2016 Happy Holidays Review: Learn English With Simple English Videos

Hello everyone.

سلام به همه.

Welcome to the end of 2016 show.

به نمایش پایانی 2016 خوش آمدید.

We're going to look back at some of our favourite clips.

ما قصد داریم به برخی از کلیپ های مورد علاقه خود نگاه کنیم .

And stay tuned for an important announcement about our new lesson schedule and about out

و منتظر اطلاعیه مهمی در مورد برنامه درس جدید و

our live show schedule.

برنامه نمایش زنده ما باشید.

But let's start with the very first video that we made in 2016.

اما بیایید با اولین ویدیویی که در سال 2016 ساختیم شروع کنیم. آیا

Can you remember what that was?

می توانید آن را به خاطر بیاورید؟

No, I can't remember.

نه، یادم نمی آید.

It was on wait, hope, expect and look forward to.

در انتظار، امید، انتظار و مشتاقانه منتظر بود .

Oh right.

درسته.

So it was looking at the future.

بنابراین به آینده نگاه می کرد.

I remember now.

الان یادم اومد

And it started with a magic trick.

و با یک ترفند جادویی شروع شد.

A magic trick. What did I do?

یک ترفند جادویی چه کار کردم؟

I’ve got a new trick to show you.

من یک ترفند جدید برای نشان دادن شما دارم.

Oh good.

اوه خوبه.

Now you sit over here and I’ll sit over here.

حالا شما اینجا بنشین و من اینجا خواهم نشست.

Uhuh.

اوه

And then I’ll wave my magic wand.

و سپس عصای جادویی ام را تکان می دهم.

Nothing’s happened.

هیچ اتفاقی نیفتاده

Oh hang on.

اوه صبر کن

We’ve changed places.

ما جای خود را عوض کردیم

Yes.

آره.

Well, I didn’t expect that.

خب من این انتظار را نداشتم.

I'm a good magician.

من یک شعبده باز خوب هستم.

I love magic tricks.

من عاشق ترفندهای جادویی هستم.

In fact we made a lot of videos about the future at that time.

در واقع ما در آن زمان ویدیوهای زیادی درباره آینده ساختیم .

And it all started because our friend Rachel, back in 2015, was pregnant.

و همه چیز به این دلیل شروع شد که دوست ما راشل، در سال 2015، باردار بود.

And I said to her, 'Oh there's lots of language points that I always want to teach about the

و من به او گفتم: "اوه، نکات زبانی زیادی وجود دارد که من همیشه می خواهم در مورد

future where I want a pregnant woman' and she said,

آینده ای که در آن یک زن باردار می خواهم به آنها آموزش دهم" و او گفت: "

'Well, we'll wait till I'm really big and then I'll come round and I'll make some with you.

خب، ما صبر می کنیم تا من واقعاً بزرگ شوم و سپس من" میام و با تو درست میکنم

And she did. Mhmm

و او انجام داد. اومم

Didn't she?

نه؟

It was excellent.

عالی بود.

Hi Rachel.

سلام راشل.

Hi Rachel.

سلام راشل.

You're pregnant.

تو باردار هستی.

Yes, I'm going to have a baby.

بله، من قصد دارم بچه دار شوم.

Oh congratulations.

اوه تبریک میگم

That's wonderful.

این فوق العاده است.

Babies are a lot of work.

بچه ها کار زیادی دارند.

When's the baby due?

زمان تولد کیست؟

Next month.

ماه آینده

We're very excited.

ما خیلی هیجان زده ایم

Get ready for some sleepless nights.

برای چند شب بی خوابی آماده شوید.

It's good that I write the scripts, 'cause it means that I get to make fun of Jay.

خوب است که من فیلمنامه ها را می نویسم، زیرا به این معنی است که جی را مسخره می کنم.

There's another video we made Jay where we're were collaborating with Craig, our friend in Spain,

ویدیوی دیگری وجود دارد که ما جی را در جایی که با کریگ، دوستمان در اسپانیا همکاری می‌کردیم، ساختیم،

and I got to be mean to you in that as well.

و من باید در این مورد نیز با شما بد باشم.

As always.

مثل همیشه.

Now the final item on the agenda: the sales training course.

اکنون آخرین مورد در دستور کار: دوره آموزشی فروش.

We’ve had some excellent feedback on this event.

ما بازخورد بسیار خوبی در مورد این رویداد داشتیم.

It was very well organized.

خیلی خوب سازماندهی شده بود.

Our thanks are due to Vicki in Philadelphia for organizing it.

تشکر ما از ویکی در فیلادلفیا برای سازماندهی آن است.

Thank you very much Craig.

