200 Important English Expressions: English vocabulary lesson

Vanessa : Get ready to level  

ونسا: آماده شوید تا دایره

up your vocabulary because you are about to learn  200 important English expressions for daily life. 

لغات خود را ارتقا دهید زیرا در شرف یادگیری 200 عبارت مهم انگلیسی برای زندگی روزمره هستید.

Hi, I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com  and like always, I have created a free PDF  

سلام، من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com و مانند همیشه، یک کاربرگ PDF   رایگان

worksheet for you with all 200 of today's  expressions. This PDF is over 20 pages long  

با تمام 200 عبارت امروزی برای شما ایجاد کردم . این PDF بیش از 20 صفحه است

and it is free for you, including all of the  expressions, definitions, sample sentences,  

و برای شما رایگان است، شامل همه عبارات، تعاریف، جملات نمونه

and at the bottom of the worksheet you can  answer Vanessa's challenge question so that  

و در پایین کاربرگ می‌توانید به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید تا   هرگز

you never forget what you've learned. You  can click on the link in the description  

آنچه را که یاد گرفته‌اید فراموش نکنید.

to download this free PDF worksheet today. All right, let's get started with our first  

برای دانلود این کاربرگ PDF رایگان امروز، می‌توانید روی پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید. بسیار خوب، بیایید با اولین

category, which are 50 important nature  expressions. Let's go outside to learn  

دسته خود، که 50 عبارت مهم طبیعت هستند، شروع کنیم . بیایید بیرون برویم تا

that lesson. All right, let's get started with  our first category of nature expressions. The  

این درس را یاد بگیریم. بسیار خوب، بیایید با اولین دسته از عبارات طبیعت شروع کنیم.

first category is big features of nature. The forest. The trees in the forest were  

اولین دسته ویژگی های بزرگ طبیعت است. جنگل. درختان جنگل

so tall that I couldn't see the sky. Jungle. On our trip to Costa Rica,  

آنقدر بلند بودند که نمی توانستم آسمان را ببینم. جنگل. در سفرمان به کاستاریکا،

we went on some hikes in the jungle. Fjord. When our kids get older, I would love to  

در جنگل پیاده روی کردیم. آبدره. وقتی بچه های ما بزرگتر شدند، دوست دارم

take them on a trip to see the fjords of Norway. Canyon. I've never visited the Grand Canyon,  

آنها را به سفری ببرم تا آبدره های نروژ را ببینم. دره. من هرگز از گرند کانیون بازدید نکرده‌ام،

but I've heard it's huge. River, stream, creek. We have a creek in our local  

اما شنیده‌ام که بزرگ است. رودخانه، نهر، نهر. ما یک نهر در پارک محلی‌مان داریم

park and my kids love to splash around in it. Lake. Over the summer, we like to go  

و بچه‌های من دوست دارند در آن آب و برق بزنند. دریاچه. در طول تابستان، ما دوست داریم

to the lake and paddleboard. Ocean. The ocean is so large  

به دریاچه و تخته پارو برویم. اقیانوس. اقیانوس آنقدر بزرگ است

that we haven't even explored all of it yet. Mountains. I love living in the mountains  

که ما هنوز همه آن را کاوش نکرده ایم. کوه ها. من عاشق زندگی در کوه

and going to the mountains, going on  vacation to visit other mountains too. 

و رفتن به کوه و رفتن به تعطیلات برای بازدید از کوه های دیگر هستم.

The beach. When you go to the beach, make  sure your pronunciation is clear for this,  

ساحل. وقتی به ساحل می‌روید، مطمئن شوید که تلفظ شما برای این،  ساحل واضح است

beach. When you go to the beach, make  sure you bring a towel and sunscreen. 

. وقتی به ساحل می‌روید، حوله و کرم ضد آفتاب به همراه داشته باشید.

Desert. Something I want to experience is riding a  camel across the desert. Have you ever done this? 

کویر. چیزی که من می‌خواهم تجربه کنم، سوار بر شتر از بیابان است. آیا شما تا به حال این کار را انجام داده اید؟

Our second category are words  to describe beautiful nature. 

دسته دوم ما کلماتی برای توصیف طبیعت زیبا هستند.

Breathtaking. The view from the top  of the mountain was breathtaking. 

مهیج. منظره از بالای کوه نفس گیر بود.

Refreshing. When I need to take a break  from work, I go outside to get some fresh  

طراوت بخش. وقتی نیاز به استراحت از محل کار دارم، به بیرون می‌روم تا هوای تازه بخورم

air because it's so refreshing. Flourish. I love to see how some  

زیرا بسیار با طراوت است. شکوفا شدن. من دوست دارم ببینم چگونه برخی از

wildlife flourishes after a wildfire. Evergreen. I love to take a hike in an  

حیات‌وحش پس از آتش‌سوزی شکوفا می‌شوند. همیشه سبز. من عاشق پیاده روی در یک

evergreen forest because it's great  to see the greenness in the winter. 

جنگل همیشه سبز هستم زیرا دیدن سرسبزی در زمستان عالی است.

Verdant. The valley looked so verdant  in the spring. How refreshing after  

سرسبز دره در بهار بسیار سرسبز به نظر می رسید . چقدر با طراوت بعد از

a cold, bleak, winter. Crisp. After a hot summer,  

یک زمستان سرد، تیره و تار. ترد. پس از یک تابستان گرم،

a crisp dry fall is a refreshing thing.  Wow. We're using the word refreshing a lot. 

پاییز خشک و تند یک چیز با طراوت است. وای. ما از کلمه طراوت زیاد استفاده می کنیم.

Pristine. I love to go camping in the middle of  the woods because it's so pristine. There's no  

تر و تازه. من دوست دارم به کمپینگ در وسط جنگل بروم زیرا بسیار بکر است. زباله وجود ندارد

litter, but unfortunately there's a mountain top  near me that has recently been blocked for camping  

، اما متأسفانه قله‌ای در نزدیکی من وجود دارد که اخیراً برای کمپینگ مسدود شده است،

because so many people were camping there that the  nature turned from being pristine to being full  

زیرا افراد زیادی در آنجا چادر زده بودند که طبیعت از بکر بودن به پر

of litter and trash and it wasn't good for the  environment. So this area is not pristine anymore,  

از زباله و زباله تبدیل شد و برای محیط زیست خوب نبود. بنابراین این منطقه دیگر بکر نیست،

but hopefully it will be regenerated soon. Lush. The jungle in Costa Rica was so lush  

اما امیدواریم به زودی بازسازی شود. سرسبز جنگل در کاستاریکا آنقدر سرسبز بود

that you couldn't see much ahead of you  because the leaves were so thick and lush. 

که نمی‌توانستید چیز زیادی جلوتر از خود ببینید زیرا برگ‌ها بسیار ضخیم و سرسبز بودند.

Majestic. The view of the ocean from  the top of the mountains was majestic. 

با شکوه. منظره اقیانوس از بالای کوه بسیار باشکوه بود.

Sweeping. From where I stand on the top of the  mountain, I have a sweeping view of the valley. 

وسیع. از جایی که روی قله کوه ایستاده ام ، منظره وسیعی از دره دارم.

Our next category of nature words are  words to describe problems with nature. 

دسته بعدی ما از کلمات طبیعت، کلماتی برای توصیف مشکلات طبیعت هستند.

Environmental issues. I'm concerned  about environmental issues like  

مسائل زیست محیطی. من نگران مسائل زیست محیطی مانند

climate change and pollution. Flood. In the spring, sometimes  

تغییرات آب و هوا و آلودگی هستم. سیل. در بهار، گاهی

there's heavy rains that lead to flooding. Drought. The farmers lost almost all of their  

باران‌های شدیدی می‌بارد که منجر به سیل می‌شود. خشکسالی. کشاورزان تقریباً تمام

crops because there was a drought.  It didn't rain for over two months. 

محصولات خود را به دلیل خشکسالی از دست دادند. بیش از دو ماه باران نبارید.

Pollution. To cut back on pollution, we  try to walk or ride our bikes as much  

آلودگی برای کاهش آلودگی، سعی می کنیم تا حد امکان پیاده روی یا دوچرخه سواری کنیم

as possible. What about you? Do you have  any ways that you try to reduce pollution? 

. تو چطور؟ آیا راهی برای کاهش آلودگی دارید؟

Endangered and extinct. Many animals are  endangered and will become extinct if we  

در خطر انقراض و انقراض. بسیاری از حیوانات در خطر انقراض هستند و اگر ما

don't do something to try to save them. Habitat loss. Tigers and elephants are  

کاری برای نجات آنها انجام ندهیم، منقرض خواهند شد. از دست دادن زیستگاه. ببرها و فیل ها

two animals that are affected by habitat loss. Loss of biodiversity. Overfishing and pollution  

دو حیوانی هستند که تحت تأثیر از دست دادن زیستگاه قرار می گیرند. از دست دادن تنوع زیستی صید بیش از حد و آلودگی

are two big factors when it comes to  a loss of biodiversity in the oceans. 

دو عامل مهم در مورد از بین رفتن تنوع زیستی در اقیانوس ها هستند.

Invasive. Feral hogs are invasive in  the US and cause a lot of destruction. 

تهاجمی. گرازهای وحشی در ایالات متحده مهاجم هستند و باعث تخریب زیادی می شوند.

Erosion. Cutting down trees can lead to erosion  because the roots hold the soil in place. 

فرسایش. قطع درختان می تواند منجر به فرسایش شود زیرا ریشه ها خاک را در جای خود نگه می دارند.

Wildfires. A recent wildfire in Canada  was so large that we could see the  

آتش سوزی های جنگلی آتش‌سوزی اخیر در کانادا آنقدر بزرگ بود که می‌توانستیم

smoke from where I live in the south of the US. Our next category are verbs to describe nature. 

دود محل زندگی من در جنوب ایالات متحده را ببینیم. دسته بعدی ما افعالی برای توصیف طبیعت هستند.

To plant. My family loves planting trees and  we try to plant at least one tree each year. 

کاشتن. خانواده من عاشق کاشت درخت هستند و ما سعی می کنیم هر سال حداقل یک درخت بکاریم.

To grow. Every year we try to take a picture with  a tree in our yard so that we can see how the tree  

برای رشد. هر سال سعی می‌کنیم با درختی در حیاطمان عکس بگیریم تا ببینیم درخت چگونه

has grown and how our family has grown, too. To rot. Mushrooms like to grow  

رشد کرده و خانواده ما نیز چگونه رشد کرده است. پوسیدن. قارچ‌ها دوست دارند

on logs that are rotting. To hibernate. Usually bears  

روی کنده‌هایی که در حال پوسیدن هستند رشد کنند. برای خواب زمستانی. معمولاً خرس‌ها

hibernate in the winter, but where I live, the  bears don't completely hibernate. They wander  

در زمستان به خواب زمستانی می‌روند، اما جایی که من زندگی می‌کنم، خرس‌ها کاملاً به خواب زمستانی نمی‌روند. آن‌ها در اطراف پرسه می‌زنند

around and try to dig in your trash, eat the  berries on the bushes. They don't completely  

و سعی می‌کنند در سطل زباله شما حفاری کنند، توت‌های روی بوته‌ها را بخورند. آنها کاملاً به

hibernate, so you have to watch out. To flower. Notice that this is a verb,  

خواب زمستانی نمی روند، بنابراین باید مراقب باشید. گل دادن. توجه کنید که این یک فعل است،

this is a flower, but what does a flower do?  It flowers. The tulips flower in the spring. 

