SPEAK ENGLISH FLUENTLY | Answer Any English Question In 3 Ways

Hey in today's English lesson, I'm going to teach you how to answer any

سلام، در درس انگلیسی امروز، من به شما آموزش می دهم که چگونه به هر

English question in three easy ways.

سوال انگلیسی به سه روش ساده پاسخ دهید.

Using the simple rule of threes.

با استفاده از قانون ساده سه تایی

Well, then I am teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید درست وارد شویم.

So let me explain first what the rule of threes actually is.

بنابراین اجازه دهید ابتدا توضیح دهم که قانون سه تایی در واقع چیست.

You see, it basically says provide enough support for your thoughts, ideas,

ببینید، اساساً می‌گوید با ارائه سه جزئیات از افکار، ایده‌ها و نظرات خود به اندازه کافی حمایت کنید

and opinions by giving three details.

.

Three examples or three reasons.

سه مثال یا سه دلیل.

This is the simple rule of threes that my English teachers actually taught me.

این قانون ساده سه تایی است که معلمان انگلیسی من در واقع به من یاد دادند.

So let me explain the first part part number one, three details.

بنابراین اجازه دهید قسمت اول قسمت شماره یک، جزئیات سه را توضیح دهم.

Now the first part of this rule focuses on the important details of the topic,

اکنون بخش اول این قانون بر جزئیات مهم موضوع،

subject or person you are discussing.

موضوع یا شخصی که در حال بحث هستید تمرکز دارد.

In other words, you want to help your list.

به عبارت دیگر، شما می خواهید به لیست خود کمک کنید.

Visualize what you are talking about now, remember, I'm showing you three

آنچه را که اکنون در مورد آن صحبت می کنید تجسم کنید ، به یاد داشته باشید، من سه

different ways to answer any question.

راه مختلف برای پاسخ به هر سوالی را به شما نشان می دهم.

So let's take a look at the question and the first way

پس بیایید نگاهی به سوال و اولین راهی

you can answer this question.

که می توانید به این سوال پاسخ دهید بیاندازیم.

So it's actually about American culture.

بنابراین در واقع در مورد فرهنگ آمریکایی است.

Here's the question greeting.

سلام سوال اینجاست.

How do people in your country normally greet each other?

مردم کشور شما به طور معمول چگونه به یکدیگر سلام می کنند؟

Simple response.

پاسخ ساده

We normally wave our hands back and forth, but using the first part of the

ما معمولاً دست‌هایمان را به جلو و عقب تکان می‌دهیم ، اما با استفاده از قسمت اول

rule of threes, I can give three details.

قانون سه‌گانه، می‌توانم سه جزئیات را ارائه کنم.

Waving that's a detail.

تکان دادن این یک جزئیات است.

Second big smiles.

دومین لبخند بزرگ

And third, ask a question.

و سوم، یک سوال بپرسید.

Now, what I'm doing right now is using the first part of the simple

اکنون، کاری که من در حال حاضر انجام می‌دهم استفاده از بخش اول قانون ساده

rule of threes, giving three details.

سه تایی است که سه جزئیات را ارائه می‌کند.

So the question, now, let me show you how this will turn

بنابراین، اکنون اجازه دهید به شما نشان دهم که چگونه

into a natural English response.

به یک پاسخ طبیعی انگلیسی تبدیل می شود.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Here's the response now, including each of my three details, many people know

اکنون این پاسخ، شامل هر یک از سه جزئیات من است، بسیاری از مردم می دانند

that Americans normally greet each other by waving their hands back and forth.

که آمریکایی ها معمولاً با تکان دادن دست های خود به جلو و عقب سلام می کنند.

But to be honest, our greetings involve much more than just waving our hands.

اما صادقانه بگوییم، احوالپرسی ما بسیار بیشتر از تکان دادن دست است.

We usually weigh bat each other.

ما معمولاً همدیگر را وزن می کنیم.

Give a big smile and then ask each other a question.

لبخند بزرگی بزنید و سپس از یکدیگر سوال بپرسید.

You see, I gave the three details.

