HOW TO SPEAK GOOD ENGLISH

The rule of threes.

قانون سه تایی.

Now, when I was in high school, my English teachers taught me this rule.

حالا وقتی دبیرستان بودم، معلم های انگلیسی من این قانون را به من یاد دادند.

The rule is you have to provide enough support for your thoughts, for your ideas

قانون این است که شما باید

and opinions by giving three details, three examples, or three reasons.

با ارائه سه جزئیات، سه مثال یا سه دلیل، از افکار، ایده ها و نظرات خود به اندازه کافی حمایت کنید.

And this is how you speak good English.

و اینطوری انگلیسی خوب صحبت می کنید.

So what is the first part of this rule in order to speak good English?

بنابراین اولین بخش از این قانون برای صحبت خوب انگلیسی چیست؟

The first part is the three details part.

بخش اول سه بخش جزئیات است.

The first part of this rule focuses on the important details of the topic of the

بخش اول این قانون بر جزئیات مهم موضوع

subject or a person you are discussing.

موضوع یا شخصی که در حال گفتگو هستید تمرکز دارد.

In other words, you want to help your listener.

به عبارت دیگر، شما می خواهید به شنونده خود کمک کنید.

Visualize what you are talking about.

آنچه را که در مورد آن صحبت می کنید تجسم کنید.

Now, what does this look like in a real situation?

حال، این در یک موقعیت واقعی چگونه به نظر می رسد؟

Here we go.

I want you to imagine that someone is talking about food and they ask

در اینجا ما می رویم.

می‌خواهم تصور کنید که یکی در مورد غذا صحبت می‌کند و از

you, what is your favorite food?

شما می‌پرسد غذای مورد علاقه‌تان چیست؟

Now your response could be, my favorite food is sushi.

حالا پاسخ شما می تواند این باشد که غذای مورد علاقه من سوشی است.

My favorite food is Indian, but for this example, we'll say sushi.

غذای مورد علاقه من هندی است، اما برای این مثال، سوشی را می گوییم.

So let's say your answer was sushi.

بنابراین فرض کنید پاسخ شما سوشی بود.

My favorite food is sushi, but we want to speak good English.

غذای مورد علاقه من سوشی است، اما می خواهیم خوب انگلیسی صحبت کنیم.

So we give three details.

بنابراین ما سه جزئیات را ارائه می دهیم.

Detail number one, fresh, high quality fish detail.

جزئیات شماره یک، جزئیات ماهی تازه و با کیفیت بالا.

Number two, perfectly seasoned rice and detail.

شماره دو، برنج کاملا چاشنی شده و جزئیات.

Number three, artful presentation on the plate.

شماره سه، ارائه هنرمندانه در بشقاب.

Now we have your simple response of my favorite food is sushi.

اکنون پاسخ ساده شما را در مورد غذای مورد علاقه من سوشی داریم.

And then we're adding three details that will make this an amazing response.

و سپس ما سه جزئیات را اضافه می کنیم که این یک پاسخ شگفت انگیز خواهد بود.

Now, before we get there, my name is Tiffani, also known as teacher Tiffani.

حالا قبل از اینکه به آنجا برسیم، اسم من تیفانی است که به معلم تیفانی نیز معروف است.

And I love helping you and other English learners speak English with confidence.

و من دوست دارم به شما و دیگر زبان آموزان انگلیسی کمک کنم تا با اطمینان به زبان انگلیسی صحبت کنید.

So are you ready to see the response with the details?

بنابراین آیا شما آماده هستید تا پاسخ را با جزئیات ببینید؟

Well, then let's jump right in.

خوب، پس بیایید مستقیم وارد شویم.

So here is what the response would look like with the three details added.

بنابراین در اینجا این است که با افزودن سه جزئیات، پاسخ چگونه خواهد بود.

My favorite food is sushi.

غذای مورد علاقه من سوشی است.

It involves fresh high quality fish, perfectly seasoned rice, and

این شامل ماهی تازه با کیفیت بالا، برنج کاملا چاشنی شده، و

an artful presentation on the plate that makes it visually delicious.

ارائه هنرمندانه در بشقاب است که آن را از نظر بصری خوشمزه می کند.

Now that is an example of good English, right?

حالا این نمونه ای از انگلیسی خوب است، درست است؟

Why?

