8 things we love about Spain - Passive Voice

Here are 8 things we love about Spain.

در اینجا 8 موردی که در مورد اسپانیا دوست داریم آورده شده است.

Can you guess what they are?

میتوانی حدس بزنی آنها چی هستند؟

We’ll tell you all about them in this video.

ما در این ویدیو همه چیز را در مورد آنها به شما خواهیم گفت.

And we’re also going to quiz you about the passive voice in English.

و همچنین قصد داریم شما را در مورد صدای غیرفعال به زبان انگلیسی امتحان کنیم.

Most English sentences are organized like this one.

اکثر جملات انگلیسی مانند این سازماندهی می شوند .

They start with the person or thing that does the action.

آنها با شخص یا چیزی که عمل را انجام می دهد شروع می شود .

So ‘we’ is the subject and it comes first.

بنابراین «ما» موضوع است و حرف اول را می‌زند.

Sentences like this are active voice.

جملاتی از این دست صدای فعال هستند.

But it’s not the only way to organize sentences.

اما این تنها راه سازماندهی جملات نیست.

Sometimes the thing that receives the action can be the subject.

گاهی اوقات چیزی که عمل را دریافت می کند می تواند موضوع باشد.

And then we use the passive voice.

و سپس از صدای غیرفعال استفاده می کنیم.

Here’s your first task.

این اولین وظیفه شماست.

We’re going to tell you about our trip to Spain and you have to spot the passive form.

ما قصد داریم در مورد سفر خود به اسپانیا به شما بگوییم و شما باید فرم منفعل را تشخیص دهید.

Ready?

آماده؟

The first thing we love about Spain is the breakfasts.

اولین چیزی که در اسپانیا دوست داریم صبحانه هاست.

The weather is lovely so we often go out and have a tostada.

هوا خوب است، بنابراین ما اغلب بیرون می رویم و توستادا می خوریم.

That’s a piece of toast with jam.

این یک تکه نان تست با مربا است.

Or ham and cheese, or tuna.

یا ژامبون و پنیر یا ماهی تن.

Whatever you want.

هر چی بخوای

And the coffee’s good too.

و قهوه هم خوبه

And the sugar!

و شکر!

Some of the packets are printed with famous sayings and quotations.

برخی از بسته ها با گفته ها و نقل قول های معروف چاپ شده اند.

We liked trying to work out what they meant in English and practicing our Spanish.

ما دوست داشتیم که معنی آنها را به زبان انگلیسی بفهمیم و اسپانیایی خود را تمرین کنیم.

Did you spot this sentence?

متوجه این جمله شدید؟

The verb is passive.

فعل مفعول است.

The active version would look like this.

نسخه فعال به این شکل خواهد بود.

But we’re not interested in who printed the packets, so the passive voice is very

اما ما علاقه ای به چاپ بسته ها نداریم، بنابراین صدای غیرفعال

natural here.

در اینجا بسیار طبیعی است.

That’s the important thing about passives.

این چیزی است که در مورد غیرفعال ها مهم است.

We use them when we don’t know who does something, or if they’re not important.

زمانی از آنها استفاده می کنیم که نمی دانیم چه کسی کاری را انجام می دهد یا اینکه مهم نیستند.

The focus is on the action.

تمرکز بر عمل است.

Yeah, the action - not who did it.

بله، عمل - نه چه کسی آن را انجام داده است.

But we can say who did it if we want.

اما اگر بخواهیم می توانیم بگوییم چه کسی این کار را انجام داده است.

Let’s see an example.

بیایید یک مثال ببینیم.

Another thing we love about Spain is Almeria.

چیز دیگری که ما در مورد اسپانیا دوست داریم آلمریا است.

That’s the city we visited last fall.

این شهری است که پاییز گذشته از آن بازدید کردیم.

It’s on the southeast coast and it has a port, a beach and a castle.

در ساحل جنوب شرقی است و دارای یک بندر، یک ساحل و یک قلعه است.

The castle was built in the 10th century by the Moors.

این قلعه در قرن دهم توسط مورها ساخته شد.

The city has a beautiful old town with lots of historic buildings, but there aren’t

این شهر دارای یک شهر قدیمی زیبا با بسیاری از بناهای تاریخی است، اما

many tourists.

گردشگران زیادی در آن حضور ندارند.

Most people work in agriculture and farming.

بیشتر مردم در کشاورزی و کشاورزی کار می کنند.

A lot of Europe’s fruit and vegetables are grown here.

بسیاری از میوه ها و سبزیجات اروپا در اینجا رشد می کنند.

We had a special reason for going to Almeria though.

ما برای رفتن به آلمریا دلیل خاصی داشتیم .

My grandson is there.

نوه من آنجاست.

In fact he was born there.

در واقع او در آنجا متولد شد.

