Daily Life Vocabulary: Around Town [Advanced English Lesson]

Vanessa: Get ready  

to expand your vocabulary so that you can express  yourself completely. Today you are going to learn  

ونسا:

برای گسترش دایره لغات خود آماده شوید تا بتوانید خود را به طور کامل بیان کنید. امروز قرار است

10 useful daily life English phrases that I  use in daily life, and you can too. Hi, I'm  

10 عبارت انگلیسی مفید زندگی روزمره را یاد بگیرید که من در زندگی روزمره از آنها استفاده می کنم و شما هم می توانید. سلام، من

Vanessa from speakenglishwithvanessa.com. And like  always, I have created a free PDF worksheet for  

ونسا هستم از speakenglishwithvanessa.com. و مانند همیشه، من یک کاربرگ PDF رایگان برای

you with all of today's vocabulary, definitions,  sample sentences, and you can answer Vanessa's  

شما با تمام واژگان امروزی، تعاریف، جملات نمونه ایجاد کرده‌ام، و می‌توانید به

challenge question at the bottom of the worksheet.  Plus, in today's worksheet I have added a special  

سؤال چالشی ونسا در پایین کاربرگ پاسخ دهید.  به‌علاوه ، در کاربرگ امروز، یک

10 question quiz so that you can test yourself and  see if you really understand today's vocabulary.  

مسابقه 10 سؤالی ویژه اضافه کرده‌ام تا بتوانید خودتان را آزمایش کنید و ببینید آیا واقعاً واژگان امروزی را درک می‌کنید یا خیر.

You can click on the link in the description to  download that free PDF worksheet today. It is  

برای بارگیری کاربرگ PDF رایگان امروز می‌توانید روی پیوند در توضیحات کلیک کنید. این

my gift to you. I recently made these two lessons,  running errands around my town and going shopping.

هدیه من به شماست. من اخیراً این دو درس را انجام دادم، کارهایی را که در شهرم انجام می دادم و به خرید می رفتم.

Today you're going to learn 10 key phrases from  these lessons. So I'm going to show you a clip  

امروز می‌خواهید 10 عبارت کلیدی را از این درس‌ها یاد بگیرید. بنابراین من می‌خواهم یک کلیپ

from the video. Then I'm going to explain the  expression, and then we will watch the clip  

از ویدیو را به شما نشان دهم. سپس می‌خواهم عبارت را توضیح دهم و سپس کلیپ را

again. I want to see if the second time is easier  for your ears to understand because now you know  

دوباره تماشا می‌کنیم. می‌خواهم ببینم آیا درک بار دوم برای گوش‌های شما آسان‌تر است، زیرا اکنون

the phrase and you're able to understand more  English. Plus, one of the expressions that I'm  

این عبارت را می‌دانید و می‌توانید بیشتر انگلیسی را بفهمید. به‌علاوه، یکی از عباراتی که

going to explain is one that I guarantee, I  am 99.99% sure that you have never heard of  

می‌خواهم توضیح دهم، عبارتی است که تضمین می‌کنم، 99.99 درصد مطمئن هستم که شما

in your entire life, but I use often in my daily  life. What is it? Well, you are about to find  

در تمام عمرتان هرگز درباره آن چیزی نشنیده‌اید، اما من اغلب در زندگی روزمره‌ام استفاده می‌کنم . چیست؟ خوب، شما در شرف یافتن هستید

out. If you knew that phrase before this lesson,  please tell me in the comments, and I will give  

. اگر این عبارت را قبل از این درس می‌دانستید، لطفاً در نظرات به من بگویید و من

you a great round of applause. I will be shocked.  So let's start with the first expression that I  

شما را تشویق می‌کنم. من شوکه خواهم شد. پس بیایید با اولین عبارتی که

used in those videos. We're going to watch the  clip, and I will tell you which one of those is  

در آن ویدیوها استفاده کردم شروع کنیم. ما می‌خواهیم این کلیپ را تماشا کنیم، و اگر قبلاً آن را می‌دانید، به شما خواهم گفت که کدام یک از آن‌ها

the most surprising if you already know it.  All right, let's start with the first clip.

شگفت‌انگیزترین است. خوب، بیایید با اولین کلیپ شروع کنیم.

These are the kids' books that I just put in  there. Sometimes there's magazines. Sometimes...  

اینها کتاب‌های کودکانه‌ای هستند که من آن‌ها را در آنجا گذاشتم. گاهی اوقات مجلات وجود دارد. گاهی اوقات...

One time I even found some homemade vegetables  in there, homegrown vegetables. Pretty cool.

حتی یک بار چند سبزی خانگی پیدا کردم، سبزیجات خانگی. خیلی باحال.

You just heard me say, "One time I even  found some homegrown vegetables in the book  

شما فقط شنیدید که گفتم: "یک بار حتی مقداری سبزیجات خانگی را در جعبه کتاب پیدا کردم

box. This word even is used before the verb  found. I even found. What do you think this  

. این کلمه even قبل از فعل find استفاده می شود. حتی پیدا کردم. فکر می کنید این کلمه به چه

means? Why did I choose to say the word even,  I even found some homegrown vegetables? Well,  

معناست؟ چرا انتخاب کردم کلمه حتی را بگویم.                                                                                                      که

we usually use the word even in front of  a verb to show something surprising. What  

do you expect to be in a book box? Books. So I  wanted to show you something surprising. I even  

انتظار دارید چیزی را حتی در یک جعبه کتاب نشان دهید، معمولاً از آن استفاده می‌کنیم

found some homegrown vegetables. Someone  had some excess cucumbers and tomatoes,  

مقداری سبزیجات خانگی پیدا کردم.

and they put them in the book box so  that someone could get them for free.

