Could, Would, and Should: MODAL Verbs [The Fearless Fluency Club]

Hi.

سلام.

I'm Vanessa from SpeakEnglishWithVanessa.com.

من ونسا هستم از SpeakEnglishWithVanessa.com.

Welcome to this sample grammar lesson from the course The Fearless Fluency Club.

به این نمونه درس گرامر از دوره The Fearless Fluency Club خوش آمدید.

Make sure that you watch the conversation, vocabulary, and pronunciation video in this

اطمینان حاصل کنید که مکالمه ، واژگان و ویدیوی تلفظ را در این

lesson set.

مجموعه درس مشاهده می کنید.

If you'd like to get lessons like this every month that you can download and listen to

اگر می‌خواهید هر ماه چنین درس‌هایی را دریافت کنید که می‌توانید آن‌ها را در هر کجا که می‌خواهید دانلود کرده و گوش دهید

wherever you'd like and also with your Fearless Fluency Club speaking partner, click on the

و همچنین با شریک سخنران Fearless Fluency Club خود، روی

link up here or in the description below.

پیوند اینجا یا در توضیحات زیر کلیک کنید.

Let's get started.

بیا شروع کنیم.

In this month's lesson set about travel, I'm going to help you learn how to use three commonly

در مجموعه درس این ماه در مورد سفر، قصد دارم به شما کمک کنم تا یاد بگیرید چگونه از سه

used English words that English learners have a lot of difficulty with.

کلمه پرکاربرد انگلیسی استفاده کنید که زبان آموزان انگلیسی با آن ها مشکل زیادی دارند.

They are could, would and should.

آنها می توانند، می توانند و باید هستند.

In this video, I'm going to explain how to use each one, and then after my quick explanation,

در این ویدیو قصد دارم نحوه استفاده از هر کدام را توضیح دهم و بعد از توضیحات سریع،

I'm going to show you some video clips from the conversation with my sister.

چند کلیپ ویدیویی از گفتگو با خواهرم را به شما نشان می دهم.

We used this a lot in our conversation together, so I'm going to show you examples of that

ما از این در گفتگوی خود زیاد استفاده کردیم، بنابراین می‌خواهم نمونه‌هایی از آن را به شما نشان دهم

so that you can see it real life.

تا بتوانید آن را در زندگی واقعی ببینید.

Let's get started.

بیا شروع کنیم.

The first word we're going to talk about is could.

اولین کلمه ای که در مورد آن صحبت می کنیم این است که می تواند.

There are three different ways to use could.

سه روش مختلف برای استفاده از can وجود دارد.

The first one is like a polite request or some polite advice.

مورد اول مانند یک درخواست مؤدبانه یا یک توصیه مؤدبانه است.

Let's imagine that your friend is new to your city and your friend wants to see some beautiful

بیایید تصور کنیم که دوست شما تازه وارد شهر شما شده است و دوست شما می خواهد طبیعت زیبا را ببیند

nature.

.

You know a lot of places because you have lived here for a long time.

شما مکان های زیادی را می شناسید زیرا مدت زیادی است که اینجا زندگی کرده اید.

You tell your friend, "Oh, you could go to the mountains.

به دوستت می گویی، "اوه، می توانی به کوه

You could go to the botanical garden.

بروی، می توانی به باغ گیاه شناسی

You could go to the park."

بروی، می توانی به پارک بروی."

This is a polite suggestion.

این یک پیشنهاد مودبانه است.

Some polite advice to give to your friend.

چند توصیه مودبانه که باید به دوستتان بدهید.

Let's watch some examples of this from the conversation.

بیایید چند نمونه از این گفتگو را تماشا کنیم .

You mean like dances or concerts or what kind of events did you go to?

یعنی رقص یا کنسرت یا چه مراسمی رفتی؟

Speaker 2: Yeah, concerts.

گوینده 2: بله، کنسرت.

A lot of concerts in Argentina mainly and then in South Korea.

کنسرت های زیادی در آرژانتین و سپس در کره جنوبی.

South Korea als has fantastic public transportation.

als کره جنوبی دارای حمل و نقل عمومی فوق العاده است.

It just like stops at a certain times, so you have to know ...

درست مانند توقف در زمان های خاص، پس باید بدانید...

Vanessa: Argentinian transportation went longer?

ونسا: حمل و نقل آرژانتینی طولانی تر شد؟

Speaker 2: It's all night.

