LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 13

Usually, 13 is an unlucky number, but not today,  because it's day 13 of your 30 Day Vocabulary  

معمولاً 13 عدد بدشانسی است، اما امروز نه، زیرا روز 13 از چالش 30 روزه واژگان شماست

Challenge. One video a day, every day, for 30  days. We're crushing it, learning 105 words from  

. یک ویدیو در روز، هر روز، به مدت 30 روز. ما در حال خرد کردن آن هستیم و 105

the academic word list. Words you'll need to know  if you're preparing for the IELTS or TOEFL exam,  

کلمه از فهرست کلمات دانشگاهی را یاد می‌گیریم. کلماتی که باید بدانید اگر برای امتحان آیلتس یا تافل آماده

but also if you read or watch the news in  English or have conversations in English.  

می‌شوید،   همچنین اگر اخبار را به انگلیسی می‌خوانید یا تماشا می‌کنید یا به زبان انگلیسی مکالمه می‌کنید.

These are intermediate words, very much  so a part of everyday conversation.  

اینها کلمات میانی هستند، به همین دلیل بخشی از مکالمه روزمره هستند.

We're going to study them in real situations,  so your understanding will go beyond just  

ما آنها را در موقعیت‌های واقعی مطالعه می‌کنیم، بنابراین درک شما فراتر از

memorizing a definition. So grab your friends have  them join you in this challenge and let's do this!  

حفظ کردن یک تعریف است. پس دوستان خود را بگیرید تا در این چالش به شما بپیوندند و بیایید این کار را انجام دهیم!

As always, if you like this video  or you learned something new,  

مثل همیشه، اگر این ویدیو را دوست دارید یا چیز جدیدی یاد گرفتید،

please like and subscribe with notifications,  I’d love to have you as my student.

لطفاً لایک کنید و با اعلان‌ها مشترک شوید، دوست دارم شما را به عنوان شاگرد خود داشته باشم.

During these 30 days, we're learning 105 words  together. I do have a download for you a list  

در این 30 روز، 105 کلمه را با هم یاد می‌گیریم . من برای شما فهرستی

of all the words with definitions and sample  sentences, as well as quizzes to make sure  

از همه کلمات را با تعاریف و جملات نمونه و همچنین آزمون‌هایی دانلود می‌کنم تا مطمئن شوم

you're really getting and remembering these  words. You can get that download by following  

که واقعاً این کلمات را دریافت کرده و به خاطر می‌آورید. می‌توانید با دنبال کردن

this link or the link in the video description. Our first word today is CULTURAL.  

این پیوند یا پیوند موجود در توضیحات ویدیو، آن دانلود را دریافت کنید. حرف اول ما امروز فرهنگی است.

Be careful, the dark L in the first syllable  does change that vowel a little bit.  

مراقب باشید، L تیره در هجای اول ، آن مصوت را کمی تغییر می‌دهد.

It's the UH as in butter vowel,  uh-- but the word isn't pronounced  

UH مانند در واکه کره است، uh-- اما کلمه تلفظ نمی شود

cuh-- cuhl-- but cuhll-- uhll-- It's a little  bit darker, that vowel sound, than a pure UH as in  

cuh-- cuhl-- اما cuhll-- uhll-- کمی تیره تر است، آن صدای واکه، از یک UH خالص مانند

butter vowel. So the back part of the tongue does  a little bit of the work, pressing down and back,  

واکه کره. بنابراین قسمت پشتی زبان کمی کار را انجام می دهد، فشار دادن به پایین و عقب،

for the dark L, mixing in with the vowel.  Cul— cultural. It's an adjective and it means  

برای L تیره، با حروف صدادار مخلوط می شود. فرهنگ - فرهنگی. این یک صفت است و به معنای

related to a particular group of people and  their habits, beliefs, traditions, and so on.  

مربوط به گروه خاصی از مردم و عادات، باورها، سنت‌ها و غیره آنهاست.

There are some cultural differences between  us. It also means related to the fine arts. The  

تفاوت‌های فرهنگی بین ما وجود دارد. همچنین به معنای مربوط به هنرهای زیبا است. این

city is the cultural center of the state.  Let's watch up close and in slow motion. 

شهر مرکز فرهنگی ایالت است. بیایید از نزدیک و در حرکت آهسته تماشا کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

Denver Zoo is one of Colorado's  top cultural attractions. 

باغ وحش دنور یکی از برترین جاذبه‌های فرهنگی کلرادو است.

