ESL job verbs vocabulary and Q&A: Learn English with SimpleEnglish Videos

Hey, they're here. Oh good. You can open them later. Later? Yeah. Hey, we've got a new set

هی، آنها اینجا هستند. اوه خوبه. بعدا می توانید آنها را باز کنید . بعد؟ آره سلام، ما یک طراحی صحنه جدید داریم

design. Yes. We've got things from all over the world. Can you spot what they are and

. آره. ما چیزهایی از سراسر جهان داریم. آیا می توانید متوجه شوید که آنها چه هستند و

where they come from?

از کجا آمده اند؟

In today's lesson we're going to hangout and answer some of your questions again - particularly

در درس امروز ما قصد داریم تا پاتوق داشته باشیم و دوباره به برخی از سؤالات شما پاسخ دهیم - به ویژه

questions about jobs and job vocabulary. And we have some big news. And we've got some

سؤالاتی در مورد مشاغل و واژگان شغلی. و ما یک خبر بزرگ داریم. و ما چند

boxes to open. Yeah. that's the... that's the exciting thing for Jay. I've been buying

جعبه برای باز کردن داریم. آره این چیز هیجان انگیز برای جی است. من در حال خرید

new toys. Toys usually are for children, but in this case it's the right word. Well, they're

اسباب بازی های جدید هستم. اسباب‌بازی‌ها معمولاً برای کودکان هستند، اما در این مورد کلمه مناسبی است. خوب، آنها

things I want to play with.

چیزهایی هستند که من می خواهم با آنها بازی کنم.

But let's start with some questions. OK, we had a lot of comments on our video about stress

اما اجازه دهید با چند سوال شروع کنیم. خوب، ما نظرات زیادی در مورد زمان بندی استرس در مورد ویدیوی خود داشتیم

timing. I'm so glad that you've been writing in and commenting, everyone. I really appreciate it.

. من خیلی خوشحالم که شما در حال نوشتن و نظر دادن هستید، همه. من واقعا قدردان آن هستم.

It's great to get feedback. OK, we had a comment on Facebook from Maria Ferreira.

گرفتن بازخورد عالی است. خوب، ما یک نظر در فیس بوک از ماریا فریرا داشتیم.

Mmm. Right. And Maria said "You're awesome. And... and what about American stress? Is

ممم درست. و ماریا گفت: "تو عالی هستی. و... و استرس آمریکایی چطور؟ آیا

it the same in the USA?"

در ایالات متحده آمریکا هم همینطور است؟"

Ah, so is American stress timed like British English? Yes. And so is Canadian English,

آه، پس استرس آمریکایی مانند انگلیسی بریتانیایی زمان بندی شده است ؟ آره. و همینطور انگلیسی کانادایی

and so is Australian English. Um, the only English I can think of that might not be so

و انگلیسی استرالیایی هم همینطور. ام، تنها انگلیسی که می توانم به آن فکر کنم که ممکن است آنقدر

stress timed is Indian English.

استرس زا نباشد، انگلیسی هندی است.

Now, we have Alex's comment about our Black Socks video. OK. We released that twice, because

اکنون، ما نظر الکس را در مورد ویدیوی Black Socks خود داریم . خوب. ما آن را دو بار منتشر کردیم، زیرا

we released on its own and then it was in the Stress Time video as well. So, Alex wrote

خودمان آن را منتشر کردیم و سپس در ویدیوی استرس تایم نیز حضور داشت. بنابراین، الکس نوشت

"Oh god, I was trying to forget the socks music. I was annoying everybody. Right now,

"اوه خدا، داشتم سعی می کردم موسیقی جوراب ها را فراموش کنم . همه را آزار می دادم. همین الان

I remembered it and I can't stop with that. It's so cool." Black socks never get dirty.

یادم افتاد و نمی توانم با آن متوقف شوم. خیلی باحال است." جوراب های مشکی هرگز کثیف نمی شوند.

