مکالمه ای در مورد ... گوش دهید خوش آمدید

- Fall, or the season of autumn.

- پاییز یا فصل پاییز.

- Well done. (both laughing)

- آفرین. (هر دو می خندند)

- So, yeah.

- We had a practice run.

- خب، بله.

- دویدن تمرین داشتیم.

- We did.

- ما انجام دادیم.

So, this is a conversation

بنابراین، این مکالمه ای است

where you're going to just listen to natural English.

که در آن شما فقط به زبان انگلیسی طبیعی گوش می دهید.

So, you can do this wherever you're from

بنابراین، می‌توانید این کار را از هر کجا که هستید انجام دهید

and feel free to go to the description

و با خیال راحت به توضیحات

to look up some of the key phrases,

بروید تا برخی از عبارات کلیدی را جستجو کنید،

or if you just want to listen along

یا اگر فقط می‌خواهید به همراه گوش

and get some exposure to English, that's great too.

کنید و با زبان انگلیسی آشنا شوید، این نیز عالی است.

So yeah, we're gonna discuss fall today.

پس بله، امروز پاییز را مورد بحث قرار می دهیم.

We've already talked about summer and winter in the past,

ما قبلاً در مورد تابستان و زمستان در گذشته صحبت کرده‌ایم،

and it's just about to go into fall here in the US.

و تازه در حال رفتن به پاییز اینجا در ایالات متحده است.

This is your favorite season.

این فصل مورد علاقه شماست.

- It's my, well, one of my favorite seasons.

- این یکی از فصل های مورد علاقه من است.

I actually really like the transition from summer to fall.

من واقعاً انتقال از تابستان به پاییز را دوست دارم.

- Is that what's happening right now?

- همین الان داره اتفاق میفته؟

- Yes, yes.

- بله بله.

This is my optimal season.

این فصل بهینه من است.

- Right, so the transition to change from summer to fall.

- درست است، بنابراین انتقال به تغییر از تابستان به پاییز.

And summer has been very hot this year, or at times it has.

و تابستان امسال بسیار گرم بوده است، یا گاهی اوقات گرم است.

Where it's been about 90 degrees, high humidity.

جایی که حدود 90 درجه بوده، رطوبت بالاست.

Which means it's difficult to go out and do stuff outside

این بدان معناست که بیرون رفتن و انجام کارهای بیرون سخت است

unless you're at a pool or in the shade or by a river.

مگر اینکه در استخر یا در سایه یا کنار رودخانه باشید.

- That's right. - Yeah.

- درست است. - آره

- So, those are the three things that we like to do.

- بنابراین، این سه کاری است که ما دوست داریم انجام دهیم. پیاده روی های

Shady hikes, going to visit rivers and waterfalls

سایه دار، بازدید از رودخانه ها و آبشارها

and a lot of time at the pool.

و زمان زیادی در استخر.

- Yeah, we spent a lot of time at the pool this summer.

- آره، تابستان امسال زمان زیادی را در استخر گذراندیم.

And then fall or autumn is a lot easier to be outside.

و پس از آن پاییز یا پاییز بیرون بودن بسیار آسان تر است.

- Yes. - Can you explain?

- آره. - می توانید توضیح دهید؟

- Yeah, I mean, I like many things about fall

- بله، منظورم این است که من چیزهای زیادی را در مورد پاییز دوست دارم

that are pretty typical for people to like.

که برای مردم عادی است.

I like the transition to a cozier season.

من انتقال به یک فصل دنج تر را دوست دارم.

I like to pull out sweaters and long boots

من دوست دارم ژاکت ها و چکمه های بلند را بیرون بیاورم

and to think about a few of the warmer beverages and soups

و به چند نوشیدنی و سوپ گرم تر

and things that are more hearty and comforting.

و چیزهایی که دلچسب تر و آرامش بخش تر هستند فکر کنم.

- Yeah, start making chilies again,

- آره، دوباره شروع کن به درست کردن فلفل دلمه ای

which we like to eat, don't we?

که دوست داریم بخوریم، نه؟

- Yeah.

- آره

- When it's the summer, you don't want to have a hot stove

- وقتی تابستان است، نمی خواهید اجاق گاز داغی داشته

cooking something like a soup or a chili,

باشید که چیزی مانند سوپ یا فلفل را بپزد،

especially over a long time.

مخصوصاً برای مدت طولانی.

- Oh yeah, definitely not.

- اوه بله، قطعا نه.

And I like that.

و من این را دوست دارم.

I also like this right now

من هم الان این را دوست دارم

because we still have fruit and vegetables

چون هنوز میوه و سبزی

and flowers and green leaves,

و گل و برگ سبز داریم،

but it started to get a little bit cooler at night.

اما شب ها کمی خنک تر شد.

You can tell that the seasons are about to change

می توان گفت که فصل ها در شرف تغییر هستند

and the Equinox is coming up this month,

و اعتدال در این ماه فرا می رسد،

which is the official start of fall.

که شروع رسمی پاییز است.

- What's the Equinox?

- اعتدال چیست؟

- The Equinox is when you have equal hours

- اعتدال زمانی است که شما

of daylight and nighttime.

ساعات روز و شب مساوی دارید.

And I think it's at the end of September.

و من فکر می کنم در پایان سپتامبر است.

- Yeah, 22nd.

- بله، 22 ام.

- That sounds right.

- درست به نظر می رسد.

- Well, the fall starts on the 22nd.

- خب پاییز از 22 شروع می شود.

- Then that's the Equinox.

- پس آن اعتدال است.

- So, that's coming up pretty soon.

- خب، این خیلی زود در دسترس است.

Do you know where the word fall originates from?

آیا می دانید ریشه کلمه سقوط از کجاست؟

- Can I make a guess that's probably wrong?

- آیا می توانم حدس بزنم که احتمالاً اشتباه است؟

- Yeah, always. - Okay.

- آره همیشه - باشه.

Is it from the leaves falling?

آیا از ریزش برگ ها است؟

- Well, that's probably where...

- خب، احتمالاً آنجاست...

Sorry, where it originated from, as in which country.

