Everyday English: 15 useful phrases you should know (set four)

What does it mean if make it snappy?

اگر آن را snappy کنید به چه معناست؟

Or you get a move on?

یا حرکتی در پیش دارید؟

Or something gets into you?

یا چیزی وارد شما می شود؟

Or you join the club?

یا به باشگاه میپیوندی؟

We have these and lots more useful English phrases for you.

ما این و بسیاری از عبارات مفید انگلیسی را برای شما داریم.

And you’ll learn how we use them in action.

و خواهید آموخت که چگونه از آنها در عمل استفاده می کنیم.

We’re so glad you’re enjoying this series of videos.

خیلی خوشحالیم که از این سری ویدیوها لذت می برید.

They’re going to help your English sound more natural and conversational.

آنها به زبان انگلیسی شما کمک می کنند که طبیعی تر و محاوره تر به نظر برسد.

We have some new conversations for you today that are full of common English phrases.

ما امروز چند گفتگوی جدید برای شما داریم که پر از عبارات رایج انگلیسی است.

So let’s get started.

پس بیایید شروع کنیم.

I hate this COVID lock down.

من از این قفل کووید متنفرم. به

Tell me about it.

من در مورد آن بگویید.

And it’s bad for my credit card bills.

و برای قبض های کارت اعتباری من بد است.

How come?

چطور؟

I get so bored I go shopping online.

آنقدر حوصله ام سر می رود که می روم آنلاین خرید می کنم.

Join the club.

پیوستن به باشگاه.

I spent $300 on shoes last week.

من هفته گذشته 300 دلار برای کفش خرج کردم.

Only $300?

فقط 300 دلار؟

Yes, why?

بله چرا؟

What did you buy?

چه چیزی خریدی؟

A racehorse.

یک اسب مسابقه

A racehorse?

اسب مسابقه؟

What on earth are you going to do with a racehorse?

با اسب مسابقه چیکار خواهی کرد؟

The first phrase to look at here is ‘tell me about it’.

اولین عبارتی که در اینجا باید به آن نگاه کرد این است که « درباره آن به من بگو».

V: Sometimes it’s a request or invitation to talk.

V: گاهی اوقات این یک درخواست یا دعوت برای صحبت است.

I’ve found a great show on Netflix.

من یک نمایش عالی در نتفلیکس پیدا کردم.

Oh tell me about it V: So there it just meant describe it for

اوه در مورد آن به من بگو V: پس اینجا به معنای توصیف آن برای

me.

من بود.

But it’s interesting because this phrase has another meaning.

اما جالب است زیرا این عبارت معنای دیگری دارد.

You heard it in the conversation.

شما آن را در گفتگو شنیدید.

I hate this COVID lock down.

من از این قفل کووید متنفرم. به

Tell me about it.

من در مورد آن بگویید.

So there it meant I understand and I’ve have had the same experience.

بنابراین به این معنی بود که من می فهمم و من هم همین تجربه را داشته ام.

So you can say it when something bad has happened to someone, that’s happened to you as well.

بنابراین می توانید آن را زمانی که برای کسی اتفاق بدی افتاده است بگویید ، آن اتفاق برای شما نیز افتاده است.

We heard another phrase that’s very similar.

ما عبارت دیگری را شنیدیم که بسیار شبیه است.

When I get bored, I go shopping online and spend too much money.

وقتی حوصله ام سر می رود، به خرید آنلاین می روم و پول زیادی خرج می کنم.

Join the club.

پیوستن به باشگاه.

Again this means I’ve been in the same situation as you.

باز هم این به این معنی است که من در شرایط مشابه شما بوده ام .

And in American English we also say ‘welcome to the club’

و در انگلیسی آمریکایی نیز می‌گوییم « به باشگاه خوش آمدید»

My credit card bill was so high this month, I couldn’t afford the interest.

صورت‌حساب کارت اعتباری من در این ماه آنقدر بالا بود که نمی‌توانستم سود آن را بپردازم.

Welcome to the club.

به باشگاه خوش آمدی.

So here’s one more phrase you heard.

بنابراین این یک عبارت دیگر است که شنیدید.

What on earth are you going to do with a racehorse?

با اسب مسابقه چیکار خواهی کرد؟

We use 'on earth' when we're surprised or angry.

وقتی تعجب یا عصبانی هستیم از «روی زمین» استفاده می کنیم .

It adds emphasis.

تاکید می کند.

You can add it to WH questions.

می توانید آن را به سوالات WH اضافه کنید.

Why on earth did she spend $300 on shoes?

چرا او 300 دلار برای کفش خرج کرد؟

What on earth was she thinking?

او به چه چیزی فکر می کرد؟

How on earth can Jay afford a racehorse?

