Feel Stuck in English Conversation? (How to Get Unstuck and Continue the Conversation)

Hi I'm Anne Marie with Speak Confident English and welcome to your weekly

سلام، من آن ماری هستم و با زبان انگلیسی مطمئن صحبت می کنم و به درس هفتگی انگلیسی مطمئن خود خوش آمدید،

Confident English lesson where we focus on the skills and the language that you

جایی که ما بر مهارت ها و زبانی که

need to say what you want in English. This week we're focused on those

برای گفتن آنچه می خواهید به زبان انگلیسی نیاز دارید، تمرکز می کنیم. این هفته روی آن موقعیت‌هایی تمرکز کرده‌ایم که در

situations when hmm those situations when you get stuck. Those moments when

آن موقعیت‌هایی که گیر می‌کنید، هوم. آن لحظاتی که

you get stuck, when you freeze, when you lose the words that you want to say, when

گیر می‌کنید، وقتی یخ می‌زنید، وقتی کلماتی را که می‌خواهید بگویید از دست می‌دهید، وقتی

you don't feel confident about what to say next or you can't find the right

در مورد حرف بعدی مطمئن نیستید یا نمی‌توانید

word the right expression or the right grammar, you're searching in your mind

کلمه مناسب، عبارت یا دستور زبان مناسب را پیدا کنید. ، در ذهن خود جستجو می کنید

and you just say nothing because you don't know what to say. When it comes to

و فقط چیزی نمی گویید زیرا نمی دانید چه بگویید. وقتی نوبت به

feeling stuck or searching for the right word in English I have bad news and good

احساس گیر افتادن یا جستجوی کلمه مناسب در زبان انگلیسی می رسد، یک خبر بد و یک

news. The bad news is these situations will always happen and yes

خبر خوب دارم. خبر بد این است که این موقعیت‌ها همیشه اتفاق می‌افتند و بله

they suck they are awful. The good news is these situations happen to native

، بد هستند، وحشتناک هستند. خبر خوب این است که این موقعیت‌ها برای افراد بومی

speakers too and that means that we have several strategies and things that we

نیز اتفاق می‌افتد و این بدان معناست که ما چندین استراتژی و چیزهایی داریم که

can say in those moments to help us. When you know the right thing to do and the

می‌توانیم در آن لحظات به ما کمک کنند. وقتی کار درست را بدانید و حرف

right thing to say in those moments it can help remove the stress, the

درست را در آن لحظات بگویید می‌تواند به رفع استرس

frustration, and the fear and more importantly you can continue to

، ناامیدی و ترس کمک کند و مهم‌تر از آن می‌توانید

communicate with confidence in a conversation. I'm going to share with you

با اطمینان در یک مکالمه به برقراری ارتباط ادامه دهید . من قصد دارم

three strategies for what to do and common things that you can say to help

سه استراتژی برای انجام چه کاری و چیزهای رایجی که می توانید بگویید تا

you in those moments when you feel stuck. We're going to start with situation

در آن لحظاتی که احساس می کنید به شما کمک کند را با شما به اشتراک بگذارم. ما با وضعیت

number one - someone asks you a question in English and you have no idea what to

شماره یک شروع می کنیم - شخصی از شما یک سوال به زبان انگلیسی می پرسد و شما نمی دانید چه

say. Maybe you've never heard the question before, maybe you didn't

بگویید. شاید قبلاً این سؤال را نشنیده باشید، شاید

understand it clearly, maybe you just don't know you just need a little bit of

آن را به وضوح درک نکرده باشید، شاید فقط نمی دانید که فقط به کمی

time to think. So here are two strategies to help you.

زمان برای فکر کردن نیاز دارید. بنابراین در اینجا دو استراتژی برای کمک به شما وجود دارد.

Number one - if you just need a little bit of time to think get your thoughts clear

شماره یک - اگر فقط به کمی زمان برای فکر کردن نیاز دارید، افکار خود را روشن کنید

and figure out the right words to say then buy yourself some time. What that

و کلمات مناسب را برای گفتن پیدا کنید، پس کمی زمان بخرید. این

means is saying something that will give you some extra moments to think. Here are

به معنای گفتن چیزی است که به شما لحظات بیشتری برای فکر کردن می دهد. در اینجا

three things native speakers often say when we need just a moment to think

سه ​​چیز وجود دارد که افراد بومی معمولاً می گویند زمانی که ما فقط به یک لحظه نیاز داریم تا

about what we want to say and find the right words. 1. Great question!

