8 English Body Idioms You Should Use in Your English Conversation

Hi, I'm Annemarie with Speak Confident

سلام، من Annemarie با Speak Confident

English and welcome to this week's Confident English lesson.

English هستم و به درس انگلیسی مطمئن این هفته خوش آمدید .

So last week I was walking to a coffee shop to do a little bit of work and

بنابراین هفته گذشته برای انجام کمی کار به یک کافی شاپ می رفتم و

while I was walking I was chatting with a friend of mine on the phone and we

در حالی که پیاده روی می کردم با یکی از دوستانم تلفنی

were talking about our life, what we were up to,

صحبت می کردم و در مورد زندگی مان صحبت

the things we were doing at work and she said,

می کردیم. مشغول انجام کار بودند و او گفت،

Annemarie, it sounds like we both need to let down

آنماری، به نظر می رسد که هر دوی ما باید

our hair. We both need to let down our hair.

موهایمان را رها کنیم. هر دوی ما باید موهایمان را رها کنیم.

What do you think she really meant by that?

به نظر شما واقعا منظور او از این حرف چه بود ؟

She definitely was not talking about some new hairstyle or fixing our hair,

او قطعاً در مورد مدل موی جدید یا اصلاح موهای ما صحبت نمی کرد

and the moment she said it, I knew that I wanted to share this idiom

و همان لحظه که این را گفت، می دانستم که می خواهم این اصطلاح را با شما به اشتراک بگذارم

with you. It's actually one of my favorite idioms

. این در واقع یکی از اصطلاحات مورد علاقه من است

and I realized that I haven't done a lesson on idioms in a really long time.

و متوجه شدم که مدت زیادی است که در مورد اصطلاحات درس نخوانده ام.

So that inspired me to do today's lesson where we're going to focus on eight

بنابراین این الهام بخش من شد تا درس امروز را انجام دهم که در آن بر هشت

common English idioms that focus on different parts of the body.

اصطلاح رایج انگلیسی تمرکز می کنیم که بر روی قسمت های مختلف بدن تمرکز دارند.

You're going to learn exactly what those idioms mean,

شما دقیقاً معنی این اصطلاحات،

how to use them with some examples, and you'll have the opportunity to

نحوه استفاده از آنها را با چند مثال خواهید

practice as well.

آموخت و همچنین فرصت تمرین خواهید داشت.

Idiom number one is to get cold feet. Now,

اصطلاح شماره یک سرد شدن پا است. حالا،

to be honest with you, if you've watched any American rom-coms

صادقانه بگویم، اگر فیلم‌های رام کام یا کمدی‌های رمانتیک آمریکایی را تماشا کرده‌اید

or romantic comedies, you've probably seen a film about this

، احتمالاً فیلمی درباره این

idiom. We'll talk more about that in a moment,

اصطلاح دیده‌اید. در یک لحظه بیشتر در مورد آن صحبت خواهیم کرد،

but let's imagine that a guy, we'll call him Diego,

اما بیایید تصور کنیم که یک پسر، که او را دیگو صدا

is going to get married today and he's with his friend getting ready for the

می کنیم، امروز ازدواج می کند و او با دوستش در حال آماده شدن برای

wedding, the ceremony,

عروسی ، مراسم

and just before it all starts, he turns to his best friend and he says,

و درست قبل از همه چیز است. شروع می کند، رو به بهترین دوستش می کند و می گوید،

oh my gosh, I don't know if I can do this.

خدای من، نمی دانم می توانم این کار را انجام دهم یا نه.

I'm getting cold feet. What do you think he means?

دارم سرما میخورم فکر می کنید منظورش چیست؟

If you're not sure, let me give you another example.

اگر مطمئن نیستید، اجازه دهید مثال دیگری برای شما بیاورم.

Imagine that you have a presentation to give an English next week.

تصور کنید هفته آینده یک سخنرانی برای ارائه انگلیسی دارید.

You're preparing, you've been working on it,

شما در حال آماده شدن هستید، روی آن کار می کنید،

but just before the meeting or the conference,

اما درست قبل از جلسه یا کنفرانس

you tell your colleague, is there any way we can cancel this?

