What's the Difference? Lend vs Borrow | Remember vs Remind | Bring vs Take

Imagine taking a road trip and you turn your car onto a road with a

تصور کنید یک سفر جاده ای دارید و ماشین خود را به جاده ای با

one-way sign.

تابلوی یک طرفه می چرخانید.

You know that means that you and everyone else can only drive in one

می دانید که این بدان معناست که شما و دیگران فقط می توانید در یک

direction. No one can drive in the opposite direction.

جهت رانندگی کنید. هیچ کس نمی تواند در جهت مخالف رانندگی کند.

Some English verbs are just like that.

برخی از افعال انگلیسی دقیقاً اینگونه هستند.

They describe a similar action, but from different perspectives.

آنها یک عمل مشابه را توصیف می کنند، اما از دیدگاه های متفاوت.

It's almost like viewing the action through a different lens to

تقریباً مانند این است که عمل را از دریچه‌ای دیگر مشاهده کنید تا

elaborate the direction of the action or the use of the verb depends

جهت آن عمل یا استفاده از فعل بستگی

on who is performing it and who is receiving it. For example,

به این دارد که چه کسی آن را انجام می‌دهد و چه کسی آن را دریافت می‌کند. مثلاً

for simplicity, I like to call these types of verbs one-way verbs.

برای سادگی، من دوست دارم این نوع افعال را افعال یک طرفه بنامم. در

Pretty simple right now, although these verbs may be similar in meaning,

حال حاضر بسیار ساده است، اگرچه این افعال ممکن است از نظر معنی مشابه باشند، اما

they are not interchangeable because perspective matters.

قابل تعویض نیستند زیرا دیدگاه اهمیت دارد.

Let me give you this example. You can lend a book to your friend,

اجازه بدهید این مثال را برای شما بزنم. شما می توانید کتابی را به دوستتان قرض دهید،

but you cannot lend a book to yourself.

اما نمی توانید کتابی را به خودتان قرض دهید.

You can borrow a book from your friend,

شما می توانید یک کتاب از دوستتان قرض بگیرید،

but you cannot borrow a book from yourself.

اما نمی توانید از خودتان کتابی بگیرید.

The choice between lend and borrow depends on perspective

انتخاب بین قرض و قرض بستگی به دیدگاه

and understanding.

و درک دارد.

This perspective is crucial in order to use these verbs correctly.

این دیدگاه برای استفاده صحیح از این افعال بسیار مهم است.

For example, have you ever heard someone say,

به عنوان مثال، آیا تا به حال شنیده اید که کسی بگوید،

I learned her how to, I learned her how to drive,

من به او یاد گرفتم که چگونه رانندگی کند، من او را یاد گرفتم که چگونه رانندگی کند،

or maybe she learned me, she learned me how to drive,

یا شاید او من را یاد گرفت، او به من یاد داد که چگونه رانندگی کنم،

when in fact what we need to use is teach.

در حالی که در واقع چیزی که ما باید از آن استفاده کنیم آموزش است.

She taught me how to drive.

او به من یاد داد که چگونه رانندگی کنم.

I taught her how to drive or what about this?

من به او یاد دادم که چگونه رانندگی کند یا در مورد این چطور؟

I borrowed her some money when in fact what we need to use is

من مقداری پول از او قرض گرفتم در حالی که در واقع چیزی که باید از آن استفاده کنیم

to lend. I lent her some money.

قرض دادن است. مقداری پول به او قرض دادم.

These examples represent common mistakes when the perspective of the

این مثال‌ها نشان‌دهنده اشتباهات رایج زمانی است که دیدگاه

action is misunderstood, the verbs learn and borrow.

عمل اشتباه فهمیده می‌شود، افعال یاد می‌گیرند و قرض می‌گیرند.

Describe the action from the perspective of the person receiving,

عمل را از منظر دریافت کننده،

receiving information or receiving an item.

دریافت کننده اطلاعات یا دریافت کننده یک مورد توصیف کنید.

