Learn English with phrases invented by Shakespeare 2

To coin a phrase – this means to invent a new expression, especially one that lots

ساختن یک عبارت - این به معنای اختراع یک عبارت جدید است، به خصوص عبارتی که

of people start to use.

افراد زیادی شروع به استفاده از آن می کنند.

William Shakespeare coined hundreds of English words and phrases that we’re still using

ویلیام شکسپیر صدها کلمه و عبارات انگلیسی را ابداع کرد که ما

today, 400 years later.

امروز، 400 سال بعد، هنوز از آنها استفاده می کنیم.

Let’s learn some.

کمی یاد بگیریم

So we’re back with more phrases from Shakespeare that native speakers use today.

بنابراین ما با عبارات بیشتری از شکسپیر که امروز زبان‌های بومی استفاده می‌کنند، بازگشته‌ایم.

When we say them, we often don’t know where they come from.

وقتی آنها را می گوییم، اغلب نمی دانیم از کجا آمده اند.

They’re just things we always say and we’re surprised when we learn they were coined by Shakespeare.

آنها فقط چیزهایی هستند که ما همیشه می گوییم و وقتی متوجه می شویم شکسپیر آنها را ابداع کرده است شگفت زده می شویم.

OK.

خوب.

Ready for the first one?

آماده برای اولین؟

In this phrase a stich is a sharp pain in the side of your body.

در این عبارت بخیه درد شدیدی در پهلوی بدن شماست.

If you run a lot, you might get a stich.

اگر زیاد بدوید، ممکن است بخیه بخورید.

The other way we get a stich is by laughing.

راه دیگری که بخیه می گیریم خندیدن است.

So if something has you in stitches it means it makes you laugh so hard that it hurts.

بنابراین اگر چیزی شما را بخیه زده است به این معنی است که شما را به شدت می خنداند که باعث درد می شود.

We say it when we think something is hilarious – very, very funny.

ما آن را زمانی می گوییم که فکر می کنیم چیزی خنده دار است - خیلی خیلی خنده دار.

We went to the movies last night, but it was a waste of time.

دیشب رفتیم سینما اما وقت تلف کردن بود.

It was supposed to be a comedy but it didn’t make me laugh.

قرار بود کمدی باشد اما خنده ام نگرفت.

It wasn’t very funny, was it?

خیلی خنده دار نبود، نه؟

I thought it was hilarious.

من فکر کردم آن خنده دار بود.

I was in stitches.

من در بخیه بودم

I was in stitches.

من در بخیه بودم

Next one.

بعدی.

We use this phrase to stress that it’s important to do something.

ما از این عبارت برای تاکید بر اینکه انجام کاری مهم است استفاده می کنیم.

For example, if Jay comes into the house with mud on his shoes.

مثلاً اگر جی با کفش های گلی وارد خانه شود .

I’ll say, take them off, for goodness sake.

من می گویم، آنها را به خاطر خدا بردارید.

We generally say ‘for goodness sake’ when we’re annoyed about something.

ما معمولاً وقتی از چیزی عصبانی هستیم می گوییم "به خاطر خدا" .

Annoyed means a little angry.

آزرده به معنای کمی عصبانی است.

Oh for goodness sake, Jay.

اوه به خاطر خدا، جی.

Oh for goodness sake, Jay.

اوه به خاطر خدا، جی.

Here's the next one.

اینم بعدی

Do you know the word glitter?

آیا کلمه زرق و برق را می شناسید؟

If something glitters it shines brightly with little flashes of light.

اگر چیزی می درخشد، با جرقه های کوچک نور به خوبی می درخشد.

Gold can glitter and diamonds can glitter and lots of shiny things can glitter.

طلا می تواند بدرخشد و الماس می تواند درخشان باشد و بسیاری از چیزهای براق می توانند بدرخشند.

So this phrase means don’t rely on appearances.

پس این عبارت یعنی به ظاهر تکیه نکنید.

Just because something looks attractive, it doesn’t mean it’s really attractive.