این یک گل است، اما گل چه کار می کند؟ گل می دهد. لاله ها در بهار گل می دهند.

To pollinate. Birds, bees, and other  insects help to pollinate the flowers. 

گرده افشانی کند. پرندگان، زنبورها و سایر حشرات به گرده افشانی گل ها کمک می کنند.

To forage. Where I live, we have to be really  careful with our trash because raccoons and  

برای علوفه. جایی که من زندگی می‌کنم، باید واقعا مراقب زباله‌هایمان باشیم، زیرا راکون‌ها و

bears like to forage in the trash and  it's not good for wildlife to do this. 

خرس‌ها دوست دارند در سطل زباله جست‌وجو کنند و این کار برای حیات وحش خوب نیست.

To regenerate. If you cut  off a section of some plants,  

برای بازسازی. اگر بخشی از برخی گیاهان را قطع کنید،

it can regenerate into a completely new plant. To babble. I like the sound of a babbling  

می‌تواند به یک گیاه کاملاً جدید تبدیل شود. غرغر کردن من صدای غوغا را دوست دارم

stream. Listen to this. Just a little note.  The verb to babble is also the word that we  

. به این گوش کن. فقط یک نکته کوچک فعل to babble همچنین کلمه ای است که ما

use for babies before they learn to speak.  So you might say the baby is babbling when  

برای نوزادان قبل از یادگیری صحبت کردن استفاده می کنیم. بنابراین ممکن است بگویید کودک در حال غر زدن است وقتی می‌گوید

it says, bab bab. It's not language, but  they're trying to speak. So maybe for you,  

، باب باب. این زبان نیست، اما سعی می‌کنند صحبت کنند. بنابراین شاید برای شما،

if you're having a hard time speaking in English,  you might say, I feel like I'm just babbling. It  

اگر برایتان مشکل است که به زبان انگلیسی صحبت کنید، ممکن است بگویید، احساس می‌کنم فقط دارم غرغر می‌کنم.

doesn't make sense, but hopefully after this  lesson, you won't need to babble about nature  

منطقی نیست، اما امیدواریم بعد از این درس، نیازی به حرف زدن درباره طبیعت

in English because you'll have the vocabulary you  need. All right, let's go to the next expression. 

به زبان انگلیسی نخواهید داشت، زیرا واژگان مورد نیازتان را خواهید داشت. خیلی خب، بریم سراغ عبارت بعدی.

To blow in the breeze. We recently put  up some windchimes on our deck because  

برای وزیدن در نسیم. اخیراً چند بادگیر روی عرشه خود نصب کرده‌ایم، زیرا

they sound great blowing in the breeze. Our final category of nature, words are  

در نسیم صدای آن‌ها عالی است. آخرین دسته ما از طبیعت، واژه‌ها

words to describe small features in nature. Petal. Notice that in American English,  

واژه‌هایی برای توصیف ویژگی‌های کوچک در طبیعت هستند. گلبرگ. توجه داشته باشید که در انگلیسی آمریکایی،

this T changes to a D sound. Petal. Petal. In  the US, we have a wedding tradition where a small  

این T به صدای D تغییر می‌کند. گلبرگ. گلبرگ. در ایالات متحده، ما یک سنت عروسی داریم که در آن یک

child called a flower girl scatters petals down  the isle before the bride walks down the isle. 

کودک کوچک به نام دختر گل، قبل از اینکه عروس در جزیره قدم بزند، گلبرگ‌ها را در جزیره می‌پاشد.

A stem. Roses are beautiful, but watch  out for the stem because they have thorns. 

یک ساقه گل رز زیبا است، اما مراقب ساقه آن باشید زیرا خار دارد.

The trunk. The trunk of the tree was so  large that I couldn't wrap my arms around it. 

تنه. تنه درخت آنقدر بزرگ بود که نمی‌توانستم دستانم را دور آن ببندم.

Bark. This is not talking about the sound that a  dog makes. Woof woof, bark bark. This is talking  

پارس سگ. این در مورد صدایی که یک سگ تولید می کند صحبت نمی کند. پف پف، پوست پوست. این

about the side of a tree. You can usually tell  the type of tree by its bark. Is it rough?  

درباره کنار درخت صحبت می‌کند. معمولاً می‌توانید نوع درخت را از روی پوست آن تشخیص دهید. خشن است؟

Is it smooth? What's the texture of the bark? Branch. My kids love to climb trees and sometimes  

صاف است؟ بافت پوست درخت چیست؟ شاخه. بچه‌های من عاشق بالا رفتن از درختان هستند و گاهی اوقات

they make it to the tippy-top of the branches. Leaves and needles. In the fall, leaves turn red,  

به نوک شاخه‌ها می‌رسند. برگ و سوزن. در پاییز، برگ‌ها قرمز،

yellow, and orange but usually needles stay green. Acorns, pinecones. We went out into the woods  

زرد و نارنجی می‌شوند اما معمولاً سوزن‌ها سبز می‌مانند. بلوط، کاج. ما به جنگل رفتیم

to collect some acorns and  pinecones for an art project. 

تا برای یک پروژه هنری چند بلوط و درخت کاج جمع کنیم.

Blades of grass. My son likes to look at  bugs crawling through the blades of grass. 

تیغه های چمن. پسرم دوست دارد به حشرات نگاه کند که از میان تیغه‌های علف می‌خزند.

Moss. I love walking on moss with bare  feet because it's so soft and comforting. 

خزه. من عاشق راه رفتن روی خزه با پاهای برهنه هستم زیرا بسیار نرم و راحت است.

Boulders, rocks, stones, and pebbles. My kids  love collecting rocks because they come in all  

تخته سنگ، سنگ، سنگ و سنگریزه. بچه‌های من عاشق جمع‌آوری سنگ‌ها هستند، زیرا آنها در

sorts of fun shapes and colors and it's amazing.  They've come from the center of the earth and been  

انواع شکل‌ها و رنگ‌های سرگرم‌کننده هستند و این شگفت‌انگیز است. آنها از مرکز زمین آمده‌اند و

around for a long time. They're pretty cool. Thanks for joining me outside. Let's go back  

برای مدت طولانی در اطراف هستند. خیلی باحالن از اینکه بیرون به من پیوستید متشکرم بیایید به

inside and learn 50 important expressions for  the classroom. Whether you are a teacher or  

داخل برگردیم و 50 عبارت مهم برای کلاس درس یاد بگیریم. چه معلم باشید و چه

a student, this lesson is for you. All right, are you ready to start  

دانش‌آموز، این درس برای شما مناسب است. بسیار خوب، آیا برای شروع

studying for the test? Let's get started with  our first category of classroom words, which  

مطالعه برای آزمون آماده هستید؟ بیایید با اولین دسته از کلمات کلاس خود شروع کنیم، که

are 10 items that you'll find in a classroom. The first one is of course, a desk. Every student  

10 موردی است که در یک کلاس درس خواهید یافت. اولین مورد البته یک میز است. هر دانش آموزی

has their own desk in the classroom. Notice  the grammar of this. I said every student,  

میز مخصوص به خود را در کلاس دارد. به دستور زبان این مورد توجه کنید. گفتم هر دانش آموزی

which is singular, and then I said has their own  desk. I used that plural there. You can say every  

که مفرد است و بعد گفتم میز مخصوص خودش را دارد . من از آن جمع استفاده کردم. می‌توانید بگویید هر

student has his or her own desk, but in spoken  English, we just use that plural word there.  

دانش‌آموزی میز خودش را دارد، اما در زبان انگلیسی، ما فقط از آن کلمه جمع استفاده می‌کنیم.

Every student has their own desk. This is very  common in spoken English, so you can use it too. 

هر دانش آموزی میز مخصوص به خود را دارد. این در زبان انگلیسی گفتاری بسیار رایج است، بنابراین می‌توانید از آن نیز استفاده کنید.

A chair. I was so embarrassed when I fell  out of my chair in the middle of class. 

یک صندلی. وقتی وسط کلاس از صندلی پایین افتادم خیلی خجالت کشیدم.

A notebook. I forgot my notebook. Can I borrow  some paper for class? Just a little note that  

یک دفترچه یادداشت یادداشتم را فراموش کردم آیا می توانم برای کلاس کاغذ قرض بگیرم؟ فقط کمی توجه داشته باشید که

in the US a notebook is always paper. I know in  some countries they call a laptop a notebook,  

در ایالات متحده یک نوت بوک همیشه کاغذی است. من می‌دانم که در برخی کشورها لپ‌تاپ را نوت بوک می‌نامند،

but in the US especially in the classroom,  we call that just a notebook with paper. 

اما در ایالات متحده به‌ویژه در کلاس درس، ما آن را فقط یک دفترچه یادداشت با کاغذ می‌نامیم.

A pen or pencil. I like using a pen, but usually  teachers like you to use a pencil for tests. 

یک خودکار یا مداد. من استفاده از خودکار را دوست دارم، اما معمولاً معلمان دوست دارند که شما از مداد برای آزمایش استفاده کنید.

A chalkboard, a blackboard, a whiteboard, or a  smartboard. The students were so excited when  

یک تخته سیاه، یک تخته سیاه، یک تخته سفید، یا یک تخته هوشمند. وقتی

we upgraded from a whiteboard to a smartboard.  There were so many fun things that we could do  

ما از تخته سفید به تخته هوشمند ارتقاء دادیم، دانش‌آموزان بسیار هیجان‌زده شدند. کارهای سرگرم کننده زیادی وجود داشت که می توانستیم

with it. Just to let you know, a blackboard  and a chalkboard are used interchangeably in  

با آن انجام دهیم. فقط برای اطلاع شما، تخته سیاه و تخته سیاه به جای هم در

the US. They're both things that are used  with chalk, and you can use either word. 

ایالات متحده استفاده می شوند. هر دو چیزهایی هستند که با گچ استفاده می‌شوند، و شما می‌توانید از هر یک از کلمات استفاده کنید.

A paperclip. I made sure to put a paperclip  on my report because there were 10 pages.  

یک گیره کاغذ من مطمئن شدم که یک گیره کاغذ روی گزارشم می‌گذارم زیرا 10 صفحه بود.

You can also use this as a verb. Make  sure you paperclip your report together. 

شما همچنین می توانید از این به عنوان یک فعل استفاده کنید. مطمئن شوید که گزارش خود را با هم گیره داده اید.