Think about any big city you've ever visited.  A quick online search will pull up the most  

به هر شهر بزرگی که تا به حال سفر کرده اید فکر کنید. یک جستجوی آنلاین سریع،

popular places for tourists to visit. Cultural  attractions, places like museums, parks, theatres,  

محبوب‌ترین مکان‌ها را برای بازدید گردشگران نشان می‌دهد. جاذبه‌های فرهنگی، مکان‌هایی مانند موزه‌ها، پارک‌ها، تئاترها،

zoos, monuments, local restaurants, and more. Denver Zoo is one of Colorado's top  

باغ‌وحش‌ها، بناهای تاریخی، رستوران‌های محلی و موارد دیگر. باغ وحش دنور یکی از برترین

cultural attractions. Here's another example. 

جاذبه‌های فرهنگی کلرادو است. در اینجا یک مثال دیگر است.

And they actually have a  whole cultural system for it. 

و آنها در واقع یک سیستم فرهنگی کامل برای آن دارند.

A cultural system is the way a group  of people who are similar in some way,  

یک سیستم فرهنگی روشی است که گروهی از افراد که به نوعی شبیه هم هستند،

work together. Think about how a couple decides to  get married. In some cultural systems, they date,  

با هم کار می کنند. به این فکر کنید که یک زوج چگونه تصمیم به ازدواج می گیرند. در برخی از نظام های فرهنگی، آنها قرار ملاقات می گذارند،

in others, their parents choose a spouse for them. And they actually have a whole  

در برخی دیگر، والدینشان برای آنها همسری انتخاب می کنند. و آنها در واقع یک

cultural system for it. Let's see another example. 

سیستم فرهنگی کامل برای آن دارند. بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

It's kind of a cultural joke about  how nobody wants to talk about it. 

این نوعی شوخی فرهنگی است درباره اینکه چگونه کسی نمی‌خواهد در مورد آن صحبت کند.

Humor is very closely tied to culture, and so  jokes that make sense in a culture you know little  

طنز بسیار با فرهنگ گره خورده است، و بنابراین شوخی هایی که در فرهنگی که اطلاعات کمی

about, might not make sense to you. Have you  ever been listening to somebody, from a different  

درباره آن دارید، منطقی هستند، ممکن است برای شما منطقی نباشند. آیا تا به حال به صحبت‌های کسی، از کشوری متفاوت گوش کرده‌اید که

country, telling a joke and at the end, you were  the only one not laughing? You didn't get it. Yep.  

جوک می‌گوید و در پایان، شما تنها کسی بودید که نخندید؟ متوجه نشدی بله

I've been there too. But be careful here, what's  funny or okay to joke about in your culture,  

من هم آنجا بوده ام. اما در اینجا مراقب باشید، چه چیزهایی در فرهنگ شما خنده‌دار یا اشکالی ندارد،

might come across as rude or offensive  from someone from another culture. 

ممکن است از سوی فردی از فرهنگ دیگری به‌عنوان بی‌ادب یا توهین‌آمیز به نظر برسد .

It's kind of a cultural joke about  how nobody wants to talk about it. 

این نوعی شوخی فرهنگی است درباره اینکه چگونه کسی نمی‌خواهد در مورد آن صحبت کند.

Let's look at another example. So I’m curious what's the cultural and  

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم. بنابراین من کنجکاو هستم که اهمیت فرهنگی و

historical significance of the river in town. The cultural significance. He's asking  

تاریخی رودخانه در شهر چیست. اهمیت فرهنگی او می‌پرسد

why do people find the river a meaningful  place? What is its history? What famous or  

چرا مردم رودخانه را مکانی معنادار می‌دانند ؟ تاریخچه آن چیست؟ چه چیزهای معروف یا

interesting things have happened on the river  or because of the river? Why is it important? 

جالبی در رودخانه یا به دلیل رودخانه اتفاق افتاده است؟ چرا مهم است؟

So I’m curious what's the cultural and  historical significance of the river in town.

بنابراین من کنجکاو هستم که اهمیت فرهنگی و تاریخی رودخانه در شهر چیست.

Our last example. Play sold out,  

آخرین نمونه ما پخش تمام شد،   مورد

got standing ovations, multicultural audience. This man is talking about his success from leaving  

تشویق ایستاده قرار گرفت، تماشاگران چندفرهنگی. این مرد در مورد موفقیت خود از ترک

one career and becoming a playwright, someone  who writes plays for actors to perform on stage.  

