20 English Euphemisms to Describe People and Aging

If someone were to describe you as a late bloomer or a

اگر کسی بخواهد شما را به‌عنوان یک دیرشکفته یا یک

wallflower, what would they be saying about you?

گل دیواری توصیف کند، در مورد شما چه می‌گوید؟

Or if a colleague is celebrating a birthday and someone else says,

یا اگر یکی از همکارها در حال جشن تولد است و یکی دیگر می گوید،

now you're over the hill, what exactly do they mean?

حالا شما بالای تپه هستید، دقیقاً منظور آنها چیست؟

Welcome to the world of euphemisms in English.

به دنیای تعبیرات به زبان انگلیسی خوش آمدید.

Euphemisms are similar to idioms in the fact that they're figurative.

تعبیرها از این جهت شبیه اصطلاحات هستند که مجازی هستند.

We don't rely on the literal meaning of the words. Instead,

ما به معنای تحت اللفظی کلمات تکیه نمی کنیم . در عوض،

there's some sort of shared common understanding of what those words

نوعی درک مشترک مشترک از معنای آن کلمات

mean in certain contexts. As a result,

در زمینه های خاص وجود دارد. در نتیجه،

euphemisms can be a challenge to decode. In fact,

تعبیرها می تواند چالشی برای رمزگشایی باشد. در واقع،

their purpose is to soften uncomfortable topics or to

هدف آنها نرم کردن موضوعات ناراحت کننده یا

help us speak about unpleasant topics indirectly.

کمک به ما برای صحبت در مورد موضوعات ناخوشایند است.

In other words,

به عبارت دیگر،

they can be a more polite way to talk about sensitive topics such as

آنها می توانند روشی مودبانه تر برای صحبت در مورد موضوعات حساسی مانند

bodily functions, finances, politics, aging,

عملکردهای بدن، امور مالی، سیاست، پیری،

death, and more. In this Confident English lesson today,

مرگ و غیره باشند. در این درس انگلیسی مطمئن امروز،

I'm going to share with you 20 common English euphemisms we use to describe

من قصد دارم 20 تعبیر رایج انگلیسی را که برای توصیف

people and to talk about aging.

افراد و صحبت در مورد پیری استفاده می کنیم، با شما به اشتراک بگذارم.

I also include euphemisms we commonly use to talk about end of life.

من همچنین تعبیرهایی را که معمولاً برای صحبت درباره پایان زندگی به کار می بریم، درج می کنم.

Now, before we get into all of that, if you don't already know,

حالا، قبل از اینکه به همه اینها بپردازیم، اگر قبلاً نمی‌دانید،

I'm Annemarie with Speak Confident English.

من آنماری هستم که انگلیسی را با اطمینان صحبت کنید.

Everything I do here is designed to help you get the confidence you want for

تمام کارهایی که من در اینجا انجام می دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

your life and work in English.

زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می خواهید طراحی شده است.

One way I do that is with these weekly Confident English lessons where I share

یکی از راه‌هایی که من این کار را انجام می‌دهم با این درس‌های هفتگی انگلیسی مطمئن است که در آن

my top fluency and confidence-building strategies,

بهترین تسلط و استراتژی‌های اعتمادساز،

conversational topics and the words you need to discuss them appropriately

موضوعات مکالمه و کلماتی را که برای بحث در مورد آن‌ها نیاز دارید

and advanced-level vocabulary lessons. Just like this one today.

و دروس واژگان سطح پیشرفته را به اشتراک می‌گذارم . درست مثل همین امروز

While you're here,

وقتی اینجا هستید،

make sure you subscribe to my Speak Confident English YouTube channel so you

مطمئن شوید که در کانال YouTube Speak Confident English من مشترک شوید تا

never miss one of these lessons. Now,

هرگز یکی از این درس ها را از دست ندهید. اکنون،

before we get into all of our examples of common euphemisms,

قبل از اینکه به تمام مثال‌های خود در مورد تعبیرهای رایج بپردازیم،

I want to step back and talk a little bit more about euphemisms versus idioms.

