How I Learn 1000s New WORDS in English Watching MOVIES and SERIES

Today we're talking all about TV series. I was  just actually thinking about this yesterday. I'm  

امروز ما در مورد سریال های تلویزیونی صحبت می کنیم. من فقط دیروز داشتم به این موضوع فکر می کردم. من در حال تماشای

rewatching Dragon Ball Z in Catalan - Bola de Drac  Z, but sometimes there's like really nice lines  

مجدد Dragon Ball Z به زبان کاتالانی هستم - Bola de Drac Z، اما گاهی اوقات مانند خطوط بسیار زیبا

in it, and I like to repeat it and, and kinda  like play around with it. Like, uh, there's one,  

در آن وجود دارد، و من دوست دارم آن را تکرار کنم، و به نوعی مانند بازی کردن با آن. مثلاً یکی وجود دارد،

for example, now it's in the, the part with, with  Boo. So he says like, <speaking Catalan>. And so  

برای مثال، اکنون در قسمت، با، با Boo است. بنابراین او می‌گوید، <زبان کاتالانی>. و بنابراین

it's like really nice to repeat some of these  epic lines from Dragon Ball. So I thought that,  

خیلی خوب است که برخی از این خطوط حماسی از Dragon Ball را تکرار کنیم. بنابراین فکر کردم،

you know, it's perfect that today we're  doing a podcast talking all about you're  

می‌دانید، خیلی خوب است که امروز داریم یک پادکست می‌سازیم که در آن همه چیز در مورد شما صحبت می‌کند

really like the master, I think of,  uh, referring to lines that you still  

واقعاً شبیه استاد هستید، فکر می‌کنم، اوه، به خطوطی اشاره می‌کنم که هنوز

remember from when, back in the day when you  were maybe more of an intermediate learner,  

از چه زمانی به یاد می‌آورید، در آن روز که شاید شما بیشتر یک یادگیرنده متوسط ​​بودید،

right? With different series, Two and a Half  Men, for example. So, uh, I'm really excited  

درست است؟ برای مثال، با سریال‌های مختلف، Two and a Half Men. بنابراین، اوه، من امروز بسیار هیجان‌زده هستم که

today to be able to pick your brain and  learn some of your, some of your secrets. 

بتوانم مغز شما را انتخاب کنم و برخی از اسرار شما را یاد بگیرم.

Nice expression, by the way. What does  that mean to pick someone's brain? 

اتفاقاً بیان خوبی است. انتخاب مغز یک نفر به چه معناست؟

To pick someone's brain, it means you want to talk  to them and learn the knowledge that they have.  

برای انتخاب مغز یک نفر، به این معنی است که می خواهید با او صحبت کنید و دانشی را که دارد یاد بگیرید.

So, anytime, I guess any, someone that has more of  a, more knowledge and a skill that you don't have,  

بنابراین، هر زمان، حدس می‌زنم هر زمانی، کسی که دانش و مهارت بیشتری دارد که شما آن را ندارید، می‌دانید

you know, maybe you have a friend who is really in  shape, like they're really strong and you want to  

، شاید دوستی دارید که واقعاً خوش فرم است، مثل اینکه واقعاً قوی است و می‌خواهید تا

pick their brain about what are the things  that they, what kind of diet do they have,  

مغزشان را در مورد اینکه چه چیزهایی دارند، چه نوع رژیم غذایی دارند،

what are the different routines that they  do at the gym and so on. And of course,  

روال‌های متفاوتی که در باشگاه انجام می‌دهند و غیره انتخاب کنند. و البته،

Thiago being an incredible English learner, no one  better to pick their brain on how, how, how did  

تیاگو که یک زبان‌آموز فوق‌العاده انگلیسی است، هیچ‌کس بهتر نیست مغزش را انتخاب کند که چگونه، چگونه، چگونه این کار را

you do it? And we've done a few of these lessons,  right? Uh, people should definitely check out the,  

انجام دادید؟ و ما تعدادی از این درس‌ها را انجام داده‌ایم، درست است؟ اوه، مردم باید حتماً،   در

actually the first lesson that you ever did  on the RealLife English YouTube channel, where  

واقع اولین درسی را که در کانال YouTube انگلیسی RealLife انجام دادید، بررسی کنند، جایی که

you talked about your whole journey. But today  we're kind of zooming in because we had a lot of  

درباره کل سفر خود صحبت کردید. اما امروز به نوعی بزرگ‌نمایی می‌کنیم، زیرا

requests of people asking, you know, you used TV  series, right, to learn English. So people were  

درخواست‌های زیادی از مردم داشتیم که می‌پرسیدند، درست است، شما از سریال‌های تلویزیونی برای یادگیری انگلیسی استفاده کردید. بنابراین مردم می‌پرسیدند

asking - Thiago, how did you do that? I thought  though, even before we get into talking about the  

- تیاگو، چطور این کار را انجام دادی؟ با این حال، فکر کردم، حتی قبل از اینکه بخواهیم در مورد

specific method, maybe you could just share a bit  about what was the, the mindset that helped you to  

روش خاص صحبت کنیم، شاید بتوانید کمی درباره طرز فکری که به شما کمک کرد تا در

be successful doing this. Because I think a lot of  where a lot of learners tend to sort of fall down  

انجام این کار موفق باشید، صحبت کنید. زیرا من فکر می کنم بسیاری از مواردی که بسیاری از یادگیرندگان تمایل دارند به نوعی زمین بخورند، در جایی که

where they tend to, uh, fail is because they're  just getting frustrated with themselves. You know,  

تمایل دارند شکست بخورند، به این دلیل است که آنها فقط از خودشان ناامید می شوند. می‌دانید،

they're watching a TV series, maybe they try  to take off the subtitles, they, they get  

آنها در حال تماشای یک سریال تلویزیونی هستند، شاید سعی می‌کنند زیرنویس‌ها را حذف کنند،

completely lost, and so they just give up. And  that obviously isn't what happened to you, right? 

کاملاً گم می‌شوند و بنابراین فقط تسلیم می‌شوند. و واضح است که این چیزی نیست که برای شما اتفاق افتاده است، درست است؟

When it comes to using movies and TV series to  improve my English, I always had the mindset of,  

وقتی نوبت به استفاده از فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی برای بهبود زبان انگلیسی‌ام می‌رسد، من همیشه به جای کمیت، به

uh, consistency and quality rather than  quantity. Meaning that I would focus on  

ثبات و کیفیت فکر می‌کردم . به این معنی که روی

just watching sometimes a 20 minute episode  of a sitcom or even a 5 or 10 minute clip. Uh,  

فقط تماشای یک قسمت 20 دقیقه‌ای از یک کمدی کمدی یا حتی یک کلیپ 5 یا 10 دقیقه‌ای تمرکز می‌کنم. اوه،

so it was small bits, but I did that frequently.  Uh, I tried to do it daily back then,  

پس قسمت های کوچکی بود، اما من اغلب این کار را انجام می دادم. اوه، در آن زمان سعی می‌کردم هر روز این کار را انجام دهم،

and also the mindset was every time I sat down to  deliberately work with a movie or TV show clip,  

و همچنین طرز فکر این بود که هر بار که می‌نشستم عمداً با یک کلیپ فیلم یا برنامه تلویزیونی کار کنم،

my mindset was, I gotta learn, I gotta extract  at least one thing from this. I gotta learn one  

طرز فکر من این بود که باید یاد بگیرم، حداقل یک چیز را باید از آن استخراج کنم. حداقل باید یک

thing, at least, you know, a new word or a  new way, or how to pronounce something that  

چیز یاد بگیرم، یک کلمه جدید یا یک روش جدید، یا چگونه چیزی را تلفظ کنم که

I didn't know how to pronounce before, or a  new way of saying something in this or that  

قبلاً نمی دانستم چگونه آن را تلفظ کنم، یا یک روش جدید برای گفتن چیزی در این یا آن

situation. I gotta extract something. So that  was my mindset, always extracting at least one  

موقعیت. من باید چیزی استخراج کنم بنابراین این طرز فکر من بود و همیشه حداقل یک

thing from that clip that I was working with. And,  being realistic, that's why it's important for you  

چیز را از آن کلیپی که با آن کار می کردم استخراج می کردم. و، واقع‌بین بودن، به همین دلیل است که برای شما مهم است که

to be consistent, because it's better for you to  do it every day and just focus on one thing that  

پایدار باشید، زیرا بهتر است این کار را هر روز انجام دهید و فقط روی چیزی که

you learn per day than maybe trying to memorize  10 words, uh, in one sitting, or 20 words in  

روزانه یاد می‌گیرید تمرکز کنید تا اینکه سعی کنید 10 کلمه را در یک جلسه حفظ کنید. یا 20 کلمه در

onesitting. That's not realistic. And you, you're  just setting yourself up for disappointment. Yeah. 

یک نشستن. این واقع بینانه نیست. و شما، فقط خودتان را برای ناامیدی آماده می‌کنید. آره

Yeah. You said an interesting word there. You,  your goal was to extract at least one new thing,  

آره اونجا حرف جالبی زدی شما، هدف شما استخراج حداقل یک چیز جدید،

one new piece of information. What  does it mean to extract something? 

یک اطلاعات جدید بود. استخراج چیزی به چه معناست؟

To get out from,to, yeah. It's like a takeaway,  I like to call it too. Uh, you watch something  

برای خروج از، به، آره. مثل غذای آماده است، من هم دوست دارم آن را صدا کنم. اوه، شما چیزی را تماشا می‌کنید

and then you go, what is the takeaway from  this? What do I take with me in my life,  

و سپس می‌روید، چه چیزی برای شما مفید است ؟ چه چیزی را در زندگی ام با خود می برم،

in my English? What do I take? Yeah. What  do I, uh, extract or get from, you know? 

به زبان انگلیسی؟ چی بگیرم؟ آره من، اوه، از چه چیزی استخراج یا دریافت کنم، می دانید؟

Exactly. Well, we have a lot of takeaways for  listeners today, and, uh, I love what you were  

دقیقا. خوب، ما امروز پیشنهادهای زیادی برای شنوندگان داریم، و، اوه، من عاشق چیزی هستم که می‌گفتید

saying just about setting the bar really low  for yourself. That's something we've talked  

فقط در مورد پایین آوردن سطح برای خودتان. این چیزی است که

about a lot before, right, is not trying to be  like, oh, I need to learn 10 new words from this  

قبلاً درباره آن زیاد صحبت کرده‌ایم، درست است، این چیزی است که سعی نمی‌کنیم اینطور باشیم، اوه، من باید 10 کلمه جدید از این

series I'm watching. It's like, lower the bar,  you know, at first, like, learn one new word,  

سریالی که دارم تماشا می‌کنم یاد بگیرم. مثل این است که نوار را پایین بیاورید، می‌دانید، در ابتدا، می‌خواهید یک کلمه جدید،

two new words, or just focus on learning an  interesting way that they pronounce something,  

دو کلمه جدید یاد بگیرید، یا فقط روی یادگیری به روشی جالب تمرکز کنید که آنها چیزی را تلفظ می‌کنند،

some connected speech, or something along those  lines. And the other reason we're talking about  

چند گفتار متصل یا چیزی در آن خط. و دلیل دیگری که درباره

series too is because as you said, it's something  that you could do every day. It's fun, natural,  

سریال‌ها صحبت می‌کنیم این است که همانطور که گفتید، این کاری است که می‌توانید هر روز انجام دهید. این سرگرم کننده، طبیعی،

convenient, as we say in the RealLife  Way, our method for learning English,  

راحت است، همانطور که در RealLife Way می گوییم، روش ما برای یادگیری زبان انگلیسی،   این

it's something that's fun, natural, convenient,  and that you can do every single day. So if you're  

چیزی است که سرگرم کننده، طبیعی، راحت است و می توانید هر روز انجام دهید. بنابراین، اگر

able to find things like this, things that you're  really passionate about, it just makes the journey  

