I can see again! British and American English Sight and Vision Vocabulary

So Vicki, what are you wearing over your right eye?

پس ویکی، روی چشم راستت چه می پوشی ؟

This is my eye guard and I'm wearing it to protect my eye.

این محافظ چشم من است و من آن را برای محافظت از چشمم می پوشم.

I don't actually need to be wearing it indoors.

من در واقع نیازی به پوشیدن آن در داخل خانه ندارم.

But I wear it when I go to bed at night.

اما شب ها وقتی می خوابم آن را می پوشم.

But why do you have it?

اما چرا آن را دارید؟

Because I've had cataract surgery.

چون عمل آب مروارید انجام داده ام.

Ah.

آه

We're looking at words about sight and seeing today.

ما امروز به کلماتی در مورد بینایی و دیدن نگاه می کنیم .

And some American and British differences.

و برخی اختلافات آمریکا و انگلیس.

I want to share my story because I've had a wonderful life changing experience.

می‌خواهم داستانم را به اشتراک بگذارم زیرا تجربه‌ای شگفت‌انگیز در تغییر زندگی داشته‌ام.

So let's start at the beginning.

پس بیایید از ابتدا شروع کنیم.

You've always worn glasses or contacts, right?

شما همیشه از عینک یا کنتاکت استفاده کرده اید، درست است؟

Contacts is short for contact lenses.

Contacts مخفف لنزهای تماسی است.

So when did you start wearing glasses.

پس از کی شروع به عینک زدن کردی؟

Um, I can remember when I was about 7 years old - 6, 7 years old I think - that somebody

اوم، من می توانم به یاد بیاورم زمانی که حدوداً 7 ساله بودم - فکر می کنم 6، 7 ساله بودم - که یکی

noticed that I was having trouble reading the blackboard at school and I kept getting

متوجه شد که من در خواندن تخته سیاه در مدرسه مشکل دارم و من مدام

out of my seat to go see what it... what was written on it.

از صندلی خود بلند شدم تا بروم ببینم چیست ... آنچه روی آن نوشته شده بود

And um, they realized that I might have an eyesight problem.

و اوم، آنها متوجه شدند که من ممکن است مشکل بینایی داشته باشم.

And that was when I started wearing glasses.

و این زمانی بود که من شروع به عینک زدن کردم.

I hated glasses, but even when I squinted I couldn't see anything.

من از عینک متنفر بودم، اما حتی وقتی چشمانم را نگاه می کردم چیزی نمی دیدم.

Squinting is when you look at things with your eyes partly shut so you can see better.

چشمک زدن زمانی است که با چشمان تا حدی بسته به چیزها نگاه می کنید تا بهتر ببینید.

Now, we would say in the US that you are nearsighted.

اکنون، ما در ایالات متحده می گوییم که شما نزدیک بین هستید.

OK, and I would say I'm short-sighted.

خوب، و من می گویم که من کوته بین هستم.

And so ... In the UK we have short-sighted and long-sighted.

و بنابراین ... در انگلستان ما کوته بین و بلند نظر داریم.

And you have...

و شما ...

Nearsighted and farsighted.

نزدیک بین و دور اندیش.

OK, farsighted has a different meaning for us.

خوب، دوراندیشی برای ما معنای دیگری دارد .

If someone is very wise and they plan ahead for the future, then we say they're far-sighted.

اگر کسی خیلی عاقل است و برای آینده برنامه ریزی می کند ، پس می گوییم دوراندیش است.

But you have that word in American English too.

اما شما این کلمه را در انگلیسی آمریکایی نیز دارید.

Right.

درست.

Farsighted people are visionaries.

افراد دوراندیش، بینا هستند.

OK.

خوب.

By the way, I'm farsighted.

اتفاقا من دور اندیش هستم.

Yeah right.

بله درسته.

No, I am.

نه من هستم.

So here's our first British and American difference.

بنابراین این اولین تفاوت بریتانیایی و آمریکایی ماست. برای من

Short-sighted and long-sighted are the everyday terms for me.

کوته بینی و دوراندیشی اصطلاحات روزمره است .

The medical terms are myopia and hypermetropia.

اصطلاحات پزشکی نزدیک بینی و هایپرمتروپی هستند.

We say myopia and hypermetropia in the US as well and we might also say hyperopia for

ما در ایالات متحده می گوییم نزدیک بینی و هایپرمتروپی و همچنین ممکن است برای دوربین

farsighted.

های دور بین بگوییم دوربینی.

And far-sighted has one meaning in British English and two in American.

و دوراندیش در انگلیسی بریتانیایی یک معنی و در آمریکایی دو معنی دارد.

It means you can't see things that are close up, like me

این بدان معناست که شما نمی توانید چیزهایی را که از نزدیک هستند، مانند من

Long-sighted Or it means you have great imagination, and

دراز بین ببینید یا به این معنی است که تخیل عالی دارید و

you can see into the future.

می توانید آینده را ببینید.

And that's its meaning in the UK.

