English Conversation Practice: Dirty to Clean

Today we’re learning some really excellent  vocabulary words from my friend. She  

امروز ما در حال یادگیری چند لغت بسیار عالی از دوستم هستیم. او

is a professor of history at a university here  in Pennsylvania and one of the country’s leading  

استاد تاریخ در دانشگاهی در پنسیلوانیا و یکی از کارشناسان برجسته کشور

experts on the history of quilts in America. We’ll  study our real English conversation while she  

در تاریخچه لحاف در آمریکا است. ما مکالمه انگلیسی واقعی خود را مطالعه خواهیم کرد در حالی که او به

helps me clean an old quilt. And we’re also going  to study an interesting part of American history.

من کمک می‌کند یک لحاف قدیمی را تمیز کنم. و همچنین می‌خواهیم بخش جالبی از تاریخ آمریکا را مطالعه کنیم.

This is 100 Years of sweat. Exactly. You can see the dirt already. 

این 100 سال عرق است. دقیقا. قبلاً می توانید خاک را ببینید.

Of my ancestor’s sweat. You heard that right.  

از عرق جد من درست شنیدی

100 Years of my ancestors sweat. I'm Rachel and I've been teaching the American  

100 سال از عرق اجداد من. من راشل هستم و

accent here on YouTube for over 15 years. Check  out rachelsenglish.com/free for my free course,  

بیش از 15 سال است که لهجه آمریکایی را اینجا در YouTube آموزش می‌دهم. برای دوره رایگان من،

The Top Three Ways to Master the American Accent. First I'm going to assess the situation because I  

سه راه برتر برای تسلط بر لهجه آمریکایی، rachelsenglish.com/free را بررسی کنید. ابتدا می‌خواهم وضعیت را ارزیابی کنم، زیرا

can't remember if it's one quilt. Yeah, I couldn't remember either. 

نمی‌توانم به یاد بیاورم که یک لحاف است یا نه. آره من هم یادم نبود

Assess the situation. Assess is a verb that  means to determine the value of something:  

وضعیت را ارزیابی کنید. Assess یک فعل است که به معنای تعیین ارزش چیزی است:

They are assessing the value of my grandmother’s  ring so I know how much insurance to buy for it.  

آنها در حال ارزیابی ارزش انگشتر مادربزرگم هستند تا من بدانم برای آن چقدر بیمه بخرم.

Or, if you assess a situation, it’s looking at  the whole situation to see what needs to be done. 

یا، اگر موقعیتی را ارزیابی می‌کنید، کل موقعیت را بررسی می‌کنید تا ببینید چه کاری باید انجام شود.

I’m assessing all three quilts at  once. Which ones need to be washed? 

من هر سه لحاف را همزمان ارزیابی می کنم . کدام یک باید شسته شوند؟

First I'm going to assess the situation  because I can't remember if it's one quilt. 

ابتدا می‌خواهم وضعیت را ارزیابی کنم، زیرا یادم نمی‌آید که یک لحاف است یا نه.

So, this one is a definite yes. Is there any other  equipment I need like a scrub brush or anything? 

بنابراین، این یکی یک بله قطعی است. آیا تجهیزات دیگری مانند برس اسکراب یا هر چیز دیگری نیاز دارم؟

Equipment like a scrub brush. Equipment. What  tools or objects do I need to help clean? A  

تجهیزاتی مانند برس اسکراب. تجهیزات. برای تمیز کردن به چه ابزار یا اشیایی نیاز دارم؟ یک

scrub brush? Let's look for a second at the  word ‘equipment’. Look how I pronounce it. 

برس اسکراب؟ بیایید برای لحظه‌ای به کلمه «تجهیزات» نگاه کنیم. ببین چطور تلفظش میکنم

Equipment The p is a stop consonant and the t is too.  

تجهیزات P یک همخوان توقف است و t نیز است.

Equipment. Neither of these are released. It's  not equip-ment. Equipment. Try that.

تجهیزات. هیچ کدام از اینها منتشر نمی شود. این تجهیزات نیست. تجهیزات. امتحانش کن.

Equipment 

تجهیزات

Is there any other equipment I need  like a scrub brush or anything? 

آیا تجهیزات دیگری مانند برس اسکراب یا هر چیز دیگری نیاز دارم؟

No. Um, right. We don't want to do  any scrubbing, it's really soaking  

نه. اوم، درست است. ما نمی‌خواهیم هیچ تمیزکاری انجام دهیم، واقعاً خیس‌کننده است

and this powder, um the Oxiclean that we got. I can't help it, I just have to point it out,  

و این پودر، اوم Oxiclean که گرفتیم. من نمی توانم کمکی به آن نکنم، فقط باید به آن اشاره کنم،

scrub brush.

