Sports-Related Idioms & Expressions in English | Talking about the Olympics, Championships and More

Okay. I have to admit I'm not really a sports fan at all,

باشه. باید اعتراف کنم که من واقعاً اصلاً طرفدار ورزش نیستم،

but then the Olympic games or the World Cup comes around and suddenly

اما بعد از آن بازی های المپیک یا جام جهانی شروع می شود و ناگهان

I'm all in. And you might feel the same way.

من همه چیز را وارد می کنم. و ممکن است شما هم همین احساس را داشته باشید.

As the Olympic games fever hits or the World Cup final approaches.

با فرا رسیدن تب بازی های المپیک یا نزدیک شدن به فینال جام جهانی.

You'll probably notice that even the most unenthusiastic sports

احتمالاً متوجه خواهید شد که حتی

fans suddenly jump on the bandwagon to discuss what's happening.

بی‌تحرک‌ترین طرفداران ورزش نیز به طور ناگهانی روی دسته جمعی می‌پرند تا درباره آنچه در حال رخ دادن است صحبت کنند.

So whether you suddenly find yourself watching a sports event in English,

بنابراین، چه ناگهان متوجه شوید که در حال تماشای یک رویداد ورزشی به زبان انگلیسی هستید،

or you're talking about it with neighbors, friends, and coworkers,

یا در حال صحبت با همسایگان، دوستان و همکاران در مورد آن

you might find that there are times when you feel a bit left out,

هستید، ممکن است در مواقعی متوجه شوید که احساس می‌کنید کمی کنار گذاشته

or you're not about what's going on because there was some idiomatic expression

شده‌اید، یا در مورد آن چیزی نیستید. ادامه می‌یابد، زیرا از برخی

used or an exclamation that you've never heard before.

اصطلاحات یا تعجبی استفاده شده است که قبلاً هرگز نشنیده‌اید.

If you don't already know I'm Annemarie with Speak Confident English,

اگر از قبل نمی‌دانید که من آنماری هستم و با زبان انگلیسی مطمئن صحبت

everything I do here is designed to help you get the confidence you want for

می‌کنم، همه کارهایی که در اینجا انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که

your life and work in English. In this Confident English lesson today,

برای زندگی و کار خود به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است. امروز در این درس انگلیسی مطمئن،

you're going to learn 19 sports-related vocabulary and phrases

19 لغت و عبارات مرتبط با ورزش را

that you're likely to hear. Again,

یاد خواهید گرفت که احتمالاً می شنوید. باز هم،

whether you're watching the game on TV or chatting about it with others,

چه در حال تماشای بازی از طریق تلویزیون یا چت کردن با دیگران در مورد آن باشید،

by the end,

در پایان،

you'll be able to confidently express your opinion of a game or a team,

می‌توانید با اطمینان نظر خود را درباره یک بازی یا یک تیم بیان کنید

and be able to pinpoint the feeling associated with particular phrases

و بتوانید احساس مرتبط با عبارات خاص را مشخص کنید.

is when they're used

زمانی است که از آنها استفاده می شود

To help provide some structure to today's lesson,

برای کمک به ارائه ساختاری برای درس امروز،

I've divided it up into five different scenarios or phases of

من آن را به پنج سناریو یا مرحله مختلف

a sporting event.

یک رویداد ورزشی تقسیم کردم.

We're going to look at common vocabulary and English faces used when your team

ما قصد داریم به واژگان رایج و چهره های انگلیسی مورد استفاده در زمانی که تیم

or favorite athlete is winning the game. When there's a turn in events,

یا ورزشکار مورد علاقه شما در بازی برنده می شود نگاه کنیم . وقتی چرخشی در رویدادها رخ می دهد،

when your team's losing and you're feeling discouraged or disappointed,

زمانی که تیم شما می بازد و شما احساس دلسردی یا ناامیدی می کنید،

when it's a nail biter. And finally,

وقتی میخ کوبیده می شود. و در نهایت،

when you are describing a particular team or athlete.

زمانی که در حال توصیف یک تیم یا ورزشکار خاص هستید.