Whereas the verbs teach and lend,

در حالی که افعال آموزش می دهند و امانت می دهند،

describe an action from the perspective of the person giving knowledge or giving

یک عمل را از دیدگاه فردی که دانش می دهد یا

an item. When these perspectives are confused,

چیزی را می دهد توصیف می کند. وقتی این دیدگاه‌ها اشتباه می‌شوند،

not only does it sound like a mistake in the sentence,

نه تنها مانند یک اشتباه در جمله به نظر می‌رسد،

but it also can lead to miscommunication and that's why it's so

بلکه می‌تواند منجر به اشتباه در برقراری ارتباط شود و به همین دلیل است که

important to grasp this understanding of perspective or again,

درک این درک از دیدگاه بسیار مهم است،

as I like to call them one-way verbs. In fact,

همانطور که من دوست دارم آنها را افعال یک طرفه بنامم. . در واقع،

you can think about understanding these verbs just like you might understand the

شما می‌توانید به درک این افعال فکر کنید، همانطور که ممکن است

rules of the road and when you understand how to use these verbs

قوانین جاده را درک کنید و وقتی نحوه استفاده صحیح از این افعال را بدانید،

correctly, it helps you avoid collisions in your English conversations.

به شما کمک می‌کند از برخورد در مکالمات انگلیسی خود جلوگیری کنید.

In this confident English lesson.

در این درس انگلیسی با اعتماد به نفس.

Today we're going to explore several examples of these one-way verbs,

امروز قصد داریم چندین نمونه از این افعال یک طرفه را بررسی کنیم،

including lend and borrow, bring and take,

از جمله قرض دادن و قرض کردن، بیاوریم و بگیریم،

remind and remember so that you can use them correctly in

یادآوری کنیم و به خاطر بسپاریم تا بتوانید از آنها به درستی در

conversations and avoid those common traps of miscommunication.

مکالمات استفاده کنید و از آن تله های رایج ارتباط نادرست جلوگیری کنید.

Now, before we go any further, if this is your first time here, welcome.

حالا، قبل از اینکه بیشتر از این پیش برویم، اگر اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید.

I'm Annemarie, an English confidence in fluency Coach.

من آنماری هستم، یک مربی انگلیسی که تسلط کافی را دارد.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

If you'd love to discover hundreds of confident English lessons just like this

اگر دوست دارید صدها درس انگلیسی با اعتماد به نفس مانند این

one, I've got all of that and more over at my Speak Confident English website.

درس را بیابید، من همه اینها و بیشتر را در وب سایت Speak Confident English خود آورده ام.

Let's start off right away with two of the most commonly confused verbs.

بیایید بلافاصله با دو مورد از رایج ترین فعل های اشتباه شروع کنیم.

Lend and borrow.

قرض بدهید و قرض بگیرید.

These two verbs describe the same action of transferring

این دو فعل همان عمل انتقال

something temporarily from one person to another,

موقت چیزی را از فردی به فرد دیگر،

but from different perspectives.

اما از منظرهای متفاوت توصیف می کنند.

Lend is from the person giving something to someone else for a

قرض از طرف شخصی است که چیزی را برای

temporary period of time and borrow is from the perspective of someone

مدت موقت به دیگری می دهد و قرض گرفتن از دیدگاه شخصی است که

receiving an item temporarily.

یک کالا را به طور موقت دریافت می کند.

I highlighted earlier there's a common mistake with a sentence such as I

قبلاً به این نکته اشاره کردم که یک اشتباه رایج با جمله ای وجود دارد، مثلاً

borrowed her some money.

مقداری پول از او قرض گرفتم.

If you are the person giving money to her,

اگر شما فردی هستید که به او پول می دهید،

then what we need here is Lent. I lent her some money.

پس چیزی که در اینجا به آن نیاز داریم روزه است. مقداری پول به او قرض دادم. در

Here are a few more example sentences. May I borrow your pen please?

اینجا چند جمله مثال دیگر آورده شده است. آیا می توانم قلم شما را قرض بگیرم؟

I need to sign this check. By using borrow,

من باید این چک را امضا کنم. با استفاده از قرض،

I indicate that I will be the one to receive that pen.

نشان می دهم که من کسی هستم که آن خودکار را دریافت می کنم.

Now let's change this up just a bit.

حالا بیایید این را کمی تغییر دهیم. آیا

Could you lend me your pin?

