English Causative Verbs - MAKE, LET, HAVE and more. Part One.

What’s that for?

آن برای چیست؟

I’m going to hypnotize you Really?

من می خواهم شما را هیپنوتیزم کنم واقعا؟

Yes.

آره.

Just look at the pendant.

فقط به آویز نگاه کنید.

OK.

خوب.

And let your body relax.

و اجازه دهید بدنتان آرام شود.

You’re not going to make me do anything stupid, are you?

قرار نیست مرا وادار به انجام کار احمقانه ای کنی، نه؟

Oh no.

وای نه.

Hi everyone!

سلام به همه!

In this lesson we’re looking at causative verbs.

در این درس به افعال علّی نگاه می کنیم .

So what are causative verbs?

پس افعال علّی چیست؟

Well, sometimes things just happen.

خوب، گاهی اوقات چیزهایی اتفاق می افتد.

And sometimes other people or things make them happen.

و گاهی اوقات افراد یا چیزهای دیگر باعث وقوع آنها می شوند.

They cause them to happen.

باعث وقوع آنها می شوند.

When we want to talk about that, we use causative verbs.

وقتی می خواهیم در مورد آن صحبت کنیم، از افعال علّی استفاده می کنیم .

So they’re verbs about causing things and there are lots of them.

بنابراین آنها افعالی در مورد ایجاد چیزها هستند و تعداد زیادی از آنها وجود دارد. در

There’s a lot to cover here so in part one of this lesson we’re going to look at the

اینجا چیزهای زیادی برای پوشش دادن وجود دارد، بنابراین در قسمت اول این درس به

most common ones and what they mean, and in part two we’ll look the patterns they follow.

رایج ترین آنها و معنای آنها می پردازیم، و در قسمت دوم به الگوهایی که آنها دنبال می کنند نگاه خواهیم کرد.

They’re a bit unusual, so we’ll fix some common mistakes.

آنها کمی غیرعادی هستند، بنابراین برخی از اشتباهات رایج را برطرف خواهیم کرد.

Let’s start with most common verb.

بیایید با رایج ترین فعل شروع کنیم.

Make.

بسازید.

One of the meanings of make is cause.

یکی از معانی ساخت علت است.

For example, cold temperatures make water freeze.

به عنوان مثال، دمای سرد باعث یخ زدن آب می شود.

Hot air makes balloons rise.

هوای گرم باعث بالا آمدن بالن ها می شود.

One thing causes another.

یک چیز باعث دیگری می شود. باعث می

It makes it happen.

شود که اتفاق بیفتد.

Jay, do these jeans make my bum look big?

جی، آیا این شلوار جین باعث می‌شود که ادم من بزرگ به نظر برسد؟

Err, yep.

اشتباه، بله

Oh!

اوه

Oh.

اوه

They make you look great.

آنها شما را عالی جلوه می دهند.

Only you could make a woman feel like this.

فقط شما می توانید به یک زن این احساس را بدهید.

All I want is to be in your arms, now and always.

تنها چیزی که می خواهم این است که اکنون و همیشه در آغوش تو باشم .

We often use ‘make’ with adjectives to say what causes a feeling or state.

ما اغلب از «ساختن» با صفت استفاده می کنیم تا بگوییم چه چیزی باعث ایجاد یک احساس یا حالت می شود.

For example, heights make me dizzy.

مثلا ارتفاع باعث سرگیجه من می شود.

Spiders make me nervous.

عنکبوت ها من را عصبی می کنند.

What’s this?

این چیه؟

It’s marmite.

مارمیت است.

It’s good for you.

برای شما خوب است.

It makes you strong and healthy.

شما را قوی و سالم می کند.

But it tastes terrible.

اما طعم وحشتناکی دارد.

No, it doesn’t.

نه، اینطور نیست.

So the effect of eating marmite is you get stronger and healthier.

بنابراین تأثیر خوردن مارمیت این است که قوی‌تر و سالم‌تر می‌شوید.

We also use make to talk about forcing or requiring people to do things.

ما همچنین از make برای صحبت در مورد اجبار یا الزام افراد به انجام کارها استفاده می کنیم.

Jay this kitchen's a mess.

جی این آشپزخونه خرابه

We need to clean it up before Graham and Carole come.

باید قبل از آمدن گراهام و کارول آن را تمیز کنیم .

She always makes me clean up before guests come.

او همیشه مرا قبل از آمدن مهمان ها مجبور می کند تمیز کنم .

You’re not going to make me do anything stupid, are you?

قرار نیست مرا وادار به انجام کار احمقانه ای کنی، نه؟

Oh no.

وای نه.

So 'make' can mean cause, force or require.

بنابراین «ساختن» می تواند به معنای علت، نیرو یا نیاز باشد.

OK.

خوب.

Let’s look at another causative verb - have.

بیایید به یک فعل علّی دیگر نگاه کنیم - have.

See if you can work out what 'have' means here.

ببینید آیا می‌توانید معنی «داشتن» را در اینجا بفهمید.