فقط به این دلیل که چیزی جذاب به نظر می رسد، به این معنی نیست که واقعاً جذاب است.

It might appear to be better than it really is.

ممکن است به نظر بهتر از آنچه هست باشد .

Perhaps you have an expression like this in your language?

شاید شما هم چنین عبارتی در زبان خود دارید؟

Tell us in the comments if you do.

اگر دارید در نظرات به ما بگویید.

And let’s see the phrase in action.

و بیایید این عبارت را در عمل ببینیم. شما می

We once bought a boat you know.

دانید یک بار یک قایق خریدیم.

We thought it would be fantastic.

فکر می کردیم فوق العاده خواهد بود.

Yes.

آره.

We saw other people with boats having lots of fun.

ما افراد دیگری را با قایق دیدیم که سرگرمی زیادی داشتند .

We thought we’d take vacations fishing and sailing.

فکر می‌کردیم تعطیلات را به ماهیگیری و قایقرانی بپردازیم.

And hanging out with friends.

و معاشرت با دوستان.

But then we discovered it was a lot of work.

اما بعد متوجه شدیم که کار زیادی است.

Yes, it was expensive, too.

بله گران هم بود

I’m really glad we sold that boat.

من واقعا خوشحالم که آن قایق را فروختیم.

Me too.

من هم همینطور.

All that glitters is not gold.

هر گردی که گردو نیست.

All that glitters is not gold.

هر گردی که گردو نیست.

OK, the next one.

باشه بعدی

Shakespeare used this phrase in several plays to describe people whose finances had changed

شکسپیر از این عبارت در چندین نمایشنامه برای توصیف افرادی استفاده کرد که وضعیت مالی آنها تغییر کرده بود

– so people who were wealthy and had money in the past, but then things changed and they

- بنابراین افرادی که در گذشته ثروتمند بودند و پول داشتند ، اما بعد همه چیز تغییر کرد و

became poor.

فقیر شدند.

Today we use it to describe something that’s in poor condition.

امروز ما از آن برای توصیف چیزی که در وضعیت بدی است استفاده می کنیم.

For example, Jay and I have a dirty old couch in our living room that’s seen better days.

برای مثال، من و جی یک کاناپه قدیمی کثیف در اتاق نشیمن خود داریم که روزهای بهتری را دیده است.

We need a new one.

ما به یک جدید نیاز داریم.

Are you wearing that jacket again?

آیا دوباره آن ژاکت را می پوشی؟

Yes.

آره.

You need to buy a new one.

شما باید یک مورد جدید بخرید.

I love this jacket.

من عاشق این ژاکت هستم

But it’s old and dirty.

اما قدیمی و کثیف است.

I’ve had it for ten years.

ده ساله دارمش

Exactly.

دقیقا.

It’s seen better days.

روزهای بهتری دیده شده است

It’s seen better days.

روزهای بهتری دیده شده است

I think this next one is a lovely expression.

من فکر می کنم این بعدی یک بیان دوست داشتنی است.

A wink is when you shut one eye quickly – like this.

چشمک زمانی است که یک چشم خود را به سرعت ببندید - مثل این.

These days we say I haven’t slept a wink, or I didn’t get a wink of sleep and it means

این روزها می گوییم یک چشمک نخوابیده ام یا یک چشمک هم نخوابیده ام یعنی

we haven’t slept at all.

اصلا نخوابیده ایم.

Perhaps because we were too excited or it was too noisy, but it means no sleep at all.

شاید به این دلیل که ما خیلی هیجان زده بودیم یا خیلی سر و صدا بود، اما این به معنای عدم خواب است.

Have some coffee.

یه قهوه بخور

We’re looking after our grandson this week.

ما این هفته از نوه خود مراقبت می کنیم.

He’s lovely.

او دوست داشتنی است

He’s only six months old.

او فقط شش ماهه است

He never sleeps.

او هرگز نمی خوابد.

He keeps us up all night.

او ما را تمام شب بیدار نگه می دارد.

He’s just a baby.