می‌خواهم کمی به عقب برگردم و کمی بیشتر در مورد تعبیرها در مقابل اصطلاحات صحبت کنم.

How exactly are they different?

دقیقا چه تفاوتی با هم دارند؟

Idioms are phrases with figurative meaning as opposed to literal

اصطلاحات عباراتی با معنای مجازی در مقابل معنای تحت اللفظی هستند

meaning. In this regard,

. از این نظر،

euphemisms are a type of idiom.

تعبیرها نوعی اصطلاح هستند.

What's important about a euphemism is its purpose.

آنچه در مورد تعبیر مهم است، هدف آن است.

We intentionally use euphemisms to soften

ما عمداً از تعبیرها استفاده می‌کنیم تا

references to taboo or sensitive topics

ارجاعات به موضوعات تابو یا حساس را کاهش دهیم.

To get you started in exploring phrases that hide, direct meaning,

برای اینکه شروع به کاوش عباراتی کنیم که معنی مستقیم را پنهان می‌کنند،

I want to share with you euphemisms we use to describe people and their

می‌خواهم تعبیرهایی را که برای توصیف افراد و

characteristics in this category. We have nine of them,

ویژگی‌های آنها در این دسته استفاده می‌کنیم، با شما به اشتراک بگذارم. ما 9 تای آن ها را داریم،

and the first one is a neat freak.

و اولی یک آدم عجیب و غریب است.

A neat freak is someone who is obsessed with tidiness and

یک عجایب منظم کسی است که به آراستگی و تمیزی وسواس دارد

cleanliness. For example,

. مثلا

my sister hates when things are out of place.

خواهرم از وقتی که همه چیز سر جای خودش نیست متنفر است.

She's a bit of a neat freak. Now,

او کمی عجیب و غریب است. اکنون،

you might be wondering why are we hiding the fact that someone likes tidiness or

ممکن است تعجب کنید که چرا وقتی از این روش استفاده می‌کنیم، این واقعیت را پنهان می‌کنیم که شخصی مرتب یا تمیزی را دوست دارد،

cleanliness when we use it in this way,

we're suggesting that perhaps someone is too focused on

ما پیشنهاد می‌کنیم که شاید کسی آنقدر روی سازماندهی و تمیزی تمرکز کرده باشد

being organized and clean so much so in fact,

that it may be a bit of a problem,

که ممکن است کمی مشکل باشد،

so we're talking about it with a softer approach using a euphemism.

بنابراین ما با رویکردی ملایم تر و با استفاده از تعبیر در مورد آن صحبت می کنیم.

The second example here is eccentric.

مثال دوم در اینجا غیرعادی است.

Someone who is described as eccentric is unconventional,

کسی که به عنوان عجیب و غریب توصیف می شود، غیر متعارف است،

but in a charming way. For example,

اما به شیوه ای جذاب. به عنوان مثال،

my high school English teacher was eccentric and interesting.

معلم انگلیسی دبیرستان من عجیب و غریب و جالب بود.

Number three, to be free-spirited.

شماره سه، آزاده بودن.

This can be used to describe someone who's a bit rebellious and also

این را می توان برای توصیف کسی که کمی سرکش و همچنین

unconventional. For example,

غیر متعارف است استفاده کرد. برای مثال،

her daughter was rather free-spirited as a teenager.

دخترش در نوجوانی نسبتاً آزاده بود.

Number four is not the sharpest pencil in the box.

شماره چهار تیزترین مداد در جعبه نیست.

I don't recommend using this one because it's used to say that someone isn't

من استفاده از این را توصیه نمی‌کنم، زیرا قبلاً می‌گویند کسی

very intelligent. For example,

خیلی باهوش نیست. مثلا

it took me hours to solve this problem.

ساعت ها طول کشید تا این مشکل را حل کنم.

It should have been easier sometimes. I'm not the sharpest pencil in the box.

گاهی باید راحت تر می شد. من تیزترین مداد در جعبه نیستم.

Number five is an unusual one to not suffer fools gladly,

شماره پنج غیرمعمولی است که با خوشحالی از احمق ها رنج نمی بریم،

and this means to be impatient or intolerant

و این به معنای بی حوصلگی یا عدم تحمل

toward others who may seem less intelligent.

