21 Common English Words & Phrases on Time Management [from Laura Vanderkam's TED Talk]

How often do you watch a TED Talk either to practice your English skills or

هر چند وقت یکبار یک سخنرانی TED را تماشا می کنید تا مهارت های انگلیسی خود را تمرین کنید یا

to learn more on a topic you're curious about. And while watching,

در مورد موضوعی که در مورد آن کنجکاو هستید بیشتر بدانید. و در حین تماشا،

at some point you start to feel frustrated, annoyed,

در برخی مواقع احساس ناامیدی، آزرده شدن

stuck,

، گیر افتادن

or even discouraged because the speaker used a word you had never heard before.

یا حتی دلسردی می کنید زیرا گوینده از کلمه ای استفاده می کند که قبلاً هرگز نشنیده اید.

In English,

در زبان انگلیسی،

there are certainly multiple ways to boost your English vocabulary

مطمئناً راه‌های متعددی برای تقویت واژگان انگلیسی شما وجود دارد

and in this Confident English lesson today,

و در این درس انگلیسی مطمئن امروز،

I want to share with you one of my favorites.

می‌خواهم یکی از موارد مورد علاقه خود را با شما به اشتراک بگذارم.

When I help students build their English vocabulary,

وقتی به دانش‌آموزان کمک می‌کنم واژگان انگلیسی خود را بسازند،

I love asking them to choose a TED Talk or a podcast on a topic

دوست دارم از آنها بخواهم که یک سخنرانی TED یا یک پادکست در مورد موضوعی

they're interested in. Then we start to explore in-depth.

که به آن علاقه دارند انتخاب کنند. سپس شروع به بررسی عمیق می‌کنیم.

We take note of any new vocabulary including idioms,

ما از هر واژگان جدید از جمله اصطلاحات،

Fraser, verbs, collocations, and more.

فریزر، افعال، ترکیب‌ها و موارد دیگر یادداشت می‌کنیم.

We listen carefully to how the speaker uses those words using

ما با دقت به نحوه استفاده گوینده از آن کلمات با استفاده از

context clues to better understand the meaning. From there,

سرنخ های زمینه برای درک بهتر معنی گوش می دهیم. از آنجا،

we might confirm understanding using a dictionary to help us,

ما ممکن است درک خود را با استفاده از یک فرهنگ لغت برای کمک به ما تأیید کنیم،

and then I encourage my students to create their own example sentences

و سپس من دانش‌آموزانم را تشویق می‌کنم تا

using that new vocabulary in a sentence of their own that they might

با استفاده از آن واژگان جدید در جمله‌ای خودشان جملات مثالی بسازند که ممکن

use in their real life.

است در زندگی واقعی خود استفاده کنند.

Doing this helps my students understand how they might use this vocabulary

انجام این کار به دانش‌آموزانم کمک می‌کند تا بفهمند چگونه می‌توانند از این واژگان

and their everyday English conversations.

و مکالمات انگلیسی روزمره خود استفاده کنند.

It also helps them remember this vocabulary more easily.

همچنین به آنها کمک می کند تا این واژگان را راحت تر به خاطر بسپارند.

This process is precisely what I want to do with you today.

این روند دقیقاً همان چیزی است که امروز می خواهم با شما انجام دهم.

Together we'll explore 21 English words and phrases from Laura Vanderkam's,

ما با هم 21 کلمه و عبارت انگلیسی را از سخنرانی لورا واندرکام،

TED Talk on time management. If you don't already know,

TED Talk در مورد مدیریت زمان بررسی خواهیم کرد. اگر نمی‌دانید،

Laura Vanderkam is a time management expert with a podcast called

لورا واندرکام یک متخصص مدیریت زمان با پادکستی به نام

Before Breakfast. In that podcast,

قبل از صبحانه است. در آن پادکست،

she shares bite-sized productivity advice.

او توصیه های بهره وری را به اشتراک می گذارد.

With each word and phrase in this lesson,

با هر کلمه و عبارت در این درس،

I'll share with you its meaning and how we might use it in an

معنای آن و نحوه استفاده از آن را در یک

example sentence.

جمله مثال با شما به اشتراک می‌گذارم.

If you visit this lesson at my Speak Confident English website,

اگر از این درس در وب‌سایت Speak Confident English من بازدید می‌کنید،

and I recommend that you do,

و توصیه می‌کنم این کار را انجام دهید، جمله

you'll also find the specific sentence from the TED Talk

خاصی را از TED Talk نیز خواهید یافت

so that you see how the speaker used the word originally, in context.