چرا؟

Simply because in this response, we have applied the rule of threes

صرفاً به این دلیل که در این پاسخ، قانون سه را اعمال کرده ایم

and we have three specific details.

و سه جزئیات خاص داریم.

Now, before we move on, I want to explain this word appealing.

حالا، قبل از اینکه به جلو برویم، می خواهم این کلمه جذاب را توضیح دهم.

So I want you to repeat after me appealing.

بنابراین از شما می خواهم که پس از درخواست تجدید نظر من تکرار کنید.

Excellent.

Now, what does this word appealing mean?

عالی

حالا این کلمه جذاب به چه معناست؟

It literally means attractive or interesting.

در لغت به معنای جذاب یا جالب است.

In other words, pleasing in appearance.

به عبارت دیگر از نظر ظاهری دلپذیر.

You want your food to look appetizing.

دوست دارید غذایتان اشتها آور به نظر برسد.

You want your food to look juicy and tasty.

دوست دارید غذایتان آبدار و خوش طعم به نظر برسد.

You want your food to be appealing.

شما می خواهید غذایتان جذاب باشد.

And like the example response at the very end, it said, An artful

و مانند پاسخ نمونه در پایان، گفت: ارائه ای هنرمندانه

presentation on the plate that makes it visually appealing.

در بشقاب که آن را از نظر بصری جذاب می کند.

Makes sense.

Right?

منطقی است.

درسته؟

Excellent.

عالی

All right.

So we applied the first part of the rule of threes using three details, but

بسیار خوب.

بنابراین ما قسمت اول قانون سه را با استفاده از سه جزئیات اعمال کردیم، اما

remember this rule of threes has three parts in order to speak good English.

به یاد داشته باشید که این قانون سه تایی دارای سه قسمت است تا به خوبی انگلیسی صحبت کنید.

Part number two involves.

قسمت شماره دو شامل

Three examples.

سه نمونه.

Now, the second part of this rule focuses on examples of the topic, the

حال، بخش دوم این قانون بر نمونه هایی از موضوع،

subject or person you are discussing.

موضوع یا شخصی که در حال بحث هستید تمرکز دارد.

In other words, you want to help your listener understand more by giving them.

به عبارت دیگر، شما می خواهید با دادن دادن به شنونده خود به درک بیشتر آنها کمک کنید.

Real life example situations.

موقعیت های مثال زندگی واقعی

So we're going to go right back to the topic we discussed earlier.

بنابراین ما می‌خواهیم مستقیماً به موضوعی که قبلاً صحبت کردیم برگردیم.

Again, the topic being food.

باز هم موضوع غذاست.

The question, what is your favorite food?

سوال، غذای مورد علاقه شما چیست؟

The first simple response.

اولین پاسخ ساده

My favorite food is sushi, but now we're going to give three examples.

غذای مورد علاقه من سوشی است، اما اکنون سه مثال می زنیم.

To make it a better response.

تا پاسخ بهتری به آن بدهد.

Example number one, enjoying a variety of sushi rolls at

مثال شماره یک، لذت بردن از انواع رول سوشی در

a local Japanese restaurant.

یک رستوران محلی ژاپنی.

Example number two, learning to make sushi at home with friends and example, number

مثال شماره دو، آموزش درست کردن سوشی در خانه با دوستان و مثال، شماره

three, trying unique sushi combinations during travels to different countries.

سه، امتحان کردن ترکیبات سوشی منحصر به فرد در سفر به کشورهای مختلف.

Now, remember.

حالا یادت باشه

This simple rule of threes can transform your English to make you start speaking.

این قانون ساده سه تایی می تواند زبان انگلیسی شما را متحول کند و باعث شود که شروع به صحبت کنید.

Well, in other words, good English.

خوب، به عبارت دیگر، انگلیسی خوب.

So now applying these three examples to our simple response, what will happen?

بنابراین اکنون با اعمال این سه مثال برای پاسخ ساده ما، چه اتفاقی خواهد افتاد؟

Here is the response.

در اینجا پاسخ است.

Now, including the three examples, my favorite food is sushi.

حالا، از جمله سه نمونه، غذای مورد علاقه من سوشی است.

For example, I love enjoying a variety of sushi rolls at my local

به عنوان مثال، من عاشق لذت بردن از انواع رول سوشی در

Japanese restaurant, where I can taste different flavors and textures.