و این معنای آن در انگلستان است.

So, you were prescribed glasses and what happened?

بنابراین، برای شما عینک تجویز شد و چه اتفاقی افتاد؟

I wore them for years until I was about 15 and then contact lenses came along.

سال‌ها از آن‌ها استفاده می‌کردم تا اینکه حدود 15 سال داشتم و سپس لنزهای تماسی آمد.

And contact lenses were quite new at that time.

و لنزهای تماسی در آن زمان کاملاً جدید بودند .

They were hard lenses and these days when you get hard lenses you can get gas permeable

آنها لنزهای سختی بودند و این روزها که لنزهای سخت دریافت می کنید، می توانید لنزهای نفوذپذیر به گاز تهیه کنید

lenses which means that they let air through into your eyes.

که به این معنی است که آنها هوا را به داخل چشم شما راه می دهند.

But back then they didn't have anything fancy like that.

اما در آن زمان آنها هیچ چیز فانتزی مانند آن نداشتند.

Now there are hard lenses and there are soft lenses.

اکنون لنزهای سخت و لنزهای نرم وجود دارد.

I don't think soft lenses existed back then.

من فکر نمی کنم لنزهای نرم در آن زمان وجود داشته باشند.

But these days they have soft disposable lenses where you just wear them for a day and throw

اما این روزها لنزهای یکبار مصرف نرمی دارند که فقط یک روز آنها را می پوشید و دور می اندازید

them away.

.

And you've tried these?

و شما اینها را امتحان کرده اید؟

Yeah, but I found them too hard to put in and take out.

بله، اما برای من خیلی سخت بود که نمی توانم آنها را داخل و خارج کنم.

Soft lenses are really floppy and it's hard to control them.

لنزهای نرم واقعا فلاپی هستند و کنترل آنها سخت است.

And I couldn't see which way round to wear them sometimes.

و نمی‌توانستم ببینم گاهی آن‌ها را به کدام سمت بپوشم .

So I wore them inside out.

بنابراین من آنها را از داخل پوشیدم.

How bad was your eyesight?

دیدت چقدر بد بود

Oh terrible.

اوه وحشتناک

I could see things if they were here, but everything was a blur here.

اگر آنها اینجا بودند می‌توانستم چیزها را ببینم، اما اینجا همه چیز تار بود.

And then I developed cataracts.

و سپس به آب مروارید مبتلا شدم. به

Tell us what cataracts are.

ما بگویید آب مروارید چیست؟

As you get older your vision sometimes deteriorates - gets worse.

با افزایش سن بینایی شما گاهی بدتر می شود - بدتر می شود.

So sometimes the lens in your eye goes cloudy and that's what's happened in my eyes.

بنابراین گاهی اوقات عدسی چشم شما کدر می شود و این چیزی است که در چشمان من اتفاق افتاده است.

So I met with my optician who you call...

بنابراین من با بینایی‌شناسم ملاقات کردم که شما به او می‌گویید...

An optometrist.

یک اپتومتریست.

OK and she said you don't need new contact lenses.

خوب و او گفت شما به لنزهای تماسی جدید نیاز ندارید .

You need cataract surgery.

شما نیاز به جراحی آب مروارید دارید.

But then I had to wait a long time because the pandemic hit.

اما پس از آن مجبور شدم مدت زیادی صبر کنم زیرا همه گیری شیوع پیدا کرد.

And we didn't want to do it while the pandemic was going on.

و ما نمی‌خواستیم این کار را در حالی که همه‌گیری ادامه داشت انجام دهیم .

So, I've been walking around having trouble seeing for a long time.

بنابراین، مدت زیادی است که با مشکل دیدن در اطراف راه می‌روم. یک

There was another British and American difference there.

اختلاف دیگر بریتانیا و آمریکا در آنجا وجود داشت.

Yeah.

آره به

What do you call the people who recommend and sell glasses and contacts?

افرادی که عینک و کنتاکت را توصیه و می فروشند چه می گویید؟

They're optometrists.

آنها اپتومتریست هستند

And informally a lot of people call them the eye doctor.

و به طور غیر رسمی بسیاری از مردم آنها را چشم پزشک می نامند.

In British English we call them opticians.

در انگلیسی بریتانیایی ما به آنها اپتیک می گوییم.

And then there are doctors who study diseases of the eye.

و سپس پزشکانی هستند که بیماری های چشم را مطالعه می کنند.

We call them eye doctors too or ophthalmologists.

ما آنها را چشم پزشک یا چشم پزشک می نامیم.

Now, you met with the ophthalmologist.

اکنون با چشم پزشک ملاقات کردید.

Right?

درست؟

Well, after the optician, I saw the...

خوب، بعد از چشم‌پزشک، من...

I think we call them an ophthalmologist as well - they're the doctor.

فکر کنم ما به آنها چشم پزشک هم می‌گوییم - آنها دکتر هستند.

And he took lots and lots of measurements.

و او اندازه گیری های زیادی انجام داد.