بتوانید مواردی از این قبیل، چیزهایی که واقعاً به آنها علاقه دارید، بیابید، این سفر را

so much easier than if your, if your goal is to  study out of a book, out of a grammar book, maybe  

بسیار آسان‌تر می‌کند تا اگر هدفتان مطالعه بدون کتاب یا کتاب دستور زبان باشد، شاید

if you really love grammar, then that's, that  can work great for you. But for a lot of people,  

اگر واقعاً گرامر را دوست دارید، این می تواند برای شما عالی باشد. اما برای بسیاری از مردم،

that's the first thing they go to, right?  Because it's, it's what they did back in school,  

این اولین چیزی است که به سراغ آن می روند، درست است؟ چون این همان کاری است که در مدرسه انجام می‌دادند،

and they might fall down because it doesn't  have for them that aspect of being fun, natural,  

و ممکن است زمین بخورند زیرا این جنبه سرگرمی، طبیعی،

and convenient. So I'm really curious to hear  about the actual steps of this method. But first,  

و راحت بودن برای آنها ندارد. بنابراین من واقعاً کنجکاو هستم که درباره مراحل واقعی این روش بشنوم. اما ابتدا،   می‌خواستم به

I wanted to let learners know that if they're  looking for a way to make their English more fun,  

زبان‌آموزان بفهمانم که اگر به دنبال راهی برای سرگرم‌کننده‌تر، طبیعی‌تر و راحت‌تر کردن زبان انگلیسی خود هستند

natural, and convenient, you should definitely  check out the RealLife English app, because,  

، حتماً باید برنامه RealLife English را بررسی کنید، زیرا،   می‌دانید

you know, with this podcast, uh, you can listen to  the full episodes with a interactive transcript,  

، با این پادکست، اوه ، می‌توانید قسمت‌های کامل را با یک متن تعاملی گوش دهید،

and we pick out, you know, the most difficult  vocabulary for you. We use vocabulary memorization  

و ما سخت‌ترین واژگان را برای شما انتخاب می‌کنیم. ما از نرم‌افزار حفظ واژگان استفاده می‌کنیم

software that you can, you know, use every  single day so that you never forget the new  

که می‌توانید هر روز از آن استفاده کنید تا هرگز

words that you're learning. And it really makes  the things you can extract outta those podcasts,  

کلمات جدیدی را که یاد می‌گیرید فراموش نکنید. و واقعاً چیزهایی را که می‌توانید از آن پادکست‌ها استخراج کنید، می‌سازد،   می‌توانید خیلی

you can extract so much more, get so many more  takeaways than you are by just watching the video  

بیشتر را استخراج کنید، فقط با تماشای ویدیو

or just listening on a normal podcast player.  So highly recommend you check that out. We'll  

یا فقط گوش دادن به پخش‌کننده‌ی پادکست معمولی، چیزهای بیشتری از خودتان دریافت کنید. بنابراین به شدت توصیه می کنیم آن را بررسی کنید. ما

link it in the description of the podcast  episode or in the description on YouTube.  

آن را در توضیح قسمت پادکست یا در توضیحات YouTube پیوند خواهیم داد.

And so let's go for it, Thiago. Let us, let us,  (Alright) let us in on your big secrets about. 

و پس بیایید دنبالش برویم، تیاگو. اجازه دهید، اجازه دهید، (بسیار خوب) اسرار بزرگ شما را در مورد آن با ما در میان بگذارید.

So, yeah. Uh, this is my personal method for  working with movies and TV series, and while it is  

پس آره. اوه، این روش شخصی من برای کار با فیلم‌ها و سریال‌های تلویزیونی است، و اگرچه

simple, I found it quite effective. It's a series  of steps and, uh, let me introduce step one.  

ساده است، اما آن را کاملاً مؤثر یافتم. این یک سری مراحل است و اجازه دهید مرحله یک را معرفی کنم.

First of all, I have an idea already of what the  context is, what the situation is about. And you  

اول از همه، من از قبل ایده ای دارم که زمینه چیست، وضعیت در مورد چیست. و شما

can do that in one line, just a one-line sentence  to tell yourself what that clip is about. Just to  

می‌توانید این کار را در یک خط انجام دهید، فقط یک جمله یک خطی برای اینکه به خودتان بگویید آن کلیپ درباره چیست. فقط برای

give an example. You start watching it, and then  you, you tell yourself, or you realize that, okay,  

مثال زدن. شما شروع به تماشای آن می‌کنید و سپس به خودتان می‌گویید، یا متوجه می‌شوید، خوب،

in this clip, a lawyer is defending three  young people who did something wrong.  

در این کلیپ، یک وکیل از سه جوان دفاع می‌کند که کار اشتباهی انجام داده‌اند.

You see, it's a one-line sentence that describes  the situation that contextualizes, it already,  

ببینید، این یک جمله یک خطی است که موقعیتی را توصیف می‌کند که زمینه‌سازی می‌کند، از قبل،

sets the scene. Or in this clip, uh,  there are six friends at their coffee  

صحنه را تنظیم می‌کند. یا در این کلیپ، شش دوست در کافی

shop talking about their job. You know. I wonder what series that could be. 

شاپشان هستند که درباره شغلشان صحبت می کنند. میدونی. من تعجب می کنم که چه سریالی می تواند باشد.

What could that be? So, yeah, that's important  to do. So you can do that as you watch the  

آن چه می تواند باشد؟ بنابراین، بله، انجام آن مهم است . بنابراین می‌توانید با تماشای کلیپ این کار را انجام دهید

clip. Yeah. For me, nowadays it's, it kind of  happens even intuitively. I don't even think  

. آره برای من، امروزه چنین است، به نوعی حتی به صورت شهودی اتفاق می افتد. من حتی

about it anymore, but I kind of, I know what  the situation is, but if you are new at this,  

دیگر به آن فکر نمی‌کنم، اما به نوعی، می‌دانم که وضعیت چگونه است، اما اگر در این زمینه تازه کار هستید،

maybe you can even watch the clip first, you  know, uh, 15 or 30-second clip, and then stop,  

شاید بتوانید ابتدا کلیپ را تماشا کنید، می‌دانید، اوه، کلیپ 15 یا 30 ثانیه‌ای ، و سپس توقف کنید،

and then tell yourself, okay, what is the one  liner here? What is this about? Yeah. Why is  

و سپس به خود بگویید، خوب، یک لاینر اینجا چیست؟ این در مورد چیست؟ آره چرا

that important? Because it's important that you  understand the situation first from the get-go,  

این مهم است؟ زیرا مهم است که از همان ابتدا موقعیت را درک کنید،

because if you don't, you tend to panic more.  I, I find that learners sometimes, they,  

زیرا اگر این کار را نکنید، بیشتر دچار وحشت می شوید. من متوجه می شوم که گاهی اوقات فراگیران، آنها

they tend to focus right away on the language that  is actually being shown to them in the subtitles,  

تمایل دارند فوراً روی زبانی که در زیرنویس به آنها نشان داده می شود،

on the words. And the minute they see something  that they don't, they don't understand,  

روی کلمات تمرکز کنند. و لحظه ای که چیزی را می بینند که نمی بینند، نمی فهمند،

they start panicking and then, oh my  God, no, I don't understand anything. Uh,  

شروع به وحشت می کنند و بعد، خدای من، نه، من چیزی نمی فهمم. اوه،

this is not for me. So first you wanna watch  the scene from above, as I like to call it,  

این برای من نیست. بنابراین ابتدا می خواهید صحنه را از بالا تماشا کنید، همانطور که من دوست دارم آن را بنامم،

like, uh, you are looking at a forest to see  the big picture first. Okay, what is this about? 

مانند، اوه، شما به یک جنگل نگاه می کنید تا ابتدا تصویر بزرگ را ببینید. خوب، این در مورد چیست؟

I think that makes perfect sense. And even, it  might not always be that it's really obvious,  

من فکر می کنم که کاملا منطقی است. و حتی، ممکن است همیشه اینطور نباشد که واقعاً واضح باشد،

like in a courtroom or even in a coffee shop or  something, but there's a lot of other cues too  

مانند در یک دادگاه یا حتی در یک کافی‌شاپ یا هر چیز دیگری، اما بسیاری از نشانه‌های دیگر نیز وجود دارد

that you can look for to try to get that context.  Like maybe if you watch it first, it's really fast  

که می‌توانید برای یافتن آن زمینه به دنبال آن باشید. مثلاً اگر ابتدا آن را تماشا کنید، واقعاً سریع است

and you couldn't pick up any, anything at all,  let's say. But there's a lot of environmental  

و اصلاً نمی‌توانید چیزی را بردارید، مثلاً. اما نشانه‌های زیست محیطی زیادی وجود دارد

cues. So you can pay attention to the, the  characters in the scene's faces. You know,  

. بنابراین می‌توانید به شخصیت‌های چهره‌های صحنه توجه کنید. می دانید،

are they, are they angry? Are they happy?  Are they excited? Are they sad? You know,  

آیا آنها عصبانی هستند؟ آیا آنها خوشحال هستند؟ آیا آنها هیجان زده هستند؟ آیا آنها غمگین هستند؟ می‌دانی،

what's kind of going on there? Or you could look  around the environment, the surroundings and  

آنجا چه اتفاقی می‌افتد؟ یا می‌توانید به اطراف، محیط اطراف و

stuff. Like where are they? Are they in a big  city? Are they in a small town? Are they in a  

موارد دیگر نگاه کنید. مثلا کجا هستند؟ آیا آنها در یک شهر بزرگ هستند؟ آیا آنها در یک شهر کوچک هستند؟ آیا آنها در

farm? Are they up in space? And so on. And I think  all these little things can help you to already  

مزرعه هستند؟ آیا آنها در فضا هستند؟ و غیره. و من فکر می‌کنم که همه این چیزهای کوچک می‌توانند به شما کمک کنند تا

gather a lot of information that even just taking,  it's probably like a 2-second thing. You can even  

اطلاعات زیادی را جمع‌آوری کنید که حتی به سادگی می‌توانید آن را انجام دهید، احتمالاً مانند یک چیز ۲ ثانیه‌ای است. حتی می‌توانید

once you get used to doing it, right, it could  even just take a couple seconds, and then you're  

وقتی به انجام آن عادت کردید، درست است، حتی ممکن است فقط چند ثانیه طول بکشد، و بعد از آن

already a lot more prepared to, you've got the  context, so then you can understand the details  

خیلی بیشتر آماده شده‌اید، زمینه را دارید، بنابراین می‌توانید جزئیات را

a lot better when you actually get into trying to  better understand the language that's being used  

بسیار درک کنید. وقتی واقعاً سعی کنید زبانی را که در آنجا استفاده می‌شود بهتر درک کنید، بهتر است

there. So how about step two? Let's keep it going. Oh yeah, let's keep it going. So step two, for me,  

. پس مرحله دو چطور؟ بیایید آن را ادامه دهیم. اوه بله، بیایید ادامه دهیم. بنابراین مرحله دوم، برای من،   در

would be actually learning the pronunciation  first, focusing, focusing on the sounds first.  

واقع یادگیری تلفظ ابتدا، تمرکز، تمرکز بر صداها در ابتدا خواهد بود.