You’ll see him later.

بعداً او را خواهید دید

But first some grammar.

اما ابتدا مقداری دستور زبان.

With passives, if we need to say who did an action, we use the word ‘by’.

با مفعول ها، اگر لازم باشد بگوییم چه کسی عملی را انجام داده است ، از کلمه "توسط" استفاده می کنیم.

So this castle was built by the Moors.

بنابراین این قلعه توسط مورها ساخته شده است.

A question.

یک سوال.

Do most passive sentences contain the word 'by'?

آیا اکثر جملات غیرفعال حاوی کلمه "by" هستند؟

No.

خیر.

Only about 20% do.

فقط حدود 20 درصد این کار را انجام می دهند.

That’s because the focus is on what happened – not who did it.

این به این دلیل است که تمرکز روی آنچه اتفاق افتاده است - نه اینکه چه کسی آن را انجام داده است.

Two more examples.

دو نمونه دیگر به

Notice the form.

فرم توجه کنید

We use the verb ‘be’ and the past participle of the main verb.

ما از فعل ‘be’ و ماضی فعل اصلی استفاده می کنیم.

These two sentences are present tense.

این دو جمله زمان حال هستند.

To switch to a different tense, we change the tense of the verb ‘be’.

برای جابه‌جایی به زمان دیگری، زمان فعل «be» را تغییر می‌دهیم.

Forming passives is normally straightforward.

تشکیل غیرفعال ها معمولاً ساده است.

Knowing when to use them can be tricky though.

دانستن زمان استفاده از آنها می تواند مشکل باشد.

But you know some already.

اما شما قبلاً برخی را می شناسید.

For example, which sentence is correct here?

مثلاً کدام جمله در اینجا صحیح است؟

It’s this one.

این یکی است

‘Was born’ is the passive form of the verb ‘bear’.

"به دنیا آمد" شکل مفعول فعل "خرس" است.

The active would be ‘His mother bore him’, which sounds really weird.

فعال می تواند «مادرش او را به دنیا آورد» که واقعاً عجیب به نظر می رسد.

And there are other verbs that you hear a lot in the passive form.

و افعال دیگری هستند که به صورت مفعول زیاد می شنوید.

See if you can spot one.

ببینید آیا می توانید یکی را ببینید.

Here’s something I didn’t expect to find in Spain.

این چیزی است که من انتظار نداشتم در اسپانیا پیدا کنم.

There are a lot of Chinese convenience stores.

فروشگاه های چینی زیادی وجود دارد.

They sell all kinds of things and they seem to be open all hours of the day.

آنها انواع و اقسام وسایل را می فروشند و به نظر می رسد در تمام ساعات روز باز هستند.

Most of the things they sell are made in China and they’re really cheap.

بیشتر چیزهایی که آنها می فروشند ساخت چین هستند و واقعاً ارزان هستند.

There were some things we’d forgotten to pack.

چیزهایی بود که فراموش کرده بودیم بسته بندی کنیم.

Like the plug adaptors for our toothbrushes.

مانند آداپتورهای پلاگین برای مسواک های ما.

We found them here.

ما آنها را اینجا پیدا کردیم.

Did you spot the passive form?

آیا شکل منفعل را متوجه شدید؟

It was the verb ‘make’.

این فعل «ساختن» بود.

You’ll often hear it in questions too.

شما اغلب آن را در سوالات نیز خواهید شنید.

And I have another verb.

و من یک فعل دیگر دارم.

Let’s see it.

آن را ببینیم.

There’s a Spanish vegetable soup that we love.

یک سوپ سبزیجات اسپانیایی وجود دارد که ما آن را دوست داریم.

It’s called Gazpacho and it’s served cold.

گازپاچو نام دارد و سرد سرو می شود.

Very cold.

خیلی سرد.

But you can buy it America.

اما شما می توانید آن را آمریکا بخرید.

Yeah, but in the US they add sugar.

بله، اما در ایالات متحده شکر اضافه می کنند.

It’s much nicer in Spain.

در اسپانیا بسیار زیباتر است.

'Call' is another verb you’ll often hear in the passive form.

"تماس" فعل دیگری است که اغلب به صورت مفعول می شنوید.

If you don’t know the name of something you can say ‘What’s this called?’

اگر نام چیزی را نمی‌دانید، می‌توانید بگویید «این اسمش چیست؟»

It’s a useful question when you’re learning English.

وقتی در حال یادگیری زبان انگلیسی هستید، سؤال مفیدی است .

Some very common phrases contain passives.

برخی از عبارات بسیار رایج حاوی غیرفعال هستند.

And sometimes the passive voice just sounds better.

و گاهی اوقات صدای منفعل بهتر به نظر می رسد .

What do you mean?

منظورت چیه؟

Let’s see some examples.

بیایید چند نمونه را ببینیم.

