Learn English Conversation the EASY Way

It’s easier to remember new vocabulary when you’re studying real English conversation.

وقتی در حال مطالعه مکالمه واقعی انگلیسی هستید، به خاطر سپردن واژگان جدید آسان تر است .

Today we’re studying 10 conversations: we’ll chat with my mom, my dad, my uncle John, we’ll

امروز در حال مطالعه 10 مکالمه هستیم: با مادرم، پدرم، عمویم جان گپ می زنیم، از

visit Colorado, Michigan, and you’ll meet some of my very best friends. Let’s get

کلرادو، میشیگان بازدید خواهیم کرد و شما با تعدادی از بهترین دوستان من ملاقات خواهید کرد. بیایید

started with our first conversation. This is my husband, and guess what, he hates watermelon.

با اولین گفتگوی خود شروع کنیم. این شوهر من است، و حدس بزنید، او از هندوانه متنفر است.

Uhm, David hates watermelon, he thinks. I know, but I want to try it, and you said

اوهوم، دیوید از هندوانه متنفر است، او فکر می کند. می‌دانم، اما می‌خواهم آن را امتحان کنم، و تو گفتی که

it was the best one you’ve ever had. I didn’t say that.

بهترین چیزی است که تا به حال داشته‌ای. من این را نگفتم

So we start here by debating what I said. If someone says you said something that you

بنابراین ما در اینجا با بحث در مورد آنچه من گفتم شروع می کنیم. اگر کسی بگوید شما چیزی را گفتید که

didn’t, you can say I didn’t say that. I didn’t say that. The N’T ending can

نگفتید، می توانید بگویید من آن را نگفتم. من این را نگفتم پایان N’T را می توان به

be pronounced several ways. I think I’m doing a really quick Stop T, I didn’t say

روش های مختلفی تلفظ کرد. فکر می‌کنم دارم یک Stop T خیلی سریع انجام می‌دهم،

that. I say this phrase pretty quickly, don’t I? I didn’t say that. I didn’t say that.

این را نگفتم. من این عبارت را خیلی سریع می گویم، نه ؟ من این را نگفتم من این را نگفتم

I didn’t say that. But it wasn’t too fast. It was the pace of conversational English.

من این را نگفتم اما خیلی سریع نبود سرعت مکالمه انگلیسی بود.

Let’s listen again. The clearest longer word was ‘say’. I didn’t say that. I

دوباره گوش کنیم واضح ترین کلمه طولانی تر «گفتن» بود. من این را نگفتم من

didn’t say that. I didn’t say that.

این را نگفتم من این را نگفتم

When you listen to it on a loop, it’s easier to hear all the pieces you need to simplify,

وقتی به آن در یک حلقه گوش می‌دهید، شنیدن تمام قطعاتی که برای ساده‌سازی نیاز دارید آسان‌تر است، اینطور

isn’t it? I did not is ‘I didn’t’. SAY is the peak of that sentence. –say –say

نیست؟ من نکردم "نکردم" است. SAY اوج آن جمله است. -بگو -بگو

I didn’t say that. I didn’t say that. I didn’t say that. You can even completely

من این را نگفتم. من این را نگفتم من این را نگفتم حتی می‌توانید T را به طور کامل

drop the T in didn’t, if this helps with the simplification. You’ll hear it again

در does not رها کنید، اگر این به ساده‌سازی کمک می‌کند. شما دوباره آن را

five times. Then you try it. Don’t think about the words, but think about what you

پنج بار خواهید شنید. سپس شما آن را امتحان کنید. به کلمات فکر نکنید، بلکه به آنچه می شنوید فکر کنید

hear. I didn’t say that. I didn’t say that. I didn’t say that. I didn’t say

. من این را نگفتم من این را نگفتم من این را نگفتم من

that. I didn’t say that. Ok, let’s go back and listen to the beginning of the conversation

این را نگفتم من این را نگفتم خوب، بیایید به عقب برگردیم و دوباره به ابتدای مکالمه گوش دهیم

again.

.

Uhm, David hates watermelon, he thinks. I know but I want to try it, and you said

اوهوم، دیوید از هندوانه متنفر است، او فکر می کند. می دانم اما می خواهم آن را امتحان کنم، و تو گفتی که

it was the best one you’ve ever had. I didn’t say that.

این بهترین چیزی بود که تا به حال داشته ای. من این را نگفتم

You said ‘one of the best’? I probably said that it’s an amazing watermelon

گفتی "یکی از بهترین ها"؟ احتمالاً گفته‌ام که هندوانه‌ای شگفت‌انگیز است

and if you’re going to try it again, now is the time time to try it.

و اگر می‌خواهید دوباره آن را امتحان کنید، اکنون زمان آن است که آن را امتحان کنید.

So we’ve said a few words to describe food and if we like that food. David hates watermelon.

بنابراین ما چند کلمه برای توصیف غذا و اینکه آیا آن غذا را دوست داریم گفتیم. دیوید از هندوانه متنفر است.

We can say ‘hates’. We can also say ‘doesn’t like’ but it’s not as strong and David

می توانیم بگوییم «نفرت دارد». همچنین می‌توانیم بگوییم « دوست ندارد»، اما آنقدر قوی نیست و دیوید

feels very strongly about watermelon. David hates watermelon. I called it an amazing watermelon.

احساس بسیار شدیدی نسبت به هندوانه دارد. دیوید از هندوانه متنفر است. من آن را یک هندوانه شگفت انگیز نامیدم.

Very good. Don’t you love amazing food? We had an amazing meal. The wine was amazing!

خیلی خوب. آیا غذاهای شگفت انگیز را دوست ندارید؟ ما یک غذای شگفت انگیز خوردیم. شراب شگفت انگیز بود!

It’s an amazing watermelon and if you’re going to try it again, now is the time time

این یک هندوانه شگفت انگیز است و اگر می خواهید دوباره آن را امتحان کنید، اکنون زمان آن است که

to try it. Oh, you’re just going to have a bite of

آن را امتحان کنید. اوه، تو فقط میخوای از من لقمه بگیری

mine? – Yeah!

؟ - آره!

– Oh!

- اوه!

So I kept waiting for him to cut a piece of watermelon, but he didn’t do it because

بنابراین منتظر ماندم تا او یک تکه هندوانه را برش دهد، اما او این کار را نکرد زیرا

he didn’t want a whole piece. He decided just to have a bite of mine. Listen to how

یک تکه کامل را نمی‌خواست. او تصمیم گرفت فقط یک گاز از من بخورد. گوش کن که چطور

I said that. Oh, you’re just going to have a bite of mine? Again, I feel like I’m speaking

گفتم اوه، تو فقط میخوای از من لقمه بگیری؟ باز هم، احساس می‌کنم که دارم

quickly, and I am, but also, that’s just conversational English. It is fast. Let’s

سریع صحبت می‌کنم، اما همینطور، این فقط انگلیسی مکالمه‌ای است. سریع است. بیایید

listen to this one on a loop and see if we can figure out which words are the most stressed,

به این یکی در یک حلقه گوش کنیم و ببینیم که آیا می توانیم بفهمیم کدام کلمات بیشترین استرس را دارند

and where you can simplify.

و کجا می توانید ساده کنید.

oh, you’re just going to have a bite of mine?

اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری ؟

oh, you’re just going to have a bite of mine?

اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری ؟

oh, you’re just going to have a bite of mine?

اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری ؟

I hear more stress on OH, you’re, and ‘bite’ and ‘mine’. oh, you’re just going to

من استرس بیشتری روی OH، تو هستی، و «نیش» و «مال من» می‌شنوم. اوه، تو فقط می خوای

have a bite of mine? oh, you’re just going to have a bite of

از من لقمه بگیری؟ اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری

mine? oh, you’re just going to have a bite of

؟ اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری

mine? oh, you’re just going to have a bite of

؟ اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری

mine?

؟

Notice how all the words run together smoothly with no breaks. That’s an important characteristic

توجه کنید که چگونه همه کلمات به آرامی و بدون وقفه با هم اجرا می شوند . این یک ویژگی مهم

of American English. The contraction “you are” to “you’re” is pronounced “yer”.

انگلیسی آمریکایی است. انقباض "تو هستی" به "تو هستی" "yer" تلفظ می شود.

That’s how it’s almost always pronounced in conversational English, that’s a common

تقریباً همیشه در مکالمه انگلیسی اینگونه تلفظ می شود، این یک

reduction. yer, yer. Oh yer, oh yer.

کاهش رایج است. آره، آره اوه، اوه.

oh, you’re just going to have a bite of mine?

اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری ؟

oh, you’re just going to have a bite of mine?

اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری ؟

oh, you’re just going to have a bite of mine?

اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری ؟

The words ‘just going to have a’ we have a few reductions there. The T in JUST is dropped

کلمات "فقط به داشتن یک" ما چند کاهش داریم. T در JUST حذف می شود

We do that when the next word begins with a consonant. The vowel reduces to the schwa.

ما این کار را زمانی انجام می دهیم که کلمه بعدی با یک صامت شروع شود. مصوت به schwa کاهش می یابد.

IT’s not ‘just’, it’s ‘jus’. GOING TO becomes ‘gonna’. HAVE A is ‘have

IT "فقط" نیست، "jus" است. GOING TO تبدیل به "gonna" می شود. HAVE A به معنای "داشتن

a’. All of these words are lower in pitch, flatter, and said very quickly. ‘just going

یک" است. همه این کلمات در زیر زبان پایین تر، صاف تر، و بسیار سریع گفته می شود. «فقط باید

to have a’ ‘just going to have a’‘ just going to have a’ ‘just going to have

یک» «فقط به یک» « فقط می‌روم یک» «فقط می‌روم

a’ This is what happens in conversational English. oh, you’re just going to have a

یک» این چیزی است که در مکالمه انگلیسی اتفاق می‌افتد. اوه، تو فقط می خوای

bite of mine? oh, you’re just going to have a bite of mine? oh, you’re just going to

از من لقمه بگیری؟ اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری؟ اوه، تو فقط می خوای

have a bite of mine? ‘Bite of mine’ becomes ‘bite a’ mine’.

از من لقمه بگیری؟ «نیش من» به «گاز من» تبدیل می‌شود.

The word ‘of’ is reduced to the schwa, and the T in BITE is a Flap T linking the

کلمه "of" به schwa کاهش می یابد و T در BITE یک Flap T است که این

two together. Bite of mine, bite of mine. Again, these changes are typical of conversational

دو را به هم مرتبط می کند. نیش من، نیش من. باز هم، این تغییرات برای مکالمه انگلیسی معمولی است

English. They’re a part of what helps us make English fast. A T is a Flap T when it

. آنها بخشی از چیزی هستند که به ما کمک می کند زبان انگلیسی را سریع کنیم. A T زمانی که

comes between two vowels or diphthongs, and that’s true even in two different words

بین دو مصوت یا دو صدا قرار می گیرد، یک Flap T است، و این حتی در دو کلمه مختلف

when the T links the two words. Bite of mine. oh, you’re just going to have a bite of

زمانی که T دو کلمه را به هم پیوند می دهد، صادق است. نیش من اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری

mine? oh, you’re just going to have a bite of mine? oh, you’re just going to have a

؟ اوه، تو فقط می خوای از من لقمه بگیری؟ اوه، تو فقط می خوای

bite of mine? Ok, let’s move on.

از من لقمه بگیری؟ باشه، ادامه بدیم

David will try the watermelon. Will he be convinced that this is an ‘amazing’ watermelon?

دیوید هندوانه را امتحان خواهد کرد. آیا او متقاعد خواهد شد که این یک هندوانه "شگفت انگیز" است؟

What? No! It’s awful.

چی؟ نه! افتضاح است.

No, David was not convinced. He called it ‘awful’. I’ve also heard him use the

نه، دیوید متقاعد نشد. او آن را "وحشتناک" نامید. من همچنین شنیده ام که او از

term ‘disgusting’. What foods do you think are awful or disgusting? Put them in the comments.

اصطلاح "منزجر کننده" استفاده می کند. به نظر شما چه غذاهایی افتضاح یا منزجر کننده هستند؟ آنها را در نظرات قرار دهید.

What? I don’t get it! The melon-iness. It’s…

چی؟ متوجه نمیشم! خربزه. این…

Is it the texture? Or the… No. Just the flavor.

آیا این بافت است؟ یا… نه. فقط طعم.

Our friend off camera asked if it was texture or taste. The texture of the food is how it

دوست خارج از دوربین ما پرسید که آیا این بافت است یا طعم؟ بافت غذا به این صورت است که

feels in your mouth, or in your hands. It can be hard, soft, mushy, crunchy, slippery,

در دهان یا دستان شما احساس می شود. این می تواند سخت، نرم، لطیف، ترد، لغزنده،

smooth, and so on. Some people might not like a food for its texture more than it’s taste.

صاف و غیره باشد. برخی افراد ممکن است یک غذا را به دلیل بافت آن بیشتر از طعم آن دوست نداشته باشند.

David said, in this case, it was not the texture, it was the taste, the flavor.

دیوید گفت، در این مورد، این بافت نیست، طعم و مزه است.

– Is it the texture? Or the taste? – No. Just the flavor. It’s like uh…

- آیا این بافت است؟ یا طعمش؟ - نه. فقط طعم. انگار اوه...

– I don’t know. – It’s such a good one. You guys are crazy.

- نمی دانم. - خیلی خوب است. شما بچه ها دیوانه هستید

Like you literally had to spit it out?

مثل اینکه مجبور شدی به معنای واقعی کلمه آن را تف کنی؟

Let’s talk for a second about the word ‘literally’ and how it’s used. In British English it

بیایید یک لحظه در مورد کلمه "به معنای واقعی کلمه" و نحوه استفاده از آن صحبت کنیم. در انگلیسی بریتانیایی

sounds more like three syllables. Literally. Literally. In American English it sounds like

بیشتر شبیه سه هجا به نظر می رسد. به معنای واقعی کلمه. به معنای واقعی کلمه. در انگلیسی آمریکایی به نظر می رسد مانند

four, and we flap the T. Literally. Literally. Literally. Literally. Now, this word is over

چهار، و ما به معنای واقعی کلمه T را می زنیم. به معنای واقعی کلمه. به معنای واقعی کلمه. به معنای واقعی کلمه. در حال حاضر، این کلمه

used in American English. The meaning has morphed as a result. It’s used often for

در انگلیسی آمریکایی بیش از حد استفاده می شود. در نتیجه معنا شکل گرفته است. اغلب برای

emphasis.

تاکید استفاده می شود.

For example, I once heard someone say: I was so tired, I literally slept all day. Now,

به عنوان مثال، یک بار شنیدم که یکی می گوید: من خیلی خسته بودم، به معنای واقعی کلمه تمام روز را خوابیدم. حالا،

I know that person didn’t sleep all day. She slept a lot of day, certainly she was

می دانم که آن شخص تمام روز را نخوابیده است. او روز زیادی می خوابید، مطمئناً

very tired. But she did not literally sleep all day. She did not actually sleep from sun

خیلی خسته بود. اما او به معنای واقعی کلمه تمام روز را نخوابید. او در واقع از آفتاب

up to sun down. She slept a lot that day. So she’s using ‘literally’ here for

تا غروب نخوابید. اون روز خیلی خوابید. بنابراین او در اینجا از "به معنای واقعی کلمه" برای

emphasis. I can also picture someone saying, “I literally fell out of my chair when I

تاکید استفاده می کند. همچنین می‌توانم کسی را تصور کنم که می‌گوید: «وقتی این خبر را شنیدم به معنای واقعی کلمه از صندلیم پایین افتادم

heard the news.”

».

This would in no way mean that someone did literally fall out of a chair, it just adds

این به هیچ وجه به این معنی نیست که کسی به معنای واقعی کلمه از روی صندلی افتاده است، فقط

emphasis to say how amazed they were, how caught off guard they were. I’m going to

تاکید می کند که چقدر شگفت زده شده اند، چقدر غافلگیر شده اند. من قصد دارم

put a link in the video description to some articles about the word ‘literally’ and

در توضیحات ویدیو پیوندی به چند مقاله در مورد کلمه "به معنای واقعی کلمه" و

how its use has changed and its meaning has changed. Now, how did I use it? like, you

چگونگی تغییر استفاده از آن و تغییر معنای آن قرار دهم . حالا چطوری ازش استفاده کردم؟ مثل اینکه، به

literally had to spit it out?”

معنای واقعی کلمه باید آن را تف کنی؟»

There I am using it to mean ‘actually’. I’m not just adding emphasis. I’m asking,

در آنجا من از آن به معنای "در واقع" استفاده می کنم. من فقط تاکید نمی کنم. من می پرسم،

you had no other options than to actually, physically spit it out? He claims he didn’t.

شما هیچ گزینه دیگری نداشتید جز اینکه واقعاً به طور فیزیکی آن را تف کنید؟ او ادعا می کند که این کار را نکرده است.

Like, you literally had to spit it out? Can you do it again without spitting it?

مثلاً باید به معنای واقعی کلمه آن را تف کنی؟ آیا می توانید دوباره آن را بدون تف کردن انجام دهید؟

I don’t want any more try. Ever. – I’m done trying.

دیگر تلاشی نمی خواهم همیشه. - تلاشم تموم شد

– You’ll never be convinced again? No, this is one of the best you’ve ever

- دیگر هرگز قانع نخواهی شد؟ نه، این یکی از بهترین هایی است که تا به حال

had and I had a vomit reaction. Is there an agreement here?

داشته اید و من یک واکنش استفراغ داشتم. آیا توافقی در اینجا وجود دارد؟

He said he had ‘a vomit reaction’. Another way to say vomit is to say throw up, which

او گفت که "واکنش استفراغ" داشته است. راه دیگر برای گفتن استفراغ این است که بگوییم پرتاب کردن، که

is a phrasal verb, which means your food comes back up out of you. He had a vomit reaction

یک فعل عبارتی است، به این معنی که غذای شما از شما بیرون می‌آید. نسبت به هندوانه واکنش استفراغ داشت

to watermelon. This guy really hates watermelon.

. این مرد واقعا از هندوانه متنفر است.

– It’s an excellent melon. – It’s a tasty one.

- یک خربزه عالی است. -خوشمزه است.

So there we just heard two other opinions, and two other descriptors: excellent, and

بنابراین ما فقط دو نظر دیگر و دو توصیف دیگر شنیدیم: عالی و

tasty. Everyone else seems to really like this watermelon.

خوشمزه. به نظر می رسد که دیگران واقعاً این هندوانه را دوست دارند. به

I thought it was a very good watermelon. I only like watermelon really this time of year,

نظر من هندوانه خیلی خوبی بود. من هندوانه را واقعاً در این فصل از سال دوست دارم،

when they’re the real sweet, juicy ones. I find, you know, watermelon in the off season

زمانی که هندوانه واقعاً شیرین و آبدار است. می دانید، هندوانه در فصل خارج از فصل

to be pretty terrible.

بسیار وحشتناک است.

More descriptors: very good, sweet, juicy. Also, terrible. In the off season in the US,

توضیحات بیشتر: بسیار خوب، شیرین، آبدار. همچنین، وحشتناک. در فصل خارج از ایالات متحده،

when they’re imported from farther away. I’m all in favor of this watermelon. She

زمانی که آنها از دورتر وارد می شوند. من همه طرفدار این هندوانه هستم. او

is all in favor of this watermelon. She thinks it’s a great one. We often use the term

همه طرفدار این هندوانه است. او فکر می کند که این یکی عالی است. ما اغلب زمانی از اصطلاح

‘all in favor of’ when we need to challenge something, or part of something.

"همه به نفع" استفاده می کنیم که باید چیزی یا بخشی از چیزی را به چالش بکشیم.

For example, I’m all in favor of less screen time for kids, but when we’re flying, I

به عنوان مثال، من همه طرفدار زمان کمتری برای بچه ها با صفحه نمایش هستم، اما وقتی در حال پرواز هستیم، به

do let him use my iPad. Or, I’m all in favor of exercising more, but I can’t make myself

او اجازه می دهم از iPad من استفاده کند. یا، من همه طرفدار ورزش بیشتر هستم، اما نمی توانم خودم را مجبور به

do it five times a week. I’m all in favor of– I’m all in favor of this watermelon.

انجام آن پنج بار در هفته کنم. من همه طرفدار - من همه طرفدار این هندوانه هستم.

My friend Jacob used the phrase ‘farther afield.’ You can also say ‘further afield’.

دوست من یعقوب از عبارت "فورتر دورتر" استفاده کرد . همچنین می توانید بگویید "فورتر دورتر".

This means not the nearest, closest, or most obvious place.

این به معنای نزدیکترین، نزدیکترین یا آشکارترین مکان نیست.

For example, we didn’t find a solution to the problem with our preliminary research,

به عنوان مثال، ما با تحقیقات اولیه خود راه حلی برای این مشکل پیدا نکردیم،

so we’ll have to look further afield. OR, there isn’t a pet adoption agency in our

بنابراین باید به دورتر نگاه کنیم. یا، آژانسی برای پذیرش حیوانات خانگی در همسایگی ما وجود ندارد

neighborhood, so we’ll have to look further afield. As Jacob used it, the watermelon was

، بنابراین باید دورتر را جستجو کنیم. همانطور که جیکوب از آن استفاده می کرد، هندوانه در

not grown there on a local farm, but brought in from somewhere further afield, somewhere

آنجا در مزرعه محلی کشت نمی شد، بلکه از جایی دورتر، جایی

else in Virginia.

دیگر در ویرجینیا آورده شد.

But now they also buy things from the produce auction, including from further field. So

اما اکنون آنها چیزهایی را نیز از حراج محصولات خریداری می کنند، از جمله از زمینه های دیگر. بنابراین

this is a Virginia-grown watermelon but from the produce auction and I found it pretty

این هندوانه ای است که در ویرجینیا رشد کرده است، اما از حراج محصولات و من آن را بسیار

delicious. I thought it was good.

خوشمزه یافتم. فکر کردم خوب بود

Two more positive descriptors for the watermelon: delicious, and good. So let’s review our

دو توصیف مثبت دیگر برای هندوانه: خوشمزه و خوب. پس بیایید

descriptors. The people who liked it said it was amazing, one of the best I’ve ever

توصیف های خود را مرور کنیم. افرادی که آن را دوست داشتند می‌گویند شگفت‌انگیز است، یکی از بهترین‌هایی که تا به حال

had, excellent, tasty, very good Words to describe not linking it were: hate, awful,

داشته‌ام، عالی، خوشمزه، بسیار خوب کلماتی که می‌توان آن را مرتبط نکرد عبارتند از: نفرت، افتضاح،

vomit reaction, disgusting, and terrible. Okay, now this video is not over, but since

واکنش استفراغ، نفرت انگیز و وحشتناک. خوب، حالا این ویدیو تمام نشده است، اما از آنجایی که

I’m hungry, right now, I’m going to ask you for one of your favorite foods. Put it

من گرسنه هستم، در حال حاضر، یکی از غذاهای مورد علاقه تان را از شما می خواهم. آن را

in the comments below. If a recipe is involved, put a link to a YouTube video where someone

در نظرات زیر قرار دهید. اگر دستور پختی وجود دارد، پیوندی به یک ویدیوی YouTube قرار دهید که در آن شخصی

is making that. I love watching YouTube videos of people making food, like Pasta Grannies

آن را درست می کند. من عاشق تماشای ویدیوهای یوتیوب از افرادی هستم که غذا درست می کنند، مانند مادربزرگ های پاستا

and Joshua Weismann. Ok, now that we got that taken care of, let’s review this whole short

و جاشوا ویزمان. خوب، حالا که به این مهم توجه کردیم، بیایید کل این

conversation again. Notice the descriptive words for food, and think about how you would

گفتگوی کوتاه را دوباره مرور کنیم. به کلمات توصیفی غذا توجه کنید و به این فکر کنید که چگونه

talk about your very favorite and least favorite foods in English.