گوینده 2: تمام شب است.

Vanessa: It's not a big deal if you don't go back and live in your hometown.

ونسا: اگر برنگردی و در زادگاهت زندگی نکنی، چیز مهمی نیست .

Speaker 2: Yeah.

گوینده 2: بله.

You can go travel.

میتونی بری مسافرت

Vanessa: We can live anywhere.

ونسا: ما می توانیم در هر جایی زندگی کنیم.

Speaker 2: Exactly.

سخنران 2: دقیقا.

Vanessa: Because I know some people ... Some people I've talked to ...

ونسا: چون من برخی از افراد را می شناسم... برخی از افرادی که با آنها صحبت کرده ام...

The second way to use could is simply like can in the past.

راه دوم استفاده از can به سادگی مانند cane در گذشته است.

Can talks about an ability to do something.

می تواند در مورد توانایی انجام کاری صحبت کند.

For example, you might say, "Before I watched Vanessa's video about grammar, I couldn't

به عنوان مثال، ممکن است بگویید، "قبل از تماشای ویدیوی ونسا در مورد گرامر،

understand how to use could.

نمی‌توانستم نحوه استفاده از

But now I now can understand it."

آن را بفهمم. اما اکنون می‌توانم آن را درک کنم."

Before I couldn't understand it, but now I can.

قبلاً نمی توانستم آن را درک کنم، اما اکنون می توانم.

Let's watch some examples of this from the video.

بیایید چند نمونه از این را از ویدیو تماشا کنیم .

And you probably learned some of the language, like enough to read, or enough to minimally

و احتمالاً مقداری از زبان را یاد گرفته اید، مثلاً به اندازه کافی برای خواندن، یا به اندازه کافی برای

communicate.

برقراری ارتباط حداقلی.

Speaker 2: Right.

گوینده 2: درست است.

Yeah.

آره

I could read and also communicate with the students, communicate with my coworkers.

می توانستم بخوانم و همچنین با دانش آموزان ارتباط برقرار کنم، با همکارانم ارتباط برقرار کنم.

Being able to kind of connect with him stronger, just because we've been everywhere together.

بتوانیم به نوعی قوی تر با او ارتباط برقرار کنیم، فقط به این دلیل که همه جا با هم بوده ایم.

Vanessa: Yeah, you guys have a closer bond because you've been through a lot.

ونسا: آره، شما بچه ها پیوند نزدیک تری دارید چون خیلی چیزها را گذرانده اید.

Speaker 2: Right.

گوینده 2: درست است.

Vanessa: The third way to use could is for some possibility in the future.

ونسا: سومین راه برای استفاده ممکن است احتمالی در آینده باشد.

Let's say that you look outside and the sky is really dark.

فرض کنید به بیرون نگاه می کنید و آسمان واقعا تاریک است.

The clouds are dark, the sky is almost black.

ابرها تاریک هستند، آسمان تقریبا سیاه است.

You could say, "I think it could rain today."

می توانید بگویید، "فکر می کنم امروز ممکن است باران ببارد."

This is a possibility.

این یک احتمال است.

Probably it's a high possibility in the future.

احتمالا در آینده احتمال بالایی دارد.

It could rain today.

امروز ممکن است باران ببارد.

Now, just to let you know, you could also use the word might in this situation.

اکنون، فقط برای اطلاع شما، می توانید در این شرایط از کلمه ممکن نیز استفاده کنید.

It might rain today.

ممکن است امروز باران ببارد

You're just showing that it's a possibility.

شما فقط نشان می دهید که این یک امکان است.

It could rain today.

امروز ممکن است باران ببارد.

I could go to Barcelona for vacation, or I could go to Italy.

می توانم برای تعطیلات به بارسلونا بروم یا به ایتالیا بروم.

Here are some possibilities for the future.

در اینجا برخی از احتمالات برای آینده وجود دارد.

Let's watch some examples from the conversation.

بیایید چند نمونه از گفتگو را تماشا کنیم.

Speaker 2: Because you're preparing for it.

گوینده 2: چون برای آن آماده می شوید.

You know you're going to another country.

شما می دانید که به کشور دیگری می روید.

You're going to feel discomfort of some sort.

شما به نوعی احساس ناراحتی خواهید کرد.

Vanessa: Yeah.

ونسا: آره.