یک حرفه و تبدیل شدن به یک نمایشنامه نویس صحبت می کند، کسی که نمایشنامه می نویسد تا بازیگران روی صحنه اجرا کنند.

His play sold out, so all the tickets were bought.  He got standing ovations so the entire audience  

نمایشنامه او تمام شد، بنابراین تمام بلیت ها خریداری شد. او مورد تشویق ایستاده قرار گرفت، بنابراین تمام

was on its feet, standing, applauding at the  end. And even more impressive, the audience was  

حضار روی پاهای خود ایستادند، ایستادند و در انتها کف زدند . و حتی تأثیرگذارتر، مخاطبان

multicultural, so he was able to entertain people  from lots of different backgrounds or cultures. 

چند فرهنگی بودند، بنابراین او می‌توانست مردم را با پیشینه‌ها یا فرهنگ‌های مختلف سرگرم کند.

Play sold out, got standing  ovations, multicultural audience. 

پخش تمام شد، مورد تشویق ایستاده قرار گرفت ، تماشاگران چندفرهنگی.

Our next word is COMMUNITY. Community. It's a  four syllable word with second syllable stress,  

کلمه بعدی ما COMMUNITY است. انجمن. این یک کلمه چهار هجایی با تاکید بر هجای دوم است،

and that is a flap T. Community.  Dadadada. Community. It's a noun,  

و آن یک فلپ T است. داددادا. انجمن. این یک اسم است

a group of people who live in the same area or who  share similar interests. The festival was a great  

،   گروهی از افرادی که در یک منطقه زندگی می کنند یا دارای علایق مشابهی هستند. این جشنواره راهی عالی

way for the local community to get together.  Let's look again up close and in slow motion. 

برای جمع شدن جامعه محلی بود. بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

It was hard to get policy makers  to listen to our community. 

سخت بود که سیاستگذاران به حرف های جامعه ما گوش دهند.

Policy makers are leaders in government who  create ideas and plan policies that will affect  

سیاستگذاران رهبرانی در دولت هستند که ایده‌هایی خلق می‌کنند و خط‌مشی‌هایی را برنامه‌ریزی می‌کنند که بر همه تأثیر می‌گذارد

everyone. Policy, that's a word we learned  back on day 8 of our vocabulary challenge.  

. خط‌مشی، این کلمه‌ای است که در روز هشتم چالش واژگان خود یاد گرفتیم.

Here, this man's community is a group of  people who are all recovering from drug abuse.  

در اینجا، جامعه این مرد گروهی از افراد است که همگی در حال بهبودی از سوء مصرف مواد هستند.

He says it was difficult to get  policy makers to listen to them. 

او می‌گوید سخت بود که سیاستگذاران به حرف‌هایشان گوش دهند.

It was hard to get policy makers  to listen to our community. 

سخت بود که سیاستگذاران به حرف های جامعه ما گوش دهند.

Here's another example. Citizens in our communities  

در اینجا یک مثال دیگر است. شهروندان جوامع ما

serve as jurors on criminal trials. Citizen is a word for someone who legally lives  

به عنوان هیئت منصفه در محاکمات جنایی خدمت می کنند. شهروند کلمه ای برای کسی است که به طور قانونی در مکانی زندگی می کند

in a place. I'm an American citizen, and I’m also  a citizen of the state of Pennsylvania, and I’m a  

. من یک شهروند آمریکایی هستم، و همچنین شهروند ایالت پنسیلوانیا، و

citizen of the city of Philadelphia. All three of  these places are communities. Throughout the US, a  

شهروند شهر فیلادلفیا هستم. هر سه این مکان‌ها اجتماع هستند. در سراسر ایالات متحده،

citizen who is at least 18 years old can be called  as a juror to help decide cases in a courtroom. 

شهروندی که حداقل 18 سال سن دارد، می‌تواند به عنوان هیئت منصفه برای کمک به تصمیم‌گیری پرونده‌ها در دادگاه فراخوانی شود.

Citizens in our communities serve  as jurors on criminal trials. 

شهروندان جوامع ما به عنوان اعضای هیئت منصفه در محاکمات جنایی خدمت می کنند.

Let's see another example. I'm going to talk to  

بیایید نمونه دیگری را ببینیم. من قصد دارم با   جامعه صحبت کنم

the community to find out why. This man works to solve problems about racism.  

تا دلیل آن را بیابم. این مرد برای حل مشکلات نژادپرستی کار می کند.