ببخشید، از کجا سرچشمه گرفته است ، در کدام کشور.

Have a little think.

کمی فکر کن

There's no wrong answers.

هیچ پاسخ اشتباهی وجود ندارد

- Is it from the UK?

- از انگلستان است؟

- Well, yeah, this is the theory that I learned

- خب، آره، این تئوری است که در

while I was doing a live lesson.

حین اجرای یک درس زنده یاد گرفتم.

Because there's still parts of the UK

زیرا هنوز بخش هایی از بریتانیا وجود دارد

that call it fall.

که آن را پاییز می نامند.

And there's a great article

و یک مقاله عالی وجود دارد

where it looks at word usage from the 1950s and now,

که در آن به استفاده از کلمات از دهه 1950 و اکنون

and how things have changed.

و چگونگی تغییر همه چیز می پردازد.

For example, the TH sound is going away in London.

به عنوان مثال، صدای TH در لندن از بین می رود.

- Yeah, "nuffing" instead of nothing.

- آره، به جای هیچی، "نوف کردن".

So, that TH sound's going away and you can see on a map

بنابراین، آن صدای TH در حال از بین رفتن است و می‌توانید روی نقشه ببینید

where it originates from the sound of the F, which is London

که از صدای F، که لندن است، سرچشمه می‌گیرد

and how it spread it out to the rest of the country.

و چگونه آن را در بقیه کشور پخش می‌کند.

But in the '50s, people were still saying fall

اما در دهه 50، مردم هنوز می‌گفتند سقوط

in certain parts of the UK.

در بخش‌های خاصی از بریتانیا.

And the theory is that they had both terms

و تئوری این است که آنها هر دو اصطلاح را

when the US was colonized,

در زمان استعمار ایالات متحده داشتند،

but autumn won in the UK and fall one in the US

اما پاییز در بریتانیا برنده شد و یکی از آنها در ایالات متحده سقوط کرد

- I wonder about that

- من در مورد آن تعجب می کنم

because I think that there are some phrases

زیرا فکر می کنم برخی از عبارات

that are pretty common in the US that you don't use

در ایالات متحده بسیار رایج هستند که شما آنها را انجام نمی دهید. استفاده از

or that sound old-fashioned to you.

یا آن صدا برای شما قدیمی است.

And then there are some phrases,

و سپس عباراتی وجود دارد،

particularly in the north of England.

به ویژه در شمال انگلستان.

Like sometimes you still say thee and thou for example,

مثل اینکه گاهی هنوز هم می گویید تو و تو

that to me...

مثلاً به من...

But we don't use articles.

اما ما از مقاله استفاده نمی کنیم.

- That's true, but just with the thee and the thou

- درست است، اما فقط با تو و تو

and similar words that to me,

و کلمات مشابهی که به نظر من

sound like they belong in history

متعلق به تاریخ

and the time of Shakespeare.

و زمان شکسپیر است.

And it's funny to me to hear people use it

و برای من خنده دار است که می شنوم مردم از آن

in everyday expressions.

در عبارات روزمره استفاده می کنند.

- Yeah, could you do an example of a Northern expression?

- آره، می تونی مثالی از عبارت شمالی بزنی؟

- No, I can't do an impression of you, you know it.

- نه، من نمی توانم از شما تصوری داشته باشم، شما این را می دانید.

I want to be able to do a good impression of you

می‌خواهم بتوانم برداشت خوبی از شما داشته

and I think in general, I do do decent impressions,

باشم و در کل فکر می‌کنم برداشت‌های شایسته‌ای انجام

but your accent is very hard for me.

می‌دهم، اما لهجه شما برایم خیلی سخت است.

- Yeah, it is.

- آره آن است.

So, fall. - Fall.

پس سقوط کن - سقوط.

- There's a massive crate.

- یک جعبه بزرگ وجود دارد.

I think we've talked about this before.

فکر می کنم قبلاً در این مورد صحبت کرده ایم.

- Did you just say that in an American accent?

- فقط با لهجه آمریکایی گفتی؟

- Fall.

- سقوط.

- Oh my gosh.

- وای خدای من.

- I didn't, I said fall.

- نداشتم، گفتم سقوط کن.

- Oh.

- اوه

(both chuckling)

(هر دو می خندند)

- We try too.

- ما هم سعی می کنیم.

- Yeah, yeah.

- آره آره.

So, certain other things come out, don't they?

بنابراین، برخی چیزهای دیگر ظاهر می شوند، اینطور نیست؟

There's certain holidays as well around fall which you love.

تعطیلات خاصی نیز در اطراف پاییز وجود دارد که شما آنها را دوست دارید.

- I do.

- انجام میدهم.

- Do you want to talk about those a little bit?

-میخوای کمی در مورد اونها صحبت کنیم؟

- Yes.

- آره.

So, there's the Equinox,

بنابراین، اعتدال وجود دارد

which we don't necessarily celebrate.

که ما لزوماً آن را جشن نمی گیریم.

Some traditions do.

برخی از سنت ها انجام می دهند.

And then there's Halloween, Dia de los Muertos

و سپس هالووین، Dia de los Muertos

and Thanksgiving.

و شکرگزاری وجود دارد.

Love them all.

همه آنها را دوست داشته باشید.

- Yeah, and Thanksgiving is in fall, yeah.

- بله، و روز شکرگزاری در پاییز است، بله.

'Cause we learned, do you remember when winter starts?

چون یاد گرفتیم، یادت هست کی زمستان شروع می شود؟

In our winter video and everyone left a comment.

در ویدیوی زمستانی ما و همه نظر گذاشتند.

Is it December? - Oh no.

آیا دسامبر است؟ - وای نه.

- Was it 15th or 21st.

- 15 بود یا 21.

- I didn't read the comments.

- نظرات را نخوندم.

- We've forgotten again.

- ما دوباره فراموش کردیم.

But yes, Thanksgiving is in fall as well.

اما بله، روز شکرگزاری در پاییز نیز هست.

