Become a Confident English Speaker | Practical Strategies

My students are often surprised when I tell them that speaking with clarity,

دانش‌آموزانم اغلب تعجب می‌کنند وقتی به آنها می‌گویم که صحبت کردن با وضوح،

fluency and confidence did not come easily for me. Yes,

روان و اعتماد به نفس برای من آسان نبود. بله،

I'm a native English speaker and yes,

من یک زبان مادری انگلیسی هستم و بله،

I am an English teacher with more than 25 years of experience and my

من یک معلم انگلیسی با بیش از 25 سال تجربه هستم و

expertise is in gaining fluency,

تخصص من در به دست آوردن تسلط است،

but that doesn't mean those skills came naturally to me,

اما این بدان معنا نیست که این مهارت ها به طور طبیعی برای من به وجود آمده است،

not in my second language and not in English. Have you ever thought,

نه در زبان دومم. و نه به زبان انگلیسی آیا تا به حال فکر کرده اید،

I am just too shy to speak with confidence,

من خیلی خجالتی هستم که با اعتماد به نفس صحبت کنم،

or I can never be confident like somebody else?

یا هرگز نمی توانم مانند دیگران اعتماد به نفس داشته باشم؟

Or maybe you've listened to someone else and thought, oh, she speaks so fast,

یا شاید به حرف شخص دیگری گوش داده اید و فکر کرده اید، اوه، او خیلی سریع صحبت می کند،

she's so fluent. Why can't I do that? Or if I slow down,

او خیلی روان است. چرا نمی توانم این کار را انجام دهم؟ یا اگر سرعتم را کم کنم،

I'll sound less fluent. My coworkers will be bored. I have to speak faster.

صدایم کمتر روان است. همکاران من خسته خواهند شد. باید تندتر صحبت کنم.

They must think I'm foolish or silly for forgetting the word I wanted to use

آنها باید فکر کنند که من احمق یا احمق هستم زیرا کلمه ای را که می خواستم استفاده کنم فراموش کردم

and getting stuck. It was so simple.

و گیر کردم. خیلی ساده بود

I have had all of those thoughts in my second language and in

من همه آن افکار را به زبان دوم و

English, but then I discovered that all of those beliefs,

انگلیسی خود داشتم، اما بعد متوجه شدم که همه آن باورها،

those things I was telling myself were myths.

آن چیزهایی که به خودم می گفتم افسانه بودند.

A myth is a false belief.

افسانه یک باور نادرست است.

When I discovered what is true,

وقتی متوجه شدم حقیقت چیست،

it completely changed my mindset. It changed my approach to learning,

طرز فکرم را کاملاً تغییر داد. این رویکرد من به یادگیری،

my motivation to practice and my ability to make progress in my

انگیزه من برای تمرین و توانایی من برای پیشرفت در

speaking. Most importantly, it gave me confidence,

صحبت کردن را تغییر داد. مهمتر از همه، این به من اعتماد به نفس داد،

the confidence to keep going.

اعتماد به نفس برای ادامه دادن.

This is true in my second language and in my native language,

این در زبان دوم من و در زبان مادری من،

English as well. In this lesson today,

انگلیسی نیز صادق است. در این درس امروز،

I want to help you become a Confident English speaker by addressing what is

می‌خواهم به شما کمک کنم تا با پرداختن به آنچه که

myth versus reality and giving you practical action steps you can take

افسانه در مقابل واقعیت است، به شما کمک کنم تا به یک انگلیسی‌زبان مطمئن تبدیل شوید و اقدامات عملی را به شما ارائه دهم

to make progress in your English confidence and fluency.

تا در اعتماد به نفس و تسلط به زبان انگلیسی خود پیشرفت کنید.

But quickly, if this is your first time here, welcome. I'm Annemarie,

اما سریع، اگر این اولین بار است که اینجا هستید، خوش آمدید. من آنماری هستم،

an English confidence and fluency coach.

مربی اعتماد به نفس و تسلط انگلیسی.

Everything I do is designed to help you get the confidence you want for your

هر کاری که من انجام می‌دهم برای کمک به شما در به دست آوردن اعتماد به نفسی که برای

life and work in English.

زندگی و کارتان به زبان انگلیسی می‌خواهید طراحی شده است.

If you'd love to get more free resources and lessons from me,

اگر دوست دارید منابع و درس‌های رایگان بیشتری از من دریافت کنید،

including years of my weekly Confident English lessons,

از جمله سال‌ها درس‌های هفتگی انگلیسی مطمئن، می‌توانید

you can find them all at my Speak Confident English website. While you're there,

همه آنها را در وب‌سایت Speak Confident English من پیدا کنید . در حالی که آنجا هستید،

make sure you download my in-depth,

مطمئن شوید که آموزش عمیق من،

How to Get the Confidence to Say What You Want, training.

چگونه اعتماد به نفس را برای گفتن آنچه می خواهید به دست آورید، دانلود کنید.

This is a step-by-step training where I share with you my number one strategy

این یک آموزش گام به گام است که در آن استراتژی شماره یک خود را

for fluency and confidence building. Now for this lesson today,

برای تسلط و ایجاد اعتماد به نفس با شما به اشتراک می گذارم . اکنون برای این درس امروز،

there are five common myths about fluency and confidence that I want to

پنج افسانه رایج در مورد تسلط و اعتماد به نفس وجود دارد که می‌خواهم به آنها

address and I want to highlight what is true so that you can make

بپردازم و می‌خواهم آنچه درست است را برجسته کنم تا بتوانید

progress and move forward because when we believe in myths false

پیشرفت کنید و به جلو حرکت کنید، زیرا وقتی به افسانه‌ها باور داریم باورهای نادرست

beliefs,

they stop us from making progress and it doesn't have to be that way.

ما را از آن باز می‌دارند. پیشرفت می کند و لازم نیست که اینطور باشد.

So by understanding what is true and having practical action steps,

پس با درک درستی و داشتن مراحل عملی عملی، می

you can move forward. Here are the five myths we're going to talk about today.

توانید جلو بروید. در اینجا پنج افسانه است که امروز در مورد آنها صحبت خواهیم کرد.

Number one, some people are naturally confident speakers.

شماره یک، برخی از افراد به طور طبیعی سخنرانان مطمئنی هستند.

Number two, fluent English is always fast English.

شماره دو، انگلیسی روان همیشه انگلیسی سریع است.

Number three, confident speakers never need to seek clarification.

شماره سه، سخنرانان مطمئن هرگز نیازی به توضیح ندارند.