نسبت به دیگرانی است که ممکن است کمتر باهوش به نظر برسند.

For example, my aunt Carla was not a woman who suffered fools gladly.

به عنوان مثال، عمه من کارلا زنی نبود که با خوشحالی احمق ها را تحمل کند.

I want to talk about this euphemism a bit more because sometimes when I hear it

من می خواهم کمی بیشتر در مورد این تعبیر صحبت کنم زیرا گاهی اوقات وقتی آن را می شنوم

or read it, it's used in a way that seems complimentary.

یا می خوانم، به گونه ای استفاده می شود که به نظر می رسد تعارف دارد.

It can be used to suggest that someone is too smart or too

می‌توان از آن برای نشان دادن این موضوع استفاده کرد که فردی بیش از حد باهوش است یا بیش از حد

focused on their work to have time, patience, or kindness for anyone else,

روی کار خود متمرکز است و نمی‌تواند برای دیگران وقت، صبر یا مهربانی داشته باشد،

particularly those who might appear to be wasting their time.

به‌ویژه کسانی که به نظر می‌رسند وقت خود را تلف می‌کنند.

But I think this is a compliment to question.

اما من فکر می کنم این یک تعریف برای سوال است.

If you think about how someone behaves,

اگر به این فکر کنید که یک نفر چگونه رفتار می کند،

if they're never kind toward others or don't have time to give

اگر هرگز با دیگران مهربان نیست یا زمانی برای دادن

to other people, how do you perceive those individuals?

به دیگران ندارد، چگونه آن افراد را درک می کنید؟

How would you describe that kind of behavior? In reality,

چگونه چنین رفتاری را توصیف می کنید ؟ در واقع،

this euphemism suggests that someone lacks manners and

این تعبیر حاکی از آن است که فردی فاقد ادب و

politeness. The next one on our list is to be a late bloomer.

ادب است. مورد بعدی در لیست ما این است که دیر شکوفا شود.

We use this to say that someone has become more successful,

ما از این استفاده می کنیم تا بگوییم که فردی

more attractive,

or more mature later than others in life.

دیرتر از دیگران در زندگی موفق تر، جذاب تر یا بالغ تر شده است.

For example,

به عنوان مثال،

she was a late bloomer as a child and didn't really begin reading until the age

او در کودکی دیر شکوفا بود و واقعاً تا سن هفت سالگی شروع به خواندن نکرد

of seven.

.

The seventh euphemism in this category is to describe someone as being

هفتمین تعبیر در این مقوله این است که کسی را

economical with the truth.

با حقیقت مقرون به صرفه توصیف کنیم.

This is used to suggest that someone is lying or bending the truth.

این برای نشان دادن اینکه کسی دروغ می گوید یا حقیقت را خم می کند استفاده می شود.

For example, Susan's nice,

به عنوان مثال، سوزان خوب است،

but she has a tendency to be economical with the truth.

اما او تمایل به صرفه جویی در حقیقت دارد.

Now, in describing the meaning of this euphemism,

حالا در بیان معنای این تعبیر،

I used to bend the truth.

حقیقت را خم می کردم.

This is an expression my fluency school students to definitely be familiar with

این عبارتی است که دانش‌آموزان مدرسه تسلط من حتماً با آن آشنا هستند

because in fluency school, I ask them to tell me,

زیرا در مدرسه روان از آنها می‌خواهم به من بگویند،

do you think it's okay to bend the truth,

آیا فکر می‌کنید

to avoid hurting someone's feelings? In other words,

برای جلوگیری از جریحه‌دار کردن احساسات دیگران، خم کردن حقیقت اشکالی ندارد؟ به عبارت دیگر، آیا

is it okay to not give the full truth and

اشکالی ندارد که حقیقت را کامل ندهیم و

to be economical with the truth has a similar meaning, so I'm curious,

با حقیقت مقرون به صرفه باشیم، معنای مشابهی دارد، بنابراین کنجکاو هستم،

what do you think about that?

نظر شما در مورد آن چیست؟

Is it okay to bend the truth or to be economical with the truth?