تا متوجه شوید که گوینده چگونه در اصل کلمه را در متن استفاده کرده است.

You'll find a link to this lesson in the notes below the video.

پیوند این درس را در یادداشت های زیر ویدیو خواهید دید.

By following this process today,

با دنبال کردن این روند امروز،

not only will you learn new vocabulary and remember it more easily,

نه تنها واژگان جدید را یاد می گیرید و راحت تر آن را به خاطر می آورید،

you'll also gain strategies that will help you with effective time

بلکه استراتژی هایی را نیز به دست خواهید آورد که به شما در مدیریت موثر زمان کمک می کند

management so you can accomplish what you want.

تا بتوانید آنچه را که می خواهید انجام دهید.

Now, before we get started, if you don't already know,

حالا، قبل از شروع، اگر از قبل نمی‌دانید،

I'm Annemarie with Speak Confident English.

من Annemarie هستم با Speak Confident English.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

One way I do that is by sharing my weekly Confident English lessons that

یکی از راه‌هایی که من این کار را انجام می‌دهم این است که درس‌های هفتگی انگلیسی خود را با اعتماد به نفس به اشتراک

include my top fluency and confidence-building strategies,

بگذارم که شامل بهترین تسلط و استراتژی‌های اعتمادسازی،

targeted grammar topics,

موضوعات دستور زبان هدفمند،

and lessons on advanced vocabulary just like in this one today.

و درس‌هایی درباره واژگان پیشرفته است، درست مانند این امروز.

So while you're here,

بنابراین تا زمانی که اینجا هستید

make sure you subscribe to my Speak Confident English Channel so you never miss

، حتماً مشترک کانال انگلیسی Speak Confident من شوید تا هرگز

one of these lessons. To get started,

یکی از این درس‌ها را از دست ندهید. برای شروع،

let me give you some background on this particular TED Talk,

اجازه دهید پیشینه ای در مورد این سخنرانی خاص TED به شما ارائه دهم،

and to help me do that, I have a question for you.

و برای کمک به من در انجام آن ، یک سوال از شما دارم.

How often do you feel that there are not enough hours in the day,

هر چند وقت یک بار احساس می کنید که ساعات کافی در روز

week, or month for you to accomplish everything you want?

، هفته یا ماه وجود ندارد که بتوانید به هر چیزی که می خواهید برسید؟

Like me,

مانند من

you might wonder how some people seem to have enough time to get it all done

، ممکن است تعجب کنید که چگونه برخی افراد

despite juggling a busy career, a family, and active social life.

علیرغم داشتن شغل پرمشغله ، خانواده و زندگی اجتماعی فعال، زمان کافی برای انجام همه کارها دارند.

In this particular TED Talk that we're going to explore together,

در این گفتگوی ویژه TED که قرار است با هم بررسی کنیم،

Laura Vanderkam shares how busy people manage their time and

لورا وندرکام به اشتراک می‌گذارد که افراد پرمشغله چگونه زمان خود را مدیریت می‌کنند و

how you can do it too.

چگونه شما نیز می‌توانید این کار را انجام دهید.

In this process to demystify time management,

در این فرآیند برای ابهام زدایی از مدیریت زمان،

she shares her own experience and perception of time.

او تجربه و درک خود از زمان را به اشتراک می گذارد.

She dispels the illusion that there isn't enough time,

او این توهم را از بین می‌برد که زمان کافی وجود ندارد،

and most importantly,

و مهمتر از همه،

she offers practical steps to help us build the lives we want

او گام‌های عملی را ارائه می‌کند تا به ما کمک کند

with the time we've got to make this lesson easier to navigate.

با زمانی که در اختیار داریم، زندگی‌ای را که می‌خواهیم بسازیم تا بتوانیم این درس را آسان‌تر کنیم.

I've separated it into three parts. Part one,

من آن را به سه قسمت تقسیم کردم. قسمت اول،

savor the Irony. At the start of this TED Talk,

طنز را بچشید. در آغاز این گفتگوی TED،

Laura gives us a look into her daily normal life,

لورا نگاهی به زندگی عادی روزانه خود می‌اندازد،

and in doing so,

و در این کار، رابطه

she describes her relatable and rocky relationship with time

صعب‌العلاج خود با مدیریت زمان را توصیف می‌کند

management.

.

