STOP TRANSLATING IN YOUR HEAD | Tips For Thinking In English

Hey, in this week's English lesson, I want to help you.

سلام، در درس انگلیسی این هفته ، می خواهم به شما کمک کنم.

Yes.

آره.

You finally start thinking in English.

بالاخره به انگلیسی فکر می کنی.

You heard me right?

درست شنیدی؟

You're gonna stop translating in your mind.

ترجمه را در ذهن خود متوقف خواهید کرد.

Instead, you'll start thinking in English and speaking English with confidence.

در عوض، شروع به فکر کردن به زبان انگلیسی و صحبت کردن انگلیسی با اعتماد به نفس خواهید کرد.

R.

You ready?

R.

آماده ای؟

Well, then I'm teacher Tiffani.

خب، پس من معلم تیفانی هستم.

Let's jump right in.

بیایید به داخل بپریم.

Tip number one.

نکته شماره یک.

Tip number one is to surround yourself.

نکته شماره یک این است که خود را احاطه کنید.

With English.

با زبان انگلیسی.

Let me break this down.

بذار اینو بشکنم

In other words, you need to immerse yourself in English speaking

به عبارت دیگر، شما باید

environments as much as possible.

تا حد امکان خود را در محیط های انگلیسی زبان غرق کنید.

This includes watching movies, listening to music, and reading books in English.

این شامل تماشای فیلم، گوش دادن به موسیقی و خواندن کتاب به زبان انگلیسی است.

The more you expose yourself, the easier it will be to start thinking in English.

هرچه بیشتر خود را در معرض دید قرار دهید، شروع به فکر کردن به زبان انگلیسی آسان تر خواهد بود.

Now, let me say something that will hopefully encourage you.

حالا بگذارید چیزی بگویم که امیدوارم شما را تشویق کند.

When I was teaching English in South Korea, I had thousands of students,

زمانی که در کره جنوبی انگلیسی تدریس می کردم، هزاران شاگرد داشتم،

but there was one student, one student that I will never, ever forget.

اما یک دانش آموز بود، یک دانش آموز که هرگز و هرگز فراموش نمی کنم.

This individual.

این فرد

He came into my class and when he started speaking to me, I literally wondered

او وارد کلاس من شد و وقتی شروع به صحبت با من کرد، به معنای واقعی کلمه

in my mind, why is he in my class?

در ذهنم تعجب کردم که چرا او در کلاس من است؟

That's how good his English was.

اینقدر انگلیسیش خوب بود.

His pronunciation was great.

تلفظش عالی بود

His thought process was amazing, and the way he articulated his ideas blew me away.

روند تفکر او شگفت‌انگیز بود، و روشی که او ایده‌هایش را بیان می‌کرد، مرا غافلگیر کرد. از

So I asked him, I said, have you ever lived abroad?

او پرسیدم، گفتم آیا تا به حال در خارج از کشور زندگی کرده ای؟ آیا تا

Did you ever study in America?

به حال در آمریکا تحصیل کرده اید؟

He said, no, I've never lived abroad, and I've never studied abroad.

او گفت: نه، من هرگز خارج از کشور زندگی نکرده ام و هرگز در خارج از کشور تحصیل نکرده ام.

So immediately I was curious, how are you able to speak English so well?

بنابراین بلافاصله کنجکاو شدم، چگونه می توانید به این خوبی انگلیسی صحبت کنید؟

And you know what he told me, this tip right here, he immersed himself, he

و می‌دانی که او به من چه گفت، این نکته را همین‌جا، خودش را غوطه‌ور کرد،

surrounded himself with English, watching English movies, watching YouTube videos

خودش را با انگلیسی احاطه کرد، فیلم‌های انگلیسی تماشا کرد، ویدیوهای YouTube را

in English, listening to English podcasts.

به زبان انگلیسی تماشا کرد، به پادکست‌های انگلیسی گوش داد.

So much so that his English became amazing.

آنقدر که انگلیسی اش شگفت انگیز شد.

So if you're wondering, is this possible?

بنابراین اگر تعجب می کنید، آیا این امکان پذیر است؟

Yes, it doesn't matter where you live, there might not be any

بله، مهم نیست کجا زندگی می کنید، ممکن است

other English speaker around you.

انگلیسی زبان دیگری در اطراف شما نباشد.

Don't worry.

نگران نباشید.

Remember this tip.

این نکته را به خاطر بسپارید.

When you surround yourself with English, your English will improve and your ability

وقتی اطراف خود را با انگلیسی احاطه کنید، زبان انگلیسی شما بهبود می یابد و توانایی شما

to think in English will also improve.

برای تفکر به زبان انگلیسی نیز بهبود می یابد.

You got me?

متوجه من شدی؟

Let's keep it moving.

بیایید به حرکت خود ادامه دهیم.

Tip number two.

نکته شماره دو

Tip number two is to speak out loud.

نکته شماره دو این است که با صدای بلند صحبت کنید.

Yes, you heard me speak out loud.

بله، شنیدید که من با صدای بلند صحبت کردم.

Listen closely.

از نزدیک گوش کن

It's important for you to practice speaking English

برای شما مهم است که

out loud whenever you can.