Number four,

شماره چهار،

confident speakers never experience setbacks and they don't really make

سخنرانان مطمئن هرگز شکست را تجربه نمی کنند و واقعاً اشتباه نمی کنند

mistakes. And number five, you either have confidence or you don't.

. و شماره پنج، یا اعتماد به نفس دارید یا ندارید.

So myth number one, some people are naturally confident speakers.

بنابراین افسانه شماره یک، برخی از مردم به طور طبیعی سخنرانان مطمئنی هستند.

This is a myth I believed for years because my husband is an

این افسانه‌ای است که من سال‌ها به آن اعتقاد داشتم، زیرا شوهرم فردی

extrovert who seems to feel totally comfortable speaking with anyone,

برون‌گرا است که به نظر می‌رسد در صحبت کردن با هرکسی احساس راحتی می‌کند،

and he always appears confident this is true in English and in his second

و او همیشه مطمئن به نظر می‌رسد که این موضوع در انگلیسی و زبان دومش درست است

language. It used to make me so jealous,

. قبلا خیلی حسودم میکرد

but it doesn't anymore. Like me,

ولی دیگه اینطور نیست.

you might believe that some people like extroverts are

ممکن است شما هم مانند من باور داشته باشید که برخی افراد برونگراها را دوست دارند،

naturally confident when they speak because of some of their personality traits.

به دلیل برخی از ویژگی های شخصیتی خود، به طور طبیعی وقتی صحبت می کنند، اعتماد به نفس دارند.

Extroverts are often described as individuals who are outgoing, energetic,

برونگراها اغلب به عنوان افرادی برونگرا، پرانرژی

and conversational, and because of that myth,

و گفتگو توصیف می شوند و به دلیل این افسانه،

there might be another myth which is that introverts

ممکن است افسانه دیگری وجود داشته باشد و آن این است که درونگراها

can't be confident when they're speaking with others.

نمی توانند هنگام صحبت با دیگران اعتماد به نفس داشته باشند .

Introverts are often associated with personality traits such as being shy,

درونگراها اغلب با ویژگی های شخصیتی مانند خجالتی بودن،

reserved, and withdrawn, but that isn't always the case.

محتاط بودن و گوشه گیری همراه هستند، اما همیشه اینطور نیست.

There are plenty of introverts who love being around people and feel

درونگراهای زیادی وجود دارند که عاشق بودن در کنار مردم هستند و

very comfortable in some contexts.

در برخی زمینه ها احساس راحتی می کنند.

The difference is introverts prefer to think before they speak,

تفاوت این است که افراد درونگرا ترجیح می دهند قبل از صحبت فکر کنند،

whereas extroverts think by speaking out loud.

در حالی که برونگراها با بلند صحبت کردن فکر می کنند.

Furthermore,

علاوه بر این،

the reality is introverts can absolutely be fully

واقعیت این است که درونگراها می توانند کاملاً

confident, fully fluent,

مطمئن باشند، کاملاً مسلط باشند

and speak with exceptional clarity in any situation.

و در هر موقعیتی با وضوح استثنایی صحبت کنند.

I know that's true because I am highly shy and highly introverted,

من می دانم که این درست است زیرا من بسیار خجالتی و بسیار درونگرا هستم

and I work with many students from around the world who similarly

و با دانش آموزان زیادی از سراسر جهان کار می کنم که به طور مشابه

in their native and non-native languages are shy and introverted,

در زبان مادری و غیر بومی خود خجالتی و درون گرا هستند

and yet they develop the same skills.

و در عین حال مهارت های مشابهی را در آنها توسعه می دهند.

I want to help you develop in having clarity, fluency, and confidence,

من می خواهم به شما کمک کنم تا در داشتن وضوح، روانی و اعتماد به نفس پیشرفت کنید،

so here's a practical approach to help you speak with confidence

بنابراین در اینجا یک رویکرد عملی وجود دارد که به شما کمک می کند

no matter what the situation might be.

بدون توجه به موقعیتی که ممکن است با اطمینان صحبت کنید. از

Use your natural skills as an introvert to your advantage. Now,

مهارت های طبیعی خود به عنوان یک درون گرا به نفع خود استفاده کنید. اکنون،

you might not be an introvert in your native language.

ممکن است در زبان مادری خود درونگرا نباشید.

That might not be your true personality. However,

شاید این شخصیت واقعی شما نباشد. با این حال،

you might be experiencing some of that in English due to anxiety

ممکن است به دلیل اضطراب

when you want to speak, and the advice that I'm going to share,

زمانی که می‌خواهید صحبت کنید، برخی از آن‌ها را در زبان انگلیسی تجربه کنید، و توصیه‌ای که من می‌خواهم به اشتراک بگذارم،

it applies in both contexts.

در هر دو زمینه اعمال می‌شود.

The natural ability here is to take advantage of thinking

توانایی طبیعی در اینجا این است که از فکر کردن

before you speak,

قبل از صحبت کردن استفاده کنید،

by giving yourself time or taking advantage of the time you have,

با دادن زمان یا استفاده از زمانی که در اختیار دارید،

you're able to organize your thoughts and be more prepared to share them

می توانید افکار خود را سازماندهی کنید و آمادگی بیشتری برای به اشتراک گذاشتن آنها

with others, to share them with confidence.

با دیگران داشته باشید، آنها را با اطمینان به اشتراک بگذارید. .

This is a skill used by all powerful public speakers,

این مهارتی است که توسط همه سخنرانان قدرتمند عمومی،

including many who are introverts. Now,

از جمله بسیاری از افراد درونگرا، استفاده می شود. اکنون، در

here's how you can practice this in real life when you can and if you

اینجا آمده است که چگونه می توانید در زندگی واقعی این کار را در زمانی که می توانید تمرین کنید و اگر

can always take time to prepare or organize your thoughts in advance.

همیشه می توانید برای آماده سازی یا سازماندهی افکار خود از قبل وقت بگذارید.

What this means is taking time to think through whatever discussion you're going

این به این معنی است که برای فکر کردن در مورد هر بحثی که قرار است

to have,

داشته باشید، وقت بگذارید،

maybe put down some notes on a piece of paper and talk through them out loud.

شاید یادداشت هایی را روی یک کاغذ بیاورید و با صدای بلند درباره آنها صحبت کنید.

Practice saying them out loud so that you get comfortable with your voice and

تمرین آنها را با صدای بلند بیان کنید تا با صدای خود و

with the words that you're going to use.

کلماتی که قرار است استفاده کنید راحت باشید.

