27 Words to Use EVERY DAY at HOME | Daily English

Hey, RealLifers! So, many of my students  ask me "Where's the best place to start  

هی، RealLifers! بنابراین، بسیاری از دانش‌آموزانم از من می‌پرسند "بهترین مکان برای شروع

learning new vocabulary?" My  answer? Probably right at home.

یادگیری لغات جدید کجاست؟" پاسخ من؟ احتمالا درست در خانه

So today I'm going to teach you some  important vocabulary around the home  

بنابراین امروز قصد دارم تعدادی واژگان مهم در خانه

as well as some interesting  idiomatic expressions related to  

و همچنین برخی از اصطلاحات جالب مربوط به

objects in the home. For example, do you know the  difference between a photograph and a portrait?  

اشیای خانه را به شما آموزش دهم. برای مثال، آیا تفاوت بین عکس و پرتره را می دانید؟

Well, a photograph can be an image of absolutely  anything, while a portrait, on the other hand,  

خوب، یک عکس می‌تواند تصویری از هر چیزی باشد، در حالی که یک پرتره، از طرف دیگر

is usually an image of a person or animal  through sculpture, photograph or painting  

، معمولاً تصویری از یک شخص یا حیوان از طریق مجسمه‌سازی، عکس یا نقاشی

or even other artistic media. But before we  get started with today's lesson, if this is  

یا حتی رسانه‌های هنری دیگر است. اما قبل از اینکه درس امروز را شروع کنیم،

your first time joining us, welcome. Each week we  create lessons to help English learners go from  

اگر اولین بار است که به ما می‌پیوندید، خوش آمدید. هر هفته درس‌هایی ایجاد می‌کنیم تا به زبان‌آموزان انگلیسی کمک کنیم تا از

feeling like lost and insecure English learners,  to being confident and natural English speakers.  

احساس گمشده و ناامنی انگلیسی، به انگلیسی‌زبانی با اعتماد به نفس و طبیعی بپیوندند.

So if you would like to join our global  community of over 370 000, then why not  

بنابراین، اگر می‌خواهید به جامعه جهانی با بیش از 370 000 نفر بپیوندید، پس چرا

hit that subscribe button and bell down below  so you never miss out on any of our new lessons.

دکمه اشتراک و زنگ زیر را فشار ندهید تا هرگز هیچ یک از درس‌های جدید ما را از دست ندهید.

All right. So the vocabulary we're going  to learn today is quite important because  

خیلی خوب. بنابراین، واژگانی که امروز می‌خواهیم یاد بگیریم بسیار مهم است، زیرا

you're going to encounter these objects at some  point. For example, this is a sofa or a couch  

در نقطه‌ای با این اشیاء مواجه خواهید شد . به عنوان مثال، این یک مبل یا یک کاناپه است

and a great expression with the  word couch is to be a couch potato,  

و یک عبارت عالی با کلمه کاناپه این است که یک نیمکت باشد،

which means to lazily watch tv all day  instead of going out and getting exercise.  

که به معنای تماشای تنبلی تلویزیون در تمام طول روز به جای بیرون رفتن و ورزش کردن است.

For example, he had a busy week at work, so this  weekend he'll stay home and be a couch potato.

به عنوان مثال، او یک هفته پرمشغله در محل کار داشت، بنابراین این آخر هفته در خانه خواهد ماند و یک کاناپه سیب زمینی خواهد بود.

So this is a coffee table and you'll usually find  it in the middle of a lounge or living room area.  

بنابراین این یک میز قهوه‌خوری است و معمولاً آن را در وسط سالن یا اتاق نشیمن پیدا خواهید کرد.

And a great expression you can use related  to tables is to bring something to the table,  

و یک عبارت فوق‌العاده که می‌توانید در رابطه با جداول استفاده کنید این است که چیزی را روی میز بیاورید،

which means to benefit or contribute to  a group. For example, during the meeting,  

که به معنای سود بردن یا کمک به یک گروه است. به عنوان مثال، در طول جلسه،

he was nervous because he wasn't sure if he  could bring something valuable to the table. 

