5 useful American baseball idioms - and one British one (Part 1)

Football! The most popular sport in the world. No, no, that's soccer.

فوتبال! محبوب ترین ورزش جهان. نه، نه، این فوتبال است.

In America, we play football. That's a different kind of football.

در آمریکا ما فوتبال بازی می کنیم. این یک نوع متفاوت از فوتبال است.

But this lesson's about your favourite sport, Jay.

اما این درس در مورد ورزش مورد علاقه شما، جی.

Baseball? Yeah. Well, sort of. It's about baseball idioms.

بیسبال؟ آره خب، یه جورایی این در مورد اصطلاحات بیسبال است.

Fantastic! We're gonna hit this one right out of the ball park. It'll be a home run.

خارق العاده! ما این یکی را درست از پارک توپ می زنیم. این یک بازی خانگی خواهد بود.

When he starts talking about baseball, sometimes it's hard to know what he means.

وقتی او شروع به صحبت در مورد بیسبال می کند، گاهی اوقات دشوار است که بدانیم منظور او چیست.

I'm British and when I came to the United States I discovered there were lots of baseball

من بریتانیایی هستم و وقتی به ایالات متحده آمدم متوجه شدم که اصطلاحات بیسبال زیادی

idioms in American English. They're easy. But you need to know something

در انگلیسی آمریکایی وجود دارد. آنها آسان هستند. اما شما باید چیزی

about baseball or they don't make much sense. Baseball's easy. Let me tell you about the

در مورد بیسبال بدانید وگرنه آن ها چندان منطقی نیستند. بیسبال آسان است اجازه دهید در مورد

scoring system. Hang on, Jay. Let's keep this simple. Oh?

سیستم امتیازدهی به شما بگویم. صبر کن جی بیایید این را ساده نگه داریم. اوه؟

Let's start with the basics. Americans play baseball in a park. A ballpark.

بیایید با اصول اولیه شروع کنیم. آمریکایی ها در یک پارک بیسبال بازی می کنند. یک توپخانه

And there's grass. It's like a pitch. No. You play soccer on a pitch. We play baseball

و چمن وجود دارد. مثل زمین است. نه. شما در یک زمین فوتبال بازی می کنید. ما

on a field. One person has a bat and another has a ball.

در یک زمین بیسبال بازی می کنیم. یک نفر یک خفاش دارد و دیگری یک توپ.

The pitcher pitches the ball to the batter. 'Pitch'. Our first idiom.

پرتاب کننده توپ را به سمت خمیر می فرستد. 'گام صدا'. اولین اصطلاح ما

I've got a great idea. Uhuh. Can I tell you about it? Err, I'm busy at

من یک ایده عالی دارم اوه آیا می توانم در مورد آن به شما بگویم؟ اره من الان سرم شلوغه

the moment. Pitch it to me later. Oh!

بعدا برام بفرست اوه!

So 'to pitch an idea' is to present it. A good pitcher makes a strong throw.

بنابراین «طرح یک ایده» ارائه آن است. یک پرتاب خوب یک پرتاب قوی انجام می دهد.

That was a very persuasive presentation. Yes, it was a strong pitch.

این ارائه بسیار متقاعد کننده بود. بله، زمین محکمی بود.

So 'pitching an idea' is like throwing the ball out there.

بنابراین «طرح یک ایده» مانند پرتاب کردن توپ به بیرون است.

That's right. Then the batter hits it as far as they can.

درست است. سپس خمیر تا جایی که می توانند به آن ضربه می زند .

They want to get a home run. A home run! There's another one.

آنها می‌خواهند خانه‌شان را اجرا کنند. یک بازی خانگی! یکی دیگه هست

Yeah, a baseball field has four bases. If the batters run around all four bases,

آره، یک زمین بیسبال چهار پایه دارد. اگر باترها در اطراف هر چهار پایه بدوند، به

they've hit a home run. That presentation was amazing. Was it OK?

یک هوم ران رسیده اند. آن ارائه شگفت انگیز بود. خوب بود؟

Fantastic! What a great job! I think the audience liked it.

خارق العاده! چه کار بزرگی! فکر می کنم تماشاگران آن را دوست داشتند.

Liked it? You hit it out of the ballpark. You hit a home run.

آن را دوست داشت؟ شما آن را از محوطه توپ زدید. شما یک هوم ران زدید.

So what does 'hit a home run' mean? It means be very successful.

بنابراین "Hit a home run" به چه معناست؟ یعنی خیلی موفق باشی

And 'hit one out of the ball park'? That's a fantastic success. You can't do better

و "یکی را از پارک توپ بزن"؟ این یک موفقیت فوق العاده است. شما نمی توانید بهتر

than that. And if you hit a home run right off the bat�.

