11 lying words and phrases - English vocabulary lesson

Hey Jay, you’re late.

هی جی، دیر اومدی

Where are you?

شما کجا هستید؟

I’m…

من ...

I’m on my way.

من در راه هستم.

How soon will be you be here?

چقدر زود اینجا می آیی؟

20 minutes?

20 دقیقه؟

V: You’ve gotta be joking.

V: باید شوخی کنی.

I’m waiting for an Uber.

من منتظر اوبر هستم.

An Uber.

یک اوبر.

Yeah, the first Uber driver got stuck in traffic so I had to call another Uber driver he got

بله، اولین راننده اوبر در ترافیک گیر کرد، بنابراین من مجبور شدم با یک راننده دیگر اوبر تماس بگیرم، او

lost so I had to call another one…

گم شد، بنابراین مجبور شدم با یک راننده دیگر تماس بگیرم...

You fell asleep, didn’t you!

شما خوابیدید، نه! از لای

I was lying through my teeth there.

دندان هایم آنجا دراز کشیده بودم.

That means saying things that were not true at all.

یعنی چیزهایی را بگویم که اصلا درست نبود .

You were telling me a pack of lies – that’s a group or series of lies that were all untrue.

تو داشتی به من یک سری دروغ می‌گفتی - این یک گروه یا یک سری دروغ است که همه نادرست بودند.

And that’s what this videos about.

و این چیزی است که این ویدیوها در مورد آن هستند.

Words and phrases about lying.

کلمات و عبارات در مورد دروغ.

Before we start, notice we use the verb ‘tell’ with lies.

قبل از شروع، توجه داشته باشید که از فعل "گفتن" با دروغ استفاده می کنیم.

We don’t ‘say’ them, we ‘tell’ them.

ما به آنها «می‌گوییم»، به آنها «می‌گوییم».

And if we think someone’s lying we might say: ‘You’ve gotta be joking’.

و اگر فکر کنیم کسی دروغ می گوید، ممکن است بگوییم: "باید شوخی کنی".

Basically it means I don’t believe you.

اساساً به این معنی است که من شما را باور نمی کنم.

And a similar one.

و مشابه آن.

‘You’ve got to be kidding’.

'احتمالا داری شوخی می کنی'.

To kid means to tell someone something that’s not true, and we often kid people as a joke

بچه داری یعنی اینکه به کسی چیزی بگوییم که درست نیست، و ما اغلب به شوخی با مردم شوخی می کنیم

But we can also kid ourselves.

اما می توانیم خودمان را هم شوخی کنیم.

That’s when we tell ourselves something that isn’t true because we really want to

آن وقت است که به خودمان چیزی را می گوییم که درست نیست، زیرا واقعاً می خواهیم

believe it IS true.

باور کنیم که درست است.

I really need to buy another pair of shoes.

من واقعاً باید یک جفت کفش دیگر بخرم.

I’ll just watch one more episode and then I’ll go to bed.

من فقط یک قسمت دیگر را می بینم و سپس به رختخواب می روم.

If I pay by credit card, it’s not real money If I open this bag of chips, I’ll just have

اگر با کارت اعتباری پرداخت کنم، پول واقعی نیست، اگر این کیسه چیپس را باز کنم، فقط یکی خواهم داشت

one.

.

So that was us kidding ourselves.

پس ما خودمان را شوخی کردیم.

We’re both on a diet so we’re trying to write down all the calories we eat.

هر دوی ما رژیم داریم، بنابراین سعی می کنیم تمام کالری هایی که می خوریم را یادداشت کنیم.

But sometimes we cheat a little.

اما گاهی اوقات کمی تقلب می کنیم.

I can have two ounces of these.

من می توانم دو اونس از اینها داشته باشم.

Ah too many.

آه خیلی زیاده

There you go!

شما بروید!

Two ounces.

دو اونس

Jay!

جی!

What?

چی؟

OK and I can have 5 oz of this.

خوب و من می توانم 5 اونس از این را داشته باشم.

(keeps pouring till it goes over, weighs up pouring it back in bottle and decides not)

(به ریختن ادامه می دهد تا زمانی که تمام شود، وزن آن را در بطری می ریزد و تصمیم نمی گیرد)

Is that five ounces?

آیا این پنج اونس است؟

Yeah– sort of.

آره - یه جورایی

I was stretching the truth there, or bending the truth.

من حقیقت را آنجا کشانده بودم یا حقیقت را خم می کردم .

When you stretch or bend the truth then what you say is not completely accurate.

وقتی حقیقت را دراز می‌کنید یا خم می‌کنید، آنچه می‌گویید کاملاً دقیق نیست.

Technically it’s lying, but just a little bit.

از نظر فنی دروغ است، اما فقط کمی.

We’ve discovered that food packages sometimes bend the truth.

ما کشف کرده‌ایم که بسته‌های مواد غذایی گاهی حقیقت را منحرف می‌کنند.

Hey this is good Jay.

هی این جی خوبه

It’s only 100 calories per serving.

این فقط 100 کالری در هر وعده است.

That’s great.

عالیه.

But how big is a serving?