Doing this in advance means you're able to express those thoughts and organize

انجام این کار از قبل به این معنی است که می توانید آن افکار را بیان کنید و

them without judgment from anyone else.

آنها را بدون قضاوت از جانب دیگران سازماندهی کنید.

You have that time to think before you speak. This is helpful. For example,

شما آن زمان را دارید که قبل از صحبت کردن فکر کنید. این کمک کننده است. برای مثال،

if you're preparing for a job interview or if you are going to a meeting of some

اگر برای یک مصاحبه شغلی آماده می‌شوید یا به نوعی به یک جلسه می‌روید

kind, and you know what the topic of discussion will be in advance,

و از قبل می‌دانید که موضوع بحث چه خواهد بود،

whether it's a business meeting, a volunteer meeting,

چه یک جلسه کاری، یک جلسه داوطلبانه

or a book club discussion. Now if it's in the middle of a conversation,

یا یک کتاب. بحث باشگاه اکنون اگر در وسط یک مکالمه است،

you can also pause briefly in order to take advantage of those

می‌توانید برای اینکه از آن

little moments in time to organize your next thought.

لحظات کوچک به موقع برای سازماندهی افکار بعدی خود استفاده کنید، کمی مکث کنید.

Don't try to plan the next 20 minutes of what you want to say.

سعی نکنید برای 20 دقیقه بعدی آنچه می خواهید بگویید برنامه ریزی کنید.

Just plan the next thought and then the next one and the next one and

فقط برای فکر بعدی و سپس فکر بعدی و فکر بعدی و

the next one.

بعدی برنامه ریزی کنید.

This approach encourages you to embrace little

این رویکرد شما را تشویق می‌کند که

pauses while you speak, moments that allow you to breathe,

در حین صحبت کردن، مکث‌های کوچکی را بپذیرید، لحظاتی که به شما اجازه نفس کشیدن می‌دهد،

moments that allow you to organize that next idea and it takes the

لحظاتی که به شما امکان می‌دهد ایده بعدی را سازماندهی کنید و

pressure off. Now,

فشار را از بین می‌برد. حال،

if you are worried that using a pause while you speak so that you have that

اگر نگران این هستید که در حین صحبت کردن از مکث استفاده کنید تا آن

time to think,

زمان برای فکر کردن داشته باشید،

you can use a phrase to buy yourself some time.

می توانید از عبارتی برای خرید زمان برای خود استفاده کنید.

For example,

مثلاً

just give me a moment to think or can you come back to me in a moment?

فقط یک لحظه به من فرصت فکر کردن بدهید یا می توانید یک لحظه دیگر به من بازگردید؟

I just need a moment to think about this right now,

من فقط به یک لحظه نیاز دارم تا به این موضوع فکر کنم،

you might be thinking two things. Number one, Annemarie,

ممکن است شما به دو چیز فکر کنید. شماره یک، آنماری،

we don't always have time to prepare, and number two,

ما همیشه برای آماده شدن وقت نداریم، و شماره دو،

I'm not sure pauses are going to help me.

مطمئن نیستم مکث ها به من کمک کند.

They're going to make me speak too slowly.

آنها مرا مجبور می کنند خیلی آهسته صحبت کنم.

I'm going to talk about both of those. Number one, you're right,

من قصد دارم در مورد هر دوی آنها صحبت کنم. شماره یک، حق با شماست،

we don't always have time to prepare,

ما همیشه برای آماده شدن وقت نداریم،

but we have more opportunities than you think,

اما فرصت‌های بیشتری از آنچه فکر می‌کنید داریم،

and when you practice speaking regularly,

و زمانی که به طور منظم صحبت کردن را تمرین می‌کنید،

including moments when you are simply practicing to prepare,

از جمله لحظاتی که به سادگی تمرین می‌کنید تا آماده شوید، به

it helps you become a better spontaneous speaker as well.

شما کمک می‌کند بهتر شوید. اسپیکر خود به خود نیز.

I have a particular method that I love to use with my students to help them in

من روش خاصی دارم که دوست دارم با دانش آموزانم استفاده کنم تا در

this process so that they're able to gain increased confidence and

این فرآیند به آنها کمک کنم تا بتوانند اعتماد به نفس و

fluency in their speaking. If you'd love to get that in-depth training,

روانی بیشتری در صحبت کردن خود به دست آورند. اگر دوست دارید این آموزش عمیق را دریافت کنید،

you can find it at my Speak Confident English website.

می توانید آن را در وب سایت Speak Confident English من پیدا کنید.

It's called How to Get the Confidence to Say What You Want in English.

نام آن چگونه به دست آوردن اعتماد به نفس برای گفتن آنچه می خواهید به زبان انگلیسی است.

I'll share a link to it down below this video,

من پیوندی به آن را در زیر این ویدیو به اشتراک می‌گذارم،

and now let's talk about that second fear that pauses are going to make you

و حالا بیایید در مورد ترس دوم صحبت کنیم که مکث‌ها باعث می‌شود

sound slow. This brings me to myth number two.

صدای شما کند شود. این مرا به اسطوره شماره دو می رساند. بدون شک

Fluent speakers are always fast speakers without a doubt.

بلندگوهای روان همیشه بلندگوهای سریع هستند.

This is a common misconception and unfortunately it's

این یک تصور غلط رایج است و متأسفانه

perpetuated by English speaking TV shows and sitcoms where someone might

توسط برنامه‌های تلویزیونی انگلیسی زبان و سریال‌های کمدی که ممکن است

speak unnaturally fast for dramatic or comedic effect.

برای جلوه‌های دراماتیک یا کمدی به‌طور غیرطبیعی سریع صحبت کند، تداوم پیدا می‌کند.

And yes,

و بله،

there are many English speakers who speak extremely fast

بسیاری از انگلیسی زبانان هستند که بسیار سریع صحبت می کنند و

that doesn't make them good communicators. In fact,

این باعث نمی شود که آنها ارتباط برقرار کنند. در واقع،

they may speak so quickly that fellow native English speakers don't

آنها ممکن است آنقدر سریع صحبت کنند که انگلیسی زبانان بومی خود

really understand everything they say. Let me say all of that again.

واقعاً همه چیزهایی را که می گویند متوجه نشوند. بگذارید دوباره همه اینها را بگویم.