رستوران محلی ژاپنی خود هستم، جایی که می توانم طعم ها و بافت های مختلف را بچشم.

I've also started learning to make sushi at home with friends, which has

من همچنین شروع به یادگیری درست کردن سوشی در خانه با دوستان کرده ام که

been a fun and rewarding experience.

تجربه ای سرگرم کننده و مفید بوده است.

Additionally, when I traveled to different countries, I always make it a point to

علاوه بر این، وقتی به کشورهای مختلف سفر می‌کنم ، همیشه سعی می‌کنم

try unique sushi combinations, which allows me to appreciate the diverse

ترکیب‌های سوشی بی‌نظیری را امتحان کنم، که به من اجازه می‌دهد

interpretations of this culinary art form.

از تفاسیر متنوع این هنر آشپزی قدردانی کنم.

Listen, when I say this lesson, this rule of threes is the key to helping

گوش کنید، وقتی این درس را می گویم، این قانون سه تایی کلید کمک به

you finally speak good English.

شما در نهایت خوب صحبت کردن انگلیسی است.

I am not lying to you.

من به شما دروغ نمی گویم.

We literally transformed this response simply by adding three examples,

ما به معنای واقعی کلمه این پاسخ را به سادگی با افزودن سه مثال،

three real life situations connected to the simple response of three.

سه موقعیت واقعی زندگی مرتبط با پاسخ ساده سه، تغییر دادیم.

My favorite food is sushi.

غذای مورد علاقه من سوشی است.

Now within this response, there were two words that I want to actually kind

حالا در این پاسخ، دو کلمه وجود داشت که من می‌خواهم در واقع به

of dive into two words that I used, and I want to explain them to you.

نوعی به دو کلمه ای که استفاده کردم شیرجه بزنم، و می‌خواهم آنها را برای شما توضیح دهم.

The first one is after me, appreciate.

اولین نفر بعد از من است، قدردانی کنید.

Excellent.

عالی

Again, appreciate.

باز هم قدردانی کنید.

Very good.

خیلی خوبه

Now this word appreciate it just means to recognize the full worth of

اکنون این کلمه قدردانی فقط به معنای شناخت ارزش کامل

something, or to understand and enjoy the good qualities of someone who's good.

چیزی، یا درک و لذت بردن از خصوصیات خوب کسی است که خوب است.

Or something I appreciate you true.

یا چیزی که من از شما قدردانی می کنم درست است.

Why you're taking the time to watch this lesson.

چرا برای تماشای این درس وقت می گذارید؟

You're giving me the honor of being your English teacher.

شما به من افتخار می کنید که معلم زبان انگلیسی شما باشم.

I appreciate you.

من از شما قدردانی می کنم.

I recognize your worth.

من ارزش شما را می شناسم

You got it.

متوجه شدی

Excellent.

All right.

عالی

بسیار خوب.

Now check out the other word at the very end.

حالا کلمه دیگر را در پایان بررسی کنید.

I said culinary good.

گفتم آشپزی خوبه

One more time after me.

یه بار دیگه بعد از من

Culinary.

آشپزی.

Excellent.

عالی

Now this word culinary just refers to cooking or the kitchen.

حالا این کلمه آشپزی فقط به آشپزی یا آشپزخانه اشاره دارد.

Cooking or the kitchen.

آشپزی یا آشپزخانه.

So once again, I'm going to read the last sentence of our response.

بنابراین یک بار دیگر، آخرین جمله پاسخمان را می خوانم.

Additionally, when I traveled to different countries, I always make it a point to

علاوه بر این، وقتی به کشورهای مختلف سفر می‌کنم ، همیشه سعی می‌کنم

try unique sushi combinations, which allows me to appreciate the diverse

ترکیب‌های سوشی بی‌نظیری را امتحان کنم، که به من اجازه می‌دهد

interpretations of this culinary art form.

از تفاسیر متنوع این هنر آشپزی قدردانی کنم.

You got it.

متوجه شدی

Excellent.

And again, all we did, we added three examples, real life situations

عالی

و دوباره، تمام کاری که انجام دادیم، سه مثال اضافه کردیم، موقعیت‌های واقعی زندگی

connected to our response of my favorite food is sushi.