A cubby or a locker. I forgot my notebook in  my locker. Can I go get it? Usually the word  

توله یا کمد. دفترچه یادداشتم را در کمدم فراموش کردم . میتونم برم بگیرمش؟ معمولاً کلمه

cubby is used for elementary school children, so  younger children, and the locker is used for older  

cubby برای بچه‌های دبستانی استفاده می‌شود، بنابراین کودکان کوچک‌تر، و کمد برای کودکان بزرگ‌تر استفاده می‌شود

children. At least that's how it goes in the US. Tape. I tore my homework, so I had to use some  

. حداقل در ایالات متحده اینگونه است. نوار. من تکالیفم را پاره کردم، بنابراین مجبور شدم از مقداری

tape to tape it back together. Notice  how I used this both as a noun. I need  

نوار برای چسباندن آنها به هم استفاده کنم. توجه کنید که چگونه از این هر دو به عنوان اسم استفاده کردم. من به

some tape and as a verb to tape it back together. Highlighters. I use colorful highlighters to help  

مقداری نوار و به عنوان فعل نیاز دارم تا آن را دوباره به هم بچسبانم. هایلایترها من از برجسته‌کننده‌های رنگارنگ برای کمک به

me remember what I'm studying. This is also a word  that you can use as a noun or a verb. I'm using a  

یادآوری آنچه در حال مطالعه هستم استفاده می‌کنم. این نیز کلمه ای است که می توانید به عنوان اسم یا فعل استفاده کنید. من از

highlighter or I like to highlight my notes. Scissors. I need to cut the paper. Can you  

برجسته‌کننده استفاده می‌کنم یا دوست دارم یادداشت‌هایم را برجسته کنم. قیچی. باید کاغذ رو برش بدم می‌توانید

pass me some scissors? Notice that  the C is silent. Scissors. Scissors. 

مقداری قیچی به من بدهید؟ توجه داشته باشید که C بی صدا است. قیچی. قیچی.

Our next 10 classroom expressions are  expressions that the teacher will say. Hi,  

10 عبارت کلاسی بعدی ما عبارت‌هایی هستند که معلم می‌گوید. سلام،

my name's Ms. Vanessa, and today we are going to  be learning about math. Thankfully, I'm not a math  

نام من خانم ونسا است و امروز قرار است در مورد ریاضیات بیاموزیم. خوشبختانه، من معلم ریاضی نیستم

teacher. If I walked into your classroom as your  math teacher, you should probably be afraid. Math  

. اگر به عنوان معلم ریاضی شما وارد کلاس شما شدم، احتمالاً باید بترسید. ریاضی

is not my strong suit. But here in the US this  is a common thing to say. Hi, I'm Ms. Vanessa.  

لباس قوی من نیست. اما اینجا در ایالات متحده، این یک چیز رایج است. سلام من خانم ونسا هستم.

It's becoming more and more popular to just use Ms  with a woman teacher because M-I-S-S means you are  

استفاده از خانم با یک معلم زن روز به روز محبوب‌تر می‌شود، زیرا M-I-S-S به این معنی است که شما

not married, Miss Vanessa and Mrs. Vanessa means  that you are married, but people are now liking  

ازدواج نکرده‌اید، خانم ونسا و خانم ونسا به این معنی است که شما متاهل هستید، اما مردم اکنون دوست دارند   به

to not share if they're married or not, that  makes sense, so they want to just use the form,  

اشتراک نگذارند که آیا متاهل هستند یا نه. این منطقی است، بنابراین آنها می‌خواهند فقط از فرم استفاده کنند،

Ms. It sounds the same as M-I-S-S, but it's  spelled M-S. Ms. Vanessa and some schools  

خانم. صدای آن شبیه به M-I-S-S است، اما املای آن M-S است. خانم ونسا و برخی مدارس از

will use a last name as well. They might say  Ms Prothy or Ms. Vanessa. I think it's becoming  

نام خانوادگی نیز استفاده خواهند کرد. ممکن است بگویند خانم پروتی یا خانم ونسا. فکر می‌کنم

increasingly more popular to say Ms. with a first  name of the teacher, at least here in the US. 

گفتن «خانم» با نام معلم، حداقل اینجا در ایالات متحده، رو به افزایش است.

We can't get started until everyone is in  their own seat and quiet, laying down the law. 

ما نمی‌توانیم شروع کنیم مگر اینکه همه در صندلی‌های خودشان باشند و ساکت باشند و قانون را وضع کنند.

Open your book to page 10 or  open your workbooks to page 10. 

کتاب خود را در صفحه 10 باز کنید یا کتاب‌های کار خود را در صفحه 10 باز کنید.

We're going to split up into groups for this  project or we're going to split up into groups for  

ما برای این پروژه به گروه‌هایی تقسیم می‌شویم یا برای این تمرین به گروه‌هایی تقسیم می‌شویم

this exercise. Sometimes the word exercise is used  in the classroom, but it doesn't mean physical  

. گاهی اوقات از کلمه ورزش در کلاس استفاده می‌شود، اما به معنای ورزش فیزیکی نیست

exercise. It's just a project or an activity. Keep your eyes on your own test or no discussing  

. این فقط یک پروژه یا یک فعالیت است. حواس تان به تست خودتان باشد یا پاسخ های بحث برانگیز را نداشته باشید

answers. This is something a teacher might  say to prevent cheating or to remind you  

. این چیزی است که یک معلم ممکن است برای جلوگیری از تقلب یا یادآوری به شما بگوید   مراقب

keep your eyes on your own test. Don't look  at other people's tests as you're taking it. 

آزمون خود باشید. در حین انجام آزمایشات دیگران به آن نگاه نکنید.

And every student's favorite thing that a teacher  says, today we're going to have a pop quiz,  

و چیز مورد علاقه هر دانش آموزی که معلم می گوید، امروز می خواهیم یک مسابقه پاپ داشته باشیم،

so I hope you did your homework. Nothing  strikes fear into a student's heart more  

بنابراین امیدوارم تکالیف خود را انجام داده باشید. هیچ چیز به اندازه عبارت مسابقه پاپ در دل دانش‌آموز ترس ایجاد نمی‌کند

than the phrase pop quiz. The word pop  means surprise quiz. Today we're going  

. کلمه پاپ به معنای مسابقه شگفت‌انگیز است. امروز می خواهیم

to have a pop quiz. Oh, a terrible feeling. You will have 15 minutes to finish this quiz,  

یک مسابقه پاپ داشته باشیم. اوه، یک احساس وحشتناک شما 15 دقیقه فرصت دارید تا این مسابقه را به پایان برسانید،

no talking, and turn your paper face down  when you're finished this phrasal verb face  

صحبت نکنید، و کاغذ خود را رو به پایین بچرخانید وقتی کارتان تمام شد، این فعل عبارتی رو به

down means simply turn your paper over. That  way no one is tempted to look at your answers.  

پایین به این معنی است که کاغذ خود را به سادگی برگردانید. به این ترتیب هیچ کس وسوسه نمی شود که به پاسخ های شما نگاه کند.

Turn your paper face down when you're finished. Here in the US, teachers like students to come up  

وقتی کارتان تمام شد، کاغذتان را رو به پایین بچرخانید. اینجا در ایالات متحده، معلمان دوست دارند دانش‌آموزان

with their own answers and not just memorize  something from the book. At least that's the  

پاسخ‌های خودشان را بدهند و فقط چیزی از کتاب را حفظ نکنند. حداقل این

ideal situation. So when a teacher asks a question  and a student just reads the answer from the book,  

وضعیت ایده آل است. بنابراین وقتی معلمی سؤالی می‌پرسد و دانش‌آموزی فقط پاسخ را از روی کتاب می‌خواند،

the teacher might say, wait, tell me in your own  words. In your own words means just create your  

ممکن است معلم بگوید صبر کنید، به قول خودتان به من بگویید . به قول خودتان یعنی فقط

own answer. Don't read it directly from the  book. Tell me in your own words, and this is  

پاسخ خودتان را بسازید. آن را مستقیماً از روی کتاب نخوانید. به زبان خودتان به من بگویید، و این

also a great idea for learning English as well. If  someone asks you What's your favorite movie? Well,  

نیز ایده خوبی برای یادگیری زبان انگلیسی است. اگر یکی از شما بپرسد فیلم مورد علاقه شما چیست؟ خوب،

you could read the back of the movie or read  a description online, but it's better practice  

می‌توانید قسمت پشتی فیلم را بخوانید یا توضیحی را به صورت آنلاین بخوانید، اما بهتر است تمرین کنید

to just tell them in your own words, to create  those sentences yourself and test your skills. 

فقط آنها را با کلمات خود بگویید، خودتان آن جملات را ایجاد کنید و مهارت‌های خود را آزمایش کنید.

All right, time's up, pencils down. This is what  a teacher will say at the end of a test or a quiz.  

بسیار خوب، زمان تمام شد، مدادها پایین. این چیزی است که یک معلم در پایان یک آزمون یا مسابقه می گوید.

Time's up. That means time is finished and pencils  down, you're all done with the test, I hope. 

زمان به پایان رسیده است. این بدان معناست که زمان به پایان رسیده است و مدادها پایین است، امیدوارم همه شما با آزمایش تمام شده‌اید.

And at the end of the day, the teacher  will say, that's all for today. Don't  

و در پایان روز، معلم خواهد گفت، این همه برای امروز است.

forget to do your homework tonight. Bye. Our next category of important phrases for the  

فراموش نکنید که امشب تکالیف خود را انجام دهید. خدا حافظ. دسته بعدی ما از عبارات مهم برای

classroom are 10 phrases that a student might say. Ms. Vanessa, I don't have my pencil. Teachers hear  

کلاس درس 10 عبارتی است که ممکن است دانش‌آموز بگوید. خانم ونسا، من مدادم را ندارم. معلم‌ها

this all the time, or Ms. Vanessa, I don't have my  book. Ms. Vanessa, I don't have my homework. Well,  

همیشه این را می‌شنوند، یا خانم ونسا، من کتابم را ندارم . خانم ونسا، من تکلیفم را ندارم. خب،

how the teacher responds is always up to that  teacher. For me, when I was a classroom teacher,  

نحوه پاسخ معلم همیشه به آن معلم بستگی دارد . برای من، زمانی که معلم کلاس بودم،

I always kept a jar of pencils that any student  could use. Ideally, they would return them at  

همیشه یک شیشه مداد نگه می داشتم که هر دانش آموزی می توانست از آن استفاده کند. در حالت ایده‌آل، آنها آنها را در

the end of the class period. That didn't  always happen, but it's common for students  

پایان دوره کلاس برگردانند. همیشه این اتفاق نمی‌افتد ، اما معمولاً دانش‌آموزان

to forget things during the day in the class. Ms. Vanessa, my dog ate my homework. This is  

چیزهایی را در طول روز در کلاس فراموش می‌کنند. خانم ونسا، سگم مشقم را خورد. این

the most stereotypical excuse for forgetting  your homework. Maybe your dog really did eat  

کلیشه‌ای‌ترین بهانه برای فراموش کردن تکالیف است. شاید سگ شما واقعاً

your homework, but this is something that you  will absolutely hear in movies and TV shows,  

تکالیف شما را خورده است، اما این چیزی است که در فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی کاملاً خواهید شنید،

and if you're in the classroom, you might  even hear a student so bold enough to say  

و اگر در کلاس درس باشید، ممکن است حتی از دانش‌آموزی بشنوید که آنقدر جسارت داشته باشد که

this excuse. Ms. Vanessa, my dog ate my homework. Ms. Vanessa, I don't understand. Or Ms. Vanessa,  

این بهانه را بیان کند. خانم ونسا، سگم مشقم را خورد. خانم ونسا، من متوجه نمی شوم. یا خانم ونسا،

I don't get it. This phrase I don't get it is  a little more informal and potentially rude. If  

من متوجه نشدم. این عبارت من آن را نمی فهمم کمی غیر رسمی تر و احتمالاً بی ادبانه است. اگر می‌گویید

you say, Ms. Vanessa, I don't get it with this  kind of attitude, like I don't really care. Oh,  

، خانم ونسا، من با این نگرش متوجه نمی‌شوم، مثل اینکه واقعاً برایم مهم نیست. اوه،

I'm annoyed. But if you say this in a polite  way, Ms. Vanessa, I don't get it. Can you  

اذیت شدم. اما اگر این را مؤدبانه بگویید ، خانم ونسا، متوجه نمی‌شوم. می‌توانید

explain it again? That's perfectly fine.  You can tell the difference in my attitude. 

