Are You Using The Right Word? | DEVISE Vs. DEVICE

Hi, everybody.

سلام به همه.

I'm Jay from Simple English Videos.

من جی هستم از ویدیوهای ساده انگلیسی.

In this lesson, you'll learn how to use the words devise and device.

در این درس، نحوه استفاده از کلمات تدبیر و دستگاه را یاد خواهید گرفت.

Watch how Annie's plan leaves me horribly embarrassed

ببینید چگونه نقشه آنی من را به طرز وحشتناکی شرمنده می کند

and Tom in deep trouble again.

و تام را دوباره در دردسر عمیقی قرار می دهد.

And now today's lesson.

و حالا درس امروز.

No, no, no, no, no, no.

نه نه نه نه نه نه.

Hold it, hold it, hold it.

آن را نگه دارید، نگه دارید، نگه دارید.

No, no, no, no, no. Oh, Goooooaaaal!!!!

نه نه نه نه نه. اوووووووووووووووو

You are really good at this online football game.

شما واقعاً در این بازی فوتبال آنلاین خوب هستید .

Nah, I was just lucky.

نه، من فقط خوش شانس بودم

Uh oh, the boss is looking over your shoulder.

اوه اوه، رئیس از بالای شانه شما نگاه می کند.

You two are playing video games on company time?

شما دو نفر سر وقت شرکت در حال بازی های ویدیویی هستید؟

What's with you guys?

بچه ها چه خبر؟

Is this what happens every time I leave you to your own devices?

آیا هر بار که شما را به حال خود می سپارم این اتفاق می افتد؟

We need to increase sales, not play video games.

ما باید فروش را افزایش دهیم، نه بازی های ویدیویی.

Sorry, boss.

ببخشید رئیس

Won't happen again.

دیگه تکرار نمیشه

I need the two of you in a Zoom meeting right now.

من در حال حاضر به شما دو نفر در یک جلسه زوم نیاز دارم.

Sales are falling.

فروش در حال کاهش است.

We need a new strategy and a new way to sell our products.

ما به یک استراتژی جدید و روشی جدید برای فروش محصولات خود نیاز داریم.

And we need it fast.

و ما به سرعت به آن نیاز داریم.

How can we help?

چطور میتوانیم کمک کنیم؟

Annie, you find something, maybe a product

آنی، چیزی پیدا کردی، شاید یک محصول

or a tool that can boost our sales immediately.

یا ابزاری که بتواند فوراً فروش ما را افزایش دهد .

Something spectacular.

یه چیز دیدنی

And, Tom, I need you to devise a whole new strategy

و، تام، من به تو نیاز دارم که با استفاده از هر چیزی که آنی می‌آورد، یک استراتژی کاملاً جدید

for the sales team using whatever Annie comes up with.

برای تیم فروش طراحی کنی .

Do you have any idea of what direction you'd like me to take?

آیا می دانی چه مسیری را می خواهی من در پیش بگیرم؟

Oh, I have some ideas about this, boss.

اوه، من در مورد این ایده دارم، رئیس.

Let me work with Tom on sales strategy,

اجازه دهید من با تام روی استراتژی فروش کار کنم

and we'll find a new tool to boost sales together.

و ابزار جدیدی برای افزایش فروش با هم پیدا خواهیم کرد.

Okay, team, let's make it work.

خوب، تیم، بیایید کار را انجام دهیم.

As luck would have it

تام شانس آوردم

Tom, I already sent you an incredible device

، من قبلاً یک دستگاه باورنکردنی برای شما فرستادم که

each of our sales people can use to get people to buy our stuff.

هر یک از فروشندگان ما می توانند از آن برای ترغیب مردم به خرید وسایل ما استفاده کنند.

What is it?

چیست؟

It's in a package right under your desk.

در بسته بندی درست زیر میز شما قرار دارد.

I left it there yesterday before I headed back to Cambridge.

دیروز قبل از اینکه به کمبریج برگردم آنجا را ترک کردم.

It's a football.

این یک فوتبال است.

No, that's the beauty of it.

نه زیباییش همینه

It's actually the incredible Sales Master

این در واقع Sales Master 5000 باورنکردنی است.

5000.

It's a football, not a device to improve sales.

این یک فوتبال است، نه وسیله ای برای بهبود فروش.

That's the trick.

این ترفند است.

Inside is a device that sends signals directly to the brain

داخل دستگاهی است که سیگنال ها را مستقیماً به مغز

of the potential buyer and convinces them they need our product.

خریدار بالقوه می فرستد و آنها را متقاعد می کند که به محصول ما نیاز دارند.

What?

چی؟

How does that work?

چطور کار میکند؟

I have devised a plan to use it.

من برای استفاده از آن برنامه ریزی کرده ام.

You can teach each of our sales people to press the little barcode.

شما می توانید به هر یک از فروشندگان ما یاد دهید که بارکد کوچک را فشار دهند.

They should press it while aiming the ball at the buyer.

آنها باید آن را فشار دهند در حالی که توپ را به سمت خریدار نشانه می گیرند.

That's how it works.

اینطوری کار می کند.

No, no, don't press it now.

نه، نه، حالا آن را فشار نده.

I only charged it up with one shot.

فقط با یک شلیک شارژش کردم

If you press it now, you won't be able to show it to Jay.

اگر اکنون آن را فشار دهید، نمی توانید آن را به جی نشان دهید.

Why don't you show it to Jay?

چرا به جی نشانش نمی دهی؟

I would, but I'm not scheduled back in the home office for another month.

من این کار را می کردم، اما قرار نیست یک ماه دیگر به دفتر خانه برگردم.

You show it to him and describe the strategy we've devised.