مرتبط با واکنش ما به غذای مورد علاقه من سوشی است.

But the rule of threes is not done because there is a third part.

اما قانون سه تا انجام نمی شود زیرا قسمت سوم وجود دارد.

The third part of this rule is three reasons.

قسمت سوم این قاعده سه دلیل است.

Now, the third part of this rule focuses on giving specific reasons

اکنون، بخش سوم این قانون بر ارائه دلایل خاص

for your ideas on the topic.

برای ایده های خود در مورد موضوع تمرکز دارد.

The subject.

موضوع.

Or the person you are discussing.

یا شخصی که شما در حال بحث هستید.

In other words, you want to help your listener understand your thought

به عبارت دیگر، شما می خواهید به شنونده خود کمک کنید تا فرآیند فکر شما

process and how you developed your idea.

و نحوه توسعه ایده خود را درک کند.

So going back to our topic of food, going back to our answer.

بنابراین با بازگشت به موضوع غذا، به پاسخ خود برمی گردیم.

My favorite food is sushi.

غذای مورد علاقه من سوشی است.

Now we're going to give reasons.

حالا دلیل می آوریم.

For our response again, my favorite food is sushi reason.

برای پاسخ ما دوباره، غذای مورد علاقه من دلیل سوشی است.

Number one, it offers a perfect balance of flavors and textures.

شماره یک، تعادل کاملی از طعم و بافت را ارائه می دهد.

Reason.

دلیل

Number two, sushi is a healthy and nutritious meal option.

شماره دو، سوشی یک گزینه غذایی سالم و مغذی است.

And reason number three, the cultural experience and artistry involved in sushi.

و دلیل شماره سه، تجربه فرهنگی و هنر درگیر در سوشی.

These are the three reasons why this individual says that sushi

اینها سه دلیلی است که این فرد می گوید سوشی

is his or her favorite food.

غذای مورد علاقه اش است.

Now, when we combine the simple response, my favorite food is sushi

حالا، وقتی پاسخ ساده را ترکیب می کنیم ، غذای مورد علاقه من سوشی است

with the three reasons, check out.

با سه دلیل، بررسی کنید.

The response now of a good English response.

اکنون پاسخ یک پاسخ انگلیسی خوب است.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

My favorite food is sushi.

غذای مورد علاقه من سوشی است.

The first reason I love sushi is because it offers a perfect balance of flavors

اولین دلیلی که من سوشی را دوست دارم این است که تعادل کاملی از طعم ها

and textures from the soft rice to the fresh fish and crunchy vegetables.

و بافت ها از برنج نرم گرفته تا ماهی تازه و سبزیجات ترد را ارائه می دهد.

Secondly, sushi is a healthy and nutritious meal option packed

در مرحله دوم، سوشی یک گزینه غذایی سالم و مغذی است که

with omega three fatty acids and other essential nutrients.

حاوی اسیدهای چرب امگا سه و سایر مواد مغذی ضروری است.

Now we're expanding a bit.

اکنون ما کمی گسترش می دهیم.

Lastly, I appreciate the cultural experience and artistry involved in sushi

در نهایت، من از تجربه فرهنگی و هنر دخیل در

making, which makes eating it, not just a meal, but an immersive culinary journey.

ساخت سوشی قدردانی می کنم که خوردن آن را نه فقط یک وعده غذایی، بلکه یک سفر آشپزی غوطه ور می کند.

You see what happened, right?

دیدی چی شد، درسته؟

Yeah.

We had the three reasons and it enabled the individual giving this response to

آره

ما این سه دلیل را داشتیم و این امکان را به فردی داد که این پاسخ را به

kind of expound and give a little bit more information now in this response,

نوعی توضیح دهد و اکنون در این پاسخ کمی اطلاعات بیشتری ارائه دهد،

again, applying the third part of our rule of threes, there were three

دوباره با اعمال قسمت سوم قانون سه تایی، سه کلمه وجود داشت

words, three brand new words, and I want to explain these words to you.

، سه کلمه کاملاً جدید. و من می خواهم این کلمات را برای شما توضیح دهم.

The first word was nutritious.

اولین کلمه مغذی بود.

Good again, new, Trisha's.

دوباره خوب، جدید، تریشا.

Excellent.

