THINK AND SPEAK ENGLISH | HOW TO ANSWER ANY QUESTION LIKE A NATIVE SPEAKER

Hey, let me tell you something.

هی بزار یه چیزی بهت بگم

In order for you to speak English fluently, you have to know how to

برای اینکه بتوانید انگلیسی را روان صحبت کنید، باید بدانید که چگونه

organize your thoughts in English.

افکار خود را به زبان انگلیسی سازماندهی کنید.

Guess what?

حدس بزن چی شده؟

I'm going to teach you exactly how to do that.

من دقیقاً به شما یاد می دهم که چگونه این کار را انجام دهید.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I'm teacher.

خب پس من معلمم

Tiffani, let's jump right in.

تیفانی، بیایید به داخل

Here we go.

Using the five W's method, who, what, when, where, and.

بپریم.

با استفاده از روش پنج W، چه کسی، چه، چه زمانی، کجا، و.

Let's look at this situation.

بیایید به این وضعیت نگاه کنیم.

Think what are the students doing?

فکر کنید دانش آموزان چه کار می کنند؟

So we have to use the five Ws.

پس باید از پنج W استفاده کنیم.

The first W is who we see a group of passionate students.

اولین W کسی است که گروهی از دانشجویان پرشور را می بینیم.

Passionate students.

دانش آموزان پرشور

What are they doing?

آنها چه کار می کنند؟

They've organized a protest.

اعتراضی ترتیب داده اند. چه

When did this happen?

زمانی این اتفاق افتاد؟

Or when is it going to happen?

یا کی قراره اتفاق بیفته؟ چه

When will it happen?

زمانی اتفاق خواهد افتاد؟

We've selected.

ما انتخاب کرده ایم.

All right.

خیلی خوب.

Where is it going to happen in front of City Hall and why is it going to happen

کجا قرار است جلوی شهرداری اتفاق بیفتد و چرا این اتفاق می‌افتد که

to demand better funding for education?

بودجه بهتری برای آموزش و پرورش مطالبه شود؟

What are we doing?

ما چه کار می کنیم؟

We are organizing our thoughts.

ما افکارمان را سازماندهی می کنیم.

Remember, in order to speak English fluently, you must organize your

به یاد داشته باشید، برای اینکه به زبان انگلیسی روان صحبت کنید، باید

thoughts in English using the five Ws, who, what, when, where, and.

افکار خود را به زبان انگلیسی با استفاده از پنج Ws، چه کسی، چه، چه زمانی، کجا، و چه سازماندهی کنید.

So step one being think we have thought about this.

بنابراین مرحله اول این است که فکر کنید ما در مورد این فکر کرده ایم.

We have our five Ws.

ما پنج W خود را داریم.

How do we turn this into a fluent English response?

چگونه این را به یک پاسخ انگلیسی روان تبدیل کنیم؟ در

Here's how we do it right here.

اینجا نحوه انجام این کار در اینجا آمده است.

Read it with me Tomorrow, a group of passionate students will

با من بخوان فردا جمعی از دانشجویان پرشور

gather in front of City Hall.

جلوی شهرداری جمع می شوند.

They decided to organize this protest in order to demand

آنها تصمیم گرفتند این اعتراض را سازماندهی کنند تا خواهان

better funding for education.

بودجه بهتر برای آموزش و پرورش باشند.

This is an issue they believe needs immediate action.

این موضوعی است که آنها معتقدند نیاز به اقدام فوری دارد.

Now, what did we just do?

حالا ما چیکار کردیم؟

We turned the inform.

ما اطلاعات را برگرداندیم.

That we organized our thoughts, who, what, when, where, and why we turned

اینکه ما افکارمان را سازماندهی کردیم، چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا

this information that we organized into a fluent English response.

این اطلاعات را که سازماندهی کردیم به یک پاسخ انگلیسی روان تبدیل کردیم.

It's that simple.

ساده است.

Using the five Ws.

با استفاده از پنج W.

Now, I do want to break down some of these words for you.

اکنون، من می خواهم برخی از این کلمات را برای شما تجزیه کنم.

The first one is passionate.

اولی پرشور است. می

I want you to repeat after me.

خواهم بعد از من تکرار کنی

This word, passionate.