Speaker 2: And you're expecting to feel it, so I think you prepare more for this culture

گوینده 2: و شما انتظار دارید آن را احساس کنید، بنابراین فکر می کنم بیشتر برای این شوک فرهنگی آماده می شوید

shock.

.

Vanessa: But coming back to the U.S., if you didn't want to speak English, you could speak

ونسا: اما برای بازگشت به ایالات متحده، اگر نمی‌خواستید انگلیسی صحبت کنید، می‌توانید

Spanish together.

با هم اسپانیایی صحبت کنید.

Speaker 2: Right.

گوینده 2: درست است.

Oh yeah, I didn't mention that.

اوه بله، من به آن اشاره نکردم.

So when we came back to the U.S. ... Vanessa: ... oh, fun and really enjoyable.

بنابراین وقتی به ایالات متحده بازگشتیم ... ونسا: ... اوه، سرگرم کننده و واقعا لذت بخش.

Every day there's something different and new, and then coming back to the U.S., a big

هر روز چیزهای متفاوت و جدیدی وجود دارد، و پس از بازگشت به ایالات متحده، یک

thing was, is everyday just going to be like a daily routine?

چیز بزرگ این بود، آیا هر روز فقط مانند یک روال روزانه خواهد بود؟

Am I just going to feel like there's not new surprises around every corner?

آیا من فقط می خواهم احساس کنم که در هر گوشه ای شگفتی های جدیدی وجود ندارد؟

You know, when you're ... ... and maybe that's something that could

می دانید، زمانی که ... ... هستید و شاید این اتفاقی باشد که می

happen in the future.

تواند در آینده اتفاق بیفتد.

I don't know.

من نمی دانم.

I would like to have a garden or like to live ... it's maybe more idealistic, but at the

من دوست دارم یک باغ داشته باشم یا دوست دارم زندگی کنم ... شاید ایده آل گرایانه تر باشد، اما در

moment it's not ... The second word we're going to talk about

حال حاضر اینطور نیست ... کلمه دومی که امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد این

today is would.

است که می خواهم.

Would.

خواهد شد.

This is the same pronunciation as a tree is made of wood.

این همان تلفظی است که درخت از چوب ساخته شده است.

A tree is made of wood.

درختی از چوب ساخته شده است.

W-O-O-D.

W-O-O-D.

So let's talk about three different ways that you can use would.

بنابراین بیایید در مورد سه راه مختلف که می توانید از آنها استفاده کنید صحبت کنیم.

The first way to use is would is similar to the first way to use could that we talked

اولین روش استفاده از will مشابه اولین روش استفاده از can است که

about.

در مورد آن صحبت کردیم.

It is a polite request, or some polite advice.

این یک درخواست مودبانه یا یک توصیه مودبانه است.

Maybe at your job, you might ask someone, "Would you help me?

شاید در محل کار خود از کسی بپرسید: "آیا به من کمک می کنی؟

Would you explain this to my friend because I don't know how to explain it?

آیا این را برای دوستم توضیح می دهی زیرا من نمی دانم چگونه آن را توضیح

Would you?"

دهم؟"

You could also say, "Could you."

شما همچنین می توانید بگویید، "می توانید."

Both of those are polite and professional.

هر دوی آنها مودب و حرفه ای هستند.

So I want to let you know that we often use would in these professional situations.

بنابراین می‌خواهم به شما اطلاع دهم که ما اغلب در این موقعیت‌های حرفه‌ای استفاده می‌کنیم.

Let's take a look at a couple clips from the conversation so that you can see this in real

بیایید نگاهی به چند کلیپ از این گفتگو بیندازیم تا بتوانید این را در زندگی واقعی ببینید

life.

.

How would you describe reverse culture shock?

شوک فرهنگی معکوس را چگونه توصیف می کنید؟

Speaker 2: Reverse culture shock is when you ...

سخنران 2: شوک فرهنگی معکوس زمانی است که شما ...

Vanessa: Do you think that reverse culture shock is avoidable?

ونسا: آیا فکر می کنید که شوک فرهنگی معکوس قابل اجتناب است؟

Is it possible to make it any better than it is?

آیا می توان آن را بهتر از آنچه هست ساخت؟

Speaker 2: Mm-hmm (affirmative).

بلندگو 2: Mm-Hmm (تأیید کننده).

Vanessa: The second way to use is would is will, in the past.

ونسا: روش دوم استفاده از will، در گذشته اراده بود.