Now this term nutritious just means containing substances necessary for

عالی

اکنون این اصطلاح مغذی فقط به معنای حاوی مواد لازم برای

growth, health, and good condition.

رشد، سلامتی و شرایط خوب است.

You need to eat good food, like a parent telling his or her child.

شما باید غذای خوب بخورید، مثل اینکه والدین به فرزندش می گویند.

Hey, you have to eat all your greens, eat all your vegetables.

هی، باید همه سبزی هایت را بخوری ، همه سبزیجاتت را بخوری.

You want to grow strong, nutritious.

شما می خواهید قوی و مغذی رشد کنید.

Next we have this word.

بعد ما این کلمه را داریم.

Essential

ضروری است

good again, essential.

دوباره، ضروری است.

Excellent.

عالی

Now this term essential just means absolutely necessary, extremely

اکنون این اصطلاح ضروری فقط به معنای کاملاً ضروری، بسیار

important, or fundamental or central to the nature of something or someone.

مهم، یا اساسی یا مرکزی برای ماهیت چیزی یا کسی است.

In English, we say this thing or this person is essential.

در انگلیسی می گوییم این چیز یا این شخص ضروری است.

We have to have them.

ما باید آنها را داشته باشیم.

We have to have it make sense.

ما باید آن را منطقی کنیم.

Excellent.

All right.

عالی

بسیار خوب.

And the last word I want to break down is.

و آخرین کلمه ای که می خواهم آن را بشکنم این است.

Immersive.

همهجانبه.

Good.

خوب

Again.

دوباره

Immersive.

همهجانبه.

Excellent.

عالی

Now this means providing involving or characterized by deep absorption or

اکنون این به معنای فراهم کردن یا مشخص شدن با جذب عمیق یا

immersion in something such as an activity or a real or artificial environment.

غوطه ور شدن در چیزی مانند یک فعالیت یا یک محیط واقعی یا مصنوعی است.

Immersive.

همهجانبه.

You're completely in something or completely involved something.

شما کاملاً درگیر چیزی هستید یا کاملاً درگیر چیزی هستید.

It consumes your thoughts and ideas.

افکار و ایده های شما را مصرف می کند.

In English, we say immersive.

در انگلیسی، ما می گوییم immersive.

Immersive.

همهجانبه.

You got it.

متوجه شدی

All right.

بسیار خوب.

I'm going to read the last two sentences one more time so that

دو جمله آخر را یک بار دیگر می خوانم تا

you can hear the words used again.

دوباره کلمات استفاده شده را بشنوید.

Here we go.

در اینجا ما می رویم.

Secondly, sushi is a healthy and nutritious meal option packed with omega 3

در مرحله دوم، سوشی یک گزینه غذایی سالم و مغذی است که حاوی

fatty acids and other essential nutrients.

اسیدهای چرب امگا 3 و سایر مواد مغذی ضروری است.

Lastly, I appreciate the cultural experience and artistry involved in sushi

در نهایت، من از تجربه فرهنگی و هنر دخیل در

making, which makes eating it, not just a meal, but an immersive culinary journey.

ساخت سوشی قدردانی می کنم که خوردن آن را نه فقط یک وعده غذایی، بلکه یک سفر آشپزی غوطه ور می کند.

You got it.

متوجه شدی

Excellent.

عالی

All right.

Now, again, this simple rule of threes, three details, three examples, three

بسیار خوب.

حالا دوباره، این قانون ساده سه تایی، سه جزئیات، سه مثال، سه

reasons can transform your English.

دلیل می تواند زبان انگلیسی شما را متحول کند.

I hope you enjoyed this lesson and I'll talk to you in the next one.

امیدوارم از این درس لذت برده باشید و در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.

You still there, you know what time it is.

شما هنوز آنجا هستید، می دانید ساعت چند است.

It's story time.

زمان داستان است

Hey, I said it's story time.

هی گفتم وقت داستانه

All right.

بسیار خوب.

So today I want to tell you about one of my favorite foods and an experience I had.

بنابراین امروز می خواهم در مورد یکی از غذاهای مورد علاقه ام و تجربه ای که داشتم به شما بگویم.

Now, earlier, again, the lesson, the topic was food and what your favorite food is.

حالا، قبل، دوباره، درس، موضوع غذا بود و غذای مورد علاقه شما چیست.