در مورد غذاهای بسیار مورد علاقه و کم علاقه خود به زبان انگلیسی صحبت می کنید.

Uhm, David hates watermelon, he thinks. I know, but I want to try it. You said it

اوهوم، دیوید از هندوانه متنفر است، او فکر می کند. من می دانم، اما می خواهم آن را امتحان کنم. گفتی

was ‘the best one I ever had’. I didn’t say that. You said ‘one of the

"بهترین چیزی بود که تا به حال داشتم". من این را نگفتم گفتی "یکی از

best’. I probably said that it’s an amazing watermelon and if you’re going to try it

بهترین ها" احتمالاً گفته‌ام که هندوانه‌ای شگفت‌انگیز است و اگر می‌خواهید دوباره آن را امتحان کنید

again, now is the time time to try it. Oh, you’re just going to have a bite of

، اکنون زمان آن است که آن را امتحان کنید. اوه، تو فقط میخوای از من لقمه بگیری

mine? – Yeah!

؟ - آره!

– Oh! What? No! That is awful. What? I don’t get it! The meloniness, it’s…

- اوه! چی؟ نه! این افتضاح است. چی؟ متوجه نمیشم! خربزه، این است...

– Is it the texture? Or the taste? – No, just the flavor. It’s like a…

- آیا این بافت است؟ یا طعمش؟ - نه، فقط طعم. مثل یک…

– I don’t know. – It’s such a good one. You guys are crazy.

- نمی دانم. - خیلی خوب است. شما بچه ها دیوانه هستید

Like you really had to spit it out? Can you do it again without spitting it? No, I don’t

مثل اینکه واقعا مجبور شدی آن را تف کنی؟ آیا می توانید دوباره آن را بدون تف کردن انجام دهید؟ نه،

want any more try. Ever. – I’m done trying. – You’ll never be convinced again? No,

دیگر تلاشی نمی‌خواهم. همیشه. - تلاشم تموم شد - دیگر هرگز قانع نخواهی شد؟ نه،

this is one of the best you’ve ever had. And I had a vomit reaction. Is there an agreement

این یکی از بهترین هایی است که تا به حال داشته اید. و من واکنش استفراغ داشتم. آیا توافقی

here? – It’s an excellent watermelon. – It’s a tasty watermelon. It’s a tasty

در اینجا وجود دارد؟ - این یک هندوانه عالی است. - هندوانه خوشمزه ای است. این یک

watermelon. I thought it was a very good watermelon. I only like watermelon really this time of

هندوانه خوشمزه است. به نظر من هندوانه خیلی خوبی بود. من فقط هندوانه را در این زمان از سال دوست دارم

the year when they’re the real, sweet, juicy ones. I find, you know, watermelon in the

که هندوانه واقعی، شیرین و آبدار است . می دانید، هندوانه در

off season to be pretty terrible. I’m all in favor of this watermelon.

فصل خارج از فصل بسیار وحشتناک است. من همه طرفدار این هندوانه هستم.

I’m grateful the everyone like the watermelon. I bought the watermelon at the woods edge

من از همه کسانی که هندوانه را دوست دارند سپاسگزارم. من هندوانه را از

farm stand which is about a mile from here. It started out as a guy just selling stuff

غرفه مزرعه جنگلی که حدود یک مایل از اینجا فاصله دارد خریدم. این کار از زمانی شروع شد که فقط چیزهایی را

that he grew in a greenhouse, greens and vegetables, but now, they also buy things from the produce

که در گلخانه پرورش داده بود، سبزی و سبزیجات می فروخت، اما اکنون، آنها از

auction, including from father field. So this is a Virginia-grown watermelon but from the

حراج محصولات، از جمله از مزرعه پدر، چیزهایی را نیز می خرند. بنابراین این هندوانه ای است که در ویرجینیا رشد کرده است، اما از

produce auction and I found it pretty delicious. I thought it was good.

حراج محصولات و من آن را بسیار خوشمزه یافتم. فکر کردم خوب بود

Now, a throwback to when my first son was a newborn.

اکنون، بازگشتی به زمانی که اولین پسرم تازه متولد شده بود.

Well, I had a big change in my life this year. So in this American English pronunciation

خوب، من امسال یک تغییر بزرگ در زندگی ام داشتم. بنابراین در این ویدیوی تلفظ انگلیسی آمریکایی

video, you’re going to meet someone very special, and we’re going to study real life

، شما با شخصی بسیار خاص ملاقات خواهید کرد ، و ما به مطالعه زندگی واقعی

American English.

انگلیسی آمریکایی خواهیم پرداخت.

This is my son, Stoney. He was born in January so he’s almost 4 months old. So far, his

این پسر من استونی است. او در ژانویه به دنیا آمد بنابراین تقریباً 4 ماهه است. تا اینجای کار،

life consists mostly of eating and sleeping, although not sleeping too much, which is why

زندگی او بیشتر شامل خوردن و خوابیدن است، اگرچه زیاد نخوابیده است، به همین دلیل است که

I look so tired. And also, meeting friends and family.

من خیلی خسته به نظر می رسم. و همچنین ملاقات با دوستان و خانواده. در

Here he is meeting his grandma and grandpa, my husband’s parents.

اینجا او با مادربزرگ و پدربزرگش، والدین شوهرم ملاقات می کند.

Yeah.

آره

He has two fingers.

او دو انگشت دارد.

You’re gonna to get a mouthful of skin!

یک لقمه پوست می گیری!

Did you notice how my mother-in-law reduced ‘going to’ to gonna? Americans do this

دقت کردید که چطور مادرشوهرم «رفتن به» را به رفتن کاهش داد؟ آمریکایی ها همیشه این کار را می کنند

all the time. Two syllables, very relaxed. GUN-nuh. Do that with me. GUN-nuh. Gonna,

. دو هجا، بسیار آرام. اسلحه-نه. این کار را با من انجام بده اسلحه-نه. قراره

gonna.

You’re going to get a

یک

You’re going to get a mouthful of skin!

لقمه پوست بدست می آورید!

Oh, he definitely knows they’re there.

اوه، او قطعاً می داند که آنها آنجا هستند. آیا

Did you notice the contractions grandma used?

متوجه انقباضات مادربزرگ شده اید؟

Americans use contractions all the time in speaking. First, ‘they’re’. This is

آمریکایی ها همیشه از انقباضات در صحبت کردن استفاده می کنند . اول، "آنها هستند". این

the contraction of THEY ARE. Often in conversation,

انقباض آنها هستند. اغلب در مکالمه،

Americans will reduce this contraction so it sounds like ‘thur’, thur. But here,

آمریکایی‌ها این انقباض را کاهش می‌دهند، بنابراین مانند «پنجشنبه»، پنج‌شنبه به نظر می‌رسد. اما در اینجا،

Grandma used the full pronunciation, they’re. When it’s fully pronounced, it sounds just

مادربزرگ از تلفظ کامل استفاده کرد، آنها هستند. هنگامی که به طور کامل تلفظ می شود، درست

like two other words: THERE and THEIR. Here, she said THEY’RE THERE, talking about his

مانند دو کلمه دیگر به نظر می رسد: THERE و THEIR. در اینجا، او گفت که آنها آنجا هستند و در مورد انگشتانش صحبت می کنند

fingers. Two different words, but they sound the same. Listen again.

. دو کلمه متفاوت، اما صدای آنها یکسان است. دوباره گوش کن.

Oh, he definitely knows

اوه، او قطعاً می‌داند که

they’re there

آنها آنجا هستند،

So did you guys have good traffic down?

پس بچه‌ها ترافیک خوبی داشتید؟

Oh we did. Wonderful traffic.

اوه ما انجام دادیم. ترافیک فوق العاده

I reduced ‘did’ here: “So did

من در اینجا "did" را کاهش دادم: "So did

you guys” became “So d’you guys”.

you guys" تبدیل به "So d' you guys" شد.

I reduced ‘did’ to just the ending D, and when the D sound is followed by ‘you’

من "did" را فقط به پایان D کاهش دادم، و وقتی صدای D با "شما"

or ‘your’, it combines with the Y sound and becomes J. ‘Did you guys’ becomes

یا "شما" دنبال می‌شود، با صدای Y ترکیب می‌شود و به J تبدیل می‌شود

‘joo guys’. ‘Joo’ guys have good traffic? Listen again.

. بچه ها "جو" ترافیک خوبی دارند؟ دوباره گوش کن.

So did you guys have [4x]

So did you guys have [4x]

“Did you” is a very common word combination in conversational English. Pay attention as

«آیا» یک ترکیب کلمه بسیار رایج در مکالمه انگلیسی است. هنگام

you study English and see if you notice this reduction. Try using it yourself. “Joo”

مطالعه انگلیسی توجه کنید و ببینید آیا متوجه این کاهش شدید یا خیر. سعی کنید خودتان از آن استفاده کنید. "جو"

see that? “Joo” know that? Joo, joo. It can also be reduced further to ‘juh’,

آن را می بینید؟ "جو" میدونی؟ جو، جو همچنین می‌توان آن را با schwa به «juh» کاهش داد

with the schwa. “Juh” see that? “Juh” know that?

. "جوه" اینو میبینی؟ "جوه" میدونی؟

How is it to hold him?

نگه داشتن او چگونه است؟

Oh, how is it?

اوه چطوره؟

Mm-hmm.

مممم

Oh, I don’t know. It’s beyond description!

اوه، من نمی دانم. فراتر از توصیف است!

How is it to hold him? What do you notice about the word ‘him’ in this phrase?

نگه داشتن او چگونه است؟ در مورد کلمه "او" در این عبارت چه توجهی دارید؟

How is it to hold him?

نگه داشتن او چگونه است؟

The H was dropped, hold’im, hold’im, and the two words linked together with no gap

H حذف شد، Hold’im، Hold’im، و این دو کلمه بدون هیچ شکافی به هم مرتبط شدند

in between. This is a very common conversational pronunciation of function words that begin

. این یک تلفظ محاوره ای بسیار رایج از کلمات تابعی است که

with H like him, her, his, have, has, and

با H شروع می شود مانند he، her، his، have، has و

had.

had.

How is it to hold him?

نگه داشتن او چگونه است؟

Oh, how is it? go

اوه چطوره؟ برو

Mm-hmm.

مممم

Oh, I don’t know. It’s beyond description!

اوه، من نمی دانم. فراتر از توصیف است!

Oh! Hi!

اوه! سلام! بیا تو

Come on in!

!

You might not have understood this phrase:

شاید این عبارت را متوجه نشده باشید:

Come on in. It was all very linked together.

بیا داخل. همه چیز خیلی به هم مرتبط بود. بیا تو

Come on in!

!

Two consonant to vowel links. Cuh-mah-nin.

دو پیوند صامت به مصوت. کوه ماه نین.

Come on in. You can use this phrase when welcoming someone to your house. Come on in. Listen

بیا داخل. شما می توانید از این عبارت در هنگام استقبال از شخصی به خانه خود استفاده کنید. بیا داخل. دوباره گوش کن

again.

. بیا تو

Come on in!

!

Hi, baby. Ow. He’s still so little!

سلام عزیزم اوه او هنوز خیلی کوچک است!

Hi Stan!

سلام استن

Hey! Oh! Stoney! You little nipper, you!

سلام! اوه! سنگی! ای نی نی کوچولو، تو!

This is your grandpa. I brought you some toys.

این پدربزرگ شماست برات اسباب بازی آوردم

Oh boy! I bet you did.

اوه پسر! شرط می بندم انجام دادی.

I bet you did. Earlier in this video, you learned that when D is followed by ‘you’,

شرط می بندم انجام دادی. قبلاً در این ویدئو، یاد گرفتید که وقتی D با "شما" دنبال می‌شود،

you can combine D and Y to make a J sound, ‘jew’. There is a similar rule: when T

می‌توانید D و Y را با هم ترکیب کنید تا صدای J، "یهودی" بسازید. قانون مشابهی وجود دارد: وقتی T

is followed by ‘you’ or ‘your’, you can combine T and Y to make CH: now ‘you’

با "شما" یا "شما" دنبال می شود، می توانید T و Y را با هم ترکیب کنید تا CH را بسازید: اکنون "شما"

will sound like ‘chew’. Or, you can leave in the Y sound, “chyoo”. Also, like I

مانند "جویدن" به نظر می رسد. یا، می توانید صدای Y را ترک کنید، "chyoo". همچنین، مانند من

did here, you can reduce the vowel to the schwa, “chuh”: betcha, or betchya. You’ll

در اینجا، شما می توانید مصوت را به schwa، "chuh" کاهش دهید: betcha یا betchya.

hear this a lot. Listen again.

این را زیاد خواهید شنید دوباره گوش کن.

I bet you did.

شرط می بندم انجام دادی.

In the beginning, he didn’t do much. So we just sat around and stared at him! This

در ابتدا، او کار زیادی انجام نداد. پس ما فقط نشستیم و به او خیره شدیم! این

was okay with us. It never got boring!

برای ما مشکلی نداشت. هیچ وقت خسته کننده نشد!

Are you going to smile?

قراره لبخند بزنی؟

Another ‘gonna’. Are you gonna smile?

یکی دیگر از "قرار است". می خواهی لبخند بزنی؟

Are you going to smile?

قراره لبخند بزنی؟

Are you going to

قراره

smile?

لبخند بزنی؟

Huh?

متعجب؟

We did get a couple of his first smiles on camera.

ما چندتا از اولین لبخندهای او را جلوی دوربین گرفتیم.

The first four months have been so fun. He’s changing a lot, kicking, and he has even started

چهار ماه اول خیلی سرگرم کننده بود. او خیلی تغییر می کند، لگد می زند، و حتی شروع به

talking!

صحبت کرده است!

His head’s kind of big, so he has a hard time holding it up. Some people have asked

سر او به نوعی بزرگ است، بنابراین به سختی آن را بالا نگه می دارد. برخی از افراد از

me about his name, Stoney. It’s not very common in America. In fact, most people say

من در مورد نام او، استونی پرسیده اند. در آمریکا زیاد رایج نیست. در واقع، اکثر مردم می گویند که

they’ve never heard of it, or never known anyone named Stoney. It’s just like the

هرگز در مورد آن نشنیده اند، یا هرگز کسی به نام استونی را نمی شناسند. این دقیقاً مانند

word ‘stone’, with the ST consonant cluster.

کلمه "سنگ" با خوشه همخوان ST است.

What do you think about your name? Do you like it? I think he’s not sure yet. It has

نظرت در مورد اسمت چیه؟ آیا آن را دوست دارید؟ من فکر می کنم او هنوز مطمئن نیست. دارای خوشه

the ST consonant cluster, the OH diphthong, the N consonant, Stone-, so it’s just like

همخوان ST، دوفتونگ OH، صامت N، Stone- است، بنابراین درست مانند

‘stone’. And then a little unstressed ‘ee’ at the end. Stoney.

"سنگ" است. و سپس "ee" کمی بدون تاکید در پایان. استونی.

You already know Stoney if you’re subscribed to my mailing list. If you’re not subscribed,

اگر در لیست پستی من مشترک شده باشید، قبلاً استونی را می شناسید . اگر مشترک نیستید،

sign up now. You get a free weekly newsletter

همین الان ثبت نام کنید. شما یک خبرنامه هفتگی رایگان

with English lessons, and also photos and stories from my life. Also, if you’re not

با درس های انگلیسی و همچنین عکس ها و داستان هایی از زندگی من دریافت می کنید. همچنین، اگر

on the list and you sign up now, you get access to a free, 10-day mini-course in accent reduction

در لیست نیستید و اکنون ثبت‌نام کرده‌اید، به یک دوره آموزشی کوتاه ۱۰ روزه رایگان دسترسی خواهید داشت که

sent right to your inbox. So, sign up here.

مستقیماً به صندوق ورودی شما ارسال می‌شود. بنابراین، اینجا ثبت نام کنید.

That’s it, and thanks so much for using Rachel’s English.

همین است، و از اینکه از زبان انگلیسی Rachel استفاده می کنید بسیار سپاسگزارم.

Can you say bye, Stoney? Do you want to say ‘bye’ to everybody? Do you want to say

میشه بگی خداحافظ استونی؟ آیا می خواهید با همه "خداحافظ" کنید؟ آیا می خواهید بگویید

‘bye’? What do you think? He likes funny noises. Boo-boo-boo-boo. But not right now,

"خداحافظ"؟ شما چی فکر میکنید؟ او صداهای خنده دار را دوست دارد . بوووووووو. اما نه در حال حاضر،

because he’s too tired. Bye everybody! Bye everybody!

زیرا او خیلی خسته است. خداحافظ همه! خداحافظ همه!

And now you’ll meet my parents on top of a mountain.

و حالا با پدر و مادرم در بالای کوهی ملاقات خواهی کرد .

Today’s topics: Words that reduce. At, for, that’s, can, and, was, and probably.

موضوعات امروز: کلماتی که کاهش می دهند. در، برای، این، می تواند، و، بود، و احتمالا.

This…

این…

Oh.

اوه. ما

There we go.

میرویم آنجا.

So, we’re at 12,335 feet. Now, yesterday morning, when I got on a plane, I was at about

بنابراین، ما در 12335 فوت هستیم. حالا، دیروز صبح، وقتی سوار هواپیما شدم، حدود

1 foot, there at New York’s LaGuardia airport. So no wonder I had such a hard time catching

1 فوتی، آنجا در فرودگاه لاگواردیا نیویورک بودم. بنابراین جای تعجب نیست که

my breath on this hike.

در این پیاده روی به سختی نفس کشیدنم را پشت سر گذاشتم.

So for the metric fans of Rachel’s English, this is almost 4,000 meters.

بنابراین برای طرفداران متریک انگلیسی ریچل، این تقریباً 4000 متر است.

It’s pretty high.

خیلی بالاست

Americans speak with a mix of long and short syllables. It’s what helps make speech clear

آمریکایی ها با ترکیبی از هجاهای بلند و کوتاه صحبت می کنند . این چیزی است که به شفاف سازی گفتار برای ما کمک می کند

to us. Short syllables are often reductions—words where we’ve changed or dropped a sound to

. هجاهای کوتاه اغلب کاهش می یابند - کلماتی که در آنها صدایی را تغییر داده یا رها کرده ایم تا به

help us say them faster.

ما کمک کند آنها را سریعتر بیان کنیم.

Let’s discuss three reductions in the passage you just saw.

بیایید در مورد سه کاهش در قسمتی که اخیراً دیدید بحث کنیم.

The first is the word AT. AT has the AA vowel. But usually we reduce that in a sentence to

اولین مورد کلمه AT است. AT دارای مصوت AA است. اما معمولاً آن را در یک جمله به

the schwa, at. I can make that very fast, at. It’s abrupt because I’m making a Stop

schwa، at تقلیل می دهیم. من می توانم آن را بسیار سریع، در. این ناگهانی است زیرا من یک Stop

T. That’s because the next word begins with a consonant. At twelve, at, at, at twelve,

T را می سازم. این به این دلیل است که کلمه بعدی با یک صامت شروع می شود. در دوازده، در، در، در دوازده،

we’re at twelve. When I make the word ‘at’ very short, it makes the word ‘twelve’

ما در دوازده هستیم. وقتی کلمه "در" را خیلی کوتاه می کنم، کلمه "دوازده" را

more important. This is what makes English clear. Listen again.

مهم تر می کند. این چیزی است که انگلیسی را واضح می کند . دوباره گوش کن.

at 12

در 12

At 12,335 feet. Now, yesterday morning, when I got on a plane, I was at about 1 foot

در 12335 فوت. حالا، دیروز صبح، وقتی سوار هواپیما شدم، در حدود 1 فوت بودم

Another ‘at’ example: I was at about 1 foot. I was at about. I was at about. Do you

Another ‘at’ مثال: I was at about 1 foot. حدودا بودم حدودا بودم آیا می

hear how ‘I’ and ‘bout’ are clearer? The middle three syllables are all less clear:

شنوید که چگونه "من" و "درباره" واضح تر هستند؟ سه هجای میانی همگی کمتر واضح هستند:

was at a, was at a. Though it may seem wrong to make some syllables less clear, it actually

was at a, was at a. اگرچه ممکن است به نظر اشتباه باشد که برخی از هجاها را کمتر واضح کنیم، اما در واقع

makes speech overall more clear to Americans, because American English depends on this contrast

گفتار را به طور کلی برای آمریکایی ها واضح تر می کند، زیرا انگلیسی آمریکایی به این تضاد

of long and short syllables. Was at a, was at a.

هجاهای بلند و کوتاه بستگی دارد. در یک بود، در یک بود.

Practice that with me. Was at a, was at a, was at a. You really need to simplify the

با من تمرین کن در یک بود، در یک بود، در یک بود. شما واقعا باید

sounds and mouth movements, and take some of the energy and volume out of the voice

صداها و حرکات دهان را ساده کنید و مقداری از انرژی و حجم صدا را بگیرید

to make these syllables this fast. Yes, do that. Was at a. I was at about. Listen again.

تا این هجاها به این سرعت بسازید. بله، این کار را انجام دهید . در یک بود. حدودا بودم دوباره گوش کن.

I was at about

من حدوداً

1 foot, there at New York’s LaGuardia airport. So no wonder I had such a hard time catching

یک فوتی بودم، آنجا در فرودگاه لاگواردیا نیویورک. بنابراین جای تعجب نیست که

my breath on this hike.

در این پیاده روی به سختی نفس کشیدنم را پشت سر گذاشتم.

So for the metric fans of Rachel’s English…

بنابراین برای طرفداران متریک انگلیسی ریچل...

The reduction of the word ‘for’. For. In a sentence, you’ll usually hear it as

کاهش کلمه "برای". برای. در یک جمله، معمولاً آن را به عنوان

‘fer’. How fast can you make it? Practice. Fer, fer, fer. Listen again.

«فر» می شنوید. چقدر سریع می توانید آن را بسازید؟ تمرین. فر، فر، فر. دوباره گوش کن.

For the metric fans

برای فن های متریک

for [5x] the metric fans of Rachel’s English, this is almost 4,000 meters.

برای [5x] فن های متریک انگلیسی راشل، این تقریباً 4000 متر است.

It’s pretty high.

خیلی بالاست

Finally, the word ‘that’s’ was reduced to ‘ts’. TS pretty. TS pretty high, ts.

در نهایت، کلمه "that's" به "ts" کاهش یافت. تی اس زیباست TS بسیار بالا، ts.

This is the same reduction we would use for ‘what’s’ or ‘it’s’. At the end

این همان کاهشی است که برای «چیست» یا «آن است» استفاده می‌کنیم. در انتهای

of the video, follow the link for more information on the TS reduction.

ویدیو برای اطلاعات بیشتر در مورد کاهش TS لینک را دنبال کنید.