خیلی ممنون کریگ.

Good work Vicki.

کار خوب ویکی به

It looks like you’re due for a promotion.

نظر می‌رسد که قرار است یک ترفیع کسب کنید.

OK everyone.

باشه همه

That’s it for this week.

برای این هفته همین است. سه شنبه

See you all next Tuesday.

آینده همه شما را می بینیم .

Good, eh?

خوب، نه؟

But I organized the sales training course.

اما من دوره آموزشی فروش را برگزار کردم. به

You told him you did it?

او گفتی که این کار را کردی؟

You know, I can't trust you at all.

میدونی من اصلا نمیتونم بهت اعتماد کنم

You're very untrustworthy.

تو خیلی غیر قابل اعتمادی

Jay, that was another video.

جی، این یک ویدیوی دیگر بود.

Right.

درست.

If someone is trustworthy, they're reliable.

اگر کسی قابل اعتماد باشد، قابل اعتماد است.

And you can depend on them because they do what they say.

و شما می توانید به آنها اعتماد کنید زیرا آنها آنچه را که می گویند انجام می دهند.

I need to learn to trust you more Vicki.

باید یاد بگیرم بیشتر بهت اعتماد کنم ویکی.

When companies look for employees, they want people who are trustworthy.

وقتی شرکت ها به دنبال کارمندان می گردند، افرادی را می خواهند که قابل اعتماد باشند.

I need to learn tio trust you more, Vicki.

باید یاد بگیرم که بیشتر بهت اعتماد کنم، ویکی.

How can I do that?

چطور می توانم آن را انجام بدهم؟

Oh, we could play the trust game.

اوه، ما می توانستیم بازی اعتماد را انجام دهیم.

The what?

چه؟

The trust game.

بازی اعتماد

Turn around.

بچرخ.

OK.

خوب.

That’s right.

درست است.

And then you fall back.

و بعد برمیگردی

And you’ll catch me.

و تو مرا خواهی گرفت

Yeah!

آره

OK.

خوب.

You didn’t catch me.

تو منو نگرفتی

I’m just not very trustworthy.

من فقط خیلی قابل اعتماد نیستم

You're mean to me a lot.

تو با من خیلی بدی

I know.

میدانم.

Do you mind?

اشکالی نداره؟

Well, no.

خب نه.

Not really.

نه واقعا.

I know it's only in fun.

من می دانم که این فقط برای سرگرمی است.

I know.

میدانم.

I think it's in fun.

فکر می کنم سرگرم کننده است.

I like the clips where I get to be mean to Jay best.

من کلیپ هایی را دوست دارم که در آن با جی بد رفتار می کنم.

She's mean to me a lot.

او برای من خیلی بد است.

It's true.

درسته.

One of my favourite clips where I'm mean to you is in that video we made about Friday the

یکی از کلیپ های مورد علاقه من که در آن با شما بد هستم، در آن ویدیویی است که درباره جمعه

thirteenth.

سیزدهم ساخته ایم.

Do you remember?

یادت میاد؟

Yes, I do remember.

بله یادم هست

How’s it going Jay?

اوضاع چطوره جی؟

Terrific!

فوق العاده!

I think I have a big new customer Really?

فکر می کنم یک مشتری بزرگ جدید دارم واقعا؟

A big one?

یکی از بزرگاش؟

Yes, they’re going to order a thousand units.

بله، آنها هزار واحد سفارش می دهند.

Wow!

وای!

They’re gonna call me any minute and tell me.

هر لحظه با من تماس می گیرند و به من می گویند .

Fantastic!

خارق العاده!

This could be my lucky day.

این می تواند روز خوش شانس من باشد.

Oh that’s so funny.

اوه خیلی بامزه است

Why?

چرا؟

Well, today is Friday the thirteenth.

خب امروز جمعه سیزدهم است.

Really?

واقعا؟

Yes.

آره.

Some people are superstitious about Friday the thirteenth.

برخی در مورد جمعه سیزدهم خرافات هستند .

They think it’s unlucky.

آنها فکر می کنند این بدشانسی است.

But you’re not superstitious, are you?

اما شما خرافاتی نیستید، نه؟

No…

نه… خب

Well maybe…

شاید…

Well, cross your fingers then.

خب، پس انگشتانتان را روی هم بزنید.

Oh no!

وای نه!

Oh dear, you’ve spilt the salt.

اوه عزیزم نمک رو ریختی

Oh no!

وای نه!

Throw some over your shoulders… but keep your fingers crossed.

مقداری را روی شانه هایتان بیندازید... اما انگشتانتان را روی هم نگه دارید.

Oh.

اوه

Is that your phone?