، به همکار خود می گویید ، آیا راهی وجود دارد که بتوانیم این را لغو کنیم؟

I'm getting cold feet. The idiom to get cold feet is a great

دارم سرما میخورم اصطلاح سرماخوردگی یک

way to express that feeling of anxiety or nervousness that you might have

راه عالی برای بیان آن احساس اضطراب یا عصبی است که ممکن است

before a really big or important event like a wedding or giving a presentation

قبل از یک رویداد واقعا بزرگ یا مهم مانند عروسی یا ارائه یک سخنرانی

in English. Now,

به زبان انگلیسی داشته باشید. حالا

if you ever know someone who has cold feet about something,

اگر کسی را بشناسید که در مورد چیزی دچار سردی شده است،

one of the most common things that we say,

یکی از رایج ترین چیزهایی که می گوییم،

one the most common pieces of advice is: don't worry,

یکی از رایج ترین توصیه ها این است: نگران نباش،

everyone gets cold feet, you're going to be fine.

همه سرما می خورند، تو خوب می شوی. .

So the next time one of your friends or colleagues has cold feet.

بنابراین دفعه بعد یکی از دوستان یا همکاران شما پاهای سردی دارد.

You can definitely use that. Now,

قطعا می توانید از آن استفاده کنید. اکنون،

as I said, we do have a lot of rom-coms or romantic

همانطور که گفتم، ما رام کام یا

comedies about this in the United States.

کمدی های رمانتیک زیادی در این مورد در ایالات متحده داریم.

If you've ever seen a film like the Runaway Bride,

اگر تا به حال فیلمی مانند عروس فراری،

Julia Roberts, that is definitely a movie about getting

جولیا رابرتز را دیده باشید، قطعاً فیلمی درباره

cold feet. Idiom number two is to get something off

سرماخوردگی است. اصطلاح شماره دو این است که چیزی

your chest. Imagine that you're at a cafe with a

را از سینه خود بردارید. تصور کنید که با یک دوست در یک کافه

friend and you know that something weird is going on.

هستید و می دانید که اتفاق عجیبی در حال رخ دادن است.

She's acting strange and then she says to you,

او عجیب رفتار می کند و بعد به تو می گوید،

I need to get something off my chest. What do you think she's really saying?

باید چیزی از سینه ام بردارم. به نظر شما او واقعا چه می گوید؟

We use that idiom when we need to tell someone something that might be really

ما زمانی از این اصطلاح استفاده می کنیم که نیاز داریم به کسی چیزی بگوییم که گفتن آن ممکن است واقعاً

difficult to say, maybe it's uncomfortable and we know

دشوار باشد، شاید ناراحت کننده باشد و می دانیم

that it will cause some stress or tension.

که باعث ایجاد استرس یا تنش می شود.

Maybe we've been hiding something or we need to confess something.

شاید چیزی را پنهان کرده‌ایم یا باید چیزی را اعتراف کنیم.

In all of those situations, we can use that idiom.

در تمام آن موقعیت ها، می توانیم از آن اصطلاح استفاده کنیم.

I need to get something off my chest. Idiom number three,

باید چیزی از سینه ام بردارم اصطلاح شماره سه،

to have a chip on your shoulder, to have a chip on your shoulder.

تراشه بر شانه داشتن، تراشه بر شانه داشتن.

We use that idiom to describe a situation when someone suddenly gets

ما از این اصطلاح برای توصیف موقعیتی استفاده می کنیم که ناگهان فردی

angry or frustrated. One moment everything's fine and the

عصبانی یا ناامید می شود. یک لحظه همه چیز خوب است

next moment they're super frustrated about something really small or

و لحظه دیگر آنها به خاطر چیزی واقعا کوچک یا

something that doesn't seem very important.

چیزی که خیلی مهم به نظر نمی رسد بسیار ناامید هستند.

For example, maybe you come home and you've had a

برای مثال، شاید به خانه بیایید و

good day at work.

It was a long day, but it was a good day.

روز خوبی را در محل کار سپری کرده باشید.

روز طولانی بود، اما روز خوبی بود.

You arrive home and there is stuff all over the floor.

شما به خانه می رسید و همه چیز در تمام طبقه وجود دارد.

