HAVE TO vs MUST: Learn the difference between these two modal verbs (English grammar lesson)

Hello.

سلام.

This is Jack from ToFluency.com and in this episode of Ask Jack, I’m going to talk about

این جک از سایت ToFluency.com است و در این قسمت از جک بپرس، قصد دارم در مورد

2 common modal verbs and the difference between them.

2 افعال رایج وجهی و تفاوت بین آنها صحبت کنم.

Marie asks, “What’s the difference between ‘must’ and ‘have to’?”

ماری می پرسد، "تفاوت بین "باید" و "باید" چیست؟

Thank you for this question.

ممنون از این سوال

Now, this is a very complex topic and it’s not always easy to explain the subtle differences

اکنون، این یک موضوع بسیار پیچیده است و توضیح تفاوت‌های ظریف

between these 2 modal verbs.

بین این دو فعل مدال همیشه آسان نیست.

You know, especially when they’re so common and they have different meanings and they’re

می دانید، به خصوص زمانی که آنها بسیار رایج هستند و معانی مختلفی دارند و

used in different ways depending where you live.

بسته به جایی که در آن زندگی می کنید به روش های مختلفی استفاده می شوند.

And, I don’t want to confuse you.

و، من نمی خواهم شما را گیج کنم.

You know, in order to really understand how to use these 2 modal verbs, it’s important

می دانید، برای اینکه واقعاً بفهمید چگونه از این 2 فعل مدال استفاده کنید، مهم است

to get that input, you know, something I talk about all the time.

که این ورودی را دریافت کنید، می دانید، چیزی که من همیشه در مورد آن صحبت می کنم .

But, I will highlight a few things that are going to help you when it comes to using these

اما، من چند نکته را برجسته می کنم که در استفاده از این 2 فعل به شما کمک می کند

2 verbs.

.

Firstly, both of these verbs, both of these modal verbs can be used for obligation.

اولاً، هر دوی این افعال، هر دوی این افعال وجهی را می توان برای الزام به کار برد.

You know, I must decorate the Christmas tree.

می دانی، من باید درخت کریسمس را تزئین کنم.

You can’t see this but there’s a giant Christmas tree here and I must decorate this

شما نمی توانید این را ببینید اما یک درخت کریسمس غول پیکر اینجا وجود دارد

soon or I have to decorate the Christmas tree soon.

و من باید به زودی آن را تزئین کنم یا باید درخت کریسمس را به زودی تزئین کنم.

Now, the difference and I think this is specific to British English.

حالا این تفاوت و من فکر می کنم این مختص انگلیسی بریتانیایی است.

It might be used in different countries too but I know it’s not as common in American

ممکن است در کشورهای مختلف نیز استفاده شود، اما من می دانم که در انگلیسی آمریکایی آنقدر رایج نیست

English, okay.

، خوب.

There’s a subtle difference between I must decorate the tree and I have to decorate the

یک تفاوت ظریف بین من باید درخت را تزئین کنم و من باید درخت را تزئین کنم وجود دارد

tree.

.

When I say ‘I must decorate the tree’, this is an internal obligation.

وقتی می گویم "من باید درخت را تزئین کنم"، این یک تعهد درونی است.

It’s something that I’m saying that I must do.

این چیزی است که من می گویم که باید انجام دهم.

It’s coming from inside.

از داخل می آید

I must decorate the tree soon.

باید به زودی درخت را تزئین کنم.

However, my wife says to me, “Jack, let’s do this tonight.

با این حال، همسرم به من گفت: «جک، بیا این کار را امشب انجام دهیم.

We have to do it tonight.”

ما باید امشب این کار را انجام دهیم.»

This is more of an external obligation because my wife is telling me I have to do it.

این بیشتر یک تعهد بیرونی است زیرا همسرم به من می گوید باید این کار را انجام دهم.

So, I can tell my friends who say, “Jack, let’s play poker tonight.

بنابراین، می‌توانم به دوستانم بگویم: «جک، بیا امشب پوکر بازی کنیم.

Okay, let’s play some poker tonight.”