Yes, some English speakers do speak really fast,

بله، برخی از انگلیسی زبانان واقعاً سریع صحبت می کنند،

but that doesn't make them effective communicators. In fact,

اما این باعث نمی شود که آنها ارتباط برقرار کنند. در واقع،

some other Native English speakers might not understand anything that they say,

برخی دیگر از زبان‌های بومی انگلیسی ممکن است چیزی را متوجه نشوند که می‌گویند،

Ooh, that's really hard for me to do,

اوه، انجام آن برای من واقعاً سخت است،

and did it sound clear, confident and fluent to you?

و آیا برای شما واضح، مطمئن و روان به نظر می‌رسد؟

It definitely sounded fast, but was it good communication?

مطمئناً سریع به نظر می رسید، اما آیا ارتباط خوبی بود؟

No. The reality is fluency is about smooth,

نه. واقعیت این است که تسلط به برقراری ارتباط صاف،

natural, clear communication with you in control.

طبیعی و واضح با شما در کنترل است.

When I was speaking super fast just a moment ago,

همین چند لحظه پیش وقتی خیلی سریع صحبت می کردم،

I did not feel like I was in control.

احساس نمی کردم کنترلم را در دست دارم.

My brain was chaotic and I knew that I was probably making some mistakes

مغزم آشفته بود و می‌دانستم که احتمالاً در

while I was speaking,

حین صحبت کردنم اشتباهاتی مرتکب می‌شوم،

but I couldn't catch them and I couldn't prevent them because I wasn't giving

اما نمی‌توانستم آنها را بگیرم و نمی‌توانم جلوی آن‌ها را بگیرم، زیرا به

myself any time to organize my thoughts and be careful about

خودم زمان نمی‌دادم تا افکارم را مرتب کنم و مراقب باشم.

what I wanted to say. Again, fluency is about smooth,

چیزی که می خواستم بگویم مجدداً، تسلط در مورد برقراری ارتباط صاف،

natural, clear communication with you in control.

طبیعی و واضح با کنترل شما است.

So what is some practical advice you can follow to make progress in this area?

بنابراین توصیه های عملی برای پیشرفت در این زمینه چیست؟

Aim for clarity over speed.

وضوح را بیش از سرعت هدف قرار دهید.

When you speak as I demonstrated,

وقتی همانطور که من نشان دادم صحبت می کنید،

speaking quickly isn't the same as speaking clearly.

سریع صحبت کردن با واضح صحبت کردن یکسان نیست.

To improve your clarity and overall fluency,

برای بهبود وضوح و تسلط کلی خود،

aim to use little pauses while you're speaking.

سعی کنید در حین صحبت کردن از مکث های کوچک استفاده کنید.

If you listen to me carefully, you'll notice I use them quite a bit.

اگر با دقت به من گوش دهید، متوجه خواهید شد که من کمی از آنها استفاده می کنم.

I use them in between sentences. If I have a long sentence,

من از آنها در بین جمله ها استفاده می کنم. اگر یک جمله طولانی داشته باشم،

I might use them in between groups of words or a single thought.

ممکن است آنها را در بین گروه های کلمات یا یک فکر استفاده کنم.

I'll also use them before and after words that I really

من همچنین از آنها قبل و بعد از کلماتی که واقعاً

want to highlight. Every time I make one of those pauses,

می خواهم برجسته کنم استفاده خواهم کرد. هر بار که یکی از آن مکث ها را انجام می دهم،

it's giving me a few things. It's giving me time to breathe,

چند چیز به من می دهد. این به من زمان می دهد تا نفس بکشم،

which is super important. It also helps to maintain a sense of calm,

که بسیار مهم است. همچنین به حفظ حس آرامش کمک می‌کند،

so I think more clearly it allows me to think briefly

بنابراین فکر می‌کنم واضح‌تر به من این امکان را می‌دهد که به طور خلاصه

about the next thing that I want to say, whether it's the right word,

درباره چیز بعدی که می‌خواهم بگویم فکر کنم، خواه این کلمه درست باشد،

the right grammar structure or the right pronunciation.

ساختار دستور زبان مناسب یا تلفظ درست.

This is true in my native language and in my second language.

این در زبان مادری من و در زبان دوم من صادق است.

Lastly, it brings clarity to my speech. It is smooth,

در نهایت، این سخنان من را شفاف می کند . صاف است،

it's natural sounding, and it's clear for you to understand.

صدایی طبیعی دارد و درک آن برای شما واضح است.

That's important.

این مهم است.

If you and I are going to have a conversation or if I want to share something

اگر من و شما قرار است گفتگو کنیم یا اگر بخواهم

important with you in this lesson,

در این درس مطلب مهمی را با شما در میان بگذارم،

I need to make sure that my speech is easy for others to understand.

باید مطمئن شوم که گفتار من برای دیگران قابل درک باشد.

If I speak too fast all the time,

اگر من همیشه سریع صحبت کنم،

you're going to miss all of the important details.

همه جزئیات مهم را از دست خواهید داد .

I'm not going to be able to breathe and I'm gonna lose my focus very quickly.

من نمی توانم نفس بکشم و خیلی زود تمرکزم را از دست خواهم داد.

I'll also make a ton of mistakes. Now, if you're not sure about this,

من همچنین اشتباهات زیادی خواهم کرد. حالا، اگر در این مورد مطمئن نیستید،

I've got a challenge for you.

من یک چالش برای شما دارم.

I also want you to go watch a skilled public speaker.

من همچنین از شما می خواهم که به تماشای یک سخنران عمومی ماهر بروید.

It could be someone you admire on a podcast or a Ted Talk speaker,

ممکن است فردی باشد که در پادکست یا سخنران تد تاک تحسین می‌کنید،

and once again,

و یک بار دیگر

you'll notice that skilled communicators embrace using these

متوجه خواهید شد که ارتباط‌دهنده‌های ماهر با استفاده از این

pauses.

مکث‌ها استقبال می‌کنند.

If you'd like to learn a little bit more about how to use the power of the

اگر می‌خواهید کمی بیشتر در مورد نحوه استفاده از قدرت

pause, I've got a lesson for you titled Speak So Others Listen,

مکث بیاموزید، درسی برای شما دارم با عنوان صحبت کنید تا دیگران گوش کنند،

and if you'd love to learn and practice using pauses with me,

و اگر دوست دارید با من مکث را یاد بگیرید و تمرین کنید،

definitely check out My Fluency School program.

برنامه مدرسه تسلط من را حتماً بررسی کنید.

Myth number three is confident speakers never seek clarification.

افسانه شماره سه این است که سخنرانان مطمئن هستند که هرگز به دنبال توضیح نیستند.

In fact, you might worry that by asking others to clarify what they've said,

در واقع، ممکن است نگران باشید که با درخواست از دیگران برای توضیح آنچه گفته‌اند،

it's showing some sign of weakness or lack of confidence.