It's important that when you watch a short clip,  you deliberately select maybe some words that you  

مهم است که هنگام تماشای یک کلیپ کوتاه، عمداً کلماتی را انتخاب کنید که

wanna focus on, or even some sentences that  you wanna focus on. It could be words that  

می‌خواهید روی آنها تمرکز کنید، یا حتی جملاتی را که می‌خواهید روی آنها تمرکز کنید. ممکن است کلماتی باشند که

you don't know, and you're gonna have to check  the meaning later. Or it could be things that  

شما نمی دانید، و بعداً باید معنی آن را بررسی کنید. یا ممکن است چیزهایی باشد که

you know already, but you just wanna practice.  Let's say you see a nice phrase and you wanna  

قبلاً می‌دانید، اما فقط می‌خواهید تمرین کنید. فرض کنید یک عبارت زیبا می‌بینید و می‌خواهید

focus on that phrase, at, on that sentence, focus  on the sound first. So play back a little bit, you  

روی آن عبارت تمرکز کنید، روی آن جمله، ابتدا روی صدا تمرکز کنید. بنابراین، کمی پخش کنید، می

know, uh, listen, repeat, play that line a couple  times, repeat with the, with the series, or with  

دانید، اوه، گوش کنید، تکرار کنید، آن خط را چند بار پخش کنید، با سریال، یا با

the movie, with the clip, because you know, it's  important that you get your mouth around it first.  

فیلم، با کلیپ تکرار کنید، زیرا می دانید، مهم است که ابتدا دهان دور آن

Yeah. Because it's one thing for you to read the  sentence to yourself, you know, like silently in  

آره چون این یک چیز است که شما این جمله را برای خودتان بخوانید، می‌دانید، مثل سکوت در

your mind. It's another thing when you actually  have to speak it out loud, you know? So get your  

ذهنتان. وقتی واقعاً باید آن را با صدای بلند صحبت کنید چیز دیگری است، می دانید؟ بنابراین

mouth around the word or the phrase first,  physically practice articulating those sounds  

ابتدا دهان خود را دور کلمه یا عبارت بچرخانید، به طور فیزیکی تمرین کنید که آن صداها را بیان کنید

and making those sounds with your face, with your  mouth to know how it feels also. How does it feel  

و آن صداها را با صورت خود بسازید و با دهان خود نیز احساس کنید.

when I repeat, repeat it like that, and trying to  copy the way you hear it. Imagine you are watching  

وقتی تکرار می‌کنم، همین‌طور تکرار می‌کنم و سعی می‌کنم به روشی که می‌شنوید کپی کنم، چه حسی دارد. تصور کنید در حال تماشای

a clip and you see the question, What is going  on here? What is going on here? But you realize  

یک کلیپ هستید و این سوال را می بینید که اینجا چه خبر است ؟ اینجا چه خبر است؟ اما متوجه می‌شوید

that the actor is frustrated and he goes, What is  going on here? Imitate that. Not just the sound,  

که بازیگر ناامید است و می‌گوید، اینجا چه خبر است ؟ از آن تقلید کنید. نه فقط صدا،

but the feeling. You know, imagine you are  the actor - What is going on here? You know.  

بلکه احساس. می دانید، تصور کنید که شما بازیگر هستید - اینجا چه خبر است؟ میدونی.

So get your mouth around it first, the feel of,  uh, the word or the phrase you're focusing on. 

بنابراین ابتدا دهان خود را دور بزنید، احساس کلمه یا عبارتی را که روی آن تمرکز کرده اید.

And even if it's really difficult for you, like  there's, maybe there's a lot of th's in there,  

و حتی اگر واقعاً برای شما سخت باشد، مثلاً ، شاید تعداد زیادی th در آنجا وجود داشته باشد،

or a lot of schwa sounds or, you know, choose your  flavor of, uh, pronunciation in English. That's  

یا تعداد زیادی صداهای schwa یا، می دانید، طعم تلفظ خود را به انگلیسی انتخاب کنید. این

hard for you because it doesn't exist in your  native language. There's a lot of those who you,  

برای شما سخت است زیرا در زبان مادری شما وجود ندارد . بسیاری از کسانی هستند که شما،

you even have trouble articulating them. You could  even start out by humming it, for example. So,  

حتی در بیان آنها مشکل دارید. برای مثال، حتی می‌توانید با زمزمه کردن آن شروع کنید. بنابراین،

uh, Thiago gave the example, right, of "What is  going on here?" You could just try humming that,  

اوه، تیاگو درست مثال « اینجا چه خبر است؟» را زد. شما فقط می توانید آن را زمزمه کنید،

like, hmm. Like really capturing that music of the  language, because how exactly you might articulate  

مانند، هوم. واقعاً دوست دارید آن موسیقی زبان را به تصویر بکشید ، زیرا دقیقاً چگونه می‌توانید

that same phrase in your native language, in  a frustrated way, the, the emphasis might fall  

همان عبارت را در زبان مادری خود بیان کنید، به روشی ناامیدکننده، ممکن است تأکید

on different parts of the phrase, right? So if  you can even just start listening when you're  

روی قسمت‌های مختلف عبارت باشد، درست است؟ بنابراین، اگر حتی زمانی که در حال

listening to a podcast or you're watching a TV  series just kind of humming along with that,  

گوش دادن به پادکست هستید یا در حال تماشای یک سریال تلویزیونی هستید، حتی می‌توانید شروع به گوش دادن کنید که به نوعی زمزمه می‌کند و

kind of capturing the musicality of it, you're  going to tune your ear to how those sounds are  

موسیقی آن را به تصویر می‌کشد، می‌توانید گوش خود را با چگونگی تنظیم کنید. آن صداها

produced in English. And even that's going to help  a lot, even before getting into the technicalities  

به زبان انگلیسی تولید می‌شوند. و حتی این کمک زیادی می‌کند، حتی قبل از ورود به جنبه‌های فنی

of the pronunciation of individual sounds. So  that's something I recommend that, uh, people  

تلفظ صداهای فردی. بنابراین این چیزی است که من توصیه می‌کنم، آه، مردم

give a go. And I also really liked what you were  saying because, uh, it just reminded me of this  

دست به کار شوند. و همچنین از آنچه شما می‌گویید خیلی خوشم آمد، زیرا، اوه، من را به یاد این

clip I just saw of Ana de Armas who's from, she's  a, uh, Oscar nominated actress from Cuba. And she  

کلیپی انداخت که همین الان آنا د آرماس را دیدم که اهل کوبا است، او یک بازیگر نامزد اسکار از کوبا است. و او در

was talking about, it was, it was on Saturday  Night Live, and she's talking about basically  

مورد آن صحبت می‌کرد، این در شنبه شب زنده بود، و او اساساً درباره

how she got into acting. She, she was living in  the States. She said she actually learned English  

نحوه ورودش به بازیگری صحبت می‌کرد. او، او در ایالات متحده زندگی می کرد. او گفت که در واقع انگلیسی را

with Friends, which I thought was, was amazing. I was born in Cuba, came to America when I was,  

با دوستانش آموخته است، که به نظر من فوق العاده بود. من در کوبا به دنیا آمدم، وقتی که بودم به آمریکا آمدم،

when I was 26, and I learned  English the way everyone who  

در ۲۶ سالگی به آمریکا آمدم، و انگلیسی را مانند همه کسانی که

comes to this country does - by watching Friends. And she was taking some classes about acting in  

به این کشور می‌آیند، با تماشای Friends یاد گرفتم. و او در حال گذراندن کلاس های بازیگری در

the United States. And they're practicing lines,  and one of the lines she had to say that she'd  

ایالات متحده بود. و آنها در حال تمرین خط‌ها هستند، و یکی از جمله‌هایی که او باید بگوید که

never heard before is, I beg your pardon. And so  she said that what got her into trouble is she was  

قبلاً هرگز نشنیده بود، این بود که ببخشید. و بنابراین، او گفت که چیزی که او را به دردسر انداخت این است که

looking at the individual words in that phrase,  and she's like, oh, okay, so it's something I'm  

به تک تک کلمات آن عبارت نگاه می‌کرد، و مثل این است، اوه، باشه، پس این چیزی است که من

begging for something, I'm begging for pardon.  Like, literally, can you please, please, please,  

برای چیزی التماس می‌کنم، التماس عفو می‌کنم. مانند، به معنای واقعی کلمه، می توانید لطفا، لطفا، لطفا،

please. But it doesn't, it doesn't mean that as  a phrase, right? So she went into at the scene,  

لطفا. اما اینطور نیست، به این معنی نیست که به عنوان یک عبارت، درست است؟ بنابراین او وارد صحنه شد،

she's like, I beg your pardon. Which  wasn't at all how it's supposed to be said. 

او مثل این است که از شما عذرخواهی می کنم. که اصلاً آنطور که قرار بود گفته شود، نبود.

And there was this line, I beg your pardon,  but I had never seen or heard that phrase,  

و این جمله وجود داشت، من متاسفم، اما من هرگز آن عبارت را ندیده بودم یا نشنیده بودم،

so I thought this character was literally begging.  So when I did the line, I said, I beg your  

بنابراین فکر کردم این شخصیت به معنای واقعی کلمه التماس می کند. بنابراین وقتی خط را انجام دادم، گفتم، از شما

pardon. Give it to me. So, uh, it's kinda like sometimes paying attention  

ببخشید. به من بده بنابراین، اوه، گاهی اوقات توجه کردن

to the individual words can get you into trouble,  right? You'll understand the wrong thing. And in  

به تک تک کلمات ممکن است شما را به دردسر بیاندازد، درست است؟ اشتباه متوجه میشی و در

case people don't know, I beg your pardon, just  means that you didn't understand something. So it  

موردی که مردم نمی‌دانند، عذرخواهی می‌کنم، فقط به این معنی است که شما چیزی را متوجه نشدید. بنابراین

should just be said like - I beg your pardon? Uh huh. With that tone of question, right?  

باید فقط به این صورت گفته شود - عذرخواهی می کنم؟ آهان. با آن لحن سوال، درست است؟

Like, Mm, (Exactly) could you say that again? Exactly. Yeah. Yeah, yeah. So you can,  

مثلاً، مام، (دقیقا) می‌توانی دوباره این را بگوئی؟ دقیقا. آره آره آره. بنابراین می‌توانید،   می‌توانید

you can see, I mean, just like saying that in two  different ways. It gives like a very different  

ببینید، منظورم این است، درست مانند گفتن آن به دو روش مختلف. معنایی بسیار متفاوت

sort of, a very different sort of meaning to  it. All right. How about step number three? 

، نوع بسیار متفاوتی به آن می‌دهد. خیلی خوب. مرحله شماره سه چطور؟

The third step would actually be the vocabulary.  So that's the part when you actually focus on the  

مرحله سوم در واقع واژگان خواهد بود. بنابراین این قسمتی است که در واقع روی کلماتی تمرکز می‌کنید که

words you wanna learn from that clip. So if you  don't know a word, you know, you can take notes  

می‌خواهید از آن کلیپ یاد بگیرید. بنابراین، اگر کلمه‌ای را نمی‌دانید، می‌دانید، می‌توانید یادداشت برداری کنید

and you can choose, you can choose to look up  the meaning right away. As you are watching it,  

و می‌توانید انتخاب کنید، می‌توانید فوراً معنی را جستجو کنید. همانطور که در حال تماشای آن هستید،

you stop to check it, or you can maybe just  take notes to check it later. Yeah. In my case,  

برای بررسی آن متوقف می‌شوید، یا شاید بتوانید فقط یادداشت برداری کنید تا بعداً آن را بررسی کنید. آره در مورد من،

I, I preferred to do it while I was watching  because it was a study time for me, you know,  

من، ترجیح دادم این کار را در حین تماشا انجام دهم، زیرا برای من زمان مطالعه بود، می‌دانید،

it was study time, so I was doing that already.  Yeah. But maybe you are watching something not  

زمان مطالعه بود، بنابراین قبلاً این کار را انجام می‌دادم. آره اما شاید شما در حال تماشای چیزی هستید که

for studying, per se. You are just having fun,  and then you see a nice word that you find  

به خودی خود برای مطالعه نیست. شما فقط در حال لذت بردن هستید، و سپس کلمه خوبی را می بینید که به نظر شما

interesting. You don't have to stop to check then,  just take notes and then you can check it later.  

جالب است. برای بررسی لازم نیست توقف کنید، فقط یادداشت بردارید و بعداً می توانید آن را بررسی کنید.

