Advanced English Conversation Lesson #4: Sick 🤮 (learn real English w/ subtitles)

Are we ready?

آیا ما آماده ایم؟

I think so.

من هم اینچنین فکر میکنم.

It's kind of angled more towards you.

به نوعی بیشتر به سمت شما متمایل است.

But that's okay.

اما اشکالی ندارد.

Do you want to put me down a little?

میخوای یه کم منو زیر پا بذاری؟

No, no. That's perfect.

Because I'm taller than you.

نه نه. این کامل است.

چون من از تو بلندترم

You're not.

تو نیستی.

I'm tall.

Look.

من قد بلند هستم.

نگاه کن

But, you're so much shorter than I am.

اما تو خیلی کوتاه تر از من هستی

I'm going to put this in the blooper.

من قصد دارم این را در blooper قرار دهم.

Hello, everybody.

سلام به همه.

This is Jack from ToFluency.com and we are back with another conversation.

این جک از ToFluency.com است و ما با یک گفتگوی دیگر برگشتیم.

And, today, we are going to talk about...

و، امروز، ما قصد داریم در مورد ...

Flu season.

فصل آنفولانزا صحبت کنیم.

Flu season.

فصل آنفولانزا

Now, if you don't know who this is, this is my wife, Kate.

حالا اگر نمی دانید این کیست، این همسر من کیت است.

Hello.

سلام.

And, she is from America.

و او اهل آمریکاست.

I am from the U.K.

من از بریتانیا هستم.

We have these conversations in British and American English.

ما این مکالمات را به انگلیسی انگلیسی و آمریکایی داریم.

So, we're going to talk about the Flu season, getting sick and also staying healthy.

بنابراین، ما در مورد فصل آنفولانزا، بیمار شدن و همچنین سالم ماندن صحبت خواهیم کرد.

Yes.

آره.

How shall we start?

چگونه شروع کنیم؟

Well, I think probably a good introduction would be to say that we didn't really think

خوب، من فکر می کنم احتمالاً یک مقدمه خوب این است که بگوییم ما واقعاً

about getting sick 2 years ago.

2 سال پیش به بیماری فکر نمی کردیم.

Right.

درست.

Three years ago.

سه سال پیش.

Yeah.

We have a three year old who is in school and we are just getting sick constantly.

آره

ما یک بچه سه ساله داریم که در مدرسه است و مدام مریض می شویم.

Yeah.

آره

It's what we think about all the time.

این چیزی است که ما همیشه به آن فکر می کنیم.

Why?

چرا؟

Why is that?

چرا اینطور است؟

Well, okay.

بسیار خوب.

It mainly started when Thomas started daycare.

عمدتاً از زمانی شروع شد که توماس مهدکودک را شروع کرد.

When our son started daycare.

وقتی پسرمان مهدکودک را شروع کرد.

But, also you started teaching at that time in a middle school.

اما، شما در آن زمان در مدرسه راهنمایی شروع به تدریس کردید .

So, you brought the germs home.

بنابراین، شما میکروب ها را به خانه آورده اید.

Thomas brought the germs home and we were just exposed to all these germs.

توماس میکروب ها را به خانه آورد و ما فقط در معرض همه این میکروب ها قرار گرفتیم.

And, we, I've just been getting sick a lot over the past 2 or 3 years.

و ما، من فقط در 2 یا 3 سال گذشته خیلی بیمار شده ام.

Yes.

آره.

And, later on in this conversation, we're going to try and talk about ways to stay healthy

و بعداً در این گفتگو، سعی خواهیم کرد در مورد راه‌هایی برای سالم ماندن صحبت کنیم

or look at ways that we might be able to stay healthy.

یا راه‌هایی را بررسی کنیم که ممکن است بتوانیم سالم بمانیم.

You don't know what those ways are right now.

شما نمی دانید این راه ها در حال حاضر چیست.

But, there are a couple of phrases here that I want to introduce.

اما، در اینجا چند عبارت وجود دارد که می خواهم آنها را معرفی کنم.

Okay.

باشه.

When, what does it mean to be coming down with something or to be fighting something

چه زمانی، پایین آمدن با چیزی یا مبارزه با چیزی

off?

به چه معناست؟

Because I say this a lot.

چون این را زیاد می گویم.

I'll say, "Oh, I'm fighting something off at the moment."

من می گویم، "اوه، من در حال مبارزه با چیزی هستم ."

Yeah, that's that time where you've been exposed to whatever germ it is, whatever virus

بله، آن زمان است که شما در معرض هر میکروبی، هر ویروسی قرار گرفته

and you feel really tired, really worn down and either you're fighting it off,

اید و واقعاً احساس خستگی می کنید، واقعا فرسوده شده اید و یا در حال مبارزه با آن هستید،

which means that your immune system is going to keep you from getting sick or you're coming

به این معنی که سیستم ایمنی شما از ابتلای شما جلوگیری می کند. مریض هستی یا

down with it.

با آن کنار می آیی

Which means that the next day you might wake up with a sore throat or a stuffy nose.

یعنی روز بعد ممکن است با گلودرد یا گرفتگی بینی از خواب بیدار شوید.

Yes.

آره.

So, it's, its not a situation where you say "I'm sick."

بنابراین، این وضعیتی نیست که شما بگویید "من بیمار هستم."

Yeah.

آره

Or, I feel sick.

یا، احساس بیماری می کنم.

You, it's when it's just starting to happen.

شما، این زمانی است که تازه شروع به اتفاق می‌کند.

You know, I'm fighting something off at the moment so I feel tired.