اما یک وعده چقدر است؟

X grams/ounces.

X گرم / اونس.

That’s not enough, is it?

این کافی نیست، اینطور است؟

So packages can be misleading.

بنابراین بسته ها می توانند گمراه کننده باشند.

Misleading means they give you the wrong idea and make you believe something that isn’t

گمراه کننده به این معنی است که آنها تصور اشتباهی به شما می دهند و باعث می شوند چیزی را باور کنید که

true.

درست نیست.

Let’s have a couple of idioms now.

حالا بیایید چند اصطلاح داشته باشیم.

Hey Jay what are you eating?

هی جی چی میخوری؟

Nothing.

هیچ چی.

What’s behind your back?

پشت سرت چیه؟ بیا

Come on.

دیگه.

Come clean.

اعتراف کردن، حقیقت را گفتن.

Chocolate cake.

کیک شکلاتی.

You caught me red-handed If you come clean, you tell the truth

تو مرا با دست گرفتار کردی اگر پاک بیایی، حقیقت را می گویی

And if you catch someone red-handed, then you catch them in the act of doing something

و اگر کسی را با دستان خود گرفتار کنی، او را در حال انجام یک کار

wrong.

اشتباه می گیری.

But it was only a little piece of chocolate cake so it was only a fib.

اما این فقط یک تکه کیک شکلاتی بود، بنابراین فقط یک فیب بود.

A fib is a small unimportant lie.

فیب یک دروغ کوچک و بی اهمیت است.

We often use fib to describe the lies little children tell.

ما اغلب از فیب برای توصیف دروغ هایی که کودکان کوچک می گویند استفاده می کنیم.

Fib can be a noun and a verb And we can also say a fibber.

فیب می تواند اسم و فعل باشد و می توانیم فیبر هم بگوییم.

That’s a person who tells fibs.

این فردی است که فیبز را می گوید.

A fib is similar to a white lie.

فیب شبیه دروغ سفید است.

That’s an unimportant lie too.

این هم یک دروغ بی اهمیت است.

But usually we tell white lies to avoid hurting other people’s feelings.

اما معمولاً برای جلوگیری از آسیب رساندن به احساسات دیگران، دروغ های سفید می گوییم .

How was the meeting yesterday?

جلسه دیروز چطور بود؟

OK.

خوب.

Did you show everyone my PowerPoint presentation?

آیا ارائه پاورپوینت من را به همه نشان دادید؟

Yes.

آره.

They said they said it was boring.

گفتند می گویند کسل کننده است.

Oh now I feel terrible.

اوه الان احساس وحشتناکی دارم

(Vicki shrugs) Why couldn’t you have told me a white lie?

(ویکی شانه هایش را بالا می اندازد) چرا نمی توانستی به من یک دروغ سفید بگویی؟

What?

چی؟ می‌توانستید

You could have said they didn’t have time to look at it or something.

بگویید آن‌ها وقت ندارند به آن نگاه کنند یا چیز دیگری.

OK.

خوب.

How about the lunch I ordered.

چه برسد به ناهاری که سفارش دادم.

Did they like that?

آیا آنها این را دوست داشتند؟

They didn’t have time to look at it.

آنها وقت نداشتند به آن نگاه کنند.

That wasn’t a good white lie.

این یک دروغ سفید خوب نبود.

Yeah, the thing about white lies is they are told out of kindness.

بله، چیزی که در مورد دروغ های سفید وجود دارد این است که آنها از روی مهربانی گفته می شوند.

They’re lies that make the other person feel good.

آنها دروغ هایی هستند که به طرف مقابل احساس خوبی می دهند.

So white lies should benefit the person they’re told to rather than the person who’s telling

بنابراین دروغ‌های سفید باید به نفع کسی باشد که به او گفته می‌شود نه کسی که

the lie.

دروغ می‌گوید.

For example, it’s telling your dad that the meal he cooked tastes good, even when

به عنوان مثال، به پدرتان می‌گویید که غذایی که پخته مزه خوبی دارد، حتی اگر اینطور

it doesn’t.

نباشد.

Or telling your grandma you love the sweater she knitted for you, even though you don’t.

یا به مادربزرگتان بگویید که ژاکتی را که او برای شما بافته دوست دارید، حتی اگر دوست ندارید.

Perhaps you have some more examples.

شاید چند نمونه بیشتر داشته باشید.

Tell us in the comments.

در نظرات به ما بگویید.

Or tell us a white lie!

یا به ما یک دروغ سفید بگویید!

Something to make us feel good!

چیزی که حالمان را خوب کند!

Like how young and thin we look.

مثل اینکه چقدر جوان و لاغر به نظر می رسیم.

OK and that’s it.

باشه و بس

If you’ve enjoyed this video, please share it with a friend.

اگر از این ویدیو لذت بردید، لطفاً آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید.

And check out our new and updated website where you can find all our videos with transcripts.

و وب‌سایت جدید و به‌روز ما را بررسی کنید، جایی که می‌توانید همه ویدیوهای ما را همراه با رونوشت پیدا کنید.

Bye everyone.

خداحافظ همه

Bye-bye.

خداحافظ.