5 ENGLISH IDIOMS YOU MUST KNOW

Hey, in today's English lesson, I'm going to teach you five

سلام، در درس انگلیسی امروز، من قصد دارم پنج

English idioms about relationships that you can start using today.

اصطلاح انگلیسی در مورد روابط را به شما آموزش دهم که می توانید از امروز استفاده کنید.

I mean, right now to speak English more fluently.

منظورم این است که در حال حاضر انگلیسی را روان تر صحبت کنم.

Are you ready?

اماده ای؟

Well, then I'm teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست بپریم.

The very first English idiom is tie the knot.

اولین اصطلاح انگلیسی کراوات گره است.

Good again, tie the knot.

بازم خوبه گره بزن

Excellent.

Now this idiom literally just means to get married.

عالی

اکنون این اصطلاح به معنای واقعی کلمه فقط به معنای ازدواج است.

Yes, you heard me right to get married.

بله درست شنیدید که ازدواج کنم.

Now I'm going to give you three example sentences, but before we do

اکنون می‌خواهم سه جمله مثال به شما بزنم، اما قبل از انجام

that, I want to make sure you're able to apply this idiom to your life.

این کار، می‌خواهم مطمئن شوم که می‌توانید این اصطلاح را در زندگی خود به کار ببرید.

So we have tie the knot being our first idiom.

بنابراین، اولین اصطلاح ما به عنوان کراوات گره است.

So what I want you to do right now is think of three individuals.

بنابراین چیزی که من می خواهم در حال حاضر انجام دهید این است که به سه نفر فکر کنید.

Three couples, excuse me, that have tied the knot three couples that got married.

سه زوج، ببخشید، که با هم ازدواج کردند سه زوجی که ازدواج کردند.

For example, I can think of my parents.

مثلا می توانم به پدر و مادرم فکر کنم.

Tied the knot many years ago.

سال ها پیش گره خورد.

Think of another couple, you know, of that tied the knot.

به یک زوج دیگر فکر کنید، می دانید، که گره بسته اند.

I have some friends who tied the knot and also my sister and

من چند دوست دارم که عقد کردند و خواهر و

brother in law tied the knot.

برادر شوهرم هم عقد کردند.

As you're learning English idioms, it's important as soon as you understand

از آنجایی که اصطلاحات انگلیسی را یاد می گیرید، مهم است که به محض اینکه

the meaning, it's important for you to apply it to your real life.

معنی آن را فهمیدید، برای شما مهم است که آن را در زندگی واقعی خود به کار ببرید.

When you do this, you won't forget the meaning.

وقتی این کار را انجام دهید، معنی آن را فراموش نخواهید کرد.

The idioms.

اصطلاحات. پس

So again, tie the knot.

دوباره گره بزنید.

You have three couples you already set out loud, right?

شما سه زوج دارید که قبلاً با صدای بلند راه افتاده اید، درست است؟

I hope you're also able to write them down.

امیدوارم شما هم بتوانید آنها را یادداشت کنید.

I'm writing them down.

دارم آنها را می نویسم.

So I want you to also write them down.

بنابراین از شما می خواهم که آنها را نیز یادداشت کنید.

So you'll remember them.

بنابراین شما آنها را به یاد خواهید آورد.

All right.

So here's the first example sentence using this idiom.

خیلی خوب.

بنابراین در اینجا اولین جمله مثال با استفاده از این اصطلاح است.

They decided to tie the knot after dating for five years.

آنها پس از پنج سال آشنایی تصمیم گرفتند با هم ازدواج کنند.

In other words, they decided to get married after dating for five years.

به عبارت دیگر آنها پس از پنج سال آشنایی تصمیم به ازدواج گرفتند.

Makes sense.

منطقی است.

Right.

درست.

Excellent.

عالی

All right.

Here's sentence number two.

خیلی خوب.

اینم جمله شماره دو

We're tying the knot next month in a small ceremony.

ماه آینده در یک مراسم کوچک عقد می کنیم.

We're getting married next month in a small ceremony.