Here I want to share with you 12 words and phrases you'll hear in the first four

در اینجا می‌خواهم ۱۲ کلمه و عبارتی را که در چهار

minutes of this TED Talk. Now,

دقیقه اول این سخنرانی TED خواهید شنید، با شما به اشتراک بگذارم. اکنون،

before I share that first new vocabulary word I want to mention,

قبل از اینکه اولین کلمه واژگان جدیدی را که می‌خواهم به آن اشاره کنم،

one important thing. After you watch this lesson,

یک چیز مهم را به اشتراک بگذارم. بعد از تماشای این درس، از

I want you to do two things. One,

شما می خواهم دو کار انجام دهید. اول،

visit this lesson at the Speak Confident English website where you will see the

از این درس در وب‌سایت Speak Confident English دیدن کنید، جایی که

specific sentences Laura uses and how she uses these words in context.

جملات خاصی را که لورا استفاده می‌کند و نحوه استفاده او از این کلمات در متن مشاهده خواهید کرد.

After you visit this lesson, I want you to watch this TED Talk.

پس از بازدید از این درس، می خواهم این سخنرانی TED را تماشا کنید.

This will give you the opportunity to immediately hear all the words

این به شما این فرصت را می دهد که بلافاصله تمام کلماتی را

that you've learned today and understand them easily.

که امروز یاد گرفته اید بشنوید و آنها را به راحتی درک کنید.

You'll get to enjoy listening to this TED Talk in English without worrying

شما از گوش دادن به این سخنرانی TED به زبان انگلیسی لذت خواهید برد بدون اینکه

about feeling stuck, frustrated, or annoyed. Also,

نگران احساس گیر افتادن ، ناامیدی یا آزرده شدن باشید. همچنین،

at the end of this lesson today,

در پایان این درس امروز،

I'm going to share with you how you can apply what you learned today in your own

من قصد دارم با شما به اشتراک بگذارم که چگونه می توانید آنچه را که امروز آموخته اید در

English practice so that you can choose other TED Talks and podcasts in

تمرین انگلیسی خود به کار ببرید تا بتوانید در آینده سخنرانی ها و پادکست های TED دیگر را انتخاب کنید

the future, understand,

، درک کنید،

learn and remember new vocabulary and enjoy those particular

یاد بگیرید و به خاطر بسپارید. واژگان جدید و لذت بردن از آن

episodes that you choose to listen to.

اپیزودهای خاصی که انتخاب می کنید گوش دهید.

The first phrase on our list today is to be on time.

اولین عبارت در لیست امروز ما این است که به موقع باشید.

This means to arrive or do something at an appropriate time.

این به معنای رسیدن یا انجام کاری در زمان مناسب است.

In other words,

به عبارت دیگر،

it means to be punctual and here's an example sentence of how you

به معنای وقت شناس بودن است و در اینجا یک جمله مثال از

might use it. The plane wasn't on time,

نحوه استفاده از آن آورده شده است. هواپیما به موقع نبود،

so our layover was five hours long.

بنابراین توقف ما پنج ساعت طول کشید.

This particular phrase is extremely common,

این عبارت خاص بسیار رایج است،

so I'd like to stop just for a moment and encourage you to immediately create

بنابراین من می‌خواهم فقط برای یک لحظه توقف کنم و شما را تشویق کنم که فوراً

your own example sentence using this phrase.

با استفاده از این عبارت جمله مثالی خود را ایجاد کنید.

Can you think of a time when you were or weren't on time?

آیا می توانید به زمانی فکر کنید که به موقع بودید یا نبودید؟

Take a moment to write down your sentence and then let's go on to the next word.

یک لحظه وقت بگذارید و جمله خود را یادداشت کنید و سپس به سراغ کلمه بعدی می رویم.

Word number two, tardiness.

کلمه شماره دو، تاخیر.

Tardiness is a noun that means the quality of being late or

تأخیر اسمی است که به معنای دیر یا

slow. For example, if you arrive at a meeting late, you might say,

کند بودن است. مثلاً اگر دیر به جلسه رسیدید، ممکن است بگویید

I apologize for my tardiness. There was so much traffic this morning.

من بابت تاخیرم عذرخواهی می کنم. امروز صبح خیلی ترافیک بود

Word number three is irony.

کلمه شماره سه کنایه است.

Irony is a noun that means to use words to

آیرونی اسمی است که به معنای استفاده از کلمات برای

express something opposite of the literal meaning.

بیان چیزی مخالف معنای تحت اللفظی است.