نشانه‌ای از ضعف یا عدم اعتماد به نفس را نشان می‌دهد.

However, the opposite is true.

به هر حال، ادعای مقابل صحیح است.

Confident speakers don't hesitate to ask for clarification. In fact,

سخنرانان مطمئن از درخواست توضیح دریغ نمی کنند. در واقع

it shows that they are fully engaged in the conversation and

نشان می دهد که آنها کاملاً درگیر گفتگو و

committed to understanding.

متعهد به تفاهم هستند.

This is also a sign of active listening in English speaking culture.

این نیز نشانه گوش دادن فعال در فرهنگ انگلیسی زبان است.

Some practical steps you can take here is to practice asking for clarification.

برخی از گام‌های عملی که می‌توانید در اینجا بردارید، تمرین درخواست توضیح است. این کار را

Do it in conversations with people you feel comfortable with so that you

در گفتگو با افرادی که با آنها احساس راحتی می کنید انجام دهید تا با

feel comfortable using specific phrases and questions

استفاده از عبارات و سؤالات خاص احساس راحتی کنید،

As you get comfortable with them,

همانطور که با آنها راحت می شوید،

you're more likely to use them in context when you truly need

احتمال بیشتری وجود دارد که از آنها در زمینه زمانی استفاده کنید که واقعاً نیاز

to understand or get clarification on what was said.

به درک یا توضیح آنچه گفته شد دارید. .

Some phrases I love to use when I need to seek clarification might be helpful

برخی از عباراتی که دوست دارم زمانی که نیاز به توضیح دارم استفاده کنم ممکن است

to you as well. Number one, sorry, I didn't quite catch that.

برای شما نیز مفید باشد. شماره یک، متاسفم، من آن را کاملاً متوجه نشدم. آیا

Would you mind repeating what you said? Number two,

دوست دارید آنچه را که گفتید تکرار کنید؟ شماره دو،

I'm not sure I'm following you.

من مطمئن نیستم که شما را دنبال می کنم.

Could you explain what you mean by or could you give me an example of what you

ممکن است منظورتان را توضیح دهید یا می‌توانید مثالی از

mean by that? And number three, would you mind saying that again?

منظورتان از آن به من بدهید؟ و شماره سه، آیا بد نیست دوباره این را بگویید؟ می‌خواهم

I want to make sure I've understood perfectly whether you're listening to

مطمئن شوم که کاملاً متوجه شده‌ام که آیا به

someone give you instructions at work,

کسی گوش می‌دهید که در محل کار به شما دستور می‌دهد،

having a discussion on a family matter or debating a topic with someone.

درباره یک موضوع خانوادگی بحث می‌کنید یا درباره موضوعی با کسی بحث می‌کنید.

All of these phrases are appropriate to use when you need to get clarification,

همه این عبارات برای استفاده در مواقعی که نیاز به توضیح دارید مناسب هستند،

and if you'd love to get more examples,

و اگر دوست دارید مثال‌های بیشتری دریافت کنید،

I have a full lesson on this titled 13 Ways to Clarify When You Don't

من یک درس کامل در این زمینه دارم با عنوان 13 راه برای روشن کردن زمانی که

Understand, I'll leave a link to that in the notes below the video.

متوجه نمی‌شوید، من یک مطلب را می‌گذارم. پیوند به آن در یادداشت های زیر ویدیو.

And now myth number four,

و اکنون اسطوره شماره چهار،

confident speakers don't have setbacks.

سخنرانان با اعتماد به نفس عقبگردی ندارند.

They don't make mistakes and they don't fumble over their words.

آنها اشتباه نمی کنند و حرف هایشان را زیر و رو نمی کنند.

Oh my goodness,

وای خدای من،

this one is definitely a myth because I know that I fumble over my

این یکی قطعاً افسانه است، زیرا می دانم که من دائماً روی کلماتم لگدمال می کنم،

words, make mistakes, lose my train of thought all the time.

اشتباه می کنم، رشته فکرم را از دست می دهم .

My team can tell you that's true. My students can tell you that's true.

تیم من می تواند به شما بگوید که این درست است. شاگردان من می توانند به شما بگویند که این درست است.

When we're in spontaneous conversations,

وقتی در مکالمات خودجوش هستیم،

our brain doesn't always communicate to our mouth and we can't always say

مغز ما همیشه با دهانمان ارتباط برقرار نمی کند و همیشه نمی توانیم

exactly what we wanted to say in the moment. We forget things,

دقیقاً آنچه را که می خواستیم در لحظه بگوییم بگوییم. ما چیزها را فراموش می کنیم، به زمین می

we trip or fumble or lose control over our words.

افتیم یا دست و پا می زنیم یا کنترل خود را بر کلمات خود از دست می دهیم.

Our mind goes blank, we lose our train of thought. These things happen.

ذهن ما خالی می شود، رشته فکرمان را از دست می دهیم . این اتفاقات می افتد.

They happen to everyone, even the most skilled communicators.

آنها برای همه اتفاق می‌افتند، حتی برای ماهرترین افراد ارتباطی.

Now, when you practice consistently,

اکنون، هنگامی که به طور مداوم تمرین می کنید،

you can prevent that from happening more often.

می توانید از تکرار بیشتر آن جلوگیری کنید.

You can maintain better control when you're speaking,

هنگام صحبت کردن، می توانید کنترل بهتری داشته باشید،

and you can learn to regain control in those moments when you feel like

و می توانید یاد بگیرید که در لحظاتی که احساس می کنید

you've totally lost what you wanted to say. In fact,

چیزی را که می خواهید بگویید کاملاً از دست داده اید، دوباره کنترل را به دست آورید . در واقع،

I had to do that recently inside my Confident Women Community,

اخیراً مجبور شدم این کار را در داخل انجمن زنان با اعتماد به نفس خود انجام دهم، در حال به

I was sharing an update on how to use a progress journal,

اشتراک گذاشتن به روز رسانی در مورد نحوه استفاده از یک مجله پیشرفت بودم،

and while I was speaking, I forgot the word journal. Journal,

و در حین صحبت کردن، کلمه مجله را فراموش کردم. مجله،

this is such an easy word, but my mind went blank.

این یک کلمه آسان است، اما ذهن من خالی شد.

I couldn't remember the word journal to describe this progress journal.

کلمه ژورنال را برای توصیف این ژورنال پیشرفت به خاطر نمی آوردم.

So for a brief moment, I felt a little bit of panic.