ماه آینده در یک مراسم کوچک ازدواج می کنیم.

You got it.

فهمیدی.

Good job.

آفرین.

All right.

And sentence number three, after tying the knot, they moved to a new

خیلی خوب.

و جمله شماره سه بعد از بستن عقد به شهر جدیدی نقل مکان کردند

city to start their lives together.

تا زندگی مشترک خود را آغاز کنند.

You got it.

Good job.

فهمیدی.

آفرین.

Excellent.

عالی

So idiom number one, you can start using it right now.

بنابراین اصطلاح شماره یک، می توانید از همین الان شروع به استفاده از آن کنید.

Remember we already did idiom.

به یاد داشته باشید که ما قبلاً اصطلاحات را انجام دادیم.

Number one, tie the knot.

شماره یک، گره بزنید.

Excellent.

عالی

All right, now let's move on to idiom number two about relationships.

بسیار خوب، حالا بیایید به اصطلاح شماره دو در مورد روابط برویم.

After me, bury the hatchet.

بعد از من، دریچه را دفن کنید.

Good again, bury the hatchet.

خوب دوباره، دریچه را دفن کنید.

Excellent.

عالی

Now, what does this mean?

حالا این یعنی چی؟

Bury the hatchet just means to make peace or end a quarrel or argument again, to

Bury the hatchet فقط به معنای صلح کردن یا پایان دادن به نزاع یا مشاجره دوباره،

make peace or end a quarrel or argument.

صلح یا پایان دادن به نزاع یا مشاجره است.

Let's say you have an issue with one of your friends, right?

فرض کنید با یکی از دوستانتان مشکل دارید، درست است؟

Maybe even somebody that you work with.

شاید حتی کسی که با او کار می کنید.

There's a quarrel between the two of you.

بین شما دو نفر دعوا شده

You've been arguing for a while.

شما مدتی است که دعوا می کنید.

When you bury the hatchet, you stop quarreling.

وقتی هچ را دفن می کنی، از دعوا دست می کشی.

You stop arguing.

شما بحث را متوقف کنید.

You come back together being friends.

شما با هم دوست می شوید.

So again, just like we did for the first idiom, the second idiom

بنابراین دوباره، درست مانند آنچه برای اصطلاح اول انجام دادیم، اصطلاح دومی که

we have is bury the hatchet.

داریم عبارت است از خاک کردن هچت.

So I want you to.

بنابراین من از شما می خواهم.

To think about one specific person, either in your past or someone

برای فکر کردن در مورد یک شخص خاص، چه در گذشته خود یا کسی که

you need to bury the hatchet with.

باید با او هچ را دفن کنید.

All right.

Again, remember focusing on the fact that it's someone you had a quarrel

خیلی خوب.

باز هم، به یاد داشته باشید که روی این حقیقت تمرکز کنید که این فردی است که با او دعوا کرده اید،

with, but the quarrel comes to an end.

اما نزاع به پایان می رسد. به

Who do you need to bury the hatchet with, or who have you

دفن هچت با چه کسی نیاز دارید یا

already buried the hatchet with?

قبلاً با چه کسی هچ را دفن کرده اید؟

I can think about a friend who I had to bury the hatchet with.

می توانم به دوستی فکر کنم که باید با او هچ را دفن می کردم.

So I'll just write.

پس من فقط می نویسم.

Maybe, um, a fake initial, right?

شاید، اوم، حرف اول جعلی، درست است؟

I had to bury the hatchet with a friend, right?

من مجبور شدم هچ را با یکی از دوستانم دفن کنم، درست است؟ داشتیم

We were arguing.

دعوا می کردیم.

We were not necessarily as close as we used to be, but after we buried

ما لزوماً مثل گذشته به هم نزدیک نبودیم ، اما بعد از اینکه

the hatchet, we went back to being close friends again, bury the hatchet.

هچ را دفن کردیم، دوباره به دوستی صمیمی برگشتیم، هچ را دفن کنیم.

Makes sense.

منطقی است.