That’s pretty high.

این خیلی بالاست

Ts [6x] pretty high.

Ts [6x] بسیار زیاد است.

Ts pretty high.

Ts خیلی بالاست

Very high.

خیلی بالا

As you can see.

همانطور که می بینید.

Very cold and windy.

بسیار سرد و باد می وزد.

Yeah.

آره

We just heard two more reductions. The word ‘can’, a helping verb here, was reduced

ما فقط دو کاهش دیگر شنیدیم. کلمه "can"، یک فعل کمکی در اینجا،

to kn. How fast can you make that? Practice with me: kn, kn, kn. Can see. Listen again.

به kn کاهش یافت. چقدر سریع می توانید آن را انجام دهید؟ با من تمرین کن: kn, kn, kn. می تواند ببیند. دوباره گوش کن.

You can see

می توانید ببینید

Can

می

You can see.

توانید ببینید.

Very cold and windy.

بسیار سرد و باد می وزد.

And the ‘and’ reduction: nn, nn. Practice with me. Nn, nn. Make it fast. Cold n, cold,

و کاهش "و": nn، nn. با من تمرین کن Nn، nn. سریع درستش کن سرد n، سرد،

cold n windy.

سرد n باد.

Very cold and windy.

بسیار سرد و باد می وزد.

Cold and

سرد و

Very cold and windy.

بسیار سرد و باد.

Yeah. It’s very interesting landscape.

آره منظره بسیار جالبی است

Mom, what did that sign say about this area?

مامان، آن تابلو در مورد این منطقه چه می گفت؟

It said that this was once a vast plain.

می گفت که این روزگاری دشت وسیعی بوده است.

Mom reduced ‘was’. She said wuz instead of was. It’s less clear, isn’t it? Was,

مامان «بود» را کاهش داد. او به جای بود گفت wuz . کمتر واضح است، اینطور نیست؟ بود،

was. That this was once, wuz. That’s exactly what we want for these unimportant words.

بود. که این یک بار بود، wuz. این دقیقاً همان چیزی است که ما برای این کلمات بی اهمیت می خواهیم.

Listen again.

دوباره گوش کن.

It said that

می‌گفت

this was,

این بود، می‌گفتند

was

It said that

this was,

این بود، می‌گفتند

was

It said that this was once a vast plain, that was pushed…

این روزگاری دشت وسیعی بود، که رانده می‌شد...

Another reduced was, wuz, wuz. That was pushed.

کاهش دیگر، ووز، ووز بود. که هل داده شد.

That was

که

pushed and thrust upward by tremendous pressures of the earth.

توسط فشارهای عظیم زمین به سمت بالا رانده و رانده شد .

Wow.

وای.

Yeah. You can see some patches of snow over there.

آره می توانید چند تکه برف را در آنجا ببینید.

Did you catch that ‘can’ reduction? Can, you can, you can see, can, can.

آیا آن کاهش "قوطی" را متوجه شدید؟ می توانی، می توانی، می توانی ببینی، می توانی، می توانی.

Yeah. You

آره شما

can [3x] see some patches of snow

می توانید [3x] برخی تکه های برف را ببینید،

you can see some patches of snow over there.

می توانید برخی تکه های برف را در آنجا ببینید.

Where?

جایی که؟

Right over there.

درست اونجا

Oh yeah.

اوه بله.

They’re very dirty.

آنها بسیار کثیف هستند

Right.

درست.

That’s all that’s left from last year’s snowfall. And they’ll probably get snow

این تنها چیزی است که از بارش برف سال گذشته باقی مانده است . و احتمالاً

here within the next couple of weeks.

ظرف چند هفته آینده اینجا برف خواهند بارید.

Did you hear how my dad said probably? He reduced it to ‘prolly’.

شنیدی بابام چطور گفت احتمالا؟ او آن را به «پرولی» کاهش داد.

Probably

احتمالاً

And they’ll probably get snow

و احتمالاً برف خواهند بارید

A real-life example of the word ‘probably’ – At the end of the video, follow the link

مثالی واقعی از کلمه "احتمالا" - در پایان ویدیو، پیوند را

for information on reducing this word.

برای اطلاعات در مورد کاهش این کلمه دنبال کنید.

You can see some patches of snow over there.

می توانید چند تکه برف را در آنجا ببینید.

Where?

جایی که؟

Right over there.

درست اونجا

Oh yeah.

اوه بله.

They’re very dirty.

آنها بسیار کثیف هستند

Right.

درست.

That’s all that’s left from last year’s snowfall. And they’ll probably get snow

این تنها چیزی است که از بارش برف سال گذشته باقی مانده است . و احتمالاً

here within the next couple of weeks.

ظرف چند هفته آینده اینجا برف خواهند بارید.

I hope you enjoyed this cold mountaintop study of real-life American English. I know it seems

امیدوارم از این مطالعه سرد کوهستانی انگلیسی آمریکایی در زندگی واقعی لذت برده باشید. می دانم که

strange to pronounce things quickly, not fully, but reductions are an important part of American

تلفظ سریع و نه کامل چیزها عجیب به نظر می رسد، اما کاهش بخش مهمی از انگلیسی آمریکایی است

English. Follow the links here, or in the description below, for more information on

. برای اطلاعات بیشتر در مورد

the reductions we studied today.

کاهش هایی که امروز مطالعه کردیم، پیوندهای اینجا یا در توضیحات زیر را دنبال کنید.

Now, we’ll go from the cold of the mountains to summer vacation.

حالا از سرمای کوهستان به تعطیلات تابستانی می رویم.

This is my uncle Frank Hey!

این عموی من فرانک هی است!

Uncle Frank brings his boat every year so that we can try skiing.

عمو فرانک هر سال قایقش را می آورد تا ما اسکی را امتحان کنیم. آیا به

Did you notice the reductions of the word ‘that’ and ‘can’? These two function

کاهش کلمه "که" و "می توانم" توجه کردید؟ این دو

words will often reduce. ‘That’ becomes thut, with either a flap or a stop T, depending

کلمه تابع اغلب کاهش می یابد. «That» بسته به صدای بعدی، با فلپ یا توقف T تبدیل می‌شود

on the next sound. And ‘can’, when not the main verb in the sentence, becomes kn,

. و «can» وقتی فعل اصلی جمله نباشد، kn،

kn. So that we can. So that we can. So that we can try skiing. ‘Try’ and ‘skiing’,

kn می شود. تا بتوانیم. تا بتوانیم. تا بتوانیم اسکی را امتحان کنیم. «تلاش» و «اسکی»،

the two content words in this sentence, are clearly much longer than

دو کلمه محتوایی در این جمله، به وضوح بسیار طولانی‌تر از

‘so that we can’

«تا بتوانیم» هستند،

These four function words are low in pitch and very fast. Listen again.

این چهار کلمه کاربردی کم صدا و بسیار سریع هستند. دوباره گوش کن.

So that we can try skiing.

تا بتوانیم اسکی را امتحان کنیم.

Sure appreciate that uncle Frank.

قدردان عمو فرانک هستم.

Well, I’m glad to bring it.

خب خوشحالم که آوردمش

Glad to bring it. Here, Frank reduced the word ‘to’ to the flap T and the schwa

از آوردنش خوشحالم در اینجا، فرانک کلمه «to» را به فلپ T و

sound: de, de, de, glad de, Glad to bring it. Listen again.

صدای شوا کاهش داد: de, de, de, glad de, Glad to آوردن آن. دوباره گوش کن.

Well, I’m glad to bring it.

خب خوشحالم که آوردمش

This boat is 17 years old, and I was beginning to wonder earlier in the week if I was going

این قایق 17 ساله است و من در اوایل هفته به این فکر می کردم که آیا قرار است

to bring it back again.

دوباره آن را برگردانم.

Here Frank reduced the phrase ‘going to’ to ‘gonna’. A very common reduction in

در اینجا فرانک عبارت "going to" را به "gonna" کاهش داد. کاهش بسیار رایج در

American English. If I was going to bring it back, gonna, gonna. If I was going to bring

انگلیسی آمریکایی. اگر قرار بود آن را برگردانم، می‌خواهم. اگه قرار بود

it back. Listen again.

برگردونمش دوباره گوش کن.

I was beginning to wonder earlier in the week if I was going to bring it back again,

اوایل هفته داشتم به این فکر می کردم که آیا قرار است دوباره آن را برگردانم یا نه

if I was going to bring it back again,

،

but it seems like people are still kind of interested in skiing, so.

اما به نظر می رسد که مردم هنوز هم به نوعی به اسکی علاقه دارند، بنابراین.

We love it.

ما خوشمون میاد.

Love it. Did you hear how I connected the V sound to the word it? One of the easiest

دوستش دارم. شنیدی چطور صدای V را به کلمه it وصل کردم؟ یکی از ساده‌ترین

ways to link in American English pronunciation, is the case when one word ends in a consonant

راه‌های پیوند در تلفظ انگلیسی آمریکایی، حالتی است که یک کلمه به یک حرف صامت ختم می‌شود

and the next word begins with a vowel or diphthong. You can practice the connection between words

و کلمه بعدی با یک مصوت یا دیفتونگ شروع می‌شود. می توانید

by putting the ending consonant on the next word: vit, vit, vit, love it, love it, love

با قرار دادن صامت آخر روی کلمه بعدی، ارتباط بین کلمات را تمرین کنید: vit, vit, vit, love it, love it, love

it. This will help to eliminate gaps between words. In American English, we want to link

it. این به از بین بردن شکاف بین کلمات کمک می کند . در انگلیسی آمریکایی، ما می خواهیم

all the words in one thought group. Listen again.

همه کلمات را در یک گروه فکری به هم پیوند دهیم. دوباره گوش کن .

We love it.

ما خوشمون میاد.

We’ll see if it’ll go a couple more years.

ببینیم یکی دو سال دیگر ادامه خواهد داشت یا نه.

Yep. I hope it does.

بله امیدوارم انجام شود.

So Jace, you going to go skiing today?

پس جیس، امروز میخوای بری اسکی؟

Another ‘gonna’.

یکی دیگر از "قرار است".

You going to go skiing today?

امروز میخوای بری اسکی؟

Yeah, I am.

بله من هستم.

Have you been before?

قبلا بودی؟

No.

نه

This is the first year.

امسال اولین سال است.

Yup.

آره.

Are you nervous?

آیا عصبی هستید؟

Mmm, a little. Yeah.

ممم، کمی آره

It might take a couple tries, so don’t be discouraged if it doesn’t happen right away.

ممکن است چند بار تلاش شود، بنابراین اگر فوراً این اتفاق نیفتد، ناامید نشوید.

Right away. Did you notice how I linked the ending T of ‘right’ to the beginning vowel

بلافاصله. آیا متوجه شده اید که چگونه من پایان T را به صدای واکه ابتدایی

sound of ‘away’. This means that the T comes between two vowels, so it becomes a

"دور" مرتبط کردم. این بدان معنی است که T بین دو مصوت قرار می گیرد، بنابراین به یک

flap T, or, a D sound. So, ‘right away’ sounds just like ‘ride away’. Listen again.

فلپ T یا صدای D تبدیل می شود. بنابراین، "فورا" درست مانند "سوار کردن" به نظر می رسد. دوباره گوش کن.

If it doesn’t happen right away.

اگر فوراً اتفاق نیفتد.

Ok, ok, ok. Ok.

باشه باشه باشه. خوب.

Meg, are you going to try skiing?

مگ، آیا می‌خواهی اسکی را امتحان کنی؟

Another ‘gonna’. Also notice, I’ve reduced the word ‘are’ to er, er, er. Listen again.

یکی دیگر از "قرار است". همچنین توجه کنید، من کلمه "are" را به er, er, er کاهش داده ام. دوباره گوش کن.

Meg, are you going to try skiing?

مگ، آیا می‌خواهی اسکی را امتحان کنی؟

I don’t think so. I tried it when I was ten, and I was traumatized because I fell,

من اینطور فکر نمی کنم. من آن را در ده سالگی امتحان کردم و به دلیل زمین خوردن ضربه روحی خوردم

and it hurt.

و درد داشتم.

Oh, yeah.

اوه، آره

So, I think I’m just going to stick to a bystander.

بنابراین، من فکر می کنم که فقط به یک تماشاگر می چسبم.

Haley, have you skied before?

هیلی، قبلاً اسکی کرده ای؟

I’ve done sit skiing before, when I was, like, six.

من قبلاً در شش سالگی اسکی نشسته انجام داده ام .

Wait, yeah, what is that?

صبر کن آره اون چیه؟

What is. Just like with ‘right away’, we’re connecting the ending T in ‘what’

چیست. درست مانند "در لحظه"، ما انتهای T را در "چه"

to the beginning vowel of the word ‘is’. So the T turns into a flap T, or D sound.

به مصوت ابتدایی کلمه "is" وصل می کنیم. بنابراین T به یک فلپ T یا صدای D تبدیل می شود.

What is, what is. Listen again.

چه هست، چه هست. دوباره گوش کن.

What is that?

اون چیه؟

It’s got the skis

این اسکی دارد

Yeah?

بله؟

And there’s a chair in the middle and you just sit.

و یک صندلی در وسط است و شما فقط می نشینید.

Really?

Yeah.

واقعا؟

آره

I’ve never even heard of that.

من حتی در مورد آن نشنیده ام.

Heard of. Another linking consonant to vowel heard of, heard of. Notice that I am reducing

شنیده شده است. یکی دیگر از صامت پیوند دهنده به مصوت شنیده شده، شنیده شده است. توجه کنید که من

the word ‘of’ to the schwa-V sound: uv, uv, duv, duv, heard of.

کلمه "of" را به صدای schwa-V تقلیل می دهم: uv، uv، duv، duv، شنیده ام.

I’ve never even heard of that.

من حتی در مورد آن نشنیده ام.

I haven’t either.

من هم ندارم

I’ve done it.

من انجامش داده ام.

Done it. Another great example of linking ending consonant to beginning vowel. Done

انجامش داد. مثال عالی دیگری از پیوند صامت پایانی به مصوت آغازین. انجامش

it, done it.

داد، انجامش داد.

I’ve done it.

من انجامش داده ام.

So, I’m nervous to do this.

بنابراین، من برای انجام این کار عصبی هستم.

I think you’ll be just fine.

من فکر می کنم شما خوب باشید

I think so too. I’m ready.

من هم همینطور فکر می کنم. من آماده ام.

Here, Haley reduced the contraction ‘I’m’, to simply the M consonant. I’m ready. Of

در اینجا، هیلی انقباض «من» را به سادگی به صامت M کاهش داد. من آماده ام.

course, with that reduction, she linked it to the next word, mmready. Listen again.

البته با آن کاهش آن را به کلمه بعدی یعنی mmready ربط داد. دوباره گوش کن.

I’m ready.

من آماده ام.

This is my cousin Brooke. Brooke, how are you enjoying your vacation?

این پسر عموی من بروک است. بروک، چطور از تعطیلاتت لذت میبری؟

I’m having a great time on my vacation. It’s a lot of fun.

در تعطیلاتم خیلی خوش می گذرد. خیلی سرگرم کننده است.

What’s the highlight of your vacation so far?

نکته مهم تعطیلات شما تاکنون چیست ؟

I think the highlight of vacation so far is spending time with you, Rachel.

من فکر می‌کنم که نقطه برجسته تعطیلات تا کنون گذراندن وقت با تو است، راشل.

Oh. That’s so sweet.

اوه این خیلی شیرین است

Ani, did you make that necklace? Yeah.

آنی اون گردنبند رو درست کردی؟ آره

Can you hold it up for me?

می توانید آن را برای من نگه دارید؟

Another reduction of ‘can’: kn, can you, can you.

کاهش دیگری از "can": kn، can you, can you.

Can you hold it up for me?

می توانید آن را برای من نگه دارید؟

This?

این؟

Yeah. It’s really pretty.

آره واقعا زیباست

It’s really pretty. A reduction of ‘it’s’ to the TS sound. It’s really, it’s really.

واقعا زیباست کاهش "it's" به صدای TS. واقعاً همینطور است.

It’s really pretty.

واقعا زیباست

Where’d you make that?

از کجا درست کردی؟

At the craft shop.

در مغازه صنایع دستی

The craft shop? Let me see?

مغازه صنایع دستی؟ بذار ببینم؟ آیا

Have you ever heard someone say ‘lemme’? I’ve dropped the T in ‘let’, and connected

تا به حال شنیده اید که کسی بگوید "لمه"؟ من T را در "let" انداختم و

it to ‘me’. Let me, let me, let me see that.

آن را به "من" وصل کردم. بگذار، بگذار، بگذار ببینم .

Let me see?

بذار ببینم؟

What’s it say?

چی میگه

Giggle. Giggle. Giggle? Oh, it does say giggle. That’s a

خندیدن. خندیدن. قهقهه؟ اوه، می گوید خنده. این

hard word. It has those gg sounds, and a dark L. Giggle.

کلمه سختی است آن صداهای gg و یک L. Giggle تاریک دارد.

Hey Brad. What are you doing? Doing some advertising?

هی براد چه کار می کنی؟ تبلیغات انجام می دهید؟

We’re doing a little advertising, yeah. Hey, Rach, I love that shirt. Where did you

ما کمی تبلیغات انجام می دهیم، بله. هی، راچ، من آن پیراهن را دوست دارم. از کجا

get that? Well, I made it.

گرفتیش؟ خب من درستش کردم

Made it. Linking ending consonant to beginning vowel. Made it.

موفق شد. پیوند صامت پایانی به مصوت آغازین. موفق شد.

Well, I made it.

خب من درستش کردم

Oh, now, what is this?

اوه حالا این چیه

It says ‘I love English’ in the International Phonetic Alphabet.

در الفبای آوایی بین‌المللی می‌گوید «من انگلیسی را دوست دارم» .

Oh my gosh, that’s so great. Where can I get one?

اوه خدای من، این خیلی عالی است. از کجا می توانم یکی را تهیه کنم؟

Actually, you can get one right here.

در واقع، شما می توانید یکی را از اینجا دریافت کنید.

RachelsEnglish.com!

RachelsEnglish.com!

Yeah, do you want to be on my website, Brad?

آره، می خواهی در وب سایت من باشی، برد؟

Wanna. Here, I use the ‘wanna’ reduction for ‘want to’. Do you wanna.

می خواهم. در اینجا، من از کاهش "wanna" برای "خواستن" استفاده می کنم. آیا شما می خواهید.

Yeah, do you want to be on my website, Brad?

آره، می خواهی در وب سایت من باشی، برد؟

Kinda.

یک جور هایی.

Kinda. Here, Brad reduced ‘kind of’ to kinda. So the word ‘of’ is pronounced

یک جور هایی. در اینجا، برد «نوعی» را به نوعی کاهش داد . بنابراین کلمه "of"

with just the schwa, no consonant sound. Kinda.

فقط با schwa تلفظ می شود، بدون صدای صامت. یک جور هایی.

Kinda. [3x] Ok! This is my cousin Brad.

یک جور هایی. [3x] باشه! این پسر عموی من براد است.

Hi! Brad, B-R-A-D, it has the ‘aa’ as in ‘bat’

سلام! براد، B-R-A-D، مانند مصوت "خفاش" "aa" دارد

vowel. And remember, cousin: spelled with an S, pronounced, zz, like a Z.

. و به یاد داشته باشید، پسر عمو: با S املا می شود، تلفظ می شود، zz، مانند Z.

Now, it’s game time. Here, we’ll all tell the score keeper if we made our bet or not.

اکنون، زمان بازی است. در اینجا، همه ما به دروازه‌بان می‌گوییم که شرط خود را انجام داده‌ایم یا نه.

Made it. Listen for how we all link those two words together, made it, no gap.

موفق شد. گوش کنید که چگونه همه ما این دو کلمه را به هم مرتبط می کنیم، آن را درست کردیم، بدون شکاف.

K, who made it? I made it.

K، چه کسی آن را ساخته است؟ من انجامش دادم.

Roberta. I made it.

روبرتا من انجامش دادم.

Rachel. I made it.

راشل من انجامش دادم.

(You can cut me out) Made it.

(شما می توانید من را قطع کنید) آن را ساخته است.

Made it. Yes, I also made it.

موفق شد. بله من هم درست کردم.

Uncle Dale, did you make that fire? I helped with it, yeah.

عمو دیل، تو آن آتش را درست کردی؟ کمک کردم، آره

It’s a nice-looking fire. Well thanks.

این یک آتش زیبا است. خوب ممنون.

Hey everybody, this is my uncle Dale. He lives in Texas.

سلام به همه، این عموی من دیل است. او در تگزاس زندگی می کند .

Houston, Texas.

شهر هوستون، ایالت تگزاس امریکا.

That’s it, and thanks so much for using Rachel’s English.

همین است، و از اینکه از زبان انگلیسی Rachel استفاده می کنید بسیار سپاسگزارم.

Hey guys. It’s fall, and I’m here with my friend Laura.

سلام بچه ها. پاییز است و من با دوستم لورا اینجا هستم.

Hey!

سلام!

You’ve probably seen some of our other baking videos. Every fall, I come up to Massachusetts,

احتمالاً برخی از ویدیوهای دیگر پخت ما را دیده اید . هر پاییز، من به ماساچوست،

where Laura lives, and we make a variety of things. One year we made a pumpkin pie, which

جایی که لورا زندگی می کند، می آیم و چیزهای مختلفی می سازیم . یک سال یک پای کدو حلوایی درست کردیم که

we’re making this year, but not in the video. But this year, we’re going to focus on apple

امسال در حال درست کردن آن هستیم، اما در ویدیو نه. اما امسال، ما بر روی کوفته های سیب تمرکز خواهیم کرد

dumplings. Not apple fritters. So, if you want to learn how to make apple dumplings,

. نه سرخ کن سیب. بنابراین، اگر می خواهید طرز تهیه کوفته سیب را یاد بگیرید،

you should probably look it up because this is not really a recipe video. But this is

احتمالاً باید آن را جستجو کنید زیرا این واقعاً یک ویدیوی دستور پخت نیست. اما این

a real-life English video where you get to study English conversation happening as it

یک ویدیوی انگلیسی واقعی است که در آن می‌توانید مکالمه انگلیسی را همانطور که

actually does.

در واقع انجام می‌دهد مطالعه کنید.

So, you’re going to do the apples?

بنابراین، آیا می خواهید سیب ها را انجام دهید؟

Yep.

بله

Okay. I’ll make the pastry.

باشه. من شیرینی رو درست میکنم

As always, there are lots of reductions to study in American English. Did you notice

مثل همیشه، کاهش های زیادی برای تحصیل در انگلیسی آمریکایی وجود دارد. آیا متوجه

‘gonna’? This is how Americans pronounce ‘going to’ much of the time. Listen again.

«می‌خواهم» شده‌اید؟ اینگونه است که آمریکایی‌ها اغلب اوقات «going to» را تلفظ می‌کنند. دوباره گوش کن.

So, you’re going to do the apples?

بنابراین، آیا می خواهید سیب ها را انجام دهید؟

Yep.

بله

Okay. I’ll make the pastry.

باشه. من شیرینی رو درست میکنم

I used this reduction with another reduction, yer. The ‘you are’ contraction, you’re,

من از این کاهش با کاهش دیگری استفاده کردم، yer. انقباض «تو هستی»، تو هستی، به

is reduced this way in a sentence. Yer. Yer gonna. Repeat that. Yer gonna, yer gonna.