ببینید من سه جزئیات را گفتم.

The questions can vary, but usually they are related to how the other person

سوالات می توانند متفاوت باشند، اما معمولاً به نحوه عملکرد طرف مقابل

has been doing since we last saw them.

از آخرین باری که او را دیدیم مربوط می شود.

This is a fluent English response to the question about, Hey, how do people

این یک پاسخ انگلیسی روان به این سؤال است که هی، مردم

usually greet each other in your country?

در کشور شما معمولاً چگونه به یکدیگر سلام می کنند؟

Now you'll notice there are two things bolded.

اکنون متوجه خواهید شد که دو چیز پررنگ هستند.

The first thing is to be honest.

اولین چیز این است که صادق باشید.

So let me explain this to you very quickly, what it means, to be honest

پس اجازه دهید این را خیلی سریع برای شما توضیح دهم،

as you're seeing in the response.

صادقانه بگویم که در پاسخ می‌بینید.

So to be honest, this just means it's.

بنابراین صادقانه بگویم، این فقط به این معنی است که اینطور است.

Before, or after a statement to indicate that you are telling the truth about

قبل یا بعد از یک بیانیه برای نشان دادن اینکه شما در مورد

your own opinions or feelings, especially if you think these will disappoint this

عقاید یا احساسات خود حقیقت را می گویید، به خصوص اگر فکر می کنید اینها باعث ناامیدی

person or the person you are speaking to.

شخص یا شخصی که با او صحبت می کنید، می شود.

So right here, I said, but to be honest, Our greetings involve

بنابراین، همین جا گفتم، اما صادقانه بگویم، احوالپرسی ما

much more than just waving hands.

بسیار بیشتر از تکان دادن دست است.

So I said to be honest, because many people not living in America

بنابراین من گفتم صادقانه بگویم، زیرا بسیاری از افرادی که در آمریکا زندگی نمی کنند

assume that this is all we do just waving our hands, but I continued

تصور می کنند که این تنها کاری است که ما انجام می دهیم فقط با تکان دادن دستان خود انجام می دهیم، اما

supporting my answer by giving three details, the waving, the smiling,

من با ارائه سه جزئیات، تکان دادن، لبخند زدن

and then the asking of a question.

و سپس پرسیدن یک سوال، به حمایت از پاسخ خود ادامه دادم. .

So again, to be honest, this is used when you're indicating that,

بنابراین، صادقانه بگویم، از این زمانی استفاده می‌شود که نشان می‌دهید،

Hey, I am telling the truth about my feelings or my thoughts on this topic.

هی، من در مورد احساسات یا افکارم در مورد این موضوع حقیقت را می‌گویم.

We say to be honest, now the other one is right here.

راستش را بخواهید می گوییم، حالا دیگری همین جاست.

Very, very V a R Y.

خیلی، خیلی V a R Y.

Now this means to change in form appearance, nature, substance, et

حال این به معنای تغییر شکل ظاهر، ماهیت، جوهر، و

cetera, or to alter or modify, or to make different from one another.

غیره، یا تغییر یا اصلاح، یا متفاوت ساختن از یکدیگر است.

Now in my response, I said, the questions can vary.

اکنون در پاسخ من، گفتم ، سؤالات می توانند متفاوت باشند.

Meaning there can be different questions.

به این معنی که سوالات مختلفی می تواند وجود داشته باشد.

How was your day?

روزت چطور بود؟

How have you been, Hey, I haven't seen you in a long time.

چطوری، هی، خیلی وقته ندیدمت.

What have you been doing for the last 10 years?

در 10 سال گذشته چه کار می کردید؟

So again, the questions can be different.

بنابراین باز هم سؤالات می توانند متفاوت باشند.

So for part one, the question again, Hey, TIFF.

بنابراین برای بخش اول، دوباره سوال، هی، TIFF.

In your country, how do people normally greet each.

در کشور شما، مردم معمولاً چگونه به هر یک سلام می کنند.

I gave three details.

سه جزییات دادم

We wave, we give big smiles and then we ask a question.

