ENGLISH FLUENCY SECRETS | 4 Things You Must Do Now

In order to speak English fluently, there are four things that you must know.

برای اینکه انگلیسی را روان صحبت کنید، چهار چیز وجود دارد که باید بدانید.

These four things will help you speak English, like a native English speaker.

این چهار مورد به شما کمک می کند تا مانند یک انگلیسی زبان مادری انگلیسی صحبت کنید.

Are you ready?

اماده ای؟

Well then I'm teacher.

خب پس من معلمم

Tiffani let's jump right in the very first thing you must

تیفانی بیایید در اولین چیزی که باید

know is your personal opinion.

بدانید نظر شخصی شماست.

That's right.

You must know how to express your personal opinion.

درست است.

شما باید بدانید که چگونه نظر شخصی خود را بیان کنید.

No matter what the topic is, you should be able to organize your thoughts and

مهم نیست موضوع چیست، شما باید بتوانید افکار خود را سازماندهی کنید و

give your ideas, your opinions on that.

ایده ها و نظرات خود را در مورد آن بیان کنید.

There's a famous quote from an individual named Christ.

نقل قول معروفی از شخصی به نام مسیح وجود دارد.

Rasmussen Christ said, do not let someone else's opinion of

راسموسن مسیح گفت: اجازه ندهید نظر شخص دیگری در مورد

your dreams become your reality.

رویاهای شما به واقعیت تبدیل شود.

Let your vision become your reality.

بگذارید دید شما به واقعیت شما تبدیل شود.

Now, how does supply to you as an English learner?

حال، چگونه به شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی عرضه می شود؟

You see Christer was emphasizing the importance of knowing your thoughts,

می بینید که کریستر بر اهمیت دانستن افکار شما

knowing your ideas, knowing your dreams.

، دانستن ایده های شما و دانستن رویاهای شما تاکید می کرد.

The same is true for you as an English learner.

همین امر برای شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی نیز صادق است.

When you're speaking about certain topics, know your ideas, you don't want to wait

وقتی در مورد موضوعات خاصی صحبت می کنید، ایده های خود را بشناسید، نمی خواهید منتظر

for someone else to give their ideas and you just listen and don't give your.

بمانید تا دیگران نظرات خود را ارائه دهند و فقط گوش می دهید و نظرات خود را نمی دهید.

When you know exactly what your opinion is, you'll be able to express

وقتی دقیقاً می دانید نظر خود چیست، می توانید

it with confidence in English.

آن را با اطمینان به زبان انگلیسی بیان کنید.

So again, let your vision become your reality, your opinions, your

پس دوباره، اجازه دهید دیدگاه شما به واقعیت تبدیل شود، نظرات شما،

ideas will come out after you have them organized in your mind.

ایده های شما پس از اینکه آنها را در ذهن خود سازماندهی کردید ظاهر می شوند.

Another quote that's very interesting is from Benjamin proud fit.

نقل قول دیگری که بسیار جالب است از Benjamin proud fit است.

Benjamin said.

بنیامین گفت.

Opinion matters, especially if it's supported by facts and observations.

نظر مهم است، به خصوص اگر با حقایق و مشاهدات پشتیبانی شود.

Now, this is something very important for you to understand as an English learner,

اکنون، درک این موضوع برای شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی بسیار مهم است

you see, as you continue moving forward, improving your English and getting closer

، می بینید که با ادامه حرکت رو به جلو، زبان انگلیسی خود را بهبود می بخشید و

to that mark of speaking English fluently.

به آن علامت صحبت کردن به زبان انگلیسی روان نزدیک می شوید.

You need to be able to support whatever your ideas are, to support all of

شما باید بتوانید از هر ایده ای که هستید حمایت کنید، از همه

your opinions, your ideas matter, your opinion matters, but if you're not able

نظرات خود حمایت کنید، ایده های شما مهم است، نظر شما مهم است، اما اگر نتوانید

to support your ideas, it won't matter.

از ایده های خود حمایت کنید، مهم نخواهد بود.

So again, just like Benjamin said, know your opinion, your opinion matters.

پس باز هم همانطور که بنیامین گفت ، نظر خود را بدانید، نظر شما مهم است.

Especially specifically, if you're able to.

به خصوص اگر بتوانید.

So when you know your opinion, you'll be able to support it in English

بنابراین وقتی نظر خود را بدانید، می‌توانید از آن به زبان انگلیسی پشتیبانی کنید

and all of this ties into being able to speak English fluently Connor.

و همه اینها باعث می‌شود که بتوانید انگلیسی را روان صحبت کنید.

Laro another quote from con Laro says, don't let other people's opinion

لارو نقل قول دیگری از کلاهبردار لارو می گوید، اجازه ندهید نظر دیگران

of you change who you truly are.

درباره شما تغییر کند که واقعاً چه کسی هستید.

Don't let anyone take away from you, who you really are.