The longer you wear them, the blacker they get. Poor Alex. He said "And, Oh god, it doesn't

هر چه بیشتر آنها را بپوشید، سیاه تر می شوند. بیچاره الکس گفت: وای خدا

go out of my mind."

از ذهنم خارج نمی شود.

I mean, I think that's something about those jazz chants and it's actually what makes them

منظورم این است که فکر می‌کنم این چیزی است که در مورد آوازهای جاز وجود دارد و در واقع این چیزی است که آنها را

so effective for learning. Because they do stick in your mind. And there's a lot of memorizing

برای یادگیری بسیار مؤثر می‌کند. زیرا آنها در ذهن شما می مانند. و

that goes on when you're learning a language. So something like that makes it easy.

هنگام یادگیری یک زبان، حفظ کردن زیادی وجود دارد. بنابراین چنین چیزی کار را آسان می کند.

But we've consulted a doctor, haven't we... Oh we did... about how to solve this problem.

اما ما با یک دکتر مشورت کرده ایم، نه... اوه ما ... در مورد چگونگی حل این مشکل.

Yeah Alex, we've tried to solve your problem. What did the doctors say? The doctors say

بله الکس، ما سعی کرده ایم مشکل شما را حل کنیم. دکترها چه گفتند؟ پزشکان می گویند

that you can get some relief Alex, by watching our videos every day. We prescribe a video

که می توانید با تماشای هر روز ویدیوهای ما، کمی تسکین پیدا کنید. ما یک ویدیو در روز تجویز می کنیم

a day. So make sure you subscribe to our channel.

. پس حتما در کانال ما عضو شوید.

Now we have a comment from Lorenc Barjami. And Lorenc says "Hello. Thank you so much

حالا نظری از لورنس برجامی داریم. و لورنک می‌گوید "سلام. خیلی ممنون

for your videos. I want to suggest you to do a video..." Oh, hang on. I want to suggest

از ویدیوهای شما. می‌خواهم به شما پیشنهاد کنم که یک ویدیو بسازید..." اوه، صبر کنید. من می‌خواهم به

you do a video, or I want to suggest that you do a video but no I want to suggest you

شما پیشنهاد کنم که یک ویدیو بسازید، یا می‌خواهم به شما پیشنهاد کنم که یک ویدیو بسازید، اما نه، می‌خواهم به شما پیشنهاد کنم که

to do. It doesn't work. This is quite a tricky point with 'suggest'. But, we've made a video

انجام دهید. این کار نمی کند. این یک نقطه مشکل با "پیشنهاد" است. اما، ما یک ویدیو

about it. So I'll put a link up here and you can check it out. "I want to suggest you do

در مورد آن ساخته ایم. بنابراین من یک لینک را در اینجا قرار می دهم و شما می توانید آن را بررسی کنید. «می‌خواهم به شما پیشنهاد کنم

a video when a person is not anymore working..." He means not working any more. Not working

وقتی یک نفر دیگر کار نمی‌کند ویدیو بسازید...» یعنی دیگر کار نمی‌کند.

anymore right. "...when a person is not working anymore because his boss has removed him."

دیگه درست کار نمیکنه وقتی شخصی دیگر کار نمی کند زیرا رئیسش او را برکنار کرده است.

Ha, ha, ha... that's a good suggestion. Thank you for that Lorenc. Um, now his boss has

ها، ها، ها... این پیشنهاد خوبی است. از شما برای آن لورنک سپاسگزارم. اوم، حالا رئیسش

removed him. That could mean transferred, if your boss moves you from one department

او را برکنار کرده است. این می تواند به معنای انتقال داده شود، اگر رئیس شما شما را از یک بخش

to another or to a different place, then you get transferred. But I don't think that's

به بخش دیگر یا به مکان دیگری منتقل کند، شما منتقل می شوید. اما من فکر نمی کنم

what he means. No, I think he meant fired. Fired, fired. Well I hope you meant fired

منظور او این باشد. نه، فکر کنم منظورش اخراج بود. اخراج شد، اخراج شد. خوب، امیدوارم منظور شما اخراج بوده باشد،

'cause I've got a little video ready for you to watch in which we see someone being fired.

