Words of sympathy and comfort - expressing condolences in English

Hello everyone.

سلام به همه.

I’m Vicki.

من ویکی هستم

And I’m Jay and today we have sad news.

و من جی هستم و امروز خبر غم انگیزی داریم.

Our pet dog Carter has passed away.

سگ خانگی ما کارتر درگذشت.

We’re both very upset and we’re grieving but we’ve received some very kind messages

ما هر دو بسیار ناراحت و غمگین هستیم، اما پیام های بسیار محبت آمیزی

from our friends.

از دوستانمان دریافت کرده ایم.

It’s hard to know what to say when someone dies but our friends’ messages have been

سخت است که بدانیم وقتی کسی می میرد چه بگوییم، اما پیام های دوستان ما

very comforting and made us feel a little better.

بسیار دلگرم کننده بوده و باعث شده کمی احساس بهتری داشته باشیم.

So we’re going to talk about Carter in this video and share some of the lovely things

بنابراین ما قصد داریم در این ویدیو در مورد کارتر صحبت کنیم و برخی از چیزهای دوست داشتنی که

people have said – words of comfort.

مردم گفته اند - کلمات آرامش بخش - را به اشتراک بگذاریم.

We’ll show you phrases you can use to say you’re sorry when you hear someone has died

ما عباراتی را به شما نشان می‌دهیم که می‌توانید وقتی می‌شنوید کسی مرده است

– dog or human.

- سگ یا انسان- از آن‌ها برای ابراز پشیمانی استفاده کنید.

I have some tissues ready.

چند دستمال آماده دارم

Just in case.

محض احتیاط.

We’ll tell you what words made us feel a little better.

ما به شما خواهیم گفت چه کلماتی باعث شد کمی احساس بهتری داشته باشیم.

Many of you will know Carter because he’s appeared in lots of our videos.

بسیاری از شما کارتر را می شناسید زیرا او در بسیاری از ویدیوهای ما ظاهر شده است.

Carter was our very good friend and a wonderful companion who made me laugh all the time.

کارتر دوست بسیار خوب ما و یک همراه فوق العاده بود که من را همیشه می خنداند.

He was the star in of some videos.

او در برخی ویدیوها ستاره بود.

Perhaps you’ve seen him having meals.

شاید او را در حال خوردن غذا دیده باشید.

Carter was a great actor.

کارتر بازیگر بزرگی بود.

I don’t know about great.

من در مورد عالی نمی دانم.

But he was an enthusiastic actor.

اما او یک بازیگر مشتاق بود.

He loved being around when we were making videos.

او دوست داشت وقتی در حال ساختن ویدیو بودیم در اطراف باشد .

He was a very handsome dog.

او یک سگ بسیار خوش تیپ بود.

In one video we made him an international fashion model.

در یک ویدیو او را به یک مدل مد بین المللی تبدیل کردیم .

So what did people say when they learnt Carter has gone?

پس مردم وقتی فهمیدند کارتر رفته است چه گفتند؟

Well, first of all, I noticed that people avoided using the word dead.

خوب، اول از همه، متوجه شدم که مردم از استفاده از کلمه مرده اجتناب می کنند.

'Dead' and 'Died' could be painful for the people grieving, so instead they use phrases

«مرده» و «مرده» می‌تواند برای مردم غمگین دردناک باشد، بنابراین در عوض از عباراتی

like you just used - Carter has gone.

مانند شما استفاده می‌کنند - کارتر رفته است.

‘He’s gone’ is a euphemism.

"او رفته است" یک تعبیر است.

A euphemism is an indirect way of talking about something unpleasant and we have lots

تعبیر یک روش غیرمستقیم برای صحبت در مورد چیزی ناخوشایند است و ما

of euphemisms for death.

تعبیرهای زیادی برای مرگ داریم.

They also said ‘passed on’ and also’ passed away’.

آنها هم گفتند "گذشت" و همچنین از دنیا رفت.

On Facebook, I wrote, ‘We lost Carter today.’