او عصبی بود زیرا مطمئن نبود که می‌تواند چیز ارزشمندی را روی میز بیاورد یا خیر.

So down here we have a rug and you might be  wondering "What's the difference between a  

بنابراین اینجا ما یک فرش داریم و ممکن است از خود بپرسید "تفاوت بین یک

carpet and a rug?" Well, a carpet is similar,  but it covers the entire floor of a room while  

فرش و یک فرش چیست؟" خب، یک فرش هم مشابه است، اما تمام کف اتاق را می‌پوشاند در حالی که

a rug is much smaller and it only covers a certain  area. A great expression you can learn related to  

یک فرش بسیار کوچک‌تر است و فقط یک منطقه خاص را می‌پوشاند. یک عبارت عالی که می توانید در رابطه با فرش یاد بگیرید

rugs is to sweep something under the rug.  Which means to hide or ignore something.  

این است که چیزی را زیر فرش جارو کنید. که به معنای پنهان کردن یا نادیده گرفتن چیزی است.

A similar expression might be "to cover something  up". For example, during the job interview,  

یک عبارت مشابه ممکن است "پوشاندن چیزی باشد". به عنوان مثال، در طول مصاحبه شغلی،

he tried to sweep his past mistakes under the rug. Over here we have the piano. And these black and  

سعی کرد اشتباهات گذشته خود را زیر فرش ببرد. اینجا پیانو داریم. و این چیزهای سیاه و

white things right here are known as the piano  keys. So the black ones would be the ebony and  

سفید در اینجا به عنوان کلیدهای پیانو شناخته می شوند . بنابراین سیاه‌ها آبنوس

the white ones would be ivory, like the famous  song by Stevie Wonder and Sir Paul McCartney. 

و   سفیدها عاج خواهند بود، مانند آهنگ معروف استیوی واندر و سر پل مک‌کارتنی.

A great expression you could use related  to a piano is to tickle the ivories. Which  

یک عبارت عالی که می‌توانید در رابطه با پیانو استفاده کنید، قلقلک دادن عاج است. که

means to play the piano. So I know  not everyone has a piano at home,  

به معنای نواختن پیانو است. بنابراین می‌دانم که  همه افراد در خانه پیانو ندارند،

but why not let me know down in the comments  what are some uncommon household items that  

اما چرا در نظرات به من اجازه نمی‌دهم که برخی از وسایل خانه غیرمعمولی

you have in your home? And why not also add an  encouraging message to the rest of the community? 

را که   در خانه خود دارید، به من بگویید؟ و چرا پیامی دلگرم‌کننده به بقیه افراد جامعه اضافه نکنید؟

So over here we have an easel, which is what holds  a canvas while you're painting. And, in this case,  

بنابراین در اینجا ما یک سه پایه داریم، که همان چیزی است که یک بوم را در حین نقاشی نگه می دارد. و در این مورد

the easel is holding this beautiful painting  right here. A great expression you can learn  

، سه پایه این نقاشی زیبا را همین جا نگه داشته است. یک عبارت فوق‌العاده که می‌توانید درباره

related to paint is that "something is as exciting  as watching paint dry", which means that that  

رنگ یاد بگیرید این است که «چیزی به اندازه تماشای خشک شدن رنگ هیجان‌انگیز است»، به این معنی که آن

activity is quite boring or dull. Another great  expression related to paint is that "a picture  

فعالیت بسیار کسل‌کننده یا کسل‌کننده است. یکی دیگر از عبارت‌های عالی مرتبط با رنگ این است که "یک تصویر هزار کلمه را ترسیم می‌کند

paints a thousand words", which means that a  picture can express something way more clearly  

"، به این معنی که یک تصویر می‌تواند چیزی را واضح‌تر

than words can. For example, his boss told  him that a good presentation should contain  

از کلمات بیان کند. برای مثال، رئیسش به او گفت که یک ارائه خوب باید دارای

more graphics and less text, since  the picture paints a thousand words.