می دانی، من در حال حاضر در حال مبارزه با چیزی هستم، بنابراین احساس خستگی می کنم.

And, usually we know when it's happening because we just want to go and lie down

و، معمولاً ما می دانیم چه زمانی اتفاق می افتد زیرا فقط می خواهیم برویم و دراز

and we just we just want to get away from everything, you know.

بکشیم و فقط می خواهیم از همه چیز دور شویم، می دانید.

Except each other.

به جز یکدیگر.

Well, no.

خب نه.

You want to just be on your own in bed and just, you know, fight it off, basically.

شما می خواهید در رختخواب تنها باشید و می دانید، اساساً با آن مبارزه کنید.

Yeah.

آره

You want your mom to come with a cup of tea and

می خواهی مادرت با یک فنجان چای و

some chicken soup.

کمی سوپ مرغ بیاید.

Yeah, that's right, Yeah and chicken soup is one of those things

بله، درست است، آره و سوپ مرغ یکی از آن چیزهایی است

that people have when they are feeling sick.

که افراد در هنگام بیماری دارند.

We had it the other day.

آن روز را داشتیم.

We did.

ما انجام دادیم.

So, we are constantly fighting things off.

بنابراین، ما دائماً در حال مبارزه با مسائل هستیم.

And, we don't always get sick, sick.

و، ما همیشه مریض نمی شویم، بیمار.

But, we always seem to be in this situation where either Thomas is sick, Emma's sick.

اما، به نظر می رسد که ما همیشه در این شرایط هستیم که یا توماس بیمار است، بیمار اما.

Or, we're feeling under the weather . We're feeling like we're fighting it off.

یا، احساس می کنیم زیر آب و هوا هستیم. ما احساس می کنیم در حال مبارزه با آن هستیم.

Yeah.

آره

So, what kind of symptoms do you have when you're fighting something off?

بنابراین، وقتی در حال مبارزه با چیزی هستید، چه نوع علائمی دارید؟

Except for being tired.

جز خسته بودن

Except for being tired.

جز خسته بودن

I don't know.

من نمی دانم.

I think, for me, that's probably the biggest one.

فکر می کنم، برای من، این احتمالاً بزرگترین مورد است.

Sometimes, I get thirsty.

گاهی اوقات تشنه می شوم.

Yeah.

آره

Sometimes, I find even though I'm so tired, sometimes I find it hard to get to sleep.

گاهی اوقات، با وجود اینکه خیلی خسته هستم، گاهی اوقات خوابیدن برایم سخت است.

That's a good one.

این یکی خوب است.

Yeah, it's harder to get to sleep at night.

آره، شب ها خوابیدن سخت تر است.

My gums sometime, sometimes hurt when I'm fighting something off.

لثه هایم گاهی اوقات، گاهی اوقات وقتی در حال مبارزه با چیزی هستم، درد می کند.

They've been hurting this week and it's some kind of inflammation.

آنها این هفته صدمه دیده اند و این نوعی التهاب است.

Okay.

باشه.

And, sometimes, my hands break out as well when I'm fighting something off too.

و گاهی اوقات وقتی در حال مبارزه با چیزی هستم، دستانم هم می شکند.

But, usually it's just that feeling of low energy and feeling like you can't do anything.

اما، معمولاً فقط این احساس کم انرژی بودن و احساس اینکه نمی توانید کاری انجام دهید است.

Go on, yes.

ادامه بده، بله

And, you don't have any, you don't have any motivation, do you?

و، شما هیچ انگیزه ای ندارید، نه؟

I know.

It's yeah.

میدانم.

بله

Although, usually right before I get sick and this might just be me, but I want to do

اگرچه، معمولاً درست قبل از اینکه بیمار شوم و این ممکن است فقط من باشم، اما من می خواهم کارهای زیادی انجام دهم

a lot.

.

But, at the same time it just seems totally overwhelming and I can't get anything done.

اما، در عین حال، به نظر می رسد کاملاً طاقت فرسا است و من نمی توانم کاری انجام دهم.

And then, I get stressed out.

و بعد استرس میگیرم

Yeah.

آره

No, I do as well.

نه منم همینطور

And, we're not going to talk too much about serious illness in this lesson.

و، ما در این درس زیاد در مورد بیماری جدی صحبت نمی کنیم .

But...

اما...

Except for one very special serious illness.

به جز یک بیماری جدی بسیار خاص.

Yeah, tell everyone about that.

آره به همه در موردش بگو

Which is dear to our heart.

که برای ما عزیز است.

I think that you probably have to fill in the blanks.

به نظر من احتمالا باید جاهای خالی را پر کنید.

Typhoid.

حصبه.

Yes.

Yeah.

آره.

آره

Typhoid.

And, I've mentioned this in a couple of lessons before.

حصبه.

و قبلاً در چند درس به این موضوع اشاره کرده ام.

But, we met while I was traveling and while you were traveling as well in Ecuador.

اما، زمانی که من در سفر بودم و شما هم در اکوادور سفر می کردید، با هم آشنا شدیم.

And, I got typhoid just after you went back to America.

و، درست بعد از اینکه تو به آمریکا برگشتی، به تیفوس مبتلا شدم .

That's right.

درست است.

And, I think I've told everyone about the story about how I went to bed on Wednesday

و فکر می‌کنم این داستان را به همه گفته‌ام که چگونه چهارشنبه ساعت 7:30 به رختخواب رفتم

at 7:30 and I woke up like Friday afternoon.

و مانند بعد از ظهر جمعه از خواب بیدار شدم.