It's chaos. There's dishes in the sink that need to

این هرج و مرج است. ظرف‌هایی در سینک وجود دارد که

be cleaned, there are socks and toys on the floor,

باید تمیز شوند، جوراب‌ها و اسباب‌بازی‌هایی روی زمین وجود دارد،

and all of the sudden, very quickly you become frustrated and

و ناگهان، خیلی سریع ناامید و

angry, so maybe one of your children or your

عصبانی می‌شوید، بنابراین شاید یکی از فرزندان یا

spouse might say, why do you have such a chip on your

همسرتان بگویند، چرا دارید؟ چنین تراشه روی

shoulder? In other words,

شانه شما؟ به عبارت دیگر،

why are you getting so angry or frustrated about something so small and

چرا در مورد چیزی بسیار کوچک عصبانی یا ناامید می شوید و

usually that anger or frustration comes from something in the past,

معمولاً عصبانیت یا ناامیدی از چیزی در گذشته ناشی می شود، چیزی که در گذشته

something that annoyed us or bothered us in the past and suddenly in this moment,

ما را آزار می دهد یا آزارمان می دهد و ناگهان در این لحظه،

that same situation makes us feel really angry or frustrated.

همان موقعیت باعث می شود واقعاً عصبانی یا ناامید شوید.

Number four, to pull someone's leg.

شماره چهار ، کشیدن پای کسی.

Let's imagine that you've just spent the last three months working really hard to

بیایید تصور کنیم که شما فقط سه ماه گذشته را برای

organize a big event at your work and it has taken a lot of time,

سازماندهی یک رویداد بزرگ در محل کار خود بسیار سخت کار کرده اید و زمان زیادی صرف شده است

a lot of energy, and the day before the big event,

، انرژی زیادی گرفته شده است، و یک روز قبل از رویداد بزرگ،

your colleague says, Oh,

همکار شما می گوید: اوه ،

did you hear we're going to cancel the event?

آیا شنیدید که قرار است رویداد را لغو کنیم ؟

You would probably feel a little bit frustrated or shocked,

احتمالاً کمی ناامید یا شوکه خواهید شد

and your friend then might say, I'm just pulling your leg.

و دوستتان ممکن است بگوید من فقط پای شما را می کشم.

What does your friend mean? I'm just pulling your leg.

دوستت یعنی چی؟ من فقط پای تو را می کشم.

We use that to say that we're just kidding or making a joke.

ما از آن استفاده می کنیم تا بگوییم که ما فقط داریم شوخی می کنیم یا شوخی می کنیم.

Another example that I can give you, and this one is true.

مثال دیگری که می توانم برای شما بیاورم و این یکی درست است.

My grandfather loved to pull other people's legs.

پدربزرگ من عاشق کشیدن پای دیگران بود.

It was something he did for fun. He thought it was funny to always make

این کاری بود که او برای سرگرمی انجام می داد. فکر می کرد همیشه شوخی کردن خنده دار است

jokes. Idiom number five to let down your hair.

. اصطلاح شماره پنج برای رها کردن موهایتان.

This is the idiom I used at the beginning of our lesson today when my

این همان اصطلاحی است که در ابتدای درس امروزمان استفاده کردم، وقتی

friend told me on the phone that it seemed like we both needed to let down

دوستم تلفنی به من گفت که به نظر می رسد هر دوی ما باید

our hair. Let's go back to that situation where

موهایمان را رها کنیم. بیایید به آن موقعیتی برگردیم که در آن

you've just planned a huge event for your work and the event goes perfectly.

شما فقط یک رویداد بزرگ برای کار خود برنامه ریزی کرده اید و رویداد به خوبی پیش می رود.

Of course, after three months you're feeling a

البته، بعد از سه ماه شما

little stressed, so when the event is over,

کمی استرس دارید، بنابراین وقتی رویداد تمام شد،

your friend says, that was amazing.

دوستتان می‌گوید که شگفت‌انگیز بود.

You did such a good job, but now you need to let down your hair.

خیلی کار خوبی کردی، اما حالا باید موهایت را رها کنی.

What do you think your friend means? Of course,

فکر می کنی دوستت یعنی چی؟ البته،

your friend is trying to tell you that now you need to relax,

دوست شما سعی دارد به شما بگوید که اکنون باید استراحت کنید،

do something fun and just enjoy your life or your day.

یک کار سرگرم کننده انجام دهید و فقط از زندگی یا روز خود لذت ببرید.