دست تکان می دهیم، لبخندهای بزرگ می زنیم و بعد سوال می پرسیم.

Now that's the first way to answer the question, but what if we have the

حالا این اولین راه برای پاسخ به سؤال است، اما اگر

same question and we want to use part two of this simple rule of threes.

سؤال مشابهی داشته باشیم و بخواهیم از قسمت دوم این قانون ساده سه تایی استفاده کنیم، چه؟

Let's look at the exact same question and how to answer it in a different way.

بیایید دقیقاً به همان سؤال و چگونگی پاسخ به آن به روشی متفاوت نگاه کنیم.

And remember part two involves giving three examples.

و به یاد داشته باشید که بخش دوم شامل ارائه سه مثال است.

So the second part of this rule focuses on examples of the topic,

بنابراین بخش دوم این قانون بر نمونه هایی از موضوع،

subject or person you are discussing.

موضوع یا شخصی که در حال بحث هستید تمرکز دارد.

In other words, you want to help your listener understand more by giving

به عبارت دیگر، می‌خواهید با ارائه مثال‌های واقعی به شنونده کمک کنید تا بیشتر درک

them real life examples situations.

کند.

Remember in part one, we just gave three details.

به یاد داشته باشید که در بخش اول، ما فقط سه جزئیات را ارائه کردیم.

We didn't give any examples or examples situations.

ما هیچ مثال یا مثالی از موقعیت ها ارائه نکردیم.

We were using part one.

از قسمت اول استفاده می کردیم

Now, part two.

حالا قسمت دوم

How can we answer the same question with three examples?

چگونه می توانیم با سه مثال به یک سوال پاسخ دهیم؟

So remember the question the.

پس این سوال را به خاطر بسپارید.

Greeting.

How do people in your country normally greet each other response?

احوالپرسی.

مردم کشور شما معمولاً چگونه از پاسخ یکدیگر استقبال می کنند؟

We normally wave our hands back and forth.

ما معمولاً دست هایمان را به جلو و عقب تکان می دهیم.

Now, remember, this is the same response from the first part, right?

حالا، یادتان باشد، این همان پاسخ قسمت اول است، درست است؟

But now the supports are going to be different instead of supporting details.

اما اکنون به جای پشتیبانی از جزئیات، پشتیبانی ها متفاوت خواهند بود.

We're going to give supporting examples.

ما قصد داریم نمونه های حمایتی را بیان کنیم.

So watch this example, number one.

بنابراین این مثال شماره یک را تماشا کنید.

Students greet their teacher during a virtual lecture example, number

دانش آموزان در طول یک سخنرانی مجازی به معلم خود سلام می کنند، شماره

two, friends, greet each other during a video call and example.

دو، دوستان، در طول یک تماس ویدیویی و مثال به یکدیگر سلام می کنند.

Friends greet another friend's parents.

دوستان به والدین دوست دیگر سلام می کنند.

So now we have three examples to support our response.

بنابراین اکنون ما سه مثال برای حمایت از پاسخ خود داریم.

Remember, remember the simple rule of threes.

به یاد داشته باشید، قانون ساده سه تایی را به خاطر بسپارید.

It's all about supporting your response in three different ways.

همه چیز در مورد حمایت از پاسخ شما به سه روش مختلف است.

So three examples.

بنابراین سه مثال.

Now, what will our response look like to the exact same question here?

حال، پاسخ ما دقیقاً به همان سؤال در اینجا چگونه خواهد بود؟

Here's our response in my country.

این پاسخ ما در کشور من است.

People normally wave their hands back and forth when they greet each other.

افراد معمولاً هنگام سلام و احوالپرسی دستان خود را به جلو و عقب تکان می دهند.

For example, students sometimes greet their teachers by waving

به عنوان مثال، دانش آموزان گاهی اوقات با تکان

their hands during a virtual.

دادن دستان خود در یک برنامه مجازی به معلم خود سلام می کنند.

My students do that as well.

شاگردان من هم این کار را می کنند.