It can also be a situation that produces the opposite result than

همچنین می تواند وضعیتی باشد که نتیجه ای مخالف با

what was originally intended. Before I give you an example sentence,

آنچه در ابتدا در نظر گرفته شده است به همراه داشته باشد. قبل از اینکه یک جمله مثال بزنم،

I want to talk a little bit about the context in which the speaker

می‌خواهم کمی در مورد زمینه‌ای که گوینده

uses this word irony. As I mentioned,

از این کلمه کنایه استفاده می‌کند صحبت کنم. همانطور که اشاره کردم،

Laura Vanderkam is a time management expert and in this TED Talk

لورا واندرکام یک متخصص مدیریت زمان است و در این گفتگوی TED

she shares a story of being late to her own speech

او داستانی از دیر رسیدن به سخنرانی خود

on time management.

در مورد مدیریت زمان را به اشتراک می گذارد.

It's a perfect illustration of irony and here's an example sentence.

این یک تصویر کامل از کنایه است و در اینجا یک جمله مثال است.

The irony of this chaotic situation is it will actually improve

کنایه از این وضعیت آشفته این است که در واقع وضعیت را بهبود می بخشد

and calm the situation.

و آرام می کند.

The fourth word on our list is a frail verb To shave off,

کلمه چهارم در لیست ما یک فعل ضعیف

to shave off means to cut a very thin piece

from an object or a surface.

است.

It can also be used to mean to reduce and as simple example

همچنین می توان از آن به معنای کاهش و به عنوان جملات مثال ساده استفاده کرد

sentences.

.

Katie looked for ways to shave off expenses from the event.

کیتی به دنبال راه هایی برای کاهش هزینه های این رویداد بود.

And now another phrasal verb to come up with.

و حالا یک فعل عبارتی دیگر برای آمدن به آن.

To come up with something means to think of an idea or a plan.

رسیدن به چیزی به معنای اندیشیدن به یک ایده یا طرح است.

For example, if you're problem-solving at work, you might say,

به عنوان مثال، اگر در محل کار مشغول حل مشکل هستید، ممکن است بگویید،

I need a little bit of time to come up with a solution.

من به کمی زمان نیاز دارم تا راه حلی پیدا کنم.

Number six on our list today is an idiom to have something

شماره شش در لیست امروز ما اصطلاحی است برای داشتن چیزی

backward. This means to understand something in the opposite way.

عقب مانده. این به معنای فهمیدن چیزی برعکس است.

For example,

به عنوان مثال،

she had this situation backward and thought everyone had forgotten her birthday.

او این وضعیت را به عقب داشت و فکر می کرد همه تولد او را فراموش کرده اند.

If we were to continue that sentence, we might discover that in the end,

اگر بخواهیم این جمله را ادامه دهیم، ممکن است بفهمیم که در نهایت،

her coworkers or friends through her a surprise party,

همکاران یا دوستانش از طریق او یک مهمانی غافلگیرکننده برگزار کردند،

but during the day no one said anything,

اما در طول روز هیچ کس چیزی نگفت،

so she made the assumption she had the opposite understanding that

بنابراین او این فرض را کرد که درک مخالفی دارد که

everyone had forgotten. Another idiom is to keep track of something.

همه آن را فراموش کرده بودند. اصطلاح دیگر پیگیری چیزی است.

This means to monitor something including all the changes that are taking

این به معنای نظارت بر چیزی از جمله تمام تغییراتی است که در حال

place. For example,

وقوع است. برای مثال،

I always keep track of my expenses to make sure I'm staying within

من همیشه هزینه‌هایم را پیگیری می‌کنم تا مطمئن شوم که در بودجه‌ام باقی

my budget. Number eight is aftermath.

می‌مانم. شماره هشت عواقب آن است.

An aftermath is a situation that is a direct result

پیامد وضعیتی است که مستقیماً

of an accident, a crime,

نتیجه یک تصادف، جنایت

or some other unfortunate situation. For example,

یا موقعیت ناگوار دیگری است. به عنوان مثال، پس از رسوایی اخیر،

there are calls for a new election in the aftermath of the recent

درخواست هایی برای برگزاری انتخابات جدید وجود دارد

scandal. The next one on our list is the frail verb to wind up.

. مورد بعدی در لیست ما فعل frail to wind up است.