گرافیک بیشتر و متن کمتر باشد، زیرا تصویر هزاران کلمه را نشان می‌دهد.

So, over here we have a dining table and  it's where you would commonly have meals.  

بنابراین، در اینجا ما یک میز ناهار خوری داریم و در آنجا معمولاً غذا می‌خورید.

Another great expression you can use  related to tables is "to turn the tables",  

یکی دیگر از عبارات عالی که می‌توانید در رابطه با جداول استفاده کنید، «برگرداندن جدول‌ها» است

which means to reverse the situation to your  benefit. For example, she played badly at first,  

که به معنای معکوس کردن وضعیت به نفع خودتان است . به عنوان مثال، او ابتدا بد بازی کرد،

but then she turned the tables on her opponent.  So another great expression related to tables is  

اما سپس به حریف خود برگشت. بنابراین یکی دیگر از عبارات عالی مربوط به جداول،

"to do something under the table", which doesn't  literally mean to do an activity under the table,  

«انجام کاری زیر میز» است، که به معنای واقعی کلمه انجام یک فعالیت زیر میز

but it does mean to do something in secret or to  do something unofficially. For example, the man  

نیست، بلکه به معنای انجام کاری مخفیانه یا انجام کاری غیررسمی است. برای مثال،

might be arrested because he accepted payments  under the table. So I mentioned a couch earlier,  

ممکن است مرد   دستگیر شود زیرا پرداخت‌های زیر میز را پذیرفته است. بنابراین من قبلاً به یک کاناپه اشاره کردم،

but over here we have a chair and a nice  expression you could use related to a chair  

اما در اینجا یک صندلی داریم و یک عبارت خوبی که می‌توانید در رابطه با یک صندلی استفاده کنید

is "to nearly fall off your chair", which  means to react to something with great surprise  

«تقریباً از صندلی خود افتادن» است، که به معنای واکنش شدید به چیزی با تعجب

or shock. So something that nearly always makes  me fall of my chair is how expensive it is to  

یا شوک است. بنابراین چیزی که تقریباً همیشه باعث می‌شود من از روی صندلی بیفتم این است که

find a good app that allows you to practice with  speaking partners from around the world. Well, I  

پیدا کردن یک برنامه خوب که به شما امکان می‌دهد با شرکای صحبت از سراسر جهان تمرین کنید چقدر گران است. خب،

found something amazing. Our RealLife English App.  This is the only place where anytime, anywhere, at  

چیز شگفت انگیزی پیدا کردم. برنامه انگلیسی RealLife ما. این تنها جایی است که در هر زمان، هر مکان،

the press of a button you can connect with other  English learners from around the world. You can  

با فشار یک دکمه می‌توانید با سایر زبان‌آموزان انگلیسی از سراسر جهان ارتباط برقرار کنید. می‌توانید

have fascinating conversations about your life,  your passion, your home, absolutely anything.  

درباره زندگی‌تان، علاقه‌تان، خانه‌تان، و مطلقاً هر چیزی صحبت‌های جذابی داشته باشید.

This will take you from feeling like a lost and  insecure English learner, to being a confident and  

این شما را از احساس یک زبان آموز گمشده و ناامن به زبان انگلیسی با اعتماد به نفس و

natural English speaker. So what are you waiting  for? Download it now for free by clicking up here  

طبیعی تبدیل می کند. پس برای چی منتظری؟ با کلیک کردن در اینجا

or down in the description below. Or simply search  for RealLife English in your favorite app store.

یا پایین در توضیحات زیر، آن را به صورت رایگان دانلود کنید. یا به سادگی RealLife English را در فروشگاه برنامه مورد علاقه خود جستجو کنید.

So this is a hand basin and  this is the tap or faucet.  