Part of his work is talking to different  groups of people. Here, he probably means  

بخشی از کار او صحبت کردن با گروه‌های مختلف مردم است. در اینجا، احتمالاً منظور او

different racial groups. I'm going to talk to the  

گروه‌های نژادی مختلف است. من قصد دارم با انجمن   صحبت کنم تا دلیل آن

community to find out why. Let's look at another example. 

را بیابم. بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

If the artistic community is failing, we all fail. By now you can see that community can mean  

اگر جامعه هنری در حال شکست است، همه ما شکست می خوریم. اکنون می‌توانید ببینید که انجمن می‌تواند به معنای

lots of different things. The main idea, a  community is a group of people who share or  

چیزهای مختلفی باشد. ایده اصلی، یک جامعه گروهی از مردم است که چیزی مشابه را به اشتراک می‌گذارند یا

want something similar. The artistic community  includes people like musicians, visual artists,  

می‌خواهند. جامعه هنری شامل افرادی مانند نوازندگان، هنرمندان تجسمی،

and cinematographers, people who create art.  If they're failing, if they're not able to  

و سینماگران است، افرادی که هنر خلق می‌کنند. اگر آنها شکست بخورند، اگر نتوانند

make a living creating their art, enriching the  community as a whole, then the community fails,  

با خلق هنرشان امرار معاش کنند، جامعه را به طور کلی غنی کنند، آنگاه جامعه شکست می‌خورد،

because art is an important part  of the culture of a community. 

زیرا هنر بخش مهمی از فرهنگ یک جامعه است.

If the artistic community is failing, we all fail. Our last example. 

اگر جامعه هنری در حال شکست است، همه ما شکست می خوریم. آخرین نمونه ما

At least for our community health center,  we have to stay within the same zip code. 

حداقل برای مرکز بهداشت جامعه ما، باید در همان کد پستی بمانیم.

Another type of community in the US is  determined by address. Where you live  

نوع دیگری از جامعه در ایالات متحده با آدرس تعیین می‌شود. محل زندگی شما

determines what kind of public services you can  get, like which public school your kids can go to.  

تعیین می‌کند که چه نوع خدمات عمومی را می‌توانید دریافت کنید، مثلاً فرزندانتان در کدام مدرسه دولتی می‌توانند بروند.

A zip code is a five digit number that our  postal service uses to deliver mail within  

کد پستی یک شماره پنج رقمی است که سرویس پستی ما از آن برای تحویل نامه در

a local area. This woman is saying that her  center's free health care is available for  

یک منطقه محلی استفاده می‌کند. این زن می‌گوید مراقبت‌های بهداشتی رایگان مرکز او برای

people who live within the same zip code. At least for our community health center,  

افرادی که در کد پستی یکسان زندگی می‌کنند در دسترس است. حداقل برای مرکز بهداشت جامعه ما،

we have to stay within the same zip code. Our next word is TRADITIONAL.  

باید در همان کد پستی باقی بمانیم. کلمه بعدی ما سنتی است.

This word begins with a TR cluster and sometimes  you'll hear that pronounced as a CHR instead,  

این کلمه با یک خوشه TR شروع می‌شود و گاهی اوقات می‌شنوید که به‌عنوان یک CHR تلفظ می‌شود،

so it can be traditional, tt-- with a T, or  traditional, ch-- with a CH. It's an adjective,  

بنابراین می‌تواند سنتی، tt-- با T، یا سنتی، ch-- با یک CH باشد. این یک صفت،

a way of doing or thinking about something  that has been used by a particular group of  

راهی برای انجام یا فکر کردن در مورد چیزی است که توسط گروه خاصی از

people for a long time based on old-fashioned  ideas. She wore a traditional Japanese kimono.  

افراد برای مدت طولانی بر اساس ایده‌های قدیمی استفاده شده است . او یک کیمونوی سنتی ژاپنی پوشیده بود.

His views on marriage are quite traditional.  This is great, it really relates to community,  

دیدگاه او در مورد ازدواج کاملا سنتی است. این عالی است، واقعاً به جامعه

a particular group of people, and also culture,  the traditions of a community are often tied  

،   گروه خاصی از مردم، و همچنین فرهنگ مربوط می شود ،  سنت های یک جامعه اغلب

to cultural aspects like local arts and foods.  Let's see this word up close and in slow motion.

به جنبه های فرهنگی مانند هنرها و غذاهای محلی گره خورده است. بیایید این کلمه را از نزدیک و در حرکت آهسته ببینیم.

And now we'll go to Youglish to see  five examples of this word in context. 