برس اسکراب.

One B sound to link the two words. Scrub brush. Scrub brush 

یک صدای B برای پیوند دادن دو کلمه. فرچه. برس اسکراب

This one looks good. Yeah, oh this is such a beautiful quilt. 

این یکی خوب به نظر می رسد. آره، آه این خیلی لحاف زیبایی است.

Isn't that pretty? When do you think this was built,  

این زیبا نیست؟ فکر می‌کنید این کی ساخته شد،

was made? Because this was a gift. It's hard because it's um solid colors,  

ساخته شد؟ چون این یک هدیه بود. سخت است زیرا رنگ‌های یکدست است،

but I would guess probably early 20th  century, based on the how thin like  

اما احتمالاً اوایل قرن بیستم، بر اساس نازکی

it's before the more um, thicker batting was  produced since it's got really dense quilting. 

قبل از تولید لحاف ضخیم‌تر، احتمالاً اوایل قرن بیستم حدس می‌زنم .

Batting would be the fibers. Cotton, wool or  synthetic that's used in quilts and comforters. 

ضربه زدن الیاف خواهد بود. پنبه، پشم یا مصنوعی که در لحاف و لحاف استفاده می‌شود.

She also used the word dense. The quilting is  dense. This means the lines of the quilting are  

او همچنین از کلمه متراکم استفاده کرد. لحافی متراکم است. این بدان معناست که خطوط لحاف به

closer together than in your average quilt. Since it's got really dense quilting.  

هم نزدیک‌تر از لحاف معمولی شماست. از آنجایی که لحاف بسیار متراکمی دارد.

I would say like 10s or 20s 30s probably. Is a solid fabric pretty rare for the time? 

من می گویم احتمالاً دهه 10 یا 20 دهه 30. آیا پارچه جامد برای آن زمان کمیاب است؟

No, not at all but it just  makes it more difficult. 

نه، به هیچ وجه اما این کار را دشوارتر می‌کند.

Yeah. I love this one. And I love. 

آره من عاشق این یکی هستم. و من دوست دارم.

And two colored quilts were very  that is the right era for two color  

و دو لحاف رنگی بسیار دوران مناسبی برای لحاف‌های دو رنگ است،

quilts so that's um, the other kind of clue. The right era. An era is a period of time marked  

بنابراین این، نوع دیگر سرنخ است. دوران مناسب یک دوره زمانی است که

by a distinctive character. So, two colored  quilts were common in the early 20th century,  

با یک شخصیت متمایز مشخص شده است. بنابراین، دو لحاف رنگی در اوایل قرن بیستم رایج بود،

that defines that period of time as  an era. The era of two-colored quilts. 

که آن دوره زمانی را به عنوان یک دوره تعریف می‌کند. دوران لحاف های دو رنگ.

For me, I would say my life is made up of  several eras. Childhood. Being single. Being  

برای من، می توانم بگویم زندگی من از چندین دوره تشکیل شده است. دوران کودکی. مجرد بودن.

married with kids. Family life is definitely a  different era than what I'd known before. Era. 

متاهل بودن با بچه. زندگی خانوادگی قطعاً دوره‌ای متفاوت از آنچه قبلاً می‌شناختم است. عصر.

I love this one. And I love- And two colored quilts were very,  

من عاشق این یکی هستم. و من دوست دارم- و دو لحاف رنگی بسیار بود،

that is the right era for two color quilts  so that's um, the other kind of clue. 

آن دوره مناسب برای لحاف دو رنگ است پس اینم، نوع دیگر سرنخ.

Wow, so basically hundred years ago. I would guess, yeah. 

وای، اساساً صد سال پیش. من حدس می زنم، بله.

Ish. Do you know what I meant by  

ایش آیا می دانید منظور من از

‘ish’? It's a suffix that here, means approximate.  Around a hundred years old. 100ish years old. 

"ش" چیست؟ این پسوندی است که در اینجا به معنای تقریبی است. حدود صد ساله 100 ساله

Wow, so basically a 100 years ago. I would guess, yeah. 

وای، اساساً 100 سال پیش. من حدس می زنم، بله.

Ish. This one, I don't  

ایش این یکی، من

feel like it really needs it but I've also never  washed it like should I just also wash these two? 