از آن انجام دهید. و اگر به خانه‌ای برخورد کردید، بلافاصله فرار کنید.

Hang on. 'Right off the bat'. That's another one.

صبر کن. "درست از خفاش". اون یکی دیگه

So what happened? I walked in the room and right off the bat

پس چه اتفاقی افتاد؟ وارد اتاق شدم و بلافاصله

I knew something was wrong. Right off the bat? Yeah.

متوجه شدم که چیزی اشتباه است. درست خارج از خفاش؟ آره

Right away he said, 'You're fired'. He said that immediately? Yep. No delay.

فوراً گفت: اخراج شدی. بلافاصله گفت؟ بله بدون تاخیر.

So 'right off the bat' means with no delay. Yes. As soon as the ball hits the bat it comes

بنابراین "راست از خفاش" به معنای بدون تاخیر است. آره. به محض اینکه توپ به چوب برخورد کرد،

right off it. It happens immediately.

درست از آن خارج می شود. بلافاصله اتفاق می افتد.

And speaking of things that are happening immediately... What? I've gotta go.

و صحبت از چیزهایی که بلافاصله اتفاق می افتد ... چه؟ من باید برم

Why? The game is starting in five minutes. But we haven't finished the idioms.

چرا؟ بازی پنج دقیقه دیگر شروع می شود. اما اصطلاحات را تمام نکرده ایم.

We'll have to take a rain check. Stop! 'A rain check'. What's that?

باید چک باران بگیریم متوقف کردن! 'چک باران'. آن چیست؟

Oh, sometimes the weather's bad and then the game is cancelled.

اوه، گاهی اوقات هوا بد است و سپس بازی لغو می شود.

If you have a ticket to a game but it rains, they give you a ticket to another game.

اگر بلیط بازی داشته باشید اما باران ببارد، بلیط بازی دیگر را به شما می دهند. به

It's called a rain check. I've got a problem. What's that?

آن چک باران می گویند. من یه مشکلی دارم آن چیست؟

I can't make Monday's meeting. Can I take a rain check?

من نمی توانم جلسه دوشنبه را تشکیل دهم. آیا می توانم چک باران بگیرم؟

Sure. Are you free sometime next week? Yeah. How about Tuesday?

مطمئن. آیا هفته آینده شما آزاد هستید؟ آره سه شنبه چطور؟

The game's starting. I need to take a rain check.

بازی داره شروع میشه باید چک باران بگیرم

OK, then please come back later guys and we'll have some more baseball idioms for you then.

خوب، پس لطفاً بعداً برگردید بچه‌ها و ما چند اصطلاح بیسبال دیگر برای شما خواهیم داشت.

We 'hit things for six' in British English. I have no idea what that is.

ما به انگلیسی بریتانیایی «چیز برای شش ضربه زدیم». من هیچ ایدهای نسبت به این که آن چه بود ندارم.

Well, if you... if you're playing cricket and you hit the ball a long way, then you

خوب، اگر شما... اگر کریکت بازی می کنید و توپ را خیلی ضربه می زنید،

can make six runs. Oh, I think I get it. Six runs around the

می توانید شش دوش انجام دهید. اوه، فکر کنم متوجه شدم. شش دویدن در اطراف

bases? Yes, well back and forth 'cause there are

پایه ها؟ بله، خوب رفت و برگشت، زیرا

only two wickets. What's a wicket.

فقط دو ویکت وجود دارد. ویکت چیست.

A wicket... a wicket is, oh you'll be stumped by this Jay...

یک دریچه ... یک دریچه است، اوه شما توسط این جی لگد می خورید ...

A wicket is, is three sticks in the ground with some little pegs on the top.

یک ویکت است، سه چوب در زمین با چند میخ کوچک در بالا.

And you have to bowl a ball and hit the wicket. What? Do you bowl the str.... Do you... what

و شما باید یک توپ را کاسه کنید و به ویکت ضربه بزنید. چی؟ آیا شما کاسه خیابان .... آیا شما ... چه

...bowl.... bowl... we bowl .. We bowl a ball in bowling. No, we bowl the

... کاسه ... کاسه ... ما کاسه.. ما یک توپ در بولینگ. نه، ما

ball. How do you strike the batter out?

توپ را کاسه می کنیم. چگونه خمیر را از بین می برید؟

You don't strike the batter. That would get you disqualified if you hit

شما خمیر را نمی زنید. این باعث می‌شود در صورت ضربه زدن، رد صلاحیت شوید

the batter. It would be terrible.

. وحشتناک خواهد بود.