می توانید پین خود را به من قرض دهید؟

I need to sign this check real quick. In this sentence,

من باید این چک را خیلی سریع امضا کنم. در این جمله

I'm indicating that you are the one who will be giving something to me and

من نشان می دهم که شما هستید که چیزی به من می دهید و

our third example, Rachel lent me her dress for the party.

مثال سوم ما، راشل لباس خود را برای مهمانی به من قرض داد.

I'm so glad I could borrow it here.

من خیلی خوشحالم که می توانم آن را از اینجا قرض بگیرم.

Rachel is the one giving me the dress and I am the one receiving

راشل کسی است که لباس را به من می دهد و من آن را دریافت می کنم

it. Before we move on to our next pair of verbs,

. قبل از اینکه به جفت افعال بعدی خود برویم،

I've got one more example sentence,

یک جمله مثال دیگر دارم،

but this time I want you to pause and think about which verb is the correct verb

اما این بار از شما می خواهم مکث کنید و فکر کنید که کدام فعل صحیح است

to use. May I, a few coins to pay the parking meter.

. اجازه بدهید چند سکه برای پرداخت پارکومتر.

I'll pay you back tomorrow. Think for a moment.

فردا پولت رو پس میدم یک لحظه فکر کنید.

Will you be giving money or receiving money? If you thought borrow,

آیا پول می دهید یا پول می گیرید؟ اگر فکر کردید قرض بگیرید،

you're exactly right, may I borrow a few coins to pay the parking meter?

دقیقا درست می گویید، می توانم چند سکه برای پرداخت پارکومتر قرض کنم؟

I'll pay you back tomorrow.

فردا پولت رو پس میدم

Our second pair of verbs on this list are give and take.

جفت دوم افعال ما در این لیست دادن و گرفتن هستند.

While lend and borrow focused on transferring something temporarily,

در حالی که قرض دادن و قرض دادن بر انتقال موقت چیزی متمرکز است،

give and take focus on transferring possession,

تمرکز را بر انتقال مالکیت بدهید و بگیرید ،

but from opposite ends of the transaction.

اما از طرف مقابل معامله.

The verb give is from the perspective of someone offering something to someone

فعل دادن از منظر کسی است که چیزی را به دیگری عرضه می کند

else and of course take is from the perspective of someone

و البته گرفتن از منظر کسی است که

receiving something from someone else. For example,

چیزی را از دیگری دریافت می کند . به عنوان مثال،

our new neighbors greeted us and gave us a homemade pie by using

همسایه های جدید ما به ما خوش آمد گفتند و با استفاده از هدیه به ما یک پای خانگی دادند

give. In this example,

. در این مثال،

I'm indicating that it's our neighbors who are offering that homemade

من نشان می‌دهم که همسایگان ما هستند که آن

pie to us. Example number two,

پای خانگی را به ما عرضه می‌کنند. مثال شماره دو،

I'll take a few samples to our customers so they can see the different color

من چند نمونه برای مشتریانمان می‌برم تا بتوانند گزینه‌های رنگی مختلف را ببینند

options. Let's think about this one carefully.

. بیایید در مورد این یکی با دقت فکر کنیم.

If I'm going to meet with my customers in the end,

اگر قرار است در نهایت با مشتریانم ملاقات کنم،

my plan is to give them these samples. However,

برنامه من این است که این نمونه ها را به آنها بدهم. اما ممکن است

at the moment of saying this sentence to my colleague, for example,

در لحظه گفتن این جمله به همکارم، مثلاً

I may be at the office where I have a variety of marketing materials

در دفتری باشم که انواع مطالب بازاریابی در آن وجود داشته باشد

and I'm going to accept some of these from the office.

و برخی از اینها را از دفتر بپذیرم.

I'm going to receive them from the office.

من می روم آنها را از اداره دریافت کنم.

I'm going to take them with me and then go to my customers and

من آنها را با خودم می برم و سپس به مشتریانم می روم و

I'll give those samples.

آن نمونه ها را می دهم.

I'll offer them to my clients so they can look at them and see all of the

من آنها را به مشتریانم پیشنهاد می کنم تا بتوانند به آنها نگاه کنند و همه

different options.

گزینه های مختلف را ببینند.

Here we can see how important having that clear perspective is.