این کلمه، پرشور.

Good again after me.

بعد از من بازم خوبه

Passionate.

پرشور.

Excellent.

عالی

Now passionate.

حالا پرشور.

It just means a strong enthusiasm or desire for something.

این فقط به معنای اشتیاق یا میل شدید به چیزی است.

A strong enthusiasm or desire for something.

اشتیاق یا میل شدید به چیزی.

Remember, we said a group of passionate students, they're enthusiastic,

یادت هست، ما گفتیم گروهی از دانش آموزان پرشور، آنها مشتاق هستند،

they had a strong desire, right?

میل شدیدی داشتند، درست است؟

In English, we say passionate.

در انگلیسی می گوییم پرشور.

Make sense?

معنی دارد؟

All right.

خیلی خوب.

Now the second word was demand.

حالا حرف دوم مطالبه بود.

Good again after me.

بعد از من بازم خوبه

Demand.

تقاضا.

Excellent.

Now this word demand just means a strong request or requirement.

عالی

حال این کلمه تقاضا فقط به معنای درخواست یا نیاز قوی است.

Yes.

آره.

A strong request or requirement.

یک درخواست یا نیاز قوی.

Listen, again, in our response, we said they decided to organize this protest

گوش کنید، باز هم در پاسخ ما گفتیم که تصمیم گرفتند این اعتراض را سازماندهی کنند

in order to make a strong request.

تا یک درخواست قوی داشته باشند.

For better funding for education.

برای تامین بودجه بهتر برای آموزش

Again, they decided to organize this protest in order to demand

آنها دوباره تصمیم گرفتند این اعتراض را سازماندهی کنند تا از

better funding for education.

بودجه بهتری برای آموزش و پرورش تقاضا کنند.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

Demand.

تقاضا.

Excellent.

Very good.

عالی

خیلی خوب.

So again, we first thought about the information.

بنابراین دوباره، ابتدا به اطلاعات فکر کردیم.

Again, the question was what are the students.

مجدداً این سؤال مطرح شد که دانش آموزان چیست؟

Who, what, when, where, and why.

کی، چی، کی، کجا و چرا.

And it gave us this fluent English response.

و این پاسخ انگلیسی روان را به ما داد.

Now, can we apply this to another situation?

حال، آیا می توانیم این را در موقعیت دیگری اعمال کنیم؟

What if we were asked this question, Hey, what are your daughter's plans?

اگر از ما این سوال پرسیده می شد، چه برنامه ای برای دخترت دارد؟

What are your daughter's plans?

دخترت چه برنامه ای داره؟

Well, once again, we're going to start with who, what, when, where, and why.

خوب، یک بار دیگر، ما با کی، چه چیزی، کی، کجا و چرا شروع می کنیم.

The five Ws.

پنج Ws.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Let's check this out.

بیایید این را بررسی کنیم.

Well, who are we talking about?

خوب، ما در مورد چه کسی صحبت می کنیم؟

My daughter and her friends.

دخترم و دوستانش

What planning A road trip.

چه برنامه ریزی یک سفر جاده ای. چه

When?

زمانی؟

Next month.

ماه آینده

Where?

جایی که؟

From California to New York.

از کالیفرنیا تا نیویورک.

Why?

چرا؟

To explore new places and create lasting memories.

برای کشف مکان های جدید و ایجاد خاطرات ماندگار.

Look what.

ببین چیه

We have the question and now we've organized our thoughts in English

ما این سوال را داریم و اکنون افکار خود را

using the simple five W's method.

با استفاده از روش پنج W ساده به زبان انگلیسی سازماندهی کرده ایم.

Who, what, when, where, and why.

کی، چی، کی، کجا و چرا.

So now with this information that we now have in answer to the question,

بنابراین اکنون با این اطلاعاتی که اکنون در پاسخ به این سؤال داریم،

how do we change this to actually be affluent English response?

چگونه این را به پاسخ انگلیسی مرفه تغییر دهیم؟

So let's go back here.

پس بیایید به اینجا برگردیم.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

My daughter and her friends are planning.

دخترم و دوستانش در حال برنامه ریزی هستند.

Epic road trip from California to New York.