بنابراین این یک حوض دستی است و این شیر یا شیر آب است.

So an expression you could use is to "turn on  the waterworks", which means to start crying.  

بنابراین عبارتی که می‌توانید استفاده کنید این است که « آب‌ساز را روشن کنید» که به معنای شروع به گریه کردن است.

For example, little kids often turn on the  waterworks whenever they want attention.  

به عنوان مثال، بچه‌های کوچک اغلب هر زمان که بخواهند آب‌رسانی را روشن می‌کنند.

Another cool expression is "to wash your hands  clean of something or someone", which means to no  

تعبیر جالب دیگر این است که «دست‌های خود را از چیزی یا کسی پاک کنید»، به این معنی که

longer be involved with that person or that thing,  or to no longer want to take responsibility for it  

دیگر با آن شخص یا آن چیز درگیر نباشید، یا دیگر نمی‌خواهید مسئولیت آن

or them. For example, my neighbors are really  mean and I cannot wait to move to a new city  

یا او را به عهده بگیرید. برای مثال، همسایه‌های من واقعاً پست هستند و من نمی‌توانم صبر کنم تا به شهر جدیدی نقل مکان

so I can wash my hands clean of them. So here is  the bathtub and a nice idiomatic expression that  

کنم تا بتوانم دست‌هایم را از آنها پاک کنم. بنابراین در اینجا  وان حمام است و یک عبارت اصطلاحی زیبا که

you could use is "to throw the baby out with the  bath water", which means to get rid of something  

می‌توانید استفاده کنید این است: "بیرون انداختن کودک با آب حمام"، که به معنای خلاص شدن از شر چیزی

good or valuable along with something bad or  something that you no longer want or need.  

خوب یا ارزشمند همراه با چیز بد یا چیزی است که دیگر نمی‌خواهید یا به آن نیاز ندارید. .

For example, just because you don't get what  you want from people, does not mean you should  

به عنوان مثال، فقط به این دلیل که آنچه را که از مردم می‌خواهید دریافت نمی‌کنید، به این معنا نیست که

end communication with them, because that would  just be throwing the baby out with the bathtub". 

باید ارتباط خود را با آنها قطع کنید، زیرا این کار فقط به معنای بیرون انداختن کودک با وان حمام است."

This right here is the toilet and of course you  guys know what this is used for, but this pot  

بچه‌ها می‌دانند که این برای چه استفاده می‌شود، اما از این دیگ این

up here is used to flush the toilet, which means  to get rid of what is inside the toilet. So the  

بالا برای شستشوی توالت استفاده می‌شود، به معنای خلاص شدن از شر چیزهایی که داخل توالت است. بنابراین

expression I want to teach you today is "to watch  something go down the toilet", which means to  

عبارتی که امروز می‌خواهم به شما یاد بدهم این است که "مشاهده کنید که چیزی از توالت پایین می‌رود. "، که به معنای

watch that thing be wasted, spoiled or ruined. And  this expression is quite similar to another one  

تماشا کردن آن چیزی است که هدر می‌رود، خراب می‌شود یا خراب می‌شود. و این عبارت کاملاً شبیه یک عبارت دیگر است

which is "to watch something go down the drain" it  has exactly the same meaning. And for those of you  

که "نظارت کردن چیزی که از زهکشی پایین می‌رود" دقیقاً همین معنی را دارد. و برای کسانی از شما

who don't know what a drain is, it's the part  of a shower, bathtub or basin where the water  

که این کار را انجام نمی‌دهند. نمی‌دانید زهکشی چیست، بخشی از دوش، وان حمام یا حوض است که در آن

is removed. For example, since the new CEO took  over, the company is going down the toilet. 

آب برداشته می‌شود. برای مثال، از زمانی که مدیرعامل جدید مدیریت را بر عهده گرفت، شرکت در حال رفتن به توالت است.