و اکنون به Youglish می‌رویم تا پنج نمونه از این کلمه را در متن ببینیم.

We did this in places where traditional  gender roles are a little more pronounced. 

ما این کار را در جاهایی انجام دادیم که نقش‌های جنسی سنتی کمی برجسته‌تر است.

So traditional gender roles, this means  expectations from the past that might still  

بنابراین، نقش‌های جنسیتی سنتی، این به معنای انتظارات از گذشته است که ممکن است همچنان

apply how you should be according to your gender. We did this in places where traditional gender  

مطابق با جنسیت‌تان چگونه باید باشید. ما این کار را در جاهایی انجام دادیم که

roles are a little more pronounced. Here's another example. 

نقش‌های سنتی جنسیت کمی برجسته‌تر است. در اینجا یک مثال دیگر است.

Even the script that they use in  Taiwan is a traditional script. 

حتی اسکریپتی که در تایوان استفاده می‌کنند ، خطی سنتی است.

Here a traditional script ,or style of writing,  has a very long history in a place like Taiwan.  

در اینجا یک خط سنتی یا سبک نگارش ، تاریخ بسیار طولانی در مکانی مانند تایوان دارد.

He means that the characters are  detailed and complex, not simplified. 

منظور او این است که شخصیت‌ها جزئیات و پیچیده هستند، نه ساده‌شده.

Even the script that they use in  Taiwan is a traditional script. 

حتی اسکریپتی که در تایوان استفاده می‌کنند ، خطی سنتی است.

Let's see another example. Many people in traditional  

بیایید نمونه دیگری را ببینیم. بسیاری از افراد در

energy industries worry they will be left behind. Traditional energy here is a synonym for fossil  

صنایع انرژی سنتی نگران هستند که از آنها عقب بمانند. انرژی سنتی در اینجا مترادفی برای سوخت‌های

fuels. Some traditional sources include petroleum,  coal, natural gas. She's saying that these  

فسیلی است. برخی از منابع سنتی شامل نفت، زغال سنگ، گاز طبیعی هستند. او می‌گوید که این

traditional sources may be replaced by clean power  such as wind energy, solar energy, and so on,  

منابع سنتی ممکن است با نیروی پاک جایگزین شوند، مانند انرژی باد، انرژی خورشیدی، و غیره،

So, traditional here, meaning the kind  of energy sources we've used in the past. 

بنابراین، اینجا سنتی است، به این معنی که در گذشته از منابع انرژی استفاده می‌کردیم.

Many people in traditional energy  industries worry they'll be left behind. 

بسیاری از افراد در صنایع سنتی انرژی نگران هستند که عقب بمانند.

Let's look at another example. It's a traditional stew. 

بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم. یک خورش سنتی است.

A stew from long ago. A recipe that's been  passed on from generation to generation,  

خورش قدیم. دستور العملی که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است و

linked to the culture of the community. We just  had thanksgiving at the end of November with lots  

با فرهنگ جامعه مرتبط است. ما فقط در پایان نوامبر با تعداد زیادی

of traditional thanksgiving foods. The food that  you would see again and again every thanksgiving. 

غذاهای سنتی شکرگزاری داشتیم. غذایی که در هر روز شکرگزاری بارها و بارها می‌بینید.

It's a traditional stew. Our last example. 

یک خورش سنتی است. آخرین نمونه ما

And everybody dresses up in  their traditional outfits. 

و همه لباس‌های سنتی خود را می‌پوشند.

He's talking about a style of dress that men  and women wear in Switzerland during their  

او در مورد سبک لباسی صحبت می کند که مردان و زنان در سوئیس در جشن استقلال خود می پوشند

independence celebration. So lots of things  can be tied to tradition, to a way of doing  

. بنابراین بسیاری از چیزها را می‌توان به سنت، به روشی برای

something that's old, or from long ago. Behaviors,  ideas, writing, energy, food, and even clothes. 

انجام کارهای قدیمی یا مدت‌ها قبل مرتبط کرد. رفتارها، ایده‌ها، نوشتن، انرژی، غذا و حتی لباس‌ها.

And everybody dresses up in  their traditional outfits. 

و همه لباس‌های سنتی خود را می‌پوشند.

Our last word today is REGION. A two-syllable  word with first syllable stress. It's an area or  

آخرین حرف امروز ما REGION است. کلمه‌ای دو هجایی با تأکید بر هجای اول. این منطقه یا

place that's separate, or different than other  parts. The plant grows in tropical regions.  