Wow.

وای.

I woke up a couple of times to go to the bathroom or to have a drink of water.

چند بار از خواب بیدار شدم تا به دستشویی بروم یا آب بنوشم.

But, this was a terrible thing to get.

اما، این چیز وحشتناکی بود.

But, it meant that we kept our relationship going.

اما به این معنی بود که ما رابطه خود را ادامه دادیم .

Yeah.

آره

Well, you also, you'd gotten the vaccine for this?

خوب، شما هم، واکسن را برای این کار زده اید؟

Yes.

آره.

So, it wasn't that you went to a country without the vaccines.

بنابراین، اینطور نبود که شما به کشوری بدون واکسن رفتید.

You had gotten the vaccine.

واکسن زده بودی

It's just not a hundred percent effective.

این فقط صد در صد موثر نیست.

So, you got so sick.

پس خیلی مریض شدی

Yeah.

And, when you told me what the doctors at the hospital thought that it was I was just

آره

و وقتی به من گفتی که پزشکان بیمارستان چه فکر می کنند، من فقط

shocked because I didn't think that this was, you

شوکه شدم زیرا فکر نمی

know, it's a disease that you read about a hundred years ago.

کردم که این یک بیماری است که حدود صد سال پیش خوانده اید.

I didn't think that it was a common disease anymore.

من فکر نمی کردم که این یک بیماری شایع است .

Yeah.

آره

So...

بنابراین...

And, I've told everyone the story and I showed a picture

و من داستان را به همه گفتم و یک عکس نشان دادم

Did you?

آیا شما؟

About how, well, about the time when you didn't recognize me.

در مورد اینکه چطور، خوب، در مورد زمانی که شما مرا نشناختید.

Yes.

آره.

Because I had lost so much weight.

چون وزنم خیلی کم شده بود.

Yeah, you lost about 50 pounds.

آره، حدود 50 پوند کم کردی.

What's that in stones or kilograms?

این در سنگ یا کیلوگرم چیست؟

In kilograms about 20 kilograms, I think.

در کیلوگرم حدود 20 کیلوگرم فکر می کنم.

Wow.

وای.

Yeah, it was about that, I feel.

آره، من احساس می کنم در مورد آن بود.

And, I'll link to the picture in the description.

و من به تصویر در توضیحات لینک خواهم داد.

And, by the way, read the description because we have a bunch

و اتفاقاً توضیحات را بخوانید زیرا ما

of phrases from this video and I'll leave all the examples below.

یکسری عبارات از این ویدیو داریم و من تمام نمونه ها را در زیر می گذارم.

But yeah, that, it took me a long time to recover from that.

اما آره، این، مدت زیادی طول کشید تا از این وضعیت خلاص شوم.

Yes.

آره.

And, I feel like as we get older, it takes us longer to get over these colds, to get

و من احساس می‌کنم هر چه بزرگتر می‌شویم، برای غلبه بر این سرماخوردگی، غلبه

over the sickness that we have.

بر بیماری که داریم، بیشتر طول می‌کشد.

Right.

درست.

Yeah.

آره

But, at that time, when you were so sick it just kept us in touch because you would've

اما، در آن زمان، وقتی شما خیلی مریض بودید، فقط ما را در تماس نگه داشت، زیرا شما

been traveling all the way around South America and,

تمام راه را در سراسر آمریکای جنوبی و،

you know, on a bus and we'd had this special connection.

می دانید، در اتوبوس سفر می کردید و ما این ارتباط خاص را داشتیم .

Yeah.

آره

And, this like romantic connection.

و این مانند ارتباط عاشقانه است.

But, who knows if it would've lasted if you hadn't been stuck in Ecuador,

اما، چه کسی می‌داند اگر در اکوادور گیر نمی‌دادید، ادامه می‌داد،

where you could just e-mail me constantly and call me and I could call back.

جایی که می‌توانستید دائماً به من ایمیل بزنید و با من تماس بگیرید و من می‌توانستم تماس بگیرم.

And, I felt like I was in this really special and kind of stressful position.

و، احساس می‌کردم در این موقعیت واقعاً خاص و استرس‌زا هستم.

Yeah.

Because, you didn't tell your family.

آره

چون به خانواده ات نگفتی

Well...

خب...

Your parents.

پدر و مادرت.

Well, my, my dad had an accident at that time and he was in the hospital.

خب بابام اون موقع تصادف کرد و بیمارستان بود.

So, yeah.

پس آره.

It was a strange time.

روزگار عجیبی بود.

Yes.

آره.

So, they didn't even know.

بنابراین، آنها حتی نمی دانستند.

So, it was only me and your sister.

پس فقط من و خواهرت بودیم.

Right.

درست.

Out of everybody that knew and loved you.

از همه کسانی که شما را می شناختند و دوست داشتند.

That knew that you were so, so, so ill.

اون میدونست که تو خیلی مریض هستی

Yeah.

آره

In a foreign country.

در یک کشور خارجی.

In a foreign country, yeah.

در یک کشور خارجی، بله.

And so...

و خب...

Also, my auntie knew as well.

عمه من هم می دانست.

Okay.

باشه.

Yeah.

آره

But, on a more light-hearted thing about this.

اما، در مورد یک چیز ساده تر در مورد این.

Yeah.

آره

Do you remember what I ate and drank during that time?

یادت هست در این مدت چه خوردم و چه نوشیدم ؟

Do you remember?

یادت میاد؟

You ate, you ate cheddar crackers.

خوردی، کراکر چدار خوردی.

