Everyday English: 14 useful phrases you should know (set five)

What does it mean if you don’t hold your breath?

اگر نفس خود را حبس نکنید به چه معناست ؟

Or you just say the word?

یا فقط کلمه را می گویید؟

Or you tell someone what?

یا به کسی میگی چی؟

Or if something’s your treat?

یا اگر چیزی مورد علاقه شماست؟

We’re looking at these phrases and lots more like them in this video.

ما در این ویدیو به این عبارات و موارد مشابه دیگر نگاه می کنیم.

They’re going to take your spoken English up a level.

آنها انگلیسی گفتاری شما را یک سطح بالا می برند.

There’s the English you learn from books in school, and then there’s colloquial English.

انگلیسی‌هایی که در مدرسه از کتاب‌ها یاد می‌گیرید ، و سپس انگلیسی محاوره‌ای وجود دارد.

All those informal spoken expressions that English speakers use all the time.

تمام آن عبارات گفتاری غیررسمی که انگلیسی زبانان همیشه از آنها استفاده می کنند.

And that’s what this lesson’s all about.

و این همان چیزی است که این درس در مورد آن است.

We’ll show you lots of common phrases and how to use them in action.

ما بسیاری از عبارات رایج و نحوه استفاده از آنها را در عمل به شما نشان خواهیم داد.

So let’s roll the first video.

پس بیایید اولین ویدیو را پخش کنیم.

What’s that?

آن چیست؟

It’s my application.

درخواست من است

I’m applying for my dream job.

من برای شغل رویایی ام درخواست می دهم.

Oh really?

اوه واقعا؟ به

Do you think it’s a good idea?

نظر شما ایده خوبی است؟

Sure.

مطمئن. به

Go for it.

دنبال آن برو.

What job is it?

چه شغلی است؟

I’m applying to be an astronaut with the space agency.

من برای فضانورد شدن در آژانس فضایی درخواست می دهم.

What?

چی؟

NASA?

ناسا؟

You bet.

شرط می بندی.

And they’re asking about my special skills and I have a great one….

و آنها در مورد مهارت های خاص من می پرسند و من یک مهارت عالی دارم…. ده-ده-ده-ده-ده-ده-ده-دیت دی-دی-دیت دیت-ده-ده-ده-دیت ده-ده-ده-ده-دی-دیت دیت

Dah-dah Dah-dah-dah Di-dah-dit Di-di-dit Dit, Dah-di-dah-dit Dah-dah-dah Dah-di-dit Dit.

.

Do you know what that means?

آیا میدانید چه معنایی میدهد؟

I haven’t a clue.

من سرنخی ندارم

It’s morse code.

این کد مورس است.

Oh right.

درسته.

So do you think you’ll get the job?

پس فکر می‌کنید به این کار دست خواهید یافت؟

I haven’t the foggiest idea.

من مه آلود ترین ایده را ندارم.

What do you think?

شما چی فکر میکنید؟

Ah.

آه

Well, don’t hold your breath.

خب نفست رو حبس نکن

Hey but you’re very good at morse code.

سلام، اما شما در کد مورس خیلی خوب هستید. داه دی

Dah Di-di-di-dit Di-dah Dah-dit Dah-di-dah Di-di-dit

دی دی دی داه دح دیت داه دی دی دیت

OK, did you notice this phrase?

خوب، آیا به این عبارت توجه کردید؟

When you go for something, you put in effort to get or achieve it.

وقتی به دنبال چیزی می روید، برای به دست آوردن یا رسیدن به آن تلاش می کنید.

We normally say this phrase to encourage people.

ما معمولا این عبارت را برای تشویق مردم می گوییم. به

Do you think I should apply for this job?

نظر شما باید برای این کار اقدام کنم؟

Sure.

مطمئن. به

Go for it.

دنبال آن برو.

It’s a great idea.

این یک ایده عالی است.

And you also heard this phrase.

و شما هم این جمله را شنیدید.

You bet!

شرط می بندی!

You want to be an astronaut, with NASA?

می‌خواهید با ناسا فضانورد شوید؟

You bet.

شرط می بندی.

It just means yes or certainly, but it’s a very enthusiastic yes.

این فقط به معنای بله یا قطعاً است، اما یک بله بسیار مشتاقانه است.

We can also use it when someone guesses something correctly.

همچنین می‌توانیم زمانی که کسی چیزی را درست حدس می‌زند از آن استفاده کنیم .

So you know morse code.

بنابراین شما کد مورس را می دانید.