اون گوشی شماست؟

Keep your fingers crossed.

دست به دعا باش.

We did a lot of collaborations in 2016.

ما در سال 2016 همکاری های زیادی انجام دادیم. همکاران

We had a lot of great collaborators.

بسیار خوبی داشتیم .

Do you remember World Storytelling Day?

روز جهانی قصه گویی را به خاطر دارید؟

Oh yes.

آه بله.

We had Mister-Duncan, we had Jennifer, we were in it and...

ما مستر دانکن را داشتیم، جنیفر را داشتیم، در آن بودیم و...

Erm, Gabby and we had Rachel and Jason.

ارم، گبی و ریچل و جیسون را داشتیم.

We all told a different part of a story.

همه ما قسمت متفاوتی از یک داستان را تعریف کردیم.

It was fun, wasn't it?

جالب بود، نه؟

It was, indeed.

این بود، در واقع.

I can't show you the video because it's in a playlist, but I'll put a link just here.

من نمی توانم ویدیو را به شما نشان دهم زیرا در یک لیست پخش است، اما یک لینک را فقط در اینجا قرار می دهم.

We've been so lucky to collaborate with so many good teachers.

ما بسیار خوش شانس بوده ایم که با بسیاری از معلمان خوب همکاری کرده ایم.

What do you think was the most exciting thing that happened to Simple English Videos in

فکر می کنید هیجان انگیزترین اتفاقی که برای ویدیوهای انگلیسی ساده در

2016?

سال 2016 افتاد چه بود؟

We won the YouTube NextUp 2016 competition.

ما برنده مسابقه YouTube NextUp 2016 شدیم.

Oh that's right.

اوه درست است.

We really won?

واقعا بردیم؟

Yeah, I’m so chuffed.

آره، خیلی دلم گرفته

Chuffed?

خفه شده؟

Yeah, I’m tickled pink.

آره، من غلغلک داده ام صورتی.

Well me too.

خب منم همینطور

I’m thrilled.

من هیجان زده هستم.

So what’s our prize?

پس جایزه ما چیست؟

I’m going to spend a week at the YouTube studios in New York at a Creator Camp.

قرار است یک هفته را در استودیوهای یوتیوب در نیویورک در کمپ سازندگان بگذرانم.

So we can make Simple English videos there?

پس ما می توانیم ویدیوهای انگلیسی ساده را در آنجا بسازیم؟

Yeah, and I get to collaborate with the other winners.

بله، و من می توانم با برندگان دیگر همکاری کنم .

How cool is that!

چقدر باحاله!

I’m over the moon.

من بالای ماه هستم

Me too.

من هم همینطور.

I’ll go and pack my bags.

من برم چمدان هایم را ببندم.

No stop.

بدون توقف

It’s just for me.

فقط برای من است

I can’t come to New York?

من نمی توانم به نیویورک بیایم؟

No.

نه.

You can stay here and look after the office.

شما می توانید اینجا بمانید و از اداره مراقبت کنید.

Oh, I never win anything.

اوه، من هرگز چیزی برنده نمی شوم.

Well, we’ve also won some vouchers to spend on production equipment.

خوب، ما همچنین کوپن هایی برای خرج کردن در تجهیزات تولید دریافت کرده ایم.

Really?

واقعا؟

Two thousand five hundred dollars.

دو هزار و پانصد دلار.

You’re kidding!

شوخی می کنی!

Microphones, lights, a new camera.

میکروفون، چراغ، دوربین جدید.

How are you feeling now?

الان چه احساسی دارید؟

I couldn’t be happier.

من نمی توانستم شادتر باشم.

NextUp was really exciting.

NextUp واقعا هیجان انگیز بود.

I learnt such a lot.

من خیلی چیزها یاد گرفتم بسیار

It was brilliant and I made lots of friends and we did collaborations there too.

عالی بود و من دوستان زیادی پیدا کردم و در آنجا نیز همکاری هایی انجام دادیم.

Bootz and Katz, bootz and katz, bootz and katz.

بوتز و کاتز، بوتز و کاتز، بوتز و کاتز.

What are you saying?

چی میگی؟

Boots and cats.

چکمه و گربه.

I’m beatboxing for today’s lesson.

من برای درس امروز بیت باکس می کنم.

Remember?

یاد آوردن؟

Oh.

اوه

Can we video it now?

الان میتونیم ویدیوش کنیم؟

Oh, um.

اوه، ام

No, I’m busy now.

نه الان سرم شلوغه

Sorry, gotta go.

ببخشید باید برم

Well later then, right?

خوب بعداً، درست است؟

OK guys.

باشه بچه ها.

Today’s lesson is on the rhythm of English and luckily we have some help.