به آنچه می خواهیم بگوییم فکر کنیم و کلمات مناسب را پیدا کنیم . 1. سوال عالی!

Let me think about that for a moment. Number two - you know I've never thought

بگذار یک لحظه به آن فکر کنم. شماره دو - می دانید که من هرگز

about that. Let me think about it. And number three - huh, you know I'm not sure.

در مورد آن فکر نکرده ام. بگذار در موردش فکر کنم. و شماره سه - ها، می دانید که مطمئن نیستم.

Give me a second to think about it. Each of those sentences will buy you or get

یک لحظه به من فرصت دهید تا در مورد آن فکر کنم. هر یک از آن جملات شما را می‌خرند یا

you some time so that you can pause, take a deep breath to calm down, and think

برایتان وقت می‌گذارند تا بتوانید مکث کنید، نفس عمیقی بکشید تا آرام شوید و

about what it is that you want to say in English. The second strategy that you can

به آنچه می‌خواهید به انگلیسی بگویید فکر کنید . راهبرد دومی که

use when you don't know what to say, you don't know how to answer a question in

وقتی نمی دانید چه بگویید، نمی دانید چگونه به یک سوال به

English is to answer a question with a question and this is my favorite

زبان انگلیسی پاسخ دهید می توانید از آن استفاده کنید، این است که به یک سوال با یک سوال پاسخ دهید و این استراتژی مورد علاقه من

strategy to use in English and in my second language when someone asks me a

برای استفاده در زبان انگلیسی و در زبان من است. زبان دوم وقتی کسی از من سوالی می پرسد

question and I don't know what to say, I feel a little bit stuck and I need some

و نمی دانم چه بگویم، احساس می کنم کمی گیر کرده ام و به زمان نیاز دارم

time. I usually say something like: You know, I'm not sure. What about you? For

. من معمولا چیزی شبیه این می گویم: می دانید، مطمئن نیستم. تو چطور؟ به

example, imagine that you're talking to someone and they ask you a question,

عنوان مثال، تصور کنید که دارید با کسی صحبت می کنید و او از شما سوالی می پرسد،

maybe they ask your opinion on a topic and you freeze you don't know what you

شاید نظر شما را در مورد موضوعی می پرسد و شما یخ می زنید که نمی دانید چه می

want say, you need some time to think about it,

خواهید بگویید، برای فکر کردن در مورد آن نیاز به زمان دارید

to find the right words. Instead of trying to answer or feeling nervous you

تا پیدا کنید. کلمات درست به جای تلاش برای پاسخ دادن یا احساس

could simply say: You know, I don't know what I think about it. What about you? Or

عصبانیت، می توانید به سادگی بگویید: می دانید، من نمی دانم در مورد آن چه فکر می کنم. تو چطور؟ یا

I'm not sure. Let me think about it but what about you? What did you think?

مطمئن نیستم. بگذار در مورد آن فکر کنم اما تو چه؟ چی فکر کردی؟

When you do that, when you answer a question with a question,

وقتی این کار را انجام می‌دهید، وقتی به سؤالی با سؤال پاسخ می‌دهید،

it gets the other person speaking and it gives you time to keep thinking about

طرف مقابل صحبت می‌کند و به شما زمان می‌دهد تا به

what you want to say. Now in that example, my answer to the question was I don't

آنچه می‌خواهید بگویید فکر کنید. حالا در آن مثال، پاسخ من به سوال این بود که نمی

know or I'm not sure let me think about it,

دانم یا مطمئن نیستم اجازه دهید در مورد آن

what about you? That doesn't always work. For example if someone says 'what do you

فکر کنم، شما چطور؟ این همیشه کار نمی کند. به عنوان مثال، اگر کسی بگوید "چه کار می

do' they're asking about your job and of course you know what your job is so you

کنی" در مورد شغل شما می پرسد و البته شما می دانید شغل شما چیست، بنابراین

can't say I don't know but you could use something like: Give me a moment to think

نمی توانید بگویید نمی دانم اما می توانید از چیزی مانند: یک لحظه به من فرصت دهید تا به این فکر کنید

about how to explain it in English and while I think tell me about your job.

که چگونه آن را به زبان انگلیسی توضیح دهم و در حالی که فکر می کنم در مورد شغل خود به من بگویید.