دوباره آن را توضیح دهید؟ این کاملاً خوب است. شما می توانید تفاوت در نگرش من را تشخیص دهید.

I need to cram for this test if I'm going to get  a good grade. The verb to cram is used a lot by  

اگر می‌خواهم نمره خوبی کسب کنم، باید برای این آزمون تلاش کنم . فعل cram توسط دانش‌آموزان زیاد استفاده می‌شود

students and it means to study a lot, usually the  night before, maybe a day in advance, possibly,  

و به معنای مطالعه زیاد است، معمولاً شب قبل، شاید یک روز قبل،

but it means you need to push all of that  information into your brain. You need to cram  

اما به این معنی است که باید همه آن اطلاعات را به مغز خود برسانید. شما باید

the information into your brain. You can also use  this verb in a physical way. If you're packing for  

اطلاعات را در مغز خود جمع کنید. همچنین می‌توانید از این فعل به صورت فیزیکی استفاده کنید. اگر در حال بستن چمدان برای

a big trip and you have too many clothes to fit  in your suitcase, you might say, I need to cram  

یک سفر بزرگ هستید و لباس های زیادی برای جا دادن در چمدان خود دارید، ممکن است بگویید، من باید

all of my clothes into this small suitcase.  That's the physical way we can use this verb. 

همه لباس هایم را در این چمدان کوچک بچسبانم. این روش فیزیکی است که ما می توانیم از این فعل استفاده کنیم.

Unfortunately, I said this next one in college  a lot. I haven't studied for the test tomorrow,  

متأسفانه، این مورد بعدی را در دانشگاه زیاد گفتم. من برای آزمون فردا مطالعه نکرده‌ام،

so I'm going to pull an all-nighter. Can you  guess what this means? To pull an all-nighter  

بنابراین می‌خواهم یک شب تمام وقت بگذرانم. آیا می توانید حدس بزنید این به چه معناست؟ کشیدن یک کل شب

means to stay up all night studying. It's  really never a good idea, but it happens. 

به معنای بیدار ماندن تمام شب و مطالعه است. واقعاً هرگز ایده خوبی نیست، اما اتفاق می‌افتد.

You might ask your classmates, Hey,  can I borrow your notes? I was sick  

ممکن است از همکلاسی های خود بپرسید، هی، می توانم یادداشت های شما را قرض بگیرم؟ دیروز مریض بودم

yesterday. And if your classmate is nice,  they might let you borrow their notes. 

و اگر همکلاسی‌تان خوب است، ممکن است به شما اجازه دهد یادداشت‌هایشان را قرض بگیرید.

Psst. You know Sam, he's a real teacher's pet.  Ms. Vanessa is always picking him to write on the  

Psst. می دانی سام، او یک حیوان خانگی معلم واقعی است. خانم ونسا همیشه او را برای نوشتن روی

whiteboard. This phrase a teacher's pet seems like  a nice thing. It's the teacher's favorite student,  

تخته سفید انتخاب می‌کند. این عبارت حیوان خانگی معلم به نظر چیز خوبی است. این دانش‌آموز مورد علاقه معلم است،

but in reality it's usually a term that other  students use to make fun of someone. You're such a  

اما در واقعیت معمولاً این اصطلاحی است که سایر دانش‌آموزان برای مسخره کردن کسی استفاده می‌کنند. شما

teacher's pet. Usually it's not a good thing, but  in reality, what's so wrong with being one that a  

حیوان خانگی معلمی هستید. معمولاً چیز خوبی نیست، اما در واقعیت، چه اشکالی دارد که

teacher likes? Well, students just don't like it. Ms. Vanessa, are there extra credit points? Ms.  

معلمی دوستش داشته باشد؟ خوب، دانش آموزان آن را دوست ندارند. خانم ونسا، آیا امتیاز اضافی وجود دارد؟ خانم

Vanessa, are there bonus points? If  you're not doing so well in a class,  

ونسا، آیا امتیاز جایزه وجود دارد؟ اگر در کلاس خیلی خوب پیش نمی‌روید،

you might ask that question. Ms. Vanessa, I'm totally lost.  

ممکن است این سؤال را بپرسید. خانم ونسا، من کلا گم شدم.

If you are so confused, you have no idea  what's going on, it's a great phrase to use. 

اگر خیلی گیج شده‌اید، نمی‌دانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است، استفاده از این عبارت عالی است.

And our final phrase that students say in the  classroom is one that unfortunately I used with  

و آخرین عبارت ما که دانش‌آموزان در کلاس می‌گویند عبارتی است که متأسفانه من با

many of my poor teachers. Teacher, when are we  going to use this? If you've ever sat in a math  

بسیاری از معلمان ضعیفم استفاده کردم. استاد، چه زمانی می‌خواهیم از این استفاده کنیم؟ اگر تا به حال در

trigonometry class, just cramming information  into your brain and feeling so overwhelmed and  

کلاس ریاضیات   مثلثات نشسته‌اید، فقط اطلاعات را در مغزتان جمع کرده‌اید و احساس می‌کنید که خیلی خسته و

frustrated because you just didn't get it, that  was me. You might ask your teacher this, excuse  

ناامید شده‌اید، زیرا آن را متوجه نشدید، آن من بودم. ممکن است این را از معلم خود بپرسید،

me, when am I going to ever use this? And the idea  is, when am I going to use this after school? In  

ببخشید، کی قرار است از آن استفاده کنم؟ و ایده این است که چه زمانی قرار است بعد از مدرسه از آن استفاده کنم؟ در

the real world, in my job? A lot of people don't  use trigonometry in their job. Some people do,  

دنیای واقعی، در شغل من؟ بسیاری از افراد از مثلثات در شغل خود استفاده نمی کنند. برخی از مردم انجام می دهند،

but a lot of people don't. So students often feel  frustrated if they can't see a link between what  

اما بسیاری از مردم این کار را نمی کنند. بنابراین، اگر دانش‌آموزان نتوانند ارتباطی بین آنچه

they're learning in the classroom and what  they're going to be using in the real world. 

در کلاس درس می‌آموزند و آنچه در دنیای واقعی استفاده می‌کنند، ببینند، اغلب احساس ناامیدی می‌کنند.

So that's something that I try to do here  on my YouTube channel. A lot of you learned  

بنابراین این کاری است که من سعی می کنم اینجا در کانال YouTube خود انجام دهم. بسیاری از شما

English phrases in the classroom that just weren't  relevant, that were just not really used in real  

عبارات انگلیسی را در کلاس درس یاد گرفتید که مرتبط نبودند، و واقعاً در زندگی واقعی استفاده نمی شدند

life. So here on my YouTube channel, I'm trying to  teach you what people really use in the real world  

. بنابراین اینجا در کانال YouTube من، سعی می‌کنم به شما یاد بدهم که مردم واقعاً از چه چیزهایی در دنیای واقعی استفاده می‌کنند

because that is what you're going to use when  you speak with people at your job when you travel  

زیرا وقتی با افرادی که در محل کار خود در سفر هستید صحبت می‌کنید

or just friends that you make around your city. The next 10 classroom expressions are questions  

یا فقط با دوستانی که در اطراف پیدا می‌کنید از آن استفاده می‌کنید. شهر شما. 10 عبارت بعدی در کلاس، سؤالاتی هستند

that a teacher might ask, and then we'll talk  about some questions that a student might ask. 

که ممکن است معلم بپرسد، و سپس درباره سؤالاتی که ممکن است دانش‌آموز بپرسد صحبت خواهیم کرد.

A teacher might ask, can anyone tell me? Or who  can tell me? And she's asking the classroom to  

ممکن است یک معلم بپرسد، آیا کسی می تواند به من بگوید؟ یا چه کسی می تواند به من بگوید؟ و او از کلاس درس می‌خواهد که به

give her some feedback and answer the question  to see if they have that knowledge. Can anyone  

او بازخورد بدهند و به این سؤال پاسخ دهند تا ببینند آیا آنها این دانش را دارند یا خیر. آیا کسی می‌تواند به

tell me what is the best way to learn English? Any questions? This is a great question by a  

من بگوید بهترین راه برای یادگیری زبان انگلیسی چیست؟ هر سوالی دارید؟ این یک سؤال عالی از سوی یک

teacher because it's important that they give  students the time to ask questions as well. 

معلم است زیرا مهم است که آنها به دانش آموزان وقت بدهند تا سؤال بپرسند.

When students are all taking turns doing  something, the teacher might forget who  

وقتی همه دانش‌آموزان به نوبت کاری را انجام می‌دهند ، معلم ممکن است فراموش کند چه کسی

has had a turn and who hasn't had a turn. So the  teacher will ask this question, who hasn't gone  

نوبت داشته است و چه کسی نوبتی نداشته است. بنابراین، معلم این سؤال را می‌پرسد، چه کسی

yet? Who hasn't gone yet? I know we're using  the word go here. Who hasn't gone? We're using  

هنوز نرفته است؟ کی هنوز نرفته؟ من می‌دانم که از کلمه برو اینجا استفاده می‌کنیم. کی نرفته؟ ما

that in the past, but really the question is,  who hasn't had a turn yet? But the most common  

در گذشته از آن استفاده می‌کنیم، اما واقعاً سؤال این است که چه کسی هنوز نوبتی نداشته است؟ اما رایج‌ترین

way to say it is this. Who hasn't gone yet? The next question a teacher or a student might  

راه برای بیان آن این است. کی هنوز نرفته؟ سوال بعدی که ممکن است معلم یا دانش آموزی

ask this, whose turn is it? If you forget whose  turn it is, could ask this. Whose turn is it? 

بپرسد، نوبت کیست؟ اگر فراموش کردید نوبت کیست، می‌توانید این را بپرسید. نوبت کیست؟

Let's go on to some questions that  students specifically ask. Ms. Vanessa,  

بیایید به سؤالاتی که دانش‌آموزان به‌طور خاص می‌پرسند ادامه دهیم. خانم ونسا،

what page are we on? Sometimes this makes a  teacher roll their eyes. Weren't you paying  

ما در چه صفحه ای هستیم؟ گاهی اوقات این باعث می‌شود یک معلم چشمانش را بچرخاند.

attention? But it's a common question. Ms. Vanessa, can you repeat the question? 