در اینجا می‌توانیم ببینیم که داشتن این دیدگاه روشن چقدر مهم است.

Now let me give you one more example sentence and again this time I want you to

حالا اجازه بدهید یک جمله مثال دیگر به شما بدهم و دوباره این بار از شما می‌خواهم که

identify the correct verb please some more cake.

فعل صحیح لطفاً کمی بیشتر کیک را شناسایی کنید. خیلی

We bought way too much from the bakery. What do you think?

زیاد از نانوایی خریدیم. نظر شما چیست؟

Are you the one offering or receiving? If you said take,

آیا شما پیشنهاد دهنده هستید یا دریافت می کنید؟ اگه گفتی بگیر

you're absolutely right.

کاملا درست میگی

I'm asking you to please accept or receive more

من از شما می خواهم که لطفاً کیک بیشتری را بپذیرید یا دریافت کنید

cake to take some more because we have way too much. Okay,

تا کمی بیشتر بگیرید زیرا ما خیلی زیاد داریم. خوب،

our third pair continues with this verb take,

جفت سوم ما با این فعل take ادامه می‌یابد،

but now we're going to compare it with bring and it changes the meaning and

اما حالا می‌خواهیم آن را با آوردن مقایسه کنیم و معنی را تغییر می‌دهد و

focus a bit with bring and take.

با آوردن و گرفتن کمی تمرکز می‌کند.

Our focus is on the movement of something. However,

تمرکز ما بر حرکت چیزی است. با این حال،

the direction of that movement depends on the speaker's.

جهت آن حرکت به گوینده بستگی دارد.

Location bring is from the perspective of something moving

مکان یابی از منظر چیزی است که به

toward the speaker's location, whereas take is the opposite.

سمت مکان گوینده حرکت می کند، در حالی که گرفتن برعکس است.

It indicates movement away from the speaker's location.

نشان دهنده دور شدن از محل گوینده است.

For example,

برای مثال،

if I say our new neighbors greeted us and brought us a homemade

اگر بگویم همسایه‌های جدید ما به ما سلام کردند و یک پای خانگی برای ما آوردند،

pie here I'm highlighting the movement of that homemade pie

حرکت آن پای خانگی

from their home to my location.

از خانه آنها به محل من را برجسته می‌کنم.

Example number two,

مثال شماره دو

if my brother doesn't take his car today,

اگر برادرم امروز ماشینش را نبرد

I'll bring the cases of water to the picnic myself.

من خودم کیس های آب را به پیک نیک می آورم.

Let's break this sentence down because it is a bit complicated.

بیایید این جمله را بشکنیم چون کمی پیچیده است.

There are some underlying assumptions we have or a larger

برخی از مفروضات اساسی ما یا یک

picture that we need to think about in order to really understand the

تصویر بزرگتر وجود دارد که باید به آنها فکر کنیم تا واقعاً

difference between take and bring in this sentence. So first,

تفاوت بین گرفتن و آوردن در این جمله را درک کنیم. پس ابتدا

let's say that my brother and I both live at home.

فرض کنید من و برادرم هر دو در خانه زندگی می کنیم.

We both have a car and both my brother and I plus

ما هر دو ماشین داریم و من و برادرم به اضافه

several family members and maybe some friends are going to have a picnic

چند نفر از اعضای خانواده و شاید برخی از دوستان قرار است

somewhere later today and at this point in time it is

بعداً امروز در جایی پیک نیک داشته باشند و در این برهه از زمان

unclear as to whether my brother will take his car. Now remember,

مشخص نیست که آیا برادرم ماشینش را خواهد برد یا خیر. حالا به یاد داشته باشید،

I'm the speaker and I'm in a specific location at this time,

من سخنران هستم و در این زمان در یک مکان خاص هستم،

so if he takes his car, the picnic,

بنابراین اگر او ماشینش، پیک نیک را برد،

he is moving away from my current location. Now again,

از مکان فعلی من دور می شود. اکنون باز هم

it's unclear as to whether he will do this. If he does,

مشخص نیست که آیا او این کار را خواهد کرد یا خیر. اگر این کار را بکند،

he can take all of the water with him. If he doesn't,

می تواند تمام آب را با خود ببرد. اگر این کار را نکند،

if he decides to ride his bike, well,

اگر تصمیم بگیرد دوچرخه‌اش را سوار کند، خوب،

it would be pretty tough to carry a lot of cases of water on his bike,

حمل مقدار زیادی آب روی دوچرخه‌اش بسیار سخت است،

so if he determines not to take his car,

بنابراین اگر تصمیم بگیرد که ماشینش را نبرد،

then I will put all those cases in my car and bring them with me.