احساس نمی‌کنم واقعاً به آن نیاز دارد، اما هرگز آن را شسته‌ام، مثل اینکه آیا این دو را هم بشوییم؟

I mean I wouldn't do that one because it's in such  good shape and like washing a quilt does have the  

منظورم این است که من این کار را انجام نمی‌دهم زیرا حالت بسیار خوبی دارد و مانند شستن لحاف

potential to damage. Okay. 

پتانسیل آسیب رساندن به آن را دارد. باشه.

This one, I would say perhaps, I mean because  it does have some soiling, it's really-- 

این یکی، شاید بگویم، منظورم این است چون مقداری کثیف دارد، واقعاً--

I mean I used to sleep with it, on my bed  before I realize that I probably shouldn't. 

منظورم این است که قبلاً با آن روی تختم می‌خوابیدم قبل از اینکه بفهمم احتمالاً نباید این کار را بکنم.

Yeah, maybe this one I could see the benefit  of washing just because it does kind of it is  

بله، شاید بتوانم مزیت شستن را ببینم فقط به این دلیل که این کار

a little, although yeah there is some soiling um,  it's also not in, I mean the risk for this one is,  

کمی است، اگرچه بله مقداری کثیف است، همچنین در آن نیست، منظورم این است که خطر این یکی این است

that there are places where it's already  weak and so that will only be exacerbated. 

که جاهایی وجود دارد که این در حال حاضر ضعیف است و بنابراین فقط تشدید خواهد شد.

Um, exacerbated. Great word!  I'll define that later. 

اوم، تشدید شد. کلمه بزرگ! بعدا تعریف میکنم

Places that are weak which will be  exacerbated by washing. Exacerbated.  

مکان‌هایی که ضعیف هستند که با شستشو تشدید می‌شوند. تشدید شد.

That is not a word you'll hear every day. It's  a pretty sophisticated word. It means to make  

این کلمه ای نیست که هر روز بشنوید. این کلمه بسیار پیچیده است. این به معنای

something that's already bad even worse. So,  the fabric is weak in some places. That's  

بدتر کردن چیزی است که قبلاً بد است. بنابراین، پارچه در بعضی جاها ضعیف است. این

bad but washing it could make it even worse. That there are places where it's already weak 

بد است، اما شستن آن می‌تواند آن را بدتر کند. که جاهایی وجود دارد که از قبل ضعیف است

Yeah. So that will only be exacerbated. 

بله. بنابراین فقط تشدید خواهد شد.

Um, exacerbated. Great word!  I'll define that later. 

اوم، تشدید شد. کلمه بزرگ! بعدا تعریف میکنم

You like my big words Rachel? I love your big words! 

کلمات بزرگ من راشل دوست داری؟ من عاشق کلمات بزرگ شما هستم!

But so maybe not. This one  or think about this one, like  

اما پس شاید نه. این یکی یا درباره آن فکر کنید، مثلاً

let's do this one because it definitely needs it. That'll also help us you know, master the process. 

بیایید این یکی را انجام دهیم زیرا قطعاً به آن نیاز دارد. این همچنین به ما کمک می کند که بدانید، بر این فرآیند مسلط شوید.  آره باشه

Yeah, okay. Alright, well let's  do grandma Amanda Candles. 

بسیار خب، بیایید شمع های آماندا را برای مادربزرگ انجام دهیم.

Oh, it's such a sweet quilt. Applique quilt. 

اوه، این یک لحاف شیرین است. لحاف کاربردی.

Warm? Yeah warm, warm to yeah, yeah warm. 

گرم؟ آره گرم، گرم به آره، آره گرم.

So we put the soap in the tub  and filled it with warm water. 

بنابراین صابون را در وان قرار دادیم و آن را با آب گرم پر کردیم.

This video brought to you by Oxiclean! They should sponsor. 

این ویدیو توسط Oxiclean برای شما آورده شده است! آنها باید اسپانسر شوند.

They should sponsor it. I'll reach out. 

آنها باید از آن حمایت کنند. من دراز خواهم کرد.

Reach out is a phrasal verb that means to contact.  Call them, text them, email them. I'll reach out. 

Reach out یک فعل عبارتی به معنای تماس است.  با آنها تماس بگیرید، پیامک کنید، ایمیل بزنید. من دراز خواهم کرد.

I'll reach out. We want to make  

من دراز خواهم کرد. ما می‌خواهیم

sure we can submerge, submerge it, you know. We want to make sure we can submerge it. Submerge  

مطمئن شویم که می‌توانیم آن را غرق کنیم، می‌دانی. ما می خواهیم مطمئن شویم که می توانیم آن را زیر آب ببریم. غوطه ور کردن

means to put underwater. We didn't want it just  on the surface of the water half in and half out,  

به معنای زیر آب گذاشتن است. ما آن را فقط روی سطح آب نمی‌خواستیم که نیمه داخل و نیمه بیرون باشد، بلکه

we wanted to submerge it. Um, let's submerge it.