بنابراین برای لحظه ای کوتاه، کمی وحشت کردم.

I felt silly and embarrassed,

احساس حماقت و خجالت می کردم،

but then I used the skills.

اما بعد از مهارت ها استفاده کردم.

I know I have to regain control. First, I took a deep breath.

می دانم که باید کنترل را دوباره به دست بیاورم. اول نفس عمیقی کشیدم.

I just tried to calm down.

فقط سعی کردم آرام باشم.

Then I tried to find an alternative word that I could use to describe

سپس سعی کردم کلمه جایگزینی پیدا کنم که بتوانم از آن برای توصیف

this document,

این سند استفاده کنم

and in the process while I was explaining it in another way,

و در این روند در حالی که داشتم آن را به شکل دیگری توضیح می دادم،

the word came to me that happened because I stopped panicking.

این کلمه به ذهنم رسید که به دلیل دست از وحشت زدگی رخ داد.

I just calmed down and found a way to move forward.

من فقط آرام شدم و راهی برای حرکت به جلو پیدا کردم.

This is a skill that you can develop with practice,

این مهارتی است که می توانید با تمرین آن را توسعه دهید

and more importantly,

و مهمتر از آن،

confidence comes from the knowledge and the ability to overcome

اعتماد به نفس از دانش و توانایی غلبه بر

setbacks. So here's some practical advice,

مشکلات ناشی می شود. بنابراین در اینجا چند توصیه عملی وجود دارد،

practice speaking where it is safe to make those mistakes and it's safe for you

تمرین صحبت کردن در جایی که مرتکب آن اشتباهات ایمن است و

to practice using skills that help you overcome those mistakes.

تمرین با استفاده از مهارت هایی که به شما در غلبه بر این اشتباهات کمک می کند، بی خطر است.

As a perfectionist and as an introvert,

به عنوان یک کمال گرا و به عنوان یک درون گرا،

I prefer to organize all the details in my mind,

ترجیح می دهم تمام جزئیات را در ذهنم سازماندهی کنم،

have everything ready to go,

همه چیز را برای رفتن آماده داشته باشم

and I want to feel prepared when it's time for me to speak.

و می خواهم زمانی که زمان صحبتم فرا می رسد احساس آمادگی کنم.

I don't like making mistakes and I don't like the advice

من از اشتباه کردن خوشم نمی آید و این توصیه را دوست ندارم

that I should just go practice with anybody and not worry about mistakes.

که فقط با کسی تمرین کنم و نگران اشتباهات نباشم.

The truth is I do worry about them and I don't want to make them,

حقیقت این است که من نگران آنها هستم و نمی خواهم آنها را بسازم،

but they do happen. They always will,

اما اتفاق می افتد. آنها همیشه این کار را خواهند کرد،

and it's perfectly natural to feel annoyed, frustrated,

و کاملا طبیعی است که احساس ناراحتی، ناامیدی،

maybe even silly or embarrassed. When they do,

شاید حتی احمقانه یا خجالت کنند. وقتی آنها این کار را انجام می دهند،

when mistakes happen in the moment of speaking,

وقتی اشتباهاتی در لحظه صحبت کردن اتفاق می افتد،

the best thing that you can do is pause briefly,

بهترین کاری که می توانید انجام دهید این است که یک مکث کوتاه انجام دهید،

take a deep breath to calm down and regain control.

یک نفس عمیق بکشید تا آرام شوید و دوباره کنترل را به دست آورید. به

Give your brain that moment of time to speak,

مغزتان آن لحظه زمان بدهید تا صحبت کند،

and you can either correct the mistake or move past it. For example,

و می توانید اشتباه را اصلاح کنید یا از آن عبور کنید. به عنوان مثال،

you can go back and you can clarify if necessary.

می توانید به عقب برگردید و در صورت لزوم می توانید توضیح دهید.

You can do that using a sentence starter such as, oh,

شما می توانید این کار را با استفاده از شروع جمله انجام دهید، مانند، اوه،

what I meant to say was Another option is to apologize for the mistake

آنچه من می خواستم بگویم این بود که گزینه دیگر این است که

if necessary and correct it. For example, oh, I'm sorry,

در صورت لزوم بابت اشتباه عذرخواهی کنید و آن را اصلاح کنید. به عنوان مثال، اوه، متاسفم،

what I meant to say was, or, oh, I'm sorry. I wanted to say,

منظورم این بود که بگویم، یا، اوه، متاسفم. خواستم بگم

and then continue. If you're comfortable,

و بعد ادامه بدم اگر راحت هستید،

you could even make a joke out of the situation. For example, sorry,

حتی می توانید با این موقعیت یک شوخی کنید . مثلاً ببخشید،

I think I had too much coffee this morning. If it's a more casual circumstance,

فکر می کنم امروز صبح زیاد قهوه خوردم . اگر این یک شرایط معمولی تر است،

you can simply say, oh, sorry, I made a mistake. I meant to say,

می توانید به سادگی بگویید، اوه، ببخشید، اشتباه کردم. منظورم این بود که بگویم

and then insert the word or idea you wanted to use.

و سپس کلمه یا ایده ای را که می خواهید استفاده کنید وارد کنید.

That's exactly what I did when I forgot that word journal. Now,

این دقیقاً همان کاری بود که وقتی آن کلمه ژورنال را فراموش کردم، انجام دادم. اکنون،

on top of all of that, there's one more thing I said that's very important,

علاوه بر همه اینها، یک چیز دیگر وجود دارد که گفتم که بسیار مهم است،

and that is to find a place where you feel safe.

و آن یافتن مکانی است که در آن احساس امنیت کنید.

Practicing a safe place where you can practice speaking,

تمرین مکانی امن که در آن می توانید صحبت کردن را تمرین کنید، به

allow yourself to make mistakes when they happen and learn how to overcome them.

خود اجازه دهید در صورت وقوع اشتباهات مرتکب شوید و یاد بگیرید که چگونه بر آنها غلبه کنید.

So I encourage you to find a speaking community where you feel safe

بنابراین من شما را تشویق می‌کنم که جامعه‌ای بیابید که در آن از

practicing with others.

تمرین کردن با دیگران احساس امنیت کنید.

Perhaps there's someone that you work with or a neighbor you have that you enjoy

شاید کسی باشد که با او کار می کنید یا همسایه ای که از

speaking with and you feel safe practicing with them.

صحبت کردن با او لذت می برید و از تمرین با او احساس امنیت می کنید.