همه آن موارد را می‌گذارم. در ماشین من و آنها را با خودم بیاورم.

I'm moving toward my location at the picnic.

من به سمت مکانم در پیک نیک حرکت می کنم.

Once again with this particular sentence,

یک بار دیگر با این جمله خاص،

we can see how important it is to understand the perspective in order to

می‌توان فهمید که درک پرسپکتیو برای

make the correct choice with these verbs bring and take.

انتخاب صحیح با این افعال آوردن و بردن چقدر مهم است.

Let's take a look at one more example.

بیایید به یک مثال دیگر نگاهی بیندازیم. آیا

Could you take the kids to soccer practice tomorrow with this particular

می توانید با این سوال خاص بچه ها را فردا به تمرین فوتبال ببرید

question?

It's understood that the speaker expects the listener to go from

؟

قابل درک است که گوینده انتظار دارد شنونده از

the current location where I am as the speaker to the soccer

محل فعلی که من به عنوان سخنران هستم به

practice location with the kids. Now, again, as you may have guessed,

محل تمرین فوتبال با بچه ها برود. اکنون، دوباره، همانطور که ممکن است حدس زده باشید،

I do have a practice sentence for you.

یک جمله تمرینی برای شما دارم. از

I want you to choose whether to use the verb bring or take in this sentence

شما می خواهم انتخاب کنید که آیا از فعل bring یا take در این جمله

please the groceries inside.

please the groceries داخل استفاده کنید.

Are those groceries going away from or coming

آیا آن مواد غذایی

toward my location as the speaker?

به عنوان سخنران از محل من خارج می شوند یا به سمت آن می آیند؟

Please bring the groceries inside. Okay,

لطفا مواد غذایی را داخل بیاورید. خوب،

we have just a few more examples before we get to what I think might be the two

ما فقط چند مثال دیگر داریم قبل از اینکه به دو فعل که فکر می‌کنم ممکن است این دو

verbs that I most often hear mistakes with,

فعل باشد که اغلب اشتباهات آنها را می‌شنویم،

remember and remind before we get there,

قبل از رسیدن به آنجا به یاد می‌آورم و یادآوری می‌کنم،

let's get to send and receive both of these verbs.

اجازه دهید هر دوی این فعل‌ها را ارسال و دریافت کنیم.

Describe the movement of an item or a message yet once again from

حرکت یک آیتم یا یک پیام را بار دیگر از

very different perspectives.

منظرهای بسیار متفاوت توصیف کنید.

Send is focused on the perspective of someone transmitting something and

ارسال بر منظر کسی که چیزی را منتقل می کند متمرکز است و

receive is from the perspective of someone getting something.

دریافت از منظر کسی است که چیزی را دریافت می کند.

For example,

به عنوان مثال، امروز بعداً یک

I'll send you an email with the details later today I'm using send

ایمیل با جزئیات برای شما ارسال می‌کنم.

because I am the one that is going to transmit some information in that email.

Example number two,

مثال شماره دو،

she received a package from her friend in the mail here,

او بسته ای را از دوستش از طریق پست در اینجا دریافت کرده است،

of course receive indicates that this particular person is the one who got

البته دریافت نشان می دهد که این شخص خاص همان کسی است که

something in the mail and now it's your turn.

چیزی در پست دریافت کرده است و اکنون نوبت شماست. از

I want you to fill in the blanks of this sentence using send

شما می خواهم با استفاده از ارسال

or receive. I didn't your message.

یا دریافت، جاهای خالی این جمله را پر کنید. من پیام شما را ندادم آیا

Could you again, if you thought I didn't receive your message,

می‌توانید دوباره، اگر فکر می‌کنید پیام شما را دریافت نکرده‌ام،

could you send it again? You're absolutely right.