Let's start with some high energy phrases you're likely to hear commenters or

بیایید با برخی از عبارات پر انرژی شروع کنیم که احتمالاً در

spectators use when their team is winning.

هنگام برنده شدن تیم آنها از کامنت‌کنندگان یا تماشاگران استفاده می‌کنند.

Number one is to have the upper hand.

شماره یک این است که دست بالا را داشته باشید.

To have the upper hand means to have the winning advantage or to have control

داشتن دست بالا به معنای داشتن مزیت برنده یا کنترل

over someone else or something else. For example,

بر شخص یا چیز دیگری است. به عنوان مثال،

perhaps the Dutch speeds skating team has greater control

شاید تیم اسکیت سرعت هلند کنترل بیشتری

over the bends and curves of the track. And while watching the game,

بر پیچ ها و منحنی های پیست داشته باشد. و در حین تماشای بازی

you might hear a commentator say the Dutch team certainly has the upper

، ممکن است یکی از مفسران را بشنوید که می گوید تیم هلندی مطمئناً در

hand with this track. And now phrase number two to take the lead.

این مسیر دست برتر را دارد. و اکنون عبارت شماره دو برای پیشرو بودن.

Generally speaking to take the lead means to take charge. For example,

به طور کلی رهبری کردن به معنای به عهده گرفتن مسئولیت است. به عنوان مثال،

if we use this in a business setting,

اگر از این در یک محیط تجاری استفاده کنیم

you might say that someone takes the lead in the business meeting,

، ممکن است بگویید که شخصی رهبری جلسه تجاری

they've taken charge of the meeting. However,

را بر عهده می گیرد، او مسئولیت جلسه را بر عهده گرفته است . با این حال،

in most sports contexts,

در بیشتر زمینه های ورزشی،

it means to move into or advance into first place.

به معنای حرکت به جایگاه اول یا پیشرفت در جایگاه اول است.

Imagine you're watching the 100 meter final and your favorite

تصور کنید در حال تماشای فینال 100 متر هستید و دونده مورد علاقه شما

runner manages to move ahead of the fastest runner

موفق می شود جلوتر از سریع ترین دونده

on the track. The moment that happens,

در مسیر حرکت کند. لحظه ای که این اتفاق می افتد

you might hear the newscaster cry and he takes the lead.

، ممکن است صدای گریه گوینده خبر را بشنوید و او رهبری را بر عهده بگیرد.

He just might bring home the gold!

او فقط ممکن است طلا را به خانه بیاورد!

And now phrase number three to land it.

و اکنون عبارت شماره سه برای فرود آن.

Landing something typically refers to successfully acquiring

فرود چیزی معمولاً به کسب موفقیت آمیز چیزی اشاره دارد

something. For example,

. برای مثال،

I was so lucky to have landed this job before the pandemic hit. However,

من خیلی خوش شانس بودم که قبل از شیوع بیماری همه گیر این شغل را پیدا کردم. با این حال،

in a sports context,

در یک زمینه ورزشی، به

it means that someone was successful in performing a particularly difficult

این معنی است که شخصی در انجام یک حرکت دشوار موفق بوده است

move. For example,

. به عنوان مثال،

maybe you're a gymnastics enthusiast and you love watching Simone Biles perform.

شاید شما یک علاقه‌مند به ژیمناستیک هستید و عاشق تماشای اجرای سیمونه بیلز هستید.

After she completes a difficult move, you might jump up in your seat and cry.

بعد از اینکه او یک حرکت دشوار را انجام داد ، ممکن است روی صندلی خود بپرید و گریه کنید.

She landed it.

او آن را فرود آورد.

And now one of my favorite expressions on today's list to nail it or to nail

و اکنون یکی از عبارات مورد علاقه من در لیست امروزی است که آن را میخکوب کنم یا

something.

چیزی را میخکوب کنم.

This is an expression I love to use when one of my students is

این عبارتی است که وقتی یکی از

successful in completing a presentation or a job interview in English.

شاگردانم در تکمیل یک سخنرانی یا مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی موفق است، دوست دارم از آن استفاده کنم.

I'll often exclaim, you nailed it.