Mini cheddars.

مینی چدار.

Mini cheddars.

مینی چدار.

And, you said something really funny.

و، شما یک چیز واقعا خنده دار گفتید.

Did I?

آیا من؟

You said, "Well, you should get the normal sized ones."

گفتی خب باید سایز معمولی بگیری.

Yeah. because you were, because you were so, you know, you were losing so much weight.

آره چون بودی، چون خیلی بودی، می‌دانی، خیلی وزن کم می‌کردی.

But, I couldn't eat anything else.

اما، من نمی توانستم چیز دیگری بخورم.

It was the only thing I felt I could eat at that time.

این تنها چیزی بود که در آن زمان احساس می کردم می توانم بخورم .

Mini cheddars and Gatorade.

مینی چدار و Gatorade.

Yes.

آره.

And, Gatorade, for those you don't know, it's a sports drink.

و، Gatorade، برای کسانی که نمی شناسید، این یک نوشیدنی ورزشی است.

And, in the U.K., do you know what they call this?

و در بریتانیا، آیا می دانید این را چه می نامند؟

No.

Lucozade.

نه

. لوکوزاد.

That does not have the same ring to it.

که همان حلقه را ندارد.

Gatorade.

Lucozade.

گاتورید.

لوکوزاد.

Well, because you're used to Gatorade.

خوب، چون شما به Gatorade عادت کرده اید.

It just doesn't roll of the tongue the same way.

فقط زبان را به همان شکل نمی چرخاند .

Well...

خب...

In my opinion.

به نظر من.

Yeah, it took me a while to get used to Gatorade as well.

آره، مدتی طول کشید تا به Gatorade هم عادت کنم .

Yeah.

آره

But, that's about, that's another thing that's supposed to be really good for you,

اما این چیز دیگری است که قرار است وقتی بیمار هستید واقعاً برای شما خوب باشد

when you're sick, right?

، درست است؟

Because the water has or the sports drinks have electrolytes in them.

زیرا آب یا نوشیدنی های ورزشی دارای الکترولیت هستند.

Yes.

آره.

To replenish that in your body.

تا دوباره آن را در بدن خود پر کنید.

Yeah, and you need to and I was probably craving that for that reason.

بله، و شما نیاز دارید و من احتمالاً به همین دلیل هوس کردم.

I don't think Gatorade is the best drink to have for electrolytes.

فکر نمی کنم گیتورید بهترین نوشیدنی برای الکترولیت باشد.

You know, I think coconut water...

میدونی، فکر کنم آب نارگیل...

Really? ...is the best.

واقعا؟ ...بهترین است.

But, you know, it's what I could find at that time and I wasn't too concerned about...

اما، می دانید، این چیزی است که در آن زمان می توانستم پیدا کنم و خیلی نگران آن نبودم...

No.

نه.

You know, added sugars or added chemicals in there.

می دانید، قند یا مواد شیمیایی اضافه شده در آنجا وجود دارد.

At that time, I just wanted... ...something to replenish myself.

در آن زمان، من فقط می خواستم... ... چیزی برای پر کردن خودم.

Let's talk about about staying healthy.

بیایید در مورد سالم ماندن صحبت کنیم.

Yes.

آره.

Which is, which has become a passion for us.

که برای ما تبدیل به یک علاقه شده است.

Because we're living with this 3-year old.

چون ما با این بچه 3 ساله زندگی می کنیم.

And, 3-year olds are just like walking germs.

و کودکان 3 ساله مانند میکروب های راه رفتن هستند.

Yup.

آره.

They have terrible hygiene.

بهداشت وحشتناکی دارند.

They do.

انجام می دهند.

All of them.

همه آنها.

So, they, well, the big thing they do is they wipe their nose with their hand.

بنابراین، آنها، خوب، کار بزرگی که انجام می دهند این است که بینی خود را با دست خود پاک می کنند.

Yes.

And then, they, their hands go on everything.

آره.

و بعد، آنها، دستشان روی همه چیز می رود.

And, they never think about washing their hands.

و هرگز به شستن دست ها فکر نمی کنند .

You have to remind them to wash their hands.

شما باید به آنها یادآوری کنید که دست های خود را بشویید.

But, what did you get recently for Thomas to try and help him stay healthy?

اما، اخیراً چه چیزی برای توماس به دست آوردید تا سعی کنید به او کمک کنید سالم بماند؟

I got him special vitamins that I think the main things that they have

من ویتامین‌های خاصی به او دادم که فکر می‌کنم اصلی‌ترین چیزهایی که

in them which are good things to kind of boost your

در آن‌ها وجود دارد و چیزهای خوبی برای تقویت

immune system and make you stay healthier

سیستم ایمنی شما هستند و باعث می‌شوند شما سالم‌تر بمانید

is Zinc, Yup.

روی است، بله.

Vitamin C, Yup.

ویتامین C، بله

...and Echinacea.

... و اکیناسه.

Echinacea.

اکیناسه.

Which is an herb, I guess.

که یک گیاه است، حدس می زنم.

Yeah, or a herb.

آره یا یه گیاه

Oh, as you say in your country.

اوه، همانطور که در کشور خود می گویید.

That's one thing I've not got used to is that pronunciation of herb.

این چیزی است که من به آن عادت نکرده ام تلفظ گیاه است.

Of herb, yeah.

از گیاهان، آره

Sounds so strange to me.

به نظرم خیلی عجیب میاد

There's a lot of things that I use now in American English.

چیزهای زیادی وجود دارد که من اکنون در انگلیسی آمریکایی استفاده می کنم .