می‌توانید دوباره آن را ارسال کنید؟ کاملا حق با شماست

Our next verb pair is teach and learn.

جفت فعل بعدی ما آموزش و یادگیری است.

I highlighted at the beginning of this lesson that this is one of those verb

در ابتدای این درس تاکید کردم که این یکی از آن جفت‌های فعل است

pairs where I often hear mistakes and those mistakes might come from

که اغلب اشتباهاتی در آن می‌شنوم و ممکن است این اشتباهات از

direct translation in your native language. In English,

ترجمه مستقیم به زبان مادری شما باشد. در زبان انگلیسی،

we have to be so careful about making sure we understand the perspective to

ما باید بسیار مراقب باشیم تا مطمئن شویم که دیدگاه را درک می کنیم تا

get these verbs right. These two verbs, of course,

این افعال را به درستی دریافت کنیم. این دو فعل البته

are focused on transferring knowledge with teach, of course,

بر انتقال دانش همراه با آموزش تمرکز دارند، البته

coming from the perspective of the person who is imparting

از دیدگاه شخصی که

or giving knowledge and learn from the perspective of the person

دانش می‌دهد یا می‌دهد و از منظر شخص

receiving or acquiring knowledge. For example,

دریافت‌کننده یا کسب‌کننده دانش می‌آموزد. به عنوان مثال،

my manager asked me to teach my new colleague how to use the photocopier

مدیرم از من خواست که به همکار جدیدم نحوه استفاده از دستگاه فتوکپی را در

here. Of course,

اینجا آموزش دهم. البته

I'm the one with that knowledge already and I'm going to impart it or share it

من کسی هستم که قبلاً آن دانش را دارم و قصد دارم آن را منتقل کنم یا

with someone else and now our second example for this pair,

با شخص دیگری به اشتراک بگذارم و اکنون مثال دوم ما برای این جفت،

it took several months,

چندین ماه طول کشید،

but she taught me how to drive and I finally got my driver's license in the us

اما او به من نحوه رانندگی را یاد داد و من در نهایت من یک بار دیگر گواهینامه رانندگی خود را در ما دریافت کردم

once again, we have someone with that information.

، ما کسی را داریم که این اطلاعات را دارد.

She perhaps my neighbor,

او شاید همسایه من است

and it is my neighbor who is transferring that information to me.

و این همسایه من است که این اطلاعات را به من منتقل می کند.

She is imparting it to me.

او آن را به من منتقل می کند.

So here's your quiz sentence once again.

بنابراین یک بار دیگر این جمله امتحانی شماست.

There are two blanks and I want you to decide which verb to use in each.

دو جای خالی وجود دارد و من از شما می خواهم تصمیم بگیرید که در هر کدام از کدام فعل استفاده کنید.

Melissa watched YouTube videos and to draw beautiful flowers,

ملیسا ویدیوهای یوتیوب را تماشا کرد و برای کشیدن گل های زیبا،

those videos, her how to control her pencil.

آن فیلم ها، نحوه کنترل مداد خود را.

If you selected, learned and taught, you're right,

اگر شما انتخاب کردید، یاد گرفتید و آموزش دادید، حق با شماست،

she learned how to draw and those videos taught her how to control her pencil.

او یاد گرفت که چگونه نقاشی کند و آن ویدیوها به او یاد دادند که چگونه مدادش را کنترل کند.

Next on our list is O and pay.

بعدی در لیست ما O and pay است.

Both of these verbs focus on financial obligation,

هر دوی این افعال بر تعهد مالی تمرکز دارند،

but there's just a bit of distinction between them.

اما فقط کمی تمایز بین آنها وجود دارد.

O is from the perspective of someone who has existing debt and

O از دیدگاه کسی است که بدهی موجود دارد و

pay is from the perspective of someone who does have some debt but

پرداخت از دیدگاه کسی است که مقداری بدهی دارد اما در حال

is settling that debt or in the process of lowering or

تسویه آن بدهی یا در حال کاهش یا

removing that debt. For example,

حذف آن است. مثلا

I owe the bank some money because of my student loan.

من به خاطر وام دانشجویی مقداری به بانک بدهکارم.