اجازه نده کسی از تو که واقعاً هستی، بگیرد.

Now. This is important for you to underst.

اکنون. این برای شما مهم است که درک کنید.

When it relates to English fluency, it's all about expressing

وقتی به تسلط به زبان انگلیسی مربوط می شود ، همه چیز در مورد

your opinions, your ideas.

بیان نظرات و ایده های شماست.

This is something that when I was teaching my students in Korea, sometimes

این چیزی است که زمانی که من در کره به دانش‌آموزانم آموزش می‌دادم، گاهی

it was hard for them to understand because English is literally about you.

درک آن برای آنها سخت بود زیرا انگلیسی به معنای واقعی کلمه درباره شماست.

Your ideas, what you think, even my niece she's five years old, but ever since she

ایده های شما، آنچه شما فکر می کنید، حتی خواهرزاده من او پنج ساله است، اما از زمانی که او

could talk, I would ask her all the time.

توانست صحبت کند، من همیشه از او می پرسیدم.

How do you feel?

چه احساسی دارید؟

What did you do today?

امروز چه کار کردی؟

What was your favorite thing that you did today?

کار مورد علاقه شما که امروز انجام دادید چه بود؟

I wanted to know her ideas, her opinion.

می خواستم نظرات و عقاید او را بدانم.

Now she speaks English fluently.

حالا او انگلیسی را روان صحبت می کند.

Why?

Because she understands that her opinion, her personal opinion is important.

چرا؟

چون می فهمد که نظرش، نظر شخصی اش مهم است.

The same is true for.

همین امر برای.

Don't let anyone take away from you, who you really.

اجازه نده کسی از تو، کسی که واقعاً هستی، بگیرد.

English fluency is just about expressing who you really are, your ideas and your

تسلط به زبان انگلیسی فقط بیان این است که واقعاً چه کسی هستید، ایده ها و

opinions in another language, you already have your own opinions and your language.

نظرات خود را به زبان دیگری بیان کنید، شما قبلاً نظرات و زبان خود را دارید.

Now you're expressing them in English.

اکنون آنها را به زبان انگلیسی بیان می کنید.

So number one, you must know your personal opinion.

بنابراین شماره یک، شما باید نظر شخصی خود را بدانید.

Now port number two, this is very important.

حالا پورت شماره دو، این خیلی مهم است.

Learn how to tell a good story.

یاد بگیرید که چگونه یک داستان خوب تعریف کنید.

Now this might be a little shocking to you, but think about it.

حالا این ممکن است برای شما کمی تکان دهنده باشد ، اما به آن فکر کنید.

At the end of every lesson, what do I do?

در پایان هر درس چه کار کنم؟

You know, it's story time.

می دانید، زمان داستان است.

Hey, right.

هی، درسته

I tell you a story.

من برای شما یک داستان تعریف می کنم.

Now you enjoy it.

حالا شما از آن لذت می برید.

I'm sure.

من مطمئن هستم.

But this is also important for you to learn how to do.

اما این نیز برای شما مهم است که یاد بگیرید چگونه انجام دهید.

Because English fluency includes your ability to tell a story, to

زیرا تسلط به زبان انگلیسی شامل توانایی شما برای گفتن داستان،

talk about your personal experiences.

صحبت در مورد تجربیات شخصی شما می شود.

So I wanna give you a few quotes that emphasize this point.

بنابراین می‌خواهم چند نقل قول به شما بگویم که بر این نکته تأکید دارد.

Here's a quote from R's Collins.

در اینجا نقل قولی از R's Collins است.

R's said storytelling is among the oldest forms of communication.

R گفت داستان سرایی یکی از قدیمی ترین اشکال ارتباط است.

Storytelling is the commonality of all human beings in all places in all.

قصه گویی اشتراک همه انسان ها در همه جا در همه جاست.

This is so true.

این خیلی درست است.

So when you, as an English learner, learn how to tell a good story in English,

بنابراین هنگامی که شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی یاد می گیرید که چگونه یک داستان خوب به زبان انگلیسی تعریف

your communication skills will improve your ability to speak English fluently.

کنید، مهارت های ارتباطی شما توانایی شما را برای صحبت روان انگلیسی بهبود می بخشد.

Come on.

Now it will improve because telling a story this again, like

بیا دیگه.

اکنون بهبود می‌یابد زیرا باز هم داستانی را بازگو می‌کنید، همانطور که

R said, no matter where you.

R گفت، مهم نیست کجا هستید.

Human beings love stories.

انسان ها عاشق داستان هستند.

So when you are able to tell a story in English, your English fluency will

بنابراین وقتی بتوانید داستانی را به زبان انگلیسی بگویید، تسلط به زبان انگلیسی شما

improve another quote from Jimmy.

نقل قول دیگری از جیمی را بهبود می بخشد.

Neil Smith also emphasizes this point.

نیل اسمیت نیز بر این نکته تاکید دارد.