But if you are applying this method, now that  we are explaining with the intent of studying,  

اما اگر از این روش استفاده می‌کنید، اکنون که ما با قصد مطالعه توضیح می‌دهیم،

I would recommend actually, you know, looking  up the word then. Yeah. Um, because no,  

توصیه می‌کنم در واقع، می‌دانید، در آن زمان کلمه را جستجو کنید. آره اوم، چون نه،

you are studying with it, with the clip. Uh, and  I would say also just focus on checking the words  

شما در حال مطالعه با آن، با کلیپ هستید. اوه، و من می‌توانم بگویم که فقط روی بررسی کلماتی تمرکز کنید

that catch your attention the most. Don't  obsess over understanding every single word  

که بیشتر توجه شما را جلب می‌کنند. برای درک تک تک کلمات

of the scene. Yeah. Otherwise, it's just too  overwhelming for you. So focus on the ones  

صحنه وسواس نداشته باشید. آره در غیر این صورت، برای شما خیلی زیاد است. پس روی مواردی تمرکز کنید

that you like, that you find interesting.  Maybe two or three here, and that's enough. 

که دوست دارید و برایتان جالب است. شاید دو سه تا اینجا، و بس است.

Yeah, I would, I would have to take the other side  there though. I, at least for myself, I prefer  

بله، می‌خواهم، اما باید طرف دیگر را آنجا بگیرم. من، حداقل برای خودم، ترجیح می‌دهم

when I'm watching something, it, it, obviously,  it depends to what level you have in the language,  

وقتی چیزی را تماشا می‌کنم، آن را، واضح است، بستگی به سطح زبان شما دارد،

but I prefer when I'm watching something to watch  it and to, to enjoy it. But to have, you know,  

اما ترجیح می‌دهم وقتی چیزی را تماشا می‌کنم، آن را تماشا کنم و از آن لذت ببرم. آی تی. اما می‌دانید،

maybe a, a notepad on my phone or piece of paper  handy for people who prefer old fashioned and note  

شاید یک دفترچه یادداشت روی تلفنم یا یک تکه کاغذ برای افرادی که مد قدیمی را ترجیح می‌دهند و

down the words and then have a separate study  time where I, you know, look up these words,  

کلمات را یادداشت می‌کنند و سپس زمان مطالعه جداگانه‌ای دارند که من، می‌دانید، این کلمات را جستجو کنم،

I learn the definitions of them, and then I would  put them in a spaced repetition software, which is  

مفید باشد. تعاریف آنها را یاد بگیرید، و سپس آنها را در یک نرم افزار تکرار فاصله قرار می دهم، که

one of the things we have on the RealLife app.  But if you're not using that, then you can use  

یکی از چیزهایی است که ما در برنامه RealLife داریم. اما اگر از آن استفاده نمی‌کنید، می‌توانید از

a tool like Anki - was one I used to use. Or if  you're on iPhone, the, for some reason Anki app is  

ابزاری مانند Anki استفاده کنید - ابزاری که قبلاً استفاده می‌کردم. یا اگر از iPhone استفاده می‌کنید، به دلایلی برنامه Anki

very expensive, so you might use like Memrise or  Flashcards Deluxe, or another app like this. But,  

بسیار گران است، بنابراین می‌توانید مانند Memrise یا Flashcards Deluxe یا برنامه دیگری مانند این استفاده کنید. اما،    اوه

uh, that the spaced repetition software is what  helps you to, uh, never forget these new words  

، این نرم‌افزار تکرار فاصله‌دار همان چیزی است که  به شما کمک می‌کند، آه، هرگز این کلمات جدیدی را

that you're learning. So that can be a really  life-saving tool. And that combination of first  

که یاد می‌گیرید فراموش نکنید. بنابراین می‌تواند یک ابزار واقعاً نجات دهنده زندگی باشد. و این ترکیبی از اولین

watching, kind of enjoying and stuff. And then  later for me, having my more official study time  

تماشا، نوعی لذت بردن و چیزهای دیگر. و بعداً برای من، داشتن زمان مطالعه رسمی‌تر

was something that worked really well for me. So I  think for each person they have to see what level  

چیزی بود که برای من خیلی خوب کار کرد. بنابراین فکر می‌کنم برای هر فردی باید ببیند در چه سطحی است

they're at. And you know, maybe you're at a level  where you can't actually sit and enjoy the scene  

. و می‌دانید، شاید در سطحی هستید که نمی‌توانید

without looking up some of those words, right? Yeah. That is an approach that definitely works  

بدون جستجوی برخی از آن کلمات بنشینید و از صحنه لذت ببرید، درست است؟ آره این رویکردی است که قطعاً کار می‌کند

also. Uh, I tend to recommend looking up the  meaning of the words as you are watching the  

. اوه، من معمولاً توصیه می‌کنم هنگام تماشای کلیپ، معنای کلمات را جستجو کنید،

clip though, because, uh, many words in English,  they have multiple meanings. And sometimes if you  

زیرا، اوه، بسیاری از کلمات در انگلیسی، معانی متعددی دارند. و گاهی اوقات اگر

leave it to check it later, you might forget the  context in which you saw that word. And then you  

آن را رها کنید تا بعداً بررسی شود، ممکن است زمینه‌ای را که در آن کلمه دیده‌اید فراموش کنید. و سپس شما

might just roll with the first, meaning you check,  you know, uh, the cool thing about doing it as you  

ممکن است فقط با اولی حرکت کنید، به این معنی که بررسی کنید،  می دانید، اوه، نکته جالب در مورد انجام آن در حالی که  در حال

are watching it, is that, you know, you can see  exactly the meaning that applies to that scene,  

تماشای آن هستید، این است که، می دانید، می توانید دقیقاً معنایی را ببینید که در آن صحنه صدق می کند،

because that happened to me sometimes, you know, I  was watching something, then I stopped, and then I  

زیرا اتفاقی که گاهی برای من افتاد، می‌دانی، داشتم چیزی را تماشا می‌کردم، سپس ایستادم، و سپس

checked the meaning of the word, and then I saw  that the first meaning the dictionary gave me,  

معنای کلمه را بررسی کردم، و سپس دیدم که اولین معنایی که فرهنگ لغت به من داده است،

didn't really match with what was happening  in the scene. And then I kept reading the  

واقعاً با آنچه در حال رخ دادن است مطابقت ندارد. در صحنه و سپس به خواندن

definitions. And then the third meaning actually  was the one that was more related to this. And ah,  

تعاریف ادامه دادم. و سپس معنای سوم در واقع معنایی بود که بیشتر به این مربوط بود. و آه،

okay, so this word has this other usage as  well, you know, so because of that, but,  

باشه، پس این کلمه کاربرد دیگری هم دارد، می‌دانید، به همین دلیل است، اما،

you know, provided that you don't forget the  context in which you saw, maybe you can even  

می‌دانید، به شرطی که زمینه‌ای را که در آن دیدید فراموش نکنید، شاید حتی بتوانید روی

take notes on a notepad or iPhone or phone, uh,  of the situation. yeah, to check it later. It's  

دفترچه یادداشت یا آیفون یا تلفن، اوه، وضعیت. بله، برای بررسی آن بعدا

fine. Yeah. Like, oh, uh, this word here,  I wanna check later. And the situation was:  

خوبه. آره مثل، اوه، اوه، این کلمه اینجاست، می‌خواهم بعداً بررسی کنم. و وضعیت این بود:

this guy was eating something at the restaurant. Yeah. I would even write down when I was, you  

این مرد در رستوران چیزی می خورد. آره حتی وقتی

know, studying more, more serious, more seriously,  uh, I would write down even the whole phrase,  

بیشتر، جدی‌تر، جدی‌تر مطالعه می‌کردم، حتی کل عبارت را یادداشت می‌کردم،

and I would put that in the spaced repetition  software, (That's perfect) because then it, at  

و آن را در نرم‌افزار تکرار فاصله می‌نویسم ، (این عالی است)

least for me, it was like a trigger, right? That  I could attach this word to what was happening in  

حداقل برای من، مثل یک ماشه بود، درست است؟ این که بتوانم این کلمه را به اتفاقی که در

that scene. And then anytime I need to recall  this word, I would just think of that series,  

آن صحنه می‌افتد بچسبانم. و بعد هر زمان که لازم باشد این کلمه را به خاطر بیاورم، فقط به آن سریال فکر می کنم،

that scene, and it would, it would come back  to me. And with what you're saying too, another  

آن صحنه، و دوباره به سراغم می آید. و با آنچه شما هم می گویید،

great example of that is if it's an expression  or colocation, like what I was saying before with  

مثال عالی دیگر آن این است که اگر این یک بیان یا هم لوکیشن باشد، مانند آنچه قبلاً با

Beg your pardon, or before when I was disagreeing  with you, I could have also said, I beg to differ,  

ببخشید می گفتم، یا قبلاً وقتی با شما مخالف بودم، می توانستم بگویم، التماس می کنم متفاوت بودن،

which is an expression that means I, I have  a different opinion than you do, right? So  

که عبارتی است که به این معنی است که من نظری متفاوت با شما دارم، درست است؟ بنابراین

if you just see that and you know the word 'beg'  already, and you see 'I beg to differ', you might,  

اگر شما فقط آن را می‌بینید و کلمه «التماس» را قبلاً می‌دانید، و «التماس می‌کنم متفاوت باشم» را می‌بینید، ممکن است،   می‌دانید،

you know, not understand that unless you are  actually, uh, aware of that entire expression,  

آن را درک نکنید، مگر اینکه واقعاً، آه، از کل آن عبارت آگاه باشید،

right? You might be like a, I beg, I beg to  differ. Like what does, what does that mean? 

درست است؟ شما ممکن است مانند یک باشید، التماس می کنم، التماس می کنم متفاوت باشید. مثل چی، یعنی چی؟

You know, just the parenthesis is there. I  gotta mention something about this, because,  

می دانید، فقط پرانتز وجود دارد. من باید چیزی در این مورد ذکر کنم، زیرا،  می‌دانید،

you know, imagine, I, I, I don't know that  expression that you just used, I beg to  

تصور کنید، من، من، آن عبارتی را که شما استفاده کردید، نمی‌دانم، خواهش می‌کنم

differ. My first instinct would be, okay, maybe  focusing on the, on the individual words. Beg,  

متفاوت باشد. اولین غریزه من، بسیار خوب، شاید تمرکز بر روی تک تک کلمات باشد. التماس،   می

I know beg - great. differ, I don't know the  meaning. Let me check. And then I check the  

دانم التماس می کنم - عالی است. متفاوت است، معنی آن را نمی دانم . بذار چک کنم و سپس

meaning of differ. But then putting it together  was like, that doesn't make sense. Beg differ. So  

معنای متفاوت را بررسی می‌کنم. اما پس از آن، کنار هم قرار دادن آن، معنایی ندارد. التماس متفاوت است. بنابراین

that for me would work as a clue, as a hint  that, oh, this is probably an expression,  

این برای من به عنوان یک سرنخ کار می کند، به عنوان یک اشاره که، اوه، این احتمالاً یک عبارت است،   می

you know? So when you try to put the, the words  together like that, and it doesn't make sense,  

دانید؟ بنابراین وقتی سعی می‌کنید کلمه‌ها را کنار هم قرار دهید اینطور است، و معنی ندارد،   به

very likely it's an idiom or an expression.  And then it's very simple nowadays, you can  

احتمال زیاد یک اصطلاح یا یک عبارت است. و امروزه بسیار ساده است، می‌توانید

just go to Google "Beg your pardon - meaning".  Exactly. You type it, type in like that - "Beg  

فقط به Google «ببخشید - معنی» بروید. دقیقا. شما آن را تایپ می‌کنید، به این صورت تایپ می‌کنید - "Beg

your pardon meaning", and then you have the  definition. Oh, yes, it's an expression. Okay. 

your pardon meaning" و سپس تعریف را خواهید داشت. اوه، بله، این یک بیان است. باشه.

Or just have chat ChatGPT open while you're  watching, your (Exactly) favorite series. 