این شکل در یک جمله کاهش می یابد. سال بله. آن را تکرار کنید. اره، میخوای

Let’s hear it again.

دوباره بشنویم

So, you’re going to do the apples?

بنابراین، آیا می خواهید سیب ها را انجام دهید؟

Yep.

بله

Okay. I’ll make the pastry.

باشه. من شیرینی رو درست میکنم

The ‘I will’ contraction, I’ll, is often reduced. Then it sounds more like ‘all’,

انقباض "من می خواهم"، من، اغلب کاهش می یابد. سپس بیشتر شبیه «همه» به نظر می رسد

all. I’ll make. Repeat that with me. I’ll, I’ll make. Listen again.

. خواهم ساخت. با من تکرار کن خواهم کرد، خواهم ساخت. دوباره گوش کن.

I’ll make the pastry.

من شیرینی رو درست میکنم

Wait. Is this a cup?

صبر کن. آیا این یک فنجان است؟

Yes. It is.

آره. این است.

You sure?

مطمئنی؟

Yep.

بله

Okay.

باشه.

I’m using this one, just…

من از این یکی استفاده می کنم، فقط…

Wait. Just let me see them.

صبر کنید. فقط بذار ببینمشون

A couple of things to notice about this sentence: The T in the word ‘just’ was dropped.

چند نکته در مورد این جمله قابل توجه است: T در کلمه "Just" حذف شد.

We often drop the T when it comes between two consonants, as it does here. Juss-let,

ما اغلب وقتی T را بین دو صامت می‌اندازیم، مانند اینجا. جوس-اجازه

juss-let. Next, ‘let me’ became ‘lemme’. The T was totally dropped. The two words ‘let

بده. بعد، «بگذار» به «لمه» تبدیل شد. T به طور کامل رها شد. دو کلمه "بگذار به

me’ are often pronounced together this way. Lemme see, lemme try. Repeat that with me.

من" اغلب با هم به این شکل تلفظ می شوند. بیا ببین، بیا امتحان کن با من تکرار کن

Lemme, lemme, lemme see. And finally, the reduction of ‘them’ to ‘um’. This

لم، لم، لم ببین. و در نهایت، کاهش «آنها» به «ام». این

is another common reduction. Repeat that with me. Um, um. I have a video on this reduction.

یکی دیگر از کاهش های رایج است. با من تکرار کن اوم، اوم من یک ویدیو در مورد این کاهش دارم.

See it by clicking here or in the description below. Let’s do the sentence slowly together:

آن را با کلیک کردن در اینجا یا در توضیحات زیر مشاهده کنید. بیایید جمله را به آرامی با هم انجام دهیم:

Juss-lemme-see-um.

Juss-lemme-see-um.

Listen again.

دوباره گوش کن.

Just let me see them.

فقط بذار ببینمشون

Yeah, they’re the same.

آره اونا همینطورن

The ‘they are’ contraction, they’re, can also be reduced. Rather than fully pronouncing

انقباض "آنها"، آنها هستند، نیز می تواند کاهش یابد. به جای تلفظ کامل

‘they’re’, it’s ‘thur’. The TH sound and the R sound. Thur. Try that. Thur,

«آنها»، «پنجشنبه» است. صدای TH و صدای R. پنج شنبه امتحانش کن. پنج شنبه،

they’re the same. Listen again.

آنها یکسان هستند. دوباره گوش کن.

Yeah, they’re the same.

آره اونا همینطورن

Okay?

باشه؟

I just feel more comfortable using the one that says it’s a cup.

من فقط با استفاده از چیزی که می گوید فنجان است احساس راحتی بیشتری می کنم.

Okay.

باشه.

The word ‘comfortable’ looks like it should have four syllables, but most Americans pronounce

کلمه "راحت" به نظر می رسد که باید چهار هجا داشته باشد، اما اکثر آمریکایی ها

it with three. I pronounced it COMF-der-ble. I made a video on just this word already,

آن را با سه هجا تلفظ می کنند. من آن را COMF-der-ble تلفظ کردم. من قبلاً یک ویدیو فقط در مورد این کلمه ساخته ام،

you can see it by clicking here or in the description below. COMF-der-ble. Listen again.

می توانید آن را با کلیک کردن در اینجا یا در توضیحات زیر مشاهده کنید. COMF-der-ble. دوباره گوش کن.

I just feel more comfortable

من فقط با

using the one that says it’s a cup.

استفاده از چیزی که می گوید فنجان است احساس راحتی بیشتری می کنم.

Okay.

باشه.

Now Laura, for how many years did you train as a pastry chef?

حالا لورا، چند سال به عنوان سرآشپز قنادی آموزش دیدی؟

Fifteen.

پانزده.

Wow.

وای.

Yeah.

آره

That’s a lot of training.

این آموزش زیادی است.

Well, but, wait. Fifteen minus the fifteen years that I didn’t train.

خوب، اما، صبر کنید. پانزده منهای پانزده سالی که تمرین نکردم.

Neither of us are professionals here.

هیچ کدام از ما اینجا حرفه ای نیستیم.

No.

نه.

I know it looks like we are with our methods.

من می دانم که به نظر می رسد ما با روش های خود هستیم.

Neither, neither, this word can be pronounced both ways. Sometimes people think one way

نه، نه، این کلمه را نمی توان به دو صورت تلفظ کرد. گاهی اوقات مردم فکر می کنند که یک طرف

is British and one way is American, but either one sounds just fine in American English.

انگلیسی است و یک طرف آمریکایی، اما هر کدام در انگلیسی آمریکایی خوب به نظر می رسد.

Okay. Where is the new flour?

باشه. آرد جدید کجاست؟

In the bag.

توی کیف.

I had a fan write in and tell me that I don’t follow the rules for the pronunciation of

یک طرفدار داشتم که در آن نامه نوشت و به من گفت که از قوانین تلفظ

the word ‘the’.

کلمه "the" پیروی نمی کنم.

Oh really? What are the rules?

اوه واقعا؟ قوانین چیست؟

Well, and I noticed just then that I did not use it correctly.

خوب، و من همان موقع متوجه شدم که از آن درست استفاده نکردم.

The rule is, if the word after ‘the’ begins with a consonant sound, pronounce it ‘the’,

قاعده این است که اگر کلمه بعد از "the" با صدای همخوان شروع می شود، آن را "the"،

with the schwa vowel, uh, uh, the. If the word after ‘the’ begins with a vowel or

با واکه schwa، uh, uh, the تلفظ کنید. اگر کلمه بعد از «the» با مصوت یا دوفتونگ شروع می‌شود،

diphthong, then pronounce it ‘the’, with the EE as in SHE vowel, ee, ee, the.

آن را «the» تلفظ کنید، با EE مانند SHE واکه، ee، ee، the.

Um, the. It should be a schwa before, before a consonant. So, I said, “where’s the

اوم، قبل از صامت باید یک schwa باشد . بنابراین، من گفتم، "جای

new”, but I said “where’s theeee new”, and I said ‘theee’, and you’re really

جدید کجاست"، اما گفتم "توی جدید کجاست"، و گفتم "تو"، و شما واقعاً

only supposed to do that before vowels. But, since that person pointed it out, I noticed

فقط باید قبل از حروف صدادار این کار را انجام دهید. اما، از آنجایی که آن شخص به آن اشاره کرد، متوجه شدم

that I do that quite a bit.

که این کار را تا حد زیادی انجام می دهم.

So it’s not like it would be strange.

پس اینطور نیست که عجیب باشد.

It’s not strange. Because no one has ever said, Rachel, shouldn’t that be ‘the’.

عجیب نیست زیرا هیچ کس تا به حال نگفته است، راشل، نباید این باشد.

Like, no native speaker has ever noticed.

مانند، هیچ زبان مادری تا به حال متوجه نشده است.

Right. And I didn’t even think about it when you just said it.

درست. و وقتی گفتی اصلا بهش فکر نکردم.

No. No one thinks about it.

نه کسی به آن فکر نمی کند.

If you ever say ‘thuh’ instead of ‘thee’, people probably won’t notice. Also, make

اگر روزی به جای «تو» «تو» بگویید، احتمالاً مردم متوجه نخواهند شد. همچنین،

sure to always keep this word short, whether it’s with the schwa or the EE vowel, the,

مطمئن شوید که همیشه این کلمه را کوتاه نگه دارید، خواه با schwa یا مصوت EE، the،

the.

the.

This is a very large bag of flour. Okay. Now, I’m just curious, how much of it can I spill.

این یک کیسه آرد بسیار بزرگ است. باشه. حالا، من فقط کنجکاوم، چقدر از آن را می توانم بریزم.

I’m guessing quite a bit.

من خیلی حدس می زنم

We have a vacuum.

خلاء داریم.

Okay. Oh, crap.

باشه. اوه، مزخرف

Crap. This is a word you can use when you mess something up. To mess something up is

چرندیات. این کلمه ای است که می توانید وقتی چیزی را خراب می کنید استفاده کنید. به هم ریختن چیزی

an idiom meaning, to do something the wrong way, or to cause an outcome other than what

یک معنای اصطلاحی است، کاری را اشتباه انجام دادن یا نتیجه ای غیر از آنچه در

you intended. I turned left instead of right --- I messed up. ‘Crap’ is like a cuss

نظر داشتید ایجاد کرد. به جای راست به چپ چرخیدم --- بهم ریختم. "چرند" مانند یک کلمه اهانت آمیز است

word, but less offensive. Still, you don’t want to use it in a professional setting,

، اما کمتر توهین آمیز است. با این حال، شما نمی خواهید از آن در یک محیط حرفه ای استفاده کنید،

and some people might be offended by it. I think it’s fine to use in a casual setting

و ممکن است برخی از افراد از آن آزرده شوند. من فکر می کنم استفاده از آن در یک محیط معمولی

among friends. Crap, crap. This is the less offensive version of the word ‘shit’.

در بین دوستان خوب است. مزخرف، مزخرف این نسخه کمتر توهین آمیز کلمه "شیت" است.

Oh, crap.

اوه، مزخرف

What was the article in that Mark was reading about trans fats?

مقاله ای که مارک در مورد چربی های ترانس می خواند چه بود؟

I don’t know.

من نمی دانم.

The Atlantic?

اقیانوس اطلس؟

I don’t think so. He’s been on this kick for a while, so.

من اینطور فکر نمی کنم. او مدتی در این ضربه بوده است ، بنابراین.

Oh, okay.

اوه، باشه

Let’s go back and study the phrase “I don’t know.” Notice how Laura dropped

بیایید به عقب برگردیم و عبارت " نمی دانم" را مطالعه کنیم. توجه کنید که لورا چگونه

the T altogether: I don’t know. I don’t know. In the phrase ‘I don’t think so’,

T را به طور کلی رها کرد: نمی دانم. من نمی دانم. در عبارت «فکر نمی‌کنم»،

there was a little break in the sound before ‘think’, I don’t think so, the sign

قبل از «فکر می‌کنم» کمی شکست در صدا وجود داشت، فکر نمی‌کنم، علامت

of a Stop T. But in ‘I don’t know’, there was no stop, no T at all. This is a

توقف T. اما در «نمی‌دانم» وجود دارد. نه توقف بود، نه T در همه. این

common pronunciation of this phrase. I don’t know. I don’t know. Listen again.

تلفظ رایج این عبارت است. من نمی دانم. من نمی دانم. دوباره گوش کن.

I don’t know

من آتلانتیک را نمی شناسم

The Atlantic?

؟

I don’t think so. He’s been on this kick for a while, so.

من اینطور فکر نمی کنم. او مدتی در این ضربه بوده است ، بنابراین.

Oh, okay.

اوه، باشه

I like how you just used the idiom ‘to be on a kick’.

من دوست دارم که چگونه از اصطلاح " در یک ضربه" استفاده کردی.

The idiom to be on a kick means to be enthusiastic about something for a period of time. “I’m

اصطلاح to be on a kick به معنای مشتاق بودن در مورد چیزی برای مدتی است. "من

on a yoga kick” means, I don’t typically do a lot of yoga, but recently I’ve done

در یک ضربات یوگا هستم" به این معنی است که من معمولاً یوگا زیادی انجام نمی دهم، اما اخیراً

it a lot and enjoy it. Or you could say, I’m on a salad kick. I’ve been eating a lot

آن را زیاد انجام داده ام و از آن لذت می برم. یا می توانید بگویید، من در حال خوردن سالاد هستم. من

of salad lately. Here, Mark is on a trans fat kick. He’s careful not to eat trans

اخیراً سالاد زیادی می‌خورم. در اینجا، مارک در یک ضربه چربی ترانس است. او مراقب است که چربی های ترانس نخورد

fats. Listen again.

. دوباره گوش کن.

He’s been on this kick for a while, so.

او مدتی در این ضربه بوده است، بنابراین.

Oh, okay.

اوه، باشه

Oh, whoops.

اوه اوه

Before, I said ‘crap’ when I messed up. Here, I said ‘whoops’ , which, just like

قبلاً وقتی بهم ریخته بودم گفتم "چرند". در اینجا من گفتم "اوووس" که درست مانند

‘oops’, is an exclamation for recognizing a mistake. This term is not offensive in any

"اوپس" تعجبی برای تشخیص اشتباه است. این اصطلاح به هیچ وجه توهین آمیز نیست

way, and can be used in any context. Oh, whoops, with the same vowel as ‘book’ or ‘could’.

و در هر زمینه ای قابل استفاده است. اوه، با همان مصوت «کتاب» یا «می‌توانست».

Whoops, whoops. Listen again.

اوف، اوف. دوباره گوش کن.

Oh, whoops.

اوه اوه

How’s it going, Laur?

اوضاع چطوره، لور؟

It’s going. Last half.

قرار است که. نیمه آخر.

Nice.

خوب.

And we’re done. Look at those beauties.

و ما تمام کردیم به اون زیبایی ها نگاه کن

So Laura, you’re working on the sauce?

پس لورا، داری روی سس کار می کنی؟

Another ‘you are’ yer reduction. I dropped the NG sound and made an N sound on the end

کاهش دیگر «شما هستید». صدای NG را رها کردم و در پایان «کار» صدای N ایجاد کردم

of ‘working’.

.

So Laura, you’re working on the sauce?

پس لورا، داری روی سس کار می کنی؟

Workin, working. Native speakers do this quite a bit, especially with the most common ING

کار کردن، کار کردن سخنرانان بومی این کار را کمی انجام می دهند ، به خصوص با رایج ترین

verbs, but I do caution my students against overuse. Pronounce ING words with the NG sound

افعال ING، اما من به دانش آموزان خود در مورد استفاده بیش از حد هشدار می دهم. بیشتر اوقات کلمات ING را با صدای NG تلفظ کنید

most of the time.

.

So Laura, you’re working on the sauce?

پس لورا، داری روی سس کار می کنی؟

Yeah. It’s a syrup for the top of the dumplings.

آره این یک شربت برای بالای کوفته ها است.

Syrup.

شربت.

A little butter in there. A lot of sugar.

یه کم کره اونجا یه عالمه شکر.

So I’m rolling the pastry. And then we’ll put an apple inside.

بنابراین من شیرینی را می چرخانم. و سپس یک سیب را داخل آن قرار می دهیم.

Another reduction of a contraction, we well. We’ll. Pronounce this as ‘wul’ in a

کاهش دیگری از یک انقباض، ما خوب است. خوب. این را در یک جمله به صورت "wul" تلفظ کنید

sentence. It’s faster than ‘we’ll’. And we want an unstressed word like this to

. این سریعتر از "ما" است. و ما می خواهیم یک کلمه بدون تاکید مانند این

be very fast, wul. Repeat that with me, wul, wul.

بسیار سریع باشد، wul. آن را با من تکرار کن، وول، وول.

And then we’ll put an apple

و سپس یک سیب را داخل آن قرار می دهیم

inside. I’m … they’re not as pretty as they’re

. من… آنها آنقدر که

supposed to be. But, I think the flavor will be just as good.

قرار است زیبا باشند نیستند. اما، من فکر می کنم طعم به همان اندازه خوب خواهد بود.

As you listen to the next section, listen for all the reductions ‘and’ to ‘nn’

همانطور که به بخش بعدی گوش می دهید، به تمام کاهش های "و" به "nn"

or ‘an’. No D sound. This is how we usually say this word in a sentence.

یا "an" گوش دهید. صدای D وجود ندارد. معمولاً این کلمه را در یک جمله می گوییم.

Cinnamon and sugar. Then an apple half. And then more cinnamon and sugar. And then fold

دارچین و شکر. سپس یک نیم سیب. و سپس دارچین و شکر بیشتر. و سپس

it up. It’s a little sticky.

آن را تا کنید. کمی چسبناک است

It’s been a half hour.

نیم ساعت گذشته

‘It has’ reduces to ‘it’s’. How was it pronounced in that sentence?

«داراست» به «آن است» کاهش می‌یابد. چگونه در آن جمله تلفظ می شد؟

It’s been a half hour.

نیم ساعت گذشته

Simply the TS cluster. Ts been, ts been. Repeat that with me. Ts been. Ts been a half hour.

به سادگی خوشه TS. Ts شده است، ts شده است. با من تکرار کن Ts شده است. نیم ساعت گذشت

It’s, that’s, and what’s, all reduce to the TS cluster. Check out the video I made

این است، این است، و چه چیزی، همه به خوشه TS کاهش می یابد.

on this topic by clicking here or in the description below.

با کلیک کردن بر روی اینجا یا در توضیحات زیر، ویدیویی را که در مورد این موضوع ساخته ام، مشاهده کنید.

It’s been a half hour. Oh wow!

نیم ساعت گذشته اوه وای!

Bubbling.

حباب.

Oh my god. Those look good! I’ve never made this before. Wow. Yummy.

اوه خدای من. آنهایی که خوب به نظر می رسند! من قبلا هرگز این را درست نکرده ام وای. لذیذ.

For real.

واقعا - جدا.

Sure smells good. Mm. It tastes just like apple pie.

حتما بوی خوبی داره مم طعم آن درست شبیه پای سیب است.

Mm-hmm.

مممم

Really good. Thanks guys. Alright, Laura! Thank you so much for helping me make this

واقعا خوب. ممنون رفقا. باشه، لورا! خیلی ممنون که به من در ساخت این ویدیو کمک کردید

video.

.

You’re welcome.

خواهش میکنم.

And, until next year, with Laura, at our baking weekend, that’s it guys, and thanks so much

و تا سال آینده، با لورا، در آخر هفته شیرینی پزی ما ، همینطور است، و از اینکه از

for using Rachel’s English.

انگلیسی ریچل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.

We’ll keep going with food. In this one, you’ll meet my uncle John.

با غذا ادامه می دهیم در این یکی، عمو جانم را ملاقات خواهید کرد.

In this American English pronunciation video, my uncle John is going to teach you how to

در این ویدیوی تلفظ انگلیسی آمریکایی عمو جان قصد دارد طرز

make a Peach Melba.

تهیه ملبا هلو را به شما آموزش دهد.

In this scene, my uncle is going to be listing things. He's going to be giving steps. Listen

در این صحنه عمویم قرار است چیزهایی را فهرست کند. او قرار است مراحلی را طی کند.

to how he introduces each step.

به نحوه معرفی هر مرحله گوش دهید.

Want to make peach melba? You make a raspberry currant sauce, that's what this is. And you

می خواهید ملبا هلو درست کنید؟ شما سس توت تمشک درست می کنید، این همان است. و

start with the currant sauce at the bottom, and then you add some peaches, and then you

با سس مویز از ته شروع میکنید و بعد مقداری هلو اضافه میکنید و بعد

want ice cream, you add some ice cream.

بستنی میل میکنید کمی بستنی میریزید.

Is that vanilla?

اون وانیل هست؟

Yup vanilla. And then a little more sauce.

آره وانیل و سپس کمی سس دیگر. یک

Another layer.

لایه دیگر.

And more peaches.

و هلو بیشتر.

Wow! Many layers!

وای! چندین لایه!

Add in the whipped cream,

خامه فرم گرفته را اضافه کنید،

Voila!

Voila!

A lot of ‘and’ and ‘and then’. Let's look at the pronunciation.

بسیاری از «و» و «و سپس». بیایید به تلفظ نگاه کنیم.

what to make peach melba you make a raspberry currant sauce that's what is it

ملبا هلو را چه درست کنم، سس تمشک توت درست می‌کنی که این همان چیزی است و

And you start with the--

با the-- شروع می‌کنی و شروع می‌کنی—

And you start— and—, nd— the word ‘and’ reduced, nd—

و—، nd— کلمه «و» کاهش می‌یابد، nd—

Schwa N

Schwa N

And you start—, and you start—, and you start with the…currant sauce at the bottom.

و شروع می‌کنی—، و شروع می‌کنی -، و با سس توت در پایین شروع می کنید.

Bonus reduction, the word ‘at’. At the—, at the—, at the—, at the bottom…

کاهش پاداش، کلمه "در". در—، در— ، در—، در پایین…

At the—, quick schwa, stop T

در—، سریع شوا،

Currant sauce at the bottom—, at the bottom-, at the bottom—

سس توت تی را در پایین متوقف کنید—، در پایین، در پایین—

And then you add— And then you add—

و سپس اضافه کنید— و سپس اضافه کنید —

And then—, and then—,

و سپس—، و سپس—،

And, and, and— again, the word ‘and’ reduced.

و، و، و— دوباره، کلمه «و» کاهش یافت.

And then you add—, and then you add-, and then you add some peaches,

و سپس اضافه می‌کنید—، و سپس اضافه می‌کنید، و سپس مقداری هلو،

And then—

و سپس— و

And then— And then—

سپس— و سپس—

Again, schwa N. And then—

دوباره، schwa N. و سپس— و

And then— And then—

سپس— و سپس—

And then—

و سپس—

If you want ice cream, you add some ice cream. Is that vanilla?

اگر بستنی می‌خواهید ، مقداری بستنی اضافه می کنید. اون وانیل هست؟

Yeah, vanilla.

آره وانیل

And then a little more sauce…

و سپس کمی سس بیشتر…

And then— And then—

و سپس— و سپس—

And then a little more sauce, another ‘and’ reduction,

و سپس کمی سس بیشتر، کاهش دیگر «و»، و

And then a little more sauce… And then a little more sauce…

سپس کمی سس بیشتر… و سپس کمی سس بیشتر…

And then a little more sauce…

و سپس کمی سس بیشتر… به

Notice the word ‘little’ is pronounced with a Flap T

این کلمه توجه کنید. "کوچک" با Flap T

Little, ra- ra- ra- ra, little. This is a tricky word. And I do have a video on how

Little، ra- ra- ra- ra, little تلفظ می شود. این یک کلمه حیله گر است. و من یک ویدیو در مورد نحوه

to pronounce this word so check the description below or click here.

تلفظ این کلمه دارم، بنابراین توضیحات زیر را بررسی کنید یا اینجا را کلیک کنید.

And then a little more sauce… Another layer!

و سپس کمی سس دیگر ... یک لایه دیگر!

Then more peaches. Wow! Many layers!

سپس هلوهای بیشتری. وای! چندین لایه!

Add in the whipped cream,

خامه فرم گرفته را اضافه کنید،

Voila!

Voila!

Voila is a French word but we do use it sometimes in American English.