زیرا من یک ویدیوی کوچک را آماده کرده ام تا شما آن را تماشا کنید که در آن شاهد اخراج شخصی هستیم.

You wanted to see me? Come in, come in. Sit down Ben. How long have you been working for me?

می خواستی منو ببینی؟ بیا داخل، بیا داخل. بشین بن. چند وقته پیش من کار میکنی؟

Oh, almost 7 years. Do you like your job? Yes, sir.

اوه، تقریبا 7 سال. ایا شغلت را دوست داری؟ بله قربان.

That's too bad. You're through with that job Ben. You're through driving a truck. You're fired

این خیلی بد است. تو کارش را تمام کردی بن شما در حال رانندگی با یک کامیون هستید. تو اخراج شدی

Did you hear the expression "You're through." We often use 'through' like this to mean finished.

آیا عبارت "تو تمام شد" را شنیدی؟ ما اغلب از «از طریق» مانند این به معنای تمام شده استفاده می کنیم.

So... and, and you can use it, you know, if you've been working hard, Jay, I could say "Did you

بنابراین... و، و می‌توانید از آن استفاده کنید، می‌دانید، اگر سخت کار کرده‌اید، جی، می‌توانم بگویم "آیا

get everything done?" And you say "Yes, I got through it." I'm finished. Yeah, that's right.

همه چیز را انجام دادی؟" و شما می گویید "بله، من از آن عبور کردم." من تمامش کردم. آره درست است.

Now, let's talk about being fired. Yeah, fired. But that's what we say in the

حالا بیایید در مورد اخراج شدن صحبت کنیم. آره اخراج شد اما این چیزی است که ما در

US. What do you say in the UK? We can say fired too. And we can also say sacked. Do

ایالات متحده می گوییم. در انگلستان چه می گویید؟ می توان گفت اخراج هم شد. و همچنین می توان گفت اخراج شده است. آیا می

you say sacked in the US. No, we really don't. Now what about when someone is laid off? This

گویید در آمریکا اخراج شده اند؟ نه، ما واقعا نداریم. حالا وقتی کسی اخراج می شود چطور؟ این از

is quite interesting historically, because being laid off used to be a temporary thing.

نظر تاریخی بسیار جالب است، زیرا قبلاً اخراج شدن یک چیز موقتی بود.

So, for example, you might have people who worked in a car manufacturing plant, and their

بنابراین، برای مثال، ممکن است افرادی را داشته باشید که در یک کارخانه خودروسازی کار می کردند و

work was a bit seasonal. And sometimes, if the demand was low, they would be laid off

کارشان کمی فصلی بود. و گاهی اوقات، اگر تقاضا کم بود، آنها را

for a few months but then they would be hired again, so taken back again. Was it the same

برای چند ماه اخراج می‌کردند، اما بعد دوباره استخدام می‌شدند، بنابراین دوباره پس گرفته می‌شدند.

in the US? Well, it's more... that term in the US is furloughed. We can be laid off when

در آمریکا هم همینطور بود؟ خب، بیشتر... این اصطلاح در ایالات متحده لغو شده است. وقتی

a company downsizes. Yeah. We can get furloughed when our work is temprorarily cut off and

یک شرکت کوچک می‌شود، می‌توانیم اخراج شویم. آره زمانی که کارمان موقتاً قطع شده و

then brought back, but what doesn't happen to us in the US is we don't get made redundant.

سپس بازگردانده می‌شود، می‌توانیم مرخصی بگیریم، اما چیزی که در ایالات متحده برای ما اتفاق نمی‌افتد این است که ما بی‌کار نمی‌شویم.