یا فقط هنگام تماشای سریال مورد علاقه خود، ChatGPT را باز کنید.

Nowadays ChatGPT. Yeah. Okay, I think we only have  

امروزه ChatGPT. آره خوب، من فکر می کنم ما فقط

a couple more steps, right? What's step four? Yeah. Uh, the next step would be, uh, analyzing  

چند قدم دیگر داریم، درست است؟ مرحله چهار چیست؟ آره اوه، مرحله بعدی، اوه، تحلیل

the context more deeply. Remember the first  step was already looking at the context. What  

عمیق‌تر زمینه است. به یاد داشته باشید که اولین مرحله از قبل بررسی زمینه بود.

is the situation in the clip? Now you are even  more deliberate with that. Like, really analyze  

وضعیت در کلیپ چگونه است؟ اکنون شما حتی در مورد آن سنجیده‌تر هستید. مثلاً،

the context and situation, that word or that  expression you're focusing on is being used. So  

متن و موقعیت را واقعاً تحلیل کنید، آن کلمه یا عبارتی که روی آن تمرکز کرده‌اید استفاده می‌شود. بنابراین

you can ask yourself some questions like, what's  happening here? Who's talking? Who speaks this  

می‌توانید چند سؤال از خود بپرسید، مثلاً اینجا چه اتفاقی می‌افتد؟ شما؟ چه کسی این عبارت را بیان می کند

phrase? Uh, how are the people feeling?  Why does this character say this phrase  

؟ اوه، مردم چه احساسی دارند؟ چرا این شخصیت این عبارت را

to that character? Yeah. So you, you spend some  time. Yeah. Uh, just thinking about that, like,  

به آن شخصیت می‌گوید؟ آره بنابراین، شما مقداری از زمان را صرف می کنید. آره اوه، فقط به این فکر می‌کنم، مثلاً،   می‌دانی،

you know, uh, understanding why that word  or that phrase was used in that situation. 

اوه، می‌فهمی چرا آن کلمه یا عبارت در آن موقعیت استفاده شده است.

This is really interesting, it made me think of,  uh, actually imagine you're watching Friends and  

این واقعا جالب است، باعث شد به این فکر کنم، اوه، در واقع تصور کنم شما در حال تماشای دوستان و

the character Chandler, he's, well, a lot of them  make jokes, but especially Chandler is always  

شخصیت چندلر هستید، او، خوب، بسیاری از آنها شوخی می‌کنند، اما به خصوص چندلر همیشه

joking, right? Always being very sarcastic.  So, you know, in that that case, for example,  

شوخی می‌کند، درست است؟ همیشه خیلی طعنه آمیز بودن بنابراین، می‌دانید، در آن مورد، برای مثال،

that might be a place where you really have  to use your skills of deduction to figure out,  

ممکن است جایی باشد که شما واقعاً باید از مهارت‌های کسر خود برای فهمیدن استفاده کنید،

because the literal meaning isn't going to make  sense. And usually it's like play on words, right?  

زیرا معنای تحت اللفظی آن معنا ندارد. و معمولاً مانند بازی با کلمات است، درست است؟

So you need to know, for example, two meanings  of the same word and kinda like figure out  

بنابراین باید بدانید، برای مثال، دو معنی از یک کلمه و چیزهایی شبیه به این را بدانید که

what was the humor there? And actually these old  series, so people criticize those laugh tracks,  

طنز آنجا چه بود؟ و در واقع این سریال‌های قدیمی، بنابراین مردم از آن آهنگ‌های خنده انتقاد می‌کنند،

but if you're learning the language, those can  be helpful. Because if they're laughing a lot  

اما اگر زبان را یاد می‌گیرید، می‌توانند مفید باشند. زیرا اگر آنها زیاد می خندند

and you don't know what was funny, then it's  like, okay, there's something there I missed.  

و شما نمی دانید چه چیزی خنده دار بود، پس مثل این است که، بسیار خوب، چیزی وجود دارد که من از دست داده ام.

Like, let me pull this apart a little bit. Exactly. Yeah. Uh, I like what you said about,  

مثلاً اجازه دهید این را کمی از هم جدا کنم. دقیقا. آره اوه، من از چیزی که در موردش گفتی خوشم می‌آید،

uh, Chandler, you know, he's a sarcastic  character, so it's also important to focus  

چندلر، می‌دانی، او شخصیتی طعنه‌آمیز است، بنابراین مهم است که

on that, uh, when analyzing the context. Ideally,  you are watching a movie or TV show that you like,  

هنگام تحلیل زمینه روی آن تمرکز کنیم. در حالت ایده‌آل،  در حال تماشای یک فیلم یا برنامه تلویزیونی هستید که دوست دارید،

yeah, that you, you know, maybe you have already  seen it, but now you are using it to study  

بله، که می‌دانید، شاید قبلاً آن را  دیده‌اید، اما اکنون از آن برای مطالعه

English, so you probably know the characters.  Think, so think about that. Oh, is this  

انگلیسی استفاده می‌کنید، بنابراین احتمالاً شخصیت‌ها را می‌شناسید. فکر کن پس به این فکر کن اوه، این

character usually more serious or more, I dunno,  flamboyant or more sarcastic, like Chandler. Yeah. 

شخصیت معمولاً جدی‌تر است یا بیشتر، نمی‌دانم، مانند چندلر، پرزرق و برق یا کنایه‌آمیزتر است. آره

What does flamboyant mean? Uh, I like to, maybe extravagant.  

پر زرق و برق به چه معناست؟ اوه، من دوست دارم، شاید ولخرجی.

Like (Extravagant) extravagant, yeah.  Like full of colors and expensive. 

مانند (اسراف) اسراف کننده، آره. مثل پر رنگ و گران.

A big personality, right? Can you say that again? 

یک شخصیت بزرگ، درست است؟ میشه بازم بگی؟

It's a big personality, right? Big personality. Yeah, extravagant. Yeah. 

این یک شخصیت بزرگ است، درست است؟ شخصیت بزرگ. آره ولخرجی آره

All right. And what's the last step? If I'm  not mistaken, step five is the final step. 

خیلی خوب. و آخرین مرحله چیست؟ اگر اشتباه نکنم، مرحله پنجم آخرین مرحله است.

And the last step is about contextualizing it  and making it relevant for yourself. In my case,  

و آخرین مرحله درباره زمینه سازی آن و مرتبط کردن آن برای خودتان است. در مورد من،

I always like to imagine a real situation that  could happen in my life that would allow me to  

من همیشه دوست دارم یک موقعیت واقعی را تصور کنم که ممکن است در زندگی من اتفاق بیفتد که به من اجازه می دهد   از

use that word or phrase I'm learning with the  clip. So just play with your imagination. Like,  

آن کلمه یا عبارتی که با کلیپ یاد می گیرم استفاده کنم . پس فقط با تخیل خود بازی کنید. مثلاً،

oh, imagine I'm going to the mall and then I  meet this person there, and then I can say this  

اوه، تصور کنید دارم به مرکز خرید می‌روم و سپس این شخص را در آنجا ملاقات می‌کنم، و سپس می‌توانم این

phrase to that person, orI am working, and then  like, I don't know how to do something. I can ask  

عبارت را به آن شخص بگویم، یا دارم کار می‌کنم، و بعد مثل اینکه نمی‌دانم چگونه کاری انجام دهم. می‌توانم

my coworker using this phrase. You know so,  uh, creating different scenarios that could  

با استفاده از این عبارت از همکارم بپرسم. می‌دانید، آه، سناریوهای مختلفی را ایجاد می‌کنید که ممکن است به طور

potentially happen in your life for you to  use, uh, the new language you're learning. 

بالقوه در زندگی شما اتفاق بیفتد تا از زبان جدیدی که در حال یادگیری هستید استفاده کنید.

I believe I heard you mention too, even imagining  different situations that you could use it. So  

فکر می‌کنم شنیده‌ام که شما هم به آن اشاره کرده‌اید، حتی با تصور موقعیت‌های مختلف که می‌توانید از آن استفاده کنید. بنابراین

I dunno, let's go back to, I beg your pardon,  for example, that you could say it in a rather  

نمی‌دانم، بیایید برگردیم، مثلاً از شما ببخشید که می‌توانید آن را به

neutral way, right? Like, if you didn't understand  something, you could say, Oh, I beg your pardon?  

روشی نسبتاً خنثی بگویید، درست است؟ مثلاً، اگر چیزی را متوجه نشدید، می‌توانید بگویید، اوه، ببخشید؟

Uh, but you could also say it like, if someone  said something that you found maybe offensive  

اوه، اما می‌توانید اینطور بگویید، اگر کسی چیزی گفت که ممکن است توهین‌آمیز

or you found shocking, you know, you  could say, I beg your pardon? And like,  

یا تکان‌دهنده باشد، می‌دانید، می‌توانید بگویید، من عذرخواهی می‌کنم؟ و مانند

kind of playing with these different, these  different emotions, right? These different  

بازی کردن با این احساسات متفاوت، درست است؟ این

ways that you can use it and everything that helps  you to, to gain more of an advanced use of, of the  

روش‌های مختلف که می‌توانید از آن استفاده کنید و هر چیزی که به شما کمک می‌کند، استفاده پیشرفته‌تر از

expression or the word or, or so on, right? Yeah, exactly. This is very powerful because,  

عبارت یا کلمه یا یا غیره را به دست آورید، درست است؟ بله دقیقا. این بسیار قدرتمند است، زیرا،

uh, why do we learn languages? To communicate.  And when we communicate, we wanna communicate our  

چرا ما زبان ها را یاد می گیریم؟ برای برقراری ارتباط. و وقتی ارتباط برقرار می کنیم، می خواهیم با احساسات خود ارتباط برقرار کنیم

feelings, and we humans, we have many feelings. So  you can actually ask yourself, uh, how would I say  

و ما انسان ها، احساسات زیادی داریم. بنابراین، واقعاً می‌توانید از خود بپرسید، اوه،

this phrase if I were frustrated? How would I say  this phrase if I were angry, or if I were tired,  

اگر ناامید باشم، چگونه این عبارت را بگویم؟ اگر عصبانی بودم، یا اگر خسته بودم،

or if I were extremely happy over the moon? So,  yeah, playing with different emotions is also  

یا اگر از روی ماه بسیار خوشحال بودم، چگونه می‌توانم این عبارت را بگویم؟ بنابراین، بله، بازی با احساسات مختلف نیز

a way of making it more concrete for yourself. All right. So people are probably listening to  

راهی است که آن را برای خودتان ملموس‌تر کنید. خیلی خوب. بنابراین مردم احتمالاً به این  گوش می دهند

this. There were like five steps  there, right? It sounds maybe,  

. تقریباً پنج پله آنجا بود، درست است؟ شاید به نظر برسد،

it sounds like a lot to some people. So do you  have to spend like an hour every day doing this? 

برای برخی افراد زیاد به نظر می رسد. بنابراین آیا باید هر روز یک ساعت را صرف این کار کنید؟

No, no. I mean, the beautiful thing about this is  that it's super simple and you can do it with an  

نه نه. منظورم این است که چیز زیبای این کار این است که فوق العاده ساده است و

hour if you have the time or just five minutes. It  sounds like a lot now that we are explaining it,  

اگر وقت دارید یا فقط پنج دقیقه می توانید آن را با یک ساعت انجام دهید. اکنون که داریم آن را توضیح می‌دهیم خیلی به نظر می‌رسد،

but actually the practicality of it,  uh, the way you apply it is actually  

اما در واقع عملی بودن آن، روشی که شما آن را به کار می‌گیرید در واقع

quite quick. Things happen quite quickly. All  these steps, they kind of happen sometimes  

بسیار سریع است. همه چیز خیلی سریع اتفاق می افتد. همه این مراحل، گاهی اوقات

even simultaneously as we're watching a  clip, we are just breaking it down here,  

حتی همزمان با تماشای یک کلیپ اتفاق می‌افتند، ما فقط آن را در اینجا تجزیه می‌کنیم،

dissecting it for you guys. But this is something  you can do for five minutes or one hour. Really. 