Now this one can be tricky because of course the word wind looks

حالا این یکی می تواند مشکل باشد زیرا البته اگر در مورد آب و هوا صحبت می کنیم، کلمه wind

exactly like the noun wind if we're talking about the

دقیقاً شبیه اسم wind است

weather, but when we're using a verb or Fraser verb,

، اما وقتی از یک فعل یا فعل فریزر استفاده می کنیم،

this word is wind.

این کلمه باد است.

To wind up to wind up means to end up

به پایان رسیدن به پایان رسیدن به

doing something or to finally be somewhere. For example,

انجام کاری یا در نهایت به جایی بودن است. برای مثال

if she doesn't get here soon, she'll wind up missing the appointment.

، اگر او به زودی به اینجا نرسد، قرار ملاقات را از دست خواهد داد.

An alternative way to say this is if she doesn't get here soon,

یک راه جایگزین برای گفتن این موضوع این است که اگر او به زودی به اینجا نرسد، در پایان

she'll miss the appointment in the end. Alright,

قرار ملاقات را از دست خواهد داد . بسیار خوب، قبل از اینکه به قسمت دوم این سخنرانی TED

we have three more words and phrases to review before we get to part two

برسیم، سه کلمه و عبارت دیگر برای مرور داریم

of this TED Talk. Number 10 is the verb to accommodate.

. شماره 10 فعل به جای دادن است.

To accommodate means to have enough space for something or someone.

جای دادن یعنی داشتن فضای کافی برای چیزی یا کسی.

For example,

مثلاً

we cannot accommodate more than a hundred people in this theater.

ما نمی توانیم بیش از صد نفر را در این تئاتر جای دهیم.

In other words, we don't have enough space for more than a hundred people.

یعنی برای بیش از صد نفر فضای کافی نداریم.

Number 11,

شماره 11

the adjective elastic For this one,

، صفت الاستیک برای این مورد،

I want you to think about a rubber band and the way that it stretches when you

می خواهم در مورد یک کش لاستیکی و نحوه کشش آن در هنگام

pull on it. When something is elastic,

کشیدن آن فکر کنید. وقتی چیزی کشسان است، به

it means it's adaptable to the demands of a particular situation

این معنی است که با نیازهای یک موقعیت

or need, and here's an example sentence.

یا نیاز خاص سازگار است، و در اینجا یک جمله مثال آمده است.

Several months ago in the Confident Women community,

چند ماه پیش در جامعه زنان با اعتماد به نفس،

we discussed the idea that friendships are elastic.

درباره این ایده بحث کردیم که دوستی ها انعطاف پذیر هستند.

In other words, friendships adapt over time,

به عبارت دیگر، دوستی ها با گذشت زمان سازگار می شوند

and now number 12, for the first part of this particular TED Talk is the idiom.

و اکنون شماره 12 است، زیرا اولین قسمت از این گفتگوی خاص TED اصطلاح است.

To have it all this means to have or to get

همه اینها به معنای داشتن یا به دست آوردن

everything someone wants. For example,

هر چیزی است که کسی می خواهد. به عنوان مثال،

if you use social media quite a bit,

اگر از رسانه های اجتماعی کم استفاده می کنید،

it's easy to assume that someone else has it all,

به راحتی می توان تصور کرد که شخص دیگری همه چیز،

money, success, love, and so on.

پول، موفقیت، عشق و غیره را در اختیار دارد.

When you watch this TED Talk and you reach the four minute mark,

وقتی این سخنرانی TED را تماشا می کنید و به نقطه چهار دقیقه

you'll arrive at part two. It's not a priority.

می رسید، به قسمت دوم می رسید . این یک اولویت نیست. لورا

In the second part of her talk,

در بخش دوم سخنرانی خود، معنای

Laura redefines what we really mean when we say that we don't have

واقعی ما را از نو تعریف می‌کند که می‌گوییم زمانی نداریم که

time for something or someone to reframe our thoughts on this.

چیزی یا کسی افکارمان را در این مورد اصلاح کند.

Laura uses the following words and phrases. Number one,

لورا از کلمات و عبارات زیر استفاده می کند . شماره یک

the idiom to catch up with someone.

، اصطلاحی برای رسیدن به پای کسی.

This means to learn or discuss the most recent news with someone.

این به این معنی است که جدیدترین اخبار را یاد بگیرید یا با کسی صحبت کنید.

For example,

به عنوان مثال،

I can't wait to catch up with my friends and family when I go home for vacation.

وقتی برای تعطیلات به خانه می روم، نمی توانم صبر کنم تا به دوستان و خانواده ام برسم.