هر زمان که می توانید با صدای بلند انگلیسی صحبت کنید.

For example, describe your environment.

به عنوان مثال، محیط خود را توصیف کنید.

Think of English words to describe various situations, or simply

به کلمات انگلیسی برای توصیف موقعیت های مختلف فکر کنید یا به سادگی

talk to yourself in English.

با خودتان به زبان انگلیسی صحبت کنید.

This will help you become more comfortable with thinking in English.

این به شما کمک می کند تا با تفکر انگلیسی راحت تر شوید.

It will literally force you to organize your thoughts in English before you speak.

این به معنای واقعی کلمه شما را مجبور می کند قبل از صحبت کردن، افکار خود را به زبان انگلیسی سازماندهی کنید.

You have to think right?

باید درست فکر کنی؟

So it doesn't matter if you are living alone or if you are living in a country

بنابراین فرقی نمی کند که تنها زندگی می کنید یا در کشوری زندگی می کنید

where there's no one else around you.

که هیچ کس دیگری در اطراف شما نیست.

While you're sitting there in your room, in your kitchen, or maybe while you're

هنگامی که در اتاق خود، در آشپزخانه خود نشسته اید، یا شاید زمانی که

at work, think about your activity.

سر کار هستید، به فعالیت خود فکر کنید.

And speak about it.

و در مورد آن صحبت کنید.

Now, maybe if you're at work, your coworkers might look at you a little

حالا، شاید اگر سر کار هستید، ممکن است همکارانتان کمی بامزه به شما نگاه کنند

funny, so try this when you're in an environment where it won't matter if

، بنابراین وقتی در محیطی هستید که مهم نیست با

you're speaking out loud, but it's important to articulate your thoughts.

صدای بلند صحبت می کنید، این کار را امتحان کنید، اما مهم است که حرف خود را بیان کنید. اندیشه ها.

It's important to say them out loud.

مهم است که آنها را با صدای بلند بگویید.

And when I say out loud, I don't mean.

و وقتی با صدای بلند می گویم، منظورم این نیست.

Hey, my name is, and how are you?

سلام، اسم من است، و شما چطور؟

No.

نه.

Listen.

گوش کن

As your English teacher, remember, I believe in you, and

به عنوان معلم انگلیسی شما، به یاد داشته باشید، من به شما ایمان دارم و

you need to believe in yourself.

شما باید به خودتان ایمان داشته باشید.

When you believe in yourself, your shoulders go back.

وقتی به خودت ایمان داشته باشی، شانه هایت به عقب برمی گردد.

You speak with more confidence, speak out loud, and with confidence,

شما با اعتماد به نفس بیشتری صحبت می کنید، با صدای بلند صحبت می کنید و با اعتماد به نفس،

you have to believe in yourself.

باید به خودتان ایمان داشته باشید.

So tip number two, speak out loud.

بنابراین نکته شماره دو، با صدای بلند صحبت کنید. در

Makes sense right now before we go on to tip number two, I want to remind

حال حاضر منطقی است قبل از اینکه به نکته شماره دو بپردازیم، می خواهم به

you that every week I send out tips that help English learners around

شما یادآوری کنم که هر هفته نکاتی را ارسال می کنم که به زبان آموزان انگلیسی در سراسر

the world improve their English.

جهان کمک می کند تا انگلیسی خود را بهبود بخشند.

So if you're not already getting my newsletter, free newsletter via

بنابراین اگر در حال حاضر خبرنامه من، خبرنامه رایگان را از طریق

email, all you have to do is go to www.speakenglishwithTiffani.com/newsletter.

ایمیل دریافت نکرده اید، تنها کاری که باید انجام دهید این است که به www.speakenglishwithTifhani.com/newsletter بروید.

I want to help you and if you'd like to get these free emails, Please go to the

من می خواهم به شما کمک کنم و اگر می خواهید این ایمیل های رایگان را دریافت کنید، لطفاً به

link and join this email newsletter.

لینک بروید و به این خبرنامه ایمیل بپیوندید.

I wanna help you even more.

من می خواهم بیشتر به شما کمک کنم.

All right, so let's now go to tip number three.

بسیار خوب، پس بیایید به نکته شماره سه برویم.

Tip number three is to use images.

نکته شماره سه استفاده از تصاویر است.

Use images instead of relying on translating words in your head.

به جای تکیه بر ترجمه کلمات در ذهن خود از تصاویر استفاده کنید.

Try to connect English words to their meanings by using actual images.

سعی کنید کلمات انگلیسی را با استفاده از تصاویر واقعی به معنی آنها متصل کنید.

Yes, pictures.

بله، تصاویر.

You can also create flashcards in order to connect English words with their concepts.

همچنین می توانید فلش کارت هایی ایجاد کنید تا کلمات انگلیسی را با مفاهیم آنها مرتبط کنید.

Now, I used this in my classroom.

در حال حاضر، من از این در کلاس درس استفاده کردم.

All the time when I was teaching English in Korea, remember I was

تمام مدتی که در کره زبان انگلیسی تدریس می کردم، به یاد داشته باشید که

hired to help some, um, soldiers.

برای کمک به برخی از سربازان استخدام شده بودم.