So, over here we have the shower. And a great  expression you could use related to showering  

بنابراین، اینجا دوش داریم. و یک عبارت عالی که می‌توانید در رابطه با دوش گرفتن استفاده کنید

is "to shower someone with something." So, you  could shower someone with praise or with gifts  

، این است که "یک نفر را دوش بگیرید نه با چیزی." بنابراین، می‌توانید کسی را ستایش کنید یا هدایایی را

and this means to give that person  a lot of that particular thing.

به او بدهید، و این به این معنی است که مقدار زیادی از آن چیز خاص را به آن شخص بدهید.

So now we're in the bedroom and an expression  with the word bed would be "to make your bed",  

بنابراین اکنون در اتاق خواب هستیم و یک عبارت با کلمه تختخواب می تواند «تختت

which literally means to tidy your bed after  you've been sleeping in it, but "to make your bed  

را مرتب کنی»،   که به معنای واقعی کلمه به معنای مرتب کردن تخت خود بعد از خوابیدن در آن است، اما «تختت را مرتب کنی

and lie in it" means to accept the consequences  of your actions. "He chose not to stop and ask  

و در آن دراز بکشی». "یعنی پذیرفتن عواقب اعمال خود. "او تصمیم گرفت توقف نکند و

for directions and now he's lost. He made his  bed and now he must lie in it." Another cool  

مسیر را نپرسد و اکنون گم شده است. تختش را مرتب کرد و اکنون باید در آن دراز بکشد." یکی دیگر از

expression would be "to wake up on the wrong side  of the bed". Now, this doesn't literally mean to  

تعبیر جالب «بیدار شدن در سمت اشتباه تخت» است. حالا، این به معنای واقعی کلمه این نیست که

wake up on either side of the bed, it means to  wake up feeling grumpy and not really positive  

در هر دو طرف تخت از خواب بیدار شوید، بلکه به این معنی است که با احساس بدخویی از خواب بیدار شوید و واقعاً مثبت نباشید

or yourself. For example, "You'd better avoid the  boss today, she got up on the wrong side of the  

. به عنوان مثال، "بهتر است امروز از رئیس خود دوری کنید، او امروز صبح در سمت اشتباهی از

bed this morning." So, these are blinds and they  control how light or dark it is in a room. And  

تخت برخاست." بنابراین، اینها پرده هستند و میزان روشن یا تاریکی اتاق را کنترل می کنند. و

these are curtains, which basically do the same  thing. A nice expression to know about curtains is  

اینها پرده هایی هستند که اساساً همین کار را انجام می دهند. یک عبارت خوب برای دانستن در مورد پرده این است که

"to bring the curtain down", which means to bring  something to an end. For example, "After they  

«پرده را پایین بیاورید»، به معنی پایان دادن به چیزی. برای مثال، «پس از

had a fight, the couple decided to bring down the  curtain on their argument and go to bed instead."

دعوای آنها، زوج تصمیم گرفتند پرده مشاجره خود را پایین بیاورند و به جای آن به رختخواب بروند.»

So, right now I'm in the kitchen and  a common expression you might hear  

بنابراین، در حال حاضر من در آشپزخانه هستم و یک عبارت رایج که ممکن است

related to the kitchen is "if you can't  stand the heat, get out of the kitchen."  

درباره آشپزخانه بشنوید این است که "اگر نمی توانید گرما را تحمل کنید، از آشپزخانه خارج شوید."

And what this means is that if you cannot handle  the pressure and difficulties of a situation,  

و این بدان معناست که اگر نمی‌توانید فشار و مشکلات یک موقعیت را تحمل

it's probably better to  leave it to someone who can.

کنید، احتمالاً بهتر است آن را به کسی بسپارید که می‌تواند.