درس امروز روی ریتم انگلیسی است و خوشبختانه ما کمکی داریم.

We have here Inertia.

ما اینجا اینرسی داریم.

We have Premsy.

ما پرمسی داریم

We have Omni.

ما Omni داریم.

Fantastic!

خارق العاده!

English is a stress timed language.

انگلیسی یک زبان استرس زا است.

One.

یکی

Two.

دو

Three.

سه.

Four.

چهار

One.

یکی

Two.

دو

Three.

سه.

Four.

چهار

One and two and three and four.

یک و دو و سه و چهار.

One and then two and then three and then four.

یک و سپس دو و سپس سه و سپس چهار.

One and then a two and then a three and then a four.

یک و سپس دو و سپس سه و سپس چهار.

So I'll tell you another thing we did that we'd never done before was we took the camera

بنابراین کار دیگری را که قبلا انجام نداده بودیم به شما می گویم این بود که دوربین را

with us on a road trip.

با خود در یک سفر جاده ای بردیم.

Oh that was so much fun actually.

اوه واقعا خیلی سرگرم کننده بود

We went from Philadelphia to Cape May, New Jersey.

از فیلادلفیا به کیپ می، نیوجرسی رفتیم .

We're going on a road trip and you're coming with us.

ما به یک سفر جاده ای می رویم و شما با ما می آیید.

I'll tell you something else that was new that we did this year, was we

من چیز دیگری را به شما می گویم که امسال انجام دادیم، این بود که

started a new playlist on prefixes and suffixes for people to expand their vocabulary.

یک لیست پخش جدید در پیشوندها و پسوندها برای افراد ایجاد کردیم تا دایره لغات خود را گسترش دهند.

Prefixes and suffixes.

پیشوندها و پسوندها.

Yeah.

آره

An excellent idea.

یک ایده عالی

And it meant that we had to learn new ways to teach words very quickly.

و این بدان معنی بود که ما باید راه های جدیدی برای آموزش کلمات را خیلی سریع یاد می گرفتیم.

I liked teaching washable best.

من آموزش قابل شستشو را بیشتر دوست داشتم. روی

The label says washable so I can wash it.

برچسب نوشته قابل شستشو تا بتوانم آن را بشوییم.

Washable?

قابل شستشو؟

Washable.

قابل شستشو

Washable?

قابل شستشو؟ قابل

Not washable!

شستشو نیست!

And we did our first ever song and dance on camera.

و ما اولین آهنگ و رقصمان را جلوی دوربین انجام دادیم .

That's true.

درست است.

We are not good dancers.

ما رقصنده خوبی نیستیم.

When I went to edit this video and looked at how we were dancing, we were terrible.

وقتی برای ویرایش این ویدیو رفتم و به نحوه رقصیدنمان نگاه کردم، وحشتناک بودیم.

I couldn't edit anything in time to the music.

من نتوانستم چیزی را به موقع برای موسیقی ویرایش کنم.

But remember.

اما به یاد داشته باش.

Black socks never get dirty.

جوراب های مشکی هرگز کثیف نمی شوند.

Jay. Yes? I think you should wash these.

جی. آره؟ به نظر من اینها را باید بشویید.

But they’re black.

اما آنها سیاه هستند

So?

بنابراین؟

Black socks never get dirty, the longer you wear them the blacker they get.

جوراب‌های مشکی هرگز کثیف نمی‌شوند، هر چه بیشتر آن‌ها را بپوشید سیاه‌تر می‌شوند.

Sometimes I think I should wash them, but something inside me keeps saying not yet,

گاهی فکر می‌کنم باید آنها را بشوییم، اما چیزی در درونم مدام می‌گوید هنوز نه،

not yet, not yet.

هنوز، هنوز نه.

Not yet, not yet, not yet, not yet.

هنوز نه، نه هنوز، نه هنوز، نه هنوز.

Black socks never get dirty.

جوراب های مشکی هرگز کثیف نمی شوند.

The longer you wear them the blacker they get.

هر چه بیشتر آنها را بپوشید سیاه تر می شوند.

Sometimes I think I should wash them, but something inside me keeps saying not yet.

گاهی اوقات فکر می کنم باید آنها را بشوییم، اما چیزی در درونم مدام می گوید هنوز نه.

Black socks never get dirty, the longer you wear them the blacker they get.

جوراب‌های مشکی هرگز کثیف نمی‌شوند، هر چه بیشتر آن‌ها را بپوشید سیاه‌تر می‌شوند.

Sometimes I think I should wash them, but something inside me keeps saying not yet.

گاهی اوقات فکر می کنم باید آنها را بشوییم، اما چیزی در درونم مدام می گوید هنوز نه.