And that is probably the fall holiday

و این احتمالاً تعطیلات پاییز است

in the sense of it comes from other traditions of feast,

به این معنا که از سنت‌های دیگر جشن گرفته می‌شود

the fall harvest and feasting

، برداشت محصول پاییزی و جشن گرفتن

when there's a good fall harvest.

زمانی که برداشت پاییزی خوبی وجود دارد.

So, you have enough food for the winter

بنابراین، شما غذای کافی برای زمستان دارید

to survive basically.

تا اساساً زنده بمانید.

And then you celebrate that fact.

و سپس شما این واقعیت را جشن می گیرید.

But Thanksgiving, obviously has a different spin on it,

اما روز شکرگزاری، بدیهی است که یک چرخش متفاوت در آن دارد،

which we won't go into

because we made a video on Thanksgiving.

که ما به آن نمی

پردازیم زیرا ما یک ویدیو در مورد شکرگزاری ساخته ایم.

- We did.

- ما انجام دادیم.

- That was our first conversation.

- این اولین گفتگوی ما بود.

- Was it? - Yeah.

- بود؟ - آره

Long time ago.

خیلی وقت پیش.

- Okay.

- باشه.

- Yeah, it was like a pilot episode that we did.

- آره، مثل یک قسمت آزمایشی بود که ما انجام دادیم.

So, I'll leave a link to that one.

بنابراین، من یک پیوند به آن یکی می گذارم.

But let's start with Halloween.

اما بیایید با هالووین شروع کنیم.

Halloween is huge in the US.

هالووین در ایالات متحده بسیار بزرگ است.

I am always shocked every year just by how big it is

من همیشه هر سال از این که چقدر بزرگ است

and how early people have to get prepared for.

و مردم چقدر باید برای آن آماده شوند شوکه می شوم.

And two things stand out for me.

و دو چیز برای من برجسته است.

- Go ahead.

- برو جلو

- Firstly, when I suggested that we don't give out candy,

- اولاً وقتی پیشنهاد دادم که آب نبات

but we give out something else

ندهیم، اما چیز دیگری می دهیم

because everyone gives out candy

چون همه آب نبات می دهند

and the kids go crazy over it.

و بچه ها دیوونه می شوند.

And what did you say? Do you remember?

و چه گفتی؟ یادت میاد؟

- No.

- نه

- You said people will come back and egg your house

- گفتی اگر برای مردم آب نبات نگذاری مردم برمی گردند و خانه ات را تخم

if you don't leave candy for people.

می زنند.

- That might have been me being a little dramatic.

- شاید من کمی دراماتیک بودم.

- Yeah.

- آره

- I thought so, but at the same time

- من فکر می کردم، اما در همان زمان

kids would say, "What is this?

بچه ها می گفتند: "این چیست؟

Why are you giving me a beef stick or some carrots

چرا به من یک چوب گوشت گاو یا چند هویج

or a pencil or some little toys?"

یا یک مداد یا چند اسباب بازی کوچک می دهید؟"

- No, if you want to set up

- نه، اگر می‌خواهید

around the corner from our house,

در گوشه خانه ما قرار بگیرید،

you can give away all of those things.

می‌توانید همه آن چیزها را ببخشید.

- Because what it's like is...

- چون چیزی که هست اینه که...

- You can be like the troll in the garden.

- می تونی مثل ترول باغ باشی.

Have some carrots.

مقداری هویج بخورید

(both laughing)

(هر دو می خندند)

- Would you like some carrots instead of candy?

- آیا به جای آب نبات مقداری هویج می خواهید؟

- No.

- نه.

Then we're known as the crazy British guy

پس ما به عنوان مرد دیوانه بریتانیایی

who gives out carrots.

که هویج می دهد شناخته می شویم.

But that was before I really understood everything.

اما این قبل از اینکه واقعاً همه چیز را بفهمم بود.

Before we had children who could walk to houses

قبل از آن بچه هایی داشتیم که می توانستند به خانه ها راه بروند

and I really understood things.

و من واقعاً چیزهایی را می فهمیدم.

But it's crazy here. I can't describe it.

اما اینجا دیوانه است. من نمی توانم آن را توصیف کنم.

It's so different because it's just a mad rush.

این خیلی متفاوت است زیرا فقط یک عجله دیوانه کننده است.

The children all have those little buckets

بچه ها همه آن سطل های کوچک

and they go as quickly as possible to houses.

را دارند و در اسرع وقت به خانه ها می روند.

Get as much candy as possible

تا آنجا که ممکن است آب نبات

and it's just this mad rush for about an hour.

بگیرید و این عجله دیوانه وار برای حدود یک ساعت است.

It's exhausting to me.

برای من خسته کننده است.

- Oh yeah.

- اوه بله.

- But there's also fun things as well for us.

- اما چیزهای سرگرم کننده ای نیز برای ما وجود دارد.

So, there's a neighborhood that have parties, right?

بنابراین، یک محله است که مهمانی دارد، درست است؟

- I mean, trick or treating is fun.

- منظورم این است که ترفند یا درمان سرگرم کننده است.

- Not for me, really.

- نه برای من، واقعا.

I like the part...

من بخش را دوست دارم ...

- Go hand out your carrots.

- برو هویج هایت را بده.

- Well, what I mean by that is everyone dresses up,

- خوب، منظور من از آن این است که همه لباس می پوشند،

Parents, children.

والدین، بچه ها.

- Yes. - Most parents.

- آره. - اکثر والدین

- Yes.

- And it's hard to get an outfit

- آره.

- و

in the week running up to Halloween

در هفته ای که تا هالووین

because everything's sold out,

می رسد، سخت است که لباس بپوشید، زیرا همه چیز فروخته شده است،

which is why you often do it six weeks before.

به همین دلیل است که اغلب آن را شش هفته قبل انجام می دهید.

- I try to come up with the plan six weeks before.

- سعی می کنم شش هفته قبل برنامه را ارائه کنم.

But I mean, I would love to take the time

اما منظورم این است که من دوست دارم

to make our costumes and you know,

برای درست کردن لباس‌هایمان وقت بگذارم و می‌دانی،

every year I just run out of time a little bit,

هر سال کمی وقتم کم می‌شود،

but I think that you can get so creative

اما فکر می‌کنم که می‌توانی خلاقیت به خرج بدهی

and do something really special.

و کار واقعاً ویژه‌ای انجام بدهی.

But the other year I was a sea witch

اما سال دیگر من یک جادوگر دریایی بودم

and our daughter was a mermaid,

و دخترمان یک پری دریایی،

but I had a plan to make these tentacles out of tights.

اما برنامه ای داشتم که این شاخک ها را از جوراب شلواری درست کنم.

And I had a whole design with a head piece

و من یک طرح کامل با سر

and a cape and my tentacles.

و شنل و شاخک هایم داشتم.

And in the end, all I ended up wearing were some tights

و در پایان، تنها چیزی که در نهایت پوشیدم چند جوراب شلواری بود

that I never had time to stuff.

که هیچ وقت فرصت پوشیدن آنها را نداشتم.

So, they just kind of hung around me and a wig.

بنابراین، آنها فقط به نوعی دور من و یک کلاه گیس آویزان بودند.

- I thought it looked okay.

- فکر کردم مشکلی نداره

- It did, it looked okay but my vision was like...

- درست بود، خوب به نظر می رسید اما دید من مثل...

- Which I mean, it looked good.

- یعنی خوب به نظر می رسید.

- Yeah, oh, thank you.

- آره، اوه، ممنون.

- It's all right. - Yeah.

- همه چیز درست است. - آره

- But it's a mad rush, though.

- اما این یک عجله دیوانه کننده است.

- That's British for amazing.

- این انگلیسی برای شگفت انگیز است.

- Well, good.

-خب خوبه

Good.

خوب

Yeah, so it's just a mad rush

بله، این فقط یک عجله دیوانه کننده است

and then Halloween is what I wanted to say though,

و بعد هالووین چیزی است که می خواستم بگویم

is they have block parties with music and dancing

، آیا آنها مهمانی های بلوکی با موسیقی و رقص

and a really good atmosphere.

و فضای واقعاً خوب دارند.

So, that's the fun part for me,

بنابراین، این قسمت سرگرم کننده برای من است،

not just taking a child to a house,

نه اینکه فقط یک کودک را به خانه ای،

to another house, to another house

به خانه ای دیگر، به خانه ای دیگر ببرم

and say, "Don't eat all now."

و بگویم: "حالا همه چیز را نخور."

And then they get home and they're tired,

و بعد به خانه می رسند و خسته هستند

it's late, it's a school night, a lot of times too.

، دیر وقت است، شب مدرسه است ، خیلی وقت ها هم.

And sometimes it's been rainy and cold

و گاهی اوقات هوا بارانی و سرد بوده است

and they just want to eat the candy

و آنها فقط می خواهند آب نبات را بخورند

and then they get a sugar rush

و سپس قند راش می کنند

and then the next day at school,

و روز بعد در مدرسه،

you know, as a former teacher,

می دانید، به عنوان یک معلم سابق

the day after Halloween was the worst day to teach.

، روز بعد از هالووین بدترین روز برای تدریس بود.

- Or the day of Halloween, it depends.

- یا روز هالووین، بستگی دارد.

And I think that I've changed my opinion on it

و فکر می‌کنم اکنون که فعالانه تدریس نمی‌کنم، نظرم را در مورد آن تغییر داده‌ام،

now that I'm not actively teaching

because when you're in the classroom,

زیرا وقتی در کلاس

you're like just contain the chaos.

هستید، انگار هرج و مرج را کنترل می‌کنید.

The least fun that we can have is what we want.

کمترین لذتی که می توانیم داشته باشیم چیزی است که می خواهیم.

That's what we're going for,

این چیزی است که ما برای آن می رویم،

we're going for calm, collected.

ما برای آرامش، جمع شده می رویم.

And now that I'm not actively teaching,

و حالا که فعالانه تدریس

I'm like, "Go crazy, get sugar."

نمی‌کنم، می‌گویم: «دیوانه شو، قند بیاور».

- You can also just think

- شما همچنین می توانید فکر کنید

they should just send the kids outside

که آنها باید بچه ها را

the day after Halloween to run it all off.

یک روز بعد از هالووین بیرون بفرستند تا همه چیز را از بین ببرند.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

But I don't like that part.

اما من آن قسمت را دوست ندارم.

I do not like that part of it.

من آن قسمت را دوست ندارم.

- The chaos?

- هرج و مرج؟

- No, just the endless candy.

- نه، فقط آب نبات بی پایان.

All in the little plastic wrappers, all small and...

همه در بسته های پلاستیکی کوچک ، همه کوچک و...

- Yeah. - Yeah.

- آره. - آره

But fun holiday, all in all.

اما تعطیلات سرگرم کننده، در کل.

- And kind of, I think that what's fun about it too,

- و به نوعی، من فکر می کنم آنچه در مورد آن نیز جالب است،

is that it's so kind of joyful and wild,

این است که بسیار شاد و وحشی است،

but it's also a little bit dark.

اما همچنین کمی تاریک است.

A lot of people will decorate their houses

بسیاری از مردم خانه های خود را

with really scary things like gravestones and ghosts,

با چیزهای واقعا ترسناکی مانند سنگ قبر و ارواح،

witches and just the creepier the better.

جادوگران و هر چه ترسناک تر، بهتر تزئین می کنند.

- Yeah.

- آره

But the person who used to live in the house

اما اونی که قبلا تو خونه ای

that we live in now,

که ما الان زندگی می کنیم زندگی می کرد به خاطر این همه تزیین

it was known as the best house in the neighborhood

به عنوان بهترین خونه محله

because they had all these decorations,

شناخته می شد

but they didn't leave them for us, the neighbor got them.

ولی برای ما نگذاشتند، همسایه گرفت.

So, then they put up all these new decorations

بنابراین، سپس آنها همه این تزئینات جدید را نصب کردند

and we're getting there slowly.

و ما آرام آرام به آنجا می رسیم.

- Yeah. We haven't really gotten there.

- آره ما واقعاً به آنجا نرسیده ایم.

So, you can buy giant inflatable decorations

بنابراین، تقریباً برای هر فصل می توانید دکوراسیون غول پیکر بادی بخرید

for every season almost.

.

And people decorate for the winter holidays,

و مردم برای تعطیلات زمستانی

they'll decorate for Halloween

تزئین می کنند، آنها برای هالووین تزئین می کنند

and you can really decorate your house and yard

و شما واقعاً می توانید خانه و حیاط خود را

throughout the year, but probably Halloween

در طول سال تزئین کنید، اما احتمالا هالووین

and the winter holidays are the biggest ones.

و تعطیلات زمستانی بزرگترین آنها هستند.

- Oh yeah, definitely.

- اوه بله، قطعا.

- But yeah, there was a giant animatronic spider

- اما آره، یک عنکبوت انیماترونیک غول پیکر

in our yard.

- Wasn't there some with a top hat as well.

در حیاط ما بود.

- بعضی ها هم با کلاه بالا نبودند.

Like a giant thing.

مثل یک چیز غول پیکر.

- A giant statue with a top hat.

- یک مجسمه غول پیکر با کلاه بالا.

- Monster, I think. - Oh yeah.

- فکر کنم هیولا. - اوه بله.

See, we never got to see it,

ببینید، ما هرگز نتوانستیم آن را ببینیم،

but everybody will come and knock on our door

اما همه خواهند آمد و در خانه

which we have one Jack-o'-lantern.

ما را که یک جک فانوس داریم، خواهند زد.

- We had the cobwebs.

- ما تار عنکبوت داشتیم.

- Oh yeah, we had cobwebs.

- اوه آره، ما تار عنکبوت داشتیم.

Did we ever hang them?

آیا تا به حال آنها را حلق آویز کردیم؟

- I think so, they weren't very good though.

- من فکر می کنم اینطور است، اگرچه آنها خیلی خوب نبودند.

They were small. - No, they weren't.

کوچک بودند. - نه، نبودند.

- Fall.

- سقوط.

I'm gonna do something now

من اکنون کاری انجام می دهم که در

Where we're gonna talk about clothing

آن در مورد لباس

but talk about the most important aspect of fall clothing.

صحبت می کنیم اما در مورد مهمترین جنبه لباس پاییزی صحبت می کنیم.

And we'll both say it, no. Time out.

و هر دو خواهیم گفت، نه. تایم اوت

We'll both say it on three, it's not boots.

هر دو روی سه می گوییم، چکمه نیست.

But just think about a concept with fall clothing.

اما فقط به یک مفهوم با لباس پاییزی فکر کنید.

What's important?

چه چیزی مهم است؟

- I feel like this is a trap.

- احساس می کنم این یک تله است.

- One, two, three,

- یک، دو، سه،

layers. - Cozy.

لایه. - دنج

- Layers. - Cozy layers.

- لایه های. - لایه های دنج

- (laughs) Cozy layers.

- (می خندد) لایه های دنج.

- Everyone wins.

- همه برنده می شوند.

- Which is, I guess that's a collocation, right?

- حدس می‌زنم که یک ترکیب است، درست است؟

Two words that go together naturally.

دو کلمه که به طور طبیعی با هم همخوانی دارند.

- Yeah. - Pack some cozy layers.

- آره - چند لایه دنج بسته بندی کنید.

Yeah, you need layers, right?

بله، به لایه ها نیاز دارید، درست است؟

Especially here in the mountains.

به خصوص اینجا در کوهستان.

It could be 75 degrees during the day

می تواند در طول روز 75 درجه باشد

and then as soon as the sun goes down,

و به محض غروب خورشید،

we've been out haven't we?

ما بیرون رفته ایم، اینطور نیست؟

And it goes dark earlier.

و هوا زودتر تاریک می شود.

But I just remember some nights at Zillicoah,

اما من فقط چند شب را در Zillicoah به یاد می آورم،

which is a brewery here and we're out

که اینجا یک آبجوسازی است و ما بیرون هستیم

and it's t-shirts on.

و تی شرت هایش را پوشیده ایم.

And then within 10 minutes you need a jacket, don't you?

و سپس در عرض 10 دقیقه به یک ژاکت نیاز دارید، اینطور نیست؟

- Yeah, and also because we're in the mountains,

- بله، و همچنین به دلیل اینکه ما در کوه هستیم،

there are different elevations.

ارتفاعات مختلفی وجود دارد.

So, we're near the Blue Ridge Parkway,

بنابراین، ما نزدیک پارک وی بلو ریج هستیم

which goes through these mountains

که از میان این کوه ها می گذرد

and you can drive up to the Parkway and drive 20 minutes,

و می توانید تا پارک وی رانندگی کنید و 20 دقیقه و نیم ساعت رانندگی کنید و

a half an hour and you'll be at a different elevation

در ارتفاع دیگری

and you'll need some cozy layers.

خواهید بود و به چند لایه دنج نیاز خواهید داشت. .

- Yeah.

- آره

It could be 20, 30 degrees difference, right?

ممکن است 20، 30 درجه اختلاف باشد، درست است؟

- Oh yeah.

- اوه بله.

- Yeah, really big difference.

- آره، واقعاً تفاوت بزرگی است.

- And even so, a lot of people talk about fall color

- و با این حال، بسیاری از مردم در مورد رنگ پاییزی صحبت

and we do live in an area with a lot of trees

می کنند و ما در منطقه ای زندگی می کنیم که درختان زیادی

that lose their leaves in the winter, deciduous trees

در زمستان برگ های خود را از دست می دهند ، درختان برگریز

and before that they turn really vibrant colors.

و قبل از آن به رنگ های واقعاً زنده تبدیل می شوند.

Oranges, reds. - Best in the world here.

نارنجی، قرمز. - بهترین های دنیا اینجاست.

- Yeah, so good.

-آره خیلی خوبه

- People say it's New England.

- مردم می گویند نیوانگلند است.

What do they know up there?

اون بالا چی میدونن؟

- I think we get good fall color similar to New England.

- فکر می کنم رنگ پاییزی خوب شبیه نیوانگلند می گیریم.

- We can experience it over two to three weeks

- ما می توانیم در طول دو تا سه هفته آن را تجربه کنیم

because it starts early or mid October, I think.

زیرا فکر می کنم اوایل یا اواسط اکتبر شروع می شود.

Right at the higher elevations.

درست در ارتفاعات بالاتر

- I think it might actually be late September.

- فکر می کنم واقعاً اواخر سپتامبر باشد.

- Oh, is it early October?

- اوه، اوایل اکتبر است؟

- Early October.

- اوایل اکتبر

It's not September.

شهریور نیست

I'm just being silly.

But no, there's actually a map that tells you.

من فقط دارم احمق میشم

اما نه، در واقع یک نقشه وجود دارد که به شما می گوید.

They'll say, "All right, this year

آنها می گویند، "خوب،

is gonna be early October at the higher elevations."

امسال اوایل اکتبر در ارتفاعات بالاتر خواهد بود."

And then at the lower elevations,

و سپس در ارتفاعات پایین تر

it will say late October when it's at peak.

، می گوید اواخر اکتبر که در اوج است.

What are they called?

چه نامیده می شوند؟

The people who come here.

افرادی که به اینجا می آیند.

- Leaf peepers,

- برگ ریزان،

- Is it really leaf peepers? Are you sure?

- آیا واقعاً برگ خوار است؟ مطمئنی؟

- I'm sure.

- من مطمئن هستم.

Like to peep?

دوست دارید نگاه کنید؟

- Like to look.

- دوست دارم نگاه کنم

- To look.

- نگاه كردن.

- Yeah, usually peeping is kind of a...

- آره، معمولا نگاه کردن یه جورایی...

- Creepy. - Creepy word.

- ترسناکه. - کلمه وحشتناک

- But yeah, people come to our area for the weekend

- اما آره، مردم برای آخر هفته به منطقه ما می آیند

and the parkway is packed, isn't it?

و پارک وی شلوغ است، اینطور نیست؟

It's really busy, this famous road

واقعاً شلوغ است، این جاده معروف

where you can see the colors and you can see it for miles

که می توانید رنگ ها را ببینید و می توانید کیلومترها آن را ببینید

and you have a different variety of color.

و تنوع رنگی متفاوتی دارید.

It's really nice.

واقعا خوب است.

- And people go very slowly.

- و مردم خیلی آهسته می روند.

- And all the overlooks, the park and you can't park there.

- و تمام مشرف ها، پارک و شما نمی توانید آنجا پارک کنید.

But yeah, people come here,

اما بله، مردم به اینجا می آیند،

what were they called again, fall peepers?

آنها را دوباره چه می نامیدند، نظاره گر سقوط؟

- Leaf peepers.

- برگ ریزان.

- Leaf peepers.

- برگ ریزان.

Are you a leaf peeper?

آیا شما یک نگاه کننده ی برگ هستید؟

- Yeah.

- آره

I am, are you?

من هستم، شما؟

- I guess so.

- حدس می زنم اینطور باشد.

And then what happens when the leaves fall?

و سپس وقتی برگها می ریزند چه اتفاقی می افتد؟

We'll say on three. One two, three.

ما در مورد سه می گوییم. یک دو سه.

One, two, three, bag 'em up. We'll put them in compost.

یک، دو، سه، آنها را جمع کنید. ما آنها را در کمپوست قرار می دهیم.

- Well, you do, right?

- خوب، شما، درست است؟

- I mean, yeah.

- یعنی آره

Rake 'em, first.

اول آنها را جمع کن

Yeah, bag 'em up.

آره، کیفشون کن

I wasn't gonna get there.

من قرار نبود به آنجا برسم

- Well, yeah, you need to think

- خب، آره، باید

on your feet a little bit more.

کمی بیشتر روی پای خود فکر کنی.

But yeah, so, this is when you have to do

اما بله، بنابراین، این زمانی است که شما باید کارهای زیادی انجام دهید

a lot of, we call it gardening, but yard work here.

، ما به آن می گوییم باغبانی، اما اینجا کار حیاط.

So, you rake up the leaves, make a pile, jump in it.

بنابراین، برگ ها را با چنگک بلند می کنید، توده ای درست می کنید، در آن می پرید.

Dogs and children jump in the leaves.

سگ ها و بچه ها در برگ ها می پرند.

Then a lot of people put them in bags

بعد خیلی ها آنها را داخل کیسه می گذارند

and then the city will come and collect them in trucks.

و بعد شهر می آید و آنها را در کامیون ها جمع می کند.

Or you can use them as compost.

یا می توانید از آنها به عنوان کمپوست استفاده کنید.

Our compost, did we use it this year?

کمپوست ما امسال استفاده کردیم؟

Did you use any?

آیا از هیچ کدام استفاده کردید؟

- Nope.

- جواب منفی.

- Well, we'll make sure we use it next year.

- خوب، مطمئن می شویم که سال آینده از آن استفاده می کنیم.

But yeah, we have a little compost bin

اما بله، ما یک سطل کمپوست کوچک داریم

and then it's another good time to mulch,

و زمان خوبی برای مالچ پاشی

to prune your trees and bushes, right?

، هرس درختان و بوته هایتان است، درست است؟

But I like doing it in fall because it's a lot cooler.

اما من دوست دارم این کار را در پاییز انجام دهم زیرا بسیار خنک تر است.

- Yeah.

- آره

- Summer yard work's brutal.

- کار در حیاط تابستان وحشیانه است.

- Mosquitoes.

- پشه ها

- Yeah, bees.

- آره زنبورها

- Bees.

- زنبورها

- The sun.

- خورشید.

- The humidity. - Humidity.

- رطوبت - رطوبت

- So, it's nice, the air right now,

- پس خوبه، هوا همین الان

it's a little bit crisper, it's more crisp.

، یه کم ترد تره، ترد تره.

And there's a little bit of a chill in the air at night.

و در شب کمی سرما در هوا وجود دارد.

- Yeah, chill in the air.

- آره، در هوا خنک کن.