I'm the one who has that debt and that is what my focus is on the

من کسی هستم که این بدهی را دارم و تمرکز من روی این

fact that I have debt, I have a financial obligation to the bank.

واقعیت است که بدهی دارم، تعهد مالی به بانک دارم.

Now,

if I say every month I pay the bank because of my student loan,

حالا

اگر بگم هر ماه به خاطر وام دانشجویی به بانک پول میدم،

I am indicating that yes, I have debt,

نشون میدم که بله بدهی دارم

but I'm in the process of lowering it or removing it.

ولی در حال کاهش یا حذف هستم.

I'm settling that debt. Here's a sentence that might make that a bit more clear.

دارم آن بدهی را تسویه می کنم. در اینجا یک جمله است که ممکن است آن را کمی واضح تر کند.

He still owes me for the lunch I bought last week,

او هنوز هم بابت ناهاری که هفته پیش خریدم به من بدهکار است،

but I'm sure he'll pay me back soon. So in the first part of that sentence,

اما مطمئن هستم که به زودی پولم را پس خواهد داد. بنابراین در قسمت اول آن جمله،

I'm indicating that he has some debt.

من نشان می دهم که او مقداری بدهی دارد.

I bought lunch and he's in debt to me and I'm sure that he will settle

من ناهار خریدم و او به من بدهکار است و مطمئن هستم که به زودی آن

that debt that he will lower or remove that debt soon.

بدهی را که کم می کند یا رفع می کند، تسویه می کند.

So here's your quiz sentence.

بنابراین در اینجا جمله مسابقه شما است.

I need to by the end of the month or I will

باید تا آخر ماه یا

late fees,

هزینه‌های دیرکردم را بدهم،

I need to pay my bills by the end of the month or I will owe,

باید قبض‌هایم را تا آخر ماه پرداخت کنم یا بدهکارم،

I will be in debt with some late fees and now our final pair of

با مقداری جریمه دیرکرد بدهکار خواهم شد و حالا جفت فعل آخر ما،

verbs, perhaps the two verbs where I hear the most mistakes,

شاید دو فعل که بیشترین اشتباهات را در آنها می شنوم،

remember and remind. As you know, both of these verbs are related to memory.

به خاطر بسپار و یادآوری. همانطور که می دانید هر دوی این افعال مربوط به حافظه هستند.

However, from differing perspectives,

با این حال، از دیدگاه های مختلف،

a typical mistake that I hear with these two verbs is this,

یک اشتباه معمولی که من با این دو فعل می شنوم این است،

can you remember me to call her?

می توانید به یاد داشته باشید که او را صدا کنم؟

What we really need in this example is can you remind me to call her?

چیزی که ما واقعاً در این مثال نیاز داریم این است که آیا می‌توانید به من یادآوری کنید که با او تماس بگیرم؟

The verb remember is used from the perspective of the person trying

فعل به خاطر سپردن از منظر شخصی استفاده می شود که

to recall trying to find that information or that

سعی می کند آن اطلاعات یا

detail in their own mind. For example, if I say,

جزئیات را در ذهن خود به یاد بیاورد. برای مثال، اگر بگویم، به

I remember when it is me going back into my memories

یاد می‌آورم که چه زمانی به خاطراتم برمی‌گردم

and finding that information. Remind on the other hand,

و آن اطلاعات را پیدا می‌کنم. از سوی دیگر، یادآوری

is from the perspective of someone who is

از دیدگاه کسی است که

prompting another person to recall that

شخص دیگری را به یادآوری آن

information or detail. In other words,

اطلاعات یا جزئیات ترغیب می کند. به عبارت دیگر،

one person is asking another person to go back into their

یک نفر از شخص دیگری می خواهد که به خاطرات خود بازگردد

memories and find that important information or

و آن اطلاعات مهم را بیابد یا از

asking someone to help them find that information in the future.

کسی می خواهد که در یافتن آن اطلاعات در آینده به او کمک کند.

For example, I remember meeting her at the conference last year.

به عنوان مثال، من به یاد دارم که او را در کنفرانس سال گذشته ملاقات کردم.

