LEARN THIS COOL ENGLISH PHRASE (PRACTICE AT THE END OF THE VIDEO) | WITH SUBTITLES

The other day, I shared a picture on Instagram that got quite a lot of

روز دیگر، من تصویری را در اینستاگرام به اشتراک گذاشتم که نظرات بسیار زیادی

comments - I also shared this on Facebook and on VK as well.

را به همراه داشت - من همچنین این را در فیس بوک و همچنین در VK به اشتراک گذاشتم.

And the picture is me taking a picture of myself

و تصویر این است که من با دوربین جدیدم از خودم عکس

with my new camera and this was taken back in 2008 and to give you some

می‌گیرم و این عکس در سال 2008 گرفته شده است و برای اینکه زمینه را به شما بدهم

context, I had just got back from traveling.

، من تازه از سفر برگشته بودم .

So, in 2007, I went traveling and I just got back from traveling and I

بنابراین، در سال 2007، من به مسافرت رفتم و تازه از سفر برگشتم و داشتم

was visiting my then girlfriend - my now wife - Kate who you will know from

به دیدار دوست دخترم - همسر فعلی من - کیت می رفتم که از پادکست خواهید شناخت

the podcast and I just wanted to take up this new hobby because while I was

و من فقط می خواستم این سرگرمی جدید را شروع کنم زیرا در سفر بودم.

traveling ,I started to get into photography.

شروع کردم به عکاسی.

I really enjoyed taking pictures and I had one of those small

من واقعا از عکس گرفتن لذت بردم و یکی از آن

point and shoot cameras.

دوربین های کوچک نقطه و عکاسی را داشتم.

I think it was a Lumix camera that i bought near Time's

فکر می کنم یک دوربین لومیکس بود که در نزدیکی

Square in New York.

میدان تایم در نیویورک خریدم.

And it was a fantastic camera for what I wanted back

و این یک دوربین فوق العاده برای چیزی بود که در

then.

آن زمان می خواستم.

It just fit into my pocket and I could take it everywhere with me.

فقط در جیبم جا می شد و می توانستم آن را همه جا با خودم ببرم.

I also met a couple of travelers who had one of

من همچنین با چند مسافر آشنا شدم که یکی از

those big DSLR cameras and they were showing me the kind of pictures that

آن دوربین‌های DSLR بزرگ را داشتند و آنها نوع عکس‌هایی را که

they could take and I was blown away by the quality of the image that these big

می‌توانستند بگیرند به من نشان می‌دادند و من از کیفیت تصویری که این

cameras could produce, so I started to think about getting one of these cameras

دوربین‌های بزرگ می‌توانستند تولید کنند متحیر شدم، بنابراین شروع کردم به در مورد تهیه یکی از این دوربین ها

for myself and in 2008, I decided to get one.

برای خودم فکر کنم و در سال 2008 تصمیم گرفتم یکی از آن ها را تهیه کنم .

I think it was about two hundred dollars at the time - it was one of the

فکر می‌کنم در آن زمان حدود دویست دلار بود - این یکی از

entry-level cameras and i didn't want to spend too much money on it but i wanted

دوربین‌های سطح ابتدایی بود و نمی‌خواستم پول زیادی برای آن خرج کنم، اما

to be able to get something that would take really good pitches.

می‌خواستم بتوانم چیزی به دست بیاورم که زمین‌های واقعاً خوبی داشته باشد.

And let's just take a look at that photo again: I go in

و دوباره نگاهی به آن عکس بیندازیم: وارد می شوم

to say: I had just got back from traveling and threw myself into

تا بگویم: تازه از سفر برگشته بودم و خودم را به

photography.

عکاسی انداختم.

Now, to throw yourself into something means to do something actively

اکنون، پرتاب کردن خود به چیزی به معنای انجام کاری فعالانه

and with enthusiasm.

و با اشتیاق است.

When I got my camera, I spent so much time taking photos and I

وقتی دوربینم را گرفتم، زمان زیادی را صرف عکس گرفتن کردم و

really wanted to dedicate myself to this new hobby, so I got some books on

واقعاً می خواستم خودم را وقف این سرگرمی جدید کنم، بنابراین چند کتاب در مورد

photography and watched videos on YouTube and I just loved this new hobby - I spent

عکاسی گرفتم و ویدیوها را در YouTube تماشا کردم و فقط عاشق این سرگرمی جدید شدم - زمان زیادی را صرف کردم.

so much time doing it - that's why I said I threw myself into photography.

انجام آن - به همین دلیل گفتم که خودم را به عکاسی انداختم.

Here are some more examples of this expression: I

در اینجا چند نمونه دیگر از این عبارت آورده شده است:

need to throw myself into a new hobby to get over this breakup.

برای غلبه بر این جدایی باید خودم را به سرگرمی جدیدی بیندازم.

I need to throw myself into a new hobby to get over this

برای غلبه بر این جدایی باید خودم را به یک سرگرمی جدید

breakup.

بیندازم.

She's really thrown herself into her studies at the moment.

او واقعاً در حال حاضر خود را به سمت مطالعه اش پرتاب کرده است.

She threw herself into the role of being a new mum.

او خودش را به نقش یک مادر جدید انداخت.

She threw herself into the role of being a

او خودش را در نقش یک

new mom.

مادر جدید انداخت.

And here's another example that is true in my life: when I start

و این مثال دیگری است که در زندگی من صادق است: وقتی

something new, I throw myself into it - and that's why I want to ask you: if you

چیزی جدید را شروع می کنم، خودم را در آن می اندازم - و به همین دلیل است که می خواهم از شما بپرسم: اگر

start a new hobby or if you start learning something new, do you throw

سرگرمی جدیدی را شروع کنید یا اگر شروع به یادگیری چیز جدیدی کنید، آیا خودتان را پرتاب می

yourself into it?

کنید. به آن؟

Let me know in the comments section below - and be sure to

در بخش نظرات زیر به من اطلاع دهید - و حتماً

check out the description to learn some other phrases that I used in this video.

توضیحات را بررسی کنید تا عبارات دیگری را که در این ویدیو به کار بردم یاد بگیرید.

So, thank you for watching - if you're new here subscribe.

بنابراین، از تماشای شما متشکرم - اگر تازه وارد هستید، مشترک شوید.

And I'll see you in the next lesson.

و در درس بعدی شما را می بینم .

Bye for now!

فعلا خداحافظ!