من اغلب فریاد می زنم، شما آن را میخکوب کردید.

We use this when someone does something perfectly well.

ما از این زمانی استفاده می کنیم که شخصی کاری را به خوبی انجام دهد.

And in the sports context,

و در زمینه ورزشی،

when someone makes the goal and it's a beautiful kick,

وقتی کسی گل را می زند و ضربه زیبایی است

you might say she nailed it.

، ممکن است بگویید او آن را میخکوب کرده است.

You'll hear that one often in highly technical sport events,

شما اغلب در رویدادهای ورزشی بسیار فنی

such as figure skating, skiing, and gymnastics.

مانند اسکیت ، اسکی و ژیمناستیک می شنوید.

Now let's move on to phrase number five, to knock it out of the park.

حالا بیایید به عبارت شماره پنج برویم تا آن را از پارک بیرون بیاوریم.

This phrase is perfect when you are deeply impressed

این عبارت زمانی عالی است که شما عمیقاً تحت تأثیر

with someone's performance. It's precise,

عملکرد کسی هستید. این دقیق است،

meaning means to perform beyond expectations and to do something particularly

معنی به معنای عملکرد فراتر از انتظارات و انجام کاری به ویژه

well. For example, imagine you're watching the figure skating finals,

خوب است. به عنوان مثال، تصور کنید که در حال تماشای فینال اسکیت بازی هستید

and one of the performers leaves the entire audience

و یکی از مجریان ، تمام حضار را

speechless. It was so beautifully done.

بی حرف رها می کند. خیلی قشنگ انجام شد

You might hear the commentator or say that was unbelievable.

ممکن است مفسر را بشنوید یا بگویید که باور نکردنی بود.

He knocked it out of the park.

او آن را از پارک بیرون انداخت.

Now that you have several phrases that you're likely to hear and that you can

اکنون که عبارات متعددی دارید که احتمالاً می شنوید و می توانید

use when your team is winning and you're cheering,

از آنها در زمانی که تیم شما برنده می شود و شما تشویق می کنید استفاده کنید،

let's move on to what you can say when there's a turn of events.

بیایید به آنچه می توانید بگویید وقتی رویدادها رخ می دهد، برویم.

In every major sporting event,

در هر رویداد ورزشی مهم

there is inevitably some surprise twists and turns.

، به ناچار برخی پیچ و خم های شگفت انگیز وجود دارد.

It's what makes watching a sports event so exciting. When those moments happen,

این چیزی است که تماشای یک رویداد ورزشی را بسیار هیجان انگیز می کند. وقتی آن لحظه ها اتفاق می افتد،

here's what you can say.

این چیزی است که می توانید بگویید.

Phrase number six on our list to throw a curve ball,

عبارت شماره شش در لیست ما برای پرتاب توپ منحنی

to throw a curve ball means when a situation suddenly becomes

، پرتاب توپ منحنی به این معنی است که یک موقعیت ناگهانی مشکل می شود

tricky or goes off the normal or expected path,

یا از مسیر عادی یا مورد انتظار خارج می شود،

something you didn't anticipate happens. For example,

چیزی که شما پیش بینی نمی کردید اتفاق بیفتد. به عنوان مثال،

you're watching a football match and it's getting down to the final seconds of

شما در حال تماشای یک مسابقه فوتبال هستید و به ثانیه های

the game. The star player of your team has an easy penalty shot,

پایانی بازی می رسد. بازیکن ستاره تیم شما یک ضربه پنالتی آسان دارد

and everybody feels calm and relaxed because of course he's gonna make it right,

و همه احساس آرامش و آرامش می کنند زیرا مطمئناً او آن را درست می کند،

but he misses. That is a curve ball. Something unexpected happened.

اما او از دست می دهد. این یک توپ منحنی است . اتفاق غیرمنتظره ای افتاد.

And as a result of missing that shot, the score stays tied.

و در نتیجه از دست دادن آن ضربه، نتیجه مساوی می ماند.

And in the final seconds,

و در ثانیه‌های پایانی،

the other team wins that entire situation is having a curve ball thrown in

تیم دیگر برنده می‌شود که کل موقعیت داشتن یک توپ منحنی

the game.

در بازی است.

Another phrase you might hear when something unexpected happens is out of left

عبارت دیگری که ممکن است هنگام وقوع اتفاق غیرمنتظره ای بشنوید ، خارج از قسمت سمت چپ

field.

است.

This is used when something happens out of nowhere or unexpectedly,

این زمانی استفاده می‌شود که اتفاقی از ناکجاآباد یا غیرمنتظره

and it takes us by surprise. For example,

بیفتد و ما را غافلگیر کند. به عنوان مثال،

the International Olympics Committee recently expanded the number of sports in

کمیته بین المللی المپیک اخیرا تعداد ورزش

the Summer Olympics. And in discussing this decision,

های المپیک تابستانی را افزایش داده است. و در بحث این تصمیم

some critics might say,

ممکن است برخی از منتقدان بگویند

rock climbing in the Olympics came out of left field.

صخره نوردی در المپیک از میدان چپ خارج شد.

We weren't expecting the IOC to include that activity in the Olympics.

ما انتظار نداشتیم که IOC این فعالیت را در المپیک لحاظ کند.

And now one more fantastic expression when things take an unexpected turn:

و حالا یک تعبیر خارق‌العاده دیگر زمانی که همه چیز به شکل غیرمنتظره‌ای در می‌آید

to be blindsided. This expression tends to be negative.

: چشم پوشی. این عبارت تمایل به منفی دارد.

So we use it when there's a surprise that was unexpected and

بنابراین زمانی که یک غافلگیری غیرمنتظره و ناخوشایند وجود دارد از آن استفاده می کنیم

unpleasant. For example,

. به عنوان مثال

the athletes were completely blindsided by the IOCs ban.

، ورزشکاران به دلیل ممنوعیت IOC کاملاً کور شدند.

Now let's move on to a number three,

حالا بیایید به عدد سه برویم،

what you might hear or what you can say when you're feeling that disappointment

وقتی احساس ناامیدی

of loss, your team or your favorite athlete is losing.

از باخت، تیم یا ورزشکار مورد علاقه تان می کنید، چه می شنوید یا چه می توانید بگویید.

Phrase number nine on our list is to jump the gun.

عبارت شماره نه در لیست ما پریدن از تفنگ است.

Sometimes the anxiety of competing can get to an athlete.

گاهی اوقات اضطراب مسابقه می تواند به یک ورزشکار برسد.

And as a result of that anxiety,

و در نتیجه این اضطراب،

they may start before they're supposed to, leading to a penalty,

آنها ممکن است قبل از اینکه قرار باشد شروع کنند و منجر به جریمه

or maybe even being disqualified. For example,

یا حتی محرومیت شوند. به عنوان مثال،

maybe you're watching an intense hockey game and while you're cheering for your

شاید شما در حال تماشای یک بازی هاکی شدید و در حالی که تیم مورد علاقه خود را تشویق می کنید

favorite team, they begin to lose due to a missed pass.

، به دلیل پاس از دست رفته شروع به شکست می کنند.

So you might say he jumped the gun and passed the puck too soon,

بنابراین ممکن است بگویید او خیلی زود اسلحه را پرید و از جنک رد شد

he should have waited. As result of jumping the gun,

، باید صبر می کرد. در نتیجه پریدن اسلحه،

it may lead to phrase number 10 on our list: to fall behind.

ممکن است به عبارت شماره 10 در لیست ما منجر شود: عقب افتادن.

When a winning streak begins to slow down,

هنگامی که یک رگبار برد شروع به کند شدن می کند،

or when there's a loss in rank - for example, maybe during a track event,

یا زمانی که در رتبه باختی وجود دارد - به عنوان مثال، ممکن است در طول یک رویداد پیست،

you start out in the lead, but then,

شما در رتبه اول شروع کنید، اما سپس،

and several other runners start to catch up and get ahead of you - you

و چندین دونده دیگر شروع به عقب افتادن و پیشی گرفتن از شما می کنند -

may fall behind. While watching a news story about the Olympics,

ممکن است عقب بیفتید در حین تماشای یک خبر در مورد بازی های المپیک

you might hear something like Great Britain was doing well,

، ممکن است چیزی بشنوید که بریتانیای کبیر عملکرد خوبی داشت،

but fell behind as Japan surpassed them with four gold medals.

اما با پشت سر گذاشتن ژاپن با چهار مدال طلا از آنها پیشی گرفت.

And now number 11 on our list to withdraw,

و اکنون شماره 11 در لیست ما برای انصراف،

to withdraw means to formally leave or back out of a competition.

انصراف به معنای ترک رسمی یا کناره گیری از رقابت است.

For example,

به عنوان مثال،

the nation was shocked when the Simone Biles withdrew from the Summer Olympics.

وقتی سیمون بایلز از بازی های المپیک تابستانی کنار رفت، ملت شوکه شدند.

A similar expression that you might hear is to drop out,

تعبیر مشابهی که ممکن است بشنوید این است که از بازی خارج شوید،

to drop out of the game or to drop out of the final.

از بازی خارج شوید یا از فینال خارج شوید.

And now the last one on our list for what you can say or what you might hear

و اکنون آخرین مورد در لیست ما برای آنچه می توانید بگویید یا آنچه ممکن است در

when your team is losing is Hail Mary.

هنگام شکست تیم شما بشنوید، درود مری است.

To attempt a Hail Mary, to hope for a Hail Mary.

برای تلاش برای درود مریم، به امید یک سلام مریم.

This is used when we hope for a recall,

این زمانی استفاده می‌شود که ما به فراخوانی امیدواریم،

or when an athlete attempts to do something miraculous,

یا زمانی که یک ورزشکار تلاش می‌کند کاری معجزه‌آسا،

something absolutely unexpected and super difficult.

چیزی کاملاً غیرمنتظره و بسیار دشوار انجام دهد.

Typically a Hail Mary attempt has a very slim chance of

به طور معمول تلاش Hail Mary شانس بسیار کمی برای

being successful. This expression is deeply rooted in American football,

موفقیت دارد. این عبارت عمیقاً در فوتبال آمریکایی ریشه دارد،

and you'll hear it often to describe someone attempting a particularly long pass

و شما اغلب آن را برای توصیف شخصی که تلاش می کند یک پاس بلند

or kick. Here's an example of how you can use it.

یا ضربه بلند را توصیف کند، می شنوید. در اینجا مثالی از نحوه استفاده از آن آورده شده است.

Although Sarah Davies was close to passing out,

اگرچه سارا دیویس نزدیک بود از هوش برود،

she made a Hail Mary attempt to lift 133 kilos. Okay,

اما او تلاش کرد تا 133 کیلوگرم وزنه بلند کند. خوب،

we're getting close to the end.

داریم به پایان نزدیک می شویم.

We have just seven more sports-related phrases to it's time for scenario

ما فقط هفت عبارت مرتبط با ورزش داریم که زمان سناریوی

number four, when the game becomes a nail-biter.

شماره چهار فرا رسیده است، زمانی که بازی تبدیل به یک میخ کوبنده شود.

Let's talk about that expression for a moment.

بیایید یک لحظه در مورد آن بیان صحبت کنیم .

I want you to think about physical signs of anxiety.

می خواهم به نشانه های فیزیکی اضطراب فکر کنید.

What do people do when they get nervous?

مردم وقتی عصبی می شوند چه می کنند؟

Some people fidget with their hands or their feet.

برخی افراد با دست یا پاهای خود بی قراری می کنند.

Others might start to feel really hot and some might start

برخی دیگر ممکن است شروع به احساس گرما کنند و برخی ممکن است شروع

to bite their nails when they're feeling nervous.

به جویدن ناخن های خود در زمان عصبی کنند.