They were on the military base and they were trying to learn English, and I used

آنها در پایگاه نظامی بودند و سعی می کردند انگلیسی را یاد بگیرند، و من از تصاویر استفاده کردم

images, and they absolutely loved it.

و آنها کاملا آن را دوست داشتند.

Why?

چرا؟

Because it was a fun way to learn English.

زیرا این یک راه سرگرم کننده برای یادگیری زبان انگلیسی بود.

I'd show them the picture, and then I'd ask them individually,

من عکس را به آنها نشان می دادم، و سپس به صورت جداگانه از آنها می پرسیدم،

Hey, describe this picture.

هی، این تصویر را توصیف کنید.

Pick a word that describes this picture and they would start thinking of

کلمه ای را انتخاب کنید که این تصویر را توصیف کند و آنها شروع به فکر کردن به

different words, because there's something that happens when you use images.

کلمات مختلف می کنند، زیرا زمانی که از تصاویر استفاده می کنید اتفاقی می افتد.

It activates a different side of your brain, and it makes the

بخش دیگری از مغز شما را فعال می کند و

learning process more enjoyable.

فرآیند یادگیری را لذت بخش تر می کند.

So in order to start thinking in English, start using images and it will

بنابراین برای شروع به انگلیسی فکر کردن، استفاده از تصاویر را شروع کنید تا

trigger certain things in your brain.

چیزهای خاصی در مغز شما ایجاد شود.

So no matter what word you say, or if you find a new word, that

بنابراین مهم نیست چه کلمه ای را می گویید، یا اگر کلمه جدیدی پیدا کنید، آن

word will now moving forward, be connected to that image in your brain.

کلمه اکنون به جلو حرکت می کند، به آن تصویر در مغز شما متصل می شود.

Makes sense.

Right.

منطقی است.

درست.

Okay.

باشه.

Let's move on to tip number four.

بیایید به نکته شماره چهار برویم.

Tip number four is also an important one.

نکته شماره چهار نیز نکته مهمی است.

Think in English during everyday activities.

در طول فعالیت های روزمره به زبان انگلیسی فکر کنید . می

You see when you're performing simple tasks like cooking or driving, it's

بینید که وقتی کارهای ساده ای مانند آشپزی یا رانندگی انجام می دهید،

important for you to try to think in English, for example, describe the

برای شما مهم است که سعی کنید به انگلیسی فکر کنید، به عنوان مثال،

steps you are taking and anticipate what you need to do next, and create simple

مراحلی را که انجام می دهید توصیف کنید و کارهای بعدی را که باید انجام دهید پیش بینی کنید، و

English sentences to describe your daily.

جملات ساده انگلیسی برای توصیف ایجاد کنید. روزانه شما

Activities.

فعالیت ها.

I used to do this when I was in South Korea studying Korean.

زمانی که در کره جنوبی بودم و زبان کره ای می خواندم این کار را انجام می دادم.

Whenever I had to take a taxi and the taxi was driving me from one destination,

هر وقت مجبور بودم سوار تاکسی شوم و تاکسی مرا از یک مقصد،

from one location to another location, I would, in my mind, in Korea and

از یک مکان به مکان دیگر می‌برد، در ذهنم در کره می‌گفتم

say, okay, he's about to turn left.

، باشه، او دارد به چپ می‌پیچد.

All right, now he's about to turn right.

بسیار خب، حالا او می خواهد به راست بپیچد.

Okay.

He's going to go forward.

باشه.

او می رود جلو.

He's gonna stop at this light.

او در این چراغ توقف خواهد کرد.

But I was saying it in Korean.

اما من به کره ای می گفتم.

Why to practice using Korean over and over again, and you can do the same thing.

چرا باید بارها و بارها استفاده از زبان کره ای را تمرین کنید و می توانید همین کار را انجام دهید.

Think in English during your everyday activities.

در طول فعالیت های روزمره خود به انگلیسی فکر کنید.

I'm pouring some water in my cup.

در فنجانم مقداری آب می ریزم.

I'm calling my friend to tell them something.

من به دوستم زنگ می زنم تا چیزی به آنها بگویم.

Think in English and describe your everyday activities.

به زبان انگلیسی فکر کنید و فعالیت های روزمره خود را شرح دهید.

You'll be amazed how quickly you'll start thinking in English.

شگفت زده خواهید شد که چقدر سریع شروع به فکر کردن به زبان انگلیسی خواهید کرد.

Make sense.

معنی دارد.

Alright, here we go.

خوب، ما به اینجا می رویم. بریم سراغ

Let's go to tip number five.

نکته شماره پنج.

Tip number five.

Another important one.

نکته شماره پنج یک مورد

مهم دیگر.

Tip number five is practice thinking in English.

نکته شماره پنج تمرین فکر کردن به زبان انگلیسی است.

During quiet moments, you see, use the quiet moments of

در طول لحظات آرام، می بینید، از لحظات آرام

your day to think in English.

روز خود برای تفکر انگلیسی استفاده کنید.

This is a great tip because it will encourage you to be calm

این یک نکته عالی است زیرا شما را تشویق می کند که

when you think in English.

وقتی به زبان انگلیسی فکر می کنید آرام باشید.

Lemme break this down.