Earlier I highlighted my How to Get the Confidence to Say What You Want

پیش از این، آموزش چگونگی کسب اعتماد به نفس برای گفتن آنچه می خواهید را برجسته کردم،

training,

and in that training I also talk through how you can feel more prepared

و در آن آموزش همچنین درباره اینکه چگونه می توانید احساس آمادگی بیشتری داشته باشید

and overcome making mistakes in the moment.

و بر اشتباهات در لحظه غلبه کنید صحبت می کنم.

I also give you a practical way to get speaking practice no matter where

من همچنین به شما یک روش عملی برای تمرین صحبت کردن بدون توجه به جایی که

you live, when you practice consistently,

زندگی می کنید ارائه می دهم، وقتی به طور مداوم تمرین کنید،

you will reduce mistakes going forward and you'll feel more

اشتباهات را در آینده کاهش می دهید و

comfortable overcoming them in the moment when they happen. And finally,

در لحظه ای که اتفاق می افتد احساس راحتی بیشتری برای غلبه بر آنها خواهید داشت. و در نهایت،

myth number five, you either have confidence or you don't.

افسانه شماره پنج، شما یا اعتماد به نفس دارید یا ندارید.

This is a very all or nothing perspective,

این یک دیدگاه کاملاً همه یا هیچ است،

and it assumes that if you don't feel confident right now,

و فرض می‌کند که اگر در حال حاضر اعتماد به نفس ندارید،

it's not possible for you to get there, but that isn't true.

رسیدن به آن برای شما ممکن نیست ، اما این درست نیست.

Confidence is a hundred percent absolutely no doubt about it

اعتماد به نفس صد در صد مطلقاً بدون شک

possible for you.

برای شما امکان پذیر است.

Every confident speaker started at the beginning.

هر سخنران مطمئنی از ابتدا شروع کرد.

They learned the basics of clear communication.

آنها اصول ارتباط شفاف را آموختند.

They practiced consistently.

آنها به طور مداوم تمرین کردند.

They observed their skills and learned how to overcome mistakes in the moment,

آنها مهارت های خود را مشاهده کردند و یاد گرفتند که چگونه در لحظه بر اشتباهات غلبه کنند

and they continued to practice and practice and practice to

و برای تقویت مهارت های ارتباطی خود به تمرین و تمرین و تمرین ادامه دادند

sharpen their communication skills. Even after gaining confidence,

. حتی پس از به دست آوردن اعتماد به نفس،

a confident speaker will continue to practice because they have the mindset that

یک سخنران با اعتماد به نفس به تمرین ادامه می دهد، زیرا آنها این ذهنیت را دارند که

there's always an opportunity to improve,

همیشه فرصتی برای پیشرفت وجود دارد،

and with the right skills,

و با مهارت های مناسب،

with the right support structures in place with appropriate practice,

با ساختارهای حمایتی مناسب با تمرین مناسب،

they will make those improvements. At least this is true for me,

این پیشرفت ها را انجام خواهند داد. حداقل این در مورد من صادق است

and it's true for every skilled communicator I know.

و برای هر ارتباط ماهری که می شناسم صادق است.

The truth is when you listen to a skilled public speaker or an excellent

حقیقت این است که وقتی به یک سخنران عمومی ماهر یا یک

podcaster or a coworker who sounds perfectly fluent in English,

پادکستر عالی یا یک همکار که به زبان انگلیسی کاملاً مسلط به نظر می‌رسد گوش می‌دهید،

what you are hearing is their highlight reel,

آنچه می‌شنوید حلقه برجسته آنهاست،

not all the months and years of preparation that got them

نه همه ماه‌ها و سال‌ها آمادگی که آنها را

to that moment.

به آن لحظه رسانده است.

Confidence is nurtured and developed over time through practice

اعتماد به نفس در طول زمان از طریق تمرین

and exposure to different situations and conversations.

و قرار گرفتن در موقعیت ها و گفتگوهای مختلف پرورش و رشد می یابد.

So here's my practical advice.

بنابراین در اینجا توصیه عملی من است. چرخه یادگیری

Embrace the confidence building learning cycle no matter

ایجاد اعتماد به نفس را بدون توجه به

what it might be. Learning to play the piano,

آنچه ممکن است در آغوش بگیرید. آموزش نواختن پیانو،

learning to play tennis training to run a marathon, preparing for an art show,

آموزش بازی تنیس برای دویدن ماراتن، آماده شدن برای نمایش هنری،

learning to draw, do ceramics.

یادگیری طراحی، انجام سرامیک.

There is a natural learning process and a natural process to gaining

یک فرآیند یادگیری طبیعی و یک فرآیند طبیعی برای کسب

confidence in any skill.

اطمینان در هر مهارتی وجود دارد.

This confidence building cycle is learn to inform your

این چرخه ایجاد اعتماد به نفس یاد می گیرید که به اقدامات خود اطلاع دهید

action,

،

to improve your ability to shift your self beliefs,

توانایی خود را برای تغییر باورهای خود،

to build your confidence, to motivate your continued learning.

تقویت اعتماد به نفس و ایجاد انگیزه برای ادامه یادگیری شما بهبود بخشد.

Do you notice that this confidence learning cycle doesn't say, learn and wait.

آیا متوجه شده اید که این چرخه یادگیری اعتماد به نفس نمی گوید، یاد بگیرید و صبر کنید.

Wait for motivation, wait to feel prepared, wait for confidence,

منتظر انگیزه باشید، منتظر باشید تا احساس آمادگی کنید، منتظر اعتماد باشید،

wait for progress, and then take action.

منتظر پیشرفت باشید و سپس اقدام کنید.

No confidence, motivation,

هیچ اعتماد به نفس، انگیزه

and progress all come from taking action.

و پیشرفتی همگی از اقدام به وجود می آیند.

This means the best thing that you can do to gain confidence in anything

این به این معنی است که بهترین کاری که می توانید برای به دست آوردن اعتماد به نفس در هر چیزی

including speaking English,

از جمله صحبت کردن به زبان انگلیسی انجام دهید

is to take action and then do it again and do it again and do it again.

این است که اقدام کنید و سپس آن را دوباره انجام دهید و دوباره آن را انجام دهید و دوباره آن را انجام دهید.

Let me give you eight recommendations for how you can start to take action

اجازه دهید هشت توصیه به شما بدهم که چگونه می‌توانید همین الان اقدام به عمل کنید

and get speaking practice right now. Number one,

و تمرین صحبت کردن را انجام دهید . شماره یک،

download that training.

آن آموزش را دانلود کنید.