So maybe ... let's imagine that you lived in New York for one year, and when you go

پس شاید... بیایید تصور کنیم که شما یک سال در نیویورک زندگی کرده اید و

back to your home country, your friend asks you, "What did you do every morning in New

وقتی به کشور خود باز می گردید، دوستتان از شما می پرسد: "هر روز صبح در

York?"

نیویورک چه می کردید؟"

You might say, "Well, I would wake up at 6:00 AM and then I would take the bus to my English

ممکن است بگویید، "خب، من ساعت 6 صبح از خواب بیدار می‌شوم و سپس با اتوبوس به کلاس زبان انگلیسی

class and then I would have English class for two hours and then ..." so you're using

می‌رفتم و سپس دو ساعت کلاس انگلیسی داشتم و سپس ..." بنابراین شما از این استفاده می‌کنید.

would as will in the past.

در گذشته خواهد شد.

Let's see some examples from the conversation.

بیایید چند نمونه از گفتگو را ببینیم.

Speaker 2: I thought, "Everyone's listening to me."

گوینده 2: فکر کردم، "همه به من گوش می دهند."

Vanessa: Yeah, that's a really weird feeling.

ونسا: آره، این احساس واقعا عجیبی است.

Speaker 2: And so we were speaking Spanish everywhere.

گوینده 2: و بنابراین ما در همه جا اسپانیایی صحبت می کردیم .

But then again, also, there's a lot of people who speak Spanish.

اما باز هم، افراد زیادی هستند که اسپانیایی صحبت می کنند.

And I kept feeling like people were listening to me, or watching me strangely because in

و من مدام احساس می کردم که مردم به من گوش می دهند، یا به طرز عجیبی به

Korea, people would look at me at least.

من نگاه می کنند، زیرا در کره، مردم حداقل به من نگاه می کنند.

At least notice there's a foreigner- Vanessa: Because you're not Korean.

حداقل توجه کنید که یک خارجی وجود دارد - ونسا: چون شما کره ای نیستید.

Speaker 2: Right.

گوینده 2: درست است.

Vanessa: The third way to use would is for hypothetical situations.

ونسا: سومین راه برای استفاده از will برای موقعیت های فرضی است.

Hypothetical means something that imaginary.

فرضی یعنی چیزی که خیالی است.

It's not impossible ... it might be impossible, but it's something imaginary.

غیرممکن نیست... ممکن است غیرممکن باشد، اما چیزی تخیلی است.

For example, you're not the president of your country ... at least I don't think so, so

به عنوان مثال، شما رئیس جمهور کشور خود نیستید ... حداقل من اینطور فکر نمی کنم،

you might say, "If I were president of my country, I would change the education system.

بنابراین ممکن است بگویید: "اگر من رئیس جمهور کشورم بودم، سیستم آموزشی را تغییر

I would do this.

می دادم. این کار را می کردم.

I would do that."

من این کار را خواهم کرد."

Because at the moment, you're not the president, this is an imaginary situation.

چون در حال حاضر شما رئیس جمهور نیستید، این یک وضعیت خیالی است.

Typically, these situations use the word if.

به طور معمول، این موقعیت ها از کلمه if استفاده می کنند.

If I were a boy, I would be very different.

من اگر پسر بودم خیلی متفاوت بودم.

If my dog were bigger, it wouldn't be very good for my apartment.

اگر سگ من بزرگتر بود، برای آپارتمان من خیلی خوب نبود.

We often use this with if, but not all the time.

ما اغلب از این با if استفاده می کنیم، اما نه همیشه.

So let's see some example from the real conversation with my sister.

پس بیایید نمونه ای از گفتگوی واقعی با خواهرم را ببینیم.

When you are the only person who's American, or from your country, in an area maybe you'd

وقتی شما تنها فردی هستید که آمریکایی یا اهل کشورتان در یک منطقه هستید،

be more likely to seclude yourself.

احتمالاً به احتمال زیاد خود را منزوی خواهید کرد.

... about this, and if I said, "Oh I went here and I went there and this was really

... در مورد این، و اگر من می گفتم، "اوه، من اینجا رفتم و به آنجا رفتم و این واقعا

cool, and oh, in Germany it's like this," they'd just be like, "Oh, that's really cool,"

عالی بود، و اوه، در آلمان اینطور است"، آنها فقط می گفتند: "اوه، این واقعا عالی است،

and maybe they thought it was cool but they just can't get it.