Voila یک کلمه فرانسوی است اما ما گاهی اوقات از آن در انگلیسی آمریکایی استفاده می کنیم.

Voila or voila!

Voila یا Voila!

And when we use it in American English, the pronunciation is changed a little bit so it

و هنگامی که از آن در انگلیسی آمریکایی استفاده می کنیم، تلفظ آن کمی تغییر می کند تا

fits in more with American sounds.

با صداهای آمریکایی بیشتر تطبیق یابد.

Voila! Voila! With that lower American placement. And it

وویلا! وویلا! با آن جایگاه کمتر آمریکایی. و به این

means ‘there it is’, ‘here it is’ and you might say that when you're finished

معنی است که «آنجا هست»، «اینجاست» و ممکن است بگویید وقتی

with something and you're showing it to people.

کارتان تمام شد و آن را به مردم نشان دادید.

Voila! or as some Americans may pronounce it, voila!

وویلا! یا همانطور که برخی از آمریکایی ها ممکن است آن را تلفظ کنند ، voila!

Voila! And what’s the —— in French?

وویلا! و در فرانسه چیست؟

Peach melba. Voila!

ملبا هلو. وویلا!

- Wow, look at that! - Bon Appetit!

- وای، اینو ببین! - نوش جان!

I had a Pêche melba in at Rick's Cafe’ in Morocco that

من یک پچه ملبا در کافه ریک در مراکش داشتم که

was to die for.

قرار بود برایش بمیرم.

That was to die for. Okay, ‘to die for’. This is an idiom we use when something is

برای آن مردن بود. خوب، "برای مردن". این اصطلاحی است که وقتی چیزی

just exceptional, so good. We use it a lot with food, tastes: Oh, it was to die for!

استثنایی، خیلی خوب است، استفاده می‌کنیم. ما از آن بسیار با غذا استفاده می کنیم، طعم ها: اوه، برای مردن بود!

It was so delicious!

خیلی خوشمزه بود!

—was to die for! —was to die for!

-بود برای مردن! -بود برای مردن!

—was to die for!

-بود برای مردن!

Now she does not reduce the word ‘to’. To die for. She is clearly pronouncing each

اکنون او کلمه "به" را کاهش نمی دهد. برای مردن او به وضوح هر کلمه را تلفظ می کند

word, stressing it, bringing even more emotion in. So that we understand just how good this

، بر آن تاکید می کند، و حتی احساسات بیشتری را وارد می کند . بنابراین ما می فهمیم که این

Peach Melba was. And you can reduce that word ‘to’: to die for— to die for—. We

هلو ملبا چقدر خوب بود. و شما می توانید این کلمه "به" را کاهش دهید: برای مردن - مردن برای -. ما

usually reduce the word ‘for’ but we don't hear because it's going to be the final word

معمولاً کلمه "برای" را کاهش می دهیم اما نمی شنویم زیرا این کلمه آخرین کلمه

in the thought. So we don't want to reduce it to fur like we so often do in conversation.

در فکر است. بنابراین ما نمی خواهیم آن را مانند اغلب در مکالمه به خز کاهش دهیم.

Leave it ‘for’. To die for.

آن را "برای" بگذارید. برای مردن

—was to die for!

-بود برای مردن!

-Oh really? -It was wonderful!

-اوه واقعا؟ -عالی بود!

Is that what gave you the idea to make it?

این همان چیزی است که به شما ایده ساخت آن را داده است؟

Is that what gave you? Is that what gave you?

این چیزی است که به شما داده است؟ این چیزی است که به شما داده است؟

Notice I dropped the TH in ‘that’ and connected it to the word before: Is that?

توجه کنید که TH را در «that» انداختم و آن را به کلمه قبل وصل کردم: آیا این؟

Is that?

آیا این؟

Is that what gave— Is that what gave—

آیا این چیزی است که به شما داده است - آیا این چیزی است که به

Is that what gave you the idea to make it?

شما فکر می کند که آن را بسازید؟

No, we've been making it got a long time. Ok, well, there you go, Teresa!

نه، ما مدت زیادی است که آن را درست می کنیم. خوب، خوب، ترزا!

He made a monster!

او یک هیولا ساخته است!

He made a monster! What do I mean by that? We can use the word monster to mean really

او یک هیولا ساخته است! منظور من از آن چیست؟ می توانیم از کلمه هیولا به معنای واقعاً

big. Have you ever heard of a monster truck? When I say he made a monster, I mean he made

بزرگ استفاده کنیم. آیا تا به حال در مورد کامیون هیولا شنیده اید؟ وقتی می‌گویم او یک هیولا درست کرد، منظورم این است که او

a very big portion of peach melba.

یک بخش بزرگ از ملبا هلو درست کرد.

He made a monster!

او یک هیولا ساخته است!

In Casablanca, in the movie, there is a Rick’s Cafe. And people kept coming to Morocco—

در کازابلانکا، در فیلم، یک کافه ریک وجود دارد . و مردم مدام به مراکش می آمدند-

And—, and—, there's another word ‘and’ reduced. The D is dropped. We almost never

و-، و-، یک کلمه دیگر «و» کاهش یافته است. D حذف شده است. ما تقریباً هرگز

say the D in the word ‘and’.

D را در کلمه "و" نمی گوییم.

And—, and—, and people kept coming to Morocco!

و-، و-، و مردم مدام به مراکش می آمدند!

Coming to Morocco—

آمدن به مراکش -

To Morocco— the word ‘to’ reduced: coming to Morocco.

به مراکش - کلمه "به" کاهش یافته است: آمدن به مراکش.

Coming to Morocco— Coming to Morocco—

آمدن به مراکش- آمدن به مراکش-

Coming to Morocco and asking for Rick’s Cafe!

آمدن به مراکش و درخواست کافه ریک!

There's another and reduction: —and asking, —and asking.

کاهش دیگری وجود دارد: —و پرسیدن، —و پرسیدن.

—and asking, —and asking, —and asking for Rick’s Cafe.

- و پرسیدن، - و پرسیدن، - و درخواست کافه ریک.

-in Casablanca. -But Casablanca was filmed in the United States.

-در کازابلانکا -اما کازابلانکا در آمریکا فیلمبرداری شده است.

So a rich American woman decided she was going to make a Rick’s Cafe.

بنابراین یک زن ثروتمند آمریکایی تصمیم گرفت که یک کافه ریک بسازد.

She was gonna make—, she was gonna make— ‘Going to’ reduced to ‘gonna’: she

او می‌خواست بسازد-، می‌خواست بسازد- «رفتن به» به «می‌خواهد» کاهش می‌یابد: می‌خواست

was gonna make—

بسازد-

she was gonna make— she was gonna make— she was gonna make a Rick’s Cafe.

می‌ساخت- می‌ساخت- می‌خواست یک کافه ریک بسازد.

And it's very nice! Oh really? That's fun!

و خیلی خوبه! اوه واقعا؟ این سرگرم کننده است!

Maybe a few more peaches, actually no, no more peaches.

شاید چند هلو بیشتر، در واقع نه، دیگر هلو نیست.

Actually— actually—. This word is supposed to be pronounced with the CH sound: actually.

در واقع - در واقع -. این کلمه قرار است با صدای CH تلفظ شود: در واقع.

And four syllables: ac-tu-ah-lly. But you will notice that very often, the CH sound

و چهار هجا: اک-تو-آه-لی. اما متوجه خواهید شد که اغلب اوقات صدای CH

is changed to the SH sound. This is because we often drop the T when it comes between

به صدای SH تغییر می کند. این به این دلیل است که ما اغلب وقتی T را بین

two other consonants. So the CH sound changes to the SH sound. Actually. Actually. So I'm

دو صامت دیگر قرار می دهیم، رها می کنیم. بنابراین صدای CH به صدای SH تغییر می کند. در حقیقت. در حقیقت. بنابراین من

reducing it to three syllables, this is a common and an easier pronunciation. I encourage

آن را به سه هجا تقلیل می دهم، این یک تلفظ رایج و ساده تر است. من شما را تشویق می کنم

you to try it: ack- shal- lee. So the middle syllable is the SH sound and then the Dark

آن را امتحان کنید: ack-shalee. بنابراین هجای میانی صدای SH و سپس تیره

L Shull: shull— shull— shull— Actually. Actually.

L Shull است: shull— shull— shull— در واقع. در حقیقت.

Actually no— Actually no— Actually no, no more peaches.

در واقع نه- در واقع نه- در واقع نه، دیگر هلو نیست.

-No more peaches. -Just a little more sauce, and then, a little

-دیگر از هلو خبری نیست. -فقط کمی سس بیشتر و سپس کمی

cream.

خامه.

Little, litte, little.

کوچک، کوچک، کوچک.

That word’s popping up a lot in this conversation. A little more, a little less, a little bit.

این کلمه در این گفتگو زیاد ظاهر می شود. کمی بیشتر، کمی کمتر، کمی.

Just a little more sauce and then a little cream.

فقط کمی سس بیشتر و سپس کمی خامه.

I'm getting pretty bossy here, aren't I?

من اینجا خیلی رئیس می شوم، اینطور نیست؟

Pretty with a Flap T. I'm getting pretty bossy. What does that mean to be bossy? Notice I'm

زیبا با فلپ تی. رئیس بودن به چه معناست؟ توجه داشته باشید که

not saying please or thank you, I'm just telling him what to do. That's pretty bossy, that's

نمی گویم لطفا یا تشکر می کنم، فقط به او می گویم که چه کاری انجام دهد. این خیلی رئیسی است،

pretty rude. Luckily, I noticed I was doing it.

خیلی بی ادب است. خوشبختانه متوجه شدم دارم این کار را می کنم.

I'm getting pretty bossy here, aren't I?

من اینجا خیلی رئیس می شوم، اینطور نیست؟

Everyone, this man right here, is my cousin Ken. His daughter, Luisa, and you've met Stoney

همه، این مرد همین جا، پسر عموی من کن است. دخترش، لویزا، و شما قبلا با استونی ملاقات کرده اید

before. Ken, do you have anything you want to say?

. کن، چیزی داری که بخواهی بگویی؟

-Voila! -You just want to make faces!

-ویلا! -فقط میخوای قیافه کنی!

Wanna make faces. ‘Want to’ reduced to ‘wanna’.

میخوای چهره درست کنی "Want to" به "خواستن" کاهش یافت.

You just want to make faces!

فقط میخوای قیافه کنی!

Also the word ‘just’. I dropped the T there. Why? Because it came between two other

همچنین کلمه "فقط". T را انداختم آنجا. چرا؟ زیرا بین دو صامت دیگر آمده است

consonants. Just want to— just wanna—, just wanna— dropping that T between two

. فقط می‌خواهم- فقط می‌خواهم-، فقط می‌خواهم- انداختن T بین دو

other consonants makes a smoother transition between sounds, and we love connected speech

صامت دیگر باعث انتقال نرم‌تر بین صداها می‌شود و ما عاشق گفتار متصل

in American English.

به انگلیسی آمریکایی هستیم.

You just wanna— You just wanna— You just want to make faces!

تو فقط می‌خواهی— تو فقط می‌خواهی— فقط می‌خواهی چهره‌سازی کنی!

Thank you so much, John!

خیلی ممنون جان!

- You're welcome! - That looks amazing!

- خواهش میکنم! - به نظر شگفت انگیز است!

Delicious!

خوشمزه - لذیذ!

Thanks so much to my family for being in this video.

از خانواده ام برای حضور در این ویدیو بسیار سپاسگزارم .

If you're interested in making a Peach Melba, I noticed my good friend Hilah, over at Hilah

اگر به تهیه ملبا هلو علاقه دارید، متوجه شدم که دوست خوبم هیله، در

cooking, has a recipe. Click here or see the description below.

آشپزی هیله، دستور پختی دارد. اینجا را کلیک کنید یا توضیحات زیر را ببینید.

And now, let’s travel!

و حالا بیایید سفر کنیم!

Today we’ll study some travel vocabulary phrases together as you come with me for a

امروز در حالی که شما با من برای یک

weekend at the Standard hotel in New York City. You’ll learn phrases and vocabulary

آخر هفته در هتل استاندارد در شهر نیویورک آمده اید، عبارات واژگان سفر را با هم مطالعه می کنیم. عبارات و واژگانی را

that you might use at a hotel, like ‘amenities’ or ‘incidentals’. We’ll order room service

که ممکن است در هتل استفاده کنید، مانند «امکانات رفاهی» یا «حادثه» یاد خواهید گرفت. ما با هم سرویس اتاق سفارش می دهیم

together and enjoy some amazing views.

و از مناظر شگفت انگیز لذت می بریم.

First, let’s check in.

اول، بیایید بررسی کنیم.

Hi! Um, I booked online. Rachel Smith. And then about an hour after I booked, I booked

سلام! اوم، من آنلاین رزرو کردم. راشل اسمیت. و بعد از حدود یک ساعت پس از رزرو، ارتقاء را رزرو کردم

an upgrade.

.

I’m using the verb here to ‘book’. I’m sure you’re very familiar with the noun

من از فعل اینجا برای "رزرو کردن" استفاده می کنم. مطمئنم که شما با

version of this word, book, but it’s also a verb which means to reserve something. I

نسخه اسمی این کلمه کتاب آشنا هستید، اما این فعل نیز به معنای رزرو چیزی است. من

booked a hotel room, you could also book a table at a restaurant. This means you’ve

یک اتاق هتل رزرو کردم، شما همچنین می توانید یک میز در یک رستوران رزرو کنید. این بدان معنی است که شما

made a reservation. You could book a venue for your wedding, or a concert venue could

رزرو کرده اید. شما می توانید یک سالن برای عروسی خود رزرو کنید، یا یک مکان کنسرت می تواند

book an act or band. The bar around the corner booked my friend’s band for Friday.

یک کنسرت یا گروه را رزرو کند. نوار اطراف، گروه دوستم را برای جمعه رزرو کرد.

Here, OO makes the UH as in PUSH vowel. Book. Uh. Book. So both the noun ‘book’ and

در اینجا، OO UH را مانند واکه PUSH می سازد. کتاب. اوه کتاب. بنابراین هر دو اسم «کتاب» و

the verb ‘book’ are pronounced exactly the same.

فعل «کتاب» دقیقاً یکسان تلفظ می‌شوند.

Hi! Um, I booked online. Rachel Smith. And then about an hour after I booked, I booked

سلام! اوم، من آنلاین رزرو کردم. راشل اسمیت. و بعد از حدود یک ساعت پس از رزرو، ارتقاء را رزرو کردم

an upgrade.

.

I used the term ‘upgrade’. This means to improve on something. To get a higher quality.

من از اصطلاح "ارتقا" استفاده کردم. این به معنای بهبود چیزی است. برای به دست آوردن کیفیت بالاتر.

For example, if you’ve had your cell phone for a while, and it’s a bit slow, you might

به عنوان مثال، اگر مدتی است که تلفن همراه خود را در اختیار داشته اید و سرعت آن کمی کند است، ممکن است

want to get an upgrade. Here, I’m using it as a noun. On a flight, you might be upgraded

بخواهید یک ارتقاء دریافت کنید. در اینجا، من از آن به عنوان یک اسم استفاده می کنم. در یک پرواز، ممکن است

from an economy to a first class seat. Here, I’m using it as a verb. Upgrade.

از یک صندلی اقتصادی به یک صندلی درجه یک ارتقا پیدا کنید. در اینجا، من از آن به عنوان یک فعل استفاده می کنم. ارتقا دهید.

In this case, I booked a hotel room, and then the system asked me if I wanted to upgrade.

در این مورد، من یک اتاق هتل رزرو کردم و سپس سیستم از من پرسید که آیا می‌خواهم آن را ارتقا دهم.

The offer seemed like a good deal to me, so I did upgrade. A paid a bit more money for

این پیشنهاد برای من معامله خوبی به نظر می رسید، بنابراین ارتقاء دادم. A برای یک اتاق بزرگتر و بهتر پول کمی بیشتر پرداخت کرد

a bigger, better room.

.

And then about an hour after I booked, I booked an upgrade. Because it sounded very enticing,

و بعد از حدود یک ساعت پس از رزرو، یک ارتقاء رزرو کردم. زیرا آنچه ارائه می شد بسیار فریبنده به نظر می رسید

what was being offered.

.

Do you see how pregnant I am here? I’m 8 months pregnant, and this was the last weekend

می بینی اینجا چقدر باردارم؟ من 8 ماهه باردار هستم و این آخرین آخر هفته ای بود

that my doctor said I could travel away from home. So we took Stoney to my in-laws, that

که دکترم گفت می توانم از خانه خارج شوم . بنابراین ما استونی را نزد همسرم،

is, David’s parents, and took this short trip. In the US, you might hear people call

یعنی پدر و مادر دیوید بردیم و این سفر کوتاه را انجام دادیم . در ایالات متحده، ممکن است بشنوید که مردم به

this a babymoon. That is, a relaxing trip you take before before it’s harder to travel

آن بچه ماه می گویند. یعنی سفر آرامش‌بخشی که قبلاً انجام می‌دهید قبل از اینکه سفر کردن

because you have a baby. This is related to the term ‘honeymoon’, which is a trip

به دلیل بچه دار شدن سخت‌تر باشد. این به اصطلاح "ماه عسل" مربوط می شود، که به سفری گفته می شود که

you take alone with your partner right after you get married.

بلافاصله پس از ازدواج با شریک زندگی خود به تنهایی انجام می دهید .

You booked for a water-view, de luxe king, correct?

شما برای منظره آب، کینگ لوکس رزرو کرده اید، درست است؟

Yes. South-facing.

آره. رو به جنوب.

Here, we’re using some terms that you might use when describing a room. We booked a king,

در اینجا، ما از برخی اصطلاحات استفاده می کنیم که ممکن است هنگام توصیف یک اتاق استفاده کنید. ما یک کینگ رزرو کردیم،

which means it has a king-sized bed in it. King and California King are the two largest-sized

یعنی یک تخت کینگ در آن وجود دارد. King و California King دو تخت بزرگ هستند

beds.

.

She used the term water-view. This simply means what you can see from your room. You

او از اصطلاح آبنما استفاده کرد. این به سادگی به معنای چیزی است که می توانید از اتاق خود ببینید. شما

might have city-view, park-view, water-view, ocean-view, garden-view, street-view. This

ممکن است نمای شهر، نمای پارک، نمای آب، نمای اقیانوس، نمای باغ، نمای خیابان داشته باشید. این

hotel is close to the Hudson River.

هتل به رودخانه هادسون نزدیک است.

I used the term ‘south-facing’. This means when you’re in your room looking out the

من از اصطلاح "رو به جنوب" استفاده کردم. این به این معنی است که وقتی در اتاق خود به بیرون از

window, which direction are you looking? I knew I wanted to be south-facing because just

پنجره نگاه می کنید، به کدام سمت نگاه می کنید؟ می‌دانستم که می‌خواهم رو به جنوب باشم زیرا در

north of the hotel are some taller buildings. I didn’t want to look directly at another

شمال هتل چند ساختمان بلندتر وجود دارد. من نمی خواستم مستقیماً به ساختمان دیگری نگاه کنم

building, so I upgraded to a south-facing room.

، بنابراین به یک اتاق رو به جنوب ارتقاء دادم .

You might also see a room described as a corner room, which of course means you’re on the

همچنین ممکن است اتاقی را ببینید که به عنوان یک اتاق گوشه توصیف شده است ، که البته به این معنی است که در

corner of the building, and you might get views in two different directions.

گوشه ساختمان هستید و ممکن است در دو جهت مختلف مناظری داشته باشید.

You booked for a water-view, de luxe king, correct?

شما برای منظره آب، کینگ لوکس رزرو کرده اید، درست است؟

Yes. South-facing.

آره. رو به جنوب.

If I could just see a form of ID and a credit card for the reservation.

اگر می توانستم فقط یک فرم شناسنامه و یک کارت اعتباری برای رزرو ببینم.

Sure.

مطمئن.

When checking into a hotel, there’s a good chance that they’ll ask for a form of ID,

هنگام ورود به هتل، احتمال زیادی وجود دارد که مانند او یک مدرک شناسایی بخواهند

like she did. That would be something official with your picture and name on it, like a driver’s

. این چیزی رسمی است که تصویر و نام شما روی آن باشد، مانند

license or passport. ID is short for ‘identification.’ They’ll also usually want a credit card

گواهینامه رانندگی یا پاسپورت. شناسه مخفف «شناسایی» است. آنها معمولاً از شما یک کارت اعتباری نیز می‌خواهند

from you so they can make charges to the room if you damage or take anything.

تا در صورت آسیب رساندن یا گرفتن چیزی، بتوانند هزینه‌ای را از اتاق دریافت کنند.

If I could just see a form of ID and a credit card for the reservation.

اگر می توانستم فقط یک فرم شناسنامه و یک کارت اعتباری برای رزرو ببینم.

Sure.

مطمئن.

So I see that initially, you kind of deposit down for the room so we would just need the

بنابراین من می بینم که در ابتدا، شما به نوعی برای اتاق واریز می کنید، بنابراین ما فقط به

card for incidentals.

کارت برای موارد جانبی نیاز داریم.

Okay, no problem.

خیلی خب مشکلی نیست.

Incidentals. This is the word they use for anything in addition to the cost of the room.

اتفاقات این کلمه ای است که آنها برای هر چیزی علاوه بر هزینه اتاق استفاده می کنند.

For example, if you eat or drink from the mini-bar in your room, they will keep track

به عنوان مثال، اگر از مینی بار اتاق خود می خورید یا می نوشید ، آنها

of that and charge it to your card after you leave.

آن را پیگیری می کنند و پس از خروج آن را به کارت شما شارژ می کنند .

So we would just need the card for incidentals.

بنابراین ما فقط به کارت برای موارد جانبی نیاز داریم.

Okay, no problem.

خیلی خب مشکلی نیست.

And it doesn’t…it’s not ready yet by chance, is it?

و اینطور نیست... هنوز تصادفی آماده نشده است، اینطور است؟

It is!

این است!

Oh, perfect!

اوه، عالی!

She asks, “have you stayed here before?”

او می پرسد: "قبلاً اینجا مانده ای؟"

Oh, no. I’ve not. It’s been on my bucket list.

وای نه. من ندارم. در لیست سطل من بوده است .

Bucket list. Have you heard this term before? It means something you want to do within your

لیست آرزوها. آیا قبلاً این اصطلاح را شنیده اید؟ این به معنای کاری است که می خواهید در طول زندگی خود انجام دهید

lifetime. For example, visiting Paris is on my bucket list.

. به عنوان مثال، بازدید از پاریس در لیست سطل من است.

Oh, no. I’ve not. It’s been on my bucket list. So I’m glad that it’s happening.

وای نه. من ندارم. در لیست سطل من بوده است . بنابراین خوشحالم که این اتفاق می افتد.

Yes.

آره.

This initial here, here, and a signature there. And if you can just add this gentleman’s

این حرف اول اینجا، اینجا، و یک امضا آنجا. و اگر می توانید فقط نام این آقا را همانجا اضافه کنید

name right there.

.

Sure.

مطمئن.

There might be something you have to initial or sign when checking into a hotel. Initial,

ممکن است چیزی وجود داشته باشد که هنگام ورود به هتل باید آن را پاراف یا امضا کنید. البته اولیه به این

of course, means you just put RS instead of your whole signature, Rachel Smith.