I love taking Carter out for his walk, but I’m not always home.

من دوست دارم کارتر را برای پیاده روی بیرون ببرم، اما همیشه در خانه نیستم.

When I’m not here, I have the dog walker take him out.

وقتی اینجا نیستم، از سگ گردان می خواهم او را بیرون بیاورد.

Can you work out what 'have' means?

آیا می توانید بفهمید که «دارم» به چه معناست؟

When we have someone do something, we make arrangements for them to do it.

وقتی از کسی می خواهیم کاری انجام دهد، مقدمات انجام آن را فراهم می کنیم.

We don’t force them, but we give them the responsibility to do it.

ما آنها را مجبور نمی کنیم، اما مسئولیت انجام آن را به آنها می دهیم.

Perhaps we employ them and we can instruct them to do it.

شاید ما آنها را به کار بگیریم و بتوانیم به آنها دستور بدهیم که این کار را انجام دهند.

The elevator's broken down.

آسانسور خراب است

I had to climb up ten flights of stairs.

مجبور شدم از ده پله بالا بروم.

Oh dear.

اوه عزیزم.

Oh.

اوه

Hello.

سلام.

Vicki I’ve got a package for you, but the elevator's broken down.

ویکی من یک بسته برای شما دارم، اما آسانسور خراب است.

Yeah, I've just heard.

آره تازه شنیدم

Don’t worry I’ll have Jay carry it up.

نگران نباش من از جی می خواهم آن را حمل کند.

It’s quite heavy.

کاملا سنگین است

Oh, no problem.

اوه مشکلی نیست. از

I’ll have him come and collect it now.

او می‌خواهم بیاید و آن را جمع کند.

OK, now we’re going to look at one more verb - let.

خوب، اکنون ما به یک فعل دیگر نگاه می کنیم - let.

It has a very different meaning to make and have.

ساختن و داشتن معنای بسیار متفاوتی دارد .

See if you can work out what it is.

ببینید آیا می توانید بفهمید که چیست؟

I’ll let you have it.

من به شما اجازه می دهم آن را داشته باشید.

Oh, thank you.

اوه، متشکرم.

Come on Vicki.

بیا ویکی

It’s time to go to the gym.

وقت رفتن به باشگاه است.

Oh, do we have to?

اوه، مجبوریم؟

Yes, go and get ready.

آره برو آماده شو

She’d sit here all day if I let her.

اگر به او اجازه بدهم تمام روز اینجا می‌نشیند.

Just look at the pendant.

فقط به آویز نگاه کنید.

OK.

خوب.

And let your body relax.

و اجازه دهید بدنتان آرام شود.

Did you get it?

گرفتی؟

'Let' means allow or permit.

«بگذار» به معنای اجازه یا اجازه است.

So when we make people do things, it’s often things they don’t want to do.

بنابراین وقتی مردم را مجبور به انجام کارهایی می‌کنیم، اغلب کارهایی است که آنها نمی‌خواهند انجام دهند.

But when we let people do things, it’s generally things they want to do.

اما وقتی به مردم اجازه انجام کارها را می دهیم، معمولاً کارهایی است که آنها می خواهند انجام دهند.

What time do your parents make you go to bed?

والدینت چه ساعتی شما را مجبور می کنند به رختخواب بروید؟

At 10 o’clock.

در ساعت 10.

10 o’clock.

ساعت 10

Is that a bit early for you?

برای شما کمی زود است؟

Yes.

آره.

Do they ever let you stay up later than that?

آیا تا به حال به شما اجازه می دهند دیرتر از آن بیدار بمانید؟

No.

نه.

Ah, never mind So let’s review.

آه، مهم نیست پس بیایید مرور کنیم.

We use 'make' when we require people to do things they don’t want to do, and 'let'

زمانی که از افراد می‌خواهیم کارهایی را انجام دهند که نمی‌خواهند انجام دهند، از «ساختن» استفاده می‌کنیم و

when we allow them to do things they do want to do, and we use ‘have’ when we arrange

وقتی به آن‌ها اجازه می‌دهیم کارهایی را انجام دهند که می‌خواهند انجام دهند، از «اجازه» استفاده می‌کنیم، و وقتی ترتیبی می‌دهیم

for people to do things.

که افراد انجام دهند، از «داشتن» استفاده می‌کنیم. چیزها

And that’s it!

و بس!

Now you know the meanings of the three most common causative verbs.

اکنون معانی سه فعل علّی رایج را می دانید.

In part two, we’re going to go deeper and look at the grammar because these verbs follow

در قسمت دوم، ما عمیق‌تر می‌شویم و به دستور زبان نگاه می‌کنیم، زیرا این افعال از

an unusual pattern.

یک الگوی غیرعادی پیروی می‌کنند.

So make sure you subscribe to this channel so you don’t miss it and see you next week!

پس حتما عضو این کانال شوید تا آن را از دست ندهید و هفته آینده شما را ببینیم!