و شاید آنها فکر می کردند که جالب است اما نمی توانند آن را دریافت کنند.

Speaker 2: Change the topic.

سخنران 2: موضوع را تغییر دهید.

Right.

درست.

There are so many options.

گزینه های بسیاری وجود دارد.

I realized this is why we have a problem with obesity, maybe.

فهمیدم شاید به همین دلیل است که ما با چاقی مشکل داریم .

I mean, it could be the fact that you have a hundred different types of cereal to choose

منظورم این است که ممکن است صد نوع غلات مختلف را انتخاب

from or ... Vanessa: I think that's like a sign of reverse

کنید یا... ونسا: فکر می‌کنم این نشانه‌ای از

culture shock, is being overwhelmed by something you thought would be normal.

شوک فرهنگی معکوس است، تحت تأثیر چیزی که فکر می‌کردید طبیعی است.

Like, going to the grocery store.

مثلا رفتن به خواربارفروشی.

Speaker 2: Yeah.

گوینده 2: بله.

Vanessa: Something really normal.

ونسا: یه چیز واقعا عادی.

Speaker 2: Something you do all the time.

سخنران 2: کاری که همیشه انجام می دهید.

Vanessa: ... a new lifestyle.

ونسا: ... سبک زندگی جدید.

Like, you got some city life.

مثلاً زندگی شهری دارید.

Speaker 2: Really.

سخنران 2: واقعاً.

Right.

درست.

I think that would be very difficult, to go from living in Korea to going and living in

من فکر می‌کنم که این کار بسیار دشوار خواهد بود، از زندگی در کره به رفتن و زندگی در

suburbia.

حومه شهر.

We have to drive twenty minutes- Vanessa: The third word that we're going to

ما باید بیست دقیقه رانندگی کنیم - ونسا: سومین کلمه ای که

talk about today is should.

امروز در مورد آن صحبت خواهیم کرد این است که باید.

Should.

باید.

Should is the clearest word because there's really only one way that we use this, and

باید واضح‌ترین کلمه باشد، زیرا واقعاً تنها یک راه برای استفاده از آن وجود دارد و

that is to give some polite advice.

آن این است که توصیه‌ای مودبانه بدهیم.

You should do something.

باید یه کاری بکنی

I shouldn't do something.

من نباید کاری کنم

For example, maybe if your friend is going to come to visit your country, maybe your

به عنوان مثال، شاید اگر دوست شما قرار است برای بازدید از کشور شما بیاید، ممکن است

friend is American and they're going to come visit your country and they're worried.

دوست شما آمریکایی باشد و آنها قصد دارند به کشور شما بیایند و آنها نگران هستند.

"Oh, I'm worried.

"اوه، من نگران هستم.

I don't speak the local language.

من به زبان محلی صحبت نمی

I only speak English," because your friend is American.

کنم. من فقط انگلیسی صحبت می کنم" زیرا دوست شما آمریکایی است.

"I only speak English," and you might say, "Oh, you shouldn't worry about that.

"من فقط انگلیسی صحبت می کنم" و ممکن است بگویید "اوه، شما نباید نگران این باشید.

People here can understand English.

مردم اینجا می توانند انگلیسی را بفهمند.

Don't worry."

نگران نباشید."

This is a great way to help someone feel better.

این یک راه عالی برای کمک به کسی است که احساس بهتری داشته باشد.

You shouldn't worry.

شما نباید نگران باشید.

Or we could add the word probably.

یا می‌توانیم کلمه احتمالاً را اضافه کنیم.

Probably.

شاید.

If you want to tell someone what to do, this is a way to make it more polite.

اگر می‌خواهید به کسی بگویید که چه کاری انجام دهد، این راهی برای مودبانه‌تر کردن آن است.

You should probably clean your office before the weekend.

احتمالاً باید دفتر خود را قبل از آخر هفته تمیز کنید.

You should probably go to the store because our family's coming over tonight for dinner

احتمالاً باید به فروشگاه بروید زیرا خانواده ما امشب برای شام می آیند

and we don't have any food.

و ما غذایی نداریم.

So let's see some example from the conversation about how to use this.

بنابراین بیایید نمونه ای از گفتگو در مورد نحوه استفاده از آن را ببینیم.

When we came back to the U.S., I didn't think about that at all.