در فیس‌بوک نوشتم: «امروز کارتر را از دست دادیم.»

I didn’t say 'Carter is dead'.

نگفتم «کارتر مرده است».

That felt too direct and unpleasant.

خیلی مستقیم و ناخوشایند بود.

But people knew you meant dead?

اما مردم می دانستند که منظور شما مرده است؟

Yes.

آره.

Because, of course, you could just lose your dog if they run off and don’t come back.

زیرا، البته، اگر سگ خود را فراری دهید و برنگردید، می توانید آن را از دست بدهید.

(to jay) But people understood ‘We lost him’ meant 'He died'?

(به jay) اما مردم فهمیدند "ما او را از دست دادیم " یعنی "او مرد"؟

Yes, And what did people write in reply.

بله، و مردم در پاسخ چه نوشتند.

Well, the most common phrase was 'I’m sorry for your loss.'

خوب، رایج‌ترین عبارت «متاسفم برای از دست دادن شما» بود.

Uhuh.

اوه

So the verb is lose - lose, lost, lost - and the noun form is loss.

پس فعل از دست دادن است - باخت، گم، گم شد - و شکل اسمی آن ضرر است.

And people often added emphasis, so they said ‘I’m very sorry for your loss’ or ‘I’m

و مردم اغلب تأکید می‌کردند، بنابراین می‌گفتند «برای از دست دادن شما بسیار متاسفم» یا «برای از

so sorry for your loss.’

دست دادن شما بسیار متاسفم.»

We say these things if a person has died too.

اگر فردی هم فوت کرده باشد، این‌ها را می‌گوییم.

This might seem strange to some of our viewers because in some parts of the world customs

این ممکن است برای برخی از بینندگان ما عجیب به نظر برسد زیرا در برخی از نقاط جهان آداب و رسوم

are different.

متفاوت است.

What do you mean?

منظورت چیه؟

Well, in some places, dogs are kept outside the home, and they’re seen as dirty.

خوب، در برخی مکان‌ها، سگ‌ها بیرون از خانه نگهداری می‌شوند و به نظر کثیف می‌آیند.

But in the west they generally live with the family in the home.

اما در غرب معمولاً با خانواده در خانه زندگی می کنند.

I see.

می بینم.

Yes, Carter shared our home and he was definitely part of our family.

بله، کارتر در خانه ما مشترک بود و او قطعاً بخشی از خانواده ما بود.

People understood that and they responded with kind words – like we’d say to anyone

مردم این را درک کردند و با کلمات محبت آمیز پاسخ دادند - مانند آنچه ما به هر کسی

who was grieving.

که غمگین بود می گوییم.

What did they say?

آنها چه گفتند؟

Lots of people told us they were thinking of us.

بسیاری از مردم به ما گفتند که به ما فکر می کنند.

So they wrote things like: ‘Thinking of you both and sending lots of love’.

بنابراین آنها چیزهایی مانند: "به هر دو فکر می کنم و عشق زیادی می فرستم" نوشتند.

And ‘Our thoughts are with you during this difficult time.’

و «افکار ما در این زمان سخت با شماست.»

Another one was, ‘I can imagine how hard it must be for you two right now.’

یکی دیگر این بود: «می‌توانم تصور کنم که در حال حاضر چقدر باید برای شما دو نفر سخت باشد.»

They’re very nice things to say.

آنها چیزهای بسیار خوبی برای گفتن هستند.

It is a hard time but these phrases tell us they care about us.

زمان سختی است اما این عبارات به ما می گویند که به ما اهمیت می دهند.

Yes.

آره.

Another useful word is condolences.

کلمه مفید دیگر تسلیت است.

Several people used this.

چند نفر از این استفاده کردند.

Condolences is quite a formal word.

تسلیت یک کلمه کاملا رسمی است.

It means the sympathy you feel for someone when a person in their family has died.

این به معنای همدردی است که وقتی فردی در خانواده او فوت کرده است برای کسی احساس می کنید.