What do I say when I come outside

وقتی میام بیرون

and there's a chill in the air and it's not humid?

و هوا سرده و هوا مرطوب نیست چی بگم؟

- When did this become a quiz?

- کی این مسابقه شد؟

Bag 'em up.

کیفشون کن

- I say it's lovely. It's lovely upside.

- میگم قشنگه سربالا دوست داشتنی است

- "Oh, it's lovely."

- "اوه، دوست داشتنی است."

- Yeah, so if it's lovely outside,

- آره، پس اگر بیرون دوست داشتنی است

it means it's a good temperature.

، یعنی دمای خوبی دارد.

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

So, it's a good time to do that,

بنابراین، زمان خوبی برای انجام این کار است،

to exercise, I love playing soccer in the fall.

برای ورزش کردن، من عاشق بازی فوتبال در پاییز هستم.

It's just the perfect time of year to do it,

فقط زمان مناسبی از سال برای انجام این کار است،

but the mornings can be very crisp, very cool.

اما صبح‌ها می‌تواند بسیار ترد، بسیار خنک باشد.

Sometimes you can get a little bit of frost in the fall.

گاهی اوقات ممکن است در پاییز کمی سرما بخورید.

Because yeah, for gardening, you need to know that as well,

چون بله، برای باغبانی، شما باید این را نیز بدانید،

when it might freeze.

زمانی که ممکن است یخ بزند.

And then any other things that you like about fall?

و بعد هر چیز دیگری که در مورد پاییز دوست دارید؟

Pumpkin spice.

ادویه کدو تنبل.

- I know, I was going to say I have one.

-میدونم میخواستم بگم یکی دارم.

Well, I have one pumpkin spice latte every fall.

خوب، من هر پاییز یک لاته ادویه کدو تنبل می‌خورم.

- Just one?

- I know, just one.

- فقط یکی؟

- میدونم فقط یکی.

- You've already had one.

- قبلا یکی داشتی.

Exactly, I'm done.

دقیقا، من تمام کردم.

- Are you not gonna have another?

-دیگه نداری؟

- I'm full on fall.

- من در پاییز سیر هستم.

- Why do you do that?

- چرا آن کار را کردی؟

- If I have another one, it'll be a bonus.

- اگر یکی دیگر داشته باشم، پاداش است.

- But why do you only have one?

- اما چرا فقط یکی داری؟

Because it doesn't taste very good.

چون طعم چندان خوبی ندارد.

But you just want to have that whole...

اما شما فقط می خواهید آن کل را داشته باشید...

Ride the bandwagon of pumpkin spice.

سوار ادویه کدو تنبل شوید.

Is that why?

آیا به همین دلیل است؟

- It is a genuinely good flavor?

- واقعاً طعم خوبی دارد؟

- But why do you only have one?

- اما چرا فقط یکی داری؟

- I don't know

-نمیدونم چون

'cause I'm worried that it could become a habit.

نگرانم که تبدیل به عادت بشه.

- Yeah, it could.

- بله، می تواند.

- I could just become a complete monster.

- من فقط می توانم یک هیولا کامل شوم.

- Do you remember last year when you brought back

- سال گذشته را به یاد دارید که

so many pumpkin spiced items from Trader Joe's?

این همه ادویه کدو تنبل را از Trader Joe به ارمغان آوردید؟

- I'm gonna do that...

- من این کار را می کنم...

Some of them were better than others.

بعضی از آنها بهتر از بقیه بودند.

Some of them are better than others, but I do.

بعضی از آنها بهتر از بقیه هستند، اما من این کار را می کنم.

In general, I like that blend of spices.

به طور کلی من آن ترکیب ادویه ها را دوست دارم.

- I think it's probably weighted to 80% female, 20% male

- من فکر می کنم احتمالاً 80٪ زن، 20٪ مرد

on who buys pumpkin spice lattes.

برای خرید لاته ادویه کدو تنبل است.

Maybe higher. - So, maybe

شاید بالاتر. - بنابراین، شاید

pumpkin spice culture has become gendered,

فرهنگ ادویه کدو تنبل جنسیتی شده است،

but I truly believe that the flavor profile,

اما من واقعاً معتقدم که مشخصات طعم،

everyone can enjoy it.

همه می توانند از آن لذت ببرند.

If you like a little cinnamon and nutmeg in your life,

اگر در زندگی خود کمی دارچین و جوز هندی

you can enjoy it, it's okay.

دوست دارید، می توانید از آن لذت ببرید، اشکالی ندارد.

- Is that what it is?

- همینه؟

- Yeah.

- آره

- Is there nothing else in it?

- چیز دیگری در آن نیست؟

- Maybe like a pinch of cloves.

- شاید مثل یک لقمه میخک.

- So, yeah, these different spices.

- خب، آره، این ادویه های مختلف.

Yeah. - Yeah.

آره - آره

- Yeah, and then our birthdays are in fall which we like.

- بله، و سپس تولد ما در پاییز است که ما دوست داریم.

- We do like that.

- ما اینطوریم

- Yeah, I remember celebrating my birthday here

- آره، یادم هست که تولدم را اینجا جشن گرفتم

and it was really warm.

و واقعا گرم بود.

And I said I've never had a warm sunny day

و من گفتم هرگز در زندگی ام روز آفتابی گرمی

on my birthday in my life.

در روز تولدم نداشته ام.

But it can be hit or miss.

اما می توان آن را ضربه زد یا از دست داد.

It could be cold near the end of October.

ممکن است نزدیک پایان اکتبر سرد باشد.

- It can be. I think that there's still

- میتونه باشه. فکر می‌کنم

some leaves on the trees,

هنوز برگ‌هایی روی درخت‌ها وجود دارد،

which is so nice because when I was growing up,

که خیلی خوب است، زیرا وقتی بزرگ شدم،

I grew up in a more northern state.

در ایالت شمالی‌تر بزرگ شدم.

And so, by the time that my birthday arrived

و بنابراین، زمانی که تولد من

near the end of October, it was always gray.

نزدیک به پایان اکتبر فرا رسید، همیشه خاکستری بود.