می‌خواستیم آن را زیر آب ببریم. اوم، بیایید آن را زیر آب ببریم.

Okay. Alright, no bleeding so far. 

باشه. باشه تا الان خونریزی نداشتم

We hear bleeding. We think blood. Oh my gosh,  your arms bleeding. But it can also be used for  

ما صدای خونریزی را می شنویم. ما به خون فکر می کنیم. اوه خدای من، بازوهایت در حال خونریزی است. اما می‌توان از آن برای رنگ‌ها نیز استفاده کرد

colors. Especially with fabrics or laundry when  the color of one piece bleeds into and messes up  

. مخصوصاً در مورد پارچه‌ها یا لباس‌های شسته‌شده، وقتی رنگ یک پارچه به داخل می‌رود و

the color of another piece of fabric. Alright, no bleeding so far. 

رنگ پارچه دیگری را به هم می‌زند. باشه تا الان خونریزی نداشتم  باشه

Okay, good. It kind of smells. 

خوبه یه جورایی بو میده

Yeah I wonder if I bet it's like the  old things in the in the quilt like  

بله، نمی‌دانم که آیا شرط می‌بندم مانند چیزهای قدیمی در لحاف مانند

kind of releasing. You know when like it  rains you always smell like things more. 

رها کردن است. می‌دانی که وقتی مثل باران می‌بارد، همیشه بوی چیزها را بیشتر می‌کنی.

Yeah, this is hundred years of sweat. Exactly. Oh, you can see the dirt already. 

آره، این صد سال عرق است. دقیقا. اوه، شما می توانید خاک را در حال حاضر ببینید.

Of my ancestors sweat. Yeah. Their little pieces of skin. 

از اجداد من عرق. آره تکه های کوچک پوستشان.

Oh my God, that's actually, that's  kind of tripping me out to think  

اوه خدای من، این در واقع، به نوعی باعث می‌شود که

about like my great grandmother's— Tripping me out. Trip out is a phrasal  

مانند مادربزرگم به این موضوع فکر کنم - مرا بیرون می‌کشد. Trip out یک فعل عبارتی است

verb that can mean to hallucinate. To think  you see things that aren't really there,  

که می تواند به معنای توهم باشد. اینکه فکر کنید چیزهایی را می بینید که واقعاً وجود ندارند،

to be on drugs but the way I used it here it  means to be thinking about something you've  

مواد مخدر مصرف می کنید، اما روشی که من در اینجا از آن استفاده کردم، به این معنی است که به چیزی فکر می کنید که

never thought about before in a way that surprises  you. It's similar to the phrase my mind is blown.  

قبلاً هرگز به آن فکر نکرده اید، به گونه ای که شما را شگفت زده کند . شبیه عبارت ذهن من باد کرده است.

It was just tripping me out to think about the  dirt coming off of this quilt being the skin cells  

این فقط باعث شد که فکر کنم کثیفی که از این لحاف بیرون می‌آید سلول‌های پوست

of my ancestors. What a crazy link to the past,  thinking about that, seeing it, tripped me out. 

اجدادم هستند. چه پیوند احمقانه ای به گذشته، فکر کردن به آن، دیدن آن، مرا از پا درآورد.

Oh my God, that's actually, that's kind  of tripping me out to think about like  

اوه خدای من، این در واقع به نوعی باعث می‌شود که مانند

my great grandmother's, like I'm  sure they used this. They didn't  

مادربزرگ بزرگم به آن فکر کنم، مثل اینکه مطمئن هستم که آنها از آن استفاده کرده‌اند. آن‌ها

make it for show like this was on their bed. Right. And it has that soft worn feel that that  

برای نمایش مانند این روی تختشان نیامدند. درست. و آن احساس ساییدگی نرمی را دارد که

it has had used. This is definitely not the first  time it's been washed. You'd be able to tell. 

استفاده کرده است. قطعاً این اولین بار نیست که شسته می‌شود. شما می توانید بگویید.

Okay. Because it would be even dirtier, the water? Uh, well the fabric would be crisper. 

باشه. چون آب حتی کثیف تر می شد؟ خوب، پارچه ترد تر خواهد بود.

Oh yeah. Alright. 

اوه بله. بسيار خوب.