Jimmy said we are all storytellers.

جیمی گفت ما همه قصه گو هستیم.

We all live in a network of stories.

همه ما در شبکه ای از داستان زندگی می کنیم.

There isn't a stronger connection between people than storytelling.

ارتباط قوی تر از داستان سرایی بین مردم وجود ندارد.

I need you to understand this again, my goal is for you to speak English fluently

من به شما نیاز دارم که این را دوباره درک کنید، هدف من این است که شما

like me, a native English speaker.

مانند من، یک انگلیسی زبان مادری، انگلیسی را روان صحبت کنید.

In order to speak English fluently, though, you must understand this.

اما برای اینکه انگلیسی را روان صحبت کنید ، باید این را بدانید.

You must learn how to tell a good story you're seeing now that English

شما باید یاد بگیرید که چگونه داستان خوبی را که اکنون می بینید تعریف کنید، زیرا

fluency is not just about grammar rules and words and expressions and idioms.

تسلط به زبان انگلیسی فقط مربوط به قواعد گرامر ، کلمات، عبارات و اصطلاحات نیست.

Those things are important.

آن چیزها مهم است.

But you must learn how to tell a good story, because a story connects people.

اما باید یاد بگیرید که چگونه یک داستان خوب تعریف کنید ، زیرا داستان افراد را به هم متصل می کند.

And when the listener, the person you're speaking to connects to

و هنگامی که شنونده، شخصی که با او صحبت می

you, they will feel like you are speaking English fluently.

کنید، با شما ارتباط برقرار می کند، احساس می کند که شما روان انگلیسی صحبت می کنید.

So learn how to tell a good story.

پس یاد بگیرید که چگونه یک داستان خوب تعریف کنید.

Now, this is a native American proverb and it goes like this.

حالا این یک ضرب المثل بومی آمریکایی است و اینطور می شود.

Tell me the facts and I'll learn.

حقایق را به من بگویید و من یاد خواهم گرفت.

Tell me the truth and I'll believe.

حقیقت را به من بگو و من باور خواهم کرد.

But tell me a story and it will live in my heart forever.

اما برای من یک داستان بگو تا همیشه در قلب من زنده بماند.

Should be my heart forever.

باید برای همیشه قلب من باشد

It will live in my heart forever.

برای همیشه در قلب من زنده خواهد ماند.

This is so important for you to understand.

درک این موضوع برای شما بسیار مهم است .

Again, it should be live in my heart forever.

باز هم باید برای همیشه در قلب من زنده بماند.

So when you give someone the details of a situation that's kind of the beginner or

بنابراین وقتی جزییات موقعیتی را به کسی می‌دهید که به نوعی سطح مبتدی یا

intermediate level, just giving the facts.

متوسط ​​است، فقط حقایق را ارائه دهید.

When you start supporting your answer.

وقتی شروع به پشتیبانی از پاسخ خود می کنید.

Yes, that's good.

بله خوبه.

You're starting to be a, an intermediate or upper intermediate student, but

شما شروع به تبدیل شدن به یک دانش آموز، متوسط ​​یا متوسطه بالا کرده اید، اما

when you start telling stories, that's when you, as an advanced English

زمانی که شروع به داستان گویی می کنید، این زمانی است که شما به عنوان یک انگلیسی زبان پیشرفته

speaker, start speaking English more fluently because you connect to the

، شروع به صحبت روان تر انگلیسی می کنید زیرا به

heart of the person listening to you.

قلب شخصی که به شما گوش می دهد متصل می شوید.

That's why it's so important for you to learn how to tell a good story.

به همین دلیل برای شما بسیار مهم است که یاد بگیرید چگونه یک داستان خوب تعریف کنید.

Now, tip number two is also extremely, I.

در حال حاضر، نکته شماره دو نیز فوق العاده است، I.

You must accept your mistakes and keep going.

شما باید اشتباهات خود را بپذیرید و ادامه دهید.

This is something that I tried to emphasize so many times when I was

این چیزی است که زمانی که

in South Korea, teaching my students because you know, as an English learner,

در کره جنوبی بودم و به دانش‌آموزانم آموزش می‌دادم، بارها بر آن تأکید کردم زیرا می‌دانید که به عنوان یک زبان‌آموز انگلیسی،

there are times when you get really discouraged, you feel frustrated because

مواقعی وجود دارد که واقعاً دلسرد می‌شوید، احساس ناامیدی می‌کنید زیرا

you feel like you're not moving forward.

احساس می‌کنید اینطور نیستید. حرکت رو به جلو

And when you make mistake, It's like your world comes crashing down, but

و وقتی اشتباه می کنی، انگار دنیات خراب می شود، اما

something you must know, you must accept your mistakes and keep going.

چیزی که باید بدانی، باید اشتباهاتت را بپذیری و ادامه بدهی.

If you want to speak English fluently, here's a quote from Albert Einstein.