خوب، امشب کمی پوکر بازی کنیم.»

And I say, “I can’t because I have to decorate the tree.

و من می گویم: «نمی توانم چون باید درخت را تزئین کنم.

I have to decorate the tree tonight.”

من باید امشب درخت را تزئین کنم.»

Now, if you’re a little bit confused, I’m talking about a Christmas tree here.

حالا، اگر کمی گیج شده‌اید، من در اینجا درباره درخت کریسمس صحبت می‌کنم.

You know, I’m filming this in December.

می دانید، من در ماه دسامبر این را فیلمبرداری می کنم.

So, I have to decorate the Christmas tree tonight.

بنابراین، من باید امشب درخت کریسمس را تزئین کنم.

It’s an external obligation.

این یک تعهد بیرونی است.

My wife is telling me I have to do it.

همسرم به من می گوید باید این کار را انجام دهم.

The example for this that is used all the time is the doctor, you know, and you say,

مثالی که برای این کار همیشه استفاده می شود، می دانید، دکتر است و می گویید:

“I have to take these pills every day for 2 weeks.

«من باید 2 هفته هر روز این قرص ها را بخورم .

It’s an external obligation.

این یک تعهد بیرونی است.

The doctor’s telling you, “You have to do this.”

دکتر به شما می گوید: "تو باید این کار را انجام دهی."

An internal obligation, another example, “I must study harder.”

یک تعهد درونی، مثال دیگر، "من باید سخت تر مطالعه کنم."

I must study harder.

باید بیشتر درس بخونم

That’s an internal obligation where it’s you that’s deciding on this obligation.

این یک تعهد داخلی است که در آن این شما هستید که در مورد این تعهد تصمیم می گیرید.

When we’re talking about obligation in the negative form, we can’t use have to because

وقتی در مورد الزام به شکل منفی صحبت می کنیم، نمی توانیم از have to استفاده کنیم، زیرا

if I say, “You don’t have to do your homework”, it means it’s not necessary.

اگر بگویم، "شما مجبور نیستید تکالیف خود را انجام دهید"، به این معنی است که ضروری نیست.

There is no obligation.

هیچ تعهدی وجود ندارد.

You can but you don’t have to.

شما می توانید اما مجبور نیستید.

It’s up to you.

این به شما بستگی دارد.

And, a lot of people feel that or a lot of people think when you say “You don’t have

و بسیاری از مردم این احساس را دارند یا بسیاری از مردم وقتی می گویید "لازم نیست این

to do it” that it’s the obligation but in the negative sense.

کار را انجام دهید" فکر می کنند که این یک وظیفه است اما به معنای منفی.

It’s not.

این نیست.

As I say, it’s saying that it’s not necessary.

همانطور که من می گویم، می گوید که لازم نیست.

You can do it but you don’t have to do it.

شما می توانید آن را انجام دهید اما مجبور نیستید آن را انجام دهید.

Okay, so when we’re talking about obligation in the negative, generally, we say, “You

خوب، بنابراین وقتی در مورد تعهد به صورت منفی صحبت می کنیم، به طور کلی، می گوییم: "شما

can’t do that” or “You mustn’t do that.”

نمی توانید این کار را انجام دهید" یا "شما نباید این کار را انجام دهید."

Now, we use mustn’t in this sense again.

اکنون، دوباره از mustn به این معنا استفاده می کنیم.

But, that’s a big different to know.

اما، دانستن این یک تفاوت بزرگ است.

You don’t have to do it.

شما مجبور نیستید آن را انجام دهید.

Just think about, you know, when you are at school, you know, or when you were at school

فقط به این فکر کنید، می دانید، وقتی در مدرسه هستید، می دانید، یا زمانی که در مدرسه بودید

and the teacher said “You have to do your homework”, you don’t have to do all of

و معلم گفت: "شما باید تکالیف خود را انجام دهید"، لازم نیست همه

these exercises but you have to do some homework.

این تمرین ها را انجام دهید، اما باید انجام دهید. چند تکلیف انجام بده

You don’t have to study before the exam, but you should.