Our friend Jason used it.

دوست ما جیسون از آن استفاده کرد.

He said how sorry he was, but then he said 'Lola and Oliver send their condolences.'

او گفت که چقدر متاسف است، اما بعد گفت "لولا و الیور تسلیت می‌گویند."

That’s nice.

خوبه.

Lola and Oliver are Jason’s children and they’ve stayed with us so they know Carter

لولا و الیور فرزندان جیسون هستند و با ما مانده اند تا کارتر را

too.

هم بشناسند.

He was telling us they felt sad as well.

او به ما می گفت که آنها نیز غمگین هستند.

Yes.

آره.

Although it’s very formal, condolences is a great word for passing on other people’s

اگرچه بسیار رسمی است، اما تسلیت کلمه خوبی برای انتقال

sympathy.

همدردی دیگران است.

All these phrases helped me feel a little better.

همه این عبارات به من کمک کرد تا کمی بهتر باشم.

Me too.

من هم همینطور.

We really appreciated them.

ما واقعا از آنها قدردانی کردیم.

What other things helped?

چه چیزهای دیگری کمک کرد؟

Hmm.

هوم

When people shared memories.

وقتی مردم خاطراتشان را به اشتراک گذاشتند.

Some people didn’t know Carter but some did.

برخی از مردم کارتر را نمی‌شناختند اما برخی می‌شناختند.

Hearing their thoughts about him was very touching.

شنیدن افکار آنها در مورد او بسیار تأثیرگذار بود.

Can you give us some examples?

می توانید چند نمونه برای ما بیاورید؟

They said kind things like he was very special and he stole their heart.

آنها چیزهای محبت آمیزی می گفتند مثل اینکه او خیلی خاص بود و قلب آنها را ربود.

Our friend Geri wrote 'Carter always made me smile and want to hug him.'

دوست ما گری نوشت "کارتر همیشه باعث می شد من لبخند بزنم و بخواهم او را در آغوش بگیرم."

Geri adored Carter.

گری کارتر را می پرستید.

She’d play ball with him for hours and make him very excited.

او ساعت ها با او توپ بازی می کرد و او را بسیار هیجان زده می کرد.

Yeah.

آره

We adopted Carter when he was 18 months old, and he wasn’t trained.

ما کارتر را زمانی که 18 ماهه بود به فرزندی پذیرفتیم و او آموزش ندیده بود.

He used to get too excited and jump up at people.

خیلی هیجان زده می شد و به طرف مردم می پرید.

Heads or tails.

شیر یا خط.

Heads.

سرها

Tails. You lose.

دم. تو باختی.

Carter was not supposed to be in that shot, but he got too excited.

قرار نبود کارتر در آن شات باشد، اما خیلی هیجان زده شد. بیش از یک سال

We took him to a dog training class every week for over a year.

هر هفته او را به کلاس آموزش سگ می بردیم .

Really they were people training classes because we had to learn how to give him commands correctly.

واقعاً آنها افرادی بودند که کلاس های آموزشی داشتند، زیرا ما باید یاد می گرفتیم که چگونه به او دستورات را درست بدهیم.

But Carter was very smart - a very good learner.

اما کارتر بسیار باهوش بود - یک یادگیرنده بسیار خوب.

Do you remember our come and go video?

ویدیوی آمدن و رفتن ما را به خاطر دارید؟

Come.

بیا.

Good boy.

پسر خوب.

Good boy.

پسر خوب.

Go to your crate.

برو به جعبه خود

Good boy.

پسر خوب.

Down.

پایین.

Good boy.

پسر خوب.

What a good dog!

چه سگ خوبی!

That took more than a year of work at the dog training class!

که بیش از یک سال کار در کلاس آموزش سگ طول کشید!

And sometimes it worked too well.

و گاهی اوقات خیلی خوب کار می کرد.

[door bell] Oh.

[زنگ در] اوه.

Coming.

آینده.

Carter ran in because he heard the word 'coming'.