After our class, you can also see friends waving to each other during video calls,

بعد از کلاس ما، می‌توانید دوستانی را که در حین تماس‌های ویدیویی برای یکدیگر دست تکان می‌دهند، ببینید، در

as they shoot the breeze at the mall.

حالی که به سمت مرکز خرید شلیک می‌کنند.

Finally, it is common to see friends waving their hands.

در نهایت، دیدن دوستانی که دستشان را تکان می دهند، معمول است.

As they greet their other friends, parents, you see

همانطور که آنها به دوستان دیگر خود، والدین سلام می کنند ، می بینید

what happened, same response.

که چه اتفاقی افتاده است، همان پاسخ.

People normally wave to each other.

افراد معمولاً برای یکدیگر دست تکان می دهند.

In my country, but now my support for the same response is in the form

در کشور من، اما در حال حاضر حمایت من از همین پاسخ به

of examples, you can do the exact same thing to speak English fluently,

صورت مثال است، شما می توانید دقیقاً همین کار را انجام دهید تا انگلیسی را روان صحبت کنید،

like a native English speaker.

مانند یک انگلیسی زبان مادری.

Now I want to explain one thing to you.

حالا می خواهم یک چیز را برای شما توضیح دهم.

Shoot the breeze.

شلیک به نسیم.

Now shoot.

The breeze just means to relax and, or talk to someone about things that

حالا شلیک کن

نسیم فقط به معنای استراحت کردن و یا صحبت با کسی در مورد چیزهایی است

are not very serious or important.

که خیلی جدی یا مهم نیستند.

My friends and I, we were on the phone.

من و دوستانم تلفنی بودیم.

Hey girl, what you do?

هی دختر چیکار میکنی

Nothing.

هیچ چیزی.

I'm just sitting here looking at TV.

من اینجا نشسته ام و به تلویزیون نگاه می کنم.

What you doing?

چه کار میکنی؟

We're just shooting the breeze, relaxing and talking on the phone.

ما فقط در حال شلیک نسیم، استراحت و صحبت با تلفن هستیم.

Maybe you do the same thing with your.

شاید شما هم همین کار را با خودتان انجام دهید.

So in English we say, shoot the breeze.

بنابراین در انگلیسی می گوییم، shoot the breeze.

So we understand now following part two, we have examples that are

بنابراین ما اکنون متوجه شدیم که قسمت دوم را دنبال می کنیم، نمونه هایی داریم که

supporting our response, the exact same response from part one, but

پاسخ ما را پشتیبانی می کنند، دقیقاً همان پاسخ قسمت اول، اما

now we're using different supports.

اکنون از پشتیبانی های مختلف استفاده می کنیم.

So what about part three of the simple rule of threes?

پس قسمت سوم قانون ساده سه تایی چطور؟

Again, the exact same question.

باز هم دقیقاً همان سؤال.

But now we're going to use part three.

اما حالا از قسمت سوم استفاده می کنیم.

Now, part three, as a reminder, three reasons.

حالا قسمت سوم برای یادآوری سه دلیل.

The third part of this rule focuses on giving specific reasons for

بخش سوم این قانون بر ارائه دلایل خاص

your ideas on the topic, subject or person you are discussing.

برای ایده های خود در مورد موضوع، موضوع یا شخصی که در حال بحث هستید تمرکز دارد.

In other words, you want to help your listener understand your thought

به عبارت دیگر، شما می خواهید به شنونده خود کمک کنید تا

process and how you developed your idea.

فرآیند فکر شما و نحوه توسعه ایده خود را درک کند.

All of these things.

همه این چیزها.

There are part of speaking English fluently, like a native

بخشی از صحبت کردن روان انگلیسی، مانند یک

English speaker, things that I learned when I was in high school.

انگلیسی زبان مادری، چیزهایی است که در دوران دبیرستان یاد گرفتم.

And now you're learning that you can sound like a native English speaker.

و اکنون می آموزید که می توانید مانند یک انگلیسی زبان مادری صدا کنید.

So again, the exact same topic, the question once again,

بنابراین باز هم دقیقاً همان موضوع، یک بار دیگر سؤال،

greeting, how do people in your country normally greet each.