You know, now that my favorite food is Indian food, right?

می دانید، حالا که غذای مورد علاقه من غذاهای هندی است، درست است؟

But my second favorite, ooh, top three, Indian, Mexican, Thai.

اما مورد علاقه دوم من، اوه، سه نفر برتر، هندی، مکزیکی، تایلندی.

I want to tell you about Mexican food.

می خواهم در مورد غذاهای مکزیکی به شما بگویم.

So I have a very Specific palate.

بنابراین من یک کام بسیار خاص دارم.

Right.

درسته

I know.

من می دانم.

Good Mexican food.

غذای مکزیکی خوب

So I actually was born in Arizona and we actually were around some Mexicans.

بنابراین من در واقع در آریزونا به دنیا آمدم و در واقع در اطراف چند مکزیکی بودیم.

So my mom learned how to make authentic Mexican food.

بنابراین مادرم یاد گرفت که چگونه غذای اصیل مکزیکی درست کند.

So I love Mexican food and you know, I, I can eat Taco Bell no problem, but when

بنابراین من عاشق غذاهای مکزیکی هستم و می دانید، من، می توانم تاکو بل را بخورم، مشکلی نیست، اما وقتی

I taste authentic food, oh my goodness.

غذای اصیل را می چشم، خدای من.

So one day I was at home and I was really craving Mexican food.

بنابراین یک روز در خانه بودم و واقعا هوس غذای مکزیکی داشتم.

So I picked up my phone and I decided to go on Google, right?

بنابراین تلفنم را برداشتم و تصمیم گرفتم به گوگل بروم، درست است؟

Because usually Google reviews are trustworthy.

زیرا معمولا نظرات گوگل قابل اعتماد هستند.

So I typed in Mexican food near me.

بنابراین من غذای مکزیکی را در نزدیکی خود تایپ کردم.

Right.

And a list of different restaurants popped up, but one restaurant caught my

درسته

و لیستی از رستوران های مختلف ظاهر شد، اما یک رستوران توجه من را جلب کرد

attention because it had over a thousand reviews and the reviews were about 4.

زیرا بیش از هزار نظر داشت و نظرات حدود

5 stars and higher.

4.5 ستاره و بالاتر بود.

Now that is not common.

حالا که رایج نیست.

So I said, Oh, wow, this Mexican restaurant is about

بنابراین من گفتم، اوه، وای، این رستوران مکزیکی

to be absolutely amazing.

کاملاً شگفت انگیز است.

But then I noticed, I said, wait a minute.

اما بعد متوجه شدم، گفتم یک لحظه صبر کنید.

And when I looked at the pictures, I said, is this a gas station?

و وقتی به عکسها نگاه کردم گفتم اینجا پمپ بنزینه؟

What?

چی؟

I said, no, there's no way in the world.

گفتم نه، هیچ راهی در دنیا نیست.

This is a gas station and a Mexican restaurant.

این یک پمپ بنزین و یک رستوران مکزیکی است.

But then I looked at the reviews and they were all so high.

اما بعد به بررسی ها نگاه کردم و همه آنها بسیار بالا بودند.

They were like authentic Mexican food, the best Mexican

آنها مانند غذاهای اصیل مکزیکی بودند، بهترین

food in this part of the area.

غذای مکزیکی در این قسمت از منطقه.

I said, okay, I said, let me give it a try.

گفتم باشه گفتم بذار امتحان کنم.

So it was only about five minutes from where I live.

بنابراین تنها پنج دقیقه از محل زندگی من فاصله داشت.

So I drive and yes, it was a gas station.

بنابراین من رانندگی می کنم و بله، یک پمپ بنزین بود.

I said, all right, Lord.

گفتم: باشه پروردگارا. من

I'm hungry.

I want them on some authentic Mexican food, and I am pulled up to a gas station.

گرسنه ام

من آنها را با یک غذای اصیل مکزیکی می خواهم ، و من را به یک پمپ بنزین می کشانند.

So the way the gas station was set up, the right side was the gas station and

بنابراین نحوه راه اندازی پمپ بنزین، سمت راست پمپ بنزین و

the left side was the Mexican restaurant.

سمت چپ رستوران مکزیکی بود.

I said, I'm going to give it a try.

گفتم امتحان می کنم.