بگذار این را بشکنم

Normally when you get in a situation where someone asks you a question

معمولاً وقتی در موقعیتی قرار می گیرید که شخصی از شما سؤالی

in English, someone that's a native English speaker, or even another

به زبان انگلیسی می پرسد، کسی که انگلیسی زبان مادری است، یا حتی

English learner that is maybe a little bit above you, what happens?

زبان آموز دیگری که شاید کمی بالاتر از شما باشد، چه اتفاقی می افتد؟

You immediately feel a little nervous.

بلافاصله کمی عصبی می شوید.

Maybe your palms start sweating, and it seems like your mind goes blank, right?

شاید کف دست‌هایتان شروع به عرق کردن کند و به نظر می‌رسد ذهنتان خالی می‌شود، درست است؟

Nervousness becomes attached to speaking English.

عصبی بودن به انگلیسی صحبت کردن وابسته می شود.

But now we are switching that emotion.

اما اکنون ما در حال تغییر آن احساس هستیم.

Tip number five, again, in your quiet moments when you're calm, when you're

نکته شماره پنج، دوباره، در لحظات آرام خود، زمانی که آرام هستید، زمانی که

relaxed, start thinking in English.

آرام هستید، به انگلیسی فکر کنید.

Think about your day.

به روزت فکر کن

Think about your friend, your family member, your spouse.

به دوست، عضو خانواده و همسرتان فکر کنید.

Describe that person.

آن شخص را توصیف کنید.

Describe that situation.

آن وضعیت را توصیف کنید.

Now a feeling of calmness, a feeling of relaxation will be

اکنون احساس آرامش، احساس آرامش

attached to thinking in English.

به تفکر به زبان انگلیسی متصل خواهد شد.

Makes sense, right?

منطقی است، درست است؟

Speaking English, yes.

انگلیسی صحبت کردن، بله.

It's about learning words, expressions, but it's also about

این در مورد یادگیری کلمات، عبارات است، اما همچنین در مورد

managing your emotions, staying calm.

مدیریت احساسات، حفظ آرامش است.

There's an expression, cool, calm, and collected.

یک بیان وجود دارد، باحال، آرام، و جمع.

This is a tip that will help you starting today.

این نکته ای است که از امروز به شما کمک می کند.

Let's move on to tip number six.

بیایید به نکته شماره شش برویم.

Tip number six.

نکته شماره شش از

Avoid using translation apps.

استفاده از برنامه های ترجمه خودداری کنید.

Too much notice I didn't say all together.

خیلی متوجه شدم همه را با هم نگفتم.

Translation apps are not bad, but don't use them.

برنامه های ترجمه بد نیستند، اما از آنها استفاده نکنید.

Too much, let me explain.

خیلی زیاده، بذار توضیح بدم

Translation apps can sometimes be helpful, but relying on them too much can

اپلیکیشن‌های ترجمه گاهی می‌توانند مفید باشند، اما تکیه بیش از حد به آن‌ها می‌تواند

hinder your ability to think in English.

مانع از توانایی شما برای تفکر به زبان انگلیسی شود.

Instead, what I want you to do is to challenge yourself to find alternative

در عوض، کاری که من از شما می‌خواهم انجام دهید این است که خود را به چالش بکشید تا

ways to express your thoughts in English without relying so much on translations.

راه‌های جایگزینی برای بیان افکارتان به زبان انگلیسی پیدا کنید، بدون اینکه به ترجمه‌ها تکیه کنید.

Here's something interesting.

اینجا یک چیز جالب است.

I was just teaching a class about two weeks ago.

من فقط دو هفته پیش داشتم کلاس درس می دادم.

And there was a new student that had joined our family, and the

و دانش آموز جدیدی بود که به خانواده ما ملحق شده بود، و

student, I could tell they were looking for a specific word, but now

دانش آموز، می توانم بگویم که آنها به دنبال یک کلمه خاص بودند، اما اکنون

I've spoke, I've literally taught thousands upon thousands of students,

صحبت کرده ام، به معنای واقعی کلمه به هزاران هزار دانش آموز آموزش داده ام،

so I can read students quite well.

بنابراین می توانم دانش آموزان را بخوانم. کاملا خوب

I know when it's important for me to help and when it's important for me

من می دانم چه زمانی برای من مهم است که کمک کنم و چه زمانی برای من مهم است که به

to simply wait and let them process it and let them figure it out.

سادگی صبر کنم و به آنها اجازه دهم آن را پردازش کنند و به آنها اجازه دهم آن را بفهمند. از

It was that type of moment.

آن نوع لحظه ها بود.

It was the moment where I needed to sit back and just listen

لحظه ای بود که من نیاز داشتم که بنشینم و فقط گوش کنم

and let her figure it out.

و بگذارم او بفهمد. می‌توانستم

I could tell she wanted me to give her the word, but she could also tell by my facial

بگویم که او می‌خواهد این کلمه را به او بگویم ، اما او همچنین می‌توانست از حالت چهره من بفهمد

expression that I was simply gonna wait and that I wanted her to figure it out.

که من به سادگی منتظر می‌مانم و می‌خواهم او آن را بفهمد.

So she didn't say the word she was looking for, but she found an

بنابراین او کلمه ای را که به دنبالش بود به زبان نیاورد، اما

alternative way, an alternate way of saying what she wanted to say.

راهی جایگزین پیدا کرد، راهی جایگزین برای گفتن آنچه می خواست بگوید.

And then I smiled.

و بعد لبخند زدم.

This is what happens when you don't rely on translation apps too much.

این چیزی است که زمانی اتفاق می‌افتد که زیاد به برنامه‌های ترجمه اعتماد نکنید.

When you don't rely on, Hey, let me stop and find the exact word.

وقتی به آن تکیه نمی کنی، هی، بگذار توقف کنم و کلمه دقیق را پیدا کنم.

It's okay.

مشکلی نیست.

Find other words in your database, in your brain that you can use

کلمات دیگری را در پایگاه داده خود، در مغز خود پیدا کنید که بتوانید از آنها

to express yourself, and then later on look up that word.

برای بیان خود استفاده کنید، و سپس آن کلمه را جستجو کنید.

But in the moment, it's okay.

اما در حال حاضر، اشکالی ندارد.

Figure it out.

آن را دریابید.

So again, tip number six, avoid using translation apps too much.

بنابراین، نکته ششم، از استفاده بیش از حد از برنامه های ترجمه خودداری کنید.

You don't wanna rely on them too much.

شما نمی خواهید زیاد به آنها تکیه کنید.

Tip number seven.

نکته شماره هفت از

Use context clues.

سرنخ های زمینه استفاده کنید.

We're talking about thinking in English, so let me explain.

ما در مورد تفکر به زبان انگلیسی صحبت می کنیم، پس اجازه دهید توضیح دهم.

When you encounter unfamiliar words or expressions in English,

وقتی با کلمات یا عبارات ناآشنا در زبان انگلیسی مواجه می شوید،

don't get frustrated or nervous.

ناامید و عصبی نشوید.

Remember, we talked about being calm, cool, calm and collected.

یادش بخیر، ما در مورد خونسرد، خونسرد، آرام و جمع صحبت کردیم.

Don't get frustrated or nervous.

ناامید و عصبی نشوید.

Instead, try to understand their meaning based on the

در عوض، سعی کنید معنای آنها را بر اساس

context in which they are used.

زمینه ای که در آن استفاده می شود، درک کنید.

We're talking about thinking in English, so look at the text, look at what the

ما در مورد تفکر به زبان انگلیسی صحبت می کنیم، بنابراین به متن نگاه کنید، ببینید

word, where the word is located, and try to think about what's going on.

کلمه چیست، کلمه در کجا قرار دارد و سعی کنید به آنچه در حال وقوع است فکر کنید.

This will help you rely less on translations and focus more on

این به شما کمک می کند کمتر به ترجمه ها تکیه کنید و بیشتر روی

understanding the overall message.

درک پیام کلی تمرکز کنید.

In other words, it will help you think more in English.

به عبارت دیگر، به شما کمک می کند بیشتر به زبان انگلیسی فکر کنید.

Remember, these tips are going to help you transform your English.

به یاد داشته باشید، این نکات به شما کمک می کند زبان انگلیسی خود را تغییر دهید.

It's possible, my friend, I believe in you.

ممکن است دوست من، من به تو ایمان دارم.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

Just apply these tips that you're learning.

فقط این نکاتی را که یاد می گیرید به کار ببرید.

Tip number eight.

نکته شماره هشت

Keep a journal.

نگه داشتن یک مجله.

Keep a journal.

نگه داشتن یک مجله.

I actually have.

من در واقع دارم.

Tons of journals.

هزاران ژورنال

Now I have these journals sitting right here.

حالا من این مجلات را اینجا دارم.

I use journals for many different aspects of my business, but I also

من از مجلات برای بسیاری از جنبه های مختلف کسب و کار خود استفاده می کنم، اما

use them for personal reasons.

به دلایل شخصی نیز از آنها استفاده می کنم.

I write down many things.

من خیلی چیزها را یادداشت می کنم.

I write down things when I'm having my worship studying the Bible.

وقتی مشغول عبادت و مطالعه کتاب مقدس هستم، چیزهایی را یادداشت می کنم.

I write down things that pop up into my head throughout the day.

چیزهایی را که در طول روز به ذهنم خطور می کند را یادداشت می کنم.

When you keep a journal, you'll notice that you'll be able to start

هنگامی که یک دفترچه یادداشت می کنید، متوجه خواهید شد که می توانید

thinking in English even more.

حتی بیشتر به زبان انگلیسی فکر کنید.

You see, start writing a journal in English on a regular basis.

ببینید، شروع به نوشتن یک مجله به زبان انگلیسی به طور منظم کنید.

For example, write about your thoughts, write about your

به عنوان مثال، در مورد افکار خود بنویسید ، در مورد

feelings, and your experiences.

احساسات و تجربیات خود بنویسید.

This will help you practice thinking in English and improve your

این به شما کمک می کند تفکر انگلیسی را تمرین کنید و

writing skills at the same time.

همزمان مهارت های نوشتاری خود را بهبود ببخشید.

Remember, it doesn't have to be long.

به یاد داشته باشید، لازم نیست طولانی باشد.