Excellent.

All right.

عالی

خیلی خوب.

Check out these examples sentences and remember, make sure you

این جملات مثال را بررسی کنید و به یاد داشته باشید، مطمئن شوید که

wrote down your person's name.

نام شخص خود را یادداشت کرده اید.

All right, here we go.

بسیار خوب، ما می رویم.

They decided to bury the hatchet and remain friends.

آنها تصمیم گرفتند هچ را دفن کنند و دوستان باقی بمانند.

They decided to stop arguing.

آنها تصمیم گرفتند بحث را متوقف کنند.

They decided to kind of let things go and to be friends again.

آنها تصمیم گرفتند که همه چیز را رها کنند و دوباره با هم دوست شوند.

Next sentence.

جمله بعدی

Number two, it's time for you to, to bury the hatchet and work together.

شماره دو، وقت آن رسیده است که هچ را دفن کنید و با هم کار کنید.

Makes sense.

منطقی است.

Good.

خوب

All right.

And sentence number three, after a long feud, they finally buried the hatchet.

خیلی خوب.

و جمله شماره سه بعد از مدت ها دعوا بالاخره هچ را دفن کردند.

They finally stopped arguing.

در نهایت بحث را متوقف کردند.

They finally came back together.

بالاخره با هم برگشتند.

Makes sense.

منطقی است.

Excellent.

عالی

So again, idiom number two is bury the hatchet.

بنابراین، دوباره، اصطلاح شماره دو عبارت است از خاک کردن دریچه.

Idiom number three, another good idiom.

اصطلاح شماره سه، یک اصطلاح خوب دیگر.

We have on the rocks.

روی صخره ها داریم.

Good again on the rocks.

خوب دوباره روی سنگ.

Excellent.

Now, again, remember we're talking about idioms related to relationships on the

عالی

اکنون، دوباره، به یاد داشته باشید که ما در مورد اصطلاحات مربوط به روابط روی

rocks just means in a state of difficulty.

سنگ صحبت می کنیم که فقط به معنای در وضعیت دشواری است.

Or discord, a little bit rocky.

یا اختلاف، کمی سنگلاخ.

You haven't gotten over the argument.

شما از بحث عبور نکرده اید.

You're still in the midst of it.

شما هنوز در میان آن هستید.

You're not necessarily strong.

تو لزوما قوی نیستی

You're not necessarily safe, right?

شما لزوما امن نیستید، درست است؟

On the rocks in a state of difficulty or discord.

روی صخره ها در حالت مشکل یا اختلاف.

So we have our third idiom on the rock.

بنابراین ما اصطلاح سوم خود را روی سنگ داریم.

So what I want you to do is think about the word.

بنابراین آنچه من از شما می خواهم این است که در مورد کلمه فکر کنید.

Someone, either, you know, personally, or maybe even a TV show.

شخصی، یا، شخصاً می شناسید، یا شاید حتی یک برنامه تلویزیونی.

This is better.

این بهتره.

Think about a TV show you've watched and in the TV show, there

به یک برنامه تلویزیونی فکر کنید که تماشا کرده اید و در برنامه تلویزیونی،

was someone in the movie, not the movie, excuse me, in the storyline,

یک نفر در فیلم حضور داشته است، نه فیلم، ببخشید، در خط داستانی،

you can pick a movie if you want.

اگر بخواهید می توانید یک فیلم را انتخاب کنید.

A movie or a TV show where a part of the storyline involved two

یک فیلم یا یک برنامه تلویزیونی که در آن قسمتی از خط داستانی دو

characters being in a dispute and their relationship was on the rocks.

شخصیت را درگیر می‌کردند که با هم درگیر شدند و رابطه‌شان بر روی سنگ بود.

They weren't doing well.

آنها خوب کار نمی کردند.

Think about that character, the main character and that main

به آن شخصیت، شخصیت اصلی و

character's partner, right?

شریک آن شخصیت اصلی فکر کنید، درست است؟

Their names below the idiom on the rocks.