احوالپرسی، مردم کشور شما معمولاً چگونه به هر یک سلام می کنند.

Response.

واکنش.

We normally wave our hands back and forth, but now we're going to support

ما معمولاً دست‌هایمان را به جلو و عقب تکان می‌دهیم ، اما اکنون می‌خواهیم

that same response with three reasons.

همان پاسخ را با سه دلیل پشتیبانی کنیم.

Check out my reasons.

دلایل من را بررسی کنید

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

My reason, reason, number one, it grabs the attention of the other person.

دلیل من، دلیل، شماره یک، توجه طرف مقابل را جلب می کند.

Reason.

Number two, big waves imply that you are genuinely happy to see the.

دلیل.

شماره دو، امواج بزرگ نشان می دهد که شما واقعاً از دیدن آن خوشحال هستید.

And reason three it's more welcoming and inviting.

و دلیل سوم خوشامد گویی و دعوت کننده تر است.

So now as you're listening to my response, you're probably

بنابراین، اکنون که به پاسخ من گوش می دهید ، احتمالاً

like, wow, that does make sense.

فکر می کنید، وای، این منطقی است.

So let me give you my response, including my three reasons.

پس اجازه دهید پاسخ خود را شامل سه دلیلم به شما ارائه دهم .

Here's what the response would be in my country.

در اینجا پاسخ در کشور من چه خواهد بود.

It is very common to see people waving their hands back

دیدن افرادی

and forth when they greet.

که هنگام سلام و احوالپرسی دستان خود را به جلو و عقب تکان می دهند بسیار رایج است.

One of the main reasons people wave is because it grabs the

یکی از دلایل اصلی تکان دادن افراد این است که توجه طرف مقابل را

attention of the other person.

جلب می کند.

Another reason is that when you spread your fingers out and wave, it shows

دلیل دیگر این است که وقتی انگشتان خود را به سمت بیرون باز می‌کنید و تکان می‌دهید، نشان

that you are genuinely happy to see the other person finally waving is common

می‌دهد که واقعاً خوشحال هستید که می‌بینید بالاخره تکان دادن طرف مقابل امری عادی است،

because it's more welcoming and inviting.

زیرا استقبال و دعوت‌کننده‌تر است.

The other person feels like you are encouraging them to

طرف مقابل احساس می کند که شما او را تشویق می کنید تا

have a conversation with you.

با شما گفتگو کند.

Think about this.

بهش فکر کن.

Look at me right now.

همین الان به من نگاه کن

I'm going to say hi.

من می خواهم سلام کنم.

Hey, how are you now?

هی الان چطوری؟

Tell me think about this now.

بگو الان به این موضوع فکر کنم

Hey, how are you suddenly the feeling is different, right?

هی، چطوری که ناگهان احساس متفاوت شد، درست است؟

It seems a bit more welcoming and invite.

به نظر می رسد کمی استقبال و دعوت است.

Just proved my reason, one of my reasons to support my answers.

فقط دلیلم را ثابت کردم، یکی از دلایلم برای حمایت از پاسخ هایم.

So again, I have my three reasons to support my response

بنابراین دوباره، من سه دلیل خود را برای حمایت از پاسخ

right here in this response.

خود در اینجا در این پاسخ دارم.

Now I do want to go over two of the expressions and words from

اکنون می‌خواهم دو مورد از عبارات و کلمات

this response, actually three, the first one is grabs the attention.

این پاسخ را مرور کنم، در واقع سه مورد، اولین مورد توجه را جلب می‌کند.

Now this just means to cause one to be.

حالا این فقط به این معنی است که باعث می شود یکی باشد.

Interested in something.

به چیزی علاقه مند است.

Think about it a few moments ago.

چند لحظه پیش به آن فکر کنید.

I said, hello.

من سلام کردم.

And then I waved my hand and I said, hello, I got your attention.

و بعد دستم را تکان دادم و گفتم: سلام، توجه شما را جلب کردم.

Right?

درست؟

Again, grabs the attention causing you to be more interested, right?