Oh wow, look at all that dirt. Yeah. It makes me want to do the other one. 

اوه وای به این همه خاک نگاه کن آره این باعث می شود که بخواهم دیگری را انجام دهم.

You might want to. So now we really need to let it sit. 

ممکن است بخواهی. بنابراین اکنون واقعاً باید اجازه دهیم آن را بنشینیم.

Okay. Let it go. 

باشه. رهایش کن.

You're, just let it go. How long should we let it go? 

تو هستی، فقط ولش کن تا کی باید بذاریمش؟

Um, I think a couple hours. Okay. 

اوم، فکر کنم چند ساعته باشه.

Janneken said we need to let it sit. When  we hear sit, we think of a person sitting  

جانکن گفت باید بگذاریم بنشیند. وقتی نشستن را می شنویم، به شخصی فکر می کنیم که

in a chair. But we also use it like here to mean  to leave it alone. Not to do anything with it. 

روی صندلی نشسته است. اما ما همچنین از آن مانند اینجا به معنای رها کردن آن استفاده می‌کنیم. نه اینکه باهاش ​​کاری انجام بدی

You can also use it with emotions. If your  coworker did something that really made you mad,  

شما همچنین می توانید آن را با احساسات استفاده کنید. اگر همکارتان کاری انجام داد که واقعاً شما را عصبانی کرد،

you might not want to act on that right away. It  might be best just to let it sit and come back to  

ممکن است نخواهید فوراً به آن عمل کنید. شاید بهتر باشد که بگذارید بنشیند و

the situation when you're more calm. So now we really need to let it sit. 

زمانی که آرامش بیشتری دارید به موقعیت بازگردید. بنابراین اکنون واقعاً باید اجازه دهیم آن را بنشینیم.

Okay. How should I rinse it? The least invasive would be just to drain this  

باشه. چگونه باید آن را آبکشی کنم؟ کمترین تهاجمی فقط تخلیه آن

and then rinse it in cold water. Okay. 

و سپس شستن آن در آب سرد است. باشه.

Invasive has a couple different meanings. Here,  she's using it to mean the least likely to cause  

تهاجمی چند معانی متفاوت دارد. در اینجا، او از آن به معنای کمترین احتمال

harm or damage to the quilt. How should I rinse it? 

آسیب یا آسیب به لحاف استفاده می‌کند. چگونه باید آن را آبکشی کنم؟

The least invasive would be just to drain  this and then rinse it in cold water. 

کمترین تهاجمی این است که فقط آن را تخلیه کنید و سپس آن را در آب سرد بشویید.

Okay. Here in this tub until you know the suds  

باشه. اینجا در این وان تا زمانی که بفهمید کف‌ها

come out. Some recommendations say that you can  put it actually in the washing machine on spin,  

بیرون می‌آیند. برخی توصیه‌ها می‌گویند که می‌توانید آن را در ماشین لباسشویی در حالت چرخش قرار دهید،

I feel a little bit apprehensive about doing that.  I just don't want to do that to an old quilt. 

من از انجام این کار کمی دلهره دارم. من فقط نمی خواهم این کار را با یک لحاف قدیمی انجام دهم.

I don't want to do that either. So we let it sit how did it all  

من هم نمی خواهم این کار را بکنم. بنابراین اجازه دادیم بنشیند، چطور

turn out? We'll see that in a minute  but first, let's learn a bit of history  

شد؟ ما این را در یک دقیقه خواهیم دید اما ابتدا، بیایید کمی از تاریخ

from Janneken, after all she does have her PhD. Her second book is about quilts and the New Deal. 

از Janneken یاد بگیریم، بعد از اینکه او دکترای خود را دارد. کتاب دوم او درباره لحاف ها و نیو دیل است.

The New Deal refers to a series of economic  programs in the United States led by President  

نیو دیل به مجموعه ای از برنامه های اقتصادی در ایالات متحده اشاره دارد که توسط رئیس جمهور

Franklin D Roosevelt between 1933 and  1938 in response to the Great Depression. 

فرانکلین دی روزولت بین سال های 1933 و 1938 در پاسخ به رکود بزرگ رهبری می شد.