I think we need to practise our dance moves a bit more before 2017.

فکر می‌کنم باید قبل از سال 2017 کمی بیشتر حرکات رقصمان را تمرین کنیم.

The other exciting thing that's happened to our channel this year is it's grown.

اتفاق هیجان‌انگیز دیگری که امسال برای کانال ما رخ داد این است که رشد کرده است.

It's nearly twice as big as it was last January.

تقریباً دو برابر ژانویه گذشته است.

And we've had a lot of friends helping us.

و ما دوستان زیادی داشتیم که به ما کمک می کردند.

That's so true.

این خیلی درست است.

All the people who have helped us by making captions.

همه افرادی که با ساختن کپشن به ما کمک کردند .

Thank you.

متشکرم.

You've helped enormously.

کمک بزرگی کردی

They've created captions in a lot of different languages, right?

آنها زیرنویس ها را به زبان های مختلف ایجاد کرده اند، درست است؟

Yeah.

آره اکنون

There are over twenty different languages now.

بیش از بیست زبان مختلف وجود دارد .

That's extraordinary.

این فوق العاده است.

Thank you so much.

خیلی ممنونم.

Thank you so much everyone.

از همه شما بسیار متشکرم.

There was another video that we filmed with Rachel.

ویدیوی دیگری بود که با راشل فیلمبرداری کردیم.

Right.

درست.

Do you remember the airport video?

فیلم فرودگاه را به خاطر دارید؟

Good afternoon Hi.

ظهر بخیر سلام

Hi, we need to check in.

سلام، باید بررسی کنیم.

The machine didn’t recognize my passport.

دستگاه پاسپورت من را شناسایی نکرد.

I can help.

من می توانم کمک کنم.

Where are you flying to today?

امروز به کجا پرواز می کنید؟

Rio Recife We’re flying to Rio and then we have a connecting

Rio Recife ما به ریو پرواز می کنیم و سپس یک

flight to Recife.

پرواز ارتباطی به Recife داریم.

What are you looking for?

دنبال چی میگردی؟

My reading glasses.

عینک مطالعه من

They’re on your head.

آنها روی سر شما هستند

Oh.

اوه

I had a bottle of water.

من یک بطری آب داشتم.

I threw that away.

من آن را دور انداختم.

Why?

You can’t take liquids on the plane.

چرا؟

شما نمی توانید مایعات را در هواپیما ببرید.

Are you checking any bags?

آیا کیفی را چک می کنید؟

Yes, just one. Can you put it on the scale?

بله فقط یکی آیا می توانید آن را روی ترازو قرار دهید؟

Sure.

مطمئن.

Did you pack my gloves?

دستکش های من را بسته بندی کردی؟

Gloves?

دستکش؟

Well it could be cold.

خب ممکنه سرد باشه

No, it’s summer in Recife.

نه، در رسیف تابستان است.

Oh, of course.

اوه البته. آیا

Can you check our bag through to Recife?

می توانید کیف ما را تا رسیف چک کنید؟

No, I can’t.

نه، نمی توانم.

You’ll need to pick it up in Rio to go through customs.

برای عبور از گمرک باید آن را در ریو تحویل بگیرید .

And then we have to check it in again for Recife?

و سپس باید دوباره آن را برای رسیف بررسی کنیم؟

That’s right How much time do we have?

درست است چقدر زمان داریم؟

How long is our layover?

مدت زمان استراحت ما چقدر است؟

About two and a half hours.

حدود دو ساعت و نیم.

That’s plenty of time.

این زمان زیادی است.

I need to ask you some security questions.

من باید چند سوال امنیتی از شما بپرسم.

Who packed your bags?

چه کسی چمدان های شما را بسته است؟

Me.

من

Me.

من

We both did. When did you pack it?

ما هر دو انجام دادیم. کی بسته بندیش کردی؟

Last night.

دیشب.

And has it been with you since you packed it?

و آیا از زمانی که آن را بسته بندی کرده اید همراه شما بوده است ؟

Yes.

آره.

Yes.

Are you carrying anything for anybody else?

آره.

آیا برای دیگری چیزی حمل می کنید ؟

No.

نه.

No.

Great.

عالیه.

Here are your boarding passes.

در اینجا کارت پرواز شما آمده است.

Thank you.

متشکرم.

Your flight leaves from gate 19 and boarding begins at 11:20.

پرواز شما از دروازه 19 حرکت می کند و سوار شدن در ساعت 11:20 آغاز می شود.

11.20?

11.20؟

Yes.

آره.

Your seat numbers are 16E and 16F.