You bet!

شرط می بندی!

And then you heard some informal ways to say ‘I don’t know’.

و سپس راه‌های غیررسمی برای گفتن «نمی‌دانم» را شنیدید.

For when you don’t know at all.

برای زمانی که اصلا نمی دانید

I don’t have the foggiest idea.

من مه آلودترین ایده را ندارم.

In British English we can skip the word idea and just say this.

در انگلیسی بریتانیایی می‌توانیم از کلمه ایده بگذریم و فقط این را بگوییم.

I haven’t the foggiest.

من مه آلودترین را ندارم

And you heard a similar phrase: Will I get the job or not?

و شما هم چنین عبارتی را شنیده اید: آیا کار را می گیرم یا نه؟

I don’t have a clue?’

من سرنخی ندارم؟»

This phrase is interesting because you can also use it in a disapproving way, when you

این عبارت جالب است زیرا وقتی

think someone’s stupid or bad at something.

فکر می‌کنید کسی در چیزی احمق است یا بد است، می‌توانید از آن به روشی ناپسند نیز استفاده کنید. از

Don’t ask Vicki about morse code.

ویکی در مورد کد مورس نپرسید.

She doesn’t have a clue.

او سرنخی ندارد

How dare you!

چه جراتی داری!

OK, what’s next?

باشه، بعدش چیه؟

This is good one.

این یکی خوبه

When we hold our breath, we breath in and don’t breathe out.

هنگامی که نفس خود را حبس می کنیم، نفس خود را وارد می کنیم و نفس خود را خارج نمی کنیم.

But the idea is we can’t do it for long.

اما ایده این است که ما نمی توانیم آن را برای مدت طولانی انجام دهیم.

Do you think I’ll get the job?

فکر می کنی من کار را پیدا کنم؟

Well, don’t hold your breath.

خب نفست رو حبس نکن

So we say this when we think something’s NOT going to happen soon.

بنابراین زمانی این را می گوییم که فکر می کنیم چیزی به زودی اتفاق نخواهد افتاد.

Or maybe it won’t happen at all.

یا شاید اصلاً اتفاق نیفتد.

Hey Jay.

هی جی.

Do you think we’ll all get our COVID vaccinations soon and life will return to normal?

آیا فکر می کنید همه ما به زودی واکسن کووید را دریافت می کنیم و زندگی به حالت عادی باز می گردد؟

Maybe but don’t hold your breath.

شاید اما نفست را حبس نکن

It’s a joke answer for when we think something won’t happen, or it’ll take a long time.

این یک پاسخ شوخی برای زمانی است که فکر می کنیم چیزی اتفاق نمی افتد، یا زمان زیادی طول می کشد.

OK, let’s see another conversation.

خوب، بیایید یک مکالمه دیگر را ببینیم.

This one’s an old joke, but a good one.

این یک شوخی قدیمی است، اما خوب است.

Ta dah!

تا دا!

Who are you?

شما کی هستید؟

I am the genie of the lamp and I can grant you one wish.

من جن چراغ هستم و می توانم یک آرزو به تو برسانم.

Really?

واقعا؟

Yes, just say the word.

بله، فقط کلمه را بگویید.

What would you like?"

چه چیزی را دوست داری؟"

Well there are a lot of countries in the world where there are wars.

خب، کشورهای زیادی در جهان وجود دارند که در آنها جنگ وجود دارد.

Yes, I see that.

بله، من این را می بینم.

And I want them to live in peace.

و من می خواهم آنها در صلح زندگی کنند.

Hmm.

هوم.

Hmm.

هوم.

Sorry.

متاسفم.

No can do.

نمی توانم انجام دهم.

Oh!

اوه!

Well the thing is these countries have been at war for hundreds of years.

مسئله این است که این کشورها صدها سال است که در حال جنگ هستند.

It just not possible.

این امکان پذیر نیست.

Try another wish.

آرزوی دیگری را امتحان کنید.

Mmm.

اوکی

OK then.

پس.

I want you to find me a nice man.

من می خواهم برای من یک مرد خوب پیدا کنید.

Oh that's more like it.

اوه این بیشتر شبیه آن است.

He’s got to be kind and intelligent and love children.

او باید مهربان و باهوش باشد. و بچه‌ها را دوست داشته باشد.

And he’s got to love cooking and housework more than watching football.

و او باید آشپزی و کارهای خانه را بیشتر از تماشای فوتبال دوست داشته باشد. هوم.

Hmmm.

