11 English idioms about food

We’re looking at idioms today - expressions where words take on special meanings.

ما امروز به اصطلاحات نگاه می کنیم - عباراتی که در آنها کلمات معانی خاصی پیدا می کنند.

For example, do you know what it means if your goose is cooked?

به عنوان مثال، آیا می دانید اگر غاز شما پخته شده باشد به چه معناست؟

Or if someone is trying to butter you up?

یا اگر کسی سعی می کند شما را سرکوب کند؟

You’ll find out.

تو متوجه خواهی شد.

We have eleven idioms about food.

ما یازده اصطلاح در مورد غذا داریم.

You’ll often hear idioms in conversation and they’re fun to use.

شما اغلب اصطلاحات را در مکالمه می شنوید و استفاده از آنها سرگرم کننده است.

But they can be tricky, because words have different meanings to their normal ones.

اما آنها می توانند حیله گر باشند، زیرا کلمات معانی متفاوتی با معانی عادی خود دارند.

Let’s see some in action.

بیایید برخی را در عمل ببینیم.

Watch and see how many you can spot?

تماشا کنید و ببینید چند نفر را می توانید ببینید؟

Fly by night security Hi.

پرواز با امنیت شبانه سلام.

I’m calling with a question about your security software.

من با یک سوال در مورد نرم افزار امنیتی شما تماس می گیرم .

Will I be able to install it myself?

آیا خودم می توانم آن را نصب کنم؟

Oh, you sound very intelligent.

اوه خیلی باهوش به نظر میای

How long have you been using computers?

چه مدت از کامپیوتر استفاده می کنید؟

About 40 years I guess.

حدود 40 سال حدس می زنم.

Wow!

وای!

Then it’ll be a piece of cake for a guy like you.

سپس این یک تکه کیک برای پسری مانند شما خواهد بود.

Thanks.

با تشکر.

Wait a minute.

یک دقیقه صبر کن.

Are you trying to butter me up?

داری سعی میکنی به من کمک کنی؟

Oh no!

وای نه!

It’s just everybody loves this software.

فقط همه این نرم افزار را دوست دارند.

It’s the best thing since sliced bread.

این بهترین چیز از زمان برش نان است.

OK, I’ll talk to my manager about it.

خوب، من با مدیرم در مورد آن صحبت خواهم کرد.

Well, you’d better hurry up, because it’s selling like hotcakes.

خوب، بهتر است عجله کنید، زیرا مانند کیک های داغ فروخته می شود.

Really?

واقعا؟

Yeah, and you need to buy it right now to get the sale price.

بله، و برای دریافت قیمت فروش باید همین الان آن را بخرید .

OK.

خوب.

Then I’ll buy it right now.

بعد همین الان میخرمش

Great decision!

تصمیم بزرگ! می

I can tell you’re one smart cookie.

توانم بگویم شما یک کوکی هوشمند هستید.

Thanks.

با تشکر.

It’s like taking candy from a baby.

مثل گرفتن آب نبات از بچه است.

How many idioms did you spot?

چند اصطلاح را متوجه شدید؟

Did you hear this one?

این یکی را شنیدی؟

A piece of cake.

یک تکه کیک.

If something’s a piece of cake, it’s really easy to do.

اگر چیزی یک تکه کیک است، انجام آن واقعاً آسان است.

Installing our software is a piece of cake.

نصب نرم افزار ما یک تکه کیک است.

There was another idiom that means easy as well.

یک اصطلاح دیگر وجود داشت که به معنای آسان نیز هست.

To be like taking candy from a baby.

مثل گرفتن آب نبات از یک نوزاد.

We say this when we want to emphasize how easy it is to do something.

این را زمانی می گوییم که می خواهیم تأکید کنیم انجام کاری چقدر آسان است.

And it has a negative connotation.

و بار منفی دارد.

We often use it to talk about things that are sneaky and unfair.

ما اغلب از آن برای صحبت در مورد چیزهایی که یواشکی و ناعادلانه هستند استفاده می کنیم.

Selling that guy software was like taking candy from a baby.

فروش نرم افزار آن مرد مانند گرفتن آب نبات از یک نوزاد بود.

OK, another one.

باشه یکی دیگه

It’s the best thing since sliced bread.

این بهترین چیز از زمان برش نان است.

We say this when something’s extremely good, really excellent.

این را زمانی می گوییم که چیزی بسیار خوب، واقعا عالی است.

Our software is the best things since sliced bread.

نرم افزار ما بهترین چیز از زمان تکه تکه نان است.

And you also heard an idiom with butter: to butter someone up.

و همچنین اصطلاحی را با کره شنیدید: کسی را کره کردن.

If you butter someone up, you say nice things to them so they’ll do something you want.

اگر به کسی لطمه بزنید، چیزهای خوبی به او می گویید تا کاری را که شما می خواهید انجام دهد.