شماره صندلی شما 16E و 16F است.

Do we have an aisle seat?

آیا صندلی راهرو داریم؟

Yes, you have an aisle seat and a middle seat.

بله، شما یک صندلی راهرو و یک صندلی وسط دارید.

And how do we get to the gate?

و چگونه به دروازه برسیم؟

You follow the signs to Departures.

شما علائم حرکت را دنبال می کنید.

OK.

خوب.

Thank you very much.

بسیار از شما متشکرم.

Have a great trip.

سفر خوبی داشته باشید

We will.

ما خواهیم کرد.

I’ve got another security question.

من یک سوال امنیتی دیگر دارم.

What?

چی؟

Did we lock the front door?

آیا در ورودی را قفل کردیم؟

She was fantastic in that video.

او در آن ویدیو فوق العاده بود.

She was.

او بود.

And what's more, she can always remember her lines.

و علاوه بر این، او همیشه می تواند خطوط خود را به خاطر بسپارد .

Unlike you and me.

بر خلاف من و تو

I know, she's very patient with us, isn't she?

می دانم، او با ما بسیار صبور است، اینطور نیست ؟

Right.

درست.

But she's brilliant.

اما او درخشان است.

And one of our other favourite collaborators is Kathy.

و یکی دیگر از همکاران مورد علاقه ما کتی است.

Oh Kathy.

اوه کتی.

Our mean boss.

رئیس بدجنس ما

Hi Kathy.

سلام کتی

How are you?

چطور هستید؟

Fine.

خوب.

You know we’re both flying to Frankfurt next month?

می دانی که ماه آینده هر دو به فرانکفورت پرواز می کنیم ؟

Yes.

آره. آیا

Can we fly business class?

می توانیم در کلاس تجاری پرواز کنیم؟

Absolutely not.

قطعا نه.

The tickets would cost five thousand dollars.

قیمت بلیط پنج هزار دلار بود.

It would be worth it for such a long flight.

برای چنین پرواز طولانی ارزشش را دارد.

Business class is really comfortable.

کلاس تجاری واقعا راحت است.

Forget it!

فراموشش کن!

Ah well.

آه خوب

It was worth a try.

ارزش امتحان را داشت.

Kathy is actually one of the nicest people you'll ever meet, but I keep writing scripts

کتی در واقع یکی از خوب‌ترین افرادی است که تا به حال ملاقات کرده‌اید، اما من به نوشتن فیلمنامه‌هایی ادامه می‌دهم

where she's the mean boss.

که او رئیس پستی است.

What's your favourite?

مورد علاقه شما چیست؟

Oh, my favorite is the one where I'm hiding from you.

اوه، مورد علاقه من جایی است که از تو پنهان شده ام.

Oh Jay!

اوه جی!

It’s like he’s avoiding me.

انگار از من دوری می کند.

Did you manage to get a new car, Jay?

آیا توانستی یک ماشین جدید بگیری، جی؟

Yes, it’s fantastic.

بله، فوق العاده است.

It’s a Lamborghini.

این یک لامبورگینی است.

Really?

واقعا؟

Yeah.

It can go over 200 miles an hour.

آره

می تواند بیش از 200 مایل در ساعت حرکت کند. من

I’m surprised.

شگفت زده ام.

I thought Vicki wanted a small family car.

فکر کردم ویکی یک ماشین خانوادگی کوچک می خواهد.

Yes, but this car’s amazing.

بله، اما این ماشین شگفت انگیز است.

It’s a convertible.

کانورتیبل است

How much did it cost?

قیمتش چقدر شد؟

Uh oh.

اوه اوه

Gotta go.

باید برم.

Hi Kathy. Hey Vicki.

سلام کتی هی ویکی

Was that Jay?

اون جی بود؟

He said he had to go.

گفت باید برود.

I’ve been trying to talk to him all morning.

تمام صبح سعی کردم با او صحبت کنم.

There’s this sports car parked in our drive way and I don’t know whose it is.

این ماشین اسپورت در مسیر ما پارک شده است و نمی‌دانم کیست.

Ah….

آه….

I think he’s trying to avoid you.

من فکر می کنم او سعی می کند از شما دوری کند.

There was one collaborator who I found very difficult to work with.

یک همکار بود که کار کردن با او بسیار سخت بود.

Oh but he's my favorite collaborator.

اوه اما او همکار مورد علاقه من است.

You know who I mean.

میدونی منظورم کیه

I know who you mean - Carter.

میدونم منظورت کیه - کارتر

I do.

انجام میدهم.

Carter is the best puppy.

کارتر بهترین توله سگه

He really is.

او واقعاً همینطور است.

He's absolutely terrible on set.