وقتی به آمریکا برگشتیم، اصلاً به این موضوع فکر نکردم.

It's just like, oh, it's just the U.S. it's my home country.

درست مثل این است که اوه، این فقط ایالات متحده است، این کشور زادگاه من است.

Speaker 2: Exactly.

سخنران 2: دقیقا.

Right.

درست.

So it's definitely real.

پس قطعا واقعی است.

It's definitely there, and it's something that you don't think about.

قطعا وجود دارد و چیزی است که شما به آن فکر نمی کنید.

What helped was going to events that weren't for foreigners.

چیزی که کمک کرد رفتن به رویدادهایی بود که برای خارجی ها نبود.

I went to those types of things where you know you're going to meet locals who live

من به چیزهایی رفتم که می دانید با مردم محلی که در آنجا زندگی می کنند ملاقات خواهید کرد

there and then just connecting with them ... ... I don't understand either.

و سپس فقط با آنها ارتباط برقرار می کنید ... من هم نمی فهمم.

Vanessa: Yeah, it's just like a small thing that shouldn't bother me, and I feel like

ونسا: آره، این مثل یک چیز کوچک است که نباید مرا آزار دهد، و

I'm a pretty, generally easy-going or, like, little things don't bother me like that.

احساس می‌کنم که یک آدم زیبا هستم، عموماً ساده‌رو هستم یا مثلاً چیزهای کوچک اینطور مرا آزار نمی‌دهند.

Speaker 2: I think I realized I like living in bigger cities and it's going to be really

گوینده 2: فکر می کنم متوجه شدم که زندگی در شهرهای بزرگتر را دوست دارم

difficult to go and live in the countryside, or live in a little neighborhood way far away

و رفتن و زندگی در حومه شهر یا زندگی در یک محله کوچک به دور

from everything.

از همه چیز واقعاً دشوار خواهد بود.

Vanessa: Now that we've talked about these three words, could, would, and should, I want

ونسا: حالا که ما در مورد این سه کلمه صحبت کردیم، می‌توانم، باید و باید،

you to feel comfortable using them yourself.

می‌خواهم خودتان احساس راحتی کنید که از آنها استفاده کنید.

So in this month's lesson pack, please look at the PDF file that has some conversation

بنابراین در بسته درس این ماه، لطفا به فایل پی دی اف که چند

questions using these words.

سوال مکالمه با استفاده از این کلمات دارد نگاه کنید.

And with your speaking partner from the Fearless Fluency Club, I want you to ask and answer

و با شریک صحبت خود از باشگاه تسلط بی باک ، می خواهم این سؤالات را با هم بپرسید و به آنها پاسخ دهید

these questions together.

.

This is going to exercise those muscles and help you to repeat correct grammar, and help

این باعث می‌شود آن عضلات تمرین کنید و به شما کمک کند گرامر صحیح را تکرار کنید و به شما کمک می‌کند

you to feel confident using it.

تا با استفاده از آن احساس اطمینان کنید.

Thanks so much, and let me know how it goes.

خیلی ممنون و به من اطلاع دهید که چطور پیش می رود.

Thanks so much for watching this sample grammar lesson from the course The Fearless Fluency

از تماشای این نمونه درس گرامر از دوره The Fearless Fluency

Club.

Club بسیار سپاسگزاریم.

If you'd like to get lesson sets like this every month, including the PDF lesson questions

اگر می‌خواهید هر ماه مجموعه‌های درسی مانند این را دریافت کنید ، از جمله سؤالات درس PDF

that you can use with your speaking partner from the Fearless Fluency Club, I will help

که می‌توانید با شریک صحبت کردنتان از «باشگاه تسلط بی‌باک» استفاده کنید، من به شما کمک

you connect with a speaking partner.

می‌کنم با یک شریک صحبت کردن ارتباط برقرار کنید.

If you'd like to join, you can click up here or in the description below.

اگر مایل به پیوستن هستید، می توانید اینجا یا در توضیحات زیر کلیک کنید.

We'd love to have you.

ما دوست داریم شما را داشته باشیم.

And don't forget to watch the other lessons in this lesson set.

و تماشای سایر دروس این مجموعه درس را فراموش نکنید.

The conversation, the vocabulary lesson, and the pronunciation lesson.

مکالمه، درس واژگان و درس تلفظ.

Thanks so much and see you later.

خیلی ممنون و بعدا میبینمت

Bye.

خدا حافظ.