Here I am the one going back into my memories and finding

اینجا من کسی هستم که به خاطراتم برمی‌گردم و

that information, that memory of meeting her last year. Now,

آن اطلاعات را پیدا می‌کنم، آن خاطره ملاقات با او در سال گذشته. حالا،

if I say, I know we've met before,

اگر بگویم، می‌دانم که قبلاً همدیگر را ملاقات کرده‌ایم،

but can you remind me of where we met?

اما می‌توانی به من یادآوری کنی که کجا ملاقات کردیم؟

I am asking you to help me go back into my memory

من از شما می خواهم که به من کمک کنید تا به حافظه خود بازگردم

and find that information. Here's another example.

و آن اطلاعات را پیدا کنم. در اینجا یک مثال دیگر است.

She reminded me about the meeting tomorrow, but I couldn't remember the time.

او در مورد جلسه فردا به من یادآوری کرد ، اما زمان آن را به یاد نداشتم.

So first with Remind,

بنابراین ابتدا با یادآوری،

she has prompted me to recall that information about our meeting

او مرا ترغیب کرد تا آن اطلاعات مربوط به جلسه ما را به خاطر بیاورم

and even though I now remember that there's a meeting,

و با وجود اینکه اکنون به یاد دارم که جلسه ای برگزار شده است،

I can't go back into my memory to find the detail about the time,

نمی توانم برای یافتن جزئیات زمان به حافظه خود برگردم،

so now it's your turn. Take a look at this sentence.

بنابراین اکنون نوبت شماست. به این جمله دقت کنید.

We've got two blanks to fill and I want you to choose the right verb between

ما دو جای خالی برای پر کردن داریم و از شما می‌خواهم فعل مناسب را بین

Remember and Remind. She couldn't where she left her key,

یادآوری و یادآوری انتخاب کنید. او نمی توانست جایی که کلیدش را جا گذاشته بود،

so I had to her to check her purse.

بنابراین من مجبور شدم او را برای چک کردن کیفش بیاورم.

She couldn't remember where she left her key,

او نمی توانست به یاد بیاورد که کلیدش را کجا گذاشته است،

so I had to remind her I had to prompt her to check her purse.

بنابراین مجبور شدم به او یادآوری کنم که باید از او بخواهم که کیفش را چک کند.

Now that you have this in-depth insight into these one-way verbs,

اکنون که این بینش عمیق در مورد این افعال یک طرفه دارید،

I want you to practice choose one or two pairs from this lesson.

می خواهم تمرین کنید که یک یا دو جفت از این درس را انتخاب کنید.

Focus on the pairs of verbs that you typically struggle with and try creating

روی جفت افعالی که معمولاً با آنها مشکل دارید تمرکز کنید و سعی کنید

some of your own example sentences below.

برخی از جملات مثال خود را در زیر ایجاد کنید.

You can always share your example sentences with me down in the

همیشه می‌توانید جملات نمونه خود را در

comments below so I can review them,

نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید تا بتوانم آنها را مرور کنم،

make sure that you've got them right and give you some feedback.

مطمئن شوم که آنها را درست گفته‌اید و به شما بازخورد بدهم.

If you enjoyed this lesson,

اگر از این درس لذت بردید، دوست دارم

I would love to know and you can tell me in two simple ways. First,

بدانم و می توانید به دو روش ساده به من بگویید. ابتدا،

you can give this lesson a thumbs up. You're on YouTube and while you're at it,

می توانید این درس را به خوبی بیان کنید. شما در YouTube هستید و تا زمانی که در آن هستید،

make sure you subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

حتما مشترک شوید تا هرگز یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

And number two,

و شماره دو،

you can also visit this lesson over at my Speak Confident English website and

همچنین می توانید از این درس در وب سایت Speak Confident English من دیدن کنید و

share your comments or questions there as well.

نظرات یا سوالات خود را در آنجا نیز به اشتراک بگذارید.

While you're visiting that website,

در حالی که از آن وب سایت بازدید می کنید،

you can download my in-depth fluency training called How to Get the Confidence

می توانید آموزش تسلط عمیق من به نام چگونه اعتماد به نفس را

to Say What You Want in English.

برای گفتن آنچه می خواهید به زبان انگلیسی بدست آورید را دانلود کنید.

Thank you so much for joining me and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.