It's just getting into the habit of writing in your journal on a regular

این فقط عادت به نوشتن در ژورنال خود به طور منظم است،

basis, forcing yourself to organize your thoughts, to organize your ideas.

خود را مجبور می کنید افکار خود را سازماندهی کنید، ایده های خود را سازماندهی کنید.

To lay out using words, what you experienced throughout the day, improving

با استفاده از کلمات، آنچه را که در طول روز تجربه کرده اید، بیان کنید و

your ability to think in English.

توانایی شما در تفکر به زبان انگلیسی را بهبود بخشد.

Tip number nine, engage in conversations with native English speakers.

نکته نهم، در گفتگو با انگلیسی زبانان بومی شرکت کنید.

Now, before I break this down, I want to remind you of something

اکنون، قبل از اینکه این موضوع را تجزیه و تحلیل کنم، می‌خواهم چیزی را به شما یادآوری کنم که

native English speakers.

انگلیسی زبانان مادری هستند.

We're nice people.

ما مردم خوبی هستیم

Now, there are always gonna be some people that are not nice,

حالا، همیشه افرادی هستند که خوب نیستند،

but in general, we're nice.

اما به طور کلی، ما خوب هستیم.

Come on now.

حالا بیا. به

Look at my smile.

Come on now.

لبخند من نگاه کن

حالا بیا.

Go ahead.

برو جلو.

You can smile too.

شما هم می توانید لبخند بزنید.

Listen, we're generally, we're nice people, so engage in conversations.

گوش کن، ما عموماً آدم‌های خوبی هستیم ، پس وارد گفتگو شوید.

Don't be shy.

خجالتی نباش

We'll talk to you now, again, as your teacher, of course, it's a little bit

ما اکنون با شما صحبت خواهیم کرد، دوباره، به عنوان معلم شما، البته، کمی

different because I'm here, I'm teaching you a lesson, but we're speaking

متفاوت است زیرا من اینجا هستم، به شما درس می دهم، اما ما در

about when you are in an environment where English speakers are around you.

مورد زمانی صحبت می کنیم که شما در محیطی هستید که انگلیسی بلندگوها در اطراف شما هستند

Or even online English forums or or Facebook groups engage in conversations.

یا حتی انجمن های آنلاین انگلیسی یا یا گروه های فیس بوک در حال گفتگو هستند.

Let me break it down.

بگذار آن را بشکنم.

It is important to seek opportunities to engage in conversations

این مهم است که به دنبال فرصت هایی برای شرکت در مکالمه

with native English speakers.

با انگلیسی زبانان بومی باشید.

If you don't personally know any native English speakers, you can find online

اگر شخصاً زبان مادری انگلیسی را نمی شناسید ، می توانید

forums and start speaking to people there.

انجمن های آنلاین را پیدا کنید و شروع به صحبت با مردم در آنجا کنید.

This will help you gain more confidence in your English and also help you think.

این به شما کمک می کند تا در زبان انگلیسی خود اعتماد بیشتری به دست آورید و همچنین به شما کمک می کند فکر کنید.

Faster in English.

سریعتر در انگلیسی

This is the goal to think faster in English practice.

هدف این است که در تمرین انگلیسی سریعتر فکر کنید.

You can be at home having your keyboard and typing.

شما می توانید در خانه باشید و صفحه کلید خود را داشته باشید و تایپ کنید.

Start the conversation.

گفتگو را شروع کنید.

You can do it.

شما می توانید آن را انجام دهید.

Tip number 10.

نکته شماره 10.

Tip number 10.

نکته شماره 10. از

I want you to pay close attention to be patient and.

شما می خواهم که توجه زیادی داشته باشید تا صبور باشید و.

Persistent.

مداوم.

It is important to remember that thinking in English is a skill that

مهم است که به یاد داشته باشید که تفکر به زبان انگلیسی مهارتی است که

takes time and practice to develop.

توسعه آن به زمان و تمرین نیاز دارد.

Please, my friend, please be patient with your self and keep going even when it gets

خواهش میکنم دوست من لطفا با خودت صبور باش و حتی وقتی سخت میشه ادامه بده

difficult, because it will get difficult.

چون سخت میشه.

Over time, you'll start to notice how much easier it is for you to think in English.

با گذشت زمان، متوجه خواهید شد که چقدر راحت تر به زبان انگلیسی فکر می کنید.

In other words, don't give up these tips that I'm sharing with you.

به عبارت دیگر، این نکاتی را که با شما در میان می‌گذارم، رها نکنید.

Put them into practice and be patient with yourself.

آنها را عملی کنید و با خودتان صبور باشید.

You are amazing.

You're learning another language.

شما شگفت انگیز هستید.

شما در حال یادگیری زبان دیگری هستید.

You're already awesome.

شما در حال حاضر عالی هستید.

You're amazing.

تو شگفت انگیزی

Be patient with yourself.

با خودت صبور باش

You're learning a brand new technique, a brand new skill, and your brain

شما در حال یادگیری یک تکنیک کاملاً جدید، یک مهارت کاملاً جدید هستید و مغز شما

needs time to adapt, but practice more and more practice makes progress.

برای سازگاری نیاز به زمان دارد، اما تمرین بیشتر و بیشتر باعث پیشرفت می شود.