شما آن را به او نشان می دهید و استراتژی ای که ما طراحی کرده ایم را شرح می دهید.

I don't mind if you take credit for the whole process.

من اهمیتی نمی دهم اگر شما اعتبار کل فرآیند را در نظر بگیرید . به

Go for it.

دنبال آن برو.

Again, with the football.

باز هم با فوتبال.

No playing football online or otherwise.

بدون بازی فوتبال به صورت آنلاین یا غیره. آیا

Have you devised a sales strategy?

استراتژی فروش طراحی کرده اید؟

Oh, it's not a football, boss.

اوه، این فوتبال نیست، رئیس.

It's an electronic device that sends signals to the buyers brain

این یک دستگاه الکترونیکی است که سیگنال هایی را به مغز خریداران می فرستد

and convinces them to buy our stuff.

و آنها را متقاعد می کند که چیزهای ما را بخرند.

It's football. No, no, no.

فوتبال است. نه نه نه.

It's called the sales Master 5000.

آن را sales Master 5000 می نامند.

And here's the strategy that I've devised.

و در اینجا استراتژی ای است که من ابداع کرده ام.

The salesperson then takes this device

سپس فروشنده این دستگاه را به

up to the potential buyer and pushes this box.

سمت خریدار بالقوه می برد و این جعبه را هل می دهد.

It sends a signal directly to the buyer’s brain.

این سیگنال مستقیماً به مغز خریدار ارسال می کند .

No, no, no.

نه نه نه.

We don't want to waste the charge.

ما نمی خواهیم هزینه را هدر دهیم.

We've only paid for one.

ما فقط برای یکی پول پرداخت کرده ایم.

So you should try it on the customer.

پس باید آن را روی مشتری امتحان کنید.

Hey, Marcello.

هی، مارچلو

Hey, Jay. Did you come to play football?

هی، جی. اومدی فوتبال بازی کنی؟

Not exactly.

نه دقیقا.

You know the products we sell.

شما محصولاتی را که می فروشیم می شناسید.

Would you like to buy one?

آیا می خواهید یکی بخرید؟

Not really.

نه واقعا.

But thanks for the football anyway.

اما به هر حال از فوتبال تشکر می کنم.

Tom!!!! Annie got me in trouble again.

تام!!!! آنی دوباره مرا به دردسر انداخت.

Right. Let's get on with the lesson.

درست. بریم سر درس

They use two words Device and device.

آنها از دو کلمه Device و device استفاده می کنند.

Well, both words come from the same Latin origin

خوب، هر دو کلمه از یک منطقه DVD منشاء لاتین آمده اند

DVD area, but they have different meanings.

، اما معانی متفاوتی دارند.

Devise use is a verb.

Devise use یک فعل است.

It means to plan something in the mind.

یعنی چیزی را در ذهن برنامه ریزی کنید.

It's similar to invent.

شبیه اختراع است.

It's a transitive verb, which means that it's always followed by an object.

این یک فعل متعدی است، به این معنی که همیشه یک مفعول دنبال می شود.

The thing that's being devised.

چیزی که در حال ابداع است.

I need you to devise a whole new strategy for the sales team.

من به شما نیاز دارم که یک استراتژی کاملا جدید برای تیم فروش طراحی کنید.

Unless it's in its participle form devised.

مگر اینکه به شکل مضارع آن ابداع شده باشد.

And here's the strategy that I've devised.

و در اینجا استراتژی ای است که من ابداع کرده ام.

In contrast, device is a noun.

در مقابل دستگاه یک اسم است.

It describes a tool, method or technique

ابزار، روش یا تکنیکی را توصیف می کند

that is used for a particular purpose.

که برای هدف خاصی استفاده می شود.

However, it's most commonly used these days

با این حال، این روزها بیشتر

to describe personal electronic gadgets

برای توصیف ابزارهای الکترونیکی شخصی

such as a smartphone or a remote control.

مانند تلفن هوشمند یا کنترل از راه دور استفاده می شود.

And you also heard the plural form

و در این عبارت ثابت، شکل جمع

of device, ‘devices’ in this fixed expression.

«دستگاه» را نیز شنیدید .

Is this what happens every time I leave you to your own devices?

آیا هر بار که شما را به حال خود می سپارم این اتفاق می افتد؟

to leave someone to their own devices

رها کردن شخصی به حال خود به این

means that a person is put in a position to do what they want

معنی است که یک فرد در موقعیتی قرار می گیرد که بتواند کاری را که می خواهد انجام دهد

without being controlled or influenced by anyone else.

بدون اینکه تحت کنترل یا تحت تأثیر دیگران قرار گیرد.

The result could be positive or negative, as we saw with Annie and me.

نتیجه می تواند مثبت یا منفی باشد، همانطور که با آنی و من دیدیم.

We were playing video games instead of working.

ما به جای کار، بازی های ویدیویی انجام می دادیم .

If you still find these two words confusing, just remember that

اگر باز هم این دو کلمه گیج کننده هستند، فقط به یاد داشته باشید که

the noun device has the word vice in it, which is also a noun.

اسم دستگاه کلمه vice را در خود دارد که آن هم یک اسم است.

And that's it.

و بس.

We'll be back soon with another great video lesson,

ما به زودی با یک درس ویدیویی عالی دیگر باز خواهیم گشت،

so please remember to subscribe to our channel.

پس لطفاً به یاد داشته باشید که در کانال ما مشترک شوید.

Oh, and hit that notification bell so you don't miss any new videos.

اوه، و زنگ اعلان را بزنید تا هیچ ویدیوی جدیدی را از دست ندهید.

Take care, everyone. Bye now.

مواظب همه باشید حالا خداحافظ