کارتر چون کلمه "آمدن" را شنید وارد دوید.

You didn’t always see Carter in our videos but he was always there when we were making

شما همیشه کارتر را در ویدیوهای ما نمی دیدید، اما او همیشه آنجا بود که ما

them.

آنها را می ساختیم.

He wanted to be where the action was.

او می خواست در جایی که عمل بود باشد.

You know, this is a strange video.

می دانید، این یک ویدیوی عجیب است.

Why?

چرا؟

Well, because we hope you’ll never need to use the English phrases we’ve been teaching.

خوب، زیرا امیدواریم هرگز نیازی به استفاده از عبارات انگلیسی که ما آموزش داده ایم نداشته باشید.

Yeah, but probably you will and then we hope you can say kind words.

بله، اما احتمالاً این کار را خواهید کرد و امیدواریم بتوانید کلمات محبت آمیز بگویید.

Which words have given you most comfort Jay?

کدام کلمات بیشتر به شما آرامش داده اند جی؟

They all have, really.

همه آنها واقعاً دارند.

All of them.

همه آنها.

But perhaps the kindest words have come from people who knew Carter and shared happy memories.

اما شاید محبت آمیزترین کلمات از زبان افرادی باشد که کارتر را می شناختند و خاطرات خوشی را برایشان تعریف می کردند.

When someone says 'I remember when…’ or ‘I loved how he would do this or that',

وقتی کسی می‌گوید "به یاد می‌آورم چه زمانی..." یا " من دوست داشتم چگونه این کار را انجام دهد یا آن کار را انجام دهد"،

it means a lot.

معنای زیادی دارد. برای

Give us an example?

ما مثال بزنید؟

Oh, like Kathy.

اوه، مثل کتی.

Kathy is a dear friend who's helped us make lots of videos.

کتی دوست عزیزی است که به ما در ساختن ویدیوهای زیادی کمک کرده است.

She said 'I never saw Carter in any other mood than cheerful and enthusiastic.

او گفت: "من هرگز کارتر را در حالت دیگری جز شاد و مشتاق ندیدم."

I loved how he would sneak into our videos, lying on our feet under the desk.'

من دوست داشتم که چگونه او به صورت مخفیانه وارد ویدیوهای ما می شود و روی پاهای ما زیر میز دراز می کشید.

Carter always snuck under the desk and sat on her feet.

کارتر همیشه زیر میز می‌رفت و روی پاهایش می‌نشست.

I’d say sneaked, but you’re right.

من می گویم یواشکی، اما حق با شماست.

He loved to be to be where the action was.

او دوست داشت در جایی که عمل بود باشد.

And sometimes he appeared in videos when he shouldn’t.

و گاهی اوقات در حالی که نباید در ویدیوها ظاهر می شود .

Like with Craig.

مثل کریگ.

You just have to try and keep talking until the examiner stops you.

فقط باید تلاش کنید و به صحبت کردن ادامه دهید تا زمانی که ممتحن شما را متوقف کند.

So what’s the lesson here?

پس درس اینجا چیست؟

If you can share a happy memory, I think it really helps.

اگر بتوانید خاطره ای شاد برایتان تعریف کنید، فکر می کنم واقعا کمک کننده است.

It will remind your friends about good times when they’re feeling sad.

این به دوستان شما در مورد اوقات خوبی که احساس غمگینی می کنند یادآوری می کند.

Yeah.

آره

You know something makes me feel sad?.

میدونی چیزی باعث ناراحتی من میشه؟

What?

چی؟

I think this could be the first video we’ve ever shot without Carter on the set with us.

فکر می‌کنم این می‌تواند اولین ویدیویی باشد که بدون کارتر در صحنه فیلمبرداری با خودمان گرفته‌ایم.

Really?

واقعا؟

Mmm.

ممم

I think it’s time to stop now.

فکر می کنم اکنون زمان توقف است.

Bye everyone.

خداحافظ همه

Bye-bye.

خداحافظ.