Number two is the noun priority.

شماره دو اولویت اسم است.

This is a noun that means something is highly important and it

این اسمی است که به این معنی است که چیزی بسیار مهم است و

takes precedence over others. For example,

بر دیگران ارجحیت دارد. مثلاً

at the moment, my priority is to spend more time with my family.

در حال حاضر اولویت من این است که وقت بیشتری را با خانواده بگذرانم.

What that means is the most important thing in my life right now

این بدان معناست که در حال حاضر مهمترین چیز در زندگی من

is to spend more time with my family.

این است که زمان بیشتری را با خانواده خود بگذرانم.

Number three for this section is the frail verb to figure out

شماره سه برای این بخش، فعل ضعیف برای فهمیدن

this means to solve or to completely understand someone

این است که به معنای حل کردن یا درک کامل کسی

or something. For example, if a coworker brings some cookies to work,

یا چیزی است. به عنوان مثال، اگر یک همکار مقداری شیرینی به محل کار بیاورد

you might say, these cookies are delicious.

، ممکن است بگویید این کوکی ها خوشمزه هستند.

I need to figure out how you made them. Now,

باید بفهمم چطوری درستشون کردی اکنون،

when I shared the definition,

وقتی تعریف را به اشتراک گذاشتم،

I highlighted that this can mean to understand something or someone.

تأکید کردم که این می تواند به معنای درک چیزی یا کسی باشد.

If you meet someone new and you have a strange interaction,

اگر با شخص جدیدی ملاقات کردید و تعامل عجیبی

you might tell someone else about it and say, I can't figure her out.

داشتید، ممکن است به شخص دیگری در مورد آن بگویید و بگویید من نمی توانم او را بفهمم.

In other words, I don't really understand her.

به عبارت دیگر، من واقعا او را درک نمی کنم.

And now number four,

و اکنون شماره چهار،

for part two of this talk is the idiom to look back over.

برای قسمت دوم این گفتگو اصطلاحی است که باید به گذشته نگاه کرد.

This means to think about a past event,

این به معنای فکر کردن به یک رویداد گذشته

to review or reflect on something, and here's an example.

، مرور یا تأمل در مورد چیزی است، و در اینجا یک مثال آورده شده است.

I love to document my learning When I'm working to improve

من دوست دارم یادگیری خود را مستند کنم وقتی برای بهبود مهارت جدیدی کار می کنم

a new skill,

،

that might mean that I document learning a new language by

ممکن است این بدان معنا باشد که یاد گرفتن یک زبان جدید را با

regularly recording myself or keeping a journal where I write down all the new

ثبت منظم خودم یا نگه داشتن دفترچه ای که در آن تمام

vocabulary I've been learning. If I'm working on my painting skills,

واژگان جدیدی را که یاد گرفته ام را یادداشت می کنم، مستند می کنم. اگر روی مهارت‌های نقاشی‌ام کار می‌کنم، به

it means keeping some of my old paintings that I don't really like,

این معنی است که برخی از نقاشی‌های قدیمی‌ام را که واقعاً دوست ندارم، نگه دارم،

but that allow me to look back over time to see the

اما این به من اجازه می‌دهد در طول زمان به گذشته نگاه کنم تا

progress I've made. So an example sentence might be,

پیشرفتی را که انجام داده‌ام ببینم. بنابراین یک جمله مثال ممکن است این باشد

when you're learning a new skill,

که وقتی در حال یادگیری یک مهارت جدید هستید

it's important to document and look back over what you've learned

، مهم است که

to determine your progress, and now part three,

برای تعیین میزان پیشرفت خود، مستندسازی کنید و به گذشته نگاه کنید، و اکنون قسمت سوم،

when you watch this TED Talk and you reach the seven minute mark,

وقتی این سخنرانی TED را تماشا می کنید و به هفت مورد رسیدید. در دقیقه،

you'll arrive at part three. Break it down.

به قسمت سوم خواهید رسید . ویران کن.

This is where Laura shares practical tips to help us effectively

اینجاست که لورا نکات عملی را برای کمک به

manage our time and actively build our ideal lives.

مدیریت موثر زمان و ساختن فعالانه زندگی ایده آل خود به اشتراک می گذارد.

In sharing these tips, Laura uses the following words and phrases.

در به اشتراک گذاشتن این نکات، لورا از کلمات و عبارات زیر استفاده می کند.