You like that.

شما آن را دوست دارید.

Practice makes progress.

تمرین باعث پیشرفت می شود.

I believe in you and I want you to believe in yourself.

من به تو ایمان دارم و می خواهم خودت را باور کنی.

I hope you enjoyed this lesson.

امیدوارم از این درس لذت برده باشید.

Remember to speak English and I'll talk to you next time.

یادت باشه انگلیسی صحبت کنی و دفعه بعد باهات صحبت میکنم.

I have decided, Hey, you still there?

من تصمیم گرفتم، هی، هنوز آنجایی؟

You know what time it is?

میدونی ساعت چنده؟

It's story time.

زمان داستان است

Hey, I said it story time.

هی گفتم زمان داستان

All right, so I wanna tell you this story, and this is a story also about.

بسیار خوب، پس من می خواهم این داستان را برای شما تعریف کنم ، و این نیز یک داستان در مورد آن است.

Thinking.

فكر كردن.

So there's something very interesting about females, right?

بنابراین یک چیز بسیار جالب در مورد زنان وجود دارد، درست است؟

We are very unique now, guys, we love you too.

ما الان خیلی منحصر به فرد هستیم، بچه ها، ما هم شما را دوست داریم.

But there's something that females are able to do that I've noticed that

اما کاری وجود دارد که زنان قادر به انجام آن هستند که من متوجه شده ام که

guys, our brothers are not able to do.

بچه ها، برادران ما قادر به انجام آن نیستند.

Honestly, I haven't seen it happen ever, but maybe, maybe

راستش من تا به حال ندیده ام که این اتفاق بیفتد، اما شاید، شاید

you are an exception to the rule.

شما از این قاعده مستثنی باشید.

Let me explain.

بگذار توضیح بدهم.

So.

بنابراین.

I was teaching this class in South Korea.

من این کلاس را در کره جنوبی تدریس می کردم. ساعت

It was an early morning class 6:00 AM very early, and I had four students in

6 صبح خیلی زود کلاس صبح بود و من چهار شاگرد در

the class, three gentlemen and one woman.

کلاس داشتم، سه آقا و یک خانم.

Now, on this day, only two individuals came to class.

حالا در این روز فقط دو نفر به کلاس آمدند.

Sometimes, you know, it was a little early.

بعضی وقتا میدونی یه کم زود بود

It's hard to get up in the morning.

بیدار شدن در صبح سخت است.

So the female and one of the guys came to class.

بنابراین زن و یکی از بچه ها به کلاس آمدند.

Now I really enjoyed both of their company, right?

حالا من واقعاً از همراهی هر دوی آنها لذت بردم، درست است؟

So on this day I said, you know what?

بنابراین در این روز گفتم، می دانید چیست؟

Let's kind of just take it easy.

بیایید یک جورهایی راحت باشیم.

We took a break from the lesson and we just enjoyed having

ما از درس استراحت کردیم و فقط از

a conversation in English.

مکالمه به زبان انگلیسی لذت بردیم.

And during the conversation, the guy was telling us about his wife, and

و در حین صحبت، آن مرد از همسرش به ما می گفت و

we were trying to explain to him.

ما سعی می کردیم برای او توضیح دهیم.

How women think and he, he wasn't getting it.

چگونه زنان فکر می کنند و او، او آن را دریافت نمی کرد.

And I said, okay, I want us to stop really quickly, and let's

و من گفتم، باشه، می‌خواهم خیلی سریع توقف کنیم، و

say his name was James, right?

فرض کنیم اسمش جیمز بود، درست است؟

I said, James, I want to show you something.

گفتم جیمز، می‌خواهم چیزی را به تو نشان دهم.

Now, the woman was Korean, right?

حالا اون زن کره ای بود، درسته؟

I am African American.

من آفریقایی آمریکایی هستم.

She was Korean.

او کره ای بود.

I said, James, I want to show you something.

گفتم جیمز، می‌خواهم چیزی را به تو نشان دهم.

I said, women, we have a natural ability to know what each other is thinking.

گفتم، خانم‌ها، ما یک توانایی طبیعی داریم که بدانیم همدیگر چه فکری می‌کند.

No matter what co, like we know what we're thinking.

مهم نیست چه کاری، مثل اینکه می دانیم به چه فکر می کنیم.

He said, what do you mean?

گفت منظورت چیه؟

He said, that's not possible.

او گفت، این امکان پذیر نیست.

I said, watch now, we didn't plan this.

گفتم حالا ببین، ما این را برنامه ریزی نکردیم.

We didn't decide on a topic, nothing.

ما در مورد موضوعی تصمیم نگرفتیم، هیچ چیز.

I said, James, watch, and I immediately turned my gaze to the woman.

گفتم جیمز تماشا کن و بلافاصله نگاهم را به سمت زن چرخاندم. بهش

I looked at her and I said, nothing for about 10 seconds.

نگاه کردم و گفتم 10 ثانیه هیچی.

We just looked each other in the eye.

فقط تو چشمای همدیگه نگاه کردیم

At the end of that 10 seconds I said, Mm-hmm.

در پایان آن 10 ثانیه گفتم، ممممم.

And I looked back at James.