آن را برای شما بچه‌ها تشریح می‌کنیم. اما این کاری است که می‌توانید برای پنج دقیقه یا یک ساعت انجام دهید. واقعا

Amazing. So Thiago. I think we all want to  see you put your money where your mouth is. 

حیرت آور. پس تیاگو. من فکر می‌کنم همه ما می‌خواهیم ببینیم که شما پولتان را در جایی می‌گذارید.

What does that mean, by the way? Oh yeah. So if you put your money  

اتفاقاً یعنی چه؟ اوه بله. بنابراین، اگر پولتان را در جایی قرار دهید که در

where your mouth is, that's basically, if someone  is telling you, oh, I can do this amazing thing,  

دهانتان است، اساساً، اگر کسی به شما می‌گوید، اوه، من می‌توانم این کار شگفت‌انگیز را انجام دهم،

then you might say, oh, yeah, like, put your  money where your mouth is. Show me! Show me  

ممکن است بگویید، اوه، بله، مثلاً، پولتان را جایی بگذارید. به من نشان بده! به من نشان دهید

that you can dothat thing. So (Okay.) now I think  everyone's itching for you to put your money where  

که می توانید آن کار را انجام دهید. بنابراین (بسیار خوب.) حالا فکر می‌کنم همه از شما می‌خواهند که پولتان را در جایی بگذارید   که در

your mouth is to actually show us, you know,  in practice, how does this work? How does this,  

واقع به ما نشان دهید، می‌دانید، در عمل، این کار چگونه کار می‌کند؟ این،

this method work? So we have today a clip from  Wednesday, which is I think, uh, you know,  

این روش چگونه کار می‌کند؟ بنابراین، امروز کلیپی از چهارشنبه داریم، که فکر می‌کنم، اوه، می‌دانید،

one of the most popular series that's come  out so far in 2023. So we thought it would  

یکی از محبوب‌ترین سریال‌هایی است که تاکنون در سال 2023 منتشر شده است. بنابراین ما فکر کردیم که

be a good one to use. And it has like, pretty  good, uh, standard American English, right? 

استفاده از آن خوب باشد. و انگلیسی استاندارد آمریکایی بسیار خوب است، درست است؟

It does, yeah. You recently did another lesson. It's  

می کند، بله. شما اخیراً یک درس دیگر انجام دادید.

actually one of our most popular lessons on Learn  English with TV Series. So if people are a fan of  

در واقع این یکی از محبوب‌ترین درس‌های ما درباره یادگیری انگلیسی با سریال‌های تلویزیونی است. بنابراین اگر مردم از طرفداران

the show and they want a full lesson with that,  then you can check that out in the description,  

نمایش هستند و می‌خواهند یک درس کامل با آن داشته باشند،  می‌توانید آن را در توضیحات،

uh, of this podcast or in the description on  YouTube. Uh, do you want to give some context  

اوه، این پادکست یا در توضیحات YouTube بررسی کنید. اوه، آیا می‌خواهید

for the first clip or should we just roll it? Yeah. I just wanna say that, you know,  

برای اولین کلیپ زمینه‌ای ارائه کنید یا باید آن را بچرخانیم؟ آره فقط می‌خواهم بگویم، می‌دانی،

I'm gonna approach the clip now, uh, imagining  that, uh, I'm learning actually, you know,  

من اکنون به کلیپ نزدیک می‌شوم، آه، تصور می‌کنم که، اوه، در واقع دارم یاد می‌گیرم، می‌دانی،

I just like I used to do in the past. Yeah. So  imagining that maybe I, I wouldn't understand  

من دقیقاً مانند گذشته. آره بنابراین، با تصور اینکه شاید من،

some things, what would I do? Yeah. So this is  what I would do if I had this clip here now in  

برخی چیزها را نفهمم، چه کار کنم؟ آره پس این کاری است که اگر این کلیپ را اکنون در مقابلم داشتم، انجام می‌دادم

front of me. Yeah. So maybe we can watch the  clip first. Yeah. And even for the listeners,  

. آره بنابراین شاید بتوانیم ابتدا کلیپ را تماشا کنیم. آره و حتی برای شنوندگان،

I can give the context later because, you know,  remember one of the steps is analyzing in the  

می‌توانم بعداً زمینه را ارائه دهم، زیرا، می‌دانید، یکی از مراحل، تجزیه و تحلیل در

context, right? So, uh, don't worry guys, you,  you will know what it is, what it is about. 

زمینه است، درست است؟ بنابراین، اوه، بچه ها نگران نباشید، شما، خواهید دانست که آن چیست، درباره چیست.

You should know I'm waiting for  someone. Oh yeah. Who's the lucky guy  

باید بدانید که من منتظر کسی هستم. اوه بله. پسر

or girl? What does it matter to you?  Didn't mean to interrupt. You're not. 

یا دختر خوش شانس کیست؟ چه ربطی به تو دارد؟ قصد قطع کردن نداشت تو نیستی.

Okay, cool. So here in the situation, we can  see a boy and Wednesday, the main character,  

باشه باحال بنابراین در این موقعیت، می‌توانیم یک پسر و چهارشنبه، شخصیت اصلی،

the female protagonist. And, there seems to be a  little tension between them because, you know, uh,  

قهرمان زن را ببینیم. و، به نظر می‌رسد تنش کمی بین آنها وجود دارد، زیرا، می‌دانید،

if you know the show, the show is about teenagers  or pre-teenagers, you know, going to a special  

اگر نمایش را می‌شناسید، نمایش درباره نوجوانان یا پیش‌نوجوانان است، می‌دانید که رفتن به

school for kids who have powers, uh, and who  are considered outcasts. Yeah. So, you know,  

مدرسه‌ای خاص برای بچه‌هایی که قدرت دارند، اوه، و چه کسانی را مطرود در نظر می گیرند. آره بنابراین، می دانید،

there seems love interests - that's a common theme  in this kind of series. So there seems to be some  

به نظر می رسد علایق عاشقانه وجود دارد - این موضوع رایج در این نوع سریال است. بنابراین به نظر می‌رسد

tension between this first boy that spoke and  Wednesday. And, that's why she says, What does  

بین اولین پسری که صحبت کرد و چهارشنبه تنش وجود دارد. و به همین دلیل است که می گوید،

it matter to you? Because you know, he's, uh,  actually asking her, Oh, who is the lucky person  

به تو چه اهمیتی دارد؟ چون می دانید، او، اوه، در واقع از او می پرسد، اوه، آن فرد خوش شانسی

who that you're waiting for? Yeah. Who's the  lucky guyor girl and, oh, what does it matter  

که منتظرش هستید کیست؟ آره دختر پسر خوش شانس کیست و اوه، چه اهمیتی دارد

to you? So I can understand that this question  that she asks, she doesn't wanna answer him.  

برای شما؟ بنابراین می توانم بفهمم که این سوالی که او می پرسد، نمی خواهد به او پاسخ دهد.

She maybe thinks that he's being invasive. Yeah.  Now, the pronunciation here is interesting.  

او شاید فکر می کند که او مهاجم است. آره حالا تلفظ اینجا جالب است.

Um, I would actually listen to that clip again and  focus on that question. But just to make it short  

اوم، من واقعاً دوباره به آن کلیپ گوش می‌دهم و روی آن سؤال تمرکز می‌کنم. اما فقط برای کوتاه کردن آن

here, imagine after a couple of times I will  get it down. Like, What does it matter to you?  

در اینجا، تصور کنید بعد از چند بار آن را حذف می کنم. مثلا به تو چه ربطی داره؟

What does it matter to you? Uh, Ethan,  could you explain the connected speech  

چه ربطی به تو دارد؟ اوه، ایتان، می‌توانید سخنرانی مرتبط   را

in this question? What does it matter to you? So we have what there has a glottal T the end.  

در این سؤال توضیح دهید؟ چه ربطی به تو دارد؟ بنابراین ما چیزی را داریم که انتهای T گلتال دارد.

So it's like what - uh, uh, uh, uh, as if you're  cutting it off at the back of your throat. And  

بنابراین مثل چیزی است که - اوه، اوه، اوه، اوه، انگار دارید آن را از پشت گلوی خود می برید. و

then we have What does, what does, we have  a flap D there, right - duh, duh, duh. What  

سپس ما What does، what does را داریم، ما یک فلپ D را در آنجا داریم، درست - duh، duh، duh. چه کاری

does it? And then the Does also links to It. What  does it? Uh, another glottal T at the end of It,  

انجام می دهد؟ و سپس Does نیز به آن پیوند می‌دهد. چه کاری انجام می دهد؟ اوه، T گلوتال دیگری در انتهای It،

right? What does it matter? Matter -  we have an American T - that matter,  

درست است؟ چه اهمیتی دارد؟ ماده - ما یک T آمریکایی داریم - مهم،

matter. So it's not matter, it's matter  to you, right? What does it matter to you? 

مهم است. بنابراین مهم نیست، برای شما مهم است، درست است؟ چه ربطی به تو دارد؟

Awesome. So, uh, I wouldn't have to  check this question because, you know,  

عالی. بنابراین، اوه، من مجبور نیستم این سوال را بررسی کنم، زیرا، می‌دانید، با

looking at the context, I understand that she  doesn't wanna answer him. So I, now I can go to  

نگاه کردن به زمینه، می‌دانم که او نمی‌خواهد به او پاسخ دهد. بنابراین، اکنون می‌توانم به

step five already. I can imagine myself using that  phrasing, real situations. Imagine somebody asked  

مرحله پنج بروم. من می توانم خودم را در حال استفاده از آن عبارت، موقعیت های واقعی تصور کنم. تصور کنید کسی از

me about how much money I make, you know. Hey, how  much isyour salary? I could say, Hey, what does it  

من درباره میزان درآمدم پرسید. هی، حقوقت چقدر است؟ می‌توانم بگویم، هی،

matter to you? What does it matter to you? Why  do you wanna know? Yeah. So this is one example. 

به تو چه اهمیتی دارد؟ چه ربطی به تو دارد؟ چرا می خواهید بدانید؟ آره بنابراین این یک نمونه است.

I beg your pardon? I beg your pardon? With a second tone,  

ببخشید؟ ببخشید؟ با لحن دوم،

right? Like, what? Excuse me. And then the  second phrase that I found interesting in this  

درست است؟ مانند آنچه که؟ ببخشید. و سپس دومین عبارتی که در این کلیپ جالب به نظرم رسید

clip is "Didn't mean to interrupt", because  there is this first boy, there is Wednesday,  

"نمی خواستم حرف را قطع کنم" است، زیرا این پسر اول است، چهارشنبه است،

and then this third boy comes in. Yeah, the,  the, the boy who Wednesday was waiting for.  

و سپس این پسر سوم وارد می شود. آره،،، پسری که چهارشنبه منتظر بود

And thenhe says, Didn't mean to interrupt. So  looking at the context, you can understand that  

و بعد می گوید: قصد قطع صحبت نداشتم. بنابراین، با نگاه کردن به زمینه، می‌توانید بفهمید که

he walked in the situation and it felt like he was  interrupting the conversation or interaction that  

او در موقعیت پیش می‌رفت و احساس می‌کرد که او مکالمه یا تعاملی را که

the first boy was having with Wednesday. That's  why he says, oh, didn't mean to interrupt. So  

اولین پسر با چهارشنبه داشت قطع می‌کند. به همین دلیل است که می‌گوید، اوه، نمی‌خواست حرفش را قطع کند. بنابراین

sometimes looking just at the context is already  enough for you to understand what the phrase is.  

گاهی اوقات فقط نگاه کردن به زمینه کافی است تا بفهمید این عبارت چیست.

And, uh, this phrase here is also spoken with  some very nice connected speech, right, Ethan? 