باز هم توجه را جلب می کند و باعث می شود بیشتر علاقه مند شوید، درست است؟

The next one is genuinely, genuinely.

مورد بعدی واقعاً، واقعی است.

Now this just means really and sincerely, and to explain this one,

حالا این فقط به معنای واقعی و صادقانه است و برای توضیح این یکی

I said, this wave is very different.

گفتم این موج خیلی متفاوت است.

From this wave.

از این موج

When I spread my fingers, it seems more inviting like, Hey,

وقتی انگشتانم را از هم باز می‌کنم، به نظر می‌رسد که دعوت‌کننده‌تر است، مانند، هی،

this is more genuine right now.

این در حال حاضر واقعی‌تر است.

If someone ways that you like this, it's not bad, but this is a lot more genuine.

اگر کسی این را دوست دارد، بد نیست، اما این بسیار واقعی تر است.

All right.

Again, sincere.

خیلی خوب.

باز هم صادقانه

Now the last one is welcoming, friendly, or making you feel welcome again.

در حال حاضر آخرین مورد استقبال، دوستانه، و یا باعث می شود که شما احساس خوش آمدید دوباره.

Hey, come on.

هی بیا

How are you?

چطور هستید؟

I want to talk to you a bit more again, I gave you three

من می خواهم دوباره کمی بیشتر با شما صحبت کنم، من سه

reasons to support my response.

دلیل برای حمایت از پاسخ خود به شما آوردم.

So once again, I want you to use this simple rule of threes.

بنابراین یک بار دیگر می خواهم از این قانون ساده سه تایی استفاده کنید.

Part one.

بخش اول.

Just simply giving three details, part to simply giving three examples and

فقط سه جزییات، بخشی با ذکر سه مثال و

part three, simply giving three reasons.

بخش سوم، به سادگی سه دلیل ارائه دهید. با استفاده از قانون ساده سه تایی

You can answer any question in English using the simple rule of threes.

می توانید به هر سوالی به زبان انگلیسی پاسخ دهید .

Hope you enjoyed the lesson.

امیدوارم از درس لذت برده باشید.

Remember to keep speaking English.

به یاد داشته باشید که به انگلیسی صحبت کنید.

You still there?

هنوز اونجایی؟

Ah, you know what time it is?

آه، می دانید ساعت چند است؟

Come on, sing it with me.

بیا با من بخوان

It's story time.

زمان داستان است

I said it's story time.

گفتم وقت داستان است.

All right.

خیلی خوب.

For today's story.

برای داستان امروز

I want to tell you something that happened to me when I was in the sixth

می‌خواهم اتفاقی را برایتان بگویم که وقتی

grade, my niece, one of my nieces is actually in the sixth grade right now.

کلاس ششم بودم، خواهرزاده‌ام، یکی از خواهرزاده‌های من در واقع الان کلاس ششم است.

And I was telling her this story a few weeks ago.

و چند هفته پیش داشتم این داستان را برایش تعریف می کردم .

So when I was in the sixth grade, my school classes started.

بنابراین وقتی کلاس ششم بودم، کلاس های مدرسه ام شروع شد.

I think 8:00 AM, but we were allowed to get to the school between seven, 15 and

فکر می کنم ساعت 8 صبح، اما ما بین ساعت هفت، 15 تا

seven 30 in the morning, because many of our parents had to get to work early.

7 30 صبح اجازه داشتیم به مدرسه برسیم، زیرا بسیاری از والدین ما مجبور بودند زودتر به محل کار برسند.

So the school allowed parents to drop kids off early and there would be a

بنابراین مدرسه به والدین اجازه داد تا بچه ها را زودتر رها کنند و

teacher there to kind of supervise.

معلمی در آنجا وجود داشته باشد که به نوعی نظارت کند.

So I was one of the students that would arrive at school early because

بنابراین من یکی از دانش آموزانی بودم که زودتر به مدرسه می آمدم زیرا

my dad had to go to work very early.

پدرم باید خیلی زود سر کار می رفت.

At that time, he worked at IBM with.

در آن زمان او در IBM با.