Again that will get the other person speaking and it gives you time to think

باز هم این باعث می شود که طرف مقابل صحبت کند و به شما زمان می دهد تا به

about what you want to say and find the words that you need. Now those two

آنچه می خواهید بگویید فکر کنید و کلمات مورد نیاز خود را پیدا کنید. اکنون آن دو

strategies that we talked about - buying yourself time with something like 'let me

استراتژی که در مورد آنها صحبت کردیم - خریدن زمان برای خود با چیزی مانند "اجازه دهید

think about that' or answering with a question - those give you the opportunity

در مورد آن فکر کنم" یا پاسخ دادن با یک سوال - به شما این فرصت

to think about what you want to say but what should you do if you just don't

را می دهد که در مورد آنچه می خواهید بگویید فکر کنید، اما اگر این کار را انجام ندهید چه کاری باید انجام دهید.

understand the question, you're not sure what they asked you? I actually have a

سوال را متوجه شدید، مطمئن نیستید که از شما چه پرسیدند؟ من در واقع یک

full lesson just on that topic of what should you do and say when you don't

درس کامل فقط در مورد آن موضوع دارم که وقتی متوجه نشدید چه کاری باید انجام دهید و بگویید

understand and you can get a link to that lesson below this video but now

و می توانید لینک آن درس را در زیر این ویدیو دریافت کنید، اما حالا

let's move on to situation number 2. You're having a conversation in English

بیایید به موقعیت شماره 2 برویم. مکالمه به زبان انگلیسی

or you're speaking at a business meeting and things are going

یا در یک جلسه کاری صحبت می کنید و

great until you lose it. You lose the word or suddenly you can't think of the

تا زمانی که آن را از دست ندهید همه چیز عالی پیش می رود. کلمه را گم می کنید یا ناگهان نمی توانید به

expression that you want to use. You've totally lost what you wanted to say and

عبارتی که می خواهید استفاده کنید فکر کنید. شما کاملاً چیزی را که می خواستید بگویید از دست داده اید و

those moments can definitely be embarrassing because other people are

آن لحظات قطعاً می تواند شرم آور باشد زیرا دیگران

waiting for you, they're waiting for you to continue or to say what you want but

منتظر شما هستند، آنها منتظر هستند تا ادامه دهید یا آنچه را که می خواهید بگویید اما

you're totally stuck. This happens so often to native speakers that we have

شما کاملاً گیر کرده اید. این به قدری برای افراد بومی زبان اتفاق می افتد که ما

several things that we say in those moments and these things help us to have

چندین چیز داریم که در آن لحظات می گوییم و این چیزها به ما کمک می کند تا

time to think, they explain what happened, they make other people laugh, or they

زمانی برای فکر کردن داشته باشیم، آنها اتفاقات را توضیح می دهند، دیگران را می خندانند یا

help us change the topic. So you can use the same expressions native speakers use

به ما کمک می کنند تا موضوع را تغییر دهیم. بنابراین می‌توانید از همان عباراتی استفاده کنید که افراد بومی

to help you in those moments when you lose the word, you feel stuck, and you

برای کمک به شما در آن لحظاتی که کلمه را گم می‌کنید، احساس می‌کنید گیر می‌کنید، و

need time to think or you want to change the topic or you simply want to explain

برای فکر کردن به زمان نیاز دارید یا می‌خواهید موضوع را تغییر دهید یا به سادگی می‌خواهید توضیح

what just happened and everyone will understand because again it happens to

دهید که چه اتفاقی افتاده است و همه خواهد فهمید زیرا دوباره برای همه ما اتفاق می افتد

all of us. So here are several things native speakers say. These are things

. بنابراین در اینجا چندین چیز وجود دارد که افراد بومی می گویند. اینها چیزهایی است

that I say when I forget what I want to say or I lose a word. Number one - oh my

که وقتی یادم می‌رود چه می‌خواهم بگویم یا کلمه‌ای را گم می‌کنم، می‌گویم. شماره یک - اوه خدای من

gosh! I totally lost what I wanted to say. I'm

! کلا چیزی که میخواستم بگم گم کردم

so sorry. Give me a moment to think about it. Number two - oh my brain just froze! I

خیلی متاسفم. یک لحظه به من فرصت دهید تا در مورد آن فکر کنم . شماره دو - اوه مغز من فقط یخ زد! چیزی

lost what I wanted to say. Number three - mmm I can't find the word that I want to

را که می خواستم بگویم گم کردم. شماره سه - mmm من نمی توانم کلمه ای را که می خواهم استفاده کنم پیدا کنم

use. Maybe you can help me if I explain it. And then you would try to find

. شاید اگه توضیح بدم کمکم کنید و سپس سعی می کنید

another way to explain the word or the expression you're looking for and get

راه دیگری برای توضیح کلمه یا عبارتی که به دنبال

other people to help you find it. Number four - oh I lost my train of

آن هستید بیابید و از افراد دیگر کمک کنید تا آن را پیدا کنید. شماره چهار - اوه من رشته فکرم را گم

thought. One moment. And then use that extra moment to try to

کردم. یک لحظه. و سپس از آن لحظه اضافی استفاده کنید تا

get your thoughts back together to get those connections in your mind going.

سعی کنید افکار خود را به هم برگردانید تا این ارتباطات در ذهنتان برقرار شود.

Number 5 is with an idiom that we use often - oh I lost the word! It's on

شماره 5 با اصطلاحی است که ما اغلب از آن استفاده می کنیم - اوه من کلمه را گم کردم!

the tip of my tongue. We use that idiom to say we almost remember it, it's so

روی نوک زبانم است. ما از این اصطلاح استفاده می کنیم تا بگوییم تقریباً آن را به خاطر می آوریم،

close in our mind but we can't find the word or we can't find the expression and

در ذهن ما بسیار نزدیک است اما نمی توانیم کلمه را پیدا کنیم یا نمی توانیم عبارت را پیدا کنیم و

again if you really can't find it then you could ask someone to help you or

دوباره اگر واقعاً آن را پیدا نکردید، می توانید از کسی کمک بخواهید شما یا

change the topic. Number six - oh sorry, I forgot what I wanted to say. Um, hopefully

موضوع را تغییر دهید شماره شش - اوه ببخشید یادم رفت چی میخواستم بگم. ام، امیدوارم

it'll come back to me in a moment. Hopefully it will come back to me in a

در یک لحظه به من برگردد. امیدوارم در یک لحظه به من برگردد

moment. That's another great expression to use to buy yourself some time to show

. این یک عبارت عالی دیگر است که می توانید از آن برای خریدن زمان برای خود استفاده کنید تا نشان

that you've lost what you wanted to say, you can't find it and maybe those words

دهید آنچه را که می خواستید بگویید گم کرده اید، نمی توانید آن را پیدا کنید و شاید اگر کمی وقت برای فکر کردن داشته باشید، این کلمات

will come back to you if you have a little bit of time to think. And finally,

به شما بازگردند . و در نهایت،

another common way that native speakers talk about this is - hmm I think my brain

یکی دیگر از روش‌های متداول دیگری که بومی‌ها در مورد این صحبت می‌کنند این است - هوم، فکر می‌کنم مغزم به

just went dead. Sorry. Now all of those sentences that we just talked about

تازگی مرده است. متاسف. اکنون همه آن جملاتی که ما در مورد آنها صحبت کردیم

explain what happened if somebody's listening to you speak and you suddenly

توضیح می دهند که چه اتفاقی می افتد اگر کسی به صحبت شما گوش می دهد و شما ناگهان

get stuck. Those sentences will explain what happened and of course it gives you

گیر می کنید. این جملات توضیح خواهند داد که چه اتفاقی افتاده است و البته

a little bit of time to think but if you cannot find the word, if you're thinking

کمی زمان برای فکر کردن به شما می دهد، اما اگر کلمه ای را پیدا نکردید، اگر به آن فکر

about it and it doesn't come back to you you have three options. Number one: just

می کنید و به شما باز نمی گردد ، سه گزینه دارید. شماره یک:

forget about what you were trying to say and go forward. So for example, if you're

فقط آنچه را که می خواستید بگویید فراموش کنید و به جلو بروید. بنابراین، برای مثال، اگر

at a business meeting and you're sharing an idea, suddenly you get stuck, you're

در یک جلسه کاری هستید و ایده‌ای را به اشتراک می‌گذارید، ناگهان گیر می‌افتید،

trying to find the word and you explain 'oh I'm sorry. I just lost what I'm trying

سعی می‌کنید کلمه را پیدا کنید و توضیح می‌دهید «اوه متاسفم». من فقط چیزی را که می خواهم بگویم از دست دادم

to say. lLet me think about it.' And if it doesn't come back to you you can say

. اجازه دهید در مورد آن فکر کنم. و اگر به شما برنگشت، می توانید

something like: You know it's not coming back to me

چیزی مانند این بگویید: می دانی که به من بر نمی گردد،

but let me continue. And then you just go on to your next topic. The second

اما اجازه بده ادامه دهم. و سپس شما فقط به موضوع بعدی خود بروید. دومین

thing you can do is give someone else the opportunity to speak. If you're

کاری که می توانید انجام دهید این است که به شخص دیگری فرصت صحبت کردن را بدهید. اگر

in a conversation, you get stuck and it's not coming back to you, you could say: You

در حال مکالمه هستید، گیر می کنید و به شما باز نمی گردد، می توانید بگویید: می

know, I just can't remember what I wanted to say. Maybe it will come back to me and

دانی، فقط یادم نمی آید چه می خواستم بگویم. شاید به من برگردد و

I can talk about it later but does anyone else want to answer the question?

بعداً بتوانم در مورد آن صحبت کنم، اما آیا کسی می خواهد به این سؤال پاسخ دهد؟

Or does anyone else have something to say? And it's an invitation to others in

یا کس دیگری چیزی برای گفتن دارد؟ و این دعوتی است از دیگران

the conversation to speak instead. Your third option is to simply change the

در گفتگو که به جای آن صحبت کنند. گزینه سوم شما این است که به سادگی موضوع را تغییر دهید

subject, to move on to a new topic. If you get stuck and you cannot find the

تا به موضوع جدیدی بروید. اگر گیر کردید و نتوانستید

words that you wanted to say, you lose your thoughts and they don't come back

کلماتی را که می خواهید بگویید پیدا کنید، افکار خود را از دست می دهید و آنها به شما باز نمی گردند

to you, you can simply change the subject by saying: You know, it's not coming back

، می توانید به سادگی موضوع را با گفتن این جمله تغییر دهید : می دانید، به من بر نمی گردد

to me. Let's move on, let's change the topic. In all of those situations you

. بیایید ادامه دهیم، بیایید موضوع را تغییر دهیم . در تمام آن موقعیت‌ها،

continue the conversation successfully and maybe in a few minutes

شما مکالمه را با موفقیت ادامه می‌دهید و شاید ظرف چند دقیقه

what you wanted to say, the words you were looking for, will come back to your

آنچه می‌خواستید بگویید، کلماتی که به دنبال آن بودید، به ذهنتان بازگردد

mind and later in the conversation or while you're speaking at the business

و بعداً در مکالمه یا زمانی که در جلسه کاری صحبت می‌کنید.

meeting you could say: Oh I just remembered what I wanted to say earlier!

می تونی بگی: اوه تازه یادم اومد قبلا چی می خواستم بگم!

And then you can continue to say what you want. So the next time this happens

و سپس می توانید به گفتن آنچه می خواهید ادامه دهید. بنابراین دفعه بعد که این اتفاق

to you, when someone asks you a question in English and you freeze for a moment

برای شما افتاد، وقتی کسی از شما سوالی به زبان انگلیسی می‌پرسد و شما برای لحظه‌ای یخ می‌زنید

or you're speaking and suddenly you lose what you wanted to say, try using one of

یا در حال صحبت کردن هستید و ناگهان چیزی را که می‌خواستید بگویید از دست می‌دهید، سعی کنید از یکی از

these strategies to help you continue in that conversation. And here is another

این استراتژی‌ها استفاده کنید تا به شما کمک کند به آن ادامه دهید. گفتگو. و در اینجا

thing that is great about those strategies that you can use: they work in

چیز دیگری است که در مورد آن استراتژی هایی که می توانید استفاده کنید عالی است: آنها در هر موقعیتی کار می کنند

every situation. If you're talking to a friend in English, you're talking to your

. اگر با دوستی به زبان انگلیسی صحبت می کنید، با

neighbor about a vacation that you went on, if you're at a business meeting

همسایه خود در مورد تعطیلاتی که رفته اید صحبت می کنید، اگر در یک جلسه کاری

sharing your idea, or getting to know a new client. In all of those

هستید که ایده خود را به اشتراک می گذارید یا با یک مشتری جدید آشنا می شوید. در تمام این

situations these strategies are perfectly appropriate and polite to use.

موقعیت‌ها، استفاده از این استراتژی‌ها کاملاً مناسب و مؤدبانه است.

And if you found today's lesson useful to you, please let me know. You can do

و اگر درس امروز برای شما مفید بود ، لطفاً به من اطلاع دهید. شما می توانید این کار

that by giving this video a thumbs up on YouTube and sharing it on Facebook. With

را با نشان دادن این ویدیو در یوتیوب و اشتراک گذاری آن در فیس بوک انجام دهید. با

that have a fantastic week and I look forward to seeing you in our next

آن یک هفته فوق العاده داشته باشید و من مشتاقانه منتظر دیدار شما در

Confident English lesson.

درس انگلیسی مطمئن بعدی هستم.