چگونه جی می تواند اسب مسابقه ای بخرد؟

And where on earth is he going to keep it?

و در کجای زمین قرار است آن را نگه دارد؟

We can also use it after negative nouns, when we mean nothing at all.

همچنین می‌توانیم آن را بعد از اسم‌های منفی استفاده کنیم، وقتی که اصلاً منظورمان نیست.

And again it adds emphasis.

و دوباره تاکید می کند.

There's no reason on earth why I shouldn't own a racehorse.

هیچ دلیلی روی زمین وجود ندارد که من اسب مسابقه نداشته باشم.

Well nothing on earth would persuade me to buy one.

خوب هیچ چیز روی زمین نمی تواند مرا متقاعد کند که یکی از آن ها را بخرم.

OK, let’s watch another conversation.

خوب، بیایید یک مکالمه دیگر را تماشا کنیم.

Morning!

صبح!

Humph!

هامف!

I already pressed it.

قبلا فشارش دادم

Oh right.

درسته.

So what's with that?

پس با آن چه؟

With what?

با چی؟

I already called the elevator so why did you press it again?

من قبلا به آسانسور زنگ زدم پس چرا دوباره آن را فشار دادی؟

The light was on.

چراغ روشن بود.

You think I don't know how to call an elevator?

فکر می کنی من بلد نیستم با آسانسور تماس بگیرم؟

Of course not.

البته که نه.

What's got into you today?

امروز چه بلایی سرت آمده است؟

Nothing.

هیچ چی.

No seriously.

نه جدی

What’s your problem?

مشکلت چیه؟

I don't have a problem.

من مشکلی ندارم

I don’t call elevators when other people have already called them.

وقتی افراد دیگر قبلاً با آسانسور تماس گرفته‌اند، به آسانسور زنگ نمی‌زنم.

So?

بنابراین؟

Well, what are you waiting for?

خب، منتظر چه هستی؟

I'll take the next one.

بعدی رو میبرم

OK, let’s start with things we say when someone’s behaving strangely.

خوب، بیایید با چیزهایی شروع کنیم که وقتی کسی رفتار عجیبی دارد می گوییم.

If they’re being unreasonable, you could say this:

اگر آنها غیر منطقی هستند، می توانید این را بگویید:

What’s your problem?

مشکل شما چیست؟

It suggests that their behavior is a problem and it’s very direct.

این نشان می دهد که رفتار آنها یک مشکل است و بسیار مستقیم است.

So it’s quite rude and threatening.

بنابراین کاملاً بی ادبانه و تهدیدآمیز است.

Here’s a more polite way to say it.

در اینجا یک راه مودبانه تر برای بیان آن وجود دارد.

What’s got into you today?

امروز چه بلایی سرت آمده است؟

It shows surprise because you think they’re behaving differently from normal.

تعجب نشان می دهد زیرا فکر می کنید آنها متفاوت از حالت عادی رفتار می کنند.

It’s a nicer question.

سوال قشنگ تری است

And we can use it to talk about ANY behavior that’s unusual.

و ما می توانیم از آن برای صحبت در مورد هر رفتاری که غیرعادی است استفاده کنیم.

It could be bad behavior, but it could also be pleasant behavior.

این می تواند رفتار بد باشد، اما می تواند رفتار خوشایند نیز باشد.

I don’t know what’s got into Jay today.

من نمی دانم امروز چه اتفاقی برای جی افتاده است.

He’s been cleaning the house all morning and he never cleans it normally.

او تمام صبح خانه را تمیز می کند و هرگز آن را به طور معمول تمیز نمی کند.

You missed a bit OK, here’s a similar phrase : What’s with…?

شما کمی از دست دادید خوب، در اینجا یک عبارت مشابه وجود دارد: What's with…?

You can use it to ask about people, things and situations.

می توانید از آن برای پرسیدن در مورد افراد، چیزها و موقعیت ها استفاده کنید.

So what's with that?

پس با آن چه؟

With what?

با چی؟

I already called the elevator so why did you press it again?

من قبلا به آسانسور زنگ زدم پس چرا دوباره آن را فشار دادی؟

We ask this when something’s wrong and we want to know the reason.

وقتی چیزی اشتباه است این را می پرسیم و می خواهیم دلیل آن را بدانیم.

What’s with this mouse?

این ماوس چیه؟

It keeps disappearing.

مدام ناپدید می شود. به

It needs new batteries.

باتری های نو نیاز دارد.

In British English we’re more likely to say ‘what’s up with this?’

در انگلیسی بریتانیایی ما به احتمال زیاد می گوییم "چه خبر است؟" به

It means the same thing.

همین معنی است.

And we can say that in American English too What’s up with this design?