و، اوه، این عبارت در اینجا با چند سخنرانی مرتبط بسیار زیبا نیز گفته می‌شود، درست است، ایتان؟

And I, I was gonna comment on there too, that you  could pay attention even if you didn't understand  

و من، می‌خواستم در آنجا نظر بدهم، که شما می‌توانید توجه کنید، حتی اگر

the individual words, the phrases there and  everything that we explained, you could still  

تک تک کلمات، عبارات آنجا و همه چیزهایی را که توضیح دادیم متوجه نمی‌شوید، می‌توانید فقط

by just paying attention to the emotions, like  Wednesday's being rather off-putting, she's, she's  

با توجه کردن به احساسات، مانند چهارشنبه بودن او نسبتاً خسته کننده است،

obviously not too happy talking to him. Then the,  the first guy is more curious, right? So you can  

واضح است که از صحبت کردن با او خیلی خوشحال نیست. سپس، اولین مرد کنجکاوتر است، درست است؟ بنابراین می‌توانید

see like he's maybe interested in her, he has some  romantic interest or at least some, some sort of  

ببینید که او احتمالاً به او علاقه‌مند است، علاقه‌ای عاشقانه یا حداقل مقداری، نوعی

fascination with her. So I think you can already  see the, the different dynamics here, even if you  

شیفتگی به او دارد. بنابراین فکر می‌کنم شما می‌توانید پویایی‌های مختلف را در اینجا ببینید، حتی اگر

didn't understand, you know, what is it to you.  Uh, so the, the second phrase, what was it again? 

متوجه نشدید، می‌دانید که چه چیزی برای شماست. اوه، پس عبارت دوم، دوباره چه بود؟

Didn't mean to interrupt. How would  you, uh, break it down the sounds? 

قصد قطع کردن نداشت چگونه می‌توانید صداها را از بین ببرید؟

So we have a nice one there with Didn't, anytime  we have a contraction that -nt again, we,  

بنابراین ما یک انقباض خوب با Didn't داریم، هر زمان یک انقباض داریم که -nt دوباره، ما،

we tend to cut off the T sound. So it's like,  didn't, can't, couldn't, wouldn't, shouldn't,  

تمایل داریم صدای T را قطع کنیم. بنابراین مانند، نکرد، نمی‌توانست، نمی‌توانست، نمی‌خواست، نباید،

and so on. So Didn't mean, and I, I what I heard  there, I heard an American T on To and it got  

و غیره. بنابراین معنی نداشت، و من، همان چیزی که در آنجا شنیدم، یک T آمریکایی را در To شنیدم و

reduced to a schwa, so Didn't mean duh, Didn't  mean duh interrupt, uh, and Interrupt as well.  

به یک schwa کاهش یافت، بنابراین به معنای Duh، Didn't به معنای duh قطع شد، اوه، و همچنین وقفه .

That's a word with an -nt and it's in the middle  of a word, the middle of a, of a syllable. So in  

این یک کلمه با -nt است و در وسط یک کلمه، وسط a، یک هجا است. بنابراین در

that case, we dropped the T altogether. So it's  inner-, inner-, it almost sounds like a double N,  

آن مورد، ما T را به طور کلی حذف کردیم. بنابراین، درونی، درونی است، تقریباً شبیه N مضاعف به نظر می‌رسد،

like, uh, other words like this could be internet,  international, so - Didn't mean duh interrupt. 

مانند، آه، کلمات دیگری مانند این می‌تواند اینترنت، بین‌المللی باشد، بنابراین - منظورش قطعی نبود.

Awesome. So now let's imagine a real situation.  Imagine you walk in, some people are having a  

عالی. خب حالا بیایید یک موقعیت واقعی را تصور کنیم. تصور کنید وارد می‌شوید، برخی افراد در

conversation there. When you enter the place,  they kind of stop talking. And they look at you.  

آنجا مکالمه می‌کنند. وقتی وارد مکان می‌شوید، به نوعی دیگر صحبت نمی‌کنند. و آنها به شما نگاه می کنند. می

You can say, Oh, sorry, didn't mean to  interrupt. Or didn't mean to interrupt. 

توانید بگویید، اوه، متاسفم، قصد قطع صحبت نداشتم. یا قصد قطع صحبت نداشتم

So if you enjoy learning with TV series like this,  then I just gotta tell you, we have a course where  

بنابراین اگر از یادگیری با سریال‌های تلویزیونی مانند این لذت می‌برید، باید به شما بگویم، ما دوره‌ای داریم که در آن به

we help you to really take your English to the  next level doing this. We use the first two  

شما کمک می‌کنیم تا با انجام این کار واقعاً انگلیسی خود را به سطح بالاتری برسانید. ما از دو

season of Friends. The reason we use this series  is because there's various academic studies that  

فصل اول Friends استفاده می‌کنیم. دلیل استفاده ما از این سریال این است که مطالعات دانشگاهی مختلفی وجود دارد که

have shown that this is the best TV series out  there to learn English. And this is just because  

نشان داده است این بهترین سریال تلویزیونی برای یادگیری زبان انگلیسی است. و این فقط به این دلیل است که

of the type of English they use, uh, has really  actually influenced the American English language  

نوع انگلیسی آنها واقعاً روی زبان انگلیسی آمریکایی

and even now other accents. Uh, furthermore, we  do exactly like Thiago and I are doing here for  

و حتی اکنون دیگر لهجه‌ها تأثیر گذاشته است. اوه، علاوه بر این، ما دقیقاً مانند تیاگو و من برای اپیزودهای کامل اینجا انجام می دهیم

full episodes. So you can just imagine you can  learn so much by doing this with a full episode.  

. بنابراین می‌توانید تصور کنید که با انجام این کار با یک قسمت کامل می‌توانید چیزهای زیادی یاد بگیرید.

You have transcripts for every single episode, um,  the spaced repetition software like I was talking  

شما رونوشت‌هایی برای هر قسمت دارید، امم، نرم‌افزار تکرار فاصله‌دار، همانطور که

about earlier, so that you never forget the new  words that you're learning and so much more. So  

قبلاً درباره آن صحبت کردم، تا هرگز کلمات جدیدی را که یاد می‌گیرید و خیلی چیزهای دیگر فراموش نکنید. بنابراین

I highly recommend that you check it out. We'll  link it down in the description. Alright, Thiago,  

شدیداً توصیه می‌کنم آن را بررسی کنید. ما آن را در توضیحات پیوند خواهیم داد. بسیار خوب، تیاگو،

so we have another clip for them, don't we? We do, yeah, we do. Uh, have another  

پس ما یک کلیپ دیگر برای آنها داریم، اینطور نیست؟ ما انجام می دهیم، بله، ما انجام می دهیم. اوه، یکی دیگر داشته باشید

one. Let's give it a go. You want a coffee? It's  

. اجازه دهید آن را راه اندازی کنیم. قهوه میخوای؟ این

one of the many perks of this wonderful  assignment. I'm actually here for Tyler.  

یکی از چندین مزیت این تکلیف فوق‌العاده است. من در واقع برای تایلر اینجا هستم.

I told you he was bad news. Twice,  but who I speak to is my business. 

بهت گفتم خبر بدی بود دو بار، اما با چه کسی صحبت می‌کنم، کار من است.

All right. So first of all, where are they? They  are at a coffee shop. So that's important piece  

خیلی خوب. پس اول از همه، کجا هستند؟ آنها در یک کافی شاپ هستند. بنابراین این

of information for you to keep in mind. They  are at a coffee shop. What caught my attention  

اطلاعات مهمی است که باید در ذهن داشته باشید. آنها در یک کافی شاپ هستند. اولین چیزی که توجه من را جلب کرد این

first was how he asks her if she wants coffee.  He goes, You want a coffee? You want a coffee?  

بود که چگونه از او می‌پرسد آیا قهوه می‌خواهد یا نه. او می رود، قهوه می خواهی؟ قهوه میخوای؟

Like very quickly. You want a coffee? 

خیلی سریع لایک کنید قهوه میخوای؟

And that's cool because you know, you can work  with movies and series like this too. Uh, not  

و این خیلی خوب است، زیرا می‌دانید، می‌توانید با فیلم‌ها و سریال‌هایی مانند این هم کار کنید. اوه، نه

necessarily to learn complex vocabulary, but, uh,  maybe different ways to, to say something. Maybe  

لزوماً برای یادگیری واژگان پیچیده، بلکه، شاید راه‌های متفاوتی برای گفتن چیزی. شاید

your default question in that case would be - Do  you want coffee or Would you like coffee? That's  

سؤال پیش‌فرض شما در این مورد این باشد - آیا قهوه می‌خواهید یا قهوه می‌خواهید؟ اشکالی ندارد

okay. But you see he goes, You want, You want, You  want a coffee? You want a coffee? Huh? So I can do  

. اما می بینی که می رود، می خواهی، می خواهی، قهوه می خواهی؟ شما یک قهوه می خواهید؟ متعجب؟ بنابراین من می توانم همین کار را انجام دهم

the same. Yeah. If I'm talking to a friend and um,  I have some coffee with me, some extra coffee. Do  

. آره اگر با یکی از دوستانم صحبت می‌کنم، با خودم قهوه می‌خورم، قهوه اضافی.

you want a coffee or you want a coffee? I can do  the same. Yeah. So that was something that caught  

قهوه می‌خواهید یا قهوه می‌خواهید؟ من می توانم همین کار را انجام دهم . آره بنابراین این چیزی بود که

my attention there. Uh, it sounds very natural.  And then I would probably check the meaning of the  

توجه من را در آنجا جلب کرد. اوه، خیلی طبیعی به نظر می رسد. و سپس احتمالاً معنای

words Perks and Assignment that he uses. I don't  know what a perk is and what an assignment is. So  

واژه‌های Perks و Assignment را که او استفاده می‌کند بررسی می‌کنم. نمی‌دانم امتیاز چیست و تکلیف چیست. بنابراین

I would either following Ethan's suggestion,  I would, uh, take notes to check it later,  

یا به پیشنهاد ایتان عمل می‌کردم، ، یادداشت‌برداری می‌کردم تا بعداً آن را بررسی کنم،

or I would check it then as I was watching it. So a perk is a benefit of a job. So maybe,  

یا آن‌وقت که داشتم آن را تماشا می‌کردم آن را بررسی می‌کردم. بنابراین امتیاز یک مزیت شغلی است. بنابراین، شاید،

let's say a perk that you get with your job is you  get, uh, they include a gym membership. So a perk  

فرض کنیم امتیازی که با شغلتان به دست می‌آورید این است که دریافت می‌کنید، اوه، آنها شامل عضویت در باشگاه می‌شوند. بنابراین یکی از مزیت‌های

of your job is you get a, a gym membership.  It's not something that jobs typically include,  

شغل شما این است که عضویت در باشگاه ورزشی را دریافت کنید. این چیزی نیست که مشاغل معمولاً شامل آن می‌شوند،

but your job does do that to attract talent,  right? And assignment, it, it's kind of a funny  

اما شغل شما این کار را برای جذب استعداد انجام می‌دهد، درست است؟ و تکلیف، در واقع یک کلمه خنده دار است

word actually here, and this is one of the things  that might happen if you look it up. So maybe your  

، و این یکی از چیزهایی است که اگر آن را جستجو کنید ممکن است اتفاق بیفتد. بنابراین شاید

English teacher gave you a homework assignment,  right? So that and a homework assignment,  

معلم انگلیسی شما یک تکلیف به شما داده است، درست است؟ بنابراین آن و یک تکلیف،

something that you have to do at home, right?  But assignments, you might hear it to the context  

کاری که باید در خانه انجام دهید، درست است؟ اما تکالیف، ممکن است آن را در زمینه‌ای بشنوید

that it makes me think of, for example, is an  assignment that a CIA agent gets, or, you know,  

که باعث می‌شود به آن فکر کنم، برای مثال، تکالیفی است که یک مأمور سیا می‌گیرد، یا می‌دانید،

James Bond gets assignments. These type of  people who do investigatory work get assignments.  