نام آنها در زیر اصطلاح روی سنگ ها است.

Think about two characters who had a relationship that, Ooh, it was really.

به دو شخصیت فکر کنید که با هم رابطه داشتند، اوه، واقعاً همینطور بود.

On the rocks, one of my favorite movies is the sound of music and the two

روی صخره ها یکی از فیلم های مورد علاقه من صدای موسیقی است و دو

main characters, the maid, the woman that was taking care of the children

شخصیت اصلی، خدمتکار، زنی که از بچه ها مراقبت می کرد

and the man that owned the house, the father of the children, their

و مردی که صاحب خانه بود، پدر بچه ها،

relationship was on the rocks, right?

رابطه آنها ادامه داشت. سنگ ها، درست است؟

So I'm going to put the sound of music.

بنابراین من می خواهم صدای موسیقی را بگذارم.

And I know I'm referring to the main characters, the main characters.

و می دانم که به شخصیت های اصلی، شخصیت های اصلی اشاره می کنم.

Characters.

I'll put C A R the main characters.

شخصیت ها.

من شخصیت های اصلی C A R را قرار می دهم.

Again, think of a movie or a show.

باز هم به یک فیلم یا نمایش فکر کنید.

Where the characters were going through a little bit of a difficulty.

جایی که شخصیت ها کمی با مشکل روبه رو بودند.

Their relationship was on the rocks.

رابطه آنها روی سنگ بود.

Makes sense.

منطقی است.

Excellent.

عالی

All right.

Check out these example sentences.

خیلی خوب.

این جملات نمونه را بررسی کنید.

Here we go.

Sentence number one, their marriage is on the rocks after the recent disagreements.

در اینجا ما می رویم.

جمله شماره یک، ازدواج آنها پس از اختلافات اخیر روی سنگ است.

Their marriage is on the rocks.

ازدواج آنها بر سنگ است.

Next sentence.

جمله بعدی

Number two, the project is on the rocks due to a lack of funding.

شماره دو، پروژه به دلیل کمبود بودجه روی سنگ است.

Notice, this is not about an individual in the definition.

توجه داشته باشید، این در مورد یک فرد در تعریف نیست.

It says in a state of difficulty or discord.

در حالت مشکل یا اختلاف می گوید.

So this is used to speak about relationships, but you can also

بنابراین از این برای صحبت در مورد روابط استفاده می شود، اما می توانید از

use it to speak about projects.

آن برای صحبت در مورد پروژه ها نیز استفاده کنید.

And sentence number three, their friendship has been on the rocks

و جمله شماره سه، دوستی آنها از زمان حجت بر سنگ بوده است

since the argument, their friendship has been unstable in a state of

، دوستی آنها در حالت

difficulty since the argument.

سختی از زمان استدلال ناپایدار بوده است.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right.

So again, number three, we have on the rocks idiom.

خیلی خوب.

بنابراین دوباره، شماره سه، اصطلاح on the rocks را داریم.

Number four, idiom number four is C I to I C I to I good.

شماره چهار، اصطلاح شماره چهار C I به I C I به I خوب است.

Now this idiom just refers to agreeing or concurring, agreeing,

حالا این اصطلاح فقط به موافقت یا موافق بودن، موافق بودن،

being on the same page, another good one, thinking the same way.

در یک صفحه بودن، خوب دیگری، همین طور فکر کردن اشاره دارد.

When you agree with someone, you see eye to eye.

وقتی با کسی موافق هستید ، چشم در چشم می بینید.

So I want you to think about now we have idiom number four, see eye to eye.

بنابراین می‌خواهم به این فکر کنید که اکنون اصطلاح شماره چهار را داریم، چشم به چشم را ببینید.

I want you to think about two of your friends, two of your friends

من می خواهم به دو نفر از دوستان خود فکر کنید، دو نفر از دوستان خود

who you normally see eye to eye with.

که معمولاً با آنها چشم در چشم می بینید.

Normally you agree on things.

به طور معمول شما در مورد چیزهایی موافق هستید.