او سر صحنه فیلمبرداری کاملاً وحشتناک است.

This lesson’s about adverbs of frequency, but really it’s about me, Carter.

این درس در مورد قیدهای فراوانی است، اما در واقع درباره من است، کارتر.

I’ll teach you how to look cool.

من به شما یاد می دهم که چگونه باحال به نظر برسید.

People often ask me about my life as a fashion model.

مردم اغلب از من در مورد زندگی من به عنوان یک مدل لباس می پرسند .

Well, I’m always busy.

خب من همیشه سرم شلوغه

I generally have two or three photo shoots a day and I’m frequently on the cover of

من معمولاً دو یا سه عکس در روز دارم و اغلب روی جلد

top magazines.

مجلات برتر هستم.

I have a lot of fans in social media – millions of followers.

من طرفداران زیادی در رسانه های اجتماعی دارم - میلیون ها دنبال کننده.

I post to Facebook once or twice a day and I tweet and snap chat.

من یک یا دو بار در روز در فیس بوک پست می گذارم و توییت می کنم و چت می کنم.

And I travel a lot.

و من زیاد سفر می کنم.

I was in Paris last week and London last month.

من هفته گذشته در پاریس و ماه گذشته لندن بودم.

A fun fact – I know I look very fit but I don’t usually work out.

یک واقعیت جالب - می دانم که خیلی خوش اندام به نظر می رسم اما معمولاً ورزش نمی کنم.

I normally take a walk three times a day but that’s all.

من معمولاً سه بار در روز پیاده روی می کنم اما همین. هر

How often do I go out to parties?

چند وقت یک بار به مهمانی ها می روم؟

Well every night, but I'm rarely home later than 3 am.

خوب هر شب، اما من به ندرت دیرتر از ساعت 3 صبح به خانه می آیم.

I hardly ever stay up till 4.

من به سختی تا ساعت 4 بیدار می مانم. می

I’ve got to look my best, you see.

بینید که باید بهترین ظاهرم را داشته باشم.

Yes, it’s not easy being a star like me.

بله، مثل من ستاره بودن آسان نیست.

It’s a dog’s life, but I never complain.

این زندگی یک سگ است، اما من هرگز شکایت نمی کنم.

It’s just the price I have to pay for being famous.

این فقط بهایی است که باید برای معروف شدن بپردازم .

But the biggest project we started this year was live shows, where we'll stream live over

اما بزرگ‌ترین پروژه‌ای که امسال شروع کردیم، نمایش‌های زنده بود، جایی که

(via) YouTube.

از طریق یوتیوب به صورت زنده پخش می‌کنیم.

Live television is the most exciting thing in the world to me.

تلویزیون زنده برای من هیجان انگیزترین چیز در جهان است.

He used to be a television producer.

او قبلا تهیه کننده تلویزیون بود.

And now we have electronic equipment that lets us switch three or four cameras, four

و اکنون ما تجهیزات الکترونیکی داریم که به ما امکان می دهد سه یا چهار دوربین، چهار

computers, take calls in from overseas, put them all together.

کامپیوتر را تغییر دهیم، از خارج از کشور تماس بگیریم و همه آنها را کنار هم قرار دهیم.

It's really exciting.

واقعا هیجان انگیز است.

Live shows are great.

برنامه های زنده عالی هستند.

We had lots and lots of rehearsals this year but we only actually did one live show.

ما امسال تمرین های زیادی داشتیم اما در واقع فقط یک برنامه زنده اجرا کردیم.

That was last week.

این هفته گذشته بود.

Hey!

Come on everybody.

سلام! بیا

همه

It's gonna start.

شروع میشه

Well that's true but you know it took... Who did that?

خوب این درست است اما می دانید که طول کشید... چه کسی این کار را کرد؟

It's good to be back working with Jason again, isn't it.

خوب است که دوباره با جیسون کار می کنم، اینطور نیست.

He is excellent.

او عالی است.

He's a great teacher and he's a great rapper.

او یک معلم بزرگ است و یک رپر عالی است.

He's a rapper.

او یک رپر است.

Not only are we working with Jason, but you get to fly to Paris.

ما نه تنها با جیسون کار می کنیم، بلکه می توانید به پاریس پرواز کنید.

It was great.

عالی بود.

We learnt a lot.

ما خیلی چیزها یاد گرفتیم.

But it was chaos at the beginning.

اما در آغاز هرج و مرج بود.

Before the show started, we'd had lots of checks.

قبل از شروع نمایش، ما چک های زیادی داشتیم.

And then four minutes before it began, what went wrong?

