Why it's hard to understand English speakers

There are lots of reasons why English speakers can be hard to understand and today we’re

دلایل زیادی وجود دارد که چرا درک انگلیسی زبانان دشوار است و امروز

going to look at one of them.

یکی از آنها را بررسی می کنیم.

The thing is sometimes we don’t say what we mean.

مسئله این است که گاهی اوقات منظورمان را نمی گوییم .

We say one thing but we mean another.

ما یک چیز می گوییم اما منظورمان چیز دیگری است.

This lesson is going to help you understand English speakers, even when we’re indirect.

این درس به شما کمک می کند تا انگلیسی زبانان را درک کنید، حتی زمانی که ما غیر مستقیم هستیم.

Let’s look at an example.

بیایید به یک مثال نگاه کنیم.

Is that pizza?

اون پیتزا؟

Yeah, come and have some.

آره، بیا و کمی بخور.

Oh thank you.

اوه ممنون

Is that pizza?

اون پیتزا؟

Yeah, come and have some.

آره، بیا و کمی بخور.

Oh thank you.

اوه ممنون

Look at what Jay said here.

ببین جی اینجا چی گفت

Did he really mean ‘Is that pizza?’

آیا واقعاً منظورش این بود که "این پیتزا است؟"

Of course it was pizza.

البته پیتزا بود.

He really meant ‘I want some pizza’?

او واقعاً منظورش "من پیتزا می خواهم" بود؟

So what’s happening here is Jay’s dropping a hint.

بنابراین آنچه در اینجا اتفاق می‌افتد این است که جی اشاره‌ای می‌کند.

A hint is something we say that suggests something indirectly.

اشاره چیزی است که ما می گوییم و به طور غیرمستقیم چیزی را پیشنهاد می کند .

When people want things, they often drop hints.

وقتی مردم چیزهایی را می خواهند، اغلب نکاتی را مطرح می کنند.

Let’s look at some more examples.

بیایید به چند نمونه دیگر نگاه کنیم.

Lisa’s going to ask three questions.

لیزا می خواهد سه سوال بپرسد.

What does she really mean?

واقعا منظورش چیه؟

Are you going past a mail box on your way home?

آیا در راه خانه از کنار صندوق پستی رد می شوید ؟

Oh, are you going to get coffee?

اوه، میخوای قهوه بخوری؟

Have you got a moment?

یک لحظه فرصت دارید؟

Did you understand her?

او را درک کردی؟

Let’s see what she really meant.

بیایید ببینیم منظور او واقعاً چه بوده است.

Are you going past a mail box on your way home?

آیا در راه خانه از کنار صندوق پستی رد می شوید ؟

Yes, do you want me to post something for you?

بله، می خواهید چیزی برای شما پست کنم؟

Yes, I would like that.

بله، من آن را دوست دارم.

So she meant 'I want you to post a letter for me'.

بنابراین منظور او "می خواهم برای من نامه بفرستید".

OK, next one.

باشه، بعدی

OK, I’m off Oh, are you going to get coffee?

باشه، من رفتم اوه، میخوای قهوه بخوری؟

Yes, would you like me to get one for you too?

بله، دوست دارید من هم برای شما یکی بگیرم ؟

I would like that very much.

من این را خیلی دوست دارم.

No problem.

مشکلی نیست

So she wants me to get her a coffee.

پس از من می خواهد که برایش قهوه بیاورم.

OK.

خوب.

Last one.

اخرین.

Have you got a moment?

یک لحظه فرصت دارید؟

Yeah, how can I help?

آره چطور میتونم کمک کنم؟

She wants some help.

او یک کمک می خواهد.

Now notice Lisa’s questions were all ambiguous.

حالا توجه کنید که سوالات لیزا همه مبهم بودند.

They might mean one thing, or they might mean another.

آنها ممکن است یک معنی داشته باشند، یا ممکن است معنای دیگری داشته باشند.

Maybe she wanted to know my route home.

شاید او می خواست مسیر خانه من را بداند.

Maybe she wanted to know where I was going.

شاید می خواست بداند من کجا می روم.

Maybe she wanted to know how much time I have.

شاید می خواست بداند من چقدر وقت دارم.

Her questions weren’t 100% clear.

سوالات او 100% واضح نبود.

They were ambiguous.

مبهم بودند.

Researchers have found people are often ambiguous when they make requests and it seems to have

محققان دریافته‌اند که مردم اغلب هنگام درخواست‌ها دچار ابهام می‌شوند و به نظر می‌رسد

two important social benefits.

دو مزیت اجتماعی مهم دارد.

Firstly, being ambiguous can create the appearance of agreement and harmony.

اولاً، مبهم بودن می تواند ظاهر توافق و هماهنگی ایجاد کند.

We like to agree with one another if we can.

ما دوست داریم در صورت امکان با یکدیگر توافق کنیم.

Suppose you have a tray of biscuits and I say, ‘Mmmm.

فرض کنید یک سینی بیسکویت دارید و من می گویم: «ممم.

Those biscuits look nice’ What will you say?

آن بیسکویت ها زیبا به نظر می رسند، چه می گویید؟

I hope you’ll say ‘Oh, please have one’, then I’m happy because I get a biscuit and

امیدوارم بگویید «اوه، لطفاً یکی داشته باشید»، سپس من خوشحالم چون یک بیسکویت می‌گیرم و

you’re happy because you want to give me one.

شما خوشحال هستید چون می‌خواهید یک بیسکویت به من بدهید .

We both get what we want and the world is harmonious.

ما هر دو به آنچه می خواهیم می رسیم و دنیا هماهنگ است.

Oh those cookies look really good.