The Great Depression saw high unemployment  rates in the US, the failure of many  

رکود بزرگ شاهد نرخ بالای بیکاری در ایالات متحده، شکست بسیاری از

businesses, and a stock market crash. I started working with the photography from  

کسب‌وکارها و سقوط بازار سهام بود. من کارم را با عکاسی از «

the New Deal because I saw lots of images of women  posed on a quilting frame or with a finished quilt  

نیو دیل» شروع کردم، زیرا تصاویر زیادی از زنان را دیدم که روی یک قاب لحاف یا با یک لحاف تمام‌شده ژست می‌گرفتند

and also quilts in homes and they were all over  these governmental produced photographs and I'm  

و همچنین لحاف‌هایی در خانه‌ها و همه آن‌ها همه این عکس‌های تولید شده دولتی بودند و من

like they're charming but why is the government  picturing quilts that's part of it essentially  

مثل آنها هستم. جذاب است، اما چرا دولت لحاف ها را به تصویر می کشد که بخشی از آن اساساً

a propaganda campaign. It was, these are  photos that were used in the press to like um,  

یک کمپین تبلیغاتی است. اینها عکس‌هایی هستند که در مطبوعات برای لایک کردن،

create empathy towards um, suffering, a  migrant farmer or sharecroppers and also  

ایجاد همدلی نسبت به اوم، رنج‌کشیده، کشاورز مهاجر یا کشاورزان و همچنین

show the effectiveness of New Deal programs. Propaganda. This is related to the word  

نشان دادن اثربخشی برنامه‌های نیو دیل در مطبوعات استفاده شده‌اند. تبلیغات. این مربوط به کلمه

propagation. Propagation means to multiply or  increase, spreading to a larger area. For example,  

انتشار است. تکثیر به معنای تکثیر یا افزایش است و به یک منطقه بزرگتر گسترش می یابد. برای مثال،

you can propagate plants. Propaganda is what's  spread to support a particular doctrine or point  

می‌توانید گیاهان را تکثیر کنید. تبلیغ چیزی است که برای حمایت از یک دکترین یا دیدگاه خاص منتشر می شود

of view. Wartime propaganda is a pretty common  phrase spread by governments to create a positive  

. تبلیغات زمان جنگ یک عبارت بسیار رایج است که توسط دولت ها برای ایجاد

point of view about the war among those who  are suffering from it. These photos were part  

دیدگاه مثبت درباره جنگ در میان کسانی که از آن رنج می برند، پخش می شود. این عکس‌ها بخشی

of propaganda to cause Americans to have positive  feelings about the New Deal and the help it was  

از تبلیغات بود تا باعث شود آمریکایی‌ها احساسات مثبتی درباره «نیو دیل» و کمکی که به

offering some Americans. They're charming but why  is the government picturing quilts as part of,  

برخی آمریکایی‌ها ارائه می‌کرد داشته باشند. آنها جذاب هستند، اما چرا دولت لحاف را به عنوان بخشی از آن به تصویر می کشد،

it's essentially a propaganda campaign. It was,  these are photos that were used in the press to  

این اساساً یک کمپین تبلیغاتی است. اینها عکس‌هایی هستند که در مطبوعات برای

like um, create empathy towards um, suffering, a  migrant Farmers or sharecroppers and also show the  

لایک کردن، ایجاد همدلی نسبت به اوم، رنج‌کشان، کشاورزان مهاجر یا کشاورزان و همچنین نشان دادن

effectiveness of New Deal programs. So it started  there and then I soon discovered that there were  

اثربخشی برنامه‌های نیو دیل در مطبوعات استفاده شده‌اند. بنابراین کار از آنجا شروع شد و بعد به زودی متوجه شدم که

works progress administration that's the WPA,  sewing rooms that paid women to make quilts,  

مدیریت پیشرفت کارها وجود دارد که WPA است، اتاق های خیاطی که به زنان پول می دادند تا لحاف بسازند،

there were projects as part of the federal arts  project that documented historic quilts like uh,  

پروژه هایی به عنوان بخشی از پروژه هنرهای فدرال وجود داشت که لحاف های تاریخی مانند اوه،

from the colonial era 19th century. They would  paint pictures of quilts and these are now all  

از دوران استعمار 19 را مستند کرد. قرن. آن‌ها از لحاف‌ها عکس می‌کشیدند و اینها اکنون همه

on the National Gallery of Art. Just to save the pattern or what? 

در گالری ملی هنر هستند. فقط برای ذخیره الگو یا چی؟

Um, they wanted to create a design portfolio for  future designers and artists to use that relied on  

اوم، آن‌ها می‌خواستند یک مجموعه طراحی برای طراحان و هنرمندان آینده ایجاد کنند تا از آن استفاده کنند که بر روی

American precedents rather than European ones so  it was it's called the index of American design. 

سوابق آمریکایی به جای نمونه‌های اروپایی تکیه داشته باشد، بنابراین به آن شاخص طراحی آمریکایی می‌گویند.