اگر می خواهید انگلیسی را روان صحبت کنید، در اینجا نقل قولی از آلبرت انیشتین است.

You know, Albert, Albert Einstein said anyone who has never made a

می‌دانی، آلبرت، آلبرت انیشتین می‌گویند هر کسی که هرگز

mistake has never tried anything.

اشتباه نکرده است، هرگز چیزی را امتحان نکرده است.

Albert Einstein was basically saying, in order for you to learn

آلبرت انیشتین اساسا می گفت، برای اینکه شما چیزهای بیشتری یاد بگیرید

more things in order for you to do more things and move forward or

تا بتوانید کارهای بیشتری انجام دهید و جلو بروید یا

progress, you have to make mistakes.

پیشرفت کنید، باید اشتباه کنید.

So for you, your goal is to speak English fluently, like a native English speaker.

بنابراین برای شما، هدف شما این است که به زبان انگلیسی روان صحبت کنید، مانند یک انگلیسی زبان مادری.

You have to accept the fact that you are going to make

شما باید این واقعیت را بپذیرید که قرار است

mistakes and it's totally okay.

اشتباه کنید و این کاملاً اشکالی ندارد.

You don't have to worry about it.

شما لازم نیست نگران آن باشید.

Make a.

ساختن یک.

All right.

Keep going.

خیلی خوب.

ادامه بده

Learn from the mistake.

از اشتباه درس بگیرید.

The next quote is from Salvador.

نقل قول بعدی از سالوادور است.

Dolly.

دالی.

An artist have no fear of perfection.

یک هنرمند هیچ ترسی از کمال ندارد.

You'll never reach it.

هرگز به آن نخواهی رسید

Now listen very closely.

حالا خیلی دقیق گوش کن

What was Salvador trying to emphasize?

سالوادور سعی داشت بر چه چیزی تأکید کند؟

You see, I am American.

ببینید من آمریکایی هستم.

I was born in America.

من در آمریکا متولد شدم.

English is my first language and I'm able to speak English

انگلیسی زبان اول من است و می توانم انگلیسی را

fluently, but do I make mistakes?

روان صحبت کنم، اما آیا اشتباه می کنم؟

Do other Americans make mistakes?

آیا دیگر آمریکایی ها اشتباه می کنند؟

Did my English teacher in high school and college, those teachers,

آیا معلم انگلیسی من در دبیرستان و دانشگاه، آن معلمان،

do they still make mistakes?

آیا آنها هنوز هم اشتباه می کنند؟

The answer is yes.

پاسخ بله است.

So, if we, as native English speakers, even we make mistakes, we don't

بنابراین، اگر ما به‌عنوان زبان مادری انگلیسی، حتی اشتباه کنیم،

speak English perfectly in certain situations because we're human beings.

در موقعیت‌های خاص انگلیسی را کاملاً صحبت نمی‌کنیم زیرا انسان هستیم.

If that's true for us, you should be able to accept your mistakes.

اگر این برای ما صادق است، باید بتوانید اشتباهات خود را بپذیرید.

Don't worry about perfection.

نگران کمال نباش.

Instead, focus on expressing yourself, feeling confident when

در عوض، روی بیان خود تمرکز کنید، وقتی به زبان انگلیسی صحبت می کنید، احساس اعتماد به نفس داشته

you speak in English, people are okay with you making mistakes.

باشید، مردم از اشتباه کردن شما مشکلی ندارند.

Now you have to be okay with you making mistakes.

حالا باید با اشتباهاتت مشکلی نداشته باشی.

And this is something that's probably very shocking to hear.

و این چیزی است که شنیدن آن احتمالاً بسیار تکان دهنده است.

Do I want you to study?

میخوام درس بخونی؟

Do I want you to improve?

آیا می خواهم شما پیشرفت کنید؟

Yes, but I don't want you to be stressed.

بله، اما من نمی خواهم شما استرس داشته باشید.

I want you to release the stress.

من از شما می خواهم استرس را رها کنید.

Accept your mistakes.

اشتباهات خود را بپذیرید.

It's okay.

مشکلی نیست.

You can do it and you can move forward and speak English with confidence.

شما می توانید این کار را انجام دهید و می توانید جلو بروید و با اعتماد به نفس انگلیسی صحبت کنید.

Now, George Bernard Shaw said something very interesting.

حالا جرج برنارد شاو حرف خیلی جالبی زد.

He said success does not consist in never making mistakes.

او گفت موفقیت این نیست که هرگز اشتباه نکنید.

But in never making the same one a second time.

اما هرگز برای بار دوم همان یکی را نمی سازیم.

Now I love this quote because it's an encouraging quote.

اکنون من این نقل قول را دوست دارم زیرا یک نقل قول دلگرم کننده است.

Basically George Bernard Shaw was saying, listen, you are going to make mistakes.

اساسا جورج برنارد شاو می گفت، گوش کن، اشتباه می کنی.

It's inevitable.