سفر جاده ای حماسی از کالیفرنیا به نیویورک.

Their plan is to leave next month, but they are still in the planning phase.

برنامه آنها قرار است ماه آینده بروند اما هنوز در مرحله برنامه ریزی هستند.

They all want to explore new places and create lasting memories.

همه آن‌ها می‌خواهند مکان‌های جدیدی را کشف کنند و خاطرات ماندگاری خلق کنند.

A great response, a very, very natural and fluent English response.

یک پاسخ عالی، یک پاسخ انگلیسی بسیار بسیار طبیعی و روان.

But notice once again, it has each of the five Ws.

اما یک بار دیگر توجه کنید که هر یک از پنج W را دارد.

Who, what, when, where, and why.

کی، چی، کی، کجا و چرا.

Remember when we were thinking about this question, what did we do?

یادتان هست وقتی به این سوال فکر می کردیم، چه کار کردیم؟

We organized the.

ما سازماندهی کردیم.

What, when, where, and why.

چی، کی، کجا و چرا.

So now having this response.

بنابراین در حال حاضر داشتن این پاسخ.

Now let's go a little bit deeper because there are new words and expressions

حالا بیایید کمی عمیق تر برویم زیرا کلمات و عبارات جدیدی وجود دارد

that I want to make sure you understand.

که می خواهم مطمئن شوم که شما آنها را درک می کنید.

The first one being epic.

اولین مورد حماسی است.

Good.

خوب

Again, after me, I want you to say it.

بازم بعد از من میخوام بگی

Epic.

حماسه.

Excellent.

عالی

Now this just means grand and noble in scale.

اکنون این فقط به معنای بزرگ و نجیب در مقیاس است.

Grand amazing.

عالی شگفت انگیز

Something really.

یه چیزی واقعا

In English, we say epic.

در انگلیسی می گوییم حماسه.

So in the response, my daughter and her friends are planning an epic

بنابراین در پاسخ، دخترم و دوستانش در حال برنامه ریزی یک

road trip, not just a regular one.

سفر جاده ای حماسی هستند، نه فقط یک سفر معمولی.

An epic, awesome, amazing road trip.

یک سفر جاده ای حماسی، عالی، شگفت انگیز.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

In English, we say Epic.

در انگلیسی به Epic می گوییم.

What about the next one though?

اما در مورد بعدی چطور؟

The next word is phase.

کلمه بعدی فاز است.

Good again, after me phase.

بازم خوبه بعد فاز من

Great job.

Now, this just means a stage in the development of something.

کارت عالی بود.

اکنون، این فقط به معنای مرحله ای از توسعه چیزی است.

Once again, a stage in the development of something good.

بار دیگر، مرحله ای در توسعه یک چیز خوب.

Now, when we made this response and we said it, we said it in this.

حالا وقتی این پاسخ را دادیم و گفتیم، در این گفتیم.

Their plan is to leave next month, but they are still in the planning phase.

برنامه آنها قرار است ماه آینده بروند اما هنوز در مرحله برنامه ریزی هستند.

They are still in the planning stage.

آنها هنوز در مرحله برنامه ریزی هستند.

They're still developing.

آنها هنوز در حال توسعه هستند.

They're still planning.

آنها هنوز در حال برنامه ریزی هستند.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

In English, we say phase.

در انگلیسی می گوییم فاز.

And the last one I want to look at is lasting memories.

و آخرین موردی که می خواهم به آن نگاه کنم، خاطرات ماندگار است.

Good.

Again, lasting memories.

خوب

باز هم خاطرات ماندگار

Great job.

Now, this just means memories that will remain in the mind

کارت عالی بود.

اکنون، این فقط به معنای خاطراتی است که برای مدت طولانی در ذهن باقی خواهند ماند

for a long period of time.

.

In English, we say lasting memories.

در انگلیسی به خاطرات ماندگار می گوییم.

For example, I still remember the very first time my mom made banana

به عنوان مثال، من هنوز اولین باری که مادرم نان مغز موزی درست کرد

nut bread and I was four years old.

و من چهار ساله بودم را به یاد دارم.

Woo.

وو

It was.

بود.

That's a lasting memory, something that remains for a long period

این یک خاطره ماندگار است، چیزی که برای مدت طولانی باقی می ماند

of time, a memory that remains for a long period of time.