A nail biter is a situation or a TV show, a movie,

ناخن جویدن یک موقعیت یا یک برنامه تلویزیونی، یک فیلم،

a game that causes great anxiety or tension like when

یک بازی است که باعث اضطراب یا تنش شدید می شود، مانند زمانی

there's a tie between two teams in the World Cup final at

که دو تیم در فینال جام جهانی در

that precise moment,

آن لحظه به تساوی کشیده می شوند،

when you have just a few seconds left in the game and someone's getting ready to

زمانی که شما فقط چند ثانیه از بازی باقی مانده است. بازی و کسی برای

take that final kick, you could describe it as a nail biter. Phrase number

زدن ضربه آخر آماده می شود، می توانید آن را به عنوان یک میخ کوبنده توصیف کنید. عبارت شماره

14 on our list also can lead to a nail biter

14 در لیست ما نیز می تواند منجر به یک وضعیت تلخ میخ

situation to be down to the wire.

شود تا به سیم بیفتد.

Down to the wire means until the very last second or coming

پایین تا سیم یعنی تا آخرین ثانیه

very close to the end. During the last few moments of a sporting event,

یا نزدیک شدن به انتها. در چند لحظه آخر یک رویداد ورزشی

you might hear commentators say, we're coming down to the wire,

، ممکن است مفسران را بشنوید که می‌گویند، ما در حال نزدیک شدن به موضوع هستیم،

but team USA just might pull through. In other words,

اما تیم ایالات متحده ممکن است از پس آن بربیاید. به عبارت دیگر

there are just a few seconds left and in those final seconds,

، فقط چند ثانیه باقی مانده است و در آن ثانیه های پایانی،

that particular team may advance ahead and ultimately win

آن تیم خاص ممکن است جلوتر رفته و در نهایت

the game. Similarly,

برنده بازی شود. به طور مشابه،

when someone enters that final lap in a pool or their final

وقتی کسی وارد آن دور آخر در یک استخر یا دور آخر خود

round around the track, we can say that they're on the home stretch.

در اطراف پیست می شود، می توانیم بگوییم که در کشش خانگی است.

For example, while watching your favorite swimmer,

به عنوان مثال، در حین تماشای شناگر مورد علاقه خود

you might say she's in the home stretch and she just needs a few more seconds

، ممکن است بگویید که او در خانه است و فقط چند ثانیه دیگر نیاز دارد

of giving it her all to win the gold.

تا تمام توان خود را برای کسب مدال طلا ارائه دهد.

But sometimes in those final moments of the home stretch,

اما گاهی اوقات در آن لحظات پایانی کشش خانگی،

two players may be neck and neck,

دو بازیکن ممکن است گردن و گردن باشند،

this means that they're extremely close or even equal.

این بدان معنی است که آنها بسیار نزدیک یا حتی برابر هستند.

For example,

به عنوان مثال،

Shericka Jackson and Marie-Josee Ta Lou were neck and neck in the

شریکا جکسون و ماری-ژوزی تا لو در نیمه نهایی یقه و گردن بودند

semi-final. And now we're down to our last scenario.

. و اکنون به آخرین سناریوی خود رسیده ایم.

Scenario number five is when you want to describe an athlete or a team.

سناریوی شماره پنج زمانی است که می خواهید یک ورزشکار یا یک تیم را توصیف کنید.

And we have just three phrases left.

و ما فقط سه عبارت باقی مانده است.

Number 17 on our list is the underdog.

شماره 17 در لیست ما ضعیف است.

When a team or a player is underrated and no one

وقتی یک تیم یا یک بازیکن دست کم گرفته می شود و هیچ کس

anticipates that they will win, they may be described as an underdog.

پیش بینی نمی کند که آنها برنده شوند، ممکن است آنها را به عنوان یک بازیکن ضعیف توصیف کنند.

And if that team or player does win in the end,

و اگر آن تیم یا بازیکن در نهایت برنده شود

you may hear someone say "coming into this event, she was an underdog,

، ممکن است کسی را بشنوید که می‌گوید "او در این رویداد حضور پیدا کرد، او ضعیف بود،

but she truly is a champion." Number 18, the dream team.

اما او واقعاً یک قهرمان است." شماره 18، تیم رویایی.

I'm sure you can imagine what this expression means.

من مطمئن هستم که می توانید تصور کنید که این عبارت چه معنایی دارد.

If your favorite team has proved to have finesse and to work

اگر تیم مورد علاقه شما ثابت کرده است که ظرافت دارد و

extremely well together, win the game.