اجتناب ناپذیر است.

It's going to happen.

قرار است اتفاق بیفتد.

But learn from your.

اما از خودت یاد بگیر

Except that you made a mistake and then learn from it.

جز اینکه اشتباهی مرتکب شدی و بعد از آن درس گرفتی.

So you don't make the same mistake twice.

بنابراین شما یک اشتباه را دو بار مرتکب نمی شوید.

And this is what I want you to understand in order for you to speak

و این چیزی است که من می خواهم شما درک کنید تا بتوانید

English fluently, you have to make lots and lots and lots of mistakes,

انگلیسی را روان صحبت کنید، باید اشتباهات بسیار زیاد و زیاد

but don't make the same mistake twice.

انجام دهید، اما یک اشتباه را دو بار مرتکب نشوید.

Learn from it and move forward.

از آن درس بگیرید و به جلو حرکت کنید.

It's okay.

مشکلی نیست.

This is how you become a fluent English speaker.

به این ترتیب شما به یک انگلیسی مسلط تبدیل می شوید .

Now the fourth point is something I want you to.

حالا نکته چهارم چیزی است که از شما می خواهم.

Understand.

فهمیدن.

I want you to celebrate your accomplishments.

از شما می خواهم که موفقیت های خود را جشن بگیرید.

There's a song from back in the day.

یه آهنگ از اون روزا هست

It went celebrate.

جشن رفت

Good times.

اوقات خوب

Come on.

بیا دیگه.

it's celebrate sh now listen.

جشن است حالا گوش کن

This is from the seventies, the songs from the seventies.

این مال دهه هفتاد است ، آهنگ های دهه هفتادی.

But I really want you to understand, I want you to

اما من واقعاً می خواهم که شما درک کنید، می خواهم

celebrate your accomplishments.

دستاوردهای خود را جشن بگیرید.

You are amazing.

شما شگفت انگیز هستید.

Listen, you understand what I'm saying right now?

گوش کن، می فهمی الان چی میگم؟

I'm not speaking in your native language.

من به زبان مادری شما صحبت نمی کنم.

I'm speaking in my native language and you understand that is amazing.

من به زبان مادری خود صحبت می کنم و شما می فهمید که شگفت انگیز است.

And every day, every week, every month, every year you're

و هر روز، هر هفته، هر ماه، هر سال شما

accomplishing so many things.

چیزهای زیادی را انجام می دهید.

Celebrate your accomplishments.

موفقیت های خود را جشن بگیرید.

Don't forget to boost yourself up.

فراموش نکنید که خودتان را تقویت کنید.

Here's a quote from Sam Walton.

در اینجا نقل قولی از سام والتون است.

You know, the Walmart guy, he said, celebrate your success

می دانید، مرد والمارت، او گفت، موفقیت خود را جشن بگیرید

and find humor in your failures.

و در شکست های خود شوخ طبعی پیدا کنید.

It's okay to make a mistake.

اشکالی ندارد اشتباه کنید.

It's okay.

مشکلی نیست.

To not be perfect.

برای کامل نبودن

I remember when I was working in South Korea, it was my first time being an

به یاد دارم زمانی که در کره جنوبی کار می کردم، اولین بار بود که

English teacher and I loved teaching, but it was my first time teaching English.

معلم زبان انگلیسی بودم و عاشق تدریس بودم، اما اولین بار بود که انگلیسی تدریس می کردم.

There's one thing to speak a language, but to teach a language to somebody

صحبت کردن به یک زبان یک چیز است، اما آموزش زبان به

else that's totally different.

دیگری که کاملاً متفاوت است.

So in the very beginning, I wanted to make sure everything was perfect

بنابراین در همان ابتدا، من می‌خواستم مطمئن شوم

when I was teaching in class.

که وقتی در کلاس درس می‌دادم، همه چیز عالی است.

Right.

Making sure every word was written perfectly on the board.

درست.

اطمینان حاصل کنید که هر کلمه کاملاً روی تخته نوشته شده است.

Every word that I said came out properly, no mistakes at all, but as time went

هر کلمه ای که گفتم درست از آب در آمد، اصلا اشتباهی نبود، اما با گذشت زمان

on, I realized, wait a minute, I'm a.

متوجه شدم، یک لحظه صبر کنید، من هستم.

So there would be times after I'd gotten comfortable with my students.

بنابراین زمانی پیش می آمد که من با شاگردانم راحت شدم.

I might have said the wrong word right again.

شاید دوباره کلمه اشتباه را درست گفته باشم.

Oh, sorry guys.

اوه ببخشید بچه ها

It's this word in the very beginning that would've bothered me so much,

این کلمه در همان ابتدا بود که من را خیلی آزار می داد،

but listen, everyone makes mistakes.

اما گوش کنید، همه اشتباه می کنند.