Precedence. Something that  serves as an example or model. 

تقدم. چیزی که به عنوان نمونه یا مدل عمل می کند.

The government wanted to create an  American precedent for American designers  

دولت می خواست یک الگوی آمریکایی برای طراحان آمریکایی ایجاد کند

to work from separate from the European  precedents in quilt design. They wanted  

تا در طراحی لحاف جدا از نمونه های اروپایی کار کنند. آنها می خواستند

to create a collection of American examples. They wanted to create a design portfolio for  

مجموعه ای از نمونه های آمریکایی ایجاد کنند. آن‌ها می‌خواستند مجموعه‌ای از طراحی برای

future designers and artists to use that relied on  American precedents rather than European ones so  

طراحان و هنرمندان آینده ایجاد کنند تا از آن استفاده کنند که بر روی نمونه‌های آمریکایی و نه اروپایی تکیه داشته باشد، بنابراین به آن

it's called the index of American design,  and so it documented tons of different folk  

شاخص طراحی آمریکایی می‌گویند، و بنابراین هزاران هنر عامیانه و هنرهای تزئینی مختلف را مستند کرده است،

art and decorative Arts but there are around 700  paintings of quilts that are in this collection. 

اما حدود ۷۰۰ نقاشی وجود دارد. از لحاف هایی که در این مجموعه وجود دارد.

I'm going to get your book so we  can look at some of the pictures. 

من کتاب شما را می‌گیرم تا بتوانیم تعدادی از عکس‌ها را نگاه کنیم.

Yeah. 

آره

Wait, where'd it go? there it is. Is it hard to pick a favorite quilt? 

صبر کن کجا رفت؟ ایناهاش. آیا انتخاب لحاف مورد علاقه سخت است؟  نه

No. No? You have a favorite? 

نه؟ مورد علاقه دارید؟

Yeah. Let's let me see. I  love that right away you knew. 

آره بذار ببینم من آن را دوست دارم که همان موقع می دانستی.

I mean it's probably a tie between two.  I love of them all but this quilt, um,  

منظورم این است که احتمالاً مساوی بین دو است. من همه آنها را دوست دارم، به جز این لحاف، اوم،

that feature in the introduction. it's by a woman  named Fannie Shaw in Texas, a small town in Texas,  

آن ویژگی در مقدمه. این اثر توسط زنی به نام فانی شاو در تگزاس، شهری کوچک در تگزاس،

and the quilt is called, and it looks like a  

و لحاف نامیده می‌شود، و به نظر می‌رسد یک

comic book or graphic novel, um and the phrase  Prosperity is Just Around the Corner was used  

کتاب کمیک یا رمان گرافیکی است، اوم و عبارت رفاه فقط در گوشه است

in the early depression a lot supposedly Herbert  Hoover the president said it um, but he may not  

در افسردگی اولیه استفاده می‌شد. ظاهراً هربرت هوور رئیس جمهور این را گفته است، اما ممکن است

have but there was a pop song uh that had that  as the title and so in Fannie Shaw's quilt,  

نگوید، اما یک آهنگ پاپ وجود داشت که عنوان آن را داشت و به همین دلیل در لحاف فانی شاو،

she's pictured um all the people in her town and  everyone's looking around the corner in search of  

او ام همه مردم شهرش را به تصویر کشیده است و همه به گوشه ای نگاه می کنند. در جستجوی

prosperity. So this is early in the depression  even before the New Deal has started before  

رفاه بنابراین این اوایل دوران رکود است، حتی قبل از شروع نیو دیل، قبل از

Franklin Delanor Roosevelt was elected, um but all  of this it's like she's painting or stitching I  

انتخاب فرانکلین دلانور روزولت، امم، اما همه اینها مثل این است که او در حال نقاشی یا بخیه زدن است.

should say, her sort of hopes and dreams and  even kind of critiquing this false optimism  

that that soon we'd be out of the depression. And  then the very low lowest corner, it's a block that  

که به زودی از افسردگی خلاص شویم. و سپس پایین‌ترین گوشه، بلوکی است که

has Uncle Sam bringing in the gold standard and  legal beer and fade and so this is like the hope  

عمو سام استاندارد طلا و آبجوی قانونی را وارد می‌کند و محو می‌شود و این مانند این امید است

that eventually the government will come through. Wow. That is cool. Okay, what's it tied with? 