I opened the door and I walked in and all I heard was Spanish.

در را باز کردم و وارد شدم و تنها چیزی که شنیدم اسپانیایی بود.

I said, okay.

گفتم باشه

Okay, this is looking good.

خوب، این به نظر خوب است.

Why do I say that?

چرا این را می گویم؟

When you want authentic food, you want the people of that country

وقتی غذای اصیل می خواهید، می خواهید مردم آن کشور

to be the ones making the food.

باشند که غذا را درست می کنند.

And when I heard Spanish, I mean, I didn't hear any English.

و وقتی اسپانیایی شنیدم، یعنی هیچ انگلیسی نشنیدم.

There was a Spanish everywhere.

همه جا یک اسپانیایی بود.

I said, this is about to be delicious.

گفتم اینم داره خوشمزه میشه

So I walk up to the front and I looked at the lady and she looked at me and

بنابراین به سمت جلو می روم و به خانم نگاه کردم و او به من و

then she looked at the other lady.

سپس به خانم دیگر نگاه کرد.

And called the other lady over because the other lady spoke a little bit of English.

و خانم دیگر را صدا زد چون خانم دیگر کمی انگلیسی صحبت می کرد.

I said, Oh, this is about to be amazing.

گفتم: اوه، این قرار است شگفت‌انگیز باشد.

So the other lady, I, and again, I'm an English teacher, so I

بنابراین، خانم دیگر، من، و دوباره، من یک معلم زبان انگلیسی هستم، بنابراین

recognize the look when someone's uncomfortable because of English.

وقتی کسی به دلیل زبان انگلیسی ناراحت است، قیافه را تشخیص می دهم.

And I also know how to speak slower and tie at times to make sure

و همچنین می‌دانم چگونه آهسته‌تر صحبت کنم و گاهی اوقات کراوات بزنم تا مطمئن شوم که

the person is understanding and I can use lots of body language.

فرد درک می‌کند و می‌توانم از زبان بدن زیادی استفاده کنم.

Right.

So I ordered a burrito and she said, okay, that'll be 6.

درسته

بنابراین من یک بوریتو سفارش دادم و او گفت، باشه، می شود 6.

I said, excuse me.

گفتم، ببخشید.

She said, that'll be 6.

او گفت، این می شود 6.

I said, wait a minute.

من گفتم، یک دقیقه صبر کنید.

Okay, so I gave my card, paid my 6.

خوب، پس کارتم را دادم، 6 را پرداخت کردم.

I didn't know what to expect, but again, I just heard Spanish all around me.

Music, the smells of the fragrance, everything was smelling good.

موسیقی، بوی عطر، همه چیز بوی خوبی داشت.

The aromas amazing.

رایحه های شگفت انگیز

So she said, okay, ma'am, maybe 15 minutes later, she hands me a bag.

بنابراین او گفت، باشه، خانم، شاید 15 دقیقه بعد، یک کیف به من می دهد.

Now I ordered a burrito.

حالا من یک بوریتو سفارش دادم.

The bag that I got had some weight to it.

کیفی که گرفتم وزنی داشت.

I said, what?

گفتم چی؟

Had a bag of chips, had some salsa and the burrito.

یک کیسه چیپس داشتم، مقداری سالسا و بوریتو خوردم.

I am not even kidding you.

من حتی با شما شوخی نمی کنم.

The burrito was this big.

بوریتو به این بزرگی بود.

The burrito was huge.

بوریتو بزرگ بود.

I said, this is me.

گفتم این منم

She said, yeah, here you go.

او گفت، بله، شما بروید.

I said, gracias, gracias.

گفتم، آفرین، آفرین.

So I get home.

پس میرسم خونه

I still don't know how the burrito tastes.

من هنوز نمی دانم طعم بوریتو چگونه است.

Right.

درسته

I said, okay, it's smelling good.

گفتم باشه بوی خوبی داره

Smelling good.

بوی خوب.

Not going to lie to you.

I got in the, I got in the car, opened the bag, opened the bag of chips.

قرار نیست بهت دروغ بگه

سوار شدم، سوار ماشین شدم، کیسه را باز کردم ، کیسه چیپس را باز کردم.

I dipped it in the salsa.

من آن را در سالسا فرو کردم.

I said, Oh, heaven delicious.