However, as I moved forward and as I continued to teach my students,

با این حال، همانطور که به جلو می رفتم و همچنان که به دانش آموزانم درس می دادم،

I would find humor in the failures, but then I would also celebrate,

در شکست ها شوخ طبعی پیدا می کردم، اما سپس جشن می گرفتم،

Hey, today's lesson went well, my students understood even more.

هی، درس امروز به خوبی پیش رفت، دانش آموزانم حتی بیشتر فهمیدند.

My students are improving.

شاگردانم در حال پیشرفت هستند.

I celebrated my accomplishments as well as a teacher.

من دستاوردهای خود را به عنوان یک معلم جشن گرفتم.

And my students watched and they started celebrating their own accomplishments.

و دانش آموزان من تماشا کردند و شروع به جشن گرفتن دستاوردهای خود کردند.

Why?

Because I would celebrate them as well.

چرا؟

چون من آنها را نیز جشن می گرفتم.

I say, listen, you guys are amazing.

من می گویم، گوش کنید، شما بچه ها شگفت انگیز هستید.

You understood what I taught today and you're improving.

شما آنچه را امروز آموزش دادم فهمیدید و در حال پیشرفت هستید.

And I taught them the importance of celebrating their accomplishments and

و اهمیت جشن گرفتن دستاوردهایشان و

also finding humor in their failures.

همچنین یافتن شوخ طبعی در شکست هایشان را به آنها آموختم.

They would laugh with me.

آنها با من می خندیدند.

If somebody made a mistake, we'd say.

اگر کسی اشتباه کرد، ما می گوییم.

You know, that's not right again, after the relationship was formed.

میدونی، بعد از اینکه رابطه شکل گرفت، دوباره درست نیست.

So again, celebrate your success and find humor in your failures.

پس دوباره موفقیت خود را جشن بگیرید و در شکست های خود شوخ طبعی پیدا کنید.

It's okay.

مشکلی نیست.

Don't be so stressed.

اینقدر استرس نداشته باش

Enjoy the process.

از فرآیند لذت ببرید.

The second quote comes from Mia ham.

نقل قول دوم از Mia ham می آید.

One of my favorite female soccer players.

یکی از بازیکنان زن فوتبال مورد علاقه من.

She said, celebrate what you've accomplished, but raise the bar a

او گفت، آنچه را که به دست آورده‌اید جشن بگیرید ، اما

little higher each time you succeed.

هر بار که موفق شدید، سطح را کمی بالاتر ببرید.

I love it.

عاشقشم.

When you accomplish something, listen, pat yourself on the

وقتی کاری را انجام می دهید ، گوش کنید، دستی به

back, say, okay, that was good.

پشت خود بزنید، بگویید خوب، خوب بود.

And then push yourself harder.

و سپس خود را بیشتر تحت فشار قرار دهید.

Improve.

بهتر کردن.

Make sure the next time you go even higher and do even better.

مطمئن شوید که دفعه بعد حتی بالاتر می روید و حتی بهتر عمل می کنید.

But remember to celebrate your success.

اما به یاد داشته باشید که موفقیت خود را جشن بگیرید.

and finally, Oprah Winfrey said, the more you praise and celebrate your life, the

و در نهایت، اپرا وینفری گفت، هر چه بیشتر زندگی خود را ستایش و تجلیل کنید،

more there is in life to celebrate you.

بیشتر در زندگی برای تجلیل از شما وجود دارد.

See this quote is so powerful because right now, Maybe you have

ببینید این نقل قول بسیار قدرتمند است زیرا در حال حاضر، شاید شما

been focusing on your mistakes?

روی اشتباهات خود تمرکز کرده اید؟

Uh, yesterday I made a mistake when I was speaking in English.

اوه، دیروز وقتی به انگلیسی صحبت می کردم اشتباه کردم.

Ah, I said the wrong word, ah, that sentence wasn't correct.

آه، کلمه اشتباهی گفتم، آه، آن جمله درست نبود.

You've been focusing on your mistakes so much that your mistakes are

شما آنقدر روی اشتباهات خود تمرکز کرده اید که اشتباهات شما

the main things in your mind, but Oprah said, listen, the more you

چیزهای اصلی در ذهن شما هستند، اما اپرا گفت، گوش کنید، هر چه بیشتر

praise, the more you focus on your accomplishments, the more you will

تمجید کنید، هرچه بیشتر روی دستاوردهای خود تمرکز کنید ، بیشتر متوجه خواهید شد

recognize how much you are actually.

که واقعاً چقدر هستید. .

So again, I need you to celebrate your accomplishments.

بنابراین دوباره، من به شما نیاز دارم که دستاوردهای خود را جشن بگیرید.

These things are important for.

این چیزها برای.

So remember tip number one, know your personal opinion.

بنابراین نکته شماره یک را به خاطر بسپارید، نظر شخصی خود را بدانید.

It's very important for you to know your ideas.

برای شما بسیار مهم است که ایده های خود را بدانید.

Tip number two, learn how to tell a good story.