So over here we have the kitchen sink. And a  common expression you might hear is "to use  

بنابراین در اینجا ما سینک آشپزخانه را داریم. و یک عبارت رایج که ممکن است بشنوید این است که "استفاده از

everything but the kitchen sink", which means  to use everything imaginable. You could also say  

همه چیز به جز سینک آشپزخانه"، به معنای استفاده از هر چیزی که قابل تصور است. همچنین می‌توانید بگویید

"to bring everything but the kitchen sink",  which means to bring a lot of things or to bring  

«همه چیز را به جز سینک آشپزخانه بیاورید»، که به معنای آوردن بسیاری از چیزها یا آوردن

everything that you possibly can. For example,  they went away for only a few days, but they  

هر چیزی است که ممکن است. برای مثال، آنها فقط برای چند روز رفتند، اما

packed everything but the kitchen sink. And over  here we have water, which I will use to do the  

همه چیز را به جز سینک آشپزخانه جمع کردند. و در اینجا آب داریم که من از آن برای شستن ظروف استفاده می کنم

dishes and this water is called dishwater. Another  cool expression you could use is to say that  

و به این آب می گویند آب ظرف. یکی دیگر از تعبیر جالبی که می‌توانید استفاده کنید این است که بگویید

"someone or something is as dull as dishwater",  which means that they are very boring or dull.  

«کسی یا چیزی به اندازه آب ظرفشویی کسل‌کننده است»، به این معنی که آنها بسیار کسل‌کننده یا کسل‌کننده هستند.

So this part over here is called the stove and we  use it for cooking and this part right here is the  

بنابراین این قسمت اینجا اجاق گاز نامیده می شود و ما از آن برای پخت و پز استفاده می کنیم و این قسمت درست در اینجا

oven and we usually use it for baking or roasting.  And a common expression you will hear for the  

اجاق است و معمولاً از آن برای پخت یا برشته کردن استفاده می کنیم. و یک عبارت رایجی که برای فر خواهید شنید این

oven is to have a bun in the oven, which means  that someone is pregnant or expecting a baby.  

است که یک نان در فر داشته باشید، به این معنی که فردی باردار است یا در انتظار بچه دار شدن است.

So right here we have a kettle and then we have  a pot. And an expression that combines these two  

بنابراین در اینجا ما یک کتری داریم و سپس یک قابلمه داریم. و عبارتی که این دو مورد را با هم ترکیب می‌کند

items is "the pot calling the kettle black" and  what that means is someone criticizing someone  

، «دیگ کتری را سیاه می‌خواند» و معنای آن این است که کسی از شخص

else for something they themselves are guilty  of. For example, "I can't believe that you are  

دیگری به خاطر چیزی که خودش مقصر است انتقاد می‌کند. به عنوان مثال، "باورم نمی‌شود که شما به

upset because I was late, when you were late last  night! That is the pot calling the kettle black".  

خاطر دیر آمدن من، وقتی دیشب دیر آمدید، ناراحت هستید! این دیگ است که کتری را سیاه می‌خواند".

And then an expression related to the pot is to  "stir the pot", which means to cause trouble.  

و سپس یک عبارت مربوط به قابلمه عبارت است از «هم زدن قابلمه» که به معنای ایجاد مشکل است.

So there you have it. Useful expressions related  to items in the home. Do you remember all of the  

خب! حالا شما مالک آن هستید. عبارات مفید مربوط به اقلام موجود در خانه. آیا تمام

expressions we went through today? Well, not to  worry, because we put together a free downloadable  

عباراتی را که امروز از سر گذراندیم به خاطر دارید؟ خوب، نگران نباشید، زیرا ما یک کاربرگ pdf قابل بارگیری رایگان را گردآوری کرده‌ایم

pdf worksheet that you can access by clicking on  the link in the description below. I hope that you  

که می‌توانید با کلیک کردن روی پیوند در توضیحات زیر به آن دسترسی داشته باشید . امیدوارم

learned something new today. And if you enjoyed  this lesson, then why not watch this one next:

امروز چیز جدیدی یاد گرفته باشید. و اگر از این درس لذت بردید، پس چرا این درس بعدی را تماشا نکنید: