Have to vs. Need to vs. Must - What's the difference in English? (Advanced English Grammar)

Hi, I'm Anne Marie with Speak Confident English and welcome to your Confident

سلام، من آن ماری هستم با انگلیسی مطمئن صحبت کنید و به درس چهارشنبه انگلیسی مطمئن خود خوش آمدید

English Wednesday lesson. Today I need to go to the store. Or I have to go to the

. امروز باید به فروشگاه بروم. یا باید به

store. I must go to the store. What do you think? Are all of those sentences the

فروشگاه بروم. من باید به فروشگاه بروم شما چی فکر میکنید؟ آیا همه آن جملات

same? Do they mean the same thing with need to, have to, and must? Or are there

یکسان هستند؟ آیا منظور آنها از نیاز به، باید و باید یکسان است؟ یا

some differences in English?

تفاوت هایی در زبان انگلیسی وجود دارد؟

If you're not sure, then be sure to watch today's lesson. We'll talk about how

اگر مطمئن نیستید، پس حتماً درس امروز را تماشا کنید. ما در مورد نحوه

English speakers use these in real life, so that you can use them in the same way.

استفاده انگلیسی زبانان از اینها در زندگی واقعی صحبت خواهیم کرد تا شما بتوانید به همان روش از آنها استفاده کنید.

Let's start by looking at need to because it's a little bit special, it's a

بیایید با نگاه کردن به نیاز شروع کنیم زیرا کمی خاص است،

little bit different from have to and must. A few examples using need to

کمی با باید و باید متفاوت است. چند مثال با استفاده از نیاز

include: I need to get my haircut; it's out of control. Or I need to call my mom

شامل: من باید موهایم را کوتاه کنم. خارج از کنترل است یا باید به مادرم

on her birthday. She really needs to do well on her exam this week. In each of

در روز تولدش زنگ بزنم. او واقعاً باید امتحان خود را در این هفته به خوبی انجام دهد. در هر یک از

those examples, when we say need to: I need to,

آن مثال‌ها، وقتی می‌گوییم نیاز به: من باید،

she needs to, it shows that something is important or it's something that we

او نیاز دارد، نشان می‌دهد که چیزی مهم است یا کاری است که

should do. And that is the key. It is something that we should do or it's

باید انجام دهیم. و این کلید است. این کاری است که باید انجام دهیم یا انجام آن

important to us to do. She needs to do well on her exam this week because it's

برای ما مهم است. او باید امتحان خود را در این هفته به خوبی انجام دهد زیرا

important for her future. Maybe it's important for her opportunities to go to

برای آینده او مهم است. شاید برای فرصت های او برای رفتن به

a good university. I need to call my mom on her birthday because it's important

یک دانشگاه خوب مهم باشد. من باید در روز تولدش به مادرم زنگ بزنم زیرا

to me and yes, I should do it. It's the polite and loving thing to do to call my

برای من مهم است و بله، باید این کار را انجام دهم. این کار مؤدبانه و دوست داشتنی است که با

mom on her birthday. Now let's look at how to and must

مادرم در روز تولدش تماس بگیرم. حال بیایید به چگونگی و باید نگاه کنیم

because there are many situations where both can be used and they have a lot of

زیرا موقعیت های زیادی وجود دارد که می توان از هر دو استفاده کرد و شباهت های زیادی با

similarities. So we'll start with how they are similar and we'll also look at

هم دارند. بنابراین ما با نحوه مشابه بودن آنها شروع می کنیم و همچنین به

some differences. With have to and must we're expressing that something is an

برخی از تفاوت ها نگاه خواهیم کرد. با باید و باید بیان می کنیم که چیزی یک

obligation, that it's a necessity or responsibility or something that is

تعهد است، این یک ضرورت یا مسئولیت یا چیزی است که

required. It's not just important, it is required. For example, I have to get to my

لازم است. این فقط مهم نیست، لازم است. به عنوان مثال، من باید به

meeting on time or I'm must get to my meeting on time. When we

موقع به جلسه خود برسم یا باید به موقع به جلسه خود برسم. وقتی

use those verbs, we're showing that it is an obligation, it is a necessity. Maybe if

از آن افعال استفاده می کنیم، نشان می دهیم که این یک الزام است، یک ضرورت است. شاید اگر

I'm late to my meeting, my boss will be angry, maybe I'll get fired from my job

دیر به جلسه برسم، رئیسم عصبانی شود، شاید از کارم اخراج

and I don't want to take that risk. It is not only important it is a necessity.

شوم و نمی خواهم این ریسک را بکنم. این نه تنها مهم است بلکه یک ضرورت است.

Another example is: you must have a passport to travel abroad or you have to

مثال دیگر این است: برای سفر به خارج باید پاسپورت داشته باشید یا برای سفر به

have a passport to travel abroad. In that situation, it's not only important but it

خارج باید پاسپورت داشته باشید. در آن شرایط، نه تنها مهم است،

is a requirement. It's the law. You must or have to have a passport to travel to

بلکه یک الزام است. این قانون است. برای سفر به کشور دیگر باید یا باید پاسپورت

another country. In those examples, must and have to are similar to need to but

داشته باشید. در آن مثال‌ها، باید و باید شبیه به نیاز است، اما

they focus more or they have a feeling, a connotation of something that is an

بیشتر تمرکز می‌کنند یا احساسی دارند، دلالتی از چیزی که یک

obligation, it is a necessity. But we can also use must and have to in some other

الزام است، یک ضرورت است. اما می توانیم از must و have to به

similar ways. For example, both can be used to say that something is likely. For

روش های مشابه دیگری نیز استفاده کنیم. به عنوان مثال، از هر دو می توان برای گفتن اینکه چیزی محتمل است استفاده کرد.

example, maybe one day I go to my office, I walk in and I say oh my gosh it's so

مثلا شاید یه روز برم دفترم، وارد بشم و بگم وای خدا

cold in here! The heater has to be broken or the heater must be broken. In those

اینجا خیلی سرده! بخاری باید خراب شود یا بخاری خراب شود. در آن

sentences I'm expressing the likelihood or that I think something is likely. It

جملات من این احتمال را بیان می کنم یا اینکه فکر می کنم چیزی محتمل است.

is likely that the heater is broken. We also use must and have to

به احتمال زیاد بخاری خراب است. همچنین برای نشان دادن تاکید از must و have to استفاده می

to show emphasis. Emphasis is when we use stress on a word or a syllable to show

کنیم. تاکید زمانی است که از تاکید بر یک کلمه یا یک هجا استفاده می کنیم تا

its importance, its value. For example, I could say: call me after your exam. I'll

اهمیت و ارزش آن را نشان دهیم. مثلاً می‌توانم بگویم: بعد از امتحان با من تماس بگیرید. من

be really curious to know how it went. Or I could add

واقعا کنجکاو خواهم بود که بدانم چطور پیش رفت. یا می‌توانم

must or have to to show emphasis. That it's really important to me that you

باید یا باید برای نشان دادن تاکید اضافه کنم. اینکه واقعاً برای من مهم است که شما

call, that I truly am curious. For example, you must call me after your exam. I'm

زنگ بزنید، من واقعاً کنجکاو هستم. مثلا باید بعد از امتحان با من تماس بگیرید. من

going to be really curious to know how it went. Or you have to call me after

واقعا کنجکاو خواهم بود که بدانم چطور پیش رفت. یا باید بعد از امتحان با من تماس بگیرید

your exam. And finally both must and have to can be used to show that we really

. و در نهایت هم باید و هم باید برای نشان دادن اینکه ما واقعاً

desire something or we really want something. For example, I can say I must

چیزی را می خواهیم یا واقعاً چیزی را می خواهیم استفاده می شود. مثلاً می‌توانم بگویم

have pizza on my birthday or I have to have pizza on my birthday. It's not

باید در روز تولدم پیتزا بخورم یا در روز تولدم باید پیتزا بخورم . این چیزی نیست

something I eat very often and I really want it on my birthday; it's something I

که من اغلب می‌خورم و واقعاً آن را در روز تولدم می‌خواهم. این چیزی است که من

desire. It's definitely not a requirement. Well, maybe it's a requirement. But it is

آرزو دارم قطعاً الزامی نیست. خوب، شاید این یک نیاز باشد. اما این

something I desire and when I use must or have to it helps me express that. Now

چیزی است که من آرزو دارم و وقتی از باید یا باید استفاده می کنم به من کمک می کند تا آن را بیان کنم. اکنون

that we've talked about how must and have two are very similar, let's look at

که در مورد اینکه چگونه باید و دارای دو بسیار شبیه هستند صحبت کردیم، اجازه دهید به

a few differences. Generally speaking, must is more formal which means we don't

چند تفاوت نگاه کنیم. به طور کلی، باید رسمی تر است، به این معنی که ما

use it as often in spoken situations or conversations. Now I did say generally

آن را اغلب در موقعیت های گفتاری یا مکالمات استفاده نمی کنیم . حالا به طور کلی گفتم

speaking. That means it's true in general. And there are always exceptions. There

. یعنی به طور کلی درست است. و همیشه استثنا وجود دارد.

are people who have different preferences when they speak, so you will

افرادی هستند که هنگام صحبت ترجیحات متفاوتی دارند، بنابراین شما

hear it in conversation and other speaking situations, but generally we use

آن را در مکالمه و موقعیت های دیگر صحبت خواهید شنید، اما به طور کلی

have to when we're speaking. And again, generally speaking, I can say that

ما هنگام صحبت کردن از باید استفاده کنیم. و دوباره، به طور کلی، می‌توانم بگویم که

Americans tend to use have to. So if you're learning American English, you're

آمریکایی‌ها تمایل به استفاده از باید داشته باشند. بنابراین اگر در حال یادگیری زبان انگلیسی آمریکایی هستید

traveling to or living in the United States, then you will be more likely to

، یا در حال سفر به ایالات متحده هستید یا در آن زندگی می کنید ، احتمالاً

hear have to in conversations. Now we know that must and have to

در مکالمات مجبور به شنیدن آن خواهید شد. اکنون می دانیم که باید و باید

both are used for obligation, necessity, and requirement. But is it

هر دو برای الزام، ضرورت و الزام به کار می روند. اما آیا این

something that your boss said you have to do or is it something that you feel

چیزی است که رئیس شما گفته است که باید انجام دهید یا چیزی است که احساس

you must do? Is it a rule at the university that you have to turn off

می کنید باید انجام دهید؟ آیا در دانشگاه یک قانون است که

your phone during an exam or must you turn off your phone when you

هنگام امتحان باید گوشی خود را خاموش کنید یا هنگام مطالعه باید گوشی خود را خاموش کنید

study because it helps you stay focused? In those questions we're talking about

زیرا به شما کمک می کند تمرکز داشته باشید؟ در این سؤالات، ما در مورد این صحبت می کنیم

where or who the obligation comes from. Is it something coming from you, your own

که این تعهد از کجا یا چه کسی می آید. آیا این چیزی است که از شما ناشی می شود،

personal obligation or is it an outside authority or rule? A university rule, a

تعهد شخصی شما یا یک اختیار یا قانون بیرونی است؟ یک قانون دانشگاه، یک

workplace regulation, something your boss said you have to do. Another general rule -

مقررات محل کار، چیزی که رئیس شما گفته است که باید انجام دهید. یک قانون کلی دیگر -

remember general means most of the time but not all the time - must is often used

به یاد داشته باشید که معنی کلی را بیشتر اوقات اما نه همیشه - باید اغلب

for those personal obligations. I must turn off my phone when I study because

برای آن تعهدات شخصی استفاده می شود. وقتی درس می خوانم باید گوشیم را خاموش کنم چون

it's too distracting. And have to is often used for outside authority or

خیلی حواسش را پرت می کند. and have to اغلب برای اختیارات یا قوانین بیرونی استفاده می شود

rules. For example, you have to turn off your phone during exams because it's a

. به عنوان مثال، هنگام امتحانات باید گوشی خود را خاموش کنید، زیرا این یک

university rule or regulation. Okay, let's pause for a moment. How are you

قانون یا مقررات دانشگاه است. باشه بیا یه لحظه مکث کنیم حال شما

doing? This lesson is a big lesson. There's a lot of information to think

چطور است؟ این درس یک درس بزرگ است. اطلاعات زیادی برای فکر

about, a lot of general rules to remember. So let's pause relax for a moment. If you

کردن وجود دارد، قوانین کلی زیادی که باید به خاطر بسپارید. پس بیایید کمی استراحت کنیم. اگر

need to, pause the video, think a little bit about what we've talked about and

نیاز دارید، ویدیو را متوقف کنید، کمی در مورد آنچه در مورد آن صحبت کرده‌ایم فکر کنید و

then we have one final thing to discuss. Okay if you're ready to go, let's go on

سپس یک مورد نهایی را برای بحث داریم. بسیار خوب، اگر برای رفتن آماده هستید، بیایید

to the very last part of our video. In all of the examples that we've discussed,

به قسمت آخر ویدیوی خود برویم. در همه مثال‌هایی که بحث کردیم،

we've focused on positive sentences and in positive sentences need to have to

روی جملات مثبت تمرکز کرده‌ایم و در جملات مثبت باید

and must are often similar. Must and have to are more similar. But

و باید اغلب شبیه هم هستند. باید و باید بیشتر شبیه هم هستند. اما

what happens when we use those in a negative sentence? For example, you

چه اتفاقی می‌افتد وقتی از آن‌ها در یک جمله منفی استفاده می‌کنیم؟ به عنوان مثال، شما

mustn't smoke in the building. If I say you don't have to smoke in the building,

نباید در ساختمان سیگار بکشید. اگر بگویم مجبور نیستید در ساختمان سیگار بکشید،

are those two sentences the same? Do they have the same meaning? You mustn't smoke

آیا این دو جمله یکی هستند؟ آیا آنها همین معنی را دارند؟ شما نباید

in the building. You don't have to smoke in the building. No. They definitely do

در ساختمان سیگار بکشید. لازم نیست در ساختمان سیگار بکشید. نه. آنها قطعاً

not have the same meaning and that can be tricky. In positive sentences they

معنی یکسانی ندارند و این می تواند دشوار باشد. در جملات مثبت

seem very similar but when we use them in a negative form it completely changes

بسیار شبیه به نظر می رسند، اما وقتی آنها را به صورت منفی استفاده می کنیم

the meaning. When we use must not, it means that something is prohibited. It is

، معنی را کاملاً تغییر می دهد. وقتی از must not استفاده می کنیم یعنی چیزی ممنوع است.

against the rules or against the law. You cannot do it. But if I use have to or

خلاف قوانین یا خلاف قانون است. شما نمی توانید آن را انجام دهید. اما اگر از have to یا

need to in the negative form, for example I don't have to or she doesn't need to,

need to در شکل منفی استفاده کنم، مثلاً من مجبور نیستم یا او نیازی ندارد، به

it means it's your choice. There's no obligation.

این معنی است که انتخاب شماست. هیچ تعهدی وجود ندارد

There's no rule. It's up to you. So we can definitely say you mustn't smoke in the

هیچ قانونی وجود ندارد این به شما بستگی دارد. بنابراین قطعاً می توانیم بگوییم که نباید در ساختمان سیگار بکشید

building. It's prohibited. It's not allowed; it's unacceptable. Or we could

. ممنوع است مجاز نیست ؛ غیر قابل قبول است یا

also say she mustn't be late again or she'll be fired. She mustn't be late

می‌توانیم بگوییم دیگر نباید دیر بیاید وگرنه اخراج می‌شود. او نباید دوباره دیر

again or she'll be fired. But for have to or need to I could say, I'm so glad I

شود وگرنه اخراج می شود. اما برای مجبور یا نیاز می توانم بگویم، خیلی خوشحالم که

don't have to get up early on Saturdays or I'm so glad I don't need to get up

مجبور نیستم شنبه ها زود بیدار شوم یا خیلی خوشحالم که نیازی نیست

early on Saturdays. In those sentences I'm saying that it's my choice. There's

شنبه ها زود بیدار شوم. در آن جملات می گویم که این انتخاب من است.

no time I have to get up. I can get up early if I

فرصتی برای بلند شدن ندارم اگر بخواهم می توانم زود بیدار شوم

want. I can get up late if I want. It's my choice. Okay we are finally done with

. اگر بخواهم می توانم تا دیر وقت بیدار شوم. این انتخاب من است. خوب بالاخره ما با

this lesson and you made it to the end. I'm glad that you did. I know that these

این درس تمام شدیم و شما آن را به پایان رساندید. خوشحالم که کردی می‌دانم که اینها

can be really challenging so now I want you to get some practice so that it

می‌توانند واقعاً چالش‌برانگیز باشند، بنابراین اکنون می‌خواهم کمی تمرین

becomes easier for you to use these more naturally, in the same ways that native

کنید تا استفاده طبیعی‌تر برای شما آسان‌تر شود ، به همان شیوه‌ای که افراد

speakers often use them. In the online lesson, I have a few challenge questions

بومی اغلب از آنها استفاده می‌کنند. در درس آنلاین، من چند سوال چالشی

for you where I want you to create your own example sentences. Use your real-life

برای شما دارم که می خواهم جملات نمونه خود را بسازید. از زندگی واقعی خود

using these verbs in some of the situations that I've talked about in

با استفاده از این افعال در برخی از موقعیت هایی که در این ویدیو در مورد آنها صحبت کرده ام استفاده

this video. So I have four challenge questions for you in the online lesson.

کنید. بنابراین من چهار سوال چالشی برای شما در درس آنلاین دارم.

Make sure that you take a look at those and then share your comments, your

اطمینان حاصل کنید که به آنها نگاهی بیندازید و سپس نظرات، افکار خود

thoughts, practice in the comment section at the bottom of the lesson. It's the

را در قسمت نظرات در انتهای درس به اشتراک بگذارید. این

best place to join the discussion and get feedback from me every week. Thank

بهترین مکان برای پیوستن به بحث و دریافت بازخورد هر هفته از من است. از

you so much for joining me. I look forward to seeing your answers to my

اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم مشتاقانه منتظر پاسخ شما به

challenge questions. And I'll see you next week for your Confident English

سوالات چالشی من هستم. و هفته آینده برای درس چهارشنبه انگلیسی مطمئن شما را می بینم

Wednesday lesson.

.