Ha, ha. That's a very British English term. If somebody is made redundant then they're

ها، ها این یک اصطلاح انگلیسی بسیار بریتانیایی است. اگر کسی اخراج شود،

laid off, they're let go. They have to go. Now, it's not because they've done anything

اخراج می شود، رها می شود. آنها باید بروند. حالا به این دلیل نیست که آنها کار اشتباهی انجام داده اند

wrong. That would be being fired or being sacked, usually. But if there just isn't enough

. این معمولاً اخراج یا اخراج است. اما اگر

work for them, they might be made redundant or we could say laid off. And these days,

کار کافی برای آنها وجود نداشته باشد، ممکن است از کار بیکار شوند یا می توانیم بگوییم اخراج شوند. و این روزها،

it's not just temporary - being laid off is - that's it. No more work for you.

این فقط موقتی نیست - اخراج شدن هم همین است. دیگر برای شما کار نیست

So, that was really sad about that man being fired in that movie. Ahh, but you haven't

بنابراین، این واقعا ناراحت کننده بود که آن مرد در آن فیلم اخراج شد. آهان، اما شما

watched the end of it yet. Let's watch the end of it.

هنوز پایان آن را تماشا نکرده اید. بیایید پایان آن را تماشا کنیم.

You're through with that job, Ben. You're through driving a truck. You're fired. But

تو این کار را تمام کردی، بن. شما در حال رانندگی با یک کامیون هستید. تو اخراجی. اما

just a minute Mr. Westlake... Here's the daily sales report. Don't give it to me. Don't give...

فقط یک دقیقه آقای وست لیک... این هم گزارش فروش روزانه. به من نده نده...

But Jim, the daily sales report. Give it to our new Sales Manager. New Sales Manager?

اما جیم، گزارش فروش روزانه. آن را به مدیر فروش جدید ما بدهید. مدیر فروش جدید؟

Mmm Hmmm. What are you talking about? Ben's through driving a truck. From now on he's

مممممم چی میگی تو؟ بن در حال رانندگی با یک کامیون است. از این به بعد او

going to head up the sales side of this business. Well, what are you gonna do, Jim? Retire?

در سمت فروش این تجارت قرار دارد. خوب، جیم، می خواهی چکار کنی؟ بازنشستگی؟

Oh, no, no Larry. It's just that I've been leaning pretty heavily towards production

اوه، نه، نه لری. فقط این است که من در این چند سال اخیر به شدت به سمت تولید متمایل شده ام

these past few years. Now, I've got a man to supplement me on sales. But if Ben isn't

. در حال حاضر، من یک مرد دارم که مکمل من در فروش است. اما اگر بن

going to be driving a truck anymore then we'll have to... hire a new man to take his place.

قرار نیست دیگر کامیون رانده شود، باید... مرد جدیدی را استخدام کنیم تا جای او را بگیرد.

But that means extra salary. Don't you worry about the extra salary. I'll take care of

اما این به معنای حقوق اضافی است. نگران حقوق اضافی نباشید من

that in extra sales. Oh dear, oh dear. I can see right now you're going to be worse than

در فروش اضافی از آن مراقبت خواهم کرد. اوه عزیز، اوه عزیز. می توانم ببینم در حال حاضر تو از

Jim Westlake. He means you're going to be better than Jim Westlake. Thank you, Jim.

جیم وست لیک بدتر خواهی بود. او به این معنی است که شما بهتر از جیم وست لیک خواهید بود. متشکرم جیم

But I'll have to go a long way to do that. Go on now, beat it.

اما برای انجام این کار باید راه زیادی را طی کنم. حالا ادامه بده، آن را شکست بده.

So he wasn't fired, he was promoted. Yeah. Promoted means given a higher level - a new

پس اخراج نشد، ترفیع گرفت. آره ترفیع به معنای ارائه یک سطح بالاتر -

job at a higher level. He became Sales Manager. So first he was fired. But then he was hired

شغل جدید در سطح بالاتر. مدیر فروش شد. بنابراین ابتدا او را اخراج کردند. اما سپس

as the sales manager. Exactly. So there was another word there - retired. What's that,

به عنوان مدیر فروش استخدام شد. دقیقا. بنابراین کلمه دیگری در آنجا وجود داشت - بازنشسته. این چیه

Jay?