اوه این کوکی ها واقعا خوب به نظر می رسند.

Have one. Thank you.

یه دونه بردار. متشکرم.

Jason, have one too.

جیسون هم یکی داشته باش

Thank you Now the other reason we’re ambiguous.

متشکرم حالا دلیل دیگر ما مبهم هستیم. به این

It’s because it makes it easier to say ‘no’.

دلیل است که «نه» گفتن را آسان‌تر می‌کند.

Let’s see how it works.

بیایید ببینیم چگونه کار می کند.

Oh those cookies look really nice.

اوه این کوکی ها واقعا زیبا به نظر می رسند.

Yeah, I made them for Jason’s kids.

بله، من آنها را برای بچه های جیسون درست کردم.

How old are your kids Jason?

بچه های شما جیسون چند سال دارند؟

Oliver’s eleven and Lola’s six.

یازده سالگی الیور و شش سالگی لولا.

So do you see what happened there?

پس می بینی آنجا چه اتفاقی افتاد؟

We could all pretend that Jay hadn’t asked for a cookie and I didn’t have to say no.

همه ما می توانستیم وانمود کنیم که جی یک کوکی نخواسته است و من مجبور نیستم نه بگویم.

Here’s another example.

در اینجا یک مثال دیگر است.

Can I have some of that pizza?

آیا می توانم از آن پیتزا بخورم؟

Errr, I bought it for the internet team.

نه، من آن را برای تیم اینترنت خریدم.

Oh, no problem Sorry.

اوه، مشکلی نیست ببخشید.

Now that conversation was more difficult.

حالا آن مکالمه سخت تر شده بود.

Jay asked directly and Kathy had to say no.

جی مستقیماً پرسید و کتی مجبور شد جواب منفی بدهد.

She felt bad.

او احساس بدی داشت.

But what if Jay’s ambiguous.

اما اگر جی مبهم باشد چه؟

Is that pizza?

اون پیتزا؟

Yes, it’s for the internet team.

بله، برای تیم اینترنت است.

They’re going to be working late tonight.

امشب تا دیروقت سر کار خواهند بود.

Oh, is there a problem?

اوه مشکلی هست؟

Yeah, the servers down.

آره سرورها خرابه

Oh my.

ای وای.

That conversation was easier.

آن مکالمه راحت تر بود.

He and Kathy both pretended he hadn't asked.

او و کتی هر دو وانمود کردند که او نپرسیده است.

So if you ask directly, you go on record.

بنابراین اگر مستقیماً بپرسید، ثبت نام می کنید.

People have to say no.

مردم باید بگویند نه.

But if you’re ambiguous you can take back the request and the conversation can take

اما اگر مبهم هستید، می توانید درخواست را پس بگیرید و مکالمه می تواند

a different path.

مسیر دیگری را طی کند.

Ambiguous requests can be good for relationships and that’s why people are often indirect.

درخواست های مبهم می تواند برای روابط خوب باشد و به همین دلیل است که مردم اغلب غیر مستقیم هستند.

OK, now it’s your turn.

خوب حالا نوبت شماست

You’re going to see Jason making four indirect requests – dropping four hints.

قرار است جیسون را ببینید که چهار درخواست غیرمستقیم انجام می دهد - چهار اشاره را حذف می کند.

You have to decide if Jay’s answers are appropriate, and if not how should he reply?

شما باید تصمیم بگیرید که آیا پاسخ های جی مناسب هستند یا خیر، و اگر نه، او چگونه باید پاسخ دهد؟

Are you ready?

اماده ای؟

Is that door open?

آیا آن در باز است؟

Yup.

آره.

Yup.

آره.

Is it cold in here or is it just me?

اینجا سرده یا فقط من؟

It’s just you.

فقط تو هستی

It’s just you.

فقط تو هستی

Is that today’s paper?

آیا این روزنامه امروز است؟

Uhuh.

اوه

Uhuh.

اوه

Vicki said you’re going to the movies tonight.

ویکی گفت امشب به سینما می روی.

Yes, we are.

بله ما هستیم.

Yes, we are.

بله ما هستیم. آیا

Were Jay’s answers appropriate?

پاسخ های جی مناسب بود؟

No.

نه

What should he have said?

او باید چه می گفت؟

Let’s see.

اجازه بدید ببینم.

Is that door open?

آیا آن در باز است؟

Oh yes.

آه بله.

I’ll close it.

میبندمش

Is it cold in here or is it just me?

اینجا سرده یا فقط من؟

Ooo.

I’ll put the heating up.

اووو

گرمایش را می گذارم

Is that today’s paper?

آیا این روزنامه امروز است؟

Yeah, here you are.

آره تو اینجایی

Ah, thanks.

آه، ممنون

Jay said you’re going to the movies tonight.

جی گفت امشب به سینما می روی.

Yeah, do you want to come too?

آره تو هم میخوای بیای؟

Oh I’d love to.

اوه من دوست دارم.

Did you get them right?

آیا آنها را درست متوجه شدید؟

That’s great.

عالیه.

Then now you should know how to understand English speakers when they don’t say what

اکنون باید بدانید که چگونه انگلیسی زبانان را وقتی منظورشان را نمی گویند بفهمید

they mean.

.

If you want to say what you mean very clearly in English, we have lots of videos with natural

اگر می‌خواهید منظورتان را خیلی واضح به انگلیسی بگویید، ما ویدیوهای زیادی با

English conversations to help you.

مکالمات طبیعی انگلیسی برای کمک به شما داریم.

Make sure you subscribe to our channel and check out some more of our lessons.

حتما در کانال ما مشترک شوید و از درس های دیگر ما دیدن کنید.