I was surprised, I was delighted, so I said,  "I even found something surprising. Homegrown  

vegetables in the book box." You can even use  the word even in a negative sentence as well.  

سبزیجات خانگی   در جعبه کتاب." حتی می توانید از این کلمه حتی در یک جمله منفی نیز استفاده کنید.   به

Take a look at this. Last week, my son counted to  30 and I have never even taught him that. Here,  

این نگاه کنید. هفته گذشته، پسرم تا  30 شمارش کرد و من حتی هرگز این را به او یاد ندادم. اینجا،

we're saying that I never sat down and had  a lesson where I explained one, two, three,  

ما هستیم با گفتن اینکه من هرگز ننشستم و درسی نداشتم که در آن یک، دو، سه،

and I helped him learn to count. He just learned  how to count by himself. So I'm expressing  

و به او کمک کردم که شمارش را بیاموزد، بنابراین

surprise. I never even taught him that. How did he  learn? He just learned. That's how you do it when  

من هرگز این را به او یاد ندادم. او چطور یاد گرفت وقتی

you're a kid, right? So I use this in a negative  sentence by using the word never. I never even  

بچه هستی، این را در یک جمله منفی به کار می برم

taught him that and somehow he knows. How cool.  All right, let's watch the original clip again  

. خیلی خب، بیایید دوباره کلیپ اصلی را ببینیم.

where you see me use this word even in the daily  context from the previous video. Let's watch.

These are the kids' books that I just put in  there. Sometimes there's magazines. Sometimes...  

.

One time I even found some homemade vegetables  in there, homegrown vegetables. Pretty cool.

حتی یک بار سبزیجات خانگی پیدا کردم، خیلی

All right, let's go on to the second  useful expression that you're going  

خوب، بیایید به دومین عبارت مفیدی برویم   که می خواهید

to learn today about finding  something. Let's watch the clip.

چیزی را بیاموزید. بیا کلیپ رو ببینیم

We are going to be making some donations to  the local charity shop, and these are items  

ما قرار است به فروشگاه خیریه محلی کمک‌های مالی بکنیم، و اینها مواردی هستند

that my family doesn't use anymore and other  people might find them useful in this clip.  

که خانواده‌ام دیگر از آنها استفاده نمی‌کنند و ممکن است افراد دیگر آنها را در این کلیپ مفید بدانند.

You heard me say that I'm donating things  that other people might find useful. Here,  

شنیده‌اید که می‌گویم چیزهایی را اهدا می‌کنم که ممکن است برای دیگران مفید باشد. در اینجا،

we're talking about this phrase to find something  useful. We're not talking about searching for  

درباره این عبارت صحبت می‌کنیم تا چیز مفیدی پیدا کنیم . ما در مورد جستجو برای چیزی صحبت نمی کنیم

something. I need to find my pencil. I lost it.  We're not talking about losing something. Instead,  

. باید مدادم را پیدا کنم. گمش کردم. ما در مورد از دست دادن چیزی صحبت نمی کنیم. در عوض،

we're just talking about something  that's beneficial. So you could say,  

ما فقط در مورد چیزی  صحبت می کنیم که سودمند است. بنابراین می‌توانید بگویید،

"I'm donating some items that other  people might think are useful."

«اقلامی را اهدا می‌کنم که دیگران ممکن است فکر کنند مفید هستند».

We're just substituting think and  find to create this beautiful phrase,  

ما فقط فکر و یافتن را جایگزین می کنیم تا این عبارت زیبا را ایجاد کنیم،

to find something useful. Just to let you know,  you can also use this phrase with another word,  

تا چیز مفیدی پیدا کنیم. فقط برای اطلاع شما، می‌توانید از این عبارت با کلمه دیگری نیز استفاده کنید،

not just useful. You might say, "I find  Vanessa's lessons very interesting." Thank  

نه فقط مفید. ممکن است بگویید، "به نظر من درس های ونسا بسیار جالب است."

you. I hope that you find them useful too,  but you might find them interesting. I hope  

متشکرم. امیدوارم برای شما هم مفید باشد، اما ممکن است برایتان جالب باشد. امیدوارم

you don't find my lessons boring. I hope  that you find them interesting. All right,  

درس‌های من را خسته‌کننده ندانید. امیدوارم  برای شما جالب باشد. بسیار خوب،

let's watch the original clip so that you can see  how to find something useful is used. Let's watch.

بیایید کلیپ اصلی را تماشا کنیم تا بتوانید ببینید که چگونه می‌توانید چیز مفیدی را پیدا کنید. بیایید تماشا کنیم.

We are going to be making some donations  to the local charity shop. And these are  

قرار است مقداری کمک مالی به فروشگاه خیریه محلی بدهیم. و اینها

items that my family doesn't use anymore,  and other people might find them useful.

مواردی هستند که خانواده من دیگر از آنها استفاده نمی‌کنند و ممکن است افراد دیگر آنها را مفید بدانند.

All right, let's go on to our third phrase,  which is a full fixed phrase in a sentence.  