Your hair’s looking very nice today, Vicki.

موهایت امروز خیلی زیبا به نظر می رسند، ویکی.

Well thank you.

خوب ممنون

Could you get me another cup of coffee, please?

میشه لطفا یه فنجان قهوه دیگه برام بیارید؟

No!

نه!

You were just trying to butter me up!

تو فقط سعی می کردی به من کمک کنی!

OK next one.

باشه بعدی

If a product is selling very fast, it’s selling like hotcakes.

اگر محصولی خیلی سریع فروخته می شود، مانند کیک داغ فروخته می شود.

Well, cakes are delicious when they’re fresh from the oven, so it makes sense that hot

خوب، کیک ها زمانی خوشمزه هستند که از فر تازه باشند، بنابراین منطقی است که

cakes would sell fast.

کیک های داغ سریع بفروشند.

True.

درست است، واقعی.

And the last one: If someone is very clever, we could say they are one smart cookie.

و مورد آخر: اگر کسی بسیار باهوش است، می توانیم بگوییم که یک کوکی هوشمند است.

A smart cookie is a person who makes good decisions.

کوکی هوشمند شخصی است که تصمیمات خوبی می گیرد .

Now cookie is an American word and you often call cookies biscuits in British English,

حالا کوکی یک کلمه آمریکایی است و شما اغلب در انگلیسی بریتانیایی کوکی ها را بیسکویت می نامید،

right?

درست است؟

Yes.

آره.

So is ‘smart cookie’ just an American expression?

پس آیا «کوکی هوشمند» فقط یک عبارت آمریکایی است ؟

I think it’s more common in the US, but we do say it in British English too.

من فکر می کنم در ایالات متحده رایج تر است، اما ما آن را به انگلیسی بریتانیایی نیز می گوییم.

And you don’t say smart biscuit?

و نمی گویید بیسکویت هوشمند؟

No.

نه.

Let’s see if you’re a smart cookie.

بیایید ببینیم آیا شما یک کوکی هوشمند هستید یا خیر.

We’ll show you another conversation and you have to spot the food idioms again.

ما مکالمه دیگری را به شما نشان خواهیم داد و شما باید دوباره اصطلاحات غذا را ببینید.

I can’t log in to the company website.

من نمی توانم وارد وب سایت شرکت شوم.

Oh, It’s the new security software.

اوه، این نرم افزار امنیتی جدید است.

You just have to hit control delete.

فقط باید کنترل delete را بزنید.

Really?

واقعا؟

Mhmm.

ممم

Great!

عالی!

Now it says it’s deleted my account.

حالا میگه اکانت من حذف شده

Nonsense.

مزخرف.

It’s as easy as pie.

به آسانی پای است.

Look.

نگاه کن

Oh.

اوه

Well that’s a fine kettle of fish.

خوب این یک کتری ماهی خوب است.

Now neither of us can log in.

اکنون هیچ کدام از ما نمی توانیم وارد شوید

I got such a good deal on it.

.

You mean you paid for this software?

یعنی شما برای این نرم افزار هزینه کردید؟

It cost peanuts.

هزینه آن بادام زمینی است.

Yeah, but it’s a lemon.

بله، اما این یک لیمو است.

We can’t get into the website now.

اکنون نمی توانیم وارد وب سایت شویم.

Awww Does management know that you bought this

Awww آیا مدیریت می داند که شما این نرم افزار را خریداری کرده اید

software?

؟

No.

نه. به

Looks like your goose is cooked.

نظر می رسد غاز شما پخته شده است.

How many idioms did you spot?

چند اصطلاح را متوجه شدید؟

The first one was as easy as pie.

اولین مورد به آسانی پای بود.

This is another expression we use to say something is really easy.

این عبارت دیگری است که ما برای گفتن اینکه چیزی واقعا آسان است استفاده می کنیم.

And when something is really cheap we can say it costs peanuts.

و وقتی چیزی واقعا ارزان است، می توانیم بگوییم که قیمت آن بادام زمینی است.

The security software cost peanuts.

هزینه نرم افزار امنیتی بادام زمینی است.

So when we pay very little money for something, we pay peanuts.

بنابراین وقتی پول بسیار کمی برای چیزی می پردازیم، بادام زمینی می پردازیم.

And we can also work for peanuts.

و همچنین می توانیم برای بادام زمینی کار کنیم.

That’s when we work for very little money And now another one.

آن وقت است که ما برای پول بسیار کم کار می کنیم و حالا با پول دیگری.

If something we buy is no good then it’s a lemon.

اگر چیزی که می خریم خوب نیست پس لیمو است.

This software is a lemon.

این نرم افزار یک لیمو است.

A lemon is something that’s useless because it doesn’t work properly.