جیمز باند تکالیفی می‌گیرد. این نوع افرادی که کار تحقیقاتی انجام می‌دهند، تکالیفی دریافت می‌کنند.

But people who are working coffee shops,  we wouldn't typical call it assignment. So  

اما افرادی که در کافی‌شاپ‌ها کار می‌کنند، معمولاً آن را تکلیف نمی‌دانیم. بنابراین

my feeling here is that he's trying to, he he's  being playful, right? He's kind of flirting with  

احساس من در اینجا این است که او تلاش می کند، او بازیگوش است، درست است؟ او با

her by being playful with the, the language.  This is my, I've never actually watched this  

بازیگوشی با زبان، به نوعی با او معاشقه می کند. این مال من است، من در واقع هرگز این

series. I get, I, I know the Adams family,  so I know, know that this character is very,  

سریال را تماشا نکرده ام. من خانواده آدامز را می‌شناسم، بنابراین می‌دانم، می‌دانم که این شخصیت بسیار است،

and you can tell by the way she talks, she's  very off-putting, right? Or very serious always.  

و از نحوه صحبت کردنش می‌توان فهمید که او بسیار بداخلاق است، درست است؟ یا خیلی جدی همیشه

Um, but I can imagine just by seeing  these short clips that these two have  

اوم، اما من فقط با دیدن این کلیپ های کوتاه می توانم تصور کنم که این دو

some, some tension for sure. Exactly. Yeah. But you know,  

تنش دارند، مطمئناً. دقیقا. آره اما می دانید،

all that you get by watching it. So that's why  it's important to be observant of these things,  

همه چیزهایی که با تماشای آن به دست می آورید. بنابراین مهم است که به این چیزها توجه کنید،

the emotions going on there. Who are the people  in that scene? Yeah, because you, you, you pick  

احساساتی که در آنجا وجود دارد. افراد در آن صحنه چه کسانی هستند؟ بله، چون شما، شما،

up many things, even if you haven't ever seen the,  the, the movie or the series before. And finally  

خیلی چیزها را انتخاب می کنید، حتی اگر قبلاً، ، فیلم یا سریال را ندیده باشید. و بالاخره

one thing that he says is, uh, I think they were  talking about Tyler, another boy, I guess he was  

یک چیزی که او می‌گوید این است که، اوه، فکر می‌کنم آنها درباره تایلر صحبت می‌کردند، پسر دیگری، حدس می‌زنم او

actually the first boy from the first clip we  saw. And uh, he says, I told you he was bad news.  

در واقع اولین پسر از اولین کلیپی بود که دیدیم. و او می گوید، من به شما گفتم که او خبر بدی بود.

So for me that was like, okay, you are calling  a person bad news. I know the meaning of the  

بنابراین برای من اینطور بود که، خوب، شما به یک فرد می‌گویید خبر بد. من معنی

word Bad. I know the meaning of the word News,  but he was bad news. See, intuitively for me,  

کلمه بد را می دانم. من معنی کلمه News را می دانم، اما او خبر بدی بود. ببینید، به طور شهودی برای من،

that sounds like an expression already because I  know the individual words, but still that doesn't  

که قبلاً شبیه یک عبارت به نظر می‌رسد، زیرا من کلمات جداگانه را می‌دانم، اما هنوز

make sense to me. It doesn't click. So nowadays  it's really simple to do that. You can just go to  

برای من معنی ندارد. کلیک نمی کند. بنابراین امروزه انجام این کار واقعاً ساده است. شما فقط می‌توانید به

Google and you can actually, uh, I've already  tested it. You can type in exactly the phrase  

Google بروید و در واقع می‌توانید، اوه، من قبلاً آن را  آزمایش کرده‌ام. می‌توانید دقیقاً عبارت   را که

you saw in the movie. So in the clip here, uh, we  heard He was bad news. If you go to Google right  

در فیلم دیدید تایپ کنید. بنابراین در کلیپ اینجا، اوه، شنیدیم که او خبر بدی بود. اگر همین الان به Google بروید

now and go: He was bad news Meaning, the first  point there is gonna be that the definition of  

و بروید: او خبر بدی بود، یعنی اولین نکته این است که تعریف

someone being bad news, what does it mean? Or again, like if you wanna do ChatGPT,  

کسی که خبر بدی است، به چه معناست؟ یا دوباره، مثلاً اگر می‌خواهید ChatGPT را انجام دهید،

because there you could ask it, you'll get the  definition that you could say, okay, give me  

چون در آنجا می‌توانید آن را بپرسید، تعریفی دریافت می‌کنید که می‌توانید بگویید، بسیار خوب،

five other, uh, example sentences of this or five  other contexts where I could use this or so on. 

پنج جمله دیگر، اوه، مثالی از این یا پنج زمینه دیگر که می‌توانم از آن استفاده کنم، به من بدهید. یا غیره

And by the way, Ethan, what does  that mean when someone is bad news? 

و به هر حال، ایتان، وقتی کسی خبر بدی دارد به چه معناست؟

Oh yeah. So if someone is bad news,  it's someone that you should look out  

اوه بله. بنابراین، اگر کسی خبر بدی دارد، کسی است که باید مراقب او باشید

for because they're a troublemaker. They, yeah,  I think that I, I imagine based on this, that,  

زیرا مشکل ساز است. آنها، آره، فکر می‌کنم که من، بر این اساس تصور می‌کنم،

uh, well maybe the, the guy here is just making  it up. The guy with the long hair is just making  

اوه، خب، شاید مرد اینجا فقط آن را درست می‌کند. مردی با موهای بلند فقط دارد این کار را انجام می دهد

it up to, because he's interested in her and  he doesn't want her to be interested in other  

، زیرا به او علاقه مند است و نمی خواهد که او به پسر دیگری علاقه مند باشد

guy. But it could be that this other person  does bad things. Maybe they're, they're into  

. اما ممکن است این شخص دیگر کارهای بدی انجام دهد. شاید آنها به

drugs or they're, I dunno, they do different  things they're not supposed to do, right? 

مواد مخدر علاقه دارند یا نمی دانم، آنها کارهای مختلفی انجام می دهند که قرار نیست انجام دهند، درست است؟

Yeah. Awesome. But you see, I mean, and the cool  thing, Ethan, that I find about this method is,  

آره عالی. اما می بینید، منظورم این است، و نکته جالب، ایتان، که من در مورد این روش پیدا کردم این است،

uh, I think we only worked with under 30 seconds  of clip here today. It wasn't even 30 seconds, but  

اوه، فکر می کنم ما امروز فقط با کمتر از 30 ثانیه کلیپ کار کردیم . حتی 30 ثانیه هم نبود، اما   می‌بینید که

you see how (you learn so much) much you can learn  in just 30 seconds of clip. So it's amazing!  

چگونه (خیلی چیزها یاد می‌گیرید) می‌توانید فقط در 30 ثانیه کلیپ چیزهای زیادی یاد بگیرید. بنابراین شگفت انگیز است!

All right. So today we have an amazing  Big Challenge. Why don't you let it, uh,  

خیلی خوب. بنابراین امروز یک چالش بزرگ شگفت‌انگیز داریم. چرا اجازه نمی دهید، اوه،

let it rip Thiago? Okay.  

اجازه دهید تیاگو را پاره کند؟ باشه.

So the Big Challenge we have for you guys today  is apply this method that we just presented to  

بنابراین چالش بزرگی که امروز برای شما داریم این است که روشی را که به تازگی به شما ارائه کرده‌ایم به کار ببرید

you. Follow these tips we shared, and then share  your experience in something you've learned from  

. این نکاتی را که به اشتراک گذاشتیم دنبال کنید، و سپس تجربه‌تان را در مورد چیزی که از

a movie or a TV series clip. Also, I wanna ask  you, do you have any other tips? Maybe do you  

یک فیلم یا یک کلیپ سریال یاد گرفته‌اید به اشتراک بگذارید. همچنین، می‌خواهم از شما بپرسم، آیا نکات دیگری دارید؟ شاید

do anything else to help you improve your  English with movies in series? Share your  

کار دیگری برای کمک به بهبود انگلیسی خود با فیلم‌های سریال انجام می‌دهید؟

tips also here in the coming section below. Or you  can send us an email at [email protected]. 

نکات   خود را نیز در اینجا در بخش بعدی زیر به اشتراک بگذارید. یا می‌توانید برای ما ایمیلی به آدرس [email protected] ارسال کنید.

And for sure, check out the comments below with  other tips that other learners left because you  

و مطمئناً، نظرات زیر را همراه با نکات دیگری که سایر زبان‌آموزان گذاشته‌اند، بررسی کنید زیرا

might find some juicy recommendation that  we failed to mention in today's podcast.  

ممکن است توصیه‌های جالبی پیدا کنید که در پادکست امروز به آن اشاره نکردیم.

Alright, and before we wrap up, we wanted  to also make sure to share some comments  

بسیار خوب، و قبل از پایان، می‌خواهیم حتماً نظراتی را

that we had from one of our recent episodes. Alright, so in one of our recent episodes,  

که از یکی از قسمت‌های اخیرمان داشتیم به اشتراک بگذاریم. خوب، بنابراین در یکی از قسمت‌های اخیر،   از

we asked you guys the question: what country would  you like to move to one day and why? So here are  

شما بچه‌ها این سؤال را پرسیدیم: دوست دارید یک روز به کدام کشور بروید و چرا؟ بنابراین در اینجا

some answers. Raul says, "I would like to travel  to New Zealand. I wanna improve my English".  

چند پاسخ آورده شده است. رائول می‌گوید: "من می‌خواهم به نیوزلند سفر کنم. می‌خواهم زبان انگلیسی خود را بهبود بخشم."

Centynela says, "I wanna move to Japan cuz I  like its culture and its big cities". Uh, Haenz  

سنتینلا می‌گوید: «من می‌خواهم به ژاپن نقل مکان کنم زیرا فرهنگ و شهرهای بزرگ آن را دوست دارم». اوه، Haenz

says that he would like to live in the US  for some time because they also like their  

می‌گوید که دوست دارد مدتی در ایالات متحده زندگی کند، زیرا آنها نیز فرهنگ شان را دوست دارند

culture. And then we have Cloudyxheaven who  says, "My dream is to go to South Korea for  

. و سپس Cloudyxheaven را داریم که می گوید: "رویای من این است که برای تحصیل به کره جنوبی بروم

my studies". And finally Danny says, "Hi guys.  Thanks for this conversation. I love it. I'm  

". و در نهایت دنی می‌گوید: "سلام بچه‌ها. متشکرم برای این گفتگو. من آن را دوست دارم. من

from Venezuela. I lived in Madrid, Spain for  seven years, and now I'm living in Melbourne,  

اهل ونزوئلا هستم. هفت سال در مادرید، اسپانیا زندگی کردم ، و اکنون در ملبورن، استرالیا زندگی می‌کنم

Australia. I'm working and improving my  English and learning about this culture  

. من کار می‌کنم و بهبود زبان انگلیسی و یادگیری در مورد این فرهنگ

and it's an amazing experience". Thank you so  much for our comments, guys. That's amazing. 

و این یک تجربه شگفت انگیز است." از نظرات ما بسیار سپاسگزاریم، بچه ها. این شگفت انگیز است.

So as always, thanks so much for joining us  here on the RealLife English podcast and we  

بنابراین مثل همیشه، از اینکه در پادکست انگلیسی RealLife به ما ملحق شدید بسیار سپاسگزاریم و ما مشتاقانه

look forward to seeing you, hearing from you  next week. 1, 2, 3. Aww (Aww) yeah. (yeah.)

منتظر دیدار شما هستیم و از شما در هفته آینده خبر خواهیم داشت. 1، 2، 3. اوو (اوو) بله. (آره.)