Errr.

Show me those wars again.

OK, the first phrase you should learn was ‘Just say the word’.

You can say this when you’re being helpful.

You can have anything you want.

شما می توانید هر چیزی را که می خواهید داشته باشید.

Just say the word and it’s yours.

فقط کلمه را بگویید و آن مال شماست.

The idea is you only need to ask and I’ll do what you want.

ایده این است که شما فقط باید بپرسید و من کاری را که می خواهید انجام می دهم.

It invites someone to give you an order.

این از کسی دعوت می کند تا به شما دستور بدهد.

If you need me to help you, just say the word.

اگر به من نیاز دارید به شما کمک کنید، فقط کلمه را بگویید.

OK, next phrase.

باشه، عبارت بعدی.

You want world peace?

شما صلح جهانی می خواهید؟

Sorry.

متأسفم.

No can do.

نمی

This simply means I can’t.

We say it when someone’s asked us to do something that’s impossible.

توانم. از

Notice the word order.

ترتیب کلمات استفاده کنید.

It’s strange.

عجیب است

I don’t know why we say it that way because it sounds funny.

نمی دانم چرا اینطور می گوییم چون خنده دار به نظر می رسد.

Maybe that’s why.

شاید به همین دلیل است.

Can you help me file these papers?

آیا می توانید به من کمک کنید تا این اوراق را ثبت کنم؟

Sorry, no can do.

با عرض پوزش، نمی توان انجام داد.

I’m going out to lunch with a customer.

من با یک مشتری برای ناهار بیرون می روم.

Bye!

خدا حافظ!

OK, the next phrase is very common: ‘The thing is…’

بسیار خوب، عبارت بعدی بسیار رایج است: « موضوع این است که…»

So I can’t have world peace?

پس من نمی‌توانم صلح جهانی داشته باشم؟

No.

نه.

The thing is these countries have been at war for hundreds of years.

مسئله این است که این کشورها صدها سال است که در جنگ بوده اند.

It’s useful for introducing reasons.

برای معرفی دلایل مفید است.

We say it before we explain something.

قبل از توضیح چیزی می گوییم.

I’m sorry I didn’t call you last night.

ببخشید دیشب بهت زنگ نزدم

The thing is I fell asleep I don’t really need another pair of shoes,

موضوع این است که من به خواب رفتم، من واقعاً به یک جفت کفش دیگر نیاز ندارم،

but the thing is these ones are so cute.

اما مسئله این است که این کفش‌ها خیلی بامزه هستند.

OK, here’s another handy phrase.

خوب، این یک عبارت مفید دیگر است.

Try another wish.

آرزوی دیگری را امتحان کنید.

OK then I want you to find me a nice man.

باشه پس میخوام یه مرد خوب برام پیدا کنی

That's more like it.

این بیشتر شبیه آن است.

It’s an encouraging thing to say.

گفتن این حرف دلگرم کننده ای است.

It means that something is better and more acceptable.

یعنی چیزی بهتر و قابل قبول تر است.

It’s $500.

500 دلار است.

Oh, that’s too much.

اوه، این خیلی زیاد است.

Well with our discount it’s only 300.

خوب با تخفیف ما فقط 300 است.

Oh.

اوه.

That’s more like it.

این بیشتر شبیه آن است.

So the lower price was better and more acceptable.

بنابراین قیمت کمتر بهتر و قابل قبول تر بود.

No.

نه.

No.

No.

نه.

That’s more like it.

این بیشتر شبیه آن است.

OK, I’ll work on this one.

باشه روی این یکی کار میکنم

Yeah, it’s better than the rest.

آره از بقیه بهتره

OK, let’s look at another conversation now.

خوب، اکنون به مکالمه دیگری نگاه می کنیم.

You’ll hear some good phrases for building relationships, and being supportive.

عبارات خوبی برای ایجاد روابط و حمایت خواهید شنید.

Really?

واقعا؟

Well, let’s see.

خوب بگذار ببینیم.

I’m so upset.

من خیلی ناراحتم

Uhuh.

اوه

Why?

چرا؟

I was expecting to hear from Frank Hobson.

انتظار داشتم از فرانک هابسون بشنوم.

I thought he was going to place a big order with me.

فکر می کردم او می خواهد سفارش بزرگی به من بدهد.

And he didn’t?

و او این کار را نکرد؟

No.

نه.

Oh, well cheer up.

اوه، خوش باش.

It’s not the end of the world.

این آخر دنیا نیست.