با هم بسیار خوب کار می کند، بازی را برنده شوید.

You might describe them as the dream team. For example, with Klay Thompson back,

ممکن است آنها را به عنوان تیم رویایی توصیف کنید. برای مثال، با بازگشت کلی تامپسون

the Golden State Warriors have been reinstated as the dream team.

، گلدن استیت وریرز به عنوان تیم رویایی بازگشته است.

And now it's time for our last phrase on the list. Number 19,

و اکنون زمان آخرین عبارت ما در لیست است. شماره 19،

hands down.

دست پایین.

Whether it's the underdog who became victorious or your

خواه این تیم ضعیفی باشد که پیروز شد یا

dream team that was ultimately successful.

تیم رویایی شما که در نهایت موفق شد.

You may explain that your team is, hands down,

ممکن است توضیح دهید که تیم شما

the best team.

بهترین تیم است.

Hands down means that something or someone is exactly as

دست‌های پایین به این معنی است که چیزی یا شخصی دقیقاً همان چیزی است

you describe without question in talking about your athlete

که بدون هیچ سؤالی در مورد ورزشکار خود

on a team,

you might say she is hands down the best

در یک تیم صحبت

می‌کنید، ممکن است بگویید او بهترین

player on the team. With that

بازیکن تیم است. با

you have 19 sports-related phrases you can use the next time you're watching

آن، 19 عبارت مرتبط با ورزش دارید که می توانید دفعه بعد که

a major sporting event on TV.

یک رویداد ورزشی مهم را در تلویزیون تماشا می کنید استفاده کنید.

Now today's lesson is by no means an exhaustive list.

اکنون درس امروز به هیچ وجه فهرستی جامع نیست.

There is a endless number of phrases,

تعداد بی پایانی از عبارات،

idioms and frail verbs we use while watching a favorite sporting event on

اصطلاحات و افعال ضعیف وجود دارد که ما هنگام تماشای یک رویداد ورزشی مورد علاقه در

TV. And there may be a few that you already know of and that you love.

تلویزیون استفاده می کنیم. و ممکن است تعدادی وجود داشته باشد که قبلاً آنها را می شناسید و آنها را دوست دارید.

If you have a favorite expression that I did not use today,

اگر عبارت مورد علاقه ای دارید که من امروز از آن استفاده نکردم

share it with me below. I would love to know what it is.

، آن را در زیر با من به اشتراک بگذارید. من دوست دارم بدانم چیست.

And it's a great way to share your knowledge with the entire Speak Confident

و این یک راه عالی برای به اشتراک گذاشتن دانش خود با کل

English community,

جامعه انگلیسی Speak Confident است

the best place that you can share with me and others is in the comments directly

، بهترین مکانی که می توانید با من و دیگران به اشتراک بگذارید در نظرات مستقیماً در

below. And here's one more question.

زیر است. و در اینجا یک سوال دیگر وجود دارد. عبارت

What was your favorite phrase from today's list?

مورد علاقه شما از لیست امروز چه بود؟

Tell me what it was and use it in an example,

به من بگویید چه چیزی بود و از آن در یک مثال استفاده کنید،

sentence that you just might say next time you're watching the World Cup,

جمله ای که ممکن است دفعه بعد که در حال تماشای جام جهانی

the Super Bowl or the Olympics you can share with me in the comments below the

، سوپر بول یا المپیک هستید بگویید، می توانید در نظرات زیر ویدیو با من به اشتراک بگذارید

video. If you found today's lesson useful to you, I would love to know.

. اگر درس امروز برایتان مفید بود، دوست دارم بدانم.

You can tell me in one very simple way,

شما می توانید به یک روش بسیار ساده به من بگویید

give this lesson a thumbs up here on YouTube. And while you're at it,

، این درس را در اینجا در یوتیوب به اشتراک بگذارید. و در حالی که در آن هستید،

make sure that you subscribe to the speed confident channel.

مطمئن شوید که در کانال مطمئن سرعت مشترک هستید.

So you never miss one of my Confident English lessons.

بنابراین هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید .

Thank you so much for joining me. And I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و من مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.