But yeah, herb.

اما آره گیاهی

Herb for me but herb for American English.

گیاه برای من اما گیاه برای انگلیسی آمریکایی.

So, hopefully, these little, they're like little gummy bears, aren't they?

بنابراین، امیدوارم، این کوچولوها، آنها مانند خرس های کوچک صمغی هستند، اینطور نیست؟

Yes.

آره.

They're like candy or sweets and hopefully they're going to help him stay

آنها مانند آب نبات یا شیرینی هستند و امیدواریم که به او کمک کنند

healthy because he's going to eat them.

سالم بماند زیرا او آنها را می خورد.

He wants to eat them.

او می خواهد آنها را بخورد.

But, also they have the good stuff in them too.

اما، آنها همچنین چیزهای خوبی را در خود دارند.

Okay, we're back.

باشه ما برگشتیم

What I have done, I found a few ways or 3 tips that we can stay healthy.

کاری که انجام دادم، چند راه یا 3 نکته پیدا کردم که می توانیم سالم بمانیم.

Okay.

باشه.

And, what I thought...

و آنچه من فکر کردم...

...we could do is try to apply these over the next week.

... ما می توانیم انجام دهیم این است که سعی کنیم اینها را در هفته آینده اعمال کنیم .

However, there's one that might not be possible.

با این حال، یکی وجود دارد که ممکن است امکان پذیر نباشد.

We'll see.

خواهیم دید.

The first one is eat more vegetables.

اولین مورد این است که سبزیجات بیشتری بخورید.

Okay.

باشه.

I'm onboard.

من سوار هستم

Yeah.

آره

So, Kate's onboard.

بنابراین، کیت سوار است.

She wants to do this.

او می خواهد این کار را انجام دهد.

We haven't been eating as many vegetables as we usually do.

ما به اندازه معمول سبزیجات نخورده ایم.

Yeah.

آره

And, I think it's because it's winter.

و فکر می کنم به این دلیل است که زمستان است.

And, in the summer we have a lot of salads, don't we?

و در تابستان سالادهای زیادی داریم، اینطور نیست؟

Yes.

آره.

We put in cucumber, tomatoes...

خیار، گوجه فرنگی...

Tomatoes.

گوجه فرنگی گذاشتیم.

We put in pepper sometimes.

گاهی فلفل هم میزنیم.

And, we, we love salads but we don't feel like eating them in winter.

و ما سالاد را دوست داریم اما در زمستان حوصله خوردن آنها را نداریم.

No.

نه.

So, we need to find ways to introduce more vegetables

بنابراین، ما باید راه هایی را برای وارد کردن سبزیجات بیشتر

into our weekly diet.

به رژیم غذایی هفتگی خود پیدا کنیم.

Are there, and you might not know this, but are there any vegetables that are supposed

آیا وجود دارد و ممکن است شما این را ندانید، اما آیا سبزیجاتی وجود دارد که

to be more healthy than other vegetables or are they all equally good?

قرار است سالم تر از سبزیجات دیگر باشند یا همه آنها به یک اندازه خوب هستند؟

Okay, we're back.

باشه ما برگشتیم

You just asked a question about vegetables.

شما فقط در مورد سبزیجات سوال پرسیدید.

Yes.

if there are specific vegetables and luckily I've had some time to think.

آره.

اگر سبزیجات خاصی وجود داشته باشد و خوشبختانه مدتی برای فکر کردن داشتم.

By think you mean Google.

منظور شما از فکر کردن گوگل است.

No, because you, you said one before.

نه، چون قبلا یکی گفتی تو.

Did I?

آیا من؟

Which was...garlic.

که...سیر بود.

Garlic, yes.

سیر، بله.

Garlic.

سیر.

By the way, I love the flavor of garlic.

اتفاقا من عاشق طعم سیر هستم.

Me too.

من هم همینطور.

Really?

واقعا؟

Yeah.

آره

But, it's just the...

اما، این فقط ...

You've changed.

It's just the effect afterwards.

شما تغییر کرده اید.

این فقط اثر بعد از آن است.

Oh, that makes sense.

اوه، این منطقی است.

Because it can be quite smelly.

زیرا ممکن است کاملاً بدبو باشد.

Overpowering.

غلبه کننده.

Overpowering, definitely.

غلبه کننده، قطعا.

I've also learned that mushrooms and onions

من همچنین آموخته ام که قارچ و پیاز

are great immune boosters too.

نیز تقویت کننده سیستم ایمنی بدن هستند.

And, I just imagine that most vegetables are going to help you because of the vitamins

و، من فقط تصور می کنم که بیشتر سبزیجات به دلیل ویتامین ها و مواد معدنی به شما کمک می کنند

and minerals.

.

Right?

Yup.

درست؟

آره.

That go in there.

که برو اونجا

So, obviously, eating more vegetables means that you get more vitamins and minerals

بنابراین، بدیهی است که خوردن سبزیجات بیشتر به این معنی است که ویتامین ها و مواد معدنی بیشتری دریافت می کنید

which helps you stay healthy.

که به شما کمک می کند سالم بمانید.

And, it can definitely help you avoid illness and avoid colds

و قطعاً می تواند به شما در جلوگیری از بیماری و جلوگیری از سرماخوردگی

and stuff like that.

و موارد مشابه کمک کند.

Number 2, sleep more.

شماره 2، بیشتر بخواب.

Ah, sleep more.

آه، بیشتر بخواب.

Sleep more.

بیشتر بخواب.