Number one, the Fraser verb to break down something.

شماره یک، فعل فریزر برای شکستن چیزی.

This means to deconstruct or to divide something

این به معنای ساختارشکنی یا تقسیم کردن چیزی

into smaller parts. For example,

به قطعات کوچکتر است. به عنوان مثال،

if someone gives you a task at work that is unclear,

اگر فردی در محل کار به شما وظیفه ای می دهد که نامشخص است

you might ask for clarification by saying,

، ممکن است با گفتن این جمله

would you mind breaking down how you want me to write this report?

که آیا می خواهید این گزارش را چگونه بنویسم، توضیح بخواهید؟

The second one in this section is also a phrasal verb to think through

مورد دوم در این بخش نیز یک فعل عبارتی برای فکر کردن به

something.

چیزی است.

This means to consider all the outcomes or aspects of something.

این به معنای در نظر گرفتن تمام نتایج یا جنبه های چیزی است.

For example, while aiming to solve a problem at work, you might say,

به عنوان مثال، در حالی که قصد دارید مشکلی را در محل کار خود حل کنید، ممکن است بگویید،

let's take a few days to think through our options. Number three,

بیایید چند روز وقت بگذاریم تا به گزینه های خود فکر کنیم. شماره سه،

low opportunity cost.

هزینه فرصت کم.

This is a noun that means the minimal number of resources

این اسمی است که به معنای حداقل تعداد منابع

or the minimal amount of energy required to take

یا حداقل مقدار انرژی مورد نیاز برای

advantage of an opportunity.

استفاده از یک فرصت است.

Let me give you an example sentence and then we'll talk about it a bit more.

بگذارید یک جمله مثال بزنم و سپس کمی بیشتر در مورد آن صحبت کنیم.

Recreational reading has a low opportunity cost for

مطالعه تفریحی هزینه فرصت کمی برای

improved wellbeing.

بهبود رفاه دارد.

Sometimes we assume that to improve our wellbeing,

گاهی اوقات تصور می کنیم که برای بهبود رفاه خود،

we need to invest an enormous amount of time, effort, and energy,

باید زمان، تلاش و انرژی زیادی را صرف کنیم،

or we need to change our schedule completely.

یا باید برنامه خود را به طور کامل تغییر دهیم.

But the truth is something as simple as recreational

اما حقیقت این است که خواندن تفریحی به

reading for five or 10 minutes a day can lead to

مدت پنج یا 10 دقیقه در روز می تواند به

tremendous outcomes.

نتایج فوق العاده ای منجر شود.

Something that does not require a lot of time or

چیزی که به زمان

a lot of your resources has great impact.

زیاد یا منابع زیادی نیاز ندارد، تأثیر زیادی دارد.

We have just two more words to go and then I have some practice questions for

ما فقط دو کلمه دیگر پیش رو داریم و سپس من چند سوال تمرینی برای

you, plus how you can continue using the process you've learned today

شما دارم، به علاوه اینکه چگونه می توانید به استفاده از فرآیندی که امروز آموخته اید

to build your English vocabulary. In the final part of this TED Talk,

برای ایجاد واژگان انگلیسی خود ادامه دهید. در قسمت پایانی این سخنرانی TED،

you'll hear the verb To minimize this means to lessen or

فعل To Minimize به معنای کم کردن یا

reduce. For example,

کاهش دادن را می شنوید. به عنوان مثال،

perhaps we should minimize the time we spend on social media,

شاید باید زمانی را که در رسانه‌های اجتماعی صرف می‌کنیم،

and lastly, the idiom to putter around.

و در نهایت، اصطلاحی را که باید در آن به کار می‌بریم، به حداقل برسانیم.

This means to spend time doing small jobs or things that

این به این معنی است که وقت خود را صرف انجام کارهای کوچک یا کارهایی که

aren't really important in a slow relaxed way.

واقعاً مهم نیستند، به روشی آرام آرام بگذرانید.

For example, if someone asks you about your weekend, you might respond,

برای مثال، اگر کسی از شما درباره آخر هفته‌تان بپرسد، ممکن است پاسخ دهید،

I didn't really do much this weekend. I just putter around in the garden.

من واقعاً این آخر هفته کار زیادی انجام ندادم. من فقط در باغ میچرخم

Now that you have these 21 English words and phrases from Laura Vanderkam's

اکنون که این ۲۱ کلمه و عبارت انگلیسی را از سخنرانی لورا واندرکام در

TED Talk on time management, I want you to do a few things. Number one, again,

TED در مورد مدیریت زمان دارید، می‌خواهم چند کار را انجام دهید. شماره یک، مجدداً

visit this lesson at the Speak Confident English website.