او فقط یک نوزاد است.

We haven’t slept a wink all week.

تمام هفته یک چشمک نخوابیده ایم.

We haven’t slept a wink all week.

تمام هفته یک چشمک نخوابیده ایم.

OK, the next one’s interesting.

خوب، مورد بعدی جالب است.

This expression is the only place you’ll see the word 'bated'.

این عبارت تنها جایی است که کلمه "bated" را می بینید.

So you don’t need to learn the word.

بنابراین شما نیازی به یادگیری کلمه ندارید.

You just need to know the phrase.

فقط باید این عبارت را بدانید.

If you wait for something with bated breath, it’s like you hold your breath, because

اگر با نفس بند آمده منتظر چیزی باشید، مثل این است که نفس خود را حبس کرده اید، زیرا

you're very anxious or excited about it.

در مورد آن بسیار مضطرب یا هیجان زده هستید.

For example, if you’re waiting for your exam results to come out and you don’t know

برای مثال، اگر منتظر بیرون آمدن نتایج امتحان خود هستید و نمی دانید

if you’ve passed, you might wait with bated breath.

که قبول شده اید یا نه، ممکن است با نفس بند آمده منتظر بمانید .

I had a job interview last week.

هفته پیش مصاحبه کاری داشتم.

They’re going to call him today and tell him if he's got it.

امروز با او تماس می گیرند و به او می گویند که آیا آن را دریافت کرده است.

I really want this job.

من واقعاً این کار را می خواهم.

He’s very nervous and excited.

او بسیار عصبی و هیجان زده است.

We’re waiting with bated breath.

با نفس بند آمده منتظریم

(Phone rings) Maybe it’s them … Oh, hi Mom.

(تلفن زنگ می زند) شاید آنها باشند... اوه، سلام مامان.

We’re waiting with bated breath.

با نفس بند آمده منتظریم

Let’s have one more.

یکی دیگه داشته باشیم

Back in Shakespeare’s time, there was a phrase ‘to edge the teeth’ and it described

در زمان شکسپیر، عبارتی وجود داشت که «دندان‌ها را کنار بگذار» و

the sharp feeling you get if you taste a lemon or something very acidic.

احساس تند و تیز شما را با طعم یک لیمو یا چیز بسیار اسیدی توصیف می‌کرد.

We don’t say that now, but we do use this expression.

ما اکنون این را نمی گوییم، اما از این عبارت استفاده می کنیم .

It describes a really nasty taste or sound – something that makes you feel uncomfortable.

این یک طعم یا صدای واقعاً تند و زننده را توصیف می کند - چیزی که باعث می شود احساس ناراحتی کنید.

I hate the sound of the drill at the dentist's.

من از صدای مته در دندانپزشکی متنفرم.

It sets my teeth on edge.

دندان هایم را روی لبه می گذارد.

I hate the sound of the drill at the dentist's.

من از صدای مته در دندانپزشکی متنفرم.

It sets my teeth on edge.

دندان هایم را روی لبه می گذارد.

Are there any tastes or sounds that set your teeth on edge?

آیا مزه ها یا صداهایی وجود دارد که دندان های شما را بر هم بزند؟

Let us know in the comments.

در نظرات به ما اطلاع دهید.

And please tell us if you enjoyed these phrases from Shakespeare and if you’d like more.

و لطفاً به ما بگویید که آیا از این عبارات شکسپیر لذت بردید و اگر بیشتر می خواهید.

We produce videos every Friday so subscribe to our channel and click the notification

ما هر جمعه ویدیو تولید می کنیم پس در کانال ما عضو شوید و زنگ اطلاع رسانی را بزنید

bell so you don’t miss them.

تا آنها را از دست ندهید.

And maybe you have a friend who’s also learning English.

و شاید دوستی داشته باشید که در حال یادگیری زبان انگلیسی است.

Please send them the link.

لطفا لینک را برایشان ارسال کنید

Bye now and see you next Friday.

خداحافظ و جمعه آینده می بینمت.