گفتم بهشت ​​خوشمزه است.

So I get home, I get my plate out of my mouth.

پس به خانه می‌رسم، بشقابم را از دهانم بیرون می‌آورم.

I'm salivating already.

من در حال حاضر بزاق ترشح می کنم.

I was very hungry and I opened up the foil.

من خیلی گرسنه بودم و فویل را باز کردم.

I opened the foil that was wrapping up the burrito and I take a knife out.

فویل را که در حال پیچیدن بوریتو بود باز کردم و چاقو را بیرون آوردم.

It was huge.

عظیم بود.

I couldn't eat the whole thing.

نتونستم کل غذا رو بخورم

So I cut it in half.

بنابراین آن را از وسط نصف کردم.

I cut it in half and it was still this big, right?

نصفش کردم و هنوز اینقدر بزرگ بود، درسته؟

I cut it in half and I looked at it.

نصفش کردم و نگاهش کردم.

I said, God is good.

گفتم خدا خیر است.

He, he's better than good.

او، او بهتر از خوب است.

There was rice.

برنج بود.

There was guacamole.

گواکامولی بود.

There were onions.

پیاز بود.

There, I mean beans.

در آنجا منظورم حبوبات است.

It had at least nine or 10 different ingredients in this one burrito.

حداقل 9 یا 10 ماده مختلف در این بوریتو داشت.

It wasn't just beans.

فقط لوبیا نبود.

I said, Oh my goodness.

گفتم خدایا.

Then I proceeded to put the burrito.

سپس اقدام به گذاشتن بوریتو کردم.

I'm, listen, even right now, my mouth, I'm, whew, I bit the burrito.

من، گوش کن، حتی همین الان، دهنم، من، وای، من بوریتو را گاز گرفتم.

And if you know me, well, you know, what happened next?

و اگر مرا بشناسی، خوب، می‌دانی، بعد چه اتفاقی افتاد؟

What happened next?

بعدش چی شد؟

Yes.

بله. من

I got the little shimmy.

شیمی کوچولو گرفتم

I said, Oh yeah.

گفتم: اوه بله.

That was the best burrito, the best 6 burrito from a gas station restaurant.

این بهترین بوریتو بود، بهترین 6 بوریتو از یک رستوران پمپ بنزین.

I was in heaven.

من در بهشت ​​بودم

So I punished means I killed, I ate all of that burrito, half of it.

بنابراین تنبیه کردم یعنی کشتم، تمام آن بوریتو، نیمی از آن را خوردم.

I couldn't eat the other half.

It was too much.

نصف دیگه رو نتونستم بخورم

خیلی زیاد بود.

And I ate the chips and salsa.

و من چیپس و سالسا را ​​خوردم.

And since then it has been my go to restaurant at the gas station

و از آن زمان به بعد

whenever I want authentic Mexican food.

هر وقت غذای اصیل مکزیکی می‌خواهم به رستوران پمپ بنزین می‌روم.

And every time a friend comes in town, I said, do you like Mexican food?

و هر بار که یکی از دوستان به شهر می آید، می گویم غذای مکزیکی دوست داری؟

They're like, yeah.

آنها مانند، بله.

I said, I have a spot.

گفتم من جا دارم.

Just trust me.

فقط به من اعتماد کن

Cause when I pull up to a gas station, they'd look at me with the side.

چون وقتی به پمپ بنزین می روم، با پهلو به من نگاه می کنند.

I like Tiff, we're at a gas station until they tasted.

من تیف را دوست دارم، ما در یک پمپ بنزین هستیم تا زمانی که طعم آنها را چشیدند.

So needless to say, as you could tell by my body language, I liked

بنابراین نیازی به گفتن نیست، همانطور که از زبان بدنم می توان فهمید، من از

the Mexican food that was served to me at the gas station restaurant.

غذاهای مکزیکی که در رستوران پمپ بنزین برایم سرو می شد، خوشم آمد.

What's the message?

پیام چیست؟

The message is sometimes you will be surprised.

پیام این است که گاهی تعجب خواهید کرد.

Don't judge a book by its cover.

یک کتاب را از روی جلد آن قضاوت نکنید.

You never know what's coming.

شما هرگز نمی دانید چه چیزی در راه است.

Alright, I'll talk to you in the next lesson.

خوب، در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.