So anyways, I would get to school early and a few other friends and we'd

بنابراین به هر حال، من و چند دوست دیگر زودتر به مدرسه می‌رفتم و

just talk and, you know, have fun.

فقط با هم صحبت می‌کردیم و می‌دانی، خوش می‌گذراندیم.

But one day we got a new game.

اما یک روز ما یک بازی جدید دریافت کردیم.

It was tabletop pool.

استخر رومیزی بود

It was a pool table that you could sit on top of desks, but instead of

میز بیلیاری بود که می‌توانستی روی میزها بنشینی، اما به‌جای

balls, they were these little circles with holes in them and they were flat.

توپ‌ها، این دایره‌های کوچک بودند که رویشان سوراخ‌هایی داشتند و صاف بودند.

So we would have the cue stick and we would hit them the

بنابراین ما چوب نشانه را داریم و

same way you would hit a pool.

همان طور که شما به استخر می زنید به آنها ضربه می زنیم.

So my friends and I, we started playing in the morning, but as time

بنابراین من و دوستانم از صبح شروع به بازی کردیم، اما

went on, our other friends started hearing how much fun we were having

با گذشت زمان، دوستان دیگرمان شنیدند

in the morning before school started.

که صبح قبل از شروع مدرسه چقدر سرگرم بودیم.

So it started off with three of us being the early bird students.

بنابراین کار با سه نفر از ما دانش آموزان اولیه پرنده شروع شد.

Then another student came and there were four of us.

بعد شاگرد دیگری آمد و ما چهار نفر بودیم.

And there were five of us then were seven.

و ما پنج نفر بودیم سپس هفت نفر بودیم.

Then there were 10.

سپس 10 نفر بودند.

Then there were 11.

سپس 11 نفر بودند.

Everyone wanted to get to score early so that they could play tabletop

همه می خواستند زودتر به گل برسند تا

pool with their class members.

بتوانند با اعضای کلاس خود بازی کنند.

By the end of that school year, almost our entire class, about

تا پایان آن سال تحصیلی، تقریباً کل کلاس

20, 20, 2 of us at that time.

ما، در آن زمان حدود 20، 20، 2 نفر بودیم.

Would come together every morning and play tabletop pool.

هر روز صبح دور هم جمع می‌شدیم و استخر رومیزی بازی می‌کردیم.

Now I want you to think about this.

حالا می خواهم در این مورد فکر کنید.

We were in sixth grade, we were only about 11 or 12 years old

ما کلاس ششم بودیم، فقط حدود 11 یا 12 سال

and we would bag our parents.

داشتیم و پدر و مادرمان را کیف می کردیم.

Please take me to school early.

لطفا مرا زودتر به مدرسه ببرید.

Take me to school.

منو ببر مدرسه

Mommy and daddy.

مامان و بابا.

I want to get there early now.

الان میخوام زودتر برم اونجا

Now in 2022, when I'm recording.

اکنون در سال 2022، زمانی که در حال ضبط هستم.

How many of you have children that are begging you to take them to school early

چند نفر از شما بچه هایی دارید که از شما التماس می کنند که آنها را زودتر به مدرسه

times have definitely changed, but that will always be one of my most precious

ببرید، قطعاً تغییر کرده است، اما این همیشه یکی از با ارزش ترین خاطرات من خواهد بود

memories having fun in the morning before school started playing with my friends

که در صبح قبل از شروع مدرسه با دوستانم سرگرم شدم

and it was very healthy competition.

و رقابت بسیار سالمی بود. .

We'd play two at a time and then we'd take turns and we had so much.

ما دو بار در یک زمان بازی می‌کردیم و سپس به نوبت بازی می‌کردیم و چیزهای زیادی داشتیم.

So I hope later in life when I have kids, my kids also make memories

بنابراین امیدوارم بعداً در زندگی که بچه دار می شوم، بچه های من نیز چنین خاطراتی

like that with their friends.

را با دوستانشان بسازند.

I hope you enjoy this story guys.

امیدوارم از این داستان لذت ببرید بچه ها

And I'll talk to you next time.

و دفعه بعد باهات صحبت میکنم