بسیار خوب، بیایید به عبارت سوم خود برویم، که یک عبارت کاملاً ثابت در یک جمله است.

See how I use it in the original  context, and then we'll talk about it.

ببینید چگونه از آن در متن اصلی استفاده می‌کنم ، و سپس در مورد آن صحبت می‌کنیم.

It is an old door, so I'm going to ask the  lady if that's something that they'll accept,  

این یک در قدیمی است، بنابراین من می خواهم از خانم بپرسم که آیا این چیزی است که آنها قبول می کنند،

and we'll see what happens. You just heard  me say, "I'm going to ask the lady to see  

و خواهیم دید چه اتفاقی می افتد. شما فقط شنیدید که گفتم، "از خانم می خواهم ببینم

if they will take the donation, and we'll see  what happens." This phrase, "We'll see what  

آیا آنها کمک مالی را می گیرند یا نه، و خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد." این عبارت، "ما خواهیم دید که   چه

happens" is just accepting whatever happens as  destiny. I'm not going to fight it. I don't know  

اتفاقی می‌افتد» فقط پذیرفتن هر اتفاقی به عنوان سرنوشت است. من با آن مبارزه نمی کنم. من نمی دانم

exactly what's going to happen. We'll see what  happens. So if there's a situation where you're  

دقیقاً چه اتفاقی قرار است بیفتد. خواهیم دید چه اتفاقی می‌افتد. بنابراین اگر موقعیتی وجود دارد که

not sure what's going to happen, you can use this.  For example, you might say, "I'm going to go on a  

مطمئن نیستید چه اتفاقی می‌افتد، می‌توانید از این استفاده کنید. به عنوان مثال، ممکن است بگویید، "فردا می خواهم به

picnic tomorrow, but it might rain, so we'll see  what happens." You're not making definite plans  

پیک نیک بروم، اما ممکن است باران ببارد، بنابراین خواهیم دید که چه اتفاقی می افتد." اکنون برنامه‌های مشخصی

now for rescheduling or for canceling. You're  just kind of saying, "I will figure it out  

برای زمان‌بندی مجدد یا لغو برنامه‌ریزی نمی‌کنید. شما فقط به نوعی می گویید، "بعداً متوجه خواهم شد

later. We'll see what happens." All right, let's  see how it was used in the original clip and see  

. خواهیم دید چه اتفاقی می افتد." بسیار خوب، بیایید ببینیم که چگونه در کلیپ اصلی استفاده شده است و ببینیم

if you can pick up that whole phrase, "we'll  see what happens" when I say it. Let's watch.

آیا می‌توانید این عبارت را انتخاب کنید، « ببینیم چه می‌شود» وقتی آن را می‌گویم. بیایید تماشا کنیم.

It is an old door, so I'm going to  ask the lady if that's something  

این یک در قدیمی است، بنابراین من می خواهم از خانم بپرسم که آیا این چیزی است

that they'll accept, and we'll see what happens.

که آنها قبول می کنند، و خواهیم دید چه اتفاقی می افتد.

All right, let's go on to the fourth phrase  that's useful for daily life. And I'll give  

بسیار خوب، اجازه دهید به چهارمین عبارت که برای زندگی روزمره مفید است برویم. و من به

you a hint. It rhymes with duper, looper,  scooper. Let's watch and see what it is.

شما یک اشاره می کنم. با duper، looper، scooper هم قافیه است. بیایید تماشا کنیم و ببینیم چیست.

So if you want to know why  we're giving away a door,  

بنابراین اگر می‌خواهید بدانید که چرا یک در را تقدیم می‌کنیم،   به

it's because we bought a super cheap used door,  I think it was $8, from another thrift store,  

این دلیل است که یک درب دست دوم بسیار ارزان خریدیم، فکر می‌کنم 8 دلار بود، از یک مغازه خرافه‌فروشی دیگر،

and my husband made it into a table,  like a craft play table for my kids.

و شوهرم آن را تبدیل به میز کرد، مانند میز بازی صنایع دستی. برای بچه های من

In this clip, you saw me say, "We  bought a super cheap used door,  

در این کلیپ، من را دیدید که گفتم، "ما یک درب کارکرده فوق العاده ارزان خریدیم،

and my husband made it into a craft table  for our kids." I used this word super. It's  

و شوهرم آن را تبدیل به یک میز کاردستی برای بچه هایمان کرد." من از این کلمه super استفاده کردم. این

a great slang word that you're welcome to  use in daily life, and it is talking about  

یک کلمه عامیانه عالی است که می‌توانید از آن در زندگی روزمره استفاده کنید، و در مورد

emphasizing very cheap door. I think the door was  $8. We bought a super cheap door. We bought a very  

تأکید بر درب بسیار ارزان صحبت می‌کند. فکر کنم درب 8 دلار بود. ما یک درب فوق العاده ارزان خریدیم. ما یک

cheap door. For me in my personal life, I use  the word super a lot because, as you maybe can  

درب بسیار ارزان خریدیم. برای من در زندگی شخصی‌ام، از کلمه فوق‌العاده زیاد استفاده می‌کنم، زیرا، همانطور که ممکن است

imagine, I am a enthusiastic person sometimes,  so I like these words that add emphasis.

تصور کنید، من گاهی اوقات فردی مشتاق هستم، بنابراین این کلمات را که تاکید بیشتری می‌کنند، دوست دارم.