و سپس چهار دقیقه قبل از شروع، چه اشتباهی رخ داد؟

Jason's audio, Jason was collaborating with us from Paris, his audio went out of synch

صدای جیسون، جیسون از پاریس با ما همکاری می کرد، صدای او

with his video.

با ویدیوی او هماهنگ نبود.

My mike stopped working and then someone came to the door and Carter started barking.

مایک من از کار افتاد و بعد یک نفر به در آمد و کارتر شروع به پارس کرد.

So we thought all of this was going out on the stream.

بنابراین ما فکر کردیم که همه اینها در جریان است.

Well, it turns out I hadn't actually pressed the button to start the show.

خب، معلوم شد که من در واقع دکمه را برای شروع نمایش فشار نداده بودم.

So we recovered from that.

بنابراین ما از آن بهبود یافتیم.

It looks pretty good.

خیلی خوب به نظر می رسد.

So we're planning to have live shows on Sundays in 2017.

بنابراین ما در حال برنامه ریزی برای اجرای برنامه های زنده در یکشنبه های سال 2017 هستیم.

Put the dates in your calendar now.

هم اکنون تاریخ ها را در تقویم خود قرار دهید.

Something you should know about the live shows: in order to get notified about when they are,

چیزی که باید در مورد برنامه های زنده بدانید: برای اینکه از زمان اجرای آنها مطلع شوید،

you need to sign up for our mailing list, I'll put details below, and also, click the

باید در لیست پستی ما ثبت نام کنید، جزئیات را در زیر قرار می دهم و همچنین روی

little bell button.

دکمه زنگ کوچک کلیک کنید.

And then when you're on YouTube, it will say when we're streaming.

و سپس وقتی در YouTube هستید، می‌گوید چه زمانی در حال پخش جریانی هستیم.

And there's also going to be a change in the schedule.

و همچنین تغییری در برنامه ایجاد خواهد شد.

Yes.

آره.

We're going to start publishing our lessons on Thursdays next year, and also we'll have

ما قرار است انتشار درس‌هایمان را از پنج‌شنبه‌های سال آینده آغاز کنیم و همچنین

the live shows on Sundays.

برنامه‌های زنده را یکشنبه‌ها خواهیم داشت.

The other thing I want to do before 2016 is over is say a BIG thank you to you, our subscribers.

کار دیگری که می خواهم قبل از پایان سال 2016 انجام دهم این است که از شما، مشترکین ما تشکر بزرگی کنم.

Thank you so much.

خیلی ممنونم.

We've had such a wonderful response from all the people out there.

ما پاسخ فوق العاده ای از همه مردم آنجا داشته ایم.

It's really gratifying.

واقعا خوشحال کننده است.

It's really nice to see people clicking that like button, sending us comments, suggesting

دیدن افرادی که روی دکمه لایک کلیک می‌کنند، برای ما نظر می‌فرستند،

new videos to us.

ویدیوهای جدیدی را به ما پیشنهاد می‌کنند، واقعاً خوب است.

Please keep it coming.

لطفا آن را ادامه دهید.

We love hearing from you.

ما دوست داریم از شما بشنویم.

So now we just need to say Happy Christmas to everybody.

بنابراین اکنون فقط باید کریسمس را به همه تبریک بگوییم.

Happy Holidays to everybody.

عید بر همه مبارک.

He says 'Happy Holidays' 'cause he's American.

او می گوید «تعطیلات مبارک» چون آمریکایی است. امسال

We're going to be having a British and an American Christmas in our house this year.

یک کریسمس بریتانیایی و آمریکایی را در خانه خود خواهیم داشت.

Let me show you how we're going to be celebrating.

بگذارید به شما نشان دهم که چگونه می خواهیم جشن بگیریم.

What are you doing?

چه کار می کنی؟

I'm getting ready for Santa.

دارم برای بابانوئل آماده میشم

Father Christmas!

پدر کریسمس!

Yes, and I've got him milk and cookies.

بله، و من برای او شیر و کلوچه دارم.

Milk and biscuits.

شیر و بیسکویت.

Yeah.

آره

We give him something stronger in the UK.

ما چیزی قوی تر در بریتانیا به او می دهیم.

Brandy?

براندی؟

Yes, he's an adult.

بله، او یک بزرگسال است.

And mince pies.

و پای چرخ کرده.

Mince pies with chopped meat?

پای چرخ کرده با گوشت خرد شده؟

No, with currants and sultanas.

نه، با مویز و سلطان.

Mmmm. Beats milk and cookies, doesn't it?

ممم شیر و کلوچه را شکست می دهد، اینطور نیست؟

Merry Christmas everyone.

کریسمس همگی مبارک.

Happy holidays.

تعطیلات شاد.