I told you about the training on How to Get the Confidence to Say What You Want

من در مورد آموزش نحوه بدست آوردن اعتماد به نفس برای گفتن آنچه می خواهید

in English, because with that training, I have a bonus,

به زبان انگلیسی به شما گفتم، زیرا با آن آموزش، یک جایزه دارم،

a four-week speaking practice program that will help you develop a

یک برنامه تمرینی چهار هفته ای برای گفتار که به شما کمک می کند

meaningful habit and make progress. Number two,

عادتی معنادار داشته باشید و پیشرفت کنید. شماره دو، به

join an English speaking community.

یک جامعه انگلیسی زبان بپیوندید.

This could be an online speaking club or an in-person,

این می تواند یک باشگاه صحبت آنلاین یا یک

English speaking meetup. Number three,

جلسه حضوری و انگلیسی زبان باشد. شماره سه، به

join a club or a volunteer organization. For example,

یک باشگاه یا یک سازمان داوطلب بپیوندید . برای مثال،

you could join a book club in English,

می‌توانید به یک باشگاه کتاب به زبان انگلیسی بپیوندید،

or as one of my Confident Women Community members did,

یا همانطور که یکی از اعضای انجمن زنان مطمئن من انجام داد،

you can become a volunteer at a local art gallery. Number four,

می‌توانید در یک گالری هنری محلی داوطلب شوید. شماره چهار،

find a language coach or teacher you trust and feel comfortable with

مربی یا معلم زبانی را پیدا کنید که به آن اعتماد دارید و با او احساس راحتی می کنید

and take a speaking class with them, whether it's online or in person.

و با آنها کلاس اسپیکینگ، چه آنلاین یا حضوری، شرکت کنید.

Number five,

شماره پنج، از

ask a coworker or neighbor to meet with you regularly for speaking practice.

یک همکار یا همسایه بخواهید که به طور منظم برای تمرین صحبت کردن با شما ملاقات کند.

This is something I did while I was living in France.

این کاری است که زمانی که در فرانسه زندگی می کردم انجام دادم.

I found someone I felt comfortable with.

کسی را پیدا کردم که با او احساس راحتی می کردم.

We agreed to meet one time a week to practice,

ما توافق کردیم که هفته ای یک بار برای تمرین ملاقات کنیم

and we spent 30 minutes of time practicing French for me and

و 30 دقیقه از وقت خود را صرف تمرین زبان فرانسه برای من و

30 minutes of time practicing English for her. Number six,

30 دقیقه از وقت خود را صرف تمرین انگلیسی برای او کردیم. شماره شش،

listen to a podcast or a TED talk in English. While you listen,

به پادکست یا سخنرانی TED به زبان انگلیسی گوش دهید. در حین گوش دادن،

write down new words or phrases that you'd love to add to your vocabulary.

کلمات یا عبارات جدیدی را که دوست دارید به دایره لغات خود اضافه کنید، یادداشت کنید.

When you're finished,

وقتی کارتان تمام شد،

practice summarizing out loud what you heard in that podcast or Ted talk and

خلاصه کردن آنچه را که در آن پادکست یا سخنرانی تد شنیده‌اید با صدای بلند تمرین کنید و

review those words that you want to include as well.

کلماتی را که می‌خواهید اضافه کنید نیز مرور کنید.

Aim to include that vocabulary while you're summarizing what you learned.

در حین خلاصه کردن مطالبی که آموخته‌اید، سعی کنید آن واژگان را نیز بگنجانید.

Number seven, talk to yourself out loud in English when no one is listening.

شماره هفت، زمانی که کسی به شما گوش نمی دهد، با صدای بلند به انگلیسی صحبت کنید.

This is something I love to do.

این کاری است که من دوست دارم انجام دهم.

I often talk to myself in French out loud in my house when I'm alone,

من اغلب وقتی تنها هستم،

while cooking dinner or when I'm driving my car.

هنگام پختن شام یا وقتی که در حال رانندگی با ماشینم هستم، در خانه ام با صدای بلند با خودم فرانسوی صحبت می کنم.

And idea number eight, join a speaking focused organization.

و ایده شماره هشت، به یک سازمان متمرکز بر سخنرانی بپیوندید.

An organization such as Toastmasters.

سازمانی مانند Toastmasters.

The most important thing is to do what you can to take action. Start small,

مهمترین چیز این است که هر کاری که می توانید انجام دهید تا اقدام کنید. از کوچک شروع کنید،

expand your comfort zone slowly,

منطقه راحتی خود را به آرامی گسترش دهید

and work with others who will support you and encourage you.

و با دیگرانی کار کنید که از شما حمایت می کنند و شما را تشویق می کنند.

When you do all of that, you'll enjoy improved abilities,

وقتی همه این کارها را انجام دهید، از توانایی‌های بهبود یافته،

renewed motivation, increased confidence,

انگیزه‌های جدید، افزایش اعتماد به نفس

and better fluency. In this lesson today,

و تسلط بهتر لذت خواهید برد. در این درس امروز،

I shared with you several options you have for taking that next step.

چندین گزینه را که برای برداشتن گام بعدی دارید با شما به اشتراک گذاشتم.

So here's a question I have for you.

بنابراین در اینجا یک سوال از شما دارم.

What is the action step you are committed to taking?

اقدامی که متعهد به انجام آن هستید چیست؟

What is one thing you can do this week to take action

چه کاری می توانید در این هفته انجام دهید تا

in your English share with me down below?

در اشتراک انگلیسی خود با من در زیر اقدام کنید؟

I would love to cheer you on and help you take that next step. With that,

من دوست دارم شما را تشویق کنم و به شما کمک کنم تا قدم بعدی را بردارید. با این اوصاف،

if you found this lesson helpful to you,

اگر این درس برای شما مفید بود،

I would love to know and you can tell me in a few ways. Number one,

دوست دارم بدانم و می توانید از چند طریق به من بگویید. شماره یک،

you can give this a thumbs up on YouTube.

شما می توانید این را در یوتیوب تأیید کنید.

You could subscribe to the Speak Confident English Channel so you never miss one

شما می توانید در کانال انگلیسی Speak Confident مشترک شوید تا هرگز یکی

of my weekly lessons. And number three, you can drop a comment down below.

از درس های هفتگی من را از دست ندهید. و شماره سه، می توانید نظر خود را در زیر بگذارید.

Thank you so much for joining me, and I look forward to seeing you next time.

از اینکه به من پیوستید بسیار سپاسگزارم و مشتاقانه منتظر دیدار بعدی شما هستم.