A super cheap door, it gives that type of  energy that I have inside and it brings it  

یک درب فوق العاده ارزان، آن نوع انرژی را که من در داخل دارم می دهد و آن را

to my speech. And that's what I want for you. I  want you to be able to express yourself and your  

به سخنرانی من می آورد. و این چیزی است که من برای شما می خواهم. من از شما می‌خواهم که بتوانید خود و

personality the way that you are. So maybe this  word super wouldn't fit with your personality,  

شخصیت خود را آنطور که هستید بیان کنید. بنابراین شاید این کلمه super با شخصیت شما مطابقت نداشته باشد،

or maybe it does, but now you're able to  understand it, and when someone uses it  

یا شاید با شخصیت شما مطابقت داشته باشد، اما اکنون می‌توانید آن را درک کنید، و وقتی کسی از آن

in a conversation, you can get it. So let's  watch how it was used in the original clip  

در مکالمه استفاده می‌کند، می‌توانید آن را دریافت کنید. پس بیایید نحوه استفاده از آن در کلیپ اصلی را تماشا کنیم

and listen for the word super, which rhymes  with duper, looper, scooper. Let's watch.

و به کلمه super که با duper، looper، scooper همخوانی دارد، گوش دهیم. بیایید تماشا کنیم.

So if you want to know why  we're giving away a door,  

بنابراین اگر می‌خواهید بدانید که چرا یک در را تقدیم می‌کنیم،   به

it's because we bought a super cheap used door,  I think it was $8, from another thrift store,  

این دلیل است که یک درب دست دوم بسیار ارزان خریدیم، فکر می‌کنم 8 دلار بود، از یک مغازه خرافه‌فروشی دیگر،

and my husband made it into a table,  like a craft play table for my kids.

و شوهرم آن را تبدیل به میز کرد، مانند میز بازی صنایع دستی. برای بچه های من

Let's go onto the fifth useful phrase for daily  life that you are going to hear inside the shop,  

بیایید به پنجمین عبارت مفید برای زندگی روزمره برویم که قرار است در داخل مغازه بشنوید،

and you might hear something about  this. All right, let's watch.

و ممکن است چیزی در این مورد بشنوید. باشه بیا تماشا کنیم

Oh, these earrings are so cute. And you know  what? I am a sucker for earrings. This is what  

اوه این گوشواره ها خیلی نازه میدونی چیه؟ من طرفدار گوشواره هستم این همان چیزی است که

I usually buy when I go to a new country or when  I visit somewhere. I like to buy earrings because  

معمولاً وقتی به کشور جدیدی می روم یا وقتی جایی را بازدید می کنم، می خرم. من دوست دارم گوشواره بخرم، زیرا

I wear them every day, and it reminds me of the  place that I visited. You just heard me say,  

هر روز آن را می‌پوشم و من را به یاد مکانی می‌اندازد که بازدید کرده‌ام. فقط شنیدی که گفتم،

"I'm a sucker for earrings because I wear them  every day." In fact, I bought these earrings  

"من عاشق گوشواره هستم چون هر روز آن را می پوشم ." در واقع، این گوشواره‌ها را

in the shop after I stopped filming that video  because I felt like I wanted to give to the store  

بعد از اینکه فیلمبرداری آن ویدیو را متوقف کردم، از مغازه خریدم، زیرا احساس می‌کردم می‌خواهم چیزی به فروشگاه بدهم

something. I needed to purchase something  in order to film the video in their shop,  

. من باید چیزی بخرم تا بتوانم از این ویدیو در فروشگاه آنها فیلم بگیرم،

so I purchased these earrings because I'm  a sucker for earrings. What does this mean?

بنابراین این گوشواره ها را خریدم زیرا به دنبال گوشواره هستم. این یعنی چی؟

Usually the word suck is something that you  do with a raw, but I'm not doing that with  

معمولاً کلمه مکیدن کاری است که شما با یک خامه انجام می‌دهید، اما من این کار را با گوشواره‌ام انجام نمی‌دهم

my earrings. Instead, it just means that I love  something so much that I can't refuse it. I'm a  

. در عوض، این فقط به این معنی است که من آنقدر چیزی را دوست دارم که نمی توانم آن را رد کنم. من

sucker for earrings. If I find some cute earrings,  it's hard for me to resist them. Let me give you  

طرفدار گوشواره هستم. اگر گوشواره های بامزه ای پیدا کنم، مقاومت در برابر آنها برایم سخت است. اجازه بدهید

another example. You might say, "When I saw that  there was chocolate cake on the menu, I had to buy  

مثال دیگری بزنم. ممکن است بگویید، "وقتی دیدم کیک شکلاتی در منو وجود دارد، مجبور شدم

it. I'm a sucker for anything chocolate." This  just means you love chocolate so much that you  

آن را بخرم. من مشتاق هر شکلاتی هستم." این فقط به این معنی است که شما آنقدر شکلات را دوست دارید که

couldn't resist buying the piece of chocolate  cake on the menu. All right, let's see how this  

نمی‌توانید در مقابل خرید تکه کیک شکلاتی موجود در منو مقاومت نکنید. بسیار خوب، بیایید ببینیم که چگونه از این

was used in the original conversation so that you  can get it an idea for the context. Let's watch.

در مکالمه اصلی استفاده شده است تا بتوانید ایده‌ای برای زمینه پیدا کنید. بیایید تماشا کنیم.