So I'm going to say my friend, Wilma, my best friend, Wilma.

بنابراین من می خواهم بگویم دوست من، ویلما، بهترین دوست من، ویلما.

We have the same viewpoint when it comes to religious things, right?

ما در مورد مسائل دینی هم همین دیدگاه را داریم، درست است؟

Wilma is one of my friends.

ویلما یکی از دوستان من است.

We see eye to eye.

ما چشم در چشم می بینیم.

And let's say when it comes to business, I have another friend.

و بیایید بگوییم در مورد تجارت، من یک دوست دیگر دارم.

We speak about business all the time.

ما همیشه در مورد تجارت صحبت می کنیم.

My friend Lawrence, he has his own business.

دوست من لارنس، او کار خودش را دارد.

So again, think of two friends you see eye to eye with on certain topics or

پس مجدداً به دو دوستی فکر کنید که در مورد موضوعات یا موضوعات خاصی با آنها روبرو هستید

subjects and write their names down.

و نام آنها را یادداشت کنید.

Why again, when you do this, it will make it easier for you

چرا دوباره، وقتی این کار را انجام می‌دهید،

to remember the idiom later on.

بعداً یادآوری اصطلاح را برای شما آسان‌تر می‌کند.

All right.

خیلی خوب.

See eye to eye.

چشم در چشم ببینید. در

Here's the first example sentence.

اینجا اولین جمله مثال است.

They see eye to eye on most political issues.

آنها در بیشتر مسائل سیاسی چشم در چشم می بینند .

They agree next sentence, number two, it's important for business

آنها با جمله بعدی، شماره دو موافقت می کنند، برای شرکای تجاری مهم است که

partners to see eye to eye.

چشم در چشم باشند.

And finally, sentence number three, we rarely see eye to eye

و در نهایت، جمله شماره سه، ما به ندرت در مورد تزئینات چشم به چشم می بینیم

when it comes to decorating.

.

We rarely agree when it comes to decorating.

ما به ندرت در مورد دکوراسیون موافق هستیم.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right.

So again, number four, C I two I.

خیلی خوب.

پس دوباره شماره چهار، C I two I.

Now we're going to do idiom number four, number five, but I want to

حالا می خواهیم اصطلاح شماره چهار، شماره پنج را انجام دهیم، اما می خواهم به

remind you, don't forget to download the English with Tiffani app because

شما یادآوری کنم، فراموش نکنید که انگلیسی را با برنامه Tiffani دانلود کنید زیرا

after each lesson, you can practice what you're learning inside of my app.

بعد از هر درس می توانید تمرین کنید. آنچه در داخل برنامه من یاد می گیرید.

These idioms, seeing if you remember the meanings and how to use them properly.

این اصطلاحات، ببینید آیا معانی و نحوه استفاده صحیح از آنها را به خاطر دارید یا خیر.

All right, go to English with Tiffani, the English with Tiffani app.

بسیار خوب، با برنامه Tiffani به انگلیسی بروید ، برنامه انگلیسی با Tiffani.

All right, let's go to idiom number five, a match made in heaven.

بسیار خب، بیایید به اصطلاح شماره پنج برویم، بازی ساخته شده در بهشت.

Good again, a match made in heaven.

باز هم خوب، یک مسابقه ساخته شده در بهشت.

Excellent.

Now, again, we're talking about idioms related to relationships, right?

عالی

اکنون، دوباره، ما در مورد اصطلاحات مربوط به روابط صحبت می کنیم، درست است؟

So this refers to a perfectly suitable combination, a

بنابراین این به یک ترکیب کاملا مناسب اشاره دارد، یک

perfectly matched combination.

ترکیب کاملا منطبق.

We say a match made in heaven.

ما می گوییم کبریت ساخته شده در بهشت.

So I want you now again, our fifth.

بنابراین من شما را دوباره می خواهم، پنجمین ما.

Idiom, a match made in heaven.

اصطلاح، بازی ساخته شده در بهشت.