توجه نکردی؟ اما این یک سوال رایج است. خانم ونسا می توانید سوال را تکرار کنید؟

Ms. Vanessa, when is the test and possibly  the most common question of all time? 

خانم ونسا، آزمون و احتمالاً رایج‌ترین سؤال در تمام دوران چه زمانی است؟

Ms. Vanessa, will this be on the test? Nothing  makes a teacher more angry because of course  

خانم ونسا، این در تست خواهد بود؟ هیچ چیزی معلم را بیشتر عصبانی نمی‌کند، زیرا البته

the teacher wants the students to enjoy  learning all the information and to readily  

معلم می‌خواهد دانش‌آموزان از یادگیری همه اطلاعات لذت ببرند و به راحتی

soak it in. But really what the students  want to know is, do I need to learn this?  

آن‌ها را در خود بگنجانند. اما واقعاً چیزی که دانش‌آموزان می‌خواهند بدانند این است که آیا من باید این را یاد بگیرم؟

Do I need to memorize this? Or is this just  something extra? Will this be on the test? 

آیا باید این را حفظ کنم؟ یا این فقط یک چیز اضافی است؟ آیا این در آزمون خواهد بود؟

When there's a group project, one student might  ask another student this question, do you want to  

هنگامی که یک پروژه گروهی وجود دارد، یک دانش آموز ممکن است این سوال را از دانش آموز دیگری بپرسد، آیا می خواهید

work together? Do you want to work together? As we know, students are always forgetting  

با هم کار کنید؟ آیا می خواهید با هم کار کنید؟ همانطور که می دانیم، دانش آموزان همیشه چیزی را فراموش می کنند

something, so it's best to ask your classmates  before you ask your teacher. You might ask  

، بنابراین بهتر است قبل از اینکه از معلم خود بپرسید، از همکلاسی های خود بپرسید. ممکن است از

your classmates, can I borrow a pencil? Can I  borrow a book? Can I borrow some paper please? 

همکلاسی‌هایتان بپرسید، آیا می‌توانم یک مداد قرض بگیرم؟ آیا می‌توانم کتابی قرض بگیرم؟ لطفاً می توانم یک کاغذ قرض بگیرم؟

And our final 10 phrases that are used in the  classroom are phrases that are used for feedback.  

و 10 عبارت نهایی ما که در کلاس استفاده می‌شود، عباراتی هستند که برای بازخورد استفاده می‌شوند.

So a teacher will say this to students to give  them some feedback, positive or negative feedback,  

بنابراین یک معلم این را به دانش‌آموزان می‌گوید تا به آن‌ها بازخورد، بازخورد مثبت یا منفی بدهد،

or to give some encouragement to students. On a math test, you might see the teacher  

یا برای تشویق دانش‌آموزان. در امتحان ریاضی، ممکن است ببینید معلم   این را

write or say this, show your work. What does  this mean? This means that you can't just write  

می‌نویسد یا می‌گوید، کار شما را نشان می‌دهد. این یعنی چی؟ این بدان معنی است که شما نمی توانید فقط

the answer. You need to show how you got to  that answer. You need to write out all of the  

پاسخ را بنویسید. باید نشان دهید که چگونه به این پاسخ رسیدید. باید همه

processes that you used to get to that answer.  Show your work. This also helps the teacher know  

فرآیندهایی را که برای رسیدن به آن پاسخ استفاده کرده‌اید، بنویسید. کار خود را نشان دهید. این همچنین به معلم کمک می‌کند تا بداند

that you're not cheating. You're not just  looking at Vanessa's paper. Don't look at  

که شما تقلب نمی‌کنید. شما فقط به کاغذ ونسا نگاه نمی کنید. به

my paper. It probably has the wrong math answer,  but when you show your work, it tells the teacher  

کاغذ من نگاه نکن. احتمالاً پاسخ ریاضی اشتباهی دارد، اما وقتی کارتان را نشان می‌دهید، به معلم می‌گوید

that you know how to do that problem. A similar phrase that you might see on  

که می‌دانید چگونه آن مشکل را انجام دهید. عبارت مشابهی که ممکن است در

a test or you might hear the teacher say is  explain your answer. This works for math,  

یک آزمون ببینید یا ممکن است از معلم بشنوید که پاسخ شما را توضیح دهد. این برای ریاضی کار می کند،

but this also works for other subjects as well. If you get something wrong and the teacher doesn't  

اما برای دروس دیگر نیز کار می کند. اگر اشتباهی متوجه می‌شوید و معلم نمی‌خواهد

want to just say, no, that's wrong, the teacher  will probably say, almost, try again. This is a  

فقط بگوید، نه، اشتباه است، معلم احتمالاً می‌گوید، تقریباً دوباره تلاش کنید. این یک

really polite thing to say. I often say this to my  kids actually, because sometimes they're close or  

حرف واقعاً مؤدبانه است. من اغلب این را به بچه‌هایم می‌گویم، زیرا گاهی اوقات آنها نزدیک هستند یا

it's not exactly correct, but it's not a serious  thing, so I'm not going to say, no, that's wrong.  

دقیقاً درست نیست، اما این یک چیز جدی نیست ، بنابراین نمی‌خواهم بگویم، نه، این اشتباه است.

Instead, you can just say, almost try again. A similar expression is you're on the right  

در عوض، فقط می توانید بگویید، تقریباً دوباره تلاش کنید. یک عبارت مشابه این است که شما در مسیر درستی هستید

track. A teacher will say this to a student who  isn't exactly giving the perfect answer, but  

. معلمی این را به دانش‌آموزی می‌گوید که دقیقاً پاسخ کامل را نمی‌دهد، اما

it's close to the correct answer and they want to  encourage the student to keep exploring that idea  

به پاسخ صحیح نزدیک است و می‌خواهد دانش‌آموز را تشویق کند که این ایده را

further. You're on the right track. Keep going. A kind teacher might also say, keep practicing.  

بیشتر بررسی کند. شما در مسیر درستی هستید. ادامه بده یک معلم مهربان نیز ممکن است بگوید، به تمرین ادامه دهید.

You almost got it. You almost got it. If you  take out the word almost, it means you have the  

تقریبا فهمیدی تقریبا فهمیدی اگر کلمه را تقریباً حذف کنید، به این معنی است که

correct answer. You got it. But oftentimes  students don't have the correct answer the  

پاسخ صحیح را دارید. فهمیدی. اما اغلب اوقات، دانش‌آموزان بار اول پاسخ صحیح را نمی‌دهند

first time. So a teacher might say this, keep  practicing, keep trying. You almost got it.  

. بنابراین یک معلم ممکن است این را بگوید، به تمرین ادامه دهید، به تلاش ادامه دهید. تقریبا فهمیدی

You're so close. So to take that expression and  use it in the positive way, a teacher might say,  

تو خیلی نزدیکی بنابراین برای استفاده از آن عبارت و استفاده از آن در جهت مثبت، ممکن است یک معلم بگوید،

you got it. Keep going. You got it. You are doing  great. You have the correct answer. Keep working. 

آن را متوجه شدید. ادامه بده فهمیدی. شما عالی عمل می کنید. شما پاسخ صحیح را دارید. به کار ادامه دهید.

If the teacher wants to give a little hint or  some feedback about a future test to students,  

اگر معلم بخواهد راهنمایی کوچک یا بازخوردی درباره آزمون آینده به دانش‌آموزان بدهد،

the teacher might say, here are some things  that you'll want to focus on before the next  

ممکن است معلم بگوید، در اینجا مواردی وجود دارد که می‌خواهید قبل از آزمون بعدی روی آنها تمرکز کنید

test. They might even say wink, wink,  or nudge nudge, or just to let you know,  

. حتی ممکن است بگویند چشمک، چشمک، یا تکان دادن تلنگر، یا فقط برای اطلاع دادن به شما،

here are some things that you might want to  focus on before the next test. They're not  

در اینجا مواردی وجود دارد که ممکن است بخواهید قبل از آزمون بعدی روی آنها تمرکز کنید. آنها نمی

saying these things will be on the test. They're  using a more indirect expression. These are  

گویند این چیزها در آزمایش خواهند بود. آنها از عبارت غیرمستقیم تری استفاده می کنند. اینها

the things that you might want to focus on. The next question could be used by students  

مواردی هستند که ممکن است بخواهید روی آنها تمرکز کنید. سؤال بعدی می‌تواند توسط دانش‌آموزان

or teachers, it's what about? Here, we're using  it to suggest something. So a student might use  

یا معلمان استفاده شود، این در مورد چیست؟ در اینجا، از آن برای پیشنهاد چیزی استفاده می‌کنیم. بنابراین ممکن است دانش‌آموزی از

this in response to a teacher. Let's say that  teacher, Ms. Vanessa, asked the class, class,  

این در پاسخ به معلم استفاده کند. فرض کنید که معلم، خانم ونسا، از کلاس، کلاس پرسید،

do you know why there are waves in the ocean? This  was actually a question that my kids were talking  

آیا می‌دانید چرا امواج در اقیانوس وجود دارد؟ این در واقع سؤالی بود که بچه‌های من

about in the car a couple days ago. It's very  familiar to me right now. The teacher asked, why  

چند روز پیش در ماشین درباره آن صحبت می‌کردند. در حال حاضر برای من بسیار آشنا است. معلم پرسید، چرا

are there waves in the ocean? Well, the students  might not be extremely certain of their answers,  

در اقیانوس امواج وجود دارد؟ خوب، دانش‌آموزان ممکن است در مورد پاسخ‌های خود بسیار مطمئن نباشند،

so they could use this great question, what about  wind? What about the moon? What about? Here,  

بنابراین می‌توانند از این سؤال عالی استفاده کنند، در مورد باد چطور؟ در مورد ماه چطور؟ در مورد چی؟ در اینجا،

they're suggesting an answer even though they  don't know the exact correct answer, they don't  

آنها پاسخی را پیشنهاد می‌کنند، حتی اگر پاسخ صحیح دقیق را نمی‌دانند،

feel certain of it. They can use this question. And a teacher can also use this question by giving  

از آن مطمئن نیستند. می توانند از این سوال استفاده کنند. و یک معلم همچنین می‌تواند با ارائه

suggestions to students. So let's say students  are answering the question, why are there waves  

پیشنهاداتی به دانش‌آموزان از این سؤال استفاده کند. بنابراین فرض کنید دانش‌آموزان به این سؤال پاسخ می‌دهند که چرا امواج

in the ocean? And they throw out some ideas and  the teacher wants to also throw out some ideas to  

در اقیانوس وجود دارد؟ و آنها برخی از ایده‌ها را بیرون می‌اندازند و معلم می‌خواهد برخی ایده‌ها را نیز مطرح کند تا

see what the students think about it. They might  say, what about whales? What about sharks? Maybe  

ببیند دانش‌آموزان در مورد آن چه فکر می‌کنند. ممکن است بگویند، نهنگ ها چطور؟ در مورد کوسه ها چطور؟ شاید

they're making the waves due to their big size.  I'm not sure, but here this is the teacher giving  

آنها به دلیل اندازه بزرگشان امواج ایجاد می کنند. مطمئن نیستم، اما اینجا معلم است که پیشنهاد می دهد

suggestions or the students giving suggestions.  Do you know what the correct answer is? Why are  

یا دانش آموزان پیشنهاد می دهند. آیا می دانید پاسخ صحیح چیست؟ چرا

there waves? Well, the answer is wind. Very  cool. You should look it up. There's some very  

امواج وجود دارد؟ خوب، جواب باد است. خیلی باحال شما باید آن را جستجو کنید. چند

interesting videos about why there are waves. The next phrase a teacher might say to give  

ویدیوی بسیار جالب درباره علت وجود امواج وجود دارد. عبارت بعدی که ممکن است معلم برای

encouragement to a student is, I can tell you've  been working hard on this. I can tell you've  

تشویق دانش‌آموز بگوید این است که می‌توانم بگویم شما سخت روی این موضوع کار کرده‌اید. می توانم بگویم که شما

been working hard on this. This doesn't mean it's  perfect or this is the best in the entire class.  