Oh, these earrings are so cute. And you know  what? I'm a sucker for earrings. This is what  

اوه این گوشواره ها خیلی نازه میدونی چیه؟ من طرفدار گوشواره هستم این همان چیزی است که

I usually buy when I go to a new country  or when I visit somewhere. I like to buy  

معمولاً وقتی به کشور جدیدی می روم یا وقتی از جایی بازدید می کنم، می خرم. من دوست دارم

earrings because I wear them every day, and  it reminds me of the place that I visited.

گوشواره بخرم زیرا هر روز آنها را می پوشم، و من را به یاد مکانی می اندازد که بازدید کرده ام.

Let's take a look at the sixth useful phrase  that has to do with this. Let's watch.

بیایید به ششمین عبارت مفید مربوط به این موضوع نگاهی بیندازیم. بیایید تماشا کنیم. فکر می‌کنم

There's, I think, so many cute little things  that aren't from a big box store. So a big  

چیزهای کوچک و بامزه زیادی وجود دارد که از یک فروشگاه بزرگ نیست. بنابراین یک

box store is like Walmart or Target,  and there's nothing personal there,  

فروشگاه بزرگ مانند Walmart یا Target است و هیچ چیز شخصی در آنجا وجود ندارد،

right? It might be American kind of, but this type  of thing is really the perfect type of gift shop.

درست است؟ ممکن است یک نوع آمریکایی باشد، اما این نوع چیزها واقعاً بهترین نوع فروشگاه هدیه است.

You just heard me talk about big box stores  like Walmart or Target that are really common  

همین الان شنیدید که درباره فروشگاه‌های بزرگ مانند Walmart یا Target صحبت کردم که

in the us. These big box stores, yes, they  are like a giant box that you walk into,  

در ایالات متحده بسیار رایج هستند. این فروشگاه‌های بزرگ، بله، مانند جعبه‌های غول‌پیکری هستند که وارد آن می‌شوید،

these are stores that aren't local, they're  not unique, and they don't have anything really  

این‌ها فروشگاه‌هایی هستند که محلی نیستند، منحصربه‌فرد نیستند، و هیچ چیز واقعاً

personalized or really special in them. It is  really convenient to shop in big box stores,  

شخصی یا واقعاً خاصی در آنها وجود ندارد. خرید از فروشگاه‌های بزرگ بسیار راحت است،

but it's not the best place to buy a gift for  someone. If you want to support the local economy,  

اما بهترین مکان برای خرید هدیه برای کسی نیست. اگر می‌خواهید از اقتصاد محلی حمایت کنید،

it's a good idea to go to a small shop and  not a big box store. But I must say when you  

بهتر است به یک مغازه کوچک بروید نه یک فروشگاه بزرگ. اما باید بگویم وقتی از

visit another country, if you visit the US, it is  really interesting to visit big box stores, like  

کشور دیگری بازدید می‌کنید، اگر از ایالات متحده بازدید می‌کنید، بازدید از فروشگاه‌های بزرگ مانند

Walmart or Target, because it can show something  about the local culture, the culture of the US.

Walmart یا Target واقعاً جالب است، زیرا می‌تواند چیزی درباره فرهنگ محلی، فرهنگ ایالات متحده نشان دهد.

So whenever I visit another country,  

بنابراین، هر زمان که به کشور دیگری سفر می‌کنم،

sometimes I visit big box stores just because I  want to see what is it like compared to in the  

گاهی اوقات از فروشگاه‌های بزرگ دیدن می‌کنم فقط به این دلیل که می‌خواهم ببینم در مقایسه با

US. So you might want to still visit these types  of places when you visit the US, but you can also  

ایالات متحده چگونه است. بنابراین ممکن است بخواهید هنگام بازدید از ایالات متحده همچنان از این نوع مکان‌ها دیدن کنید، اما می‌توانید از

visit cute little local shops like this one. All  right, let's see that original clip again, and you  

فروشگاه‌های کوچک محلی مانند این نیز دیدن کنید. بسیار خب، بیایید دوباره آن کلیپ اصلی را ببینیم، و

can hear how I used big box store compared to the  local shop where I'm at in the video. Let's watch.

می‌توانید بشنوید که چگونه از فروشگاه بزرگ در مقایسه با فروشگاه محلی که در آن هستم استفاده کردم. بیایید تماشا کنیم. فکر می‌کنم

There's I think so many cute little things  that aren't from a big box store. So a big box  

چیزهای کوچک و بامزه زیادی وجود دارد که از یک فروشگاه بزرگ نیست. بنابراین یک فروشگاه بزرگ

store is like Walmart or Target, and there's  nothing personal there, right? It might be  

مانند Walmart یا Target است و هیچ چیز شخصی در آنجا وجود ندارد، درست است؟ ممکن است یک

American kind of, but this type of thing is really  the perfect type of gift shop. Let's go on to the  

نوع آمریکایی باشد، اما این نوع چیزها واقعاً بهترین نوع فروشگاه هدیه است. بیایید به

seventh phrase in daily life conversation that  you can use, and this is the one that I mentioned  

هفتمین عبارت در مکالمه زندگی روزمره که   می‌توانید استفاده کنید، ادامه می‌دهیم، و این همان جمله‌ای است که

at the beginning of the video, that if you knew  this phrase before this lesson, I am going to be  

در ابتدای ویدیو به آن اشاره کردم، که اگر این عبارت را قبل از این درس می‌دانستید، من

shocked. So please tell me in the comments if you  knew this phrase before today's lesson, and I will  

شوکه می‌شوم. پس لطفاً در نظرات به من بگویید که آیا این عبارت را قبل از درس امروز می‌دانستید، و من

give you a big round of applause. All right, let's  watch the clip and you'll see what this phrase is.