I worked so hard to make that sale.

من خیلی زحمت کشیدم تا آن فروش را انجام دهم.

I thought he was going to buy 3,000.

فکر می کردم می خواهد 3000 بخرد.

That’s a lot!

آن خیلی زیاد است!

But these things happen.

اما این اتفاقات می افتد.

And I thought I was going to be salesperson of the month.

و من فکر کردم که فروشنده ماه خواهم بود .

Ah!

آه!

I’ll tell you what.

بهت میگم چیه

How about I take you out and buy you meal tonight?

چطور می‌توانی امشب تو را بیرون ببرم و برایت غذا بخرم ؟

Really?

واقعا؟

It’ll be my treat.

این رفتار من خواهد بود.

And you can choose the restaurant.

و شما می توانید رستوران را انتخاب کنید.

Wow!

وای!

That would be really nice of you.

این واقعا از شما خوب خواهد بود.

You’re welcome.

خواهش میکنم.

Thanks very much.

خیلی ممنون.

I really appreciate it.

من واقعا قدردان آن هستم.

I’ll see you later then.

بعدا میبینمت

Yeah, see you later.

آره بعدا میبینمت

Hi Frank.

سلام فرانک

So you’re ready to submit your order?

بنابراین شما آماده هستید تا سفارش خود را ارسال کنید؟

Fantastic, just make sure you put Vicki in the box where it says salesperson, not Jay,

فوق العاده است، فقط مطمئن شوید که ویکی را در جعبه قرار داده اید که در آن نوشته شده است فروشنده، نه جی،

OK?

اوکی؟

That’s great.

عالیه.

Thanks Frank.

ممنون فرانک

I’m going to be top salesperson again!

من دوباره فروشنده برتر خواهم بود!

You’re so mean to me!

تو با من خیلی بدی!

But I said some nice things to you.

اما من چیزهای خوبی به شما گفتم.

Let’s look at some.

بیایید به برخی نگاه کنیم.

Oh cheer up!

اوه شاد باش

Cheer up is a phrasal verb and it means to become happier and not sad.

Cheer up یک فعل عبارتی است و به معنای شادتر شدن و نه غمگین شدن است.

So if someone’s feeling low, we might try to ‘cheer them up’.

بنابراین اگر کسی احساس ناراحتی می‌کند، ممکن است سعی کنیم او را شاد کنیم.

And people say ‘cheer up’ to encourage someone who’s sad.

و مردم برای تشویق کسی که غمگین است می گویند "شوق کن" .

But they also say it if someone’s being miserable and they’re fed up with them.

اما آنها همچنین می گویند اگر کسی بدبخت است و از او خسته شده اند.

That happens a lot too.

که خیلی هم اتفاق می افتد.

I’ve often thought it was a strange thing to say.

من اغلب فکر می کردم که گفتن آن چیز عجیبی است .

You can’t really order someone to be happy if they’re not.

شما نمی توانید واقعاً به کسی دستور دهید که خوشحال باشد، اگر نیست.

True.

درست است، واقعی.

OK, here’s something you can say when something bad happens.

خوب، این چیزی است که می توانید وقتی اتفاق بدی می افتد بگویید.

It’s not the end of the world.

این آخر دنیا نیست.

The idea is things aren’t as bad as you think.

ایده این است که اوضاع آنقدرها هم که فکر می کنید بد نیست .

The end of the world is the worst thing possible so it’s a reminder that it’s better than

پایان دنیا بدترین چیز ممکن است، پس یادآوری است که بهتر از

that.

آن است.

And maybe there‘s still hope.

و شاید هنوز امیدی هست

Perhaps things can change.

شاید همه چیز بتواند تغییر کند.

And here’s another sympathetic phrase.

و این یک عبارت دلسوزانه دیگر است.

These things happen.

این اتفاقات می افتد.

Sometimes it’s nobody’s fault when bad things happen.

گاهی اوقات وقتی اتفاقات بدی می افتد، هیچ کس مقصر نیست .

It’s just chance or bad luck.

این فقط شانس یا بدشانسی است.

So the idea is you shouldn’t feel bad or guilty about it.

بنابراین ایده این است که شما نباید در مورد آن احساس بد یا گناه کنید.

OK thanks.

باشه، ممنون.

Oh, I’ve just spilled some coffee.

اوه، من تازه مقداری قهوه ریختم.

Not to worry.

نگران نباشید.

These things happen.

این اتفاقات می افتد. با این حال

Be careful though because we don’t say this when there was a really bad event.