سخت روی این موضوع کار کرده اید. این به این معنی نیست که کامل است یا بهترین در کل کلاس است.

It just means for you, I know that you put a lot  of effort into this, and that's what I want. I  

این فقط برای شما معنی دارد، من می دانم که شما برای این کار تلاش زیادی کرده اید، و این چیزی است که من می خواهم. من از

want you to put a lot of effort into it because  that's the only way you're going to improve. I  

شما می‌خواهم تلاش زیادی برای این کار انجام دهید زیرا این تنها راهی است که می‌خواهید پیشرفت کنید. می‌توانم به

can tell you put a lot of hard work into this,  or I can tell you've been working hard on this. 

شما بگویم که برای این کار سختی کشیده‌اید، یا می‌توانم بگویم که سخت روی این موضوع کار کرده‌اید.

And our final phrase that you'll hear in  the classroom is one that we all want to  

و آخرین عبارت ما که در کلاس خواهید شنید، عبارتی است که همه ما می خواهیم

hear. You passed with flying colors. This is  a beautiful idiom. That means you got a 100%,  

بشنویم. با رنگ پریدی گذشتی این یک اصطلاح زیبا است. این بدان معناست که شما 100% دریافت کرده‌اید،

you had perfect answers for every single one  you passed with flying colors. Congratulations. 

برای تک تک پاسخ‌هایی که با رنگ‌های درخشان رد می‌شوید، پاسخ‌های کاملی داشته‌اید. تبریک می گویم.

Next, let's go on to 50 important questions and  answers for daily life. This is an essential  

در مرحله بعد، اجازه دهید به 50 پرسش و پاسخ مهم برای زندگی روزمره بپردازیم. این

part of conversation, so listen carefully.  All right, our first category are greetings.

بخش مهمی از مکالمه است، بنابراین با دقت گوش دهید. بسیار خوب، دسته اول ما درود است.

Speaker 2: How's your day going?

گوینده 2: روز شما چگونه می گذرد؟

Vanessa : Pretty good. How about yours?

ونسا: خیلی خوبه مال شما چطور؟

Speaker 2: You've been doing okay?

گوینده 2: خوب بودی؟

Vanessa : It's been  

ونسا:

kind of a hard week, but it's getting better.

هفته سختی بود، اما در حال بهتر شدن است.

Speaker 2: How have you been?

سخنران 2: چطور بودید؟

Vanessa : I've been good.  

ونسا: من خوب بودم.

I haven't seen you for so long. How have you been?

خیلی وقته ندیدمت چطور بودی؟

Speaker 2: What's new with you?

گوینده 2: چه خبر با شما؟

Vanessa : Oh, we just  

had our third baby. My family is so excited.

ونسا: اوه، ما به تازگی

فرزند سوم خود را به دنیا آوردیم. خانواده من خیلی هیجان زده هستند.

Speaker 2: What's new in your world?

سخنران 2: چه چیز جدیدی در دنیای شما وجود دارد؟

Vanessa : Well, we have a  

newborn, so everything's new, but we're  getting adjusted to our new routine.

ونسا: خوب، ما یک

نوزاد داریم، بنابراین همه چیز جدید است، اما ما داریم با روال جدید خود سازگار می شویم.

Speaker 2: What's been going on?

گوینده 2: چه خبر است؟

Vanessa : Well, our boys are excited about going back  

ونسا: خب، پسرهای ما برای بازگشت

to school. I'm excited about growing the business.  It's just been a busy time, but so far so good.

به مدرسه هیجان‌زده هستند. من در مورد رشد کسب و کار هیجان زده هستم. فقط زمان شلوغی بود، اما تا اینجا خیلی خوب بود.

Speaker 2: How's it going?

گوینده 2: اوضاع چطوره؟

Vanessa : It's going. It's been a hard  

ونسا: داره میره. هفته سختی بود

week. I hope that I'll get to relax this weekend. Just a little note, if you're having a hard week,  

. امیدوارم این آخر هفته به آرامش برسم. فقط یک نکته کوچک، اگر هفته سختی را سپری می‌کنید،

you can just respond to this  question by saying it's going.

می‌توانید به این سؤال با گفتن این که می‌گذرد پاسخ دهید.

Speaker 2: It's going.

گوینده 2: دارد می رود.

Vanessa : It's going.

ونسا: داره میره.

Speaker 2: What's up?

گوینده 2: چه خبر؟

Vanessa : Not a lot.  

ونسا: نه زیاد.

Just enjoying these last days of fall  before winter gets here. What about you?

فقط از آخرین روزهای پاییز قبل از رسیدن زمستان به اینجا لذت ببرید. تو چطور؟

Speaker 2: How's everything or how's everything going?

گوینده 2: همه چیز چطور است یا همه چیز چطور پیش می رود؟

Vanessa : Pretty good. We've had a busy summer,  

ونسا: خیلی خوبه تابستان شلوغی داشتیم،

but I think we're all ready to get started with  the school year and just see what this year holds.

اما فکر می‌کنم همه ما آماده‌ایم تا سال تحصیلی را شروع کنیم و فقط ببینیم امسال چه اتفاقی می‌افتد.

Speaker 2: Hey, you doing all right?

گوینده 2: هی، حالت خوبه؟

Vanessa : Yeah, I'm okay.  

ونسا: آره، من خوبم.

I just need to take a nap and eat something. Just a little note. This question is a great  

فقط باید چرت بزنم و چیزی بخورم. فقط یک نکته کوچک

one to ask when you think someone's not looking  so well, maybe they're feeling a little sick,  

وقتی فکر می‌کنید شخصی خیلی خوب به نظر نمی‌رسد ، ممکن است کمی احساس بیماری کند،

a little tired, you can ask this question  just to kind of check up on them.

کمی خسته است، این سؤال عالی است، می‌توانید این سؤال را بپرسید فقط برای بررسی او.

Speaker 2: Yeah, especially if you're a friend.

گوینده 2: بله، به خصوص اگر دوست باشید.

Vanessa : Yes.

Speaker 2: Wouldn't necessarily  

ونسا: بله.

سخنران 2: لزوماً

say like a co-worker you don't know that.

مانند یک همکار نمی گویید که این را نمی دانید.

Vanessa : Yeah. This is good for someone you care about.

ونسا: آره. این برای کسی که به او اهمیت می دهید خوب است.

Speaker 2: You doing all right?

Vanessa : All right, our  

گوینده 2: حالت خوبه؟

ونسا: بسیار خوب،

next category are 10 questions to ask about plans.

دسته بعدی ما 10 سوالی است که باید درباره برنامه ها بپرسیم.

Speaker 2: What are you up to today or what you up to today?

گوینده 2: امروز چه می کنید یا امروز چه می کنید؟

Vanessa : Well, I kind of  

have a busy day. I need to do some work in the  morning, do some housework in the afternoon,  

ونسا: خب، من یه جورایی

روز شلوغی دارم. باید صبح ها کمی کار کنم ، بعدازظهر کمی کارهای خانه را انجام دهم،

and then finish all of this before  I pick up my kids from school.

و سپس قبل از اینکه بچه هایم را از مدرسه ببرم تمام این کارها را تمام کنم.

Speaker 2: Do you want to hang out later?

گوینده 2: آیا می خواهید بعداً با هم بنشینید؟

Vanessa : Yeah, if I can  

ونسا: بله، اگر بتوانم

get all of my work finished by  this afternoon, I'd love to.

تمام کارهایم را تا امروز بعدازظهر تمام کنم، دوست دارم.

Speaker 2: You doing anything fun this weekend?

سخنران 2: این آخر هفته کار سرگرم کننده ای انجام می دهید؟

Vanessa : Yeah, we're going to  

ونسا: آره، ما

get together with some family that's  coming to visit from out of town.

با خانواده‌ای که از خارج از شهر می‌آیند دور هم جمع می‌شویم.

Speaker 2: You got anything fun planned?

گوینده 2: برنامه سرگرم کننده ای دارید؟

Vanessa : Yeah, this  

ونسا: آره، این

weekend we're going to have a big  surprise birthday for my best friend.

آخر هفته ما برای بهترین دوستم تولد سورپرایز بزرگی خواهیم داشت.

Speaker 2: Want to grab lunch later?

گوینده 2: می خواهید بعداً ناهار بخورید؟

Vanessa : Actually,  

ونسا: در واقع،

I was about to make a big salad with  vegetables from the garden. Want to join me?

من می خواستم یک سالاد بزرگ با سبزیجات باغ درست کنم. می خواهید به من بپیوندید؟

Speaker 2: Where are you headed?

سخنران 2: به کجا می روید؟

Vanessa : I was going to  

ونسا: قرار بود

go drop some books off at the library and then  head to the farmer's market. Want to join me?

بروم چند کتاب در کتابخانه بگذارم و سپس به بازار کشاورز بروم. می خواهید به من بپیوندید؟

Speaker 2: What you got going on this weekend?

سخنران 2: این آخر هفته چه کاری انجام دادید؟

Vanessa : Well, we're going to  

ونسا: خب، ما قرار است به

go on a big family hike because it's  supposed to be great weather all weekend.

یک پیاده‌روی خانوادگی بزرگ برویم، زیرا قرار است آخر هفته هوا عالی باشد.

Speaker 2: What are your plans for dinner?

سخنران 2: برنامه شما برای شام چیست؟

Vanessa : I don't really have any. Do you?

ونسا: من واقعا ندارم. آیا تو؟

Speaker 2: Are you going to be around later?

گوینده 2: آیا قرار است بعداً در آنجا باشید؟

Vanessa : Yeah. Give me  

ونسا: آره.

a call around two o'clock and I can talk. Just a little note. This is a great question  

حوالی ساعت دو با من تماس بگیرید و من می توانم صحبت کنم. فقط یک نکته کوچک

to ask when you don't have time to have  a conversation now, but you really want  

وقتی اکنون وقت ندارید مکالمه داشته باشید، اما واقعاً می‌خواهید

to tell someone something, so you're just  asking about their availability for later.