آیا خم کردن حقیقت خوب است یا صرفه جویی در برابر حقیقت؟ آیا برای جلوگیری از آسیب رساندن به احساسات دیگران،

Is it okay to withhold some information from others in order

اشکالی ندارد که برخی از اطلاعات را از دیگران دریغ کنیم

to avoid hurting their feelings?

؟

You can share your thoughts with me on that topic in the comments below.

شما می توانید نظرات خود را در مورد آن موضوع در نظرات زیر با من در میان بگذارید.

Number eight is wallflower,

شماره هشت گل دیواری است

and this means to be unsociable due to shyness. For example,

و این به معنای غیر اجتماعی بودن به دلیل خجالتی بودن است. به عنوان مثال،

Ritas a wallflower at parties.

Ritas یک گل دیواری در مهمانی ها.

I want to pause here and talk about this one a bit more because it uses that

من می‌خواهم در اینجا مکث کنم و در مورد این موضوع کمی بیشتر صحبت کنم، زیرا از

word unsociable in the definition,

کلمه غیرقابل معاشرت در تعریف استفاده می‌کند،

and this could suggest that an individual doesn't really like being around or

و این می‌تواند نشان دهد که یک فرد واقعاً دوست ندارد در اطراف باشد یا

talking with other people. However, that is totally untrue.

با افراد دیگر صحبت کند. با این حال، این کاملاً نادرست است.

Some individuals, some wallflowers or those who are particularly shy,

برخی از افراد، برخی از دیواره‌ها یا کسانی که به‌خصوص خجالتی هستند،

love being around other people and love having conversations,

عاشق بودن در کنار افراد دیگر و دوست داشتن مکالمه هستند،

particularly when it's one-on-one or in a small group,

به‌ویژه زمانی که یک به یک یا در یک گروه کوچک باشد، از

they enjoy delving into deep meaningful topics.

کنکاش در موضوعات عمیق و معنادار لذت می‌برند.

A wallflower can be someone who is sociable but still

گل دیواری می تواند فردی باشد که اجتماعی باشد اما همچنان

very shy and prefers not to be the center of attention.

بسیار خجالتی است و ترجیح می دهد در مرکز توجه نباشد.

How do I know all of that?

چگونه می توانم همه اینها را بدانم؟

Because I would absolutely describe myself as a wallflower and I know

چون من کاملاً خودم را به عنوان یک گل دیواری توصیف می کنم و می دانم

that I love being around people,

که بودن در کنار مردم را دوست دارم،

especially when it's one-on-one or in a small group environment. Now,

به خصوص وقتی که یک به یک یا در یک محیط گروهی کوچک باشد. حال،

the last one for this particular category is the exact opposite to be a people

آخرین مورد برای این دسته خاص دقیقاً برعکس این است که افراد مردمی باشند

person,

and this is usually used to describe someone who's very sociable and good with

،

و این معمولاً برای توصیف فردی استفاده می‌شود که بسیار اجتماعی و خوب با

people, particularly in a larger group environment.

مردم است، به خصوص در یک محیط گروهی بزرگتر.

In talking about a wallflower,

در صحبت کردن در مورد گل دیواری،

I use the example Rita is a wallflower at parties.

من از مثالی استفاده می کنم که ریتا یک گل دیواری در مهمانی ها است.

However, her brother is a total people person,

با این حال، برادر او یک انسان کاملاً مردمی است،

and now let's move on to six euphemisms we use to describe

و اکنون اجازه دهید به شش اصطلاحی که برای توصیف

aging. The first one is to be in your golden years.

پیری استفاده می کنیم، برویم. اولین مورد این است که در سال های طلایی خود باشید.

We use this to say that someone is in the phase of life after

ما از این استفاده می کنیم تا بگوییم که فردی پس از بازنشستگی در مرحله زندگی است

retirement. For example,

. مثلا

my grandfather's golden years were filled with adventure and laughter.

سال های طلایی پدربزرگم پر از ماجرا و خنده بود.