مراقب باشید زیرا ما این را زمانی که یک رویداد واقعا بد رخ داده است نمی گوییم.

Oh my.

ای وای.

What’s happened?

چه اتفاقی افتاده است؟

My grandmother’s died.

مادربزرگم فوت کرده

Ah well.

آه خوب

These things happen.

این اتفاقات می افتد.

That was NOT appropriate.

این مناسب نبود.

We’ve made another video about what to say when people are grieving.

ما یک ویدیوی دیگر در مورد اینکه وقتی مردم غصه می‌خورند چه باید بگوییم ساخته‌ایم .

I’ll put the link here.

لینکش رو اینجا میذارم

OK, back to the conversation.

خوب، به گفتگو برگردیم.

Here’s a really common phrase.

در اینجا یک عبارت واقعا رایج است.

But when do we say it?

اما چه زمانی می گوییم؟

I’ll tell you what.

بهت میگم چیه

How about I take you out for a nice meal tonight?

چطور می شود امشب شما را برای یک غذای خوب بیرون ببرم؟

We say it before we offer to do something.

قبل از اینکه پیشنهاد انجام کاری بدهیم، آن را می گوییم.

And we can drop the ‘I’ and ‘will’ and just say ‘Tell you what’.

و ما می‌توانیم «من» و «اراده» را رها کنیم و فقط بگوییم «به تو چه می‌گویم».

Tell you what, if you buy 3,000, I’ll give you a discount.

بهت بگم اگه 3000 بخری بهت تخفیف میدم.

We also say it before we make a suggestion, So where do you want to go tonight?

ما هم قبل از اینکه پیشنهادی بدهیم می گوییم، پس امشب کجا می خواهید بروید؟

Oh I’ll tell you what.

اوه بهت میگم چیه

Let’s try that new Indian restaurant.

بیایید آن رستوران هندی جدید را امتحان کنیم.

Good idea.

ایده خوبی است.

And there’s one more phrase you should know.

و یک عبارت دیگر وجود دارد که باید بدانید.

It’ll be my treat: Treats are things that are very nice and pleasant.

این برای من خواهد بود: پذیرایی ها چیزهایی هستند که بسیار خوب و دلپذیر هستند.

They’re things we give to other people because we know they’ll enjoy them.

آنها چیزهایی هستند که ما به دیگران می دهیم زیرا می دانیم که از آنها لذت خواهند برد.

Jay’s bought some tickets for us to see Hamilton.

جی چند بلیط برای دیدن همیلتون برای ما خرید .

It’s my birthday treat!

این هدیه تولد من است!

We can use this word ‘to tell someone that we’re going to pay.

می‌توانیم از این کلمه استفاده کنیم تا به کسی بگوییم که می‌خواهیم پرداخت کنیم.

What would you like to drink?

برای نوشیدن چی دوست دارید؟

A beer?

آبجو؟

No no, put your money away.

نه نه، پولت را بگذار کنار

This is my treat.

این رفتار من است.

So it’s a very practical phrase, I think.

بنابراین، به نظر من، این یک عبارت بسیار کاربردی است.

You bet!

شرط می بندی!

If you have suggestions for other colloquial phrases you’d like us to look at, tell us

اگر پیشنهادی برای عبارات محاوره ای دیگر دارید که می خواهید آنها را بررسی کنیم، در نظرات به ما بگویید

in the comments.

.

Just say the word and we’ll try to help!

فقط کلمه را بگویید و ما سعی خواهیم کرد کمک کنیم!

And I want to tell them about the bell.

و من می خواهم در مورد زنگ به آنها بگویم. به

Go for it.

دنبال آن برو.

The thing is if you subscribe to our channel, YouTube won’t always tell you when we’ve

نکته این است که اگر در کانال ما مشترک شوید، یوتیوب همیشه زمانی که

uploaded new video.

ویدیوی جدیدی را آپلود کرده‌ایم به شما اطلاع نمی‌دهد.

But if you turn on your notifications and hit the bell, they will.

اما اگر نوتیفیکیشن‌های خود را روشن کنید و زنگ را بزنید، این کار انجام می‌شود.

And if you’ve enjoyed this video, please shared it with a friend.

و اگر از این ویدیو لذت بردید، لطفا آن را با یکی از دوستانتان به اشتراک بگذارید.

Thanks a lot everyone.

با تشکر فراوان از همه

Bye-bye.

خداحافظ.

Bye.

خدا حافظ.