و می توانیم بگوییم که در انگلیسی آمریکایی نیز چه خبر از این طرح؟

It looks funny.

خنده دار به نظر می رسد.

Oh I see!

اوه می فهمم!

That’s better.

این بهتر است.

Now be careful because there’s another phrase that looks very similar, but it has a very

اکنون مراقب باشید زیرا عبارت دیگری وجود دارد که به نظر بسیار شبیه است، اما

different meaning: what with.

معنای بسیار متفاوتی دارد: what with.

So not what’s with – what with.

پس نه با چه چیزی – با چه.

Here’s an example.

در اینجا یک مثال است.

We wanted to go to Spain this year.

امسال می خواستیم به اسپانیا برویم.

J: But what with COVID, the shutdowns, and all the travel restrictions, we couldn’t.

ج: اما در مورد کووید، تعطیلی‌ها و تمام محدودیت‌های سفر، ما نتوانستیم.

Maybe next year.

شاید سال آینده.

So when we have a list of different reasons for something, we start the list with ‘what

بنابراین وقتی فهرستی از دلایل مختلف برای چیزی داریم، فهرست را با «چه

with’.

با» شروع می‌کنیم.

I haven’t been able to exercise this week, what with my bad back and bad leg.

من نتوانستم این هفته ورزش کنم، چه با کمر بد و پای بدم.

And the fact that you were feeling lazy.

و این واقعیت که شما احساس تنبلی می کنید.

Well yes, that too, of course.

خب بله، آن هم البته.

OK, there was one more phrase that we need to look at.

خوب، یک عبارت دیگر وجود داشت که باید به آن نگاه کنیم.

Let’s see it.

آن را ببینیم.

So?

بنابراین؟

Well, what are you waiting for?

خب، منتظر چه هستی؟

We say this when we want someone to hurry up.

این را زمانی می گوییم که می خواهیم کسی عجله کند .

50% off.

50 درصد تخفیف.

60% off.

60 درصد تخفیف.

70% off.

70 درصد تخفیف

Our President’s Day sale has started at Acme Motors so what are you waiting for?

فروش روز رئیس جمهور ما در Acme Motors آغاز شده است، پس منتظر چه چیزی هستید؟

It’s an instruction to do something immediately –now rather than later.

این یک دستورالعمل است که کاری را فوراً انجام دهید - اکنون نه بعداً.

Hey Vick.

هی ویک

This mixer’s really dirty.

این میکسر واقعا کثیف است

Then what are you waiting for?

پس شما منتظر چه هستید؟

Clean it!

تمیزش کن!

What now?

حالا چی؟

Yeah.

آره

Jump to it.

پرش به آن.

Jump to it means start right away.

پرش به آن به معنای شروع فوری است.

We have LOTS of expressions we use when we want people to hurry.

ما عبارات زیادی داریم که وقتی می خواهیم مردم عجله کنند از آنها استفاده می کنیم.

Let’s watch another conversation and see if you can spot some more.

بیایید یک مکالمه دیگر را تماشا کنیم و ببینیم آیا می‌توانید موارد بیشتری را مشاهده کنید.

Haven’t you left yet?

هنوز نرفتی؟

No and I have to be there by two.

نه و من باید دو تا اونجا باشم.

Well you’d better get a move on.

خوب شما بهتر است حرکت کنید.

I can’t find my suit.

من نمی توانم کت و شلوارم را پیدا کنم

Oh your brown suit?

اوه کت و شلوار قهوه ای شما؟

Yes.

آره.

I sent that to the cleaners yesterday.

دیروز برای نظافتچی ها فرستادم

Now you tell me.

حالا تو به من بگو.

Just choose something else.

فقط یه چیز دیگه انتخاب کن

But make it snappy.

اما آن را تند و تیز کنید.

You haven’t got all day.

شما تمام روز را ندارید.

Get that for me.

برای من بگیر

Hi Kathy (It’s your boss) No, he hasn’t left yet.

سلام کتی (این رئیس شماست) نه، او هنوز نرفته است.

He says he doesn’t know what to wear.

او می گوید که نمی داند چه بپوشد.

OK, I’ll tell him.

باشه بهش میگم

She says be there by two, or else.

او می‌گوید دو نفر آنجا باشید، وگرنه.

Oh no!

وای نه!

Come on, chop-chop.

بیا، ریز ریز کن.

OK so did you spot the ‘hurry up’ phrases?

خوب پس عبارات "عجله کن" را متوجه شدید؟

The first one was this.

اولیش این بود

You’d better get a move on.

بهتر است یک حرکت را ادامه دهید.

It’s an informal way to tell someone to be quick.

این یک روش غیررسمی است که به کسی بگویید سریع باشد.

And here’s another.

و اینجا دیگری است.

Make it snappy.