لازم نیست قبل از امتحان مطالعه کنید، اما باید.

So, it’s, you know, when we’re using “You don’t have to”, it’s you can if you

بنابراین، می دانید، هنگامی که ما از "شما لازم نیست" استفاده می کنیم، اگر بخواهید می توانید

want to but it’s not necessary.

اما لازم نیست.

One last thing I want to say about must because there’s another way that we can use it.

آخرین چیزی که می خواهم در مورد آن بگویم باید بگویم زیرا راه دیگری وجود دارد که می توانیم از آن استفاده کنیم.

We can use it for certainty, when we are sure about something, okay.

ما می توانیم برای اطمینان از آن استفاده کنیم، وقتی در مورد چیزی مطمئن هستیم، خوب.

Now, just look at my hair.

حالا فقط به موهام نگاه کن

In my live lessons, a lot of people comment on my hair so it’s a topic of discussion.

در درس های زنده من، افراد زیادی در مورد موهای من نظر می دهند، بنابراین موضوع بحث است.

And, someone might say, you must be wearing hair gel” or “You must have gel in your

و ممکن است کسی بگوید، شما حتماً ژل مو می‌زنید» یا «شما باید ژل در

hair, you must have gel in your hair” because they are certain I have gel in my hair because

موهایتان داشته باشید، باید ژل در موهایتان داشته باشید» زیرا مطمئن هستند که من به دلیل ظاهر آن ژل در موهایم دارم

of the way it looks.

.

Okay, another example is my friend arrives here, okay.

خوب، مثال دیگر این است که دوست من به اینجا می رسد ، خوب.

He arrives and he says ‘I have been traveling for 16 hours now.

او می رسد و می گوید: الان 16 ساعت است که در سفر هستم.

I’ve been in the car for 16 hours.”

من 16 ساعت در ماشین بودم.»

I say, “You must be exhausted.”

من می گویم: "شما باید خسته شده باشید."

So, it’s when you are certain about something.

بنابراین، زمانی است که شما در مورد چیزی مطمئن هستید.

Okay, you must be exhausted and we use it when we’re basing our prediction, you know

خوب، شما باید خسته شده باشید و زمانی که پیش بینی خود را پایه گذاری می کنیم از آن استفاده می کنیم، شما

our certainty on other factors.

اطمینان ما را بر روی عوامل دیگر می دانید.

You know, something that we can evidence, you know, some kind of evidence.

می دانید، چیزی که ما می توانیم آن را اثبات کنیم، می دانید، نوعی مدرک.

My hair is the evidence, “You must have hair gel in your hair” and my friend who

شواهد موی من است، "شما باید ژل مو در موهای خود داشته باشید" و دوستم که

says he has been driving for 16 hours, “You must be exhausted.”

می گوید 16 ساعت رانندگی کرده است، " حتما خسته شده اید."

So, hopefully, that has given you an introduction to the difference between must and have to.

بنابراین، امیدواریم که این به شما مقدمه ای را با تفاوت بین باید و باید ارائه کرده باشد.

As I say, you know, there are lots of different exceptions and different things going on here

همانطور که گفتم، می دانید، استثناهای مختلف و چیزهای مختلفی در اینجا وجود دارد،

but that is the general idea of how to use these 2 words.

اما این ایده کلی در مورد نحوه استفاده از این 2 کلمه است.

In the comments section, what I want you to do is to just give me some examples of these

در بخش نظرات، کاری که می‌خواهم انجام دهید این است که چند نمونه از این 2 فعل مدال را به من بدهید

2 modal verbs.

.

Talk about a context, maybe do a dialogue but give me some examples in the comments

در مورد یک زمینه صحبت کنید، شاید گفت و گو کنید، اما چند مثال در بخش نظرات به من بدهید

section and I will comment on those for you.

و من در مورد آنها برای شما نظر خواهم داد.

So, thank you for watching this video and I’ll see you next time.

بنابراین، از شما برای تماشای این ویدیو متشکرم و دفعه بعد شما را می بینم.