Another thing I love about Spain is the tapas.

چیز دیگری که در مورد اسپانیا دوست دارم تاپاس است.

Tapas are small plates – small dishes of food.

تاپاس بشقاب‌های کوچکی هستند - ظروف کوچک غذا.

They’re served in bars so when you order a drink, it comes with one or two dishes.

آن‌ها در بارها سرو می‌شوند، بنابراین وقتی نوشیدنی سفارش می‌دهید، یک یا دو ظرف به همراه دارد.

Tapas are sold all over Spain but in Almeria they’re special because there are big menus

تاپاس در سراسر اسپانیا فروخته می شود، اما در آلمریا آنها خاص هستند زیرا منوهای بزرگی

to choose from.

برای انتخاب وجود دارد.

What about those menus though?

اما در مورد آن منوها چطور؟

Could you find things you liked?

آیا می توانید چیزهایی را که دوست دارید پیدا کنید؟

Ummm, sometimes, but they had a lot of meat and fish and that was difficult for me because

اوم، گاهی اوقات، اما آنها گوشت و ماهی زیادی داشتند و این برای من سخت بود، زیرا

I’m vegan.

من گیاهخوار هستم.

Luckily I’m NOT vegan so I loved the tapas!

خوشبختانه من وگان نیستم بنابراین تاپاس را دوست داشتم!

I thought the wine was wonderful, though.

با این حال، من فکر کردم که شراب فوق العاده است.

Ah!

آه!

That’s the next one!

این بعدی است!

We both love red wine and one of our favourite grapes is tempranillo.

ما هر دو عاشق شراب قرمز هستیم و یکی از انگورهای مورد علاقه ما تمپرانیلو است. از

It’s used to make Ribera and Rioja wines.

آن برای تهیه شراب ریبرا و ریوجا استفاده می شود.

Our local market had big barrels of it.

بازار محلی ما بشکه های بزرگی از آن داشت.

And even better, we could try it first to see if we liked it.

و حتی بهتر از آن، می‌توانیم ابتدا آن را امتحان کنیم تا ببینیم آیا آن را دوست داریم یا خیر.

Tapas is the subject of the first sentence here, and the second.

تاپاس در اینجا موضوع جمله اول و دومی است.

If we made the second sentence active, we’d have to change the subject and that would

اگر جمله دوم را فعال می‌کردیم، باید موضوع را تغییر می‌دادیم و این امر

sound awkward.

ناخوشایند به نظر می‌رسید.

Another example.

مثالی دیگر.

We start with a passive verb here and continue with an active one.

در اینجا با یک فعل مفعول شروع می کنیم و با یک فعل ادامه می دهیم.

Sometimes mixing active and passive verbs let’s us keep the same subject, so it sounds

گاهی اوقات با اختلاط افعال فاعل و مفعول به ما اجازه می دهد موضوع یکسانی را حفظ کنیم، بنابراین بهتر به نظر می رسد

better.

.

One more example.

یک مثال دیگر

First we have the active voice, then the passive.

ابتدا صدای فعال و سپس منفعل را داریم.

It wouldn’t sound so good if we just used the active voice.

اگر فقط از صدای فعال استفاده کنیم چندان خوب به نظر نمی رسد .

With a passive verb, we can carry on talking about tempranillo.

با یک فعل مفعول، می‌توانیم در مورد tempranillo صحبت کنیم.

So sometimes the passive voice sounds more elegant.

بنابراین گاهی اوقات صدای منفعل ظریف تر به نظر می رسد .

It can sound more formal though.

اگرچه می تواند رسمی تر به نظر برسد.

It’s more common in written English and you’ll often find it in technical writing

در زبان انگلیسی نوشتاری رایج‌تر است و اغلب آن را در نوشته‌های فنی

and legal documents.

و اسناد حقوقی می‌بینید.

OK, I have another question.

باشه یه سوال دیگه دارم

We form passives with the verb ‘be’, but are there any other verbs we use?

ما مفعول ها را با فعل "be" تشکیل می دهیم، اما آیا فعل دیگری هم وجود دارد که استفاده کنیم؟

Yes!

آره!

See if you can spot one.

ببینید آیا می توانید یکی را ببینید.

My favourite thing about Spain is the child-friendly culture.

چیز مورد علاقه من در مورد اسپانیا فرهنگ دوستدار کودک است .

It's a lovely place to bring up children.

این یک مکان دوست داشتنی برای بزرگ کردن کودکان است.

Whenever we went out with my grandson, we were stopped by strangers in the street.

هر وقت با نوه ام بیرون می رفتیم، غریبه ها در خیابان جلوی ما را می گرفتند.

They all wanted to talk to him and tell us how wonderful he was.

همه آنها می خواستند با او صحبت کنند و به ما بگویند که او چقدر فوق العاده است.