معنی است که شما فقط RS را به جای امضای کامل خود قرار دهید، ریچل اسمیت.

This initial here, here, and a signature there. And if you can just add this gentleman’s

این حرف اول اینجا، اینجا، و یک امضا آنجا. و اگر می توانید فقط نام این آقا را همانجا اضافه کنید

name right there.

.

We finish checking in and head up to our room.

بررسی را تمام می کنیم و به سمت اتاق خود می رویم.

Room number 814, we have a card as a key. Very dark elevator.

اتاق شماره 814 یک کارت به عنوان کلید داریم. آسانسور بسیار تاریک

So this is why I don’t want to be north-facing. It’s because then you’re just looking

بنابراین به همین دلیل است که من نمی خواهم رو به شمال باشم. به این دلیل است که شما فقط

at a building.

به یک ساختمان نگاه می کنید.

North-facing, south-facing. It can be very handy to know the details of the room you

رو به شمال، رو به جنوب. دانستن جزئیات اتاق مورد

want when booking a hotel. Let’s go find the room.

نظر هنگام رزرو هتل می تواند بسیار مفید باشد. بیا بریم اتاق رو پیدا کنیم

There’s the river. And there’s the city. And there’s The High Line. How cool is that?

آنجا رودخانه است و شهر آنجاست و The High Line وجود دارد. چقدر باحاله؟

The Highline is a park in NYC that was built on top of an abandoned raised train line.

هایلاین پارکی در نیویورک است که در بالای خط قطار مرتفع متروکه ساخته شده است.

I’ll also talk about The Whitney, which is an art museum.

همچنین درباره ویتنی که یک موزه هنری است صحبت خواهم کرد.

That’s The Whitney, right there. Have you ever been to The Whitney, David? The new one?

این همان ویتنی است. آیا تا به حال به ویتنی رفته ای، دیوید؟ جدید؟

Yeah. And that’s the little rooftop spot there. Maybe we’ll…maybe we should go.

آره و آن نقطه کوچک پشت بام آنجاست. شاید ما ... شاید باید بریم.

They have um, pay-as-you-wish entrance on Friday evenings. Alright, well, let’s settle

آنها در غروب جمعه ورودی به دلخواه دارند . خوب، خوب، بیایید مستقر شویم

in.

.

“Settle in” is a phrase that means to unpack, to get comfortable, to arrange your

"Settle in" عبارتی است که به معنای برداشتن چمدان، راحت شدن، چیدن

things in a new place. After a big move, it can take some time to settle in. Whenever

وسایل خود در مکانی جدید است. بعد از یک جابجایی بزرگ، ممکن است مدتی طول بکشد تا در آنجا مستقر شویم. هر زمان که در

we stay somewhere, even if it’s just for a night or two, I like to spend some time

جایی می مانیم، حتی اگر فقط برای یک یا دو شب باشد، من دوست دارم زمانی را

settling in when we first arrive to make the stay more comfortable.

که برای اولین بار به آنجا می رسیم برای اقامت راحت تر در آنجا بگذرانم.

Alright, well, let’s settle in.

خوب، خوب، بیایید در آنجا مستقر شویم.

That night, our friend Renee dropped by and we ordered room service. Generally you can

آن شب، دوست ما رنه به آنجا آمد و ما سرویس اتاق سفارش دادیم. معمولاً می‌توانید

reach the front desk by pressing 0. The front desk is there in the lobby, where we checked

با فشار دادن 0 به میز پذیرش برسید. میز جلو در لابی است، جایی که ما بررسی کردیم

in. You call them with all your needs and questions.

. شما با تمام نیازها و سؤالات خود با آنها تماس بگیرید .

Room service is for the restaurant in the hotel that can make and bring food to your

سرویس اتاق مخصوص رستوران هتل است که می تواند غذا درست کند و به اتاق شما بیاورد

room.

.

Hi! Is this where I call to place a room service order?

سلام! اینجا جایی است که برای سفارش سرویس اتاق تماس می‌گیرم ؟

Thank you.

متشکرم.

It was the front desk, not room service.

میز پذیرش بود نه سرویس اتاق.

Thank you for calling room service. How can I help you?

از تماس شما با خدمات اتاق متشکریم. چگونه می توانم به شما کمک کنم؟

Hi! I’m in room 814. And I’d like to order two orders of fries and does that come with

سلام! من در اتاق 814 هستم. و می‌خواهم دو سفارش سیب‌زمینی سرخ کرده سفارش بدهم و آیا سس

ketchup?

کچاپ هم هست؟

Yeah!

آره

Okay.

باشه.

And also, two orders of a good pickle.

و همچنین دو سفارش یک ترشی خوب.

Okay.

باشه.

Do you want anything to drink with that?

آیا می خواهید با آن چیزی بنوشید؟

Um, anyone thirsty?

اوم، کسی تشنه است؟

No. I think we’re good.

نه. فکر می کنم ما خوب هستیم.

If you ask someone if they want something, or offer them something, and they say “I’m

اگر از کسی بپرسید که چیزی می‌خواهد، یا چیزی به او پیشنهاد دهید، و او گفت: «من

good” or “we’re good”, that’s like saying “no thank you.” That person does

خوبم» یا «ما خوبیم»، مثل این است که بگویید «نه متشکرم». آن شخص

not want it.

آن را نمی خواهد.

Anyone thirsty?

کسی تشنه است؟

No. I think we’re good.

نه. فکر می کنم ما خوب هستیم.

They told me it would be a 30-minute wait.

آنها به من گفتند که 30 دقیقه صبر می شود.

Okay, I am 8 months pregnant, if that helps boost me forward.

خوب، من 8 ماهه باردار هستم، اگر این به پیشرفت من کمک کند.

Okay, not a problem.

باشه مشکلی نیست

Okay, I’m just kidding. Thank you!

باشه شوخی میکنم متشکرم!

Bye!

خدا حافظ!

I mean I’m not kidding. I am 8 months pregnant, if that makes a difference.

منظورم این است که شوخی نمی کنم. من 8 ماهه باردار هستم، اگر تفاوتی ایجاد کند.

Luckily, the food came quickly.

خوشبختانه غذا به سرعت آمد.

Wow. That’s a lot of fries.

وای. این مقدار زیادی سیب زمینی سرخ شده است.

That is a lot of fries.

یعنی مقدار زیادی سیب زمینی سرخ شده.

Ooh. I didn’t expect them to be so little.

اوه انتظار نداشتم اینقدر کوچک باشند.

I think we could’ve gotten by with one order.

فکر می کنم با یک سفارش می توانستیم به نتیجه برسیم.

Nope.

جواب منفی.

No?

نه؟

No. I’m so glad we have two.

نه. خیلی خوشحالم که دوتا داریم.

Mini mayonaise.

مینی مایونز.

All the best to go with the mini ketchup.

بهترین ها برای همراهی با سس کچاپ کوچک.

Mini ketchup.

مینی سس کچاپ.

And then 2 good pickles.

و سپس 2 ترشی خوب.

Okay, what did you think of yours?

خوب، شما در مورد خود چه فکری کردید؟

I give it an 8 out of 10.

من به آن نمره 8 از 10 می دهم.

I think I’m going to give it a 6 or 7 out of 10.

من فکر می کنم که می خواهم به آن نمره 6 یا 7 از 10 بدهم.

Oh, so low.

اوه، خیلی کم است.

Do you do this too? We rated how much we liked the pickle on a scale of 1-10. 1 is always

آیا شما هم این کار را می کنید؟ میزان علاقه ما به ترشی را در مقیاس 1-10 ارزیابی کردیم. 1 همیشه

the lowest, and 10 the highest, the very best of the best.

پایین ترین است و 10 بالاترین، بهترین از بهترین ها.

So I didn’t love the pickle. Still, there’s something very luxurious about eating French

بنابراین من ترشی را دوست نداشتم. با این حال، چیزی بسیار مجلل در مورد خوردن

fries in your hotel room at 10:30 at night.

سیب زمینی سرخ کرده در اتاق هتل در ساعت 10:30 شب وجود دارد.

Many hotels have an ice machine. This one was labeled an ice dispenser. So almost every

بسیاری از هتل ها دستگاه یخ ساز دارند. این یکی دارای برچسب یخ‌ساز بود. بنابراین تقریباً هر

hotel room in America has an ice bucket that you can take to the machine to fill up. This

اتاق هتل در آمریکا یک سطل یخ دارد که می توانید آن را به دستگاه ببرید تا پر شود. این

one also had tongs to serve ice into glasses.

یکی هم انبر داشت برای سرو یخ در لیوان.

David and I had such a relaxing stay here enjoying slow days. Before we leave, let’s

من و دیوید در اینجا اقامت آرام بخشی داشتیم و از روزهای کند لذت بردیم. قبل از حرکت، اجازه دهید

go over a few more words and phrases that might be useful to you as you travel, as you

چند کلمه و عبارت دیگر را مرور کنیم که ممکن است هنگام سفر و

stay in hotels.

اقامت در هتل ها برای شما مفید باشد.

First, when you check into a hotel, you will find the front desk in the lobby, and you

ابتدا، وقتی وارد هتل می‌شوید، میز پذیرش را در لابی پیدا می‌کنید و

can probably find a luggage cart there to help you get all your luggage to your room.

احتمالاً می‌توانید یک سبد چمدان در آنجا پیدا کنید تا به شما کمک کند تمام چمدان‌هایتان را به اتاقتان برسانید.

The opposite of checking in is checking out. Check out, of course, is when you leave the

نقطه مقابل چک کردن، چک کردن است. البته چک اوت زمانی است که

hotel room and you give back your key. Two phrasal verbs for your travel vocabulary:

اتاق هتل را ترک می کنید و کلید خود را پس می دهید. دو فعل عبارتی برای واژگان سفر شما:

check in, check out. Here, I called the front desk to ask what time check out was. I also

چک کردن، چک کردن. اینجا، با میز پذیرش تماس گرفتم تا بپرسم ساعت خروج چند است. همچنین

had to report an issue about the room.

مجبور شدم مشکلی را در مورد اتاق گزارش کنم.

Hi Freddie! I am wondering what time check out is tomorrow morning?

سلام فردی! می‌پرسم فردا صبح ساعت خروج چند است؟ ساعت

It is 12 pm.

12 شب است.

Okay, perfect.

باشه، عالی

Uh, my other question is I’m in room 814 and the drain to the bathtub doesn’t seem

اوه، سوال دیگر من این است که من در اتاق 814 هستم و به نظر نمی رسد که مجرای فاضلاب به وان حمام تا

to close all the way.

آخر بسته شود.

That’s great! We’re actually going to head out in a minute. Is it okay if we’re

عالیه! ما در واقع یک دقیقه دیگر می رویم. اگر

not here?

اینجا نباشیم اشکالی ندارد؟

Okay, thank you so much.

باشه خیلی ممنون

I used the phrasal verb ‘head out’. This means to leave. We were just getting ready

من از فعل عبارتی “head out” استفاده کردم. این یعنی ترک کردن. تازه داشتیم آماده می شدیم از

to leave our room for a walk. Head out.

اتاقمون بیرون بریم و قدم بزنیم. سر بیرون

That’s great! We’re actually going to head out in a minute. Is it okay if we’re

عالیه! ما در واقع یک دقیقه دیگر می رویم. اگر

not here?

اینجا نباشیم اشکالی ندارد؟

Okay, thank you so much.

باشه خیلی ممنون

We don’t even need to try to get a late check out ’cause check out’s noon. It’s

ما حتی نیازی به بررسی دیرهنگام نداریم ، زیرا ظهر است.

perfect.

عالیه.

This particular hotel does have a mini bar. So that is place where they’re going to

این هتل خاص یک مینی بار دارد. بنابراین این جایی است که آنها

have some food and snacks for you. They have some glasses for us, nice. And there’s also

برای شما غذا و تنقلات می‌خورند. آنها برای ما عینک دارند، خوب است. و همچنین

a refrigerator. Mini-bar usually refers to refrigerator. refrigerator. And this one is

یک یخچال وجود دارد. مینی بار معمولا به یخچال اشاره دارد . یخچال و این یکی

fully stocked so that means it came with all sorts of goodies ready for us. Now, usually,

کاملاً ذخیره شده است، به این معنی که با انواع چیزهای خوب برای ما آماده شده است. در حال حاضر، معمولاً،

if you eat or drink what comes here in hotel, it’s quite expensive. Much more expensive

اگر آنچه را که اینجا در هتل می آید بخورید یا بنوشید، بسیار گران است. بسیار گران تر

that just running out and buying it yourself.

از اینکه فقط تمام شود و خودتان آن را بخرید. یکی

Another neat thing that this particular hotel room has is a shower bathroom. So it’s this

دیگر از چیزهای تمیزی که این اتاق هتل خاص دارد حمام دوش است. بنابراین

whole room, floor, ceiling, it doesn’t matter if they get the whole thing wet, a big bath

کل این اتاق، کف، سقف است، مهم نیست که همه چیز خیس شود، یک وان حمام بزرگ

tub, and then there are some slats that look out into the room so you can still see the

، و سپس چند تخته وجود دارد که به اتاق نگاه می کند، بنابراین شما همچنان می توانید

view as you take your shower. This hotel room also has a safe. Many, many hotel rooms do

منظره را در حین نگاه کردن ببینید. دوش شما این اتاق هتل دارای گاوصندوق نیز می باشد. بسیاری از اتاق‌های هتل این کار را انجام می‌دهند

so you can put passports or money, valuables, whatever, in this safe when you leave.

تا بتوانید هنگام خروج پاسپورت یا پول، اشیاء قیمتی و هر چیز دیگری را در این گاوصندوق قرار دهید.

One thing that people are often interested in when choosing a hotel is the list of amenities.

یکی از مواردی که اغلب افراد هنگام انتخاب هتل به آن علاقه مند هستند، لیست امکانات رفاهی است.

Amenities would be things like a gym or a pool or room service. Other things that you

امکانات رفاهی مواردی مانند سالن بدنسازی یا استخر یا سرویس اتاق خواهد بود. چیزهای دیگری که

get in addition to your room or special things that you might get in your room. Many hotels

علاوه بر اتاق خود دریافت می کنید یا چیزهای خاصی که ممکن است در اتاق خود داشته باشید. بسیاری از هتل ها

come with a little card like this. This one says ‘Privacy Please’ and you hang this

دارای کارت کوچکی مانند این هستند. این یکی می‌گوید «لطفاً حریم خصوصی» و شما آن را

on your door knob to let them know: I don’t want anyone to come in and work on my room.

روی دستگیره در آویزان می‌کنید تا بدانند: من نمی‌خواهم کسی وارد شود و روی اتاق من کار کند.

Or on the other side: I do want someone to come in, change out my towels for clean to81wels,

یا از طرف دیگر: من می خواهم کسی بیاید، حوله هایم را برای تمیز کردن به 81 حوله عوض کند،

maybe vacuum. So this card says “Privacy Please” but you might also see “Do Not

شاید جاروبرقی. بنابراین این کارت می گوید "Privacy Please" اما ممکن است "مزاحم نشوید" را نیز ببینید

Disturb”. Thank you guys for traveling with me to New York city this weekend. I also have

. از شما دوستانی که این آخر هفته با من به شهر نیویورک سفر کردید متشکرم. من همچنین

a video that I made on travel phrases that you may use when checking in at an airport.

یک ویدیو دارم که در مورد عبارات سفر ساخته ام که می توانید هنگام ورود به فرودگاه از آن استفاده کنید.

Be sure to check that out. Are there other travel vocabularies or phrases videos that

حتما آن را بررسی کنید. آیا واژگان یا عبارات سفر دیگری وجود دارد که

you’d like to see? Please let me know in the comments below. Big thanks to David and

بخواهید ببینید؟ لطفا در نظرات زیر به من اطلاع دهید . با تشکر فراوان از دیوید و

Renee for being in this video with me.

رنه که در این ویدیو با من بودند.

And now let’s go on a road trip together.

و حالا با هم به یک سفر جاده ای برویم.

Today we’ll study phrases and idioms and we’ll do a little listening comprehension

امروز عبارات و اصطلاحات را مطالعه می‌کنیم و در

quiz as we study conversation that came up on a road trip I took with my two kids, my

حین مطالعه مکالمه‌ای که در سفری که با دو فرزندم،

husband, and our friend Steve.

شوهرم و دوستمان استیو انجام دادم، کمی امتحان درک شنیداری انجام می‌دهیم.

Alright, let m buckle up.

خوب، بگذار دست و پا بزنم.

Did everybody buckle up?

آیا همه دست و پنجه نرم کردند؟

Yup!

آره!

Steve?

استیو؟

We're buckled in.

ما کماندار شدیم

I did buckle up.

.

Buckle up – that’s a phrasal verb that means to put on your seatbelt. I noticed with

Buckle up - این یک فعل عبارتی است که به معنای بستن کمربند ایمنی است. من با

my kids’ car seats, sometimes I use the phrase buckle in. Hold still so I can buckle

صندلی‌های ماشین بچه‌هایم متوجه شدم، گاهی اوقات از عبارت buckle in استفاده می‌کنم. ثابت نگه دار تا بتوانم

you in. Then I’ll buckle up.

تو را ببندم. سپس من کمانش می‌کنم.

Did everybody buckle up?

آیا همه دست و پنجه نرم کردند؟

Yup!

آره!

Steve?

استیو؟

We're buckled in.

ما کماندار شدیم

I did buckle up.

.

Buckle up, buckle down. The meaning of the phrase buckle down is completely unrelated.

دست و پنجه نرم کن، دست و پا بزن. معنی عبارت buckle down کاملاً بی ربط است.

It means to really focus on something, to work hard on it. I need to buckle down and

یعنی واقعاً روی چیزی تمرکز کنید، روی آن سخت کار کنید. من باید

study for this exam. I don’t feel like doing my homework. Just buckle down and get it done.

برای این امتحان دست و پنجه نرم کنم و درس بخوانم. حوصله انجام تکالیفم را ندارم. فقط دست و پنجه نرم کنید و آن را انجام دهید.

Now, about 4 minutes into the car ride, Stoney started asking if he could watch a video.

حالا، حدود 4 دقیقه بعد از ماشین سواری، استونی شروع به پرسیدن کرد که آیا می تواند ویدیویی را تماشا کند.

He knows he gets to watch one with his headphones when Sawyer needs to take his nap, to help

او می‌داند که وقتی ساویر باید چرت بزند، می‌تواند با هدفونش یکی را تماشا کند تا به

keep the car quiet. The next 20 seconds of video won’t have subtitles, so see if you

ساکت ماندن ماشین کمک کند. 20 ثانیه بعدی ویدیو زیرنویس نخواهد داشت، بنابراین ببینید آیا می‌توانید

can understand what we’re saying. There’s going to be a one-question quiz at the end

متوجه صحبت‌های ما شوید. در پایان 20 ثانیه یک مسابقه یک سوالی وجود دارد

of the 20 seconds: How long is the car ride?

: مدت زمان رانندگی چقدر است ؟

Ok, do you know the answer? How long is the car ride? David said it once, more clearly,

باشه جوابشو میدونی؟ مدت زمان سواری ماشین چقدر است؟ دیوید یک بار آن را واضح تر گفت

and then I repeated it, less clearly, I said it faster.

و بعد من آن را تکرار کردم، کمتر واضح، سریعتر گفتم.

Two hundred and seventy one, that's all.

دویست و هفتاد و یک، همین.

So 271 miles. So that's why we're going to be driving after lunch.

بنابراین 271 مایل. بنابراین به همین دلیل است که ما بعد از ناهار رانندگی خواهیم کرد.

271 miles.

271 مایل.

Oh, I hope this slow down doesn't last too long.

اوه، امیدوارم این کاهش سرعت زیاد طول نکشد.

One thing you hope you never have on a road trip with two small children is a delay.

یکی از چیزهایی که امیدوارید هرگز در یک سفر جاده ای با دو کودک کوچک نداشته باشید، تاخیر است.

I hope we don't hit many delays.

امیدوارم تاخیرهای زیادی نداشته باشیم.

The GPS says that it's clear sailing. Knock on wood, it'll stay that way.

جی پی اس می گوید که دریانوردی واضح است. چوب بزن، همینطور می ماند.

Okay, clear sailing. Knock on wood, guys.

خوب، قایقرانی روشن. بچه ها چوب بزنید

David used two phrases there. ‘Clear sailing’ and ‘knock on wood’. 'Clear sailing’,

دیوید در آنجا از دو عبارت استفاده کرد. «قایقرانی روشن» و «تقوع چوب». «قایق‌رانی روشن»،

we use this not just with sailing, but also driving to mean nothing in the way, no obstacles,

ما از این نه تنها در قایقرانی استفاده می‌کنیم، بلکه از رانندگی نیز به معنای هیچ چیز در مسیر، بدون مانع، و

nothing to delay us on a trip. But we also use it in general to mean no problems or obstacles

هیچ چیز برای به تأخیر انداختن ما در سفر نیست. اما ما همچنین از آن به طور کلی به معنای عدم وجود مشکل یا مانع

with a situation. It doesn’t just have to be transportation. It could be with something

در یک موقعیت استفاده می کنیم. این فقط نباید حمل و نقل باشد. این می تواند با چیزی

like completing a project. For example, now that we got the new budget approved, it should

مانند تکمیل یک پروژه باشد. به عنوان مثال، اکنون که ما بودجه جدید را تصویب کردیم، باید

be clear sailing to finish the project. That is, we foresee no problems, no issues, and

دریانوردی برای اتمام پروژه مشخص شود. یعنی هیچ مشکلی، مشکلی و

no obstacles arising.

مانعی پیش‌بینی نمی‌کنیم.

The other phrase he used was ‘knock on wood’. Both of these phrases are really common. Have

عبارت دیگری که او به کار برد این بود که «به چوب بکوب». هر دوی این عبارات واقعا رایج هستند. آیا

you heard them before? 'Knock on wood' is a superstitious expression. If you comment

قبلا آنها را شنیده اید؟ "در چوب" یک عبارت خرافی است. اگر

out loud on something that’s going well, you might say ‘knock on wood’ as a way

در مورد چیزی که خوب پیش می‌رود با صدای بلند نظر می‌دهید، ممکن است بگویید «در چوب بزن» به عنوان راهی

to say: And I hope things keep going well. I hope my having mentioned it doesn’t mean

برای گفتن: و امیدوارم همه چیز خوب پیش برود. امیدوارم اشاره من به این معنی نباشد که

it ends! For example, Hey Rachel, how’s the baby sleeping? He sleeps through the night,

تمام می شود! به عنوان مثال، هی راشل، بچه چطور می خوابد؟ او در طول شب می خوابد،

knock on wood.

به چوب می زند.

I’ve run out of gas more than once on a road trip. Actually, years ago, I made a video

بیش از یک بار در یک سفر جاده ای بنزین تمام شده است. در واقع، سال‌ها پیش، یک ویدیو

on another road trip where I did run out of gas. I’ll link to that video at the end

در یک سفر جاده‌ای دیگر ساختم که در آن بنزین تمام شد . من در پایان این ویدیو به آن ویدیو پیوند خواهم داد، در آن درس

of this video, there’s a lot to learn about American English in that lesson.

چیزهای زیادی برای یادگیری در مورد انگلیسی آمریکایی وجود دارد.