از این درس در وب سایت Speak Confident English دیدن کنید.

There you'll find the specific sentences Lori uses with

در آنجا جملات خاصی را که لری

the words you've learned today so that you can see them in context.

با کلماتی که امروز یاد گرفته‌اید استفاده می‌کند تا بتوانید آنها را در متن ببینید.

Then I want you to watch this TED Talk.

سپس از شما می خواهم که این سخنرانی TED را تماشا کنید.

Listen for the words that you've learned today.

به کلماتی که امروز یاد گرفتید گوش دهید.

It will reinforce your learning and you'll be able to enjoy the TED Talk,

این یادگیری شما را تقویت می کند و می توانید از سخنرانی TED لذت ببرید و

understanding every part.

هر بخش را درک کنید.

This process that you've learned today can be used time and time again

این فرآیندی که امروز یاد گرفتید می‌تواند بارها و

just like I mentioned at the start.

بارها مانند آنچه در ابتدا ذکر کردم مورد استفاده قرار گیرد.

You can select a TED Talk or a podcast on something you're interested in.

می توانید یک سخنرانی TED یا یک پادکست در مورد چیزی که به آن علاقه دارید انتخاب کنید.

Then review it with a focus on finding new words and phrases.

سپس آن را با تمرکز بر یافتن کلمات و عبارات جدید مرور کنید.

Write all of them down and include the specific sentence that was

همه آنها را یادداشت کنید و جمله خاصی را که

used.

استفاده شده است وارد کنید. اگر می توانید

Use that sentence to determine the meaning based on context

از آن جمله برای تعیین معنی بر اساس زمینه

if you can. Once you've done that,

استفاده کنید. پس از انجام این کار،

confirm your understanding with a dictionary and don't forget to create

درک خود را با یک فرهنگ لغت تأیید کنید و فراموش نکنید که

your own example sentence. Now,

جمله مثال خود را ایجاد کنید. اکنون،

this is something that you can do over a period of time.

این کاری است که می توانید در یک دوره زمانی انجام دهید.

You don't have to do it all in one practice session.

لازم نیست همه این کارها را در یک جلسه تمرین انجام دهید.

You might spend 10 or 15 minutes listening to a segment

ممکن است 10 یا 15 دقیقه را صرف گوش دادن به بخشی

of a podcast taking note of new words,

از پادکست کنید و کلمات جدید را یادداشت کنید

and then continue that process a couple of days later.

و سپس چند روز بعد این روند را ادامه دهید .

Once you finish that step,

هنگامی که آن مرحله را به پایان رساندید،

then you can go on to the next steps and you can split this up or break

سپس می توانید به مراحل بعدی بروید و می توانید این مرحله را تقسیم کنید یا به

down this process over time.

مرور زمان این روند را از بین ببرید.

Doing all of this will help you boost your English vocabulary and

انجام همه این‌ها به شما کمک می‌کند دایره لغات انگلیسی خود را تقویت کنید و

help you understand TED Talks podcasts and more.

به درک پادکست‌های TED Talks و موارد دیگر کمک کنید.

To finish, I want you to do one final thing.

برای اتمام، از شما می خواهم یک کار آخر را انجام دهید.

I want you to choose two or three new words or phrases from this particular

از شما می خواهم دو یا سه کلمه یا عبارت جدید را از این درس خاص انتخاب

lesson and create an example sentence.

کنید و یک جمله مثال ایجاد کنید.

You can share your examples with me in the comments below.

می توانید نمونه های خود را در نظرات زیر با من به اشتراک بگذارید.

If you found this lesson helpful to you,

اگر این درس برای شما مفید بود،

I would love to know and you can tell me in one very simple way.

دوست دارم بدانم و می توانید به روشی بسیار ساده به من بگویید.

Give this lesson a thumbs up here on YouTube.

این درس را در اینجا در YouTube به اشتراک بگذارید.

Share your example sentences with me and subscribe to the Speak Confident

جملات نمونه خود را با من به اشتراک بگذارید و در کانال انگلیسی Speak Confident مشترک شوید

English Channel so you never miss one of my Confident English lessons.

تا هرگز یکی از درس های انگلیسی مطمئن من را از دست ندهید.

Thank you so much for joining me, and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.