The second euphemism in this category is a senior citizen,

اصطلاح دوم در این دسته، یک شهروند سالخورده است،

and this is used to describe someone who is older or elderly,

و این برای توصیف شخصی که مسن تر یا مسن است،

typically over 60 years of age. In English speaking culture,

معمولاً بالای 60 سال استفاده می شود. در فرهنگ انگلیسی زبان،

it's much more polite to describe someone as a senior citizen

بسیار مؤدبانه‌تر است که فردی را به عنوان یک شهروند سالمند توصیف کنیم،

as opposed to simply stating that they're old.

نه اینکه صرفاً بگوییم که پیر است.

In an example sentence might be every year the community hosts an event

در یک جمله مثال ممکن است هر سال جامعه میزبان رویدادی

for senior citizens.

برای سالمندان باشد.

Number three is to be long in the tooth,

شماره سه بلند بودن در دندان است،

and this is used as a humorous way to describe aging or getting

و این به عنوان یک راه طنز برای توصیف پیری یا

older. For example, grandma,

پیری استفاده می شود. به عنوان مثال، مادربزرگ،

you're getting a little bit long in the tooth to be doing high kicks like that.

شما کمی در دندون طولانی می‌شوید که چنین ضربات بلندی را انجام می‌دهید.

The fourth euphemism for this category is to be well seasoned.

مصطلح چهارم برای این مقوله این است که خوب چاشنی کار باشد.

We use this to talk about someone who's been alive for a long time and has

ما از این برای صحبت در مورد کسی استفاده می کنیم که برای مدت طولانی زنده است و

experience in many different situations. For example,

در موقعیت های مختلف تجربه دارد . به عنوان مثال،

Seema is a well seasoned teacher. She knows her stuff.

سیما یک معلم با تجربه است . او چیزهای خود را می داند.

Number five on our list is another euphemism,

شماره پنج در لیست ما یک تعبیر دیگر است که

typically used to be humorous to have snow on the roof.

معمولاً برای داشتن برف روی پشت بام طنز استفاده می شود. به

This means to have gray or white hair on your head due to aging,

این معنی که مثلاً به دلیل افزایش سن، موهای سفید یا خاکستری روی سر خود دارید

for example. There may be some snow on the roof, but I'm still very active.

. ممکن است کمی برف روی پشت بام باشد، اما من هنوز خیلی فعال هستم.

And lastly, to be over the hill.

و در آخر، بالای تپه بودن.

When someone is described as being over the hill,

وقتی کسی را به عنوان بالای تپه توصیف می کنند،

it's a way to describe that they're old or past their prime.

این راهی برای توصیف این است که او پیر شده است یا دوران اوج خود را پشت سر گذاشته است. مثلاً به دلیل سن،

They may no longer be able to do something as well as they did in the past

دیگر نمی توانند کاری را مانند گذشته انجام دهند

due to age, for example.

.

Ella doesn't like it when people suggest that she's over the hill.

الا از وقتی که مردم به او پیشنهاد می کنند که بالای تپه است، خوشش نمی آید.

I've highlighted that euphemisms are used to soften

تاکید کرده‌ام که از تعبیرات برای ملایم‌تر کردن

talking about unpleasant or uncomfortable topics,

صحبت درباره موضوعات ناخوشایند یا ناراحت‌کننده استفاده می‌شود

and for English speakers, the topic of death is often very unpleasant.

و برای انگلیسی زبانان، موضوع مرگ اغلب بسیار ناخوشایند است.

We almost never use the word death or dead.

ما تقریباً هرگز از کلمه مرگ یا مرده استفاده نمی کنیم.

Instead,

در عوض،

we use euphemisms to soften the topic and here are

ما از تعبیر برای نرم‌تر کردن موضوع استفاده می‌کنیم و در اینجا

five euphemisms. You should be aware of the first to pass away.

پنج تعبیر وجود دارد. شما باید از اولین کسی که فوت می کند آگاه باشید.

We use this euphemism often to talk about the reality that someone or

ما اغلب از این تعبیر برای صحبت در مورد این واقعیت استفاده می کنیم که کسی یا

something has died. It can also be used to suggest that someone had a gentle,

چیزی مرده است. همچنین می‌توان از آن برای نشان دادن

peaceful death. For example,

مرگ آرام و آرام استفاده کرد. به عنوان مثال،

Quinn's great-aunt passed away last night.