David and I have also run out of gas on a road trip before. Run out is a phrasal verb

من و دیوید نیز قبلاً در یک سفر جاده ای بنزین تمام شده بودیم . Run out یک فعل عبارتی

with more than one meaning. It can mean to do an errand that won’t take very long.

با بیش از یک معنی است. این می تواند به معنای انجام کاری باشد که زمان زیادی طول نمی کشد. آیا

Can you run out and get some milk? Or, I’m going to run out and pick up the kids from

می توانی تمام شوی و کمی شیر بیاوری؟ یا، من می روم بیرون و بچه ها را از مدرسه می برم

school.

.

But it also means to deplete something, to have nothing left. I ran out of time, I couldn’t

اما همچنین به معنای تهی کردن چیزی است، چیزی باقی نمانده است. وقتم تمام شد، نتوانستم

finish the test. We ran out of gas on the highway.

امتحان را تمام کنم. در بزرگراه بنزین تمام شد .

So now, I pay more attention to how much gas we have.

خب الان بیشتر به این توجه می کنم که چقدر بنزین داریم.

How we doin' on gas?

با بنزین چطور عمل می کنیم؟

Just over 3 quarters.

کمی بیش از 3 چهارم.

Mmkay.

ممکای.

How we doing on. I dropped the word ‘are’ there. This is somewhat common in casual English

ما چگونه کار می کنیم کلمه "هستند" را آنجا انداختم. این در انگلیسی معمولی

after ‘how’. How you doing? How we doing on gas? How we doing on time?

بعد از «چگونه» تا حدودی رایج است. حال شما چطور است؟ در مورد گاز چگونه کار می کنیم؟ چگونه به موقع کار می کنیم؟

How we doin' on gas?

با بنزین چطور عمل می کنیم؟ آیا

Have you ever taken a road trip with two small kids?

تا به حال با دو بچه کوچک به یک سفر جاده ای رفته اید ؟

So, Stoney's asking when we're getting out of the car. How long have we been in the car?

بنابراین، استونی می پرسد کی از ماشین پیاده می شویم. چند وقته تو ماشین بودیم؟

We've been in the car for about 12 minutes.

حدود 12 دقیقه در ماشین بودیم.

Ten?

ده؟

Ten minutes.

ده دقیقه.

We have about 5 hours.

حدود 5 ساعت وقت داریم.

5 hours?

5 ساعت؟

Mmhmm.

مممم

After "Are we there yet?", maybe the most common thing a kid says on road trip is:

بعد از "آیا ما هنوز آنجا هستیم؟"، شاید رایج ترین چیزی که یک بچه در سفر جاده ای می گوید این باشد:

I'm hungry.

من گرسنه هستم. من

I'm hungry. I've got to eat lunch in here?

گرسنه ام من باید ناهار را اینجا بخورم؟

No, we'll probably eat lunch somewhere outside of the car.

نه، احتمالا ناهار را در جایی خارج از ماشین می خوریم.

Mom, where are we going to eat? Because I'm really hungry.

مامان کجا بخوریم؟ چون واقعا گرسنه ام.

You're very hungry? Well, we're probably not going to eat for about an hour, and it will

خیلی گرسنه ای؟ خوب، احتمالاً تا یک ساعت غذا نخوریم، و این

be a quick, quick bite so we can get back on the road.

یک لقمه سریع و سریع خواهد بود تا بتوانیم به جاده برگردیم.

Quick bite. Have you ever heard the word 'bite' to mean meal or snack? A bite is singular,

گاز گرفتن سریع آیا تا به حال کلمه "نیش" را به معنای غذا یا میان وعده شنیده اید؟ لقمه مفرد است،

it's a noun. Mmm, this is so good. Do you want a bite? It's also sometimes a verb, I

اسم است. ممم این خیلی خوبه لقمه میخوای؟ آن هم گاهی فعل است،

have to tell my one-year-old: Don't bite me. But we also use it to mean food in general.

باید به یک ساله ام بگویم: مرا گاز نزن. اما ما آن را به معنای کلی غذا نیز به کار می بریم.

I said: It will be a quick bite so we can get back on the road. a quick bite. A meal

گفتم: لقمه سریع می شود تا بتوانیم به راه برگردیم. یک نیش سریع یک وعده غذایی

that you hope doesn't take long. I'm going to grab a quick bite and then stop by. You

که امیدوارید زمان زیادی نبرد. من می روم سریع گاز بگیرم و بعد از آن سر بزنم. شما

might also hear it in the phrase: A bite to eat. Hmmm it's almost lunch time. do you want

همچنین ممکن است آن را در عبارت: یک لقمه برای خوردن بشنوید. هوم تقریبا وقت ناهار است. میخوای

to get a bite to eat? I don't mean one bite of food, of course. I mean a meal.

یه لقمه بخوری؟ البته منظورم یک لقمه غذا نیست. منظورم یک وعده غذایی است.

David, do you remember when we were in Italy? And you couldn't figure out the gas pump?

دیوید، یادت هست که در ایتالیا بودیم؟ و شما نتوانستید پمپ بنزین را بفهمید؟

What was the deal with that?

معامله با آن چه بود؟

It's just different from what we're used to in the-- finally, some other guy pulled up

این فقط با چیزی که ما در آن عادت کرده ایم متفاوت است-- بالاخره، یک نفر دیگر جلو آمد

to fill up the--

تا آن را پر کند--

Yeah, yeah. Pity on me. But I don't remember what was so different.

بله، بله. حیف من اما یادم نیست چه چیزی اینقدر متفاوت بود.

I don't either, but we should, we should take the camera out when we will up and explain

من هم ندارم، اما باید، وقتی بلند شدیم دوربین را بیرون بیاوریم و توضیح دهیم که

how it works. Because that's intimidating I feel like, when you're in another country,

چگونه کار می کند. از آنجا که من احساس می کنم ترسناک است، وقتی در کشور دیگری هستید،

you're not totally sure how something like that works.

کاملاً مطمئن نیستید که چنین چیزی چگونه کار می کند.

Yeah.

آره

Ok, so a quick rundown about getting gas in the US. Rundown, one word, this is a noun.

خوب، پس خلاصه ای سریع در مورد دریافت گاز در ایالات متحده. خلاصه، یک کلمه، این یک اسم است.

It means an analysis, a summary. As two words, it’s a phrasal verb with various meanings.

یعنی تحلیل، خلاصه. به عنوان دو کلمه، یک فعل عبارتی با معانی مختلف است.

But I said, let's do a quick rundown about getting gas in the US. Let's do a quick summary.

اما من گفتم، بیایید یک خلاصه سریع در مورد دریافت گاز در ایالات متحده انجام دهیم. بیایید یک جمع بندی سریع انجام دهیم.

There are 2 kinds: self and full. Self means you pump your own gas. And full means someone

دو نوع وجود دارد: خود و پر. خود یعنی شما گاز خود را پمپاژ می کنید. و پر یعنی شخص

else pumps your gas for you and you don't have to get out of your car. It's short for

دیگری بنزین شما را برای شما پمپ می کند و شما مجبور نیستید از ماشین خود پیاده شوید. برای

full service. And the gas pumps will be marked 'self' or 'full'. Now, almost everywhere in

سرویس کامل کوتاه است. و پمپ های بنزین "خود" یا "پر" علامت گذاری می شوند. اکنون، تقریباً در همه جای

the US is self serve. Except for New Jersey where it's all full and also some spots in

ایالات متحده خدمات سلف سرویس است. به جز نیوجرسی که همه جا پر است و همچنین برخی نقاط در

Oregon and a few towns elsewhere. If you're at a self-serve spot, and you use a credit

اورگان و چند شهر دیگر. اگر در یک نقطه سلف سرویس هستید، و از

or debit card, you just insert it, you'll usually have to enter your zipcode, select

کارت اعتباری یا نقدی استفاده می کنید، فقط آن را وارد می کنید، معمولاً باید کد پستی خود را وارد کنید،

the grade, that is the quality or purity of the gas you're using, and sometimes you have

درجه را انتخاب کنید، این کیفیت یا خلوص گاز شما است. دوباره استفاده می کنید، و گاهی اوقات باید

to flip up part of the pump. If you're paying cash, you usually have to do that before you

بخشی از پمپ را برگردانید. اگر پول نقد پرداخت می کنید، معمولاً باید قبل از

start pumping. So you'll find the cashier inside, tell them how much you want and what

شروع پمپاژ این کار را انجام دهید. بنابراین صندوقدار را در داخل پیدا خواهید کرد، به آنها بگویید چقدر می خواهید و

is your pump number. You can say something like "Twenty dollars on four."

شماره پمپ شما چیست. شما می توانید چیزی شبیه به "بیست دلار در چهار" بگویید.

Now, when you’re on a long road trip, there’s a chance you’re going to have to stop for

اکنون، وقتی در یک سفر جاده ای طولانی هستید، این احتمال وجود دارد که مجبور شوید برای

food. We found a service plaza, that’s something that caters only to people coming on and off

غذا توقف کنید. ما یک میدان خدماتی پیدا کردیم، این چیزی است که فقط به افرادی که از بزرگراه می آیند و خارج می شوند خدمات می دهد

the highway, and the idea is that it’s faster than getting off at an exit and driving to

، و ایده این است که سریعتر از پیاده شدن در خروجی و رانندگی به سمت

a restaurant. But it’s pretty easy to get pretty terrible food there.

یک رستوران است. اما تهیه غذای بسیار وحشتناک در آنجا بسیار آسان است.

Are your beans and rice good?

لوبیا و برنجت خوبه؟

How's your burrito?

بوریتو چطوره؟

Honestly, the first bite was really bland.

راستش اولین لقمه واقعا بی مزه بود.

Oh no. Okay.

وای نه. باشه.

Bland. That is, tasteless, not flavorful, not very good. You can also use this to describe

ملایم. یعنی بی مزه، نه خوش طعم، نه خیلی خوب. شما همچنین می توانید از این برای توصیف

a person. He’s got a bland personality. That means he’s not very interesting, pretty

یک شخص استفاده کنید. او شخصیت ملایمی دارد. این بدان معناست که او خیلی جالب نیست، خیلی

boring. Luckily, I made Sawyer some really tasty corn puree so he was happy.

خسته کننده است. خوشبختانه، من برای سایر پوره ذرت بسیار خوشمزه درست کردم تا او خوشحال شد.

Now, if we’re not eating food, often, we’re talking about food.

اکنون، اگر غذا نمی خوریم، اغلب در مورد غذا صحبت می کنیم.

We tried to go to Loco Pez last night and it was so on fire.

دیشب سعی کردیم به لوکو پز برویم و آنقدر آتش گرفته بود.

It was like it-- I don't know. But it was something.'

مثل آن بود - نمی دانم. اما این چیزی بود.

They were slammed.

کوبیده شدند.

So we had to bail and we went to Cedar Point which was totally empty.

بنابراین مجبور شدیم وثیقه بگذاریم و به Cedar Point که کاملاً خالی بود، رفتیم.

Did you enjoy it?

آیا خوشت اومد؟

It was okay. I didn't think it would-- we were not blown away, were we, babe?

خوب بود فکر نمی‌کردم این اتفاق بیفتد...

What's that?

آن چیست؟

We weren't blown away, were we? I wasn't.

ما حیران نشدیم، نه؟ من نبودم

No.

No.

Loco Pez, that’s a local restaurant in Philadelphia, Mexican inspired food, Spanish inspired name

Loco Pez، این یک رستوران محلی در فیلادلفیا است، غذاهای الهام گرفته از مکزیک، نامی الهام گرفته از اسپانیایی

with the old American twist and pronunciation. Did you hear some of the words we used to

با پیچ و تاب و تلفظ قدیمی آمریکایی. آیا برخی از کلماتی را که برای توصیف این رستوران به کار بردیم شنیده اید

describe this restaurant?

؟

And it was so on fire.

و آنقدر آتش گرفته بود.

On fire. No, the restaurant was not burning down, it was very busy, very popular. We can

در آتش. نه، رستوران در حال سوختن نبود، خیلی شلوغ بود، خیلی پرطرفدار بود. ما می توانیم از

use this term to mean really good. Maybe you’re at a family wedding and your uncle is dancing

این اصطلاح به معنای واقعا خوب استفاده کنیم. شاید شما در یک عروسی خانوادگی هستید و عموی شما

all night, he’s got great moves, you could say, he’s on fire. You could say this in

تمام شب در حال رقصیدن است، او حرکات فوق العاده ای انجام داده است، می توان گفت که او در آتش است. شما می توانید این را در

sports too, basketball, someone just keeps making shot after shot, you could say, she’s

ورزش نیز بگویید، بسکتبال، کسی فقط به شوت زدن ادامه می دهد، می توانید بگویید او

on fire!

در آتش است!

We tried to go to Loco Pez last night and it was so on fire.

دیشب سعی کردیم به لوکو پز برویم و آنقدر آتش گرفته بود.

It was like it-- I don't know. But it was something.'

مثل آن بود - نمی دانم. اما این چیزی بود.

They were slammed.

کوبیده شدند.

David said, they were slammed. So that means really busy. Actually, you may have already

داوود گفت، آنها به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. پس این یعنی واقعاً شلوغ است. در واقع، ممکن است قبلاً

learned that in the video I did earlier this month on ways to say you’re busy. That was

در ویدیویی که اوایل این ماه درباره راه‌هایی برای گفتن اینکه مشغول هستید، یاد گرفته باشید. این

one of the terms we learned! Slammed.

یکی از اصطلاحاتی بود که ما یاد گرفتیم! کوبیده شد.

So we had to bail.

بنابراین مجبور شدیم وثیقه بگذاریم.

I said we had to bail. That means we had to give up, we had to do something different

گفتم باید وثیقه بگذاریم. یعنی باید تسلیم می شدیم، باید کاری متفاوت

than what was planned. We were going to eat there, but it was so busy, we had to bail

از آنچه که برنامه ریزی شده بود انجام می دادیم. قرار بود آنجا غذا بخوریم، اما آنقدر شلوغ بود، مجبور شدیم وثیقه بگذاریم

and go somewhere else.

و به جای دیگری برویم.

And we went to Cedar Point which was totally empty.

و ما به Cedar Point رفتیم که کاملاً خالی بود.

Did you enjoy it?

آیا خوشت اومد؟

It was okay. I didn't think it would-- we were not blown away, were we, babe?

خوب بود فکر نمی‌کردم این اتفاق بیفتد...

What's that?

آن چیست؟

We weren't blown away, were we? I wasn't.

ما حیران نشدیم، نه؟ من نبودم

No.

نه.

And the place we went, we were not blown away. Blown away is a good thing. You get blown

و جایی که رفتیم، ما را به باد نداد. دمیده شدن چیز خوبی است. شما

away by something that exceeds expectation.

از چیزی که فراتر از انتظار است غرق می شوید.

Just dropped off our friend, going to head home, the final 3 minutes of the drive. It

همین الان دوستمان را پیاده کردیم و به سمت خانه رفتیم، 3 دقیقه آخر رانندگی.

went well. Everyone's in one piece. No blown out tires. One tipped camera, however.

خوب بود. همه در یک تکه هستند بدون لاستیک سوخته با این حال، یک دوربین نوک دار.

Was that..what's her name?

این بود..اسمش چیه؟

Yeah.

آره

What is her name?

اسمش چیه؟

If you can’t think of someone’s name, you can call her what’s-her-name, notice

اگر نمی‌توانید به نام کسی فکر کنید، می‌توانید نامش را صدا بزنید، توجه کنید که

I'm dropping the H in there. What's her-- what's her name? Or what's his name? Again,

H را در آنجا می‌اندازم. او چیست - نام او چیست؟ یا اسمش چیه؟ دوباره،

dropping the H, what's his-- what's his name? What's her name? What's his name?

H را انداختم، او چیست - نام او چیست؟ اسمش چیه؟ اسم او چیست؟

Was that..what's her name?

این بود..اسمش چیه؟

Yeah.

آره

What is her name?

اسمش چیه؟

We made it! Good road trip, everybody? Yay!

ما ساختیمش! سفر جاده ای خوب، همه؟ آری

Two more conversations now. Come as I do a work day on a farm.

اکنون دو گفتگو دیگر بیا تا یک روز کاری در مزرعه انجام دهم.

In this American English pronunciation video, you’re going to come to a work day at this

در این ویدیوی تلفظ انگلیسی آمریکایی، شما به یک روز کاری در این

beautiful farm. We’ll also study pronunciation of the letter T, using ‘kinda’, and the

مزرعه زیبا خواهید رسید. همچنین تلفظ حرف T را با استفاده از "kinda" و

reduction of the words ‘because’ and ‘to’.In this video, we’re going to take a look at

کاهش کلمات "because" و "to" مطالعه خواهیم کرد. در این ویدئو، ما قصد داریم به

some stop T endings. When a word ends in a T that’s not a part of a consonant cluster,

برخی از پایان های T stop نگاهی بیندازیم. وقتی کلمه ای به یک T ختم می شود که بخشی از یک خوشه صامت نیست،

that T will often be a stop. For example, the word ‘out’ will often be ‘out’,

آن T اغلب نقطه توقف خواهد بود. به عنوان مثال، کلمه "out" اغلب "out"،

‘out’. But when that word is followed by another word that begins with a vowel,

"out" خواهد بود. اما وقتی پس از آن کلمه، کلمه دیگری که با یک مصوت شروع می شود، دنبال می شود،

it will often be a flap T because now it comes between two vowels when linked together. So,

اغلب یک فلپ T خواهد بود، زیرا اکنون بین دو مصوت قرار می گیرد که با هم مرتبط شوند. بنابراین،

for example, in the phrase ‘out of’. That T will go from being a stop in the word ‘out’

برای مثال، در عبارت "out of". این T از یک نقطه توقف در کلمه "out"

to being a flap in the phrase ‘out of’. These are general guidelines. You will hear

به یک فلپ در عبارت "out of" تبدیل می شود. اینها دستورالعمل های کلی هستند. گاهی اوقات می شنوید که

people clearly pronounce the full true T at the end of the word ‘out’ sometimes. It

مردم به وضوح T کامل را در انتهای کلمه "out" تلفظ می کنند.

all depends on the habit of the speaker, and how clearly the speaker is enunciating.>>

همه چیز به عادت گوینده بستگی دارد، و اینکه گوینده چقدر واضح بیان می کند.>>

What is the assignment today? What is. Flap T. Listen again.

تکلیف امروز چیست؟ چیست. فلپ تی. دوباره گوش کن.

What is the assignment today?

تکلیف امروز چیست؟

Well, you can pull up some landscape fabric,

خوب، می توانید مقداری پارچه منظره بردارید،

Okay.

بسیار خوب.

Or take this, break this down.

یا این را بگیر، این را بشکن.

Uh-huh.

آهان.

Or carry some wood over to the trees.

یا مقداری چوب به درختان ببرید.

Okay. >> Or help take this structure down.

باشه. >> یا به پایین آوردن این ساختار کمک کنید.

Okay. Great.

باشه. عالی.

Or snip some herbs.

یا مقداری سبزی خرد کنید.

Snip some herbs. That sounds like the most fun out of everything that you just said.

مقداری سبزی را خرد کنید از همه چیزهایی که شما گفتید، این سرگرم کننده ترین به نظر می رسد.

Did you notice how I dropped the T sound in the phrase ‘just said’. Sometimes, we’ll

آیا متوجه شدید که چگونه صدای T را در عبارت "فقط گفته ام" انداختم. گاهی اوقات،

drop the T when it comes between two other consonant sounds. For example, the word ‘exact’.

وقتی که بین دو صدای همخوان دیگر قرار می گیرد، T را رها می کنیم . به عنوان مثال، کلمه "دقیق".

We will say an ending true T there. But when we add -ly, it’s not uncommon to drop the

ما یک پایان درست T را در آنجا خواهیم گفت. اما وقتی -ly را اضافه می کنیم، دور انداختن

T: exactly, exactly, just said. Listen again.

T: دقیقاً، دقیقاً، همین الان غیرمعمول نیست. دوباره گوش کن.

Everything that you just said.

همه چیزایی که گفتی

Hi Michelle.

سلام میشل.

Hi Rachel.

سلام راشل. روی

What project are you working on there?

چه پروژه ای در آنجا کار می کنید؟

I’m tearing this down. I’m destroying it.

دارم اینو خراب میکنم دارم نابودش میکنم داری

You’re doing a good job.

کار خوبی میکنی

Thanks. Kinda fun. You should join in.

با تشکر. یه جورایی سرگرم کننده شما باید عضو شوید.

I should help, instead of videotape, right?

من باید به جای نوار ویدیویی کمک کنم، درست است؟

It’s ok. We’re doing a pretty good job.

خوبه. ما داریم کار خیلی خوبی انجام می دهیم.

Did you notice how Michelle said ‘kinda’. She reduced the word ‘of’ to just the

دقت کردید که میشل چطور گفت "خوب"؟ او کلمه "of" را فقط به

schwa vowel and attached it to the word ‘kind’. Kinda, kinda. Listen again.

مصوت schwa تقلیل داد و آن را به کلمه " kind" ضمیمه کرد. یه جورایی دوباره گوش کن.

Kinda fun. Kinda fun. Kinda fun. You should join in.

یه جورایی سرگرم کننده یه جورایی سرگرم کننده یه جورایی سرگرم کننده شما باید بپیوندید.

For the record, I didn’t only make a video. I did also help.

برای ثبت، من فقط یک ویدیو ساختم. من هم کمک کردم

It’s stuck!

گیر کرده است!

Michelle, let me help you with that.

میشل، بگذار در این مورد به تو کمک کنم.

Hey, thanks Rachel.

هی، مرسی راشل

It’s a good thing I’ve been working out lately.

این یک چیز خوبی است که من اخیراً تمرین کرده ام.

Working out. Stop T. Working out lately. Listen again.

کار کردن. اخیراً ورزش کردن را متوقف کنید. دوباره گوش کن .

Working out lately.

اخیرا در حال تمرین کردن

Edgar is documenting me documenting.

ادگار در حال مستندسازی من است.

Documenting you documenting me.

مستندسازی شما که من را مستند می کنید.

It’s a meta-documentary going on there.

این یک فیلم متا مستند است که در آنجا جریان دارد.

Notice how HaQuyen leaves off the T in ‘documentary’.

توجه کنید که هاکوین چگونه T را در «مستند» کنار گذاشته است.

Do you know why you’re doing that?

آیا می دانید چرا این کار را می کنید؟

Why am I doing it? Am I reducing it?

چرا دارم انجامش میدم؟ آیا آن را کم می کنم؟

Well, it’s, T is a weird letter, and sometimes after N we do drop it. Like, in words like

خب، T یک حرف عجیب و غریب است، و گاهی اوقات بعد از N آن را رها می کنیم. مانند، در کلماتی مانند

‘center’, we’ll say ‘cenner’. Interview …

"مرکز"، "سننر" را خواهیم گفت. مصاحبه …

‘Innerview’. >> ‘Innerview’. Documentary.

"Innerview". >> "Innerview". مستند.

‘Documennary’.

"مستند".

Exactly.

دقیقا.

Rachel, why’d you take off your hat and jacket?

راشل، چرا کلاه و کاپشنت را درآوردی؟

Because I got hot.

چون داغ شدم

Did you notice how I reduced the word ‘because’ to ‘cuz’, ‘cuz’. Because I got hot.