نکته شماره دو، یاد بگیرید که چگونه یک داستان خوب بگویید.

Tip number three, accept your mistakes and keep going.

نکته شماره سه، اشتباهات خود را بپذیرید و ادامه دهید.

And finally tip number four.

و در نهایت نکته شماره چهار.

Celebrate your accomplishments.

موفقیت های خود را جشن بگیرید.

I believe you can do it.

من معتقدم که شما می توانید آن را انجام دهید.

I believe you can speak English.

من معتقدم شما می توانید انگلیسی صحبت کنید.

Fluent.

روان، سلیس.

So I hope you continue encouraging yourself.

بنابراین امیدوارم به تشویق خود ادامه دهید.

Now, remember, if you wanna keep studying with me, all you have to do

حالا، به یاد داشته باشید، اگر می خواهید به مطالعه با من ادامه دهید، تنها کاری که باید انجام دهید این

is go to www.dailyenglishlessons.com.

است که به www.dailyenglishlessons.com بروید.

I have literally organized lessons for every day of the year to help you speak

من به معنای واقعی کلمه دروسی را برای هر روز از سال ترتیب داده ام تا به شما کمک کنم

English fluently and with confidence.

انگلیسی را روان و با اطمینان صحبت کنید.

So go to www.dailyenglishlessons.com or hit the link in the description.

بنابراین به www.dailyenglishlessons.com بروید یا لینک موجود در توضیحات را بزنید.

And I'll talk to you next.

و بعدش باهات صحبت میکنم

You still there?

هنوز اونجایی؟

you know what time it is?

میدونی ساعت چنده؟

It's story time.

زمان داستان است

A, I said it's story time.

پاسخ، گفتم زمان داستان است.

All right.

خیلی خوب.

Today.

I wanna tell you a story.

امروز.

من می خواهم یک داستان برای شما تعریف کنم.

That really means a lot to me.

این واقعاً برای من معنای زیادی دارد.

Uh, this story is about one of my favorite students.

اوه، این داستان در مورد یکی از دانش آموزان مورد علاقه من است.

Uh she's she was an AMA, uh, AMA just means a middle-aged woman in, in Korean.

اوه او یک AMA بود، اوه، AMA فقط به معنای یک زن میانسال در کره ای است.

So when I was in South Korea, I had this one class and the class was full of AMAs

بنابراین وقتی در کره جنوبی بودم، این یک کلاس را داشتم و کلاس پر بود از

middle-aged women, uh, somewhere in their forties, somewhere in their fifties.

زنان میانسال AMA، اوه، جایی در چهل سالگی، جایی در پنجاه سالگی.

Uh, I think two of them were in their late.

اوه، من فکر می کنم دو نفر از آنها دیر شده بودند.

But this class was very special to me.

اما این کلاس برای من خیلی خاص بود.

It was a 10:00 AM class.

ساعت 10 صبح کلاس بود.

So we had a wonderful time together.

بنابراین ما اوقات فوق العاده ای را با هم سپری کردیم.

I would teach them English and we'd talk about life.

من به آنها انگلیسی یاد می دادم و در مورد زندگی صحبت می کردیم.

And we really enjoyed each other's company.

و ما واقعا از همراهی یکدیگر لذت بردیم .

Now the oldest eldest woman in that class was about maybe 57

حالا مسن‌ترین زن در آن کلاس حدوداً 57 سال داشت

and she was a very hard worker.

و او بسیار سخت‌کوش بود.

I loved her.

من او را دوست داشتم.

I really enjoyed having her in class.

من واقعا از حضور او در کلاس لذت بردم.

She always was first in class.

او همیشه در کلاس اول بود.

She would prepare, she was always excited to learn something.

او آماده می شد، او همیشه برای یادگیری چیزی هیجان زده بود.

the only thing was she was really having a hard time improving her English.

تنها چیزی که او واقعاً برای بهبود زبان انگلیسی خود با مشکل مواجه بود.

I was helping her as much as I possibly could, but her English

من تا جایی که می توانستم به او کمک می کردم ، اما زبان انگلیسی او

just wasn't matching the level of the other students in the class.

با سایر دانش آموزان کلاس همخوانی نداشت.

So at the end of the term, when I had to decide who was going to pass and who was

بنابراین در پایان ترم، زمانی که باید تصمیم می گرفتم چه کسی قبول شود و

going to fail, unfortunately, this AMA was one of the students that I had to fail.

چه کسی شکست بخورد، متأسفانه این AMA یکی از دانش آموزانی بود که من باید شکست می خوردم.

Now. I loved her.

اکنون. من او را دوست داشتم.

I enjoyed her, but I knew her English was not at the right.

من از او لذت بردم، اما می دانستم که انگلیسی او درست نیست.

For her to move to the next level.

برای اینکه او به سطح بعدی حرکت کند.

She was at the level three level at that time.

او در آن زمان در سطح سه بود.