چیزی را به کسی بگویید، این سؤال عالی است، بنابراین فقط درباره در دسترس بودن او برای بعداً سؤال می‌کنید.

Speaker 2: Have you decided where you're going on vacation?

گوینده 2: آیا تصمیم گرفته اید به تعطیلات کجا بروید؟

Vanessa : Yeah, I think we're  

ونسا: آره، فکر می‌کنم

going to take a big road trip to visit some  friends and then we'll go to the lake together. 

قرار است یک سفر جاده‌ای بزرگ برای دیدن چند دوست داشته باشیم و سپس با هم به دریاچه برویم.

All right, let's go to our next category,  

بسیار خوب، بیایید به دسته بعدی خود برویم،

which are the top 10 questions to  talk about your interests or hobbies.

که 10 سوال برتر برای صحبت در مورد علایق یا سرگرمی های شما هستند.

Speaker 2: What do you like to do in your free time?

سخنران دوم: دوست دارید در اوقات فراغت خود چه کار کنید؟

Vanessa : Well, I like  

ونسا: خب، من دوست دارم

to make jewelry out of recycled  things and sell them at craft shows.

از چیزهای بازیافتی جواهرات درست کنم و در نمایشگاه‌های صنایع دستی بفروشم.

Speaker 2: How long have you done that?

سخنران 2: چه مدت است که این کار را انجام داده اید؟

Vanessa : I just started in the last few years.

ونسا: من تازه در چند سال گذشته شروع کردم.

Speaker 2: What got you into that?

سخنران 2: چه چیزی شما را به این موضوع واداشت؟

Vanessa : Well, I like  

being creative and I like trying  to reduce waste where I can.

ونسا: خب، من دوست دارم

خلاق باشم و دوست دارم تلاش کنم تا جایی که بتوانم ضایعات را کاهش دهم.

Speaker 2: You want to try?

سخنران 2: می خواهید امتحان کنید؟

Vanessa : Well, I don't  

ونسا: خب، من

have much time right now, but maybe tomorrow.

الان وقت زیادی ندارم، اما شاید فردا.

Speaker 2: What are you into?

سخنران 2: به چه کاری مشغول هستید؟

Vanessa : Well, I love being outdoors  

ونسا: خب، من دوست دارم در فضای باز

and in nature, so I'm into hiking, gardening.  Really anything that involves being outside.

و در طبیعت باشم، بنابراین به پیاده روی، باغبانی علاقه دارم. در واقع هر چیزی که شامل بیرون بودن باشد.

Speaker 2: What's that like?

گوینده 2: این چه شکلی است؟

Vanessa : Well, to go hiking,  

ونسا: خوب، برای پیاده‌روی،

especially in the rain or inclement  weather, you have to be pretty tough,  

مخصوصاً در باران یا آب‌وهوای نامساعد، باید خیلی سرسخت باشی،

but it feels fun and you feel courageous.  I think it's personally pretty exciting.

اما این احساس سرگرمی دارد و احساس شجاعت می‌کنی. من فکر می کنم شخصاً بسیار هیجان انگیز است.

Speaker 2: How'd you learn that?

سخنران 2: چگونه آن را یاد گرفتید؟

Vanessa : Well, I learned a  

ونسا: خوب، من

lot about gardening online by watching YouTube  videos, but it's also through trial and error.

با تماشای ویدیوهای YouTube چیزهای زیادی درباره باغبانی آنلاین یاد گرفتم ، اما این کار از طریق آزمون و خطا نیز انجام می‌شود.

Speaker 2: Have you seen the latest Batman movie?

گوینده 2: آیا آخرین فیلم بتمن را دیده اید؟

Vanessa : I haven't seen it,  

ونسا: من آن را ندیده‌ام،

but I've heard it's pretty good.

اما شنیده‌ام که خیلی خوب است.

Speaker 2: Have you read the book Atomic Habits?

سخنران دوم: آیا کتاب عادات اتمی را خوانده اید؟

Vanessa : No, I haven't. Have you?

ونسا: نه، نکرده ام. دارید؟

Speaker 2: I think I want to learn piano. Can you teach me?

سخنران 2: فکر می کنم می خواهم پیانو یاد بگیرم. میشه به من یاد بدی

Vanessa : Sure. I love teaching people. 

ونسا: حتما. من عاشق آموزش به مردم هستم.

All right, let's go to our next category,  

بسیار خوب، بیایید به دسته بعدی خود برویم،

which are the top 10 questions  that you'll ask around the house.

که 10 سؤال برتر  است که در خانه می‌پرسید.

Speaker 2: Can you help me with something?

سخنران 2: آیا می توانید در مورد چیزی به من کمک کنید؟

Vanessa : Sure. Give me a second and I'll be right there.

ونسا: حتما. یک لحظه به من بدهید و من همان جا خواهم بود.

Speaker 2: Have you seen my jacket?

گوینده 2: آیا کت من را دیده اید؟

Vanessa : Yeah, I think it's on the chair.

ونسا: آره، فکر کنم روی صندلی باشه.

Speaker 2: Did you check the closet?

گوینده 2: کمد را چک کردید؟

Vanessa : Yeah, I did check  

ونسا: بله، کمد را چک کردم

the closet, but I didn't see my shoes in there.

، اما کفش‌هایم را آنجا ندیدم.

Speaker 2: Can you pass me the salt and pepper?

گوینده 2: می توانید نمک و فلفل را به من بدهید؟

Vanessa : Sure. Here you go.

ونسا: حتما. بفرمایید.

Speaker 2: Did you check the mail today?

گوینده 2: آیا امروز نامه را بررسی کردید؟

Vanessa : I did. Our package didn't come yet.

ونسا: من انجام دادم. بسته ما هنوز نیومده

Speaker 2: Have you fed the cats yet?

گوینده 2: آیا تا به حال به گربه ها غذا داده اید؟

Vanessa : Actually, I  

ونسا: در واقع، من

watched while the boys did  it. They did a great job.

در حالی که پسرها این کار را انجام می دادند، تماشا می کردم . آنها کار بزرگی انجام دادند.

Speaker 2: Is it time for dinner?

گوینده 2: آیا وقت شام است؟

Vanessa : Well, it's a little  

ونسا: خب،

early for dinner, but I'm hungry. Let's eat.

برای شام کمی زود است، اما من گرسنه هستم. بیا بخوریم.

Speaker 2: Would you rather  

سخنران 2: آیا ترجیح می دهید

fold laundry or put away the dishes  because both have to be done.

لباس های شسته شده را تا کنید یا ظروف را کنار بگذارید، زیرا هر دو باید انجام شوند.

Vanessa : Well, I'd  

ونسا: خب،

rather fold the laundry if  you put away the dishes.

اگر ظرف‌ها را کنار بگذاری، ترجیح می‌دهم لباس‌های شسته شده را تا کنم .

Speaker 2: Do I have to?

گوینده 2: آیا مجبورم؟

Vanessa : I know, I don't like doing chores either,  

ونسا: می‌دانم، من هم از انجام دادن کارها خوشم نمی‌آید،

but they have to be done. This is a really  common question that children will often ask in  

اما آنها باید انجام شوند. این یک سؤال واقعاً رایج است که کودکان اغلب با

this whining tone. Do I have to? When they don't  want to do a chore, but they know it's required.

این لحن ناله می پرسند. آیا مجبورم؟ وقتی نمی‌خواهند کاری را انجام دهند، اما می‌دانند که لازم است.

Speaker 2: Will you hit the light?

گوینده 2: آیا نور را می زنید؟

Vanessa : Yeah, in just  

ونسا: بله، فقط در

a sec. I want to finish reading this page. 

یک ثانیه. من می خواهم خواندن این صفحه را به پایان برسانم.

This is a great question that you can  ask for turning on or turning off the  

این یک سوال عالی است که می‌توانید برای روشن یا خاموش کردن

light. Will you hit the light? All right. Here's our final  

چراغ بپرسید. آیا نور را می زنید؟ خیلی خوب. در اینجا آخرین

category with the top 10 questions and  answers to use about your job or work.

دسته   ما با 10 سؤال و پاسخ برتر در مورد شغل یا کارتان است.

Speaker 2: How's the project going?

سخنران 2: پروژه چگونه پیش می رود؟

Vanessa : It's going  

ونسا:

pretty well. I like working with my team and  I think we're going to finish by the deadline.

خیلی خوب پیش می‌رود. من دوست دارم با تیمم کار کنم و فکر می‌کنم تا مهلت مقرر کار را تمام کنیم.

Speaker 2: Are you working on anything fun?

سخنران 2: آیا روی چیز سرگرم کننده ای کار می کنید؟

Vanessa : Well, there's nothing  

ونسا: خب،

too exciting right now, but we're about  to start a big new project next week.

در حال حاضر هیچ چیز خیلی هیجان انگیزی وجود ندارد، اما ما در حال شروع یک پروژه جدید بزرگ هفته آینده هستیم.

Speaker 2: What do you do or what are you studying?

گوینده 2: چه کار می کنید یا چه چیزی مطالعه می کنید؟

Vanessa : I'm a teacher or I'm studying to become a teacher.

ونسا: من معلم هستم یا در حال مطالعه برای معلم شدن هستم.

Speaker 2: What's your dream job?

سخنران 2: شغل رویایی شما چیست؟

Vanessa : Well, I don't  

ونسا: خب، من

really have a dream job, but a lot of  things that I like involve working with  

واقعاً یک شغل رویایی ندارم، اما بسیاری از چیزهایی که دوست دارم شامل کار با

people, so maybe my dream job is  working with people in some way.

افراد است، بنابراین شاید شغل رویایی من کار کردن با مردم باشد.

Speaker 2: I'm looking for a job. Is your company hiring?

سخنران 2: دنبال کار هستم. آیا شرکت شما استخدام می کند؟

Vanessa : I'm not sure, but I'll ask around.

ونسا: مطمئن نیستم، اما از اطراف می پرسم.

Speaker 2: What kind of work experience do you have?

سخنران 2: چه نوع تجربه کاری دارید؟

Vanessa : Well, I really love  

ونسا: خب، من واقعاً عاشق

working with technology and computers, so that's  what I've been doing for the last five years.

کار با فناوری و رایانه هستم، بنابراین این کاری است که در پنج سال گذشته انجام داده‌ام.

Speaker 2: What's your favorite part about your job?

سخنران 2: بخش مورد علاقه شما در مورد شغلتان چیست؟

Vanessa : Well, I really like  

ونسا: خب، من واقعاً دوست دارم

working with people, so it really makes me happy  when I see them grow and develop and progress.

با مردم کار کنم، بنابراین وقتی می بینم که آنها در حال رشد، پیشرفت و پیشرفت هستند، واقعاً خوشحال می شوم.

Speaker 2: What's your least favorite part of your job?

سخنران 2: کمترین بخش مورد علاقه شما در شغلتان چیست؟

Vanessa : Well, sometimes I don't really like  

ونسا: خوب، گاهی اوقات من واقعاً

the business parts of running a business. Taxes,  payroll, spreadsheets, all that stuff, bleh.

بخش‌های تجاری اداره یک تجارت را دوست ندارم. مالیات، حقوق و دستمزد، صفحه‌گسترده‌ها، همه چیزها.

Speaker 2: Would you rather  

گوینده 2: آیا ترجیح می دهید

do manual labor or have a desk job?

کار یدی انجام دهید یا یک کار روی میز داشته باشید؟

Vanessa : Well, manual labor  

ونسا: خب، کار یدی

can be really tough, especially in inclement  weather, so I guess I would rather have a desk  

می‌تواند واقعاً سخت باشد، مخصوصاً در هوای نامساعد، بنابراین حدس می‌زنم که ترجیح می‌دهم یک کار روی میز داشته باشم

job as long as I got to have long stretches of  time where I could go outside and get fresh air.

تا زمانی که زمان طولانی‌تری داشته باشم که بتوانم بیرون بروم و هوای تازه بخورم.

Speaker 2: How long have you worked in education?

سخنران دوم: چه مدت در آموزش و پرورش کار کرده اید؟

Vanessa : Well, technically  

I've worked in education for the last 15 years,  but I've been doing this job teaching online for  

ونسا: خب، از نظر فنی

من در 15 سال گذشته در آموزش کار کرده‌ام، اما در 10 سال گذشته این کار را به صورت آنلاین انجام می‌دهم

the last 10 years. I can't believe it. Great work learning those questions and  

. من نمی توانم آن را باور کنم. یادگیری این سؤالات و پاسخ‌ها کار بسیار خوبی است

answers. Let's move on to a fun final 50  expressions. 50 phrasal verbs with one mug.  

. بیایید به 50 عبارت آخر سرگرم کننده برویم . 50 فعل عبارتی با یک لیوان.

What is this? Well, let's watch to find out. All right, are you ready to learn 50 phrasal  

این چیه؟ خوب، بیایید تماشا کنیم تا بفهمیم. بسیار خوب، آیا آماده اید 50

verbs with this simple mug? Let's do it. I pick up the mug to take a drink. 

فعل عبارتی را با این لیوان ساده یاد بگیرید؟ بیایید آن را انجام دهیم. لیوان را برمی دارم تا نوشیدنی بخورم.

When I'm done, I put down the mug on the coaster. I fill up the mug with hot tea. 

وقتی کارم تمام شد، لیوان را روی زیر لیوانی گذاشتم. لیوان را با چای داغ پر می کنم.

I set down the mug on the table. Oh, be careful. Don't knock over the mug. 

لیوان را روی میز گذاشتم. اوه مواظب باش لیوان را نکوبید

It's almost time to break out my holiday  mugs. Santa and Christmas presents. 

تقریباً وقت آن است که لیوان های تعطیلات را بشکنم . هدایای بابانوئل و کریسمس.

I haven't used this mug for a while,  so I need to brush off the dust. 

من مدتی است که از این لیوان استفاده نکرده ام، بنابراین باید گرد و غبار را پاک کنم.

What's in here? I need to  wipe out the mug with a towel. 

اینجا چه خبر است؟ باید لیوان را با حوله پاک کنم.

Unfortunately, this mug is dirtier than I thought,  so I need to really clean it out before I use it. 

متأسفانه، این لیوان کثیف‌تر از آن چیزی است که فکر می‌کردم، بنابراین باید قبل از استفاده آن را تمیز کنم.

I'm cleaning off the outside  of this mug with a towel. 

من بیرون این لیوان را با حوله تمیز می کنم.

When I'm done, I'll wipe it off  and it will be as good as new. 

وقتی کارم تمام شد، آن را پاک می‌کنم و به اندازه نو خواهد بود.

I pour in some hot tea. I stir in some milk. 

چای داغ میریزم مقداری شیر را هم می زنم.

I mix in some milk. I stir up my tea. 

من با مقداری شیر مخلوط می کنم. چایم را هم می زنم.

I drizzle in some honey to my tea. I sprinkle some sugar into my tea. 

برای چایم مقداری عسل می ریزم. داخل چایم مقداری شکر می پاشم.

I wipe up the ring on the  table that was left by my mug. 

حلقه روی میز را که کنار لیوانم مانده بود پاک می‌کنم.

The mug heats up my hands on a cold winter day. 

لیوان در یک روز سرد زمستانی دستانم را گرم می کند.

I put the mug on the coaster to  let it cool down before I drink it. 

لیوان را روی زیر لیوانی گذاشتم تا قبل از نوشیدن آن خنک شود.

I blow on my tea to help it cool off before  I drink it. I don't want to burn my tongue. 

چایم را باد می کنم تا قبل از نوشیدن آن خنک شود. من نمی خواهم زبانم را بسوزانم.

I messed up my tea and I added  salt instead of sugar. Gross. 

چایم را به هم ریختم و به جای شکر نمک اضافه کردم. ناخالص

I hand over Dan's favorite mug so that  he can use it for coffee. Here you go. 

لیوان مورد علاقه دن را تحویل می دهم تا بتواند از آن برای قهوه استفاده کند. بفرمایید.

I hang on to the handle of the mug. I tell my kids to hold on with two hands  

به دسته لیوان آویزان می شوم. به بچه‌هایم می‌گویم با دو دست نگه دارند

so that they don't drop the mug. I can't believe you want to give  

تا لیوان را نیندازند. باورم نمی‌شود که می‌خواهید

away my favorite mug. The color on the back of  

لیوان مورد علاقه‌ام را بدهید. رنگ پشت

this mug is starting to wear off after years of  use. It's looking a little more pink than red. 

این لیوان پس از سال‌ها استفاده شروع به از بین رفتن کرده است . کمی بیشتر صورتی به نظر می رسد تا قرمز.

Oh, I have to keep the mug away from the edge  of the table so that it doesn't fall off. 

اوه، باید لیوان را از لبه میز دور نگه دارم تا نیفتد.

I lift up the mug gently to take a sip. Try not to slam down your mug,  

لیوان را به آرامی بلند می کنم تا جرعه ای بنوشم. سعی کنید لیوان خود را به زمین نزنید،

or it's going to make a big mess. When we moved, I wrapped up each  

در غیر این صورت یک آشفتگی بزرگ ایجاد می کند. وقتی حرکت کردیم، تک تک

of my mugs so that they didn't break. One time when I was talking, my mug tipped  

لیوان‌هایم را پیچیدم تا نشکنند. یک بار که داشتم صحبت می‌کردم، لیوانم

over and spilled tea all over the table. I add in a new mug to my collection. 

سرم شد و چای روی میز ریخت. من یک لیوان جدید به مجموعه خود اضافه کردم.

I clean up the mug collection  so that it's nice and neat. 

من مجموعه لیوان را تمیز می‌کنم تا زیبا و مرتب باشد.

I have so many mugs that I need to stack them up. Where is it? Aha. I'm going to pick out this mug  

من آنقدر لیوان دارم که باید آنها را روی هم بچینم. کجاست؟ آها من امروز می خواهم این لیوان را انتخاب کنم

today. I pour out the cold tea  that I forgot about yesterday. 

. چای سردی را که دیروز فراموشش کرده بودم می‌ریزم.

Something hard is stuck at the bottom  of my mug, so I need to scrape it out. 

چیزی سخت در ته لیوان من گیر کرده است ، بنابراین باید آن را خراش دهم.

We've run out of clean mugs,  so I need to wash this one. 

لیوان‌های تمیز ما تمام شده است، بنابراین باید این لیوان را بشوییم.

If we don't wash the mugs after we use  them, they just pile up on the counter. 

اگر لیوان ها را بعد از استفاده از آنها نشوییم، فقط روی پیشخوان انباشته می شوند.

I rinse off the soap from inside  my mug and I rinse out my mug. 

من صابون را از داخل لیوانم می شوم و لیوانم را آبکشی می کنم.

I turn over the mug to let it dry. And  before I put it away, I dry it off. 

لیوان را برمیگردانم تا خشک شود. و قبل از اینکه آن را کنار بگذارم، آن را خشک می کنم.

I put my mug away in the cabinet after I wash it. Uh-oh, I accidentally knocked the mug off the  

لیوانم را بعد از شستن در کابینت گذاشتم. اوه اوه، من به طور تصادفی لیوان را از روی

counter. Oh no. The handle broke off my  mug. I guess the only thing I can do is  

پیشخوان کوبیدم. وای نه. دسته لیوان من شکست. حدس می‌زنم تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که

sweep up the pieces. Now all I can do is  dump out the pieces in the trash and now  

تکه‌ها را جارو کنم. اکنون تنها کاری که می‌توانم انجام دهم این است که تکه‌ها را در سطل زباله بریزم و حالا

after all that hard work, I'm going to curl  up on the couch with a nice hot cup of tea. 

بعد از این همه کار سخت، با یک فنجان چای داغ روی مبل خم شوم.

Congratulations on learning these 200 important  daily life English expressions. Don't forget to  

به خاطر یادگیری این 200 عبارت مهم انگلیسی در زندگی روزمره به شما تبریک می‌گوییم. فراموش نکنید

download the free PDF worksheet, which includes  all 200 of these expressions, definitions,  

کاربرگ PDF رایگان را دانلود کنید، که شامل همه 200 عبارت، تعاریف،

sample sentences, Vanessa's challenge question  at the bottom of the worksheet. This is all  

جملات نمونه، سؤال چالشی ونسا در پایین کاربرگ است. این همه

free for you to download. Over 20 pages of free  English worksheet for you. You can click on the  

رایگان است که می‌توانید دانلود کنید. بیش از 20 صفحه کاربرگ انگلیسی رایگان برای شما. امروز می‌توانید روی

link in the description to download that free PDF  worksheet today. And thank you so much for letting  

پیوند موجود در توضیحات کلیک کنید تا کاربرگ PDF رایگان را دانلود کنید . و از اینکه اجازه دادید

English with me. I'll see you again next Friday  for a new lesson here on my YouTube channel. Bye. 

انگلیسی با من باشد بسیار سپاسگزارم. جمعه آینده برای یک درس جدید در کانال YouTube من دوباره شما را می بینم. خدا حافظ.

But wait, do you want more? I recommend  watching this video next. Yes. 200 more  

اما صبر کنید، آیا بیشتر می خواهید؟ توصیه می‌کنم در ادامه این ویدیو را تماشا کنید. آره. 200

English expressions in only 30 minutes. How is it  possible? You will learn important expressions,  

عبارت انگلیسی دیگر تنها در 30 دقیقه. چطور ممکنه؟ عبارات مهمی

like how to talk about eating breakfast  extremely quickly. What is a common  

مانند نحوه صحبت کردن در مورد خوردن صبحانه بسیار سریع را خواهید آموخت. یک

expression for this? Well, you'll have to watch  that video to find out and I'll see you there.

عبارت رایج برای این چیست؟ خوب، باید آن ویدیو را تماشا کنید تا متوجه شوید و من شما را آنجا خواهم دید.