آیا متوجه شدید که چگونه کلمه "زیرا" را به "cuz"، "cuz" کاهش دادم. چون داغ شدم

Listen again.

دوباره گوش کن.

Because I got hot.

چون داغ شدم

Also, did you notice that stop T: hot, hot.

همچنین، آیا متوجه توقف T: داغ، داغ شده‌اید.

Because I got hot.

چون داغ شدم

Do you remember that awesome video I made on ‘hot’ back in the summer?

آیا آن ویدیوی فوق‌العاده‌ای را که در تابستان در «هت» ساختم، به خاطر دارید؟

Uh, no, I don’t.

اوه، نه، ندارم.

You actually don’t need to respond. I’m going to put a link to it then.

در واقع نیازی به پاسخگویی ندارید. اونوقت لینکش رو میذارم

How can I help, Rachel?

چگونه می توانم کمک کنم، راشل؟

Well, we’re about to need to take all the plants that have grown on this out.

خوب، ما باید تمام گیاهانی را که روی این گیاه رشد کرده اند بیرون بیاوریم.

Did you notice how I said ‘about to’. And I reduced the word ‘to’ to the true

دقت کردی چطور گفتم "در مورد"؟ و کلمه "to" را به

T and the schwa sound. The reason why I didn’t make it a flap T is because the word before

T واقعی و صدای شوا تقلیل دادم. دلیل اینکه من آن را فلپ T نکردم به این دلیل است که کلمه قبل

ended in a T. So in this case, when we reduce the word ‘to’, we need to keep the true

به T ختم می‌شود. بنابراین در این مورد، وقتی کلمه «to» را کاهش می‌دهیم، باید T. درباره را درست نگه داریم

T. About to. About to. Listen again.

. در مورد به. دوباره گوش کن.

We’re about to need to take

ما در شرف نیاز به گرفتن هستیم ما در شرف نیاز داریم تا

We’re about to need to take

We’re about to need to take all of the plants that have grown on this out.

تمام گیاهانی را که روی این گیاه رشد کرده اند برداریم.

Edgar, how much time did we save you by coming to the work day?

ادگار، با آمدن به روز کاری چقدر در وقت شما صرفه جویی کردیم ؟

You saved at least a month.

حداقل یک ماه پس انداز کردی.

Oh, wow! That’s great.

اوه وای! عالیه.

Great. There I released the T, making the ending T a true T sound. Listen again.

عالی. در آنجا T را منتشر کردم و پایان T را به صدای T واقعی تبدیل کردم. دوباره گوش کن.

That’s great.

عالیه.

What are you going to do with that extra month?

با آن ماه اضافی چه می خواهید بکنید؟

Think I’ll work some more!

فکر کن بیشتر کار کنم!

Get other stuff done.

کارهای دیگر را انجام دهید

Get other stuff done. Thanks for having us out.

کارهای دیگر را انجام دهید ممنون که ما را بیرون آوردی

Out. There I made the ending T a stop T. Listen again.

بیرون. آنجا پایان T را یک توقف T کردم. دوباره گوش کن .

Thanks for having us out.

ممنون که ما را بیرون آوردی

Thanks for having us out.

ممنون که ما را بیرون آوردی

Thank you for coming. You guys were great.

متشکرم که آمدید. شما بچه ها عالی بودید

Our pleasure.

باعث خوشحالی ما است.

Ready? Okay.

آماده؟ باشه.

That’s it, and thanks so much for using Rachel’s English!

همین، و از اینکه از زبان انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزارم!

He was quiet for the whole take, I can hardly believe it. Thank you.

او در تمام مدت ساکت بود، من به سختی می توانم آن را باور کنم. متشکرم.

In this one, I’m making some Vietnamese food

در این یکی، من

with friends and you’ll see a lot of contractions.

با دوستانم غذای ویتنامی درست می کنم و انقباضات زیادی خواهید دید.

In this American English pronunciation video, we’re going to learn some Vietnamese cooking,

در این ویدیوی تلفظ انگلیسی آمریکایی، ما قصد داریم مقداری آشپزی ویتنامی را یاد بگیریم،

and you’re going to study contraction of the verb TO BE. One thing to note about these

و شما انقباض فعل TO BE را مطالعه کنید. نکته ای که در مورد این انقباضات باید به آن توجه کرد این

contractions is that no extra syllable is added. We’ll go over the pronunciations.

است که هیچ هجای اضافی اضافه نمی شود. به تلفظ ها می پردازیم.

You’ll notice that some of them have two different pronunciations. That’s because

متوجه خواهید شد که برخی از آنها دو تلفظ متفاوت دارند. این به این دلیل است که

there can be a reduced pronunciation. I do recommend that you use the reduced pronunciation.

ممکن است تلفظ کاهش یابد. من توصیه می کنم که از تلفظ کاهش یافته استفاده کنید.

Any time you can make a short word shorter it’s going to add better rhythmic contrast

هر زمان که بتوانید یک کلمه کوتاه را کوتاهتر کنید، کنتراست ریتمیک بهتری

to your speech.

به گفتار شما اضافه می کند.

So, I am. I’m. I’m. You are. This can be ‘your’ or, better yet, let’s reduce

بنابراین، من هستم. من هستم. من هستم. شما هستید. این می تواند "شما" باشد یا بهتر است

it, ‘yer’. Notice how quick it is. When we reduce it, it’s going to be very, very

آن را کاهش دهیم، "yer". توجه کنید که چقدر سریع است. وقتی آن را کاهش دهیم، بسیار بسیار

fast, and it must be linked to the next word. ‘We are’ can be ‘we’re’, or ‘we’re’,

سریع خواهد بود و باید به کلمه بعدی مرتبط شود. «ما هستیم» می‌تواند «ما هستیم» یا «ما هستیم»

or, better yet, wur, wur. Reduced. ‘They are’ can be ‘they’re’, or, reduced,

یا بهتر است بگوییم wur، wur باشد. کاهش. «آنها هستند» می تواند «آنها هستند» یا، کاهش یافته،

thur. He is, she is, it is. This will be come he’s, she’s, it’s. Notice that the S

پنج شنبه باشد. او هست، او هست، هست. این خواهد شد که او، او، آن است. توجه داشته باشید که S

in ‘it’s’ is pronounced as an S sound, unvoiced. That’s because the sound before

در "it's" به صورت صدای S، بدون صدا تلفظ می شود . این به این دلیل است که صدای قبلی

is the T, also an unvoiced sound. It’s, it’s. However, the S in ‘he’s’ and

T است، همچنین صدایی بدون صدا. این است، آن است. با این حال، S در "او" و "

‘she’s’ is a Z sound. That’s voiced, because the sound before, a vowel, was voiced.

او" صدای Z است. این صدا زده شده است، زیرا صدای قبلی، یک مصوت، صداگذاری شده است.

He’s, she’s, it’s. TS can be a tough sound, and I do have a video on how to make

او، او، این است. TS می تواند صدای سختی باشد ، و من یک ویدیو در مورد نحوه ایجاد

that sound. So let’s take a look at some contractions in everyday conversation.

آن صدا دارم. بنابراین بیایید نگاهی به برخی انقباضات در مکالمه روزمره بیندازیم.

Alright, Annie. So after you peel the cucumber, you’re going to slice the cucumber into

باشه، آنی بنابراین بعد از اینکه خیار را پوست گرفتید، خیار را به صورت گرد برش می دهید

rounds. And then you’re going to flatten the rounds, and slice them lengthwise again

. و سپس گردها را صاف می‌کنید، و دوباره آنها را از طول برش می‌دهید

to make it into a nice julienne.

تا به شکل یک ژولین خوب درآید.

Did you notice the contraction of ‘you are’ to ‘yer’? Yer, you’re going to. Listen

آیا متوجه انقباض «تو هستی» به «یر» شدی؟ بله، شما می خواهید. دوباره گوش کن

again.

.

Alright, Annie. So after you peel the cucumber, you’re going to slice the cucumber into

باشه، آنی بنابراین بعد از اینکه خیار را پوست گرفتید، خیار را به صورت گرد برش می دهید

rounds. And then you’re going to flatten the rounds, and slice them lengthwise again

. و سپس گردها را صاف می‌کنید، و دوباره آنها را از طول برش می‌دهید

to make it into a nice julienne.

تا به شکل یک ژولین خوب درآید.

How’s this, HaQuyen?

این چطوره، هاکوین؟

It looks good, looks good, it’s good.

خوب به نظر می رسد، خوب به نظر می رسد، خوب است.

How’s this? How’s, how’s, zz, zz, with a Z sound. It’s good. It is, it’s, it’s,

این چطوره؟ How’s، how’s، zz، zz، با صدای Z. خوبه.

with that TS sound. Listen again.

با آن صدای TS هست، هست، هست. دوباره گوش کن.

How’s this, HaQuyen?

این چطوره، هاکوین؟

It looks good, looks good, it’s good.

خوب به نظر می رسد، خوب به نظر می رسد، خوب است.

Well, if we look at the way Mark’s chopping his mushrooms, we can see that he’s doing

خوب، اگر به روشی که مارک در حال خرد کردن قارچ‌هایش است نگاه کنیم، می‌بینیم که او

quite a good job of it.

این کار را کاملاً خوب انجام می‌دهد.

Thanks, HaQuyen.

با تشکر، هاکوین.

Mark’s, Mark’s. The last sound of Mark’s name is the K sound, unvoiced. So the apostrophe

مارک، مارک. آخرین صدای نام مارک، صدای K، بدون صدا است. بنابراین آپستروف

S is also unvoiced. Ks, ks, Mark’s, Mark’s. We also heard ‘he’s’, where the apostrophe

S نیز بی صدا است. Ks، ks، Mark’s، Mark’s. ما همچنین "he's" را شنیدیم که در آن آپاستروف

S is a Z sound. He’s, he’s, he’s doing. Listen again.

S یک صدای Z است. او، او، او انجام می دهد. دوباره گوش کن.

Well, if we look at the way Mark’s chopping his mushrooms, we can see that he’s doing

خوب، اگر به روشی که مارک در حال خرد کردن قارچ‌هایش است نگاه کنیم، می‌بینیم که او

quite a good job of it.

این کار را کاملاً خوب انجام می‌دهد.

Thanks, HaQuyen.

با تشکر، هاکوین.

That’s because she’s a good teacher.

دلیلش این است که او معلم خوبی است. در

Here, Natalie, speaking of HaQuyen, said that’s, that’s, that’s because, with the TS sound.

اینجا، ناتالی، در مورد HaQuyen، گفت که این، به این دلیل است، با صدای TS.

She’s, she’s a good teacher. She’s a, she’s a, where the apostrophe S is a Z sound.

او، او یک معلم خوب است. She’s a، she’s a، که در آن آپاستروف S یک صدای Z است.

Listen again.

دوباره گوش کن.

That’s because she’s a good teacher.

دلیلش این است که او معلم خوبی است.

Well, I’m going to dice up this cucumber as I was instructed.

خوب، من این خیار را همانطور که به من دستور داده بودند، تکه تکه می کنم.

I’m going to keep dicing the mushrooms.

من به خرد کردن قارچ ها ادامه می دهم.

Here, both Annie and Mark said I’m gonna. So, they have contracted I AM and also reduced

در اینجا، آنی و مارک هر دو گفتند که من می خواهم. بنابراین، آنها من هستم و همچنین

‘going to’ to ‘gonna’. I’m gonna. Notice how ‘I’m’ is the most stressed

"رفتن به" را به "خواهد" کاهش دادند. من می خواهم. توجه کنید که «من هستم» بیشترین هجا را

syllable in that fragment. I’m gonna. That’s because ‘going’ is a helping verb here,

در آن قطعه دارد. من می خواهم. دلیلش این است که «رفتن» در اینجا یک فعل کمکی است،

not the main verb. The main verb is stressed. For example, Annie said ‘I’m gonna dice’.

نه فعل اصلی. فعل اصلی تاکید شده است. به عنوان مثال، آنی گفت "من تاس می کنم".

I’m gonna dice, Stressing ‘dice’. Listen again.

من می خواهم تاس بزنم، با تاکید بر "تاس". دوباره گوش کن .

Well, I’m going to dice up this cucumber as I was instructed.

خوب، من این خیار را همانطور که به من دستور داده بودند، تکه تکه می کنم.

I’m going to keep dicing the mushrooms.

من به خرد کردن قارچ ها ادامه می دهم.

Hey Annie, when are the noodles going to be ready?

هی آنی، رشته فرنگی کی آماده می شود؟

They’re going to be ready in about 10 minutes.

حدود 10 دقیقه دیگر آماده می شوند.

They’re gonna. Did you hear how Annie reduced ‘they’re’ to thur, thur, thur, they’re

آنها می خواهند آیا شنیده‌اید که چگونه آنی « آنها» را به پنج‌شنبه، پنج‌شنبه، پنج‌شنبه، کاهش داد

gonna. They’re gonna be ready. Listen again.

. آنها آماده خواهند شد دوباره گوش کن.

Hey Annie, when are the noodles going to be ready?

هی آنی، رشته فرنگی کی آماده میشه؟

They’re going to be ready in about 10 minutes.

حدود 10 دقیقه دیگر آماده می شوند.

I think we’re all set with the basil.

من فکر می کنم همه ما با ریحان آماده ایم.

Thanks, Lori.

ممنون، لوری

We’re all set. Did you hear Lori’s reduction of ‘we’re’ to wur, wur, wur, we’re

ما همه چیز آماده ایم آیا تقلیل «ما هستیم» توسط لوری به wur، wur، wur، ما

all set. All set is a common idiom meaning ready, or not in need of anything. Here, she

همه چیز آماده ایم را شنیدید. همه مجموعه یک اصطلاح رایج است به معنای آماده یا بی نیاز. اینجا می

is saying the basil is ready for the dish. I use it often at a restaurant, for example,

گوید ریحان برای غذا آماده است. من اغلب در یک رستوران از آن استفاده می کنم، به عنوان مثال،

when a waiter asks if there is anything more I need. Nope, I’m all set, I’ll say. Listen

زمانی که یک پیشخدمت می پرسد آیا چیز دیگری نیاز دارم یا خیر. نه، من آماده ام، می گویم. دوباره گوش کن

again.

.

I think we’re all set with the basil.

من فکر می کنم همه ما با ریحان آماده ایم.

Thanks, Lori.

ممنون، لوری

I love HaQuyen. She’s such an effective teacher.

من عاشق HaQuyen هستم. او معلم مؤثری است

That’s true. HaQuyen, thanks so much for teaching us how to make all this amazing food.

درست است. HaQuyen، بسیار متشکرم که به ما یاد دادید چگونه این همه غذای شگفت انگیز را درست کنیم.

Thanks for coming and joining me to eat all this wonderful food.

ممنون که اومدی و به من پیوستی تا این همه غذای فوق العاده رو بخورم.

Any time. We will eat your food any time.

هر زمان. ما غذای شما را هر زمانی می خوریم.

Yes, we will.

بله انجام خواهیم داد.

Love it.

دوستش دارم.

She’s, she’s, she’s such, with the apostrophe S pronounced as a Z. That’s, that’s true,

او، اوست، او چنین است، با آپستروف S که به صورت Z تلفظ می شود. این درست است،

with the TS sound. Listen again.

با صدای TS. دوباره گوش کن.

I love HaQuyen. She’s such an effective teacher.

من عاشق HaQuyen هستم. او معلم مؤثری است

That’s true. HaQuyen, thanks so much for teaching us how to make all this amazing food.

درست است. HaQuyen، بسیار متشکرم که به ما یاد دادید چگونه این همه غذای شگفت انگیز را درست کنیم.

Thanks for coming and joining me to eat all this wonderful food.

ممنون که اومدی و به من پیوستی تا این همه غذای فوق العاده رو بخورم.

Any time. We will eat your food any time.

هر زمان. ما غذای شما را هر زمانی می خوریم.

Yes, we will.

بله انجام خواهیم داد.

Love it.

I’m crushing it over here, as you may be able to see.

دوستش دارم.

همانطور که ممکن است بتوانید ببینید، من آن را در اینجا خرد می کنم . داره

He’s crushing it.

خردش میکنه

I’m adding noodles.

رشته فرنگی اضافه میکنم

I’m adding tofu.

من توفو اضافه میکنم

I’m waiting for shrimp.

من منتظر میگو هستم

I’m adding bean sprouts.

من جوانه لوبیا را اضافه می کنم.

I’m. Lots of I’m in this clip. Also Mark used the idiom ‘to crush’ — meaning

من هستم. بسیاری از من در این کلیپ هستم. همچنین مارک از اصطلاح "در هم شکستن" استفاده کرد - به این معنی که

he thinks he is doing an excellent job of making a summer roll. There are lots of different

او فکر می کند در ساختن یک رول تابستانی کار عالی انجام می دهد.

ways to use the word ‘crush’. For example to say you have a crush on someone means you

راه های مختلفی برای استفاده از کلمه "له کردن" وجود دارد. به عنوان مثال، گفتن اینکه به کسی علاقه دارید به این معنی است که شما

like that person, you have romantic interest in that person. Let’s listen again to all

آن شخص را دوست دارید، به آن شخص علاقه عاشقانه دارید. بیایید دوباره به تمام

these I’m contractions.

این انقباضات من گوش دهیم.

I’m crushing it over here, as you may be able to see.

همانطور که ممکن است بتوانید ببینید، من آن را در اینجا خرد می کنم . داره

He’s crushing it.

خردش میکنه

I’m adding noodles.

رشته فرنگی اضافه میکنم

I’m adding tofu.

من توفو اضافه میکنم

I’m waiting for shrimp.

من منتظر میگو هستم

I’m adding bean sprouts.

من جوانه لوبیا را اضافه می کنم.

That chicken’s looking good.

اون جوجه خوب به نظر میرسه

That chicken’s looking good. Natalie contracted ‘chicken is’ to chicken’s, that chicken’s

اون جوجه خوب به نظر میرسه ناتالی قرارداد «مرغ است» به مرغ، آن مرغ

looking good. And it was good. It was delicious! Listen again.

خوب به نظر می رسد. و خوب بود خوشمزه بود! دوباره گوش کن.

That chicken’s looking good.

آن مرغ خوب به نظر می رسد

There’s no onion in there.

هیچ پیازی در آنجا نیست

I…

That one’s mine.

من…

آن یکی مال من است.

Wait, where’s the onion? Oh, spring onion.

صبر کن پیاز کجاست؟ اوه پیازچه

There’s no onion in there, where’s the onion. There’s, where’s. Both of these

پیازی در آنجا نیست، پیاز کجاست. وجود دارد، کجاست. هر دوی این

words end in the R sound, a voiced consonant, so the apostrophe S is a Z sound. There’s,

کلمات به صدای R ختم می شوند، یک صامت صدادار، بنابراین آپاستروف S یک صدای Z است. وجود دارد،

there’s. Where’s, where’s. There’s no onion, where’s the onion. Listen again.

وجود دارد. کجاست، کجاست. پیاز نیست، پیاز کجاست. دوباره گوش کن.

There’s no onion in there.

هیچ پیازی در آنجا نیست

I…

من…

That one’s mine.

آن یکی مال من است.

Wait, where’s the onion? Oh, spring onion.

صبر کن پیاز کجاست؟ اوه پیازچه

Annie, hold it up.

آنی، نگه دار

Look at that. That’s absolute perfection.

به آن نگاه کنید. این کمال مطلق است.

It does look great.

عالی به نظر می رسد

You’ve got to love Annie’s enthusiasm. That’s absolute perfection. That’s, that’s,

شما باید شور و شوق آنی را دوست داشته باشید. این کمال مطلق است. این،

again, with the TS sound. Listen again.

دوباره، با صدای TS است. دوباره گوش کن.

Annie, hold it up.

آنی، نگه دار

Look at that. That’s absolute perfection.

به آن نگاه کنید. این کمال مطلق است.

It does look great.

عالی به نظر می رسد

Oh god, my dogs are barking.

خدایا سگ های من پارس می کنند.

Why is that, Hillary?

چرا هیلاری؟

We’ve been walking around all day.

ما تمام روز در حال قدم زدن بودیم.

Not to mention all the dancing you did last night.

ناگفته نماند تمام رقص هایی که دیشب انجام دادی .

Oh, it was amazing.

اوه، شگفت انگیز بود.

My dogs are barking. This is a great idiom to mean your feet are tired. My dogs are barking.

سگ های من پارس می کنند. این یک اصطلاح عالی است به این معنی که پاهای شما خسته هستند. سگ های من پارس می کنند.

Notice how the word ‘are’ is reduced to er, er, er, My dogs are, my dogs are. My dogs

توجه کنید که چگونه کلمه "are" به er, er, er, My dogs are, my dogs هستند کاهش می یابد. سگ های من

are barkin’. Notice also the ING is pronounced as an IN. My dogs are barkin’ instead of

پارس می کنند. توجه داشته باشید که ING به صورت IN تلفظ می شود. سگ های من پارس می کنند به جای اینکه

dogs are barking. You may find this happening sometimes with certain phrases or idioms.

سگ ها پارس کنند. ممکن است گاهی اوقات با عبارات یا اصطلاحات خاصی این اتفاق بیفتد.

Listen again.

دوباره گوش کن.

Oh god, my dogs are barking.

خدایا سگ های من پارس می کنند.

Why is that, Hillary?

چرا هیلاری؟

We’ve been walking around all day.

ما تمام روز در حال قدم زدن بودیم.

Not to mention all the dancing you did last night.

ناگفته نماند تمام رقص هایی که دیشب انجام دادی .

Oh, it was amazing.

اوه، شگفت انگیز بود.

I hope this has made you more aware of just how often we use this kind of contraction.

امیدوارم این باعث شده باشد که شما را از اینکه چقدر از این نوع انقباض استفاده می کنیم آگاه تر کرده باشد.

Watch this video a time or two. Then watch an American TV show or movie, and see if you

این ویدیو را یکی دو بار تماشا کنید. سپس یک برنامه تلویزیونی یا فیلم آمریکایی را تماشا کنید و ببینید آیا

can notice these ‘to be’ contractions. Write them down as you watch and practice

می توانید متوجه این انقباضات «بودن» شوید یا خیر. در حین مشاهده و تمرین عبارات، آنها را یادداشت کنید

the phrases. Using contractions will really help your speech sound more natural.

. استفاده از انقباضات واقعاً کمک می کند که گفتار شما طبیعی تر به نظر برسد.

That’s it, and thanks so much for using Rachel’s English.

همین است، و از اینکه از زبان انگلیسی Rachel استفاده می کنید بسیار سپاسگزارم.

Guys, that was fantastic.

بچه ها، فوق العاده بود

Which one of these conversations was your favorite? Let me know in the comments. I love

کدام یک از این مکالمات مورد علاقه شما بود؟ در نظرات به من اطلاع دهید. من دوست دارم

sharing my life with you, sharing the English language with you. Be sure to subscribe with

زندگی ام را با شما به اشتراک بگذارم، زبان انگلیسی را با شما به اشتراک بگذارم . حتماً با

notifications ON so you never miss a lesson, I love being your English teacher. That’s

اعلان‌های روشن مشترک شوید تا هرگز درسی را از دست ندهید، من دوست دارم معلم انگلیسی شما باشم. همین است

it and thanks so much for using Rachel’s English.

و از اینکه از زبان انگلیسی Rachel استفاده کردید بسیار سپاسگزارم .