I want you to think about your friends and think about the couples, you know,

می‌خواهم به دوستان خود فکر کنید و به زوج‌ها فکر کنید، می‌دانید،

amongst your friends, which couple pick one couple is a match made in heaven.

در میان دوستانتان، کدام زوج یک زوج را انتخاب می‌کنند که در بهشت ​​ساخته شده است.

They just really match each other.

آنها واقعاً با یکدیگر مطابقت دارند.

Well, my sister has some friends, Philip.

خب، خواهرم چند دوست دارد، فیلیپ.

I'll put P H Philip.

من پی اچ فیلیپ می گذارم.

Let's see, let's do this because of space, Philip and M, Philip and M.

بیایید ببینیم، اجازه دهید این کار را به خاطر فضا انجام دهیم، فیلیپ و ام، فیلیپ و ام. بسیار

Okay.

خوب.

These two, Phillip and Mandisa are a match made in heaven.

این دو، فیلیپ و مندیسا، مسابقه ای هستند که در بهشت ​​ساخته شده اند.

They've been together for a long time, a match made in heaven.

آنها برای مدت طولانی با هم بودند ، مسابقه ای ساخته شده در بهشت.

Think about a couple, you know, that are really, these individuals

به یک زوج فکر کنید، می دانید، که واقعاً، این افراد

are really perfectly matched, perfectly suitable to each other.

واقعاً کاملاً مطابقت دارند، کاملاً برای یکدیگر مناسب هستند.

All right, here's the first example sentence using this idiom.

بسیار خوب، در اینجا اولین جمله مثال با استفاده از این اصطلاح است.

Their partnership is a match made in heaven.

شراکت آنها مسابقه ای است که در بهشت ​​ساخته شده است.

Next sentence, number two, peanut butter and jelly is a match made in heaven.

جمله بعدی شماره دو کره بادام زمینی و ژله کبریت ساخته شده در بهشت ​​است.

Peanut butter goes very well with jelly.

کره بادام زمینی با ژله خیلی خوب می شود.

And finally, sentence number three, they're a match made in heaven

و در نهایت، جمله شماره سه، آنها یک مسابقه ساخته شده در بهشت ​​هستند،

because they have so much in common.

زیرا آنها اشتراکات زیادی دارند.

Again, they're a match made in heaven because they have so much in common.

باز هم، آنها یک مسابقه ساخته شده در بهشت ​​هستند، زیرا آنها اشتراکات زیادی دارند.

You got it.

فهمیدی.

Excellent.

عالی

All right.

So again, we had five different English idioms today.

خیلی خوب.

بنابراین، ما امروز پنج اصطلاح مختلف انگلیسی داشتیم.

And remember when you think about.

و وقتی به آن فکر می کنید به یاد بیاورید.

Situations, people in your life to match the idioms, you'll be

موقعیت ها، افرادی که در زندگی شما با اصطلاحات مطابقت دارند، می

able to remember them even better.

توانید آنها را حتی بهتر به خاطر بسپارید.

I hope you enjoyed today's lesson.

امیدوارم از درس امروز لذت برده باشید.

And I can't wait to talk to you in the next one.

و من نمی توانم صبر کنم تا در مورد بعدی با شما صحبت کنم.

You still there.

هنوز اونجایی.

Hi, you know what time it is.

سلام میدونی ساعت چنده

It's story time.

زمان داستان است

Hey, I said a story time.

هی، یک زمان داستان گفتم.

All right.

خیلی خوب.

So I want to tell you this.

بنابراین می خواهم این را به شما بگویم.

Um, this is just a special moment that happened.

اوم، این فقط یک لحظه خاص است که اتفاق افتاده است.

And I want to About a week ago, um, my niece is going to be

و من می خواهم حدود یک هفته پیش، اوم، خواهرزاده من قرار است

graduating from the eighth grade and going to high school next year.

از کلاس هشتم فارغ التحصیل شود و سال آینده به دبیرستان برود.

So it's been a busy few days and weeks in preparation for graduation.

بنابراین چند روز و هفته پرمشغله برای آماده شدن برای فارغ التحصیلی بوده است.