که در نهایت دولت از میان خواهد رفت. وای. با حاله. باشه به چی ربط داره

Uh, there's a book end uh, for this quilt um,  actually this one is called Road to Recovery  

اوه، یک پایان کتاب وجود دارد، اوه، برای این لحاف، در واقع این کتاب جاده بهبودی نام دارد

and this is made in 1939 towards the end of  the depression by a woman named Mary Gasperik  

و این کتاب در سال 1939 در اواخر افسردگی توسط زنی به نام مری گاسپریک

and she was a Hungarian immigrant, um there's  also this great detail shot here of uh you can  

و او یک مهاجر مجارستانی ساخته شده است. با جزئیات عالی در اینجا عکس گرفته شده است، شما می‌توانید

see how she stitched the years of the depression  all the way up this path um, this is a little  

ببینید که او چگونه سال‌های افسردگی را تا آخر این مسیر دوخت، اوم، این

portrait of her sitting on a bench. This little  boy, he's, she knit the sweater and then like  

تصویر کوچکی از او است که روی یک نیمکت نشسته است. این پسر کوچولو، او، ژاکت را گره زد و سپس مانند

attached the sweater to the applique. She made  this for a contest the 1939 World's Fair which  

ژاکت را به لوازم جانبی وصل کرد. او این را برای مسابقه ای در نمایشگاه جهانی 1939 که

was in New York City. I don't know how she  didn't win. Um, it's amazing but it was her  

در شهر نیویورک بود ساخت. من نمی دانم چگونه او برنده نشد. اوم، شگفت‌انگیز است، اما تصور او از این بود که

like vision of like how she was emerging out of  the Great Depression. So I love these two quilts  

چگونه از رکود بزرگ خارج می‌شود. بنابراین من عاشق این دو لحاف هستم

that kind of show the beginning and the end. Yeah, very cool. Um, Janneken Smucker. Look her  

که شروع و پایان را نشان می دهند. آره خیلی باحاله ام، جانکن اسماکر. او را

up on Amazon. Are the both books listed there? Yeah. 

در آمازون جستجو کنید. آیا هر دو کتاب در آنجا فهرست شده است؟ آره

But this is a great coffee table book and  if you're not sure what coffee table means,  

اما این یک کتاب میز قهوه عالی است و اگر مطمئن نیستید که میز قهوه به چه معناست،

I will explain that in just one second. But  look at all of these beautiful colorful quilts. 

من آن را تنها در یک ثانیه توضیح خواهم داد. اما به همه این لحاف‌های رنگارنگ زیبا نگاه کنید.

A coffee table book is one that you  would leave out on your coffee table  

کتاب میز قهوه‌خوری کتابی است که می‌توانید آن را روی میز قهوه‌تان بگذارید

for visitors to your house to look through.  It's oversized usually with the hard cover  

تا بازدیدکنندگان خانه‌تان به آن نگاه کنند. معمولاً با جلد سخت بزرگ‌تر است

and it's very image focused rather than text  focused. They can reflect your own interests  

و به‌جای تمرکز روی متن، روی تصویر بسیار متمرکز است . آنها می توانند علایق شما را

in tastes and they're used in part for decoration. Huge thanks to Janneken for helping me with this  

در سلیقه منعکس کنند و تا حدی برای دکوراسیون استفاده می شوند. با تشکر فراوان از Janneken برای کمک به من با این

quilt and for being in this video. Her book just  won a major award and you can get it from Amazon  

لحاف و برای حضور در این ویدیو. کتاب او به‌تازگی برنده یک جایزه بزرگ شد و می‌توانید آن را از آمازون

following the link in the video description. The next day I inspected the quilt after it  

با دنبال کردن پیوند در توضیحات ویدیو دریافت کنید. روز بعد لحاف را بعد از

dried and it came out really well. Look at all  those tiny stitches. Those were all done not with  

خشک شدن بررسی کردم و خیلی خوب بیرون آمد. به همه آن بخیه های ریز نگاه کنید. همه اینها را مادربزرگ من حدود صد سال پیش نه با

a machine but by hand with a needle and thread by  my great grandmother about a hundred years ago. 

دستگاه، بلکه با دست با سوزن و نخ انجام داد .

I'm so glad I was able to get my great  grandmother's quilt so clean! Keep your  

خیلی خوشحالم که توانستم لحاف مادربزرگم را اینقدر تمیز کنم!

learning going now with this video and don't  forget to subscribe with notifications on  

اکنون با این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید و فراموش نکنید که با اعلان‌های مربوط به

I love being your English teacher. That's it  and thanks so much for using Rachel's English.

من عاشق معلم انگلیسی شما باشم مشترک شوید. همین و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.