Things have been really stressful and now it's time to just calm down.

همه چیز واقعاً استرس زا بوده است و اکنون زمان آن است که فقط آرام شوید.

Idiom number six is a pain in the neck. Now,

اصطلاح شماره شش درد گردن است. حالا

once again with organizing an enormous event,

یک بار دیگر با برگزاری یک رویداد عظیم،

let's imagine that 500 people came to this work event.

بیایید تصور کنیم که 500 نفر به این رویداد کاری آمدند.

I'm sure that during the organization, during those three months of putting all

مطمئنم در طول تشکیلات، در آن سه ماه که

the details together, there were probably some moments that

تمام جزئیات را کنار هم گذاشتیم، احتمالاً لحظاتی

were a pain in the neck. Now we could say that and mean that you

بوده که درد گردن داشته است. حالا می‌توانیم این را بگوییم و منظورمان این باشد که شما

really do have pain in your neck, but in this situation it means something

واقعاً در گردنتان درد دارید، اما در این شرایط

a little different. When we use this idiomatically,

معنای کمی متفاوت دارد. وقتی از این به صورت اصطلاحی

we use it to say that something is annoying.

استفاده می کنیم، از آن برای گفتن اینکه چیزی آزاردهنده است استفاده می کنیم .

It's bothering us or it's frustrating. We can use this idiom to describe people

این ما را آزار می دهد یا ناامید کننده است. ما می توانیم از این اصطلاح برای توصیف افراد

as well. It's definitely not positive,

نیز استفاده کنیم. قطعا مثبت نیست،

but we can do it. Maybe you have a colleague who's always

اما ما می توانیم آن را انجام دهیم. شاید شما یک همکار دارید که همیشه

negative. They always come late to work and so you

منفی است. آنها همیشه دیر به سر کار می آیند و

might say, Oh,

ممکن است بگویید: اوه،

my colleague is such a pain in the neck! Idiom number seven to get out of

همکار من اینقدر گردن درد دارد! اصطلاح شماره هفت برای در آوردن از

someone's hair. This is one of my favorites.

موهای کسی. این یکی از علایق من است.

Let's say you have a huge deadline at work.

فرض کنید مهلت زیادی در محل کار دارید.

You have one more day to finish a big project and you really need to focus,

شما یک روز دیگر فرصت دارید تا یک پروژه بزرگ را به پایان برسانید و واقعاً نیاز به تمرکز دارید،

but during the day, all of your colleagues keep coming to

اما در طول روز، همه همکارانتان

your office with questions. People are knocking on your door,

با سوالاتی به دفتر شما می آیند. مردم در خانه شما را می زنند،

someone's calling your phone. Every five minutes your children are

یک نفر با تلفن شما تماس می گیرد. هر پنج دقیقه فرزندانتان

calling you. There's so many things happening and you

با شما تماس می گیرند. چیزهای زیادی در حال رخ دادن است و شما

keep getting distracted, so during the day you might start to

مدام حواس‌تان پرت می‌شود، بنابراین در طول روز ممکن است

think, I wish everyone would just get out of my

فکر کنید ، کاش همه از موهای من بیرون بیایند

hair.

.

What do you think that means? We definitely use that idiom when we

به نظر شما یعنی چه؟ ما قطعاً از این اصطلاح استفاده می کنیم که می

want to say that we wish someone or other people would stop annoying us.

خواهیم بگوییم آرزو می کنیم که کسی یا افراد دیگر از آزار ما دست بردارند.

Stop bothering us, stop getting in the way,

دیگر مزاحم ما نشوید، مانع از این نشوید،

and finally our last idiom today to rub elbows with somebody.

و بالاخره آخرین اصطلاح امروز ما برای مالش آرنج با کسی.

This is definitely not about touching someone else's elbow.

این قطعاً مربوط به دست زدن به آرنج شخص دیگری نیست.

Let's say that your company is planning a end of the year party.

فرض کنید شرکت شما در حال برنامه ریزی برای جشن پایان سال است.

Everyone in the company is invited and you're feeling kind of excited,

همه افراد شرکت دعوت شده‌اند و شما به نوعی هیجان‌زده هستید،

but also a little nervous about rubbing elbows with some of the senior level

اما در عین حال کمی عصبی هستید که با برخی از مدیران ارشد

management and maybe the owner of the company.