جی؟

Well that means to stop working too, but because perhaps you're old - you're past the age of

خوب این به این معنی است که کار کردن را نیز متوقف کنید، اما چون شاید پیر شده اید - سن

working. Uh huh. Um, are you going to retire? You'll never let me retire. That's true. I've

کار کردن را پشت سر گذاشته اید. آهان. اوم، بازنشسته می شوی؟ شما هرگز اجازه نمی دهید بازنشسته شوم درست است. من کارهای

got too much for him to do.

زیادی برای انجام دادن او دارم.

I just want to say thank you Lorenc because that was a great suggestion for a - for a

فقط می‌خواهم از شما تشکر کنم، لورنک، زیرا این پیشنهاد عالی برای

topic for us to talk about. And please, everyone, keep giving us more topics. Keep them coming.

موضوعی بود که بتوانیم در مورد آن صحبت کنیم. و لطفاً همه به ما موضوعات بیشتری بدهید. آنها را ادامه دهید.

Give us ideas for future videos.

برای ویدیوهای آینده به ما ایده بدهید.

Can we open the boxes now? Oh, I think it's about time. Go on, get the boxes. Ok box time.

حالا می‌توانیم جعبه‌ها را باز کنیم؟ اوه، فکر می کنم زمانش فرا رسیده است. برو، جعبه ها را بیاور. اوکی زمان جعبه

It's a bit like Christmas morning. Um, so should we tell what's in these boxes. Well,

کمی شبیه صبح کریسمس است. اوم، پس باید بگوییم چه چیزی در این جعبه ها وجود دارد. خوب،

in this box, I believe, is a new device called a switcher. And the switcher is going to let

در این جعبه، به اعتقاد من، یک دستگاه جدید به نام سوئیچر وجود دارد . و سوئیچر به

us do live television broadcasts on YouTube.

ما اجازه می دهد پخش زنده تلویزیونی را در یوتیوب انجام دهیم.

And that's our big news. We are planning to go live. We're planning to have English lessons

و این خبر بزرگ ماست. ما در حال برنامه ریزی برای پخش زنده هستیم. ما قصد داریم هفته ای یک بار دروس انگلیسی داشته باشیم

once a week which are live where we can communicate more easily with you. We can talk in the chat.

که به صورت زنده و راحت تر با شما ارتباط برقرار کنیم. ما می توانیم در چت صحبت کنیم.

Excuse me. Ok, so let's have a look. Here it is. Here it is. This is it. This is it.

ببخشید. خوب، پس بیایید نگاهی بیندازیم. ایناهاش. ایناهاش. این است. این است.

This will allow me to take the images from our cameras, from this camera, from that camera,

این به من اجازه می‌دهد تا تصاویر را از دوربین‌هایمان، از این دوربین، از آن دوربین،

and from your camera and from cameras of people all around the world. So we can have people

و از دوربین شما و از دوربین‌های افراد در سراسر جهان بگیرم. بنابراین ما می توانیم افرادی را داشته باشیم که به

joining us. That's right. But is also means we'll be able to switch around and have different

ما بپیوندند. درست است. اما همچنین به این معنی است که ما می‌توانیم جابجا شده و مجموعه‌های مختلف تولیدی داشته باشیم

producton sets. So we hope that you'll come and join us for some live productions very

. بنابراین ما امیدواریم که شما به زودی برای برخی از تولیدات زنده به ما بپیوندید

soon.

And I think that's about it. That's terrific. Thank you very, very much for joining us today.

.

و من فکر می کنم این در مورد آن است. این فوق العاده است. از اینکه امروز به ما پیوستید بسیار بسیار سپاسگزاریم. از

Thank you, everyone. Bye now. And Jay, what's that? Cables.

همتون سپاسگذارم. حالا خداحافظ و جی، این چیست؟ کابل ها