، خاطره ای که برای مدت طولانی باقی می ماند.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right, so once again, we used the five Ws to give our response to this question.

بسیار خوب، بنابراین یک بار دیگر، ما از پنج W برای پاسخ دادن به این سوال استفاده کردیم.

And we have a fluent English response, but can we still apply it to another question?

و ما یک پاسخ انگلیسی روان داریم، اما آیا هنوز هم می توانیم آن را برای یک سوال دیگر اعمال کنیم؟

Let's say, for example, someone asks you, how is your favorite sports team doing?

مثلاً یکی از شما می پرسد که وضعیت تیم ورزشی مورد علاقه شما چگونه است؟

Hey, how's your favorite sports team doing?

هی، تیم ورزشی مورد علاقه شما چطور است ؟

Another question, right?

یه سوال دیگه درسته؟

You can always use the five W's.

شما همیشه می توانید از پنج W استفاده کنید.

If you wanna sound like a native English speaker, just remember the five W's

اگر می خواهید مانند یک انگلیسی زبان مادری به نظر برسید، فقط روش پنج W را به خاطر بسپارید،

method, who, what, when, where, and why.

چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا.

Watch what happens.

ببینید چه اتفاقی می افتد.

Alright?

بسيار خوب؟

Who a sports team, what training for a championship game win in two weeks?

چه کسی یک تیم ورزشی، چه تمرینی برای یک بازی قهرمانی در دو هفته برنده می شود؟

Where?

جایی که؟

At their home stadium.

در ورزشگاه خانگی خود.

Why?

چرا؟

To win the championship and bring pride to their city.

قهرمانی را به دست بیاورند و برای شهرشان افتخار بیاورند.

We have everything organized in our mind, right?

ما همه چیز را در ذهن خود سازماندهی کرده ایم، درست است؟

We know h w the information for h w.

ما h w اطلاعات h w را می دانیم.

So how can we turn this into a response?

پس چگونه می توانیم این را به یک پاسخ تبدیل کنیم؟

Check this.

این را بررسی کنید.

My favorite sports team will be in a championship game at

تیم ورزشی مورد علاقه من دو هفته دیگر در یک بازی قهرمانی در

their stadium in two weeks.

ورزشگاه خود خواهد بود.

They are training hard for the championship game and pushing themselves

آنها به سختی برای بازی قهرمانی تمرین می کنند و خود را

to the limit because they want to win.

تا حد امکان بالا می برند زیرا می خواهند برنده شوند.

This win will actually bring pride to their city.

این برد در واقع باعث افتخار شهر آنها خواهد شد.

This response, it's amazing again, who, what, when, where, and why each

این پاسخ، باز هم شگفت انگیز است، چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا و چرا هر یک

of the five Ws can be found in this.

از پنج W را می توان در این یافت.

Now I do wanna explain some of the words.

اکنون می خواهم چند کلمه را توضیح دهم.

Look at this first expression, pushing themselves to the limit.

به این عبارت اول نگاه کنید، خود را به حد نهایی رسانده اند. می‌خواهم

I want you to repeat after me pushing oneself to the limit.

بعد از من تکرار کنی تا خودت را به حد نهایی برسانی.

Excellent.

Again, pushing oneself to the limit.

عالی

باز هم خود را به حد اقل رساندن.

Good job.

آفرین.

Now, this just means to strive to reach one's fullest, potential to

اکنون، این فقط به معنای تلاش برای رسیدن به حداکثر توانایی، بالقوه برای به

challenge one's self in order to achieve a desired outcome, challenging

چالش کشیدن خود برای دستیابی به یک نتیجه دلخواه، به چالش کشیدن

yourself, pushing yourself forward.

خود، و هل دادن خود به جلو است.

You wanna speak English fluently so you're watching this.

شما می خواهید انگلیسی را روان صحبت کنید، بنابراین این را تماشا می کنید.

You're letting me be your English teacher, you're letting me help you, and you're

شما به من اجازه می دهید معلم انگلیسی شما باشم، به من اجازه می دهید به شما کمک کنم و

working hard to achieve that goal.