عمه بزرگ کوین دیشب درگذشت.

The second euphemism is departed and simply put,

تعبیر دوم کنار گذاشته شده و به زبان ساده،

this means to be dead or deceased. For example,

این به معنای مرده یا مرده بودن است. به عنوان مثال،

our Dear Departed friend will be missed.

دوست عزیز ما از دست رفته است.

When we talk about those who have passed away.

وقتی از کسانی که از دنیا رفته اند صحبت می کنیم.

You'll often hear the euphemism to be in a better place.

شما اغلب این تعبیر را می شنوید که در مکان بهتری هستید.

Again, this simply means that someone has died.

باز هم، این به سادگی به این معنی است که کسی مرده است.

It can also be used to describe someone as being in heaven or being

همچنین می‌توان از آن برای توصیف کسی که در بهشت ​​یا

in an afterlife. For example. We know she's in a better place. Now.

در زندگی پس از مرگ است استفاده کرد. مثلا. ما می دانیم که او در جای بهتری است. اکنون.

The last two on this list are far more informal and can

دو مورد آخر این لیست به مراتب غیررسمی‌تر هستند و

also be used to be more humorous. The first to kick the bucket.

همچنین می‌توان از آنها برای طنزآمیزتر استفاده کرد. اولین کسی که به سطل لگد زد.

This can be used in place of the verb to die in a more informal,

این را می توان به جای فعل مردن به

humorous or lighthearted way. For example, in the TV show,

روشی غیررسمی، طنزآمیز یا سبک تر استفاده کرد. به عنوان مثال، در برنامه تلویزیونی،

friends Ross and Monica's grandmother kicked the bucket twice,

دوستان راس و مادربزرگ مونیکا دو لگد به سطل زدند،

and the last euphemism on our list for today is to be six feet under.

و آخرین تعبیر در لیست امروز ما این است که شش فوت زیرتر باشیم.

This means not only to be dead, but buried, for example.

این بدان معناست که نه تنها مرده، بلکه به عنوان مثال دفن شده است.

There's no point in worrying about that.

نگرانی در مورد آن فایده ای ندارد.

Now will be six feet under by then.

اکنون تا آن زمان شش فوت زیر خواهد بود.

Now that you have these 20 common euphemisms to describe people

اکنون که این 20 تعبیر رایج برای توصیف افراد

and aging, I have three practice questions for you.

و پیری را دارید، من سه سوال تمرینی برای شما دارم.

I'm going to give you some sentences and I want you to rephrase them in a more

من می‌خواهم جملاتی را به شما بگویم و از شما می‌خواهم با

polite way using a euphemism you learned today.

استفاده از تعبیری که امروز یاد گرفتید، آنها را به شیوه‌ای مودبانه‌تر بیان کنید.

The first one is, even though I have some gray hair,

اولین مورد این است که با وجود اینکه موهایم خاکستری است،

I know the latest trends. Number two, in college,

آخرین روندها را می دانم. شماره دو، در کالج،

my roommate had some unconventional ways of solving problems,

هم اتاقی من راه‌های غیرمتعارفی برای حل مشکلات داشت،

and number three, by the time she finishes doing, her makeup will all be dead.

و شماره سه، وقتی کارش را تمام کند، آرایشش تمام می‌شود.

As always, you can share your answers with me in the comments below.

مثل همیشه می توانید پاسخ های خود را در نظرات زیر با من در میان بگذارید.

If you found today's lesson helpful to you,

اگر درس امروز برای شما مفید بود،

I would love to know and you can tell me in one very simple way.

دوست دارم بدانم و می توانید به یک روش بسیار ساده به من بگویید. در

Give this lesson a thumbs up here on YouTube and while you're at it,

اینجا در YouTube به این درس سر بزنید و تا زمانی که در آن هستید،

don't forget to subscribe so you never miss one of my Confident English lessons.

فراموش نکنید که مشترک شوید تا هرگز یکی از درس‌های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Thank you so much for joining me and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.