شما را تشویق می‌کنم. بسیار خوب، بیایید کلیپ را تماشا کنیم و خواهید دید که این عبارت چیست.

Salt and pepper, little napkin ring holders.  This type of store is chock-full of those little  

نمک و فلفل، جای انگشتر دستمال کوچک. این نوع فروشگاه مملو از آن چیزهای کوچک است

goodies. You just heard me say, "This type of  store is chock full of these little goodies."  

. فقط شنیدید که گفتم: "این نوع فروشگاه ها مملو از این چیزهای کوچک است."

As you could see, that store was not too big, but  it was full of so many cute little items. Well,  

همانطور که می‌بینید، آن فروشگاه خیلی بزرگ نبود، اما پر از وسایل کوچک و بامزه بود. خب،

I use the phrase chock-full. Have you ever  heard this before? This is something that I use,  

من از عبارت chock-full استفاده می‌کنم. آیا قبلاً این را شنیده‌اید؟ این چیزی است که من،

as you can see, in daily conversation, and  now you can too. So if you want to say that  

همانطور که می بینید، در مکالمه روزانه استفاده می کنم، و اکنون شما هم می توانید. بنابراین اگر می‌خواهید بگویید که

something is packed, there are so many things in  a small area, you can use this phrase chock-full.  

چیزی پر است، چیزهای زیادی در یک منطقه کوچک وجود دارد، می‌توانید از این عبارت chock-full استفاده کنید.

Let's take a look at another example. When I  had my baby, my friend sent me a basket that  

بیایید به مثال دیگری نگاهی بیندازیم. وقتی بچه‌ام را به دنیا آوردم، دوستم سبدی برایم فرستاد که

was chock full of fruits and chocolate  and special treats that I could enjoy.

پر از میوه‌ها و شکلات بود و خوراکی‌های خاصی که می‌توانستم لذت ببرم.

Here, we get the idea that there is a basket with  lots of little things overflowing inside of it.  

در اینجا، ما این ایده را دریافت می کنیم که یک سبدی با چیزهای کوچک زیادی در داخل آن وجود دارد.

So let me know if you knew this phrase before  today's lesson. Let me know in the comments,  

بنابراین اگر این عبارت را قبل از درس امروز می‌دانستید، به من اطلاع دهید . در نظرات به من اطلاع دهید،

and let's go on and watch how I use that  in the original conversation. Again,  

و اجازه دهید ادامه دهیم و نحوه استفاده من از آن را در گفتگوی اصلی ببینیم. دوباره،   با

listen carefully for that beautiful  phrase, chock-full. Let's watch.

دقت به آن عبارت زیبا گوش دهید . بیایید تماشا کنیم.

Salt and pepper, little napkin ring holders. This  

نمک و فلفل، جای انگشتر دستمال کوچک. این

type of store is chock-full  of those little goodies.

نوع فروشگاه مملو از آن چیزهای کوچک است.

Let's go on to the eighth useful daily life  expression that I used in this little shop.  

بیایید به هشتمین عبارت مفید زندگی روزمره که در این مغازه کوچک استفاده کردم برویم.

This eighth expression sounds like  it might be violent, but trust me,  

این هشتمین عبارت ممکن است خشن باشد، اما به من اعتماد کنید،

it's not. Let's watch and see what it is.

اینطور نیست. بیایید تماشا کنیم و ببینیم چیست.

Here, we have some more locally made soap. Can't  beat lavender, right? Lavender is always the best.

در اینجا، ما چند صابون محلی دیگر داریم. نمی توانید اسطوخودوس را شکست دهید، درست است؟ اسطوخودوس همیشه بهترین است.

You just heard me say, "You can't beat lavender.  Lavender is always the best scent." Okay,  

فقط شنیدی که گفتم: "شما نمی توانید اسطوخودوس را شکست دهید. اسطوخودوس همیشه بهترین عطر است." بسیار خوب،

there's a lot of scents that I like. Lavender,  lilac, peonies. All these flowers are so nice,  

رایحه‌های زیادی وجود دارد که من دوست دارم. اسطوخودوس، یاس بنفش، گل صد تومانی. همه این گل ها خیلی خوب هستند،

but I just said, "You can't beat lavender." Are  we talking about beating up lavender? Am I going  

اما من فقط گفتم: "شما نمی توانید اسطوخودوس را شکست دهید." آیا درباره کتک زدن اسطوخودوس صحبت می کنیم؟ آیا می‌خواهم به

to go outside and see some lavender flowers and a  lavender bush and just beat it up? You can't beat  

بیرون بروم و چند گل اسطوخودوس و یک بوته اسطوخودوس را ببینم و فقط آن را بکوبم؟ شما نمی توانید

it. No. Instead, we're talking about the best.  Lavender is the best scent, in my opinion, and  

آن را شکست دهید. نه. در عوض، ما در مورد بهترین ها صحبت می کنیم. اسطوخودوس بهترین عطر است، به نظر من، و

you can't get anything better than that. You can't  beat lavender. Let me give you another example.

