Does it FIT or SUIT? | Never make a MISTAKE with these words again!

You can't put that there. Yes I can. It doesn't fit. It does now.

شما نمی توانید آن را آنجا قرار دهید. بله می توانم. مناسب نیست. اکنون انجام می دهد.

We bought Carter a new coat. He's a very fashionable dog. Does he look good in it? Oh yes, it suits him.

ما برای کارتر یک کت جدید خریدیم. او یک سگ بسیار شیک است. آیا او در آن خوب به نظر می رسد؟ اوه بله، برای او مناسب است.

The coat fits Carter and it suits him too,

کت به کارتر می آید و به او هم می آید،

but 'fit' and 'suit' mean different things. In this lesson we'll learn how to use these

اما «مناسب» و «کت و شلوار» معنای متفاوتی دارند. در این درس نحوه استفاده از این افعال را یاد خواهیم گرفت

verbs. Let's start with fit. This is the wrong key. It doesn't fit the lock.

. بیایید با تناسب شروع کنیم. این کلید اشتباه است. به قفل نمیخوره

I'm hoping this table will fit in that space. Yes. Perfect!

امیدوارم این میز در آن فضا قرار بگیرد . آره. کامل!

If something fits, it's the correct size and shape.

اگر چیزی مناسب است، اندازه و شکل درست است.

I've put on some weight and I can't close this jacket. It doesn't fit.

من کمی وزن اضافه کرده ام و نمی توانم این ژاکت را ببندم. مناسب نیست.

What do you think? I like it. Can I help you? Oh, can I try this on? Yes, the fitting room's

شما چی فکر میکنید؟ خوشم می آید. میتونم کمکتون کنم؟ اوه، می توانم این را امتحان کنم؟ بله، اتاق اتصال

over there. When we shop for clothes, we try them on in

آنجاست. وقتی لباس می‌خریم، آن‌ها را در

a fitting room. So what do you think? It fits OK.

اتاق زیورآلات امتحان می‌کنیم. خب چی فکر می کنی؟ مناسب است.

It fits, but does it suit me? Clothes that fit you are the correct size

مناسب است، اما آیا برای من مناسب است؟ لباس هایی که مناسب شما هستند اندازه

and shape. But clothes that suit you are rather different.

و شکل مناسبی دارند. اما لباس‌هایی که به شما می‌آیند نسبتاً متفاوت هستند. به

Does it suit me? Yes, you look very nice in it.

من می آید؟ بله، شما در آن بسیار زیبا به نظر می رسید .

If clothes suit someone then the styles and colors make them look attractive.

اگر لباس‌ها به کسی می‌آیند، سبک‌ها و رنگ‌ها او را جذاب می‌کنند.

What hat shall I wear? Does this one suit me? Hmmm. Try this one. Now that one suits you.

چه کلاهی بپوشم؟ این یکی به من میاد؟ هوم این یکی را امتحان کن. حالا آن یکی برای شما مناسب است.

Hey, new hair-do. Oh. Does it suit me? It's

هی، مدل موی جدید. اوه به من می آید؟

very pink. Yeah. So suit is about looking good. Fit is about

خیلی صورتیه آره بنابراین کت و شلوار در مورد خوب به نظر رسیدن است. تناسب در مورد

being the correct size. We can use both these verbs to talk about

اندازه صحیح است. ما می توانیم از هر دو این فعل ها برای صحبت در مورد

schedules. But again, they mean different things. Let's start with fit.

زمان بندی استفاده کنیم. اما باز هم معنی آنها چیزهای متفاوتی است. بیایید با تناسب شروع کنیم.

When we have a busy schedule, it can be hard to make space for other things.

وقتی برنامه شلوغی داریم، ایجاد فضا برای چیزهای دیگر ممکن است سخت باشد.

We need to meet. I could come tomorrow. It's difficult. I've got to go to the bank and

باید همدیگر را ببینیم. من میتونم فردا بیام این دشوار است. من باید به بانک بروم و

we've got a marketing meeting. Oh.

یک جلسه بازاریابی داریم. اوه

But I could fit you in after four o'clock. That'd be great.

اما بعد از ساعت چهار می‌توانم تو را جا بدهم. عالی میشه

So fitting someone in means making time for them, even though you have a lot of other

بنابراین تناسب یک نفر به معنای وقت گذاشتن برای اوست، حتی اگر

things to do. In British English we can also use suit to

کارهای زیادی برای انجام دادن دارید. در انگلیسی بریتانیایی نیز می‌توانیم از کت و شلوار برای

talk about schedules, but the meaning is different. How about 3 o'clock on Friday? Yep - that

صحبت در مورد برنامه‌ها استفاده کنیم، اما معنی متفاوت است. ساعت 3 جمعه چطور؟ بله - برای

suits me. Good, that works for me too. Great. In British English, if something suits us,

من مناسب است. خوب، برای من هم کار می کند. عالی. در انگلیسی بریتانیایی، اگر چیزی مناسب ما باشد،

then it's convenient or acceptable. How about 3 o'clock on Friday? Yep - that

پس راحت یا قابل قبول است. ساعت 3 جمعه چطور؟ بله - برای

suits me. Good, that works for me too. Great. Now one more expression. When people are accepted

من مناسب است. خوب، برای من هم کار می کند. عالی. حالا یک عبارت دیگر. وقتی افراد

by other people as part of a group, we can say they fit in.

توسط افراد دیگر به عنوان بخشی از یک گروه پذیرفته می شوند، می توانیم بگوییم که آنها در یک گروه

But I don't think I ever will fit in, not here. I'm different from the guys in this

قرار می گیرند . من با بچه های این

town. Well, as far as that goes Phil, everybody's

شهر فرق دارم. خوب، تا آنجا که فیل می‌رود، همه با هم

different. That's what makes people interesting. Maybe.

فرق دارند. این چیزی است که مردم را جالب می کند. شاید.

So at work, when someone gets along with a team and works well with them, we can say

بنابراین در محل کار، زمانی که فردی با یک تیم کنار می‌آید و با آنها به خوبی کار می‌کند، می‌توان گفت که با

they fit in. So how are the new employees doing? Well,

آنها سازگار است. پس کارمندان جدید چگونه هستند؟ خوب،

Sally's great. She's serious and hard working and she gets on well with everyone.

سالی عالی است. او جدی و سخت کوش است و با همه خوب است.

She's fitting in well. Yes. And what about Jay? Well...

او به خوبی در تناسب است. آره. و در مورد جی چطور؟ خب...

There might be a problem? He just doesn't fit in.

ممکنه مشکلی پیش بیاد؟ او فقط جا نمی افتد.