لیمو چیزی است که بی فایده است زیرا به درستی کار نمی کند.

This idiom’s more common in the US too, but we use it in the UK as well.

این اصطلاح در ایالات متحده نیز رایج تر است، اما ما از آن در بریتانیا نیز استفاده می کنیم.

OK, another one.

باشه یکی دیگه

When someone’s made a bad mistake and it’s been discovered, we can say their goose is

وقتی کسی اشتباه بدی مرتکب شد و آن را کشف کرد، می توان گفت غاز او

cooked.

پخته شده است.

A goose is bird.

غاز پرنده است.

It’s similar to a duck but larger and noisier.

شبیه اردک است اما بزرگتر و پر سر و صداتر.

But of course that’s not what goose means here.

اما البته این معنای غاز در اینجا نیست.

The software’s useless so now my goose is cooked.

نرم افزار بی فایده است، بنابراین اکنون غاز من پخته شده است.

I’m in so much trouble.

من خیلی به دردسر افتاده ام

When Jay bought and installed the software, he cooked his goose.

وقتی جی نرم افزار را خرید و نصب کرد، غاز خود را پخت.

It means I failed badly and now I’m in big trouble.

این بدان معناست که من به شدت شکست خوردم و اکنون در دردسر بزرگی هستم .

I can’t get around it.

من نمی توانم آن را دور بزنم.

Notice we can use it in the active form, and the passive form.

توجه داشته باشید که می توانیم آن را در فرم فعال و غیرفعال استفاده کنیم.

OK, the last idiom today.

خوب، آخرین اصطلاح امروز.

When a situation is really bad we can say it’s a fine kettle of fish.

وقتی شرایط واقعا بد است، می توانیم بگوییم که یک کتری ماهی خوب است.

‘A fine kettle of fish’ means a situation a mess, usually because somebody made a mistake.

"یک کتری ماهی خوب" به معنای وضعیت به هم ریخته است، معمولاً به این دلیل که کسی اشتباه کرده است.

Well this is a fine kettle of fish.

خوب این یک کتری ماهی خوب است.

Now neither of us can log in.

اکنون هیچ کدام از ما نمی‌توانیم وارد شویم.

You’ll also hear people say ‘a pretty kettle of fish’.

همچنین می‌شنوید که مردم می‌گویند «یک کتری ماهی زیبا». به

It means the same thing, a bad state of affairs.

همین معنی است، وضعیت بد.

Now in British English, we can say this too.

حالا در انگلیسی بریتانیایی هم می توانیم این را بگوییم.

But we also have another idiom.

اما ما یک اصطلاح دیگر نیز داریم.

We can say ‘a different kettle of fish’.

می توانیم بگوییم «یک کتری ماهی متفاوت».

Do you say that in American English too?

این را به انگلیسی آمریکایی هم می گویید؟

Not so much, I think.

نه چندان، به نظر من.

Does it have the same meaning?

آیا همین معنی را دارد؟

No, not at all.

نه اصلا.

When one situation is very different from another, we say it’s a different kettle

وقتی یک موقعیت با موقعیت دیگر بسیار متفاوت است، می گوییم کتری ماهی متفاوت است

of fish.

.

Give us an example.

برای ما مثال بزنید.

OK.

خوب.

I found French an easy language to learn, but Japanese was a different kettle of fish.

من زبان فرانسه را زبانی آسان برای یادگیری یافتم، اما ژاپنی یک کتری ماهی متفاوت بود.

It was much harder for me.

برای من خیلی سخت تر بود.

I see.

می بینم.

OK.

خوب.

Let me give it a try.

بذار امتحانش کنم

American English sounds nice and it’s easy to understand, but British English is a different

انگلیسی آمریکایی خوب به نظر می رسد و درک آن آسان است ، اما انگلیسی بریتانیایی

kettle of fish.

کتری ماهی متفاوتی است.

Ooooo.

اوووو

Not true.

درست نیست.

Now your goose is cooked!

حالا غاز شما پخته شده است!

We hope you’ve found this lesson easy to understand and easy as pie.

ما امیدواریم که این درس را به راحتی درک کرده باشید و به اندازه پای آسان باشد.

We know you’re all smart cookies so we expect it was a piece of cake

ما می دانیم که همه شما کوکی های هوشمندی هستید، بنابراین انتظار داریم که یک تکه کیک باشد،

If you enjoyed it, why not share it with a friend?

اگر از آن لذت بردید، چرا آن را با یک دوست به اشتراک نمی گذارید ؟

And make sure you’ve subscribed and hit the notification bell so you don’t miss

و مطمئن شوید که مشترک شده اید و زنگ اعلان را بزنید تا

our next video.

ویدیوی بعدی ما را از دست ندهید.

Bye-bye everyone.

خداحافظ همه

Bye!

خدا حافظ!