و دوباره به جیمز نگاه کردم.

James was sitting there like, what just happened?

جیمز آنجا نشسته بود ، انگار چه اتفاقی افتاده است؟

Then I asked the woman, tell me what I said, and she said

بعد از آن زن پرسیدم که بگو چه گفتم و او

exactly what I was thinking.

دقیقاً همان چیزی را که من فکر می کردم گفت.

Now, of course, James was in shock, but she and I, we just laughed.

حالا، البته، جیمز در شوک بود، اما من و او فقط می خندیدیم.

Why?

چرا؟

Because as women, we already knew that we had this innate ability to

چون ما به عنوان زن، از قبل می‌دانستیم که این توانایی ذاتی برای

understand each other, to know what we were thinking without saying

درک همدیگر را داریم، بدون گفتن

anything now, Just as a sidebar, this is why, to be very honest guys.

چیزی الان به چه چیزی فکر می‌کنیم، فقط به عنوان یک نوار کناری، به همین دلیل است، بچه‌ها خیلی صادقانه.

We apologize, we expect you guys to know what we're thinking because as

ما عذرخواهی می کنیم، ما انتظار داریم شما بچه ها بدانید که ما به چه چیزی فکر می کنیم، زیرا به عنوان یک

women we understand each other, right?

زن ما یکدیگر را درک می کنیم، درست است؟

So guys, husbands, we understand sometimes you get a little stressed

پس بچه‌ها، شوهران، ما می‌دانیم که گاهی اوقات کمی استرس می‌گیرید،

because your wifes, they want you to know what they're thinking.

زیرا همسران شما می‌خواهند شما بدانید که به چه فکر می‌کنند.

You just don't have that ability many times and it's okay.

شما فقط چند بار آن توانایی را ندارید و اشکالی ندارد.

So women, as women, we have to do better.

بنابراین زنان، به عنوان زنان، باید بهتر عمل کنیم.

We have to.

Explain to our, our husbands and our spouse, we have to explain to

ما باید.

برای خودمان، شوهرمان و همسرمان توضیح دهیم،

them when we're thinking, right?

وقتی فکر می کنیم باید به آنها توضیح دهیم، درست است؟

So that's just, you know, truth.

پس این فقط حقیقت است.

All right?

So, but again, in that moment he realized, oh my goodness, you guys

خیلی خوب؟

بنابراین، اما دوباره، در آن لحظه او متوجه شد، خدای من، شما بچه ها

actually understood each other.

در واقع یکدیگر را درک می کنید.

And I laughed and she laughed as well, because again, it was not planned.

و من خندیدم و او هم خندید، چون باز هم برنامه ریزی نشده بود.

And I had always done it with American women because I'm an American.

و من همیشه این کار را با زنان آمریکایی انجام داده بودم، زیرا من یک آمریکایی هستم.

But I knew even though she was Korean, we would be able to understand each

اما می‌دانستم با وجود اینکه او کره‌ای است، ما می‌توانیم

other even without saying words.

همدیگر را بدون گفتن کلمات درک کنیم.

Honestly, I think it's a gift from God because I've seen it happen.

راستش را بخواهید، فکر می کنم این یک هدیه از طرف خداوند است، زیرا من این اتفاق را دیده ام.

Another sidebar.

نوار کناری دیگر.

Whenever we play games and we have men against women, the women always win.

هر وقت بازی می کنیم و مردان در مقابل زنان قرار می گیرند، همیشه زنان برنده می شوند.

If it's anything dealing with like a mental game, the women win, not

اگر با هر چیزی مانند یک بازی ذهنی برخورد شود، زنان برنده می‌شوند، نه به این

because the men aren't smart, extremely intelligent, but we as women have

دلیل که مردان باهوش و فوق‌العاده باهوش نیستند، بلکه ما به عنوان زن این

the ability to pass messages to each other without saying anything.

توانایی را داریم که بدون گفتن چیزی به یکدیگر پیام بدهیم.

I don't know how it works.

من نمی دانم چگونه کار می کند.

I don't know what God did, but it definitely happens, especially

نمی‌دانم خدا چه کرد، اما قطعاً این اتفاق می‌افتد، مخصوصاً

with my best friend from college.

با بهترین دوستم در دانشگاه.

Oh my goodness.

اوه خدای من.

We can be across the room, have a full conversation and never say, A word.

ما می توانیم آن طرف اتاق باشیم، یک مکالمه کامل داشته باشیم و هرگز یک کلمه نگوییم.

So men be careful.

پس مردها مراقب باشند.

But yes, so that's just an example of one of the amazing abilities that women have.

اما بله، پس این تنها نمونه ای از یکی از توانایی های شگفت انگیزی است که زنان دارند.

And gentlemen, we know you have amazing abilities too, but right

و آقایان، ما می دانیم که شما نیز توانایی های شگفت انگیزی دارید، اما در

now we talking about the women.

حال حاضر در مورد زنان صحبت می کنیم.

I hope you guys enjoyed this story.

امیدوارم از این داستان لذت برده باشید.

I hope you have an awesome week, and I'll talk to you in the next lesson.

امیدوارم هفته خوبی داشته باشید و در درس بعدی با شما صحبت خواهم کرد.