And I couldn't let her go to level four because level four was

و من نمی توانستم اجازه دهم او به سطح چهار برود زیرا سطح چهار

gonna be so much more difficult.

بسیار دشوارتر بود.

So when she found out that she failed, this was her second time failing.

بنابراین وقتی متوجه شد که شکست خورده است، این دومین بار بود که شکست می خورد.

She came to class and she said, TIFF, I'm just gonna give up.

او به کلاس آمد و گفت، TIFF، من فقط می خواهم تسلیم شوم.

And she started crying.

و شروع کرد به گریه کردن.

So I gave her a hug.

بنابراین من او را در آغوش گرفتم.

I said, no, don't give.

گفتم نه نده.

I said, this is not a sign of your intelligence.

گفتم این نشانه شعور شما نیست.

It's just, this is a sign that you need to learn a little bit more.

فقط، این نشانه آن است که شما باید کمی بیشتر یاد بگیرید.

And we talked for about 30 minutes and she was crying and I encouraged her.

و حدود 30 دقیقه صحبت کردیم و او گریه می کرد و من او را تشویق کردم.

And I said, listen, when something like this happens, you have to learn from it,

و من گفتم، گوش کن، وقتی چنین اتفاقی می‌افتد، باید از آن یاد بگیری،

see how you can grow, figure out what else you need to learn so that you can improve.

ببینی چگونه می‌توانی رشد کنی، بفهمی چه چیز دیگری باید یاد بگیری تا بتوانی پیشرفت کنی.

And I explained that if you go to the next level, you'll be more

و من توضیح دادم که اگر به مرحله بعدی بروید، ناامیدتر خواهید شد

frustrated because it will be harder.

زیرا سخت تر خواهد بود.

And by the end of the conversation, she had stopped.

و در پایان مکالمه، او متوقف شد.

And she looked at me and said, TIFF, I'll try one more time.

و او به من نگاه کرد و گفت، TIFF، من یک بار دیگر تلاش خواهم کرد.

And this is a Testament to her.

و این یک عهد است برای او.

She tried one more time and she improved.

او یک بار دیگر تلاش کرد و بهبود یافت.

But you see, she didn't let her failure stop her from moving forward.

اما می بینید، او اجازه نداد شکست او را از حرکت به جلو باز دارد.

She didn't let her lack of English at that time.

او در آن زمان اجازه نداشت انگلیسی اش را نداشته باشد.

Stop her from continuing on her English journey.

او را از ادامه سفر انگلیسی خود باز دارید.

She didn't look at the other individuals.

او به افراد دیگر نگاه نکرد.

She decided to continue moving forward to take the class again, to learn

او تصمیم گرفت به حرکت رو به جلو ادامه دهد تا دوباره در کلاس شرکت کند تا

more things so that she could improve.

چیزهای بیشتری یاد بگیرد تا بتواند پیشرفت کند.

And I was so proud of her because I don't like to see anyone cry or feel.

و من خیلی به او افتخار می کردم زیرا دوست ندارم کسی را ببینم که گریه کند یا احساس کند.

But I knew what her goal was.

اما من می دانستم هدف او چیست.

I knew that she wanted to speak English fluently, and I knew that

می دانستم که او می خواهد روان انگلیسی صحبت کند و می دانستم که

I could help her get there, but we had to practice some more.

می توانم به او کمک کنم تا به آنجا برسد، اما باید کمی بیشتر تمرین می کردیم.

So just like we learned today, she had to accept her mistakes.

بنابراین همانطور که امروز یاد گرفتیم، او باید اشتباهات خود را می پذیرفت.

She had to accept the things that she wasn't good at at that time, but she

او باید چیزهایی را می پذیرفت که در آن زمان خوب نبود، اما

had to learn from them and move forward.

باید از آنها یاد می گرفت و جلو می رفت.

And that's exactly what she did still to this day.

و این دقیقاً همان کاری است که او هنوز تا به امروز انجام داده است.

I remember her and she still remains one of my favorite

من او را به یاد دارم و او هنوز هم یکی از شاگردان مورد علاقه من است

students, but I want to encourage.

، اما می خواهم تشویق کنم.

Maybe you've experienced the same thing.

شاید شما هم همین را تجربه کرده باشید.

You've tried over and over and over again.

شما بارها و بارها و بارها تلاش کرده اید.

And you keep making mistakes.

و مدام اشتباه میکنی

You keep failing.

مدام شکست میخوری

I want to encourage you to keep moving forward.

من می خواهم شما را تشویق کنم که به حرکت رو به جلو ادامه دهید.

Don't let your mistakes.

به اشتباهاتت اجازه نده

Don't let your failure stop you from achieving your goals.

اجازه ندهید شکست شما را از دستیابی به اهدافتان باز دارد.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

I believe in you.

من به تو ایمان دارم.

I hope you enjoyed this story and I'll talk to you in the next lesson.

امیدوارم از این داستان لذت برده باشید و در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.