شما نمی توانید چیزی بهتر از آن دریافت کنید. شما نمی توانید اسطوخودوس را شکست دهید. اجازه بدهید مثال دیگری بزنم.

After a long trip, you can't beat the  feeling of coming home and falling  

پس از یک سفر طولانی، نمی‌توانید احساس بازگشت به خانه و

asleep in your own bed. You just can't  beat that feeling, right? All right,  

خوابیدن در تخت خود را غلبه کنید. شما نمی توانید بر این احساس غلبه کنید، درست است؟ بسیار خوب،

let's see how can't beat was used in that  original clip. I want you to listen for  

بیایید ببینیم چگونه can't beat در آن کلیپ اصلی استفاده شده است. از شما می‌خواهم به

this phrase and see if you can understand it  a little bit better than before because I want  

این عبارت گوش دهید و ببینید آیا می‌توانید آن را کمی بهتر از قبل درک کنید، زیرا می‌خواهم

for you to be able to pick up these phrases  when you're watching movies and TV shows or  

وقتی در حال تماشای فیلم‌ها و برنامه‌های تلویزیونی هستید یا

hearing your coworkers have a conversation.  That's the goal, that your ears will be  

صحبت‌های همکارانتان را می‌شنوید، بتوانید این عبارات را بفهمید. . هدف این است که گوش شما

able to pick up these phrases easier than  before. So let's watch the original clip.

بتواند این عبارات را راحت‌تر از قبل تشخیص دهد. پس بیایید کلیپ اصلی را تماشا کنیم.

Here, we have some more locally made soap. Can't  beat lavender, right? Lavender is always the best.

در اینجا، ما چند صابون محلی دیگر داریم. نمی توانید اسطوخودوس را شکست دهید، درست است؟ اسطوخودوس همیشه بهترین است.

Let's go on to the ninth useful daily life  English phrase, which is somewhat similar  

بیایید به نهمین عبارت انگلیسی مفید زندگی روزمره برویم ، که تا حدودی شبیه

to a phrase that we talked about earlier in  this lesson. I wonder what it is. Let's watch.

به عبارتی است که قبلاً در این درس درباره آن صحبت کردیم. تعجب می کنم که چیست. بیایید تماشا کنیم.

Some sundresses, sundresses for  the adults. Can't resist those.

چند سارافون، سارافون برای بزرگسالان. نمی توان در برابر آنها مقاومت کرد

You just heard me say, "I can't resist  cute sundresses." And it's true. I love  

فقط شنیدی که گفتم: "من نمی توانم در مقابل سارافون های زیبا مقاومت کنم." و این درست است. من

the feeling of wearing a sundress on a  beautiful, sunny, warm day. It's certainly  

احساس پوشیدن سارافون در یک روز زیبا، آفتابی و گرم را دوست دارم. مطمئناً

better than wearing pants and tight restrictive  clothing, at least in my opinion. So I said,  

بهتر از پوشیدن شلوار و لباس‌های محدودکننده تنگ ، حداقل به نظر من است. بنابراین گفتم:

"I can't resist." This means that you cannot stop  me from buying cute sundresses. You might also use  

«نمی‌توانم مقاومت کنم». این بدان معنی است که شما نمی توانید من را از خرید سارافون های زیبا منع کنید. همچنین ممکن است از

this phrase by saying something like this. When I  see that Vanessa has a new lesson, I can't resist  

این عبارت با گفتن چیزی شبیه به این استفاده کنید. وقتی می‌بینم که ونسا درس جدیدی دارد، نمی‌توانم در مقابل

watching it. That means maybe you have some work  to do, maybe you need to go to bed. It doesn't  

تماشای آن مقاومت کنم. این بدان معناست که شاید شما باید کاری انجام دهید، شاید لازم باشد به رختخواب بروید.

matter because nothing is going to stop you from  watching my new lesson. Thank you. I hope you're  

مهم نیست، زیرا هیچ چیز مانع از تماشای درس جدید من نخواهد شد. متشکرم. امیدوارم از

enjoying it. All right, let's watch the original  clip so that you can hear me say, "Can't resist."

آن لذت ببرید. بسیار خوب، بیایید کلیپ اصلی را تماشا کنیم تا بتوانی بگویم "نمی توانم مقاومت کنم" را بشنوی.

Some sundresses, sundresses for  the adults. Can't resist those.

چند سارافون، سارافون برای بزرگسالان. نمی توان در برابر آنها مقاومت کرد

Our 10th and final useful daily  life English expression is one  

دهمین و آخرین عبارت انگلیسی مفید زندگی روزمره ما، عبارتی است

that you need to use your eyes for. Let's watch.

که باید از چشمان خود برای آن استفاده کنید. بیایید تماشا کنیم.

And it looks like some other kid things. Bring  your grandparents. We have some kid books.