- Yeah, oh, in the UK, October.

- آره، اوه، در بریتانیا، اکتبر.

- It's the rainy season, isn't it?

- فصل بارانی است، اینطور نیست؟

- The leaves aren't very colorful they're just brown.

- برگها خیلی رنگارنگ نیستند فقط قهوه ای هستند.

All brown.

تمام قهوه ای.

And then they fall and they get really wet straight away.

و سپس سقوط می کنند و بلافاصله خیس می شوند.

But sometimes the weather can ruin it, can't it?

اما گاهی اوقات آب و هوا می تواند آن را خراب کند، اینطور نیست؟

- Yeah, I think if it's too...

- آره، فکر کنم اگر هم باشه

It has to do with the dry and wetness.

... ربطش به خشکی و تری داره.

I think it has to be somewhat perfect.

به نظر من باید تا حدودی کامل باشد.

'Cause if it's too dry too early,

زیرا اگر خیلی زود خشک شود،

all the leaves turn brown and fall off early.

همه برگها قهوه ای می شوند و زود می ریزند.

And if it doesn't dry out, I don't know.

و اگر خشک نشود، نمی دانم.

- What are those things?

- اون چیزا چیه؟

There has to be some temperature, humidity.

باید مقداری دما، رطوبت وجود داشته باشد.

'Cause if it rained and it was windy for a week,

چون اگر باران ببارد و یک هفته باد باشد،

I imagine a lot of the leaves would just fall.

تصور می‌کنم بسیاری از برگ‌ها می‌ریزند.

"So, we're not gonna turn color this year."

بنابراین، ما امسال رنگی نخواهیم شد.

- "We're out."

- "ما بیرون هستیم."

- "Yeah, this is perfect for us to disintegrate

- "آره، این برای ما عالی است که از هم بپاشیم

and turn into rich soil."

و به خاک غنی تبدیل شویم."

Or compost. - Compost.

یا کمپوست. - کمپوست

- "Let's go in a bag."

- بیا بریم تو یه کیسه.

Okay, well, I hope you've enjoyed this lesson.

خوب، خوب، امیدوارم از این درس لذت برده باشید.

I think we should end it there.

من فکر می کنم ما باید به آن پایان دهیم.

Because we've done a Thanksgiving lesson.

چون ما یک درس شکرگزاری انجام داده ایم.

- Yes. - Yeah.

- آره. - آره

And you should definitely go

و حتما باید بروید

and watch the summer, Thanksgiving

و تابستان، شکرگزاری

and the winter conversations after this one.

و گفتگوهای زمستانی بعد از این یکی را تماشا کنید.

Yeah, and then be sure to go to the description

بله، و سپس حتما به توضیحات

to look at some of the key phrases from this lesson,

بروید تا به برخی از عبارات کلیدی این درس نگاه کنید، آنها

what else should they do?

چه کار دیگری باید انجام دهند؟

Case question.

سوال موردی

- Oh, my question.

- اوه، سوال من.

What is your favorite fall ritual?

مراسم پاییزی مورد علاقه شما چیست؟

So, it could be a food or an item of clothing

بنابراین، این می تواند یک غذا یا یک لباس

or something that you do outside,

یا کاری باشد که شما در خارج از خانه انجام می دهید،

but to celebrate the changing seasons.

اما برای جشن گرفتن تغییر فصل.

- And do you have this season

- و آیا این فصل

in terms of the temperature.

را از نظر دما دارید؟

In case mind is blown.

در صورتی که ذهن منفجر شود.

I'm just thinking of Costa Rica.

من فقط به کاستاریکا فکر می کنم.

Doesn't really change that much except for rainy season.

واقعاً به جز فصل بارانی تغییر چندانی نمی کند.

But yeah, and the southern hemisphere.

اما بله، و نیمکره جنوبی.

- They're going into their spring.

- آنها به بهار خود می روند.

- Yeah, it's about to be spring.

- آره، نزدیک بهار است.

Okay, so yeah, just like if you have fall

خوب، بله، درست مثل اینکه پاییز داشته باشید

or what are the seasons you celebrate the most there?

یا چه فصولی را آنجا بیشتر جشن می گیرید؟

And yeah, click the like button, subscribe if you are new.

و بله، روی دکمه لایک کلیک کنید، اگر تازه کار هستید مشترک شوید.

And as always, yeah, check out the other lessons.

و مثل همیشه، بله، درس های دیگر را بررسی کنید.

One more thing, one more thing.

یک چیز دیگر، یک چیز دیگر.

- One more thing.

- یک چیز دیگر.

We actually chose this topic

ما در واقع این موضوع را

based on somebody recommending that we talk about seasons.

بر اساس توصیه کسی که درباره فصل ها صحبت می کنیم، انتخاب کردیم.

And so, if there are other topics

و بنابراین، اگر موضوعات دیگری وجود دارد

that you're interested in us talking about,

که مایلید در مورد آنها صحبت کنیم،

we'd love to know.

ما دوست داریم بدانیم.

- Yeah, and expand on it too.

- بله، و آن را نیز گسترش دهید.

So say, "Oh, we'd love to know about..."

بنابراین بگویید، "اوه، ما دوست داریم در مورد..."

Someone said hospitals, right.

یک نفر گفت، درست است.

So, it's like, "Talk about a typical

بنابراین، مانند این است، "در مورد یک تجربه معمولی در

hospital experience for a surgery or something like that."

بیمارستان برای یک جراحی یا چیزی شبیه به آن صحبت کنید."

- Okay, yeah.

- باشه آره

Oh yeah, the more specific the better.

اوه بله، هر چه خاص تر بهتر.

- Yeah, it just helps us

- آره، این فقط به ما کمک می کند

think about it a bit more, doesn't it?

کمی بیشتر درباره آن فکر کنیم، اینطور نیست؟

- Yeah. - Yeah.

- آره - آره

Okay, thanks again.

باشه بازم ممنون

Speak to you soon. Bye-bye.

به زودی با شما صحبت می کنم. خداحافظ.

(relaxing music)

(موسیقی آرامش بخش)