برای رسیدن به این هدف سخت کار می کنید.

You are pushing yourself, right?

داری به خودت فشار میاری، درسته؟

So pushing yourself to the limit means to your fullest potential.

بنابراین فشار دادن خود به حد مجاز به معنای به حداکثر رساندن پتانسیل شماست.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

All right.

Now what about the other one?

خیلی خوب.

حالا یکی دیگه چی؟

Pride.

غرور.

Good.

Again, pride.

خوب

باز هم غرور

Excellent.

Now we'll read the response over again after we go over this word.

عالی

اکنون پس از بررسی این کلمه، پاسخ را دوباره می خوانیم.

Now this just means a feeling of pleasure or satisfaction in oneself for one's

حالا این فقط به معنای احساس لذت یا رضایت در خود از

achievements like, haha, I did that.

دستاوردهایش است مانند، هاها، من این کار را کردم.

Yes, I know.

بله میدانم.

I'm amazing.

من شگفت انگیز هستم.

We say this is pride, right?

ما می گوییم این غرور است، درست است؟

So now check out the respo, the response again.

بنابراین اکنون پاسخ، پاسخ را دوباره بررسی کنید.

My favorite sports team will be in a championship game at

تیم ورزشی مورد علاقه من در یک بازی قهرمانی در

their home stadium in two.

ورزشگاه خانگی خود دو نفره خواهد بود.

They are training hard for the championship game and pushing themselves

آنها به سختی برای بازی قهرمانی تمرین می کنند و خود را

to the limit because they want to win.

تا حد امکان بالا می برند زیرا می خواهند برنده شوند.

Makes sense.

Right?

منطقی است.

درست؟

And finally, this win will actually bring pride to their city.

و در نهایت، این برد در واقع باعث افتخار شهر آنها خواهد شد.

Make sense?

معنی دارد؟

Right.

Excellent.

درست.

عالی

I want you to remember this.

می خواهم این را به خاطر بسپارید.

No matter what the topic is, no matter what the question is, you can use the

مهم نیست که موضوع چیست، مهم نیست که سوال چیست، می‌توانید از

simple five W's method, who, what, when, where, and why to answer any question

روش ساده پنج W، چه کسی، چه، چه زمانی، کجا و چرا استفاده کنید تا به هر سؤالی پاسخ دهید

and sound like a native English speaker.

و صدایی شبیه به انگلیسی زبان مادری داشته باشید.

I hope you enjoyed this lesson.

امیدوارم از این درس لذت برده باشید.

Don't forget, if you wanna keep studying with me, all you have to do

فراموش نکنید، اگر می خواهید به مطالعه با من ادامه دهید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که

is go to www.dailyenglishlessons.com.

به www.dailyenglishlessons.com مراجعه کنید.

You can join our family.

شما می توانید به خانواده ما بپیوندید.

I have lessons prepared for you each and every day of the year

من در هر روز از سال برای شما درس هایی آماده کرده ام

to help you achieve your English.

تا به شما در رسیدن به زبان انگلیسی کمک کند.

Push yourself to the limit and you'll achieve your goal.

خود را به حد اقل برسانید و به هدف خود خواهید رسید.

I'll talk to you in the next lesson.

در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.

Have a great one.

یک عالی داشته باشید.

You still there?

هنوز اونجایی؟

? You know what time it is.

? میدونی ساعت چنده.

It's story time.

زمان داستان است

Hey, I said a story time.

هی، یک زمان داستان گفتم.

I'm gonna tell you a story that happened to me when I turned 40.

من می خواهم داستانی را برای شما تعریف کنم که وقتی 40 ساله شدم برای من اتفاق افتاد.

I went on a trip to Mexico with some friends, so one of my other close

من با چند دوست به مکزیک رفتیم ، بنابراین یکی از دوستان صمیمی من

friends, we have the same birthday.

، ما تولد مشابهی داریم.

She turns 40 the same day I did.

در همان روزی که من شدم او 40 ساله می شود.

She came, she turned 40 with the same birthday.

اومد با همون تولد 40 ساله شد.

So we went to Mexico, Cancun, Mexico.

بنابراین ما به مکزیک، کانکون، مکزیک رفتیم.