How many hours do you average per night of sleep?

به طور میانگین در هر شب چند ساعت می خوابید؟

That is a good question.

سوال خوبی است.

Because, right now we have Emma and Emma is still waking up several times a night.

چون در حال حاضر اما را داریم و اما هنوز چندین بار در شب بیدار است.

So, I probably get about 5 hours of sleep a night..

بنابراین، من احتمالا حدود 5 ساعت در شب می خوابم..

Five hours.

پنج ساعت.

It's not a lot, is it?

زیاد نیست، نه؟

No.

It's not, it not what I would ideally have.

نه. اینطور نیست، آن چیزی نیست که من در حالت ایده آل داشته باشم.

I would like to have 10 hours of sleep at night.

دوست دارم 10 ساعت شب بخوابم.

Yes.

آره.

Oh wow.

اوه وای.

Twice as much.

دو برابر بیشتر.

Yeah and we used to get a lot of sleep, didn't we?

آره و ما زیاد می خوابیدیم، نه؟

When we didn't have children.

وقتی بچه دار نشدیم

Yeah.

آره

When we didn't have children.

وقتی بچه دار نشدیم

Yeah, it was amazing to think back to even when we were living in Asheville.

بله، حتی زمانی که در اشویل زندگی می کردیم، فکر کردن به گذشته شگفت انگیز بود .

Yeah.

About waking up at 10:00AM, 11:00AM.

آره

درباره بیدار شدن در ساعت 10:00 صبح، 11:00 صبح.

Sometimes at noon.

گاهی ظهر.

Yes, sleeping in.

بله،

Sleeping in.

خوابیدن در داخل.

It's something that we don't do.

این کاری است که ما انجام نمی دهیم.

But, obviously, sleep helps you recover.

اما بدیهی است که خواب به بهبودی شما کمک می کند.

It helps you regenerate and it, it helps your health too.

این به شما کمک می کند تا بازسازی شوید و به سلامت شما نیز کمک می کند.

That makes sense.

این منطقی است.

And, I remember reading once that if you don't get enough sleep

و، به یاد دارم که یک بار خواندم که اگر به اندازه کافی

your blood sugar is elevated, insulin levels are higher

نخوابید، قند خون شما بالا می رود، سطح انسولین بالاتر می رود

and, obviously, this isn't a good thing to have in general.

و، بدیهی است که به طور کلی این چیز خوبی نیست .

But, what have we just done recently to help us get to sleep?

اما، اخیراً چه کارهایی انجام داده‌ایم تا بخوابیم؟

Do you remember?

یادت میاد؟

On our phones?

روی گوشی های ما؟

Is that what you're thinking of?

آیا این همان چیزی است که شما به آن فکر می کنید؟

So, our phones, we have new phones, which is really exciting.

بنابراین، تلفن های ما، ما گوشی های جدیدی داریم که واقعاً هیجان انگیز است.

Yeah.

They have these special modes where the screen changes, can change colors.

آره

آنها این حالت های خاص را دارند که در آن صفحه تغییر می کند، می تواند رنگ ها را تغییر دهد.

So, I think it's, if it's a blue screen...

بنابراین، فکر می‌کنم اگر صفحه آبی باشد...

Yes.

بله.

So, normally the light is really blue which means it's got this very blue temperature

بنابراین، معمولاً نور واقعاً آبی است که به این معنی است که این دمای بسیار آبی را

to the whole color on the screen.

به کل رنگ روی صفحه نمایش می دهد.

But, we've put it on a mode so that it automatically goes to a warmer temperature

اما، ما آن را روی حالتی قرار داده‌ایم که به‌طور خودکار به دمای گرم‌تر می‌رود،

because a blue light has been proven to show, it just releases the hormones that suggest

زیرا ثابت شده است که نور آبی نشان داده می‌شود، فقط هورمون‌هایی را آزاد می‌کند که نشان می‌دهند

like, "Okay, it's time to, time to get going."

، "خوب، وقت آن است، زمان شروع است. "

Wake up.

بیدار شو

Yeah, it's like looking at the sun.

آره، مثل نگاه کردن به خورشید است.

And, when you're looking, when you have the sun in the morning

و وقتی نگاه می کنید، وقتی صبح آفتاب

it helps you wake up.

دارید به شما کمک می کند بیدار شوید.

Yes.

آره.

But then, that warmer light, apparently, it helps you relax more

اما پس از آن، آن نور گرمتر، ظاهراً به شما کمک می کند بیشتر آرام شوید

and it doesn't interfere with your hormones.

و با هورمون های شما تداخلی ایجاد نمی کند.

I was a little bit skeptical at first but now I've really been noticing.

در ابتدا کمی شک داشتم اما اکنون واقعا متوجه شده ام.

When I've been on my phone I can tell right away

وقتی با تلفنم صحبت می‌کنم، می‌توانم فوراً بفهمم

when it goes to that warmer light and I just feel a little bit drowsier.

که چه زمانی به آن نور گرم‌تر می‌رود و فقط کمی خواب‌آلودتر احساس می‌کنم.

Yeah.

آره

So, I think it's working I think it's working too.

بنابراین، من فکر می کنم کار می کند من فکر می کنم که کار می کند.

Other ways that, other ways that we've introduced to help us sleep,

راه‌های دیگری که برای کمک به خوابیدن ما معرفی کرده‌ایم،

well, more for our son is the, the bath.

خوب، بیشتر برای پسرمان، حمام است.

Yeah, is to take a relaxing bath before bed.

بله، این است که قبل از خواب یک حمام آرامش بخش بگیرید.