And last week at the time of this recording, we, my family and I went to her

و هفته گذشته در زمان ضبط، من و خانواده ام به

class night, which is where her and her friends received different awards and kind

شب کلاس او رفتیم، جایی که او و دوستانش جوایز مختلفی دریافت کردند و به نوعی

of reminisced on their time together and my niece and one of her closest friends.

خاطرات دوران با هم بودن و خواهرزاده ام و یکی از نزدیکترین دوستانش را مرور کردند.

Saying a song it's called count on me.

گفتن یه آهنگ به اسمش روی من حساب کن

Now, my niece has a beautiful voice and so does her friend.

الان خواهرزاده من صدای زیبایی داره و دوستش هم همینطور.

So when they sang together, I mean, it was beautiful.

بنابراین وقتی آنها با هم خواندند، منظورم این است که زیبا بود.

It was beautiful.

زیبا بود.

The ironic thing is though, they sang the exact song.

نکته طنز آمیز این است که آنها دقیقا آهنگ را خواندند.

I sang with my friends when I graduated from eighth grade.

وقتی از کلاس هشتم فارغ التحصیل شدم با دوستانم آواز خواندم.

Now my niece didn't know this, but the exact song I sang with my friends is

حالا خواهرزاده من این را نمی دانست، اما آهنگ دقیقی که من با دوستانم خواندم،

the song my niece sang and my teacher, my eighth grade teacher was actually

آهنگی است که خواهرزاده من خوانده و معلمم، معلم کلاس هشتم من در واقع

there and I went up to her and said, do you remember we sang this song?

آنجا بود و من به سمت او رفتم و گفتم: یادت هست این را خواندیم. ترانه؟

She said, I do, just to give you context.

او گفت، من این کار را می کنم، فقط برای اینکه زمینه را به شما بدهم.

This has been, Oh, wait a minute.

این بود، اوه، یک دقیقه صبر کنید.

I was 12 or 13.

من 12 یا 13 ساله بودم

So it's been, wow.

.

Wow.

Well, over 28 years, it's been a long time.

وای.

خوب، بیش از 28 سال، زمان زیادی گذشته است.

So it was very special to see my niece singing the same song I sung

بنابراین دیدن خواهرزاده‌ام در حال خواندن همان آهنگی

when I was rising from eighth grade.

که من از کلاس هشتم می‌خواندم بسیار خاص بود.

So I want to sing you a little bit of the song.

بنابراین می خواهم کمی از آهنگ را برای شما بخوانم.

Um, I think it was Whitney Houston and another, I can't

اوم، فکر می کنم ویتنی هیوستون بود و یکی دیگر،

remember the other singer's name, but, um, this is how it goes.

نام خواننده دیگر را به خاطر نمی آورم، اما، اوم، این طور است.

Count on me through thick and thin, a friendship that will never end.

روی من حساب کن، دوستی که هرگز تمام نمی شود.

When you are weak, I will be strong, helping you to carry on.

وقتی ضعیف باشی، من قوی خواهم بود و به تو کمک می کنم ادامه بدهی. با

Call on me, I will be there.

من تماس بگیرید، من آنجا خواهم بود.

Don't be afraid.

نترس

Please believe me when I say, count on me.

لطفا وقتی می گویم روی من حساب کن باور کن.

You can count on me.

می توانی روی من حساب کنی.

Now, this song has a lot of meaning to it, but today we talked about

حالا این آهنگ معنای زیادی برای آن دارد، اما امروز در مورد

idioms related to relationships.

اصطلاحات مربوط به روابط صحبت کردیم.

And I want you to know that you can count on me.

و می خواهم بدانی که می توانی روی من حساب کنی.

I am here for you as your English teacher.

من به عنوان معلم انگلیسی شما اینجا هستم.

I want to help you achieve each and every one of your English goals.

من می خواهم به شما کمک کنم تا به تک تک اهداف انگلیسی خود برسید.

You can count on me.

می توانی روی من حساب کنی.