و به نظر می رسد مانند برخی چیزهای دیگر بچه ها. پدربزرگ و مادربزرگتان را بیاورید. چندتا کتاب بچه داریم

You just heard me say, "It looks like  there might be some other kid stuff over  

شما فقط شنیدید که گفتم: "به نظر می رسد ممکن است چیزهای بچه گانه دیگری در

here." I use this phrase, "It looks like,"  because yes, I am using my eyes to look,  

اینجا وجود داشته باشد." من از این عبارت «به نظر می‌رسد» استفاده می‌کنم، زیرا بله، از چشمانم برای نگاه کردن استفاده می‌کنم،

but also we use look in exchange for the word  appear. So we could say, "It appears that there  

اما از نگاه در ازای کلمه ظاهر استفاده می‌کنیم. بنابراین می‌توانیم بگوییم: «به‌نظر می‌رسد در

are some other kids things over here."  That's so formal. Instead, in daily life,  

اینجا چیزهای دیگری برای بچه‌ها وجود دارد». این خیلی رسمی است. در عوض، در زندگی روزمره،   می‌خواهیم

we're going to say, "It looks like. It looks  like there might be some kids things over here."

بگوییم: "به نظر می‌رسد. به نظر می‌رسد که ممکن است در اینجا چیزهایی برای کودکان وجود داشته باشد."

Let me give you another example. I'm not  sure, but it looks like it might rain today,  

اجازه بدهید مثال دیگری بزنم. مطمئن نیستم ، اما به نظر می‌رسد امروز ممکن است باران ببارد،

so I'm going to grab my umbrella. It looks like  it might rain. I'm using my eyes to look at the  

بنابراین می‌خواهم چترم را بردارم. به نظر می‌رسد ممکن است باران ببارد. من از چشمانم برای نگاه کردن به

sky. And I'm not certain. It might just be  a cloudy, dark day like it is today, but I'm  

آسمان استفاده می کنم. و من مطمئن نیستم. ممکن است مثل امروز یک روز ابری و تاریک باشد، اما می‌گویم به نظر می‌رسد

saying it looks like because I'm thinking that it  might be true. It looks like it might rain today,  

چون فکر می‌کنم ممکن است درست باشد. به نظر می‌رسد امروز ممکن است باران ببارد،

so I'm going to bring an umbrella. All right,  let's watch how that was used in the original  

بنابراین من می‌خواهم یک چتر بیاورم. بسیار خوب، بیایید نحوه استفاده از آن در متن اصلی را تماشا کنیم

context so that you can really get an idea  for how to use this expression. Let's watch.

تا بتوانید در مورد نحوه استفاده از این عبارت واقعاً ایده بگیرید. بیایید تماشا کنیم.

And it looks like some other kid things. Bring  your grandparents. We have some kid books.

و به نظر می رسد مانند برخی چیزهای دیگر بچه ها. پدربزرگ و مادربزرگ خود را بیاورید. چندتا کتاب بچه داریم

Well, congratulations on learning these 10  useful daily life expressions from the videos  

خوب، به خاطر یادگیری این 10 عبارت مفید زندگی روزمره از ویدیوهایی

that I made in my town. Now, I want to know in the  comments, what is something that you can't resist?  

که در شهرم ساخته‌ام تبریک می‌گویم. اکنون، می‌خواهم در نظرات بدانم، چه چیزی است که نمی‌توانید در برابر آن مقاومت کنید؟

Let me know in the comments, and maybe we'll all  have some similarities. Even though we're from  

در نظرات به من اطلاع دهید، شاید همه ما شباهت هایی داشته باشیم. حتی اگر ما از

different backgrounds and different cultures, we  might not be able to resist the same things. Let's  

پیشینه‌های مختلف و فرهنگ‌های مختلف هستیم، ممکن است نتوانیم در برابر موارد مشابه مقاومت کنیم. اجازه بدید

see. And don't forget to download the free PDF  worksheet for today's lesson. It includes all of  

ببینم. و فراموش نکنید که کاربرگ PDF رایگان برای درس امروز را دانلود کنید. این شامل همه

today's vocabulary, definitions, sample sentences,  and you can answer Vanessa's challenge question so  

واژگان امروزی، تعاریف، جملات نمونه است و می‌توانید به سؤال چالشی ونسا پاسخ دهید

that you never forget what you've learned. Plus,  you can answer the 10 question vocabulary quiz  

که هرگز آموخته‌های خود را فراموش نکنید. به علاوه، می‌توانید به مسابقه واژگان 10 سؤالی   پاسخ دهید

to see if you've really learned these phrases.  You can click on the link in the description  

تا ببینید آیا واقعاً این عبارات را یاد گرفته‌اید یا خیر.

to download that free PDF worksheet today. Well,  thank you so much for learning English with me,  

برای بارگیری کاربرگ PDF رایگان امروز می‌توانید روی پیوند در توضیحات کلیک کنید. خوب، از شما بسیار سپاسگزارم که با من انگلیسی یاد گرفتید،

and I'll see you again next Friday for a  new lesson here on my YouTube channel. Bye.

و جمعه آینده دوباره شما را برای یک درس جدید در اینجا در کانال YouTube من می بینم. خدا حافظ.

But wait, do you want more? I recommend watching  this video next where you'll join me in my town.  

اما صبر کنید، آیا بیشتر می خواهید؟ توصیه می‌کنم این ویدیوی بعدی را که در شهر من به من ملحق می‌شوید تماشا کنید.

You saw short clips of these videos today,  but I want you to watch the full lesson,  

امروز کلیپ‌های کوتاهی از این ویدیوها را دیدید، اما می‌خواهم درس را کامل تماشا کنید،

including a mistake that I made when  I went to the bank. What was it? Well,  

از جمله اشتباهی که هنگام مراجعه به بانک انجام دادم. چی بود؟ خب،

I'll see you in that video to find out.

شما را در آن ویدیو می بینم تا بفهمم.