و شاید صاحب شرکت دست و پنجه نرم کنید.

What do you think that means to rub elbows with senior level management or

به نظر شما مالیدن آرنج با مدیریت ارشد

the owner of the company? We use this idiom in situations where

یا صاحب شرکت به چه معناست؟ ما از این اصطلاح در موقعیت‌هایی استفاده

you're going to spend time with someone or with a group of people who you don't

می‌کنیم که قرار است با فردی یا گروهی از افرادی که

normally spend time with. So another example is,

معمولاً با آنها وقت نمی‌گذرانید وقت بگذرانید. بنابراین یک مثال دیگر این است که،

if you're lucky, when you go to Hollywood you might rub

اگر خوش شانس باشید، وقتی به هالیوود می روید ممکن است

elbows with a celebrity, and with that we've got eight English

با یک سلبریتی آرنج بمالید، و با این کار ما هشت

idioms that we use every day in English and you should definitely start using

اصطلاح انگلیسی داریم که هر روز در انگلیسی استفاده می کنیم و شما قطعاً باید شروع به استفاده از

these idioms as well.

این اصطلاحات کنید. خوب.

We've talked about what they mean. You've got examples,

ما در مورد منظور آنها صحبت کرده ایم. شما نمونه هایی دارید

and now it's time for you to practice. Now,

و حالا وقت آن است که تمرین کنید. اکنون،

before I share my practice questions with you,

قبل از اینکه سوالات تمرینی خود را با شما در میان بگذارم،

if you enjoyed this lesson and found it useful to you,

اگر از این درس لذت بردید و آن را برایتان مفید دیدید،

be sure to let me know and there are three great ways for you to do that.

حتما به من اطلاع دهید و سه راه عالی برای انجام این کار برای شما وجود دارد.

You can subscribe to this YouTube channel and give this lesson a thumbs

شما می توانید در این کانال یوتیوب مشترک شوید و این درس

up, share it with friends and colleagues on

را به اشتراک بگذارید، آن را با دوستان و همکاران خود در

Facebook, and be sure to share your answers to my

فیس بوک به اشتراک بگذارید و حتما پاسخ های خود را به سوالات تمرینی من به اشتراک بگذارید

practice questions. You can share in the comments below this

. می توانید در نظرات زیر این

video or in the comment section at the end of the online lesson.

ویدیو یا در قسمت نظرات در انتهای درس آنلاین به اشتراک بگذارید.

Now, here are my three questions for you.

حال، این سه سوال من از شماست.

Number one, have you ever gotten cold feet?

شماره یک ، آیا تا به حال دچار سرماخوردگی شده اید؟

If you have, what was the situation and what did you

اگر دارید ، وضعیت چگونه بود و

do about it? Did you give up?

برای آن چه کردید؟ تسلیم شدی؟

Did you cancel the event or did you find some way to go through with it to

آیا رویداد را لغو کردید یا راهی برای ادامه آن

continue?

پیدا کردید؟

Number two, imagine that you need to tell your best

شماره دو، تصور کنید که باید چیزی به بهترین دوست خود بگویید

friend something. It's something that you've needed to

. این چیزی است که شما

tell her for a very long time. What would you say?

برای مدت طولانی لازم بود به او بگویید. تو چی میگفتی؟

And finally number three, you've planned a really big vacation

و در نهایت شماره سه، شما یک تعطیلات واقعا بزرگ با خانواده خود برنامه ریزی کرده اید

with your family and you decided to go skydiving.

و تصمیم گرفتید به چتربازی بروید.

It's the very last moment and you're feeling super nervous,

این آخرین لحظه است و شما بسیار عصبی هستید،

so what would you say? Again,

پس چه می گویید؟ باز هم

you can share your answers with me in the comments just below this video or in

می‌توانید پاسخ‌های خود را در نظرات زیر همین ویدیو یا در

the comment section of the online lesson.

قسمت نظرات درس آنلاین با من در میان بگذارید.

Thank you so much for joining me and I look forward to seeing you next week for

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و من مشتاقانه منتظر دیدار شما در هفته آینده

your confident English lesson.

برای درس انگلیسی مطمئن هستم.