We have these lavender salts that we put into him.

ما این نمک های اسطوخودوس را داریم که داخل او می ریزیم.

Yeah.

آره

We''re just like 'Please, please get sleepy.

ما دقیقاً مثل "لطفاً، لطفاً خواب آلود شوید."

Go to bed.'

برو بخواب.'

Yeah.

And then, the other thing we do as well is we have bed time tea or sleepy time tea.

آره

و سپس، کار دیگری که ما انجام می دهیم این است که چای زمان خواب یا چای زمان خواب می خوریم.

Yes.

آره.

And, I'm not sure what's in that.

و من مطمئن نیستم که در آن چیست.

Do you know what's in it?

آیا می دانید در آن چیست؟

I know that one of the ingredients is chamomile.

من می دانم که یکی از مواد بابونه است.

Chamomile, that's right.

بابونه، درست است.

Which is supposed to be very relaxing.

که قرار است بسیار آرامش بخش باشد.

Yeah.

آره

So, this tea can help you relax at night as well.

بنابراین، این چای می تواند به شما کمک کند در شب نیز آرامش داشته باشید .

But, the biggest problem we have is that Emma wakes up.

اما، بزرگترین مشکل ما این است که اما بیدار می شود.

And also, sometimes, going back to sickness, if Thomas is sick

و همچنین، گاهی اوقات، با بازگشت به بیماری، اگر توماس بیمار باشد،

he wakes up as well.

او نیز بیدار می شود.

And then, usually when that happens I sleep in his room

و سپس، معمولاً وقتی این اتفاق می‌افتد، در اتاق او می‌خوابم

to try and calm him down.

تا سعی کنم او را آرام کنم.

Yeah.

آره

But, yes, sleep is a big issue.

اما، بله، خواب یک مسئله بزرگ است.

And, I, but it's such an important thing.

و من، اما این خیلی چیز مهمی است.

It really is.

واقعا هست.

It's so important.

خیلی مهمه

The final one is simple, 'wash your hands'.

آخرین مورد ساده است، "دست های خود را بشویید".

Ah, wash your hands, yes.

آه، دستان خود را بشویید، بله.

And, use hand sanitizer.

و از ضد عفونی کننده دست استفاده کنید.

So, there was some controversy recently about using hand sanitizer.

بنابراین، اخیراً در مورد استفاده از ضدعفونی کننده دست اختلاف نظر وجود داشت.

That, it wasn't supposed to be the healthiest thing.

این، قرار نبود سالم ترین چیز باشد.

Or is it anti-bacterial?

یا ضد باکتری است؟

Ingredients.

عناصر.

And, anti-bacterial hand soap.

و صابون دست ضد باکتری.

Yeah.

آره

But, what's the idea about washing your hands?

اما، ایده شستن دست ها چیست؟

How does that help?

چگونه کمک می کند؟

I think just basically to get the germs off.

من فکر می کنم فقط برای از بین بردن میکروب ها.

Yeah, well...

بله، خوب...

If you've been exposed to things, if you've been touching things...

اگر در معرض چیزهایی قرار گرفته اید، اگر چیزهایی را لمس کرده اید...

Yeah.

آره.

where other people who have been sick have been touching them.

جایی که افراد دیگری که بیمار بوده اند آنها را لمس کرده اند.

You wash it all off and then that way you don't get sick.

همه را می شویید و بعد به این ترتیب مریض نمی شوید.

Because, the idea is that the germs, it's easier to get sick through the germs

زیرا، ایده این است که میکروب‌ها، راحت‌تر از طریق میکروب‌های روی دست‌های شما بیمار می‌شوند

on your hands rather than like something in the air.

تا چیزی که در هوا هستند.

So, if someone sneezes it, it doesn't affect you as much

بنابراین، اگر کسی آن را عطسه کند، آنقدر روی شما تأثیر نمی گذارد

as if you were like, you know, touching something and you got germs on your hands.

که انگار می دانید چیزی را لمس کرده اید و روی دستانتان میکروب گرفته اید.

And, I was thinking about this.

و من داشتم به این موضوع فکر می کردم

I know, I know because we're so focused on staying healthy.

می‌دانم، می‌دانم زیرا ما بر حفظ سلامت تمرکز کرده‌ایم.

I'm washing my hands all the time which is actually making my hands dry out.

من مدام دست هایم را می شوم که در واقع دست هایم را خشک می کند.

Have you noticed that your hands have been drier.

آیا متوجه شده اید که دستان شما خشک تر شده اند؟

My hands, yeah, they are drier.

دست های من، آره، خشک ترند.

Yeah.

آره

But, I also feel that's a symptom of coming down with something.

اما، من همچنین احساس می‌کنم که این نشانه‌ای از پایین آمدن با چیزی است.

Yeah, it's a vicious cycle.

بله، این یک چرخه معیوب است.

It just keeps going around.

این فقط به گردش ادامه می دهد.

And, when Thomas goes to school they always say

و وقتی توماس به مدرسه می رود همیشه می گویند

"Wash your hands as soon as you come in."

"به محض ورود دستان خود را بشویید."

Yes.

آره.

But, you know, I don't know if that's, it's going to make a difference.

اما، می‌دانید، نمی‌دانم اگر اینطور باشد، تفاوتی ایجاد خواهد کرد.

But, if someone's sick at preschool, those kids are just,

اما، اگر کسی در پیش دبستانی مریض است، آن بچه ها فقط،

it's such a small space, they're all touching different things, you know.