. And while we were in Cancun one day, she said, Hey guys, we're gonna go on

. و در حالی که یک روز در کانکون بودیم، او گفت: سلام بچه ها، ما قرار است به

a trip and we're gonna go to a Sonota.

یک سفر برویم و به سونوتا برویم.

Sonota is kind of like, and some of you already know this, in

سونوتا به نوعی شبیه است، و برخی از شما قبلاً این را می‌دانید، در

the middle of kind of a forest area, it's like a natural pool.

وسط یک منطقه جنگلی، مانند یک استخر طبیعی است.

It's literally a huge pool of water, but it's natural.

این به معنای واقعی کلمه یک استخر بزرگ از آب است، اما طبیعی است.

Very deep.

خیلی عمیق.

No, I can swim, but I was the only one in our group that

نه، من می توانم شنا کنم، اما در گروه ما تنها من بودم که

could swim, but it was okay.

می توانستم شنا کنم، اما خوب بود.

They had life jackets and everything.

آنها جلیقه نجات و همه چیز داشتند.

So we went there and we were having a great time, just kind of

بنابراین ما به آنجا رفتیم و اوقات خوشی را سپری می کردیم، فقط به نوعی در

frolicking playing in the water.

حال بازی کردن در آب بودیم.

There were other people that also came, so we are having a great time.

افراد دیگری هم بودند که آمدند، پس به ما خوش می گذرد.

Now, the guy leading our group said, Hey, if anyone wants to jump into

حالا، مردی که گروه ما را رهبری می‌کرد، گفت: « هی، اگر کسی می‌خواهد به داخل

the water, we have a way for you to basically fly into the water.

آب بپرد، ما راهی برای شما داریم که اساساً در آب پرواز کنید.

Like we held this stick and we kind of went down like a zip line, right?

مثل اینکه این چوب را نگه داشتیم و مثل یک زیپ لاین پایین رفتیم، درست است؟

It was a zip line over the water.

زیپ لاین روی آب بود.

He said, you can hold onto the hold, onto the stick as you're going on the zip line.

او گفت، می‌توانی در حالی که روی زیپ لاین می‌روی، روی چوب نگه‌داری.

And then when I say, let go, let go and you'll fall in the water.

و بعد که می گویم رها کن، رها کن و در آب می افتی.

My friends, of course, they couldn't swim.

دوستان من البته شنا بلد نبودند.

They didn't wanna do it.

I said, okay, I'll try.

آنها نمی خواستند این کار را انجام دهند.

گفتم باشه سعی میکنم

When we got to the cenote, he was telling us this in the bus.

وقتی به سنوت رسیدیم، این را در اتوبوس به ما می گفت.

As we were traveling to get to the cenote, I realized it was quite high.

همانطور که برای رسیدن به سنوت در حال سفر بودیم، متوجه شدم که ارتفاع بسیار بالایی دارد.

It was quite high.

Now, I'm not scared of heights or anything, but it was high.

خیلی بالا بود

حالا نه از ارتفاع می ترسم و نه چیز دیگری، اما بلند بود.

I acknowledge when things are high.

من تصدیق می کنم زمانی که شرایط بالا است.

So I saw people going and they were going and falling in the

بنابراین دیدم مردم می روند و می روند و در

water and having a good time.

آب می افتند و خوش می گذرانند.

And I said, you know what?

و من گفتم میدونی چیه؟

I don't wanna live with regrets, so let me just go and do it.

من نمی خواهم با حسرت زندگی کنم، پس بگذار بروم و این کار را انجام دهم.

So I walked to the top where the zip line was, and again, it was.

بنابراین به سمت بالای جایی که زیپ لاین بود راه افتادم و دوباره همانجا بود.

And I grabbed the stick and the guy said, okay, ma'am, you just go.

و من چوب را گرفتم و آن مرد گفت، باشه، خانم، شما فقط بروید.

He said, and when you hear me yell, let go of the stick.

گفت و وقتی فریاد من را شنیدی چوب را ول کن.

I said, okay.

گفتم باشه

Now here's the thing.

حالا موضوع اینجاست.

It was a, it was a little stick and when you grab onto it, you don't stay still.

یک چوب بود، یک چوب کوچک بود و وقتی به آن می‌گیری، بی حرکت نمی‌مانی.