I had to keep going back, um, because they thought that I might have astigmatism.

مجبور شدم به عقب برگردم، اوم، چون فکر می کردند ممکن است آستیگماتیسم داشته باشم.

And astigmatism is when - what is it?

و آستیگماتیسم زمانی است - چیست؟

The retina at the back of your eye is curved oddly.

شبکیه در پشت چشم شما به طرز عجیبی خمیده است.

But, in fact, it wasn't a problem.

اما در واقع مشکلی نبود.

So, I'm all right.

پس من خوبم

And then you had the procedure!

و سپس شما این روش را انجام دادید!

Yeah.

آره

They replaced my old cloudy lens with a new clear artificial one.

آنها لنز ابری قدیمی من را با یک لنز مصنوعی شفاف جدید جایگزین کردند. به

It's called an intraocular lens.

آن لنز داخل چشمی می گویند.

It fits inside the eye.

داخل چشم جا می شود.

So it's different to having Lasik surgery where they reshape the surface of your eye.

بنابراین با انجام جراحی لیزیک که در آن سطح چشم شما را تغییر شکل می دهند متفاوت است.

This was like having a little implant.

این مثل کاشت یک ایمپلنت کوچک بود.

And they did it at the hospital.

و آنها این کار را در بیمارستان انجام دادند.

I was an outpatient which means I went into hospital for the surgery, but I didn't have

من سرپایی بودم، یعنی برای جراحی به بیمارستان رفتم، اما مجبور نبودم

to stay there.

آنجا بمانم.

How long did the procedure take?

چقدر طول کشید این روش؟

About twenty minutes.

حدود بیست دقیقه

And were you conscious?

و آیا شما هوشیار بودید؟

Yes.

آره.

Well sort of.

خوب یه جورایی

They gave me some anesthetic, so I was relaxed and it didn't hurt.

آنها به من مقداری داروی بیهوشی دادند، بنابراین من آرام بودم و درد نداشت.

But I was still awake and I felt them working on me.

اما من هنوز بیدار بودم و احساس می کردم که آنها روی من کار می کنند .

So it's amazing for you, right?

بنابراین برای شما شگفت انگیز است، درست است؟

It's absolutely astonishing.

این کاملاً حیرت آور است.

It's um...

اوم...

I didn't realize how bad my eyesight was until I had the surgery.

من تا زمانی که عمل جراحی انجام ندادم متوجه نشدم دیدم چقدر بد است .

And now, I can see again out of this eye - not this eye yet.

و اکنون، من می توانم دوباره از این چشم ببینم - هنوز این چشم نیست.

And you have a couple of weeks for the next one?

و برای هفته بعد چند هفته فرصت دارید ؟

Yeah and then in a couple of weeks I'm gonna have this eye done as well.

بله و بعد از چند هفته من این چشم را نیز انجام خواهم داد.

So if I look out of the new eye, out of the eye with the new lens, everything is very

بنابراین، اگر من از چشم جدید، به بیرون از چشم با لنز جدید نگاه کنم، همه چیز بسیار

clear.

واضح است.

But if I close that and look out of this eye, then everything is cloudy and also it's dark.

اما اگر آن را ببندم و از این چشم نگاه کنم، آنگاه همه چیز ابری است و همچنین تاریک است.

It's sort of a sepia color.

این یک نوع رنگ قهوه ای است.

You know that old photos?

آن عکس های قدیمی را می شناسید؟

They were sepia, a sort of browny color.

آنها قهوه ای رنگ بودند.

This eye - the colors are vibrant.

این چشم - رنگ ها پر جنب و جوش هستند.

So when you look at me, do you see something new?

پس وقتی به من نگاه می کنی چیز جدیدی می بینی ؟

Um, yes!

اوم، بله!

I didn't realize how many wrinkles you've got.

نفهمیدم چندتا چروک داری

I was joking, but it's just wonderful.

شوخی کردم ولی خیلی عالیه

I've never seen the world like this before It's way better than glasses or contacts and

من هرگز دنیا را به این شکل ندیده بودم

I'm so thrilled.

.

Just a little update.

فقط کمی به روز رسانی

We shot that video two weeks ago and I've since been in, had my other eye done and it

ما آن ویدئو را دو هفته پیش گرفتیم و من از آن زمان در آنجا بودم، چشم دیگرم را انجام دادم و

was successful.

موفقیت آمیز بود.

So now I'm throwing away all my contact lenses, my glasses.

بنابراین اکنون تمام لنزهای تماسی و عینکم را دور می اندازم .

Everything's going.

همه چیز داره پیش میره

It's fantastic!

این فوق العاده است!

If you've enjoyed this video, please give it a like and subscribe so you can come back

اگر از این ویدیو لذت بردید، لطفا آن را لایک کنید و سابسکرایب کنید تا بتوانید برگردید

and see more.

و بیشتر ببینید.

Thank you all for watching.

با تشکر از همه شما برای تماشا.

Bye now.

حالا خداحافظ

Bye-bye.

خداحافظ.