And when we went into shops, he got given little gifts, like stickers or sweets.

و وقتی به مغازه ها رفتیم، هدایای کوچکی به او داده شد، مانند برچسب یا شیرینی.

He was given lots of candy.

مقدار زیادی آب نبات به او داده شد.

And the funny thing is, he’s only one so he doesn’t actually know what sweets are.

و نکته خنده دار این است که او تنها یک نفر است بنابراین نمی داند شیرینی چیست.

His Mum and Dad don’t let him eat sugar.

مامان و باباش نمیذارن شکر بخوره.

So what happens to the candy.

پس چه اتفاقی برای آب نبات می افتد.

Do they it throw it away?

آیا آن را دور می اندازند؟

Oh no!

وای نه!

I think it all gets eaten.

فکر کنم همش خورد میشه

His dad likes sweets.

باباش شیرینی دوست داره

Did you spot the verb ‘get’?

آیا فعل "دریافت" را متوجه شدید؟

‘Be’ is the standard verb we use, but in spoken English, we often use ‘get’

"Be" فعل استانداردی است که ما استفاده می کنیم، اما در زبان انگلیسی گفتاری، ما اغلب به جای آن از "get" استفاده می کنیم

instead.

.

These sentences mean the same thing, but the first one is more likely to be spoken.

معنی این جملات یکسان است، اما جملات اول بیشتر گفته می شود.

You heard another example.

مثال دیگری شنیدید.

Notice that we need a passive here because we don’t actually know who eats the candy.

توجه داشته باشید که ما در اینجا به یک غیرفعال نیاز داریم زیرا در واقع نمی دانیم چه کسی آب نبات را می خورد.

We have our suspicions though.

هر چند ما مشکوک هستیم.

We’re watching you Tom!

ما در حال تماشای تو هستیم تام!

OK, I have another question.

باشه یه سوال دیگه دارم

Are ‘be’ and ‘get’ the only verbs we use in passive structures?

آیا "be" و "get" تنها افعالی هستند که در ساختارهای مجهول استفاده می کنیم؟

No, they aren’t.

نه، نیستند. یک

There’s another verb with passive characteristics.

فعل دیگر با خصوصیات مفعول وجود دارد.

Jay found a new toy to play with in Spain.

جی اسباب بازی جدیدی برای بازی در اسپانیا پیدا کرد.

Yeah!

آره

A lot of Spanish supermarkets have machines like this.

بسیاری از سوپرمارکت های اسپانیایی چنین ماشین هایی دارند .

The oranges get crushed by the machine and the juice comes out at the bottom.

پرتقال ها توسط دستگاه له می شوند و آب آن از ته آن خارج می شود.

So you don’t have to squeeze your oranges yourself.

بنابراین لازم نیست خودتان پرتقال هایتان را فشار دهید .

You can have them squeezed for you.

می توانید آنها را برای خود فشرده کنید.

It’s so cool.

خیلی باحاله

We heard another example of the verb get.

مثال دیگری از فعل get را شنیدیم.

We often use passive forms to describe technical processes like this.

ما اغلب از فرم های غیرفعال برای توصیف فرآیندهای فنی مانند این استفاده می کنیم.

But what about this example.

اما در مورد این مثال چطور؟ می‌توانستیم

We could have bought the oranges, taken them home and squeezed them ourselves, but we didn’t.

پرتقال‌ها را بخریم، به خانه ببریم و خودمان فشار دهیم، اما این کار را نکردیم.

We had them squeezed for us.

ما آنها را برایمان فشرده کردیم.

The verb ‘have’ has a special meaning here.

فعل «داشتن» در اینجا معنای خاصی دارد .

We use it to talk about a service that’s performed, and again it emphasizes the process

ما از آن برای صحبت در مورد سرویسی که انجام شده است استفاده می‌کنیم، و دوباره روی فرآیند تأکید می‌کند

and not who does it.

و نه اینکه چه کسی آن را انجام می‌دهد.

We’ve made another video about ‘have something done’.

ما یک ویدیوی دیگر درباره "کاری انجام داده ایم" ساخته ایم.

I’ll put the link here and you can check it out.

من لینک را اینجا می گذارم و شما می توانید آن را بررسی کنید.

Why not watch it next?

چرا بعدی آن را تماشا نمی کنید؟

Yes, because it’s time for us to say good-bye.

بله، چون زمان خداحافظی ما فرا رسیده است.

If you’ve enjoyed this video, please share it with a friend.

اگر از این ویدیو لذت بردید، لطفاً آن را با یک دوست به اشتراک بگذارید.

And make sure you subscribe to our channel so you don’t miss our future videos.

و حتما در کانال ما عضو شوید تا ویدیوهای بعدی ما را از دست ندهید.

Bye-bye.

خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.