آن را تند و تیز کنید.

And one of our viewers suggested this one.

و یکی از بینندگان ما این یکی را پیشنهاد کرد. داری

You’re going to be late.

دیر میرسی

Chop-chop.

خرد کن.

Chop chop comes from Chinese Pidgin or Cantonese pidgin to be specific.

ریز ریز کردن از چینی پیجین یا پیجین کانتونی به طور خاص می آید.

It’s a fun phrase.

این یک عبارت سرگرم کننده است.

Thanks Ricardo.

مرسی ریکاردو

And one more.

و یکی دیگر.

You haven’t got all day.

شما تمام روز را ندارید.

This simply means there isn’t much time.

این به سادگی به این معنی است که زمان زیادی وجود ندارد.

You can change the person so ‘I haven’t got all day’ ‘We haven’t got all day’.

شما می توانید فرد را طوری تغییر دهید که « تمام روز فرصت ندارم» «ما تمام روز را نداریم».

We can say it when we’re impatient.

ما می توانیم آن را زمانی که بی تاب هستیم بگوییم.

J: OK.

ج: باشه.

There was another useful phrase in the conversation.

جمله مفید دیگری در گفتگو وجود داشت.

Oh, your brown suit?

اوه، کت و شلوار قهوه ای شما؟

Yes.

آره.

I sent it to the cleaners yesterday.

دیروز برای نظافتچی ها فرستادم.

Now you tell me!

حالا تو به من بگو!

This means you should have told me before.

یعنی باید قبلا به من میگفتی

We say it when we’re annoyed.

وقتی دلخور هستیم می گوییم.

Notice we stress the word ‘now’.

توجه داشته باشید که ما روی کلمه "اکنون" تاکید می کنیم.

Something smells good.

یه چیزی بوی خوبی میده

I’m cooking a WONDERFUL meal for us tonight.

من امشب یک غذای فوق العاده برای ما درست می کنم.

Oh well I’m going out bowling with the guys.

اوه خب من با بچه ها میرم بیرون بولینگ. می

See ya.

بینمت.

Now you tell me!

حالا تو به من بگو!

OK, and we have one more phrase from to look at: or else.

خوب، و ما یک عبارت دیگر داریم که باید به آن نگاه کنیم : وگرنه.

Ah yes.

آه بله.

Now we can use the word ‘else’ to talk about other possibilities.

اکنون می توانیم از کلمه "دیگر" برای صحبت در مورد احتمالات دیگر استفاده کنیم.

You sent my brown suit to the cleaners?

کت و شلوار قهوه ای من را برای نظافتچی ها فرستادی؟

Yeah, just choose something else.

آره فقط یه چیز دیگه انتخاب کن

But what?

اما چی؟

You had other possibilities in your wardrobe!

شما امکانات دیگری در کمد لباس خود داشتید!

She means in my closet.

منظورش در کمد من است.

It’s another British and American difference.

این یک تفاوت دیگر بریتانیا و آمریکاست.

But you also heard the phrase ‘or else’.

اما شما همچنین عبارت "یا در غیر این صورت" را شنیده اید.

Kathy says be there by two, or else.

کتی می‌گوید دو نفر آنجا باشید، وگرنه.

(jay pulls face) That was a threat.

(جی صورتش را می کشد) این یک تهدید بود.

Kathy was really angry with me.

کتی واقعا با من عصبانی بود.

It’s an interesting threat because it doesn’t say exactly what she’s going to do.

این یک تهدید جالب است زیرا دقیقاً نمی‌گوید که او قرار است چه کاری انجام دهد.

We have to imagine it.

باید تصورش کنیم.

Do what I say or else!

کاری را که من می گویم انجام بده وگرنه!

You were scary there!

تو اونجا ترسناک بودی!

Yeah, I can be very scary.

آره من میتونم خیلی ترسناک باشم

And subscribe to our Simple English Videos channel, or else.

و در کانال ویدیوهای انگلیسی ساده ما مشترک شوید یا در غیر این صورت.

So you’d better subscribe right now.

پس بهتر است همین الان مشترک شوید.

Go on, chop chop.

برو، ریز خرد کن.

And if you’ve enjoyed this video, tell your friends to subscribe as well, or else.

و اگر از این ویدیو لذت بردید، به دوستان خود بگویید که مشترک شوند یا در غیر این صورت.

This is the fourth video in this series, so if you want to learn some more colloquial

این چهارمین ویدیو از این مجموعه است، بنابراین اگر می خواهید عبارات محاوره ای بیشتری یاد بگیرید،

phrases, check out the others.

بقیه را بررسی کنید.

I’ll put the links below.

لینک های زیر را می گذارم

Bye-bye everyone.

خداحافظ همه

Bye!

خدا حافظ!