You're kind of like moving back and forth and so, and the zip line goes fast.

شما به نوعی مانند این هستید که به جلو و عقب و همینطور حرکت کنید، و زیپ لاین سریع پیش می رود.

So he said, okay, go.

پس گفت: باشه برو.

So he kind of pushed me a little bit and I was holding onto the stick

بنابراین او کمی مرا هل داد و من چوب را گرفته بودم

and I was flying through the air and I heard him say, and I let go.

و در هوا پرواز می کردم و صدای او را شنیدم و رها کردم.

And when I let go, it took a little while to hit the water.

و وقتی رها کردم کمی طول کشید تا به آب برخورد کنم. به

I hit the water, of course, my feet hit the water first, and it seemed

آب زدم البته اول پاهایم به آب خورد و

like I went down for a long time enough for me to talk to myself.

انگار مدت زیادی پایین رفتم تا بتوانم با خودم صحبت کنم.

I was still in the water.

من هنوز در آب بودم.

I said, TIFF, we're still going down.

گفتم، TIFF، ما هنوز در حال پایین آمدن هستیم.

We're still going down.

ما همچنان در حال پایین آمدن هستیم.

So once I kind of got to the point where I stopped going down and it was time

بنابراین یک بار به نقطه ای رسیدم که از پایین رفتن منصرف شدم و زمان

to come back up, you know, I started kind of moving my arms to, to come.

برگشتن به بالا فرا رسید، می دانید، شروع کردم به حرکت دادن دست هایم به سمت، برای آمدن.

moving my arms to come back up.

دستانم را حرکت می دهم تا برگردم بالا

I said, TIFF, just keep swimming.

گفتم، TIFF، فقط به شنا کردن ادامه بده.

Just keep swimming.

فقط به شنا کردن ادامه بده

. You guys know that reference in the movie, right?

. شما بچه ها آن مرجع در فیلم را می شناسید، درست است؟

Nemo?

نمو؟

Finding Nemo.

در جستجوی نمو.

I said, oh my goodness, I'm not coming to the top yet again, I was keeping

گفتم وای خدایا دیگه به ​​اوج نمیام، داشتم

myself calm, keeping calm, but it took a while to get back to the surface.

خودم رو آروم نگه میداشتم، آروم بودم، اما کمی طول کشید تا دوباره به سطح برسم.

I said, just keep swimming Tiff.

گفتم، فقط به شنا کردن تیف ادامه بده.

Just keep swimming.

Just keep swimming.

فقط به شنا کردن ادامه بده

فقط به شنا کردن ادامه بده

And I finally surfaced and I breathed, and then I swam over to my friends.

و بالاخره بیرون آمدم و نفس کشیدم و سپس به سمت دوستانم شنا کردم.

But in that moment, I realized so.

اما در همان لحظه متوجه شدم.

If you can mentally just stay strong, if you can keep it together mentally,

اگر بتوانید از نظر ذهنی فقط قوی بمانید، اگر بتوانید آن را از نظر ذهنی کنار هم نگه دارید،

you can make it through any challenge.

می توانید از پس هر چالشی بر بیایید.

And I know for you as an English learner, English is not easy.

و من می دانم که برای شما به عنوان یک زبان آموز انگلیسی، انگلیسی آسان نیست.

And sometimes you get frustrated, you wanna speak fluently,

و گاهی اوقات ناامید می شوید، می خواهید روان صحبت کنید،

but you're not there yet.

اما هنوز آنجا نیستید.

But I want to encourage you, just keep going.

اما من می خواهم شما را تشویق کنم ، فقط ادامه دهید.

Just keep going.

فقط ادامه بده

Just keep going.

فقط ادامه بده

You are going to reach your goal and many times it's closer than you even.

شما به هدف خود خواهید رسید و چندین بار حتی از شما به آن نزدیکتر است.

So just like I didn't stop swimming to the top, don't stop swimming to the top.

پس همانطور که من شنا به اوج را متوقف نکردم، شنا را تا اوج متوقف نکنید.

You will achieve your goal.

شما به هدف خود خواهید رسید.

I'll talk to you next time.

دفعه بعد باهات صحبت میکنم