فضای بسیار کوچکی است، همه آنها چیزهای مختلفی را لمس می کنند، می دانید.

It's very difficult to avoid isn't it?

اجتناب از آن بسیار دشوار است، نه؟

Absolutely.

کاملا.

Yeah, definitely.

آره حتما

We've come to the time where Kate a questiion and you haven't prepared again.

ما به زمانی رسیده ایم که کیت یک سوال دارد و شما دوباره آماده نشده اید.

I always am prepared.

من همیشه آماده ام

Okay, then.

باشه پس

Here is my question to anybody who might be watching.

این سوال من از هر کسی است که ممکن است تماشا کند.

So, we mentioned some things that we liked to do to stay healthy.

بنابراین، ما به مواردی اشاره کردیم که دوست داشتیم انجام دهیم تا سالم بمانیم.

Also, we haven't talked about this.

همچنین، ما در این مورد صحبت نکرده ایم.

But, another thing that I want to try for us

اما چیز دیگری که می خواهم برای ما امتحان کنم

is elderberry syrup.

شربت سنجد است.

We've tried that in the past.

ما آن را در گذشته امتحان کرده ایم.

It hasn't been great.

عالی نبوده است

You know, I...

میدونی، من...

But, I want to try it again.

اما، میخوام دوباره امتحانش کنم.

I, can I just say, I tried this with Thomas because we had some.

من فقط می توانم بگویم، من این را با توماس امتحان کردم زیرا ما تعدادی داشتیم.

Yeah.

And, I said, "Just try this." and I put some drops in his mouth

آره

و گفتم: "فقط این را امتحان کن." و من چند قطره در دهانش ریختم

and he just found it disgusting.

و او آن را منزجر کننده دید.

Oh, really?

اوه، واقعا؟

Now, there's some-, I need to tell you about this.

اکنون، برخی از موارد وجود دارد، باید در این مورد به شما بگویم .

There's some in the bottom of the refrigerator that's really sweet.

مقداری در ته یخچال وجود دارد که واقعا شیرین است.

It has a lot of honey in it which is also supposed to be helpful to your

مقدار زیادی عسل در آن وجود دارد که همچنین قرار است برای

immune system and he loves that.

سیستم ایمنی بدن شما مفید باشد و او این را دوست دارد.

Honey and lemon.

عسل و لیمو.

I've been calling it candy juice.

من آن را آب نبات می نامم.

Candy juice, okay.

آب نبات، باشه

I'll put this candy juice in his cereal next time.

دفعه بعد این آب نبات را در غلات او خواهم ریخت .

See if he likes it.

ببین دوست داره یا نه

But, yeah, we didn't even talk about honey and lemon.

اما، بله، ما حتی در مورد عسل و لیمو صحبت نکردیم.

I know.

Those are our favorite ones.

میدانم.

اینها مورد علاقه ما هستند.

And, they're the ones that everyone talks about.

و آنها کسانی هستند که همه در مورد آنها صحبت می کنند.

But, anyway, your question.

اما به هر حال سوال شماست.

Okay.

باشه.

So, without mentioning honey and lemon and elderberry syrup and washing hands,

بنابراین، بدون ذکر شربت عسل و لیمو و سنجد و شستن دست ها،

what are your tips and tricks to stay healthy?

چه نکات و راهکارهایی برای حفظ سلامتی دارید؟

Or, if you do get sick, what is something that you think helps you recover faster?

یا اگر مریض می شوید، چه چیزی به شما کمک می کند تا سریعتر بهبود پیدا کنید؟

Yeah, I love that.

بله، من آن را دوست دارم.

Because maybe, you take something and it won't stop you from getting sick

زیرا ممکن است چیزی را مصرف کنید و مانع از بیماری شما نشود،

but recovering faster is a great thing to have.

اما بهبودی سریع‌تر چیز خوبی است.

Is great, yes.

عالی است، بله

And, I mean I can't promise but it's pretty likely that anything, that

و منظورم این است که نمی توانم قول بدهم، اما به احتمال زیاد هر چیزی که

anyone suggests we are willing to try.

هر کسی پیشنهاد می کند مایلیم امتحان کنیم.

Hey, it's me again.

هی، دوباره من هستم

The conversation cut off because I ran out of memory on my memory card.

مکالمه قطع شد چون حافظه کارت حافظه ام تمام شد.

But, luckily, it did so at a really great place.

اما، خوشبختانه، این کار را در یک مکان واقعا عالی انجام داد.

So, I hope you enjoyed that conversation.

بنابراین، امیدوارم از این گفتگو لذت برده باشید.

Again, there'll be a list of the vocabulary that we used in the description

مجدداً، لیستی از واژگانی که در توضیحات استفاده کرده ایم وجود خواهد داشت

and if you haven't done so yet, subscribe to this channel.

و اگر هنوز این کار را نکرده اید، در این کانال مشترک شوید.

Just click that button.

فقط روی آن دکمه کلیک کنید.

Click the bell and then you'll get notifications whenever we upload a new video or when we

روی زنگ کلیک کنید و هر زمان که ویدیوی جدیدی را آپلود می‌کنیم یا زمانی که

go live on YouTube.

در YouTube به صورت زنده پخش می‌شویم، اعلان دریافت خواهید کرد.

So, thanks again for watching.

بنابراین، باز هم از تماشای شما سپاسگزارم.

If you've enjoyed it, give it a thumbs up and please share.

اگر از آن لذت بردید، آن را به اشتراک بگذارید و به اشتراک بگذارید.

Bye for now.

فعلا خداحافظ.