مکانی است که جدا از سایر قسمت‌ها یا متفاوت است . این گیاه در مناطق گرمسیری رشد می کند.

As we've already studied, a community might  be defined by the region that they live in,  

همانطور که قبلاً مطالعه کرده‌ایم، یک جامعه ممکن است براساس منطقه‌ای که در آن زندگی می‌کنند تعریف شود،

and people in different regions might have their  own unique cultures and traditions. Let's look at  

و مردم مناطق مختلف ممکن است فرهنگ و سنت‌های منحصر به فرد خود را داشته باشند. بیایید به

this word up close and in slow motion.

این کلمه از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish to see  

و اکنون به Youglish می‌رویم تا

five examples of this word in context. And it was in the driest region of Zimbabwe  

پنج نمونه از این کلمه را در زمینه ببینیم. و در خشک ترین منطقه زیمبابوه   بود

that I got to meet the water farmer. The driest region, he means the area of  

که با کشاورز آب ملاقات کردم. منظور از خشک‌ترین منطقه، منطقه‌ای

the country that gets the least amount of rainfall  every year. A water farmer collects rainfall and  

از کشوری است که هر سال کمترین میزان بارندگی را دارد . کشاورز آب باران را جمع آوری می کند و

stores rain water to use for growing plants. And it was in the driest region of Zimbabwe  

آب باران را ذخیره می کند تا برای رشد گیاهان استفاده کند. و در خشک ترین منطقه زیمبابوه   بود

that I got to meet the water farmer. Here's another example. 

که با کشاورز آب ملاقات کردم. در اینجا یک مثال دیگر است.

It's 25 people on the average on a tour  that we offer, in 48-passenger bus,  

به طور متوسط ​​25 نفر در توری که ما ارائه می دهیم، با اتوبوس 48 نفره،

traveling from region to region. Region to region. He's using this  

از منطقه ای به منطقه دیگر سفر می کنند. منطقه به منطقه. او از این

structure to explain how this business takes  tourists to multiple areas within the country. 

ساختار استفاده می‌کند تا توضیح دهد که چگونه این کسب‌وکار گردشگران را به مناطق مختلف در کشور می‌برد.

It's 25 people on the average on a tour  that we offer, in 48-passenger bus,  

به طور متوسط ​​25 نفر در توری که ما ارائه می دهیم، با اتوبوس 48 نفره،

traveling from region to region. Let's see another example. 

از منطقه ای به منطقه دیگر سفر می کنند. بیایید نمونه دیگری را ببینیم.

This is Dr. Neil Hammerschlag from the  University Of Miami who's been studying  

این دکتر نیل هامرشلاگ از دانشگاه میامی است که در حال مطالعه

tiger sharks in this region. We typically think about  

کوسه های ببر در این منطقه بوده است. ما معمولاً به این فکر می‌کنیم

region being a place on land, but it can  also describe different areas of the ocean. 

که    منطقه مکانی روی خشکی است، اما می‌تواند مناطق مختلف اقیانوس را نیز توصیف کند.

This is Dr. Neil Hammerschlag from the  University Of Miami who's been studying  

این دکتر نیل هامرشلاگ از دانشگاه میامی است که در حال مطالعه

tiger sharks in this region. Let's look at another example. 

کوسه های ببر در این منطقه بوده است. بیایید به مثال دیگری نگاه کنیم.

Because in region after region, again and again,  parents have wanted to have smaller families. 

زیرا در منطقه به منطقه، بارها و بارها، والدین می‌خواستند خانواده‌های کوچک‌تری داشته باشند.

This woman studies family  planning and birth control.  

این زن برنامه ریزی خانواده و کنترل بارداری را مطالعه می کند.

In one place, where she collected data, she says  that across the map, meaning almost everywhere,  

او در یک جا، جایی که داده‌ها را جمع‌آوری کرد، می‌گوید که در سراسر نقشه، یعنی تقریباً در همه جا،

parents have wanted to have fewer children. Because in region after region, again and again,  

والدین می‌خواستند فرزندان کمتری داشته باشند. زیرا در منطقه به منطقه، بارها و بارها،

parents have wanted to have smaller families. Our last example. 

والدین می‌خواستند خانواده‌های کوچک‌تری داشته باشند. آخرین نمونه ما

How many New York airports  serve the New York city region? 

چند فرودگاه نیویورک به منطقه شهر نیویورک خدمات رسانی می کنند؟

The New York city region. That is the area of land  defined by the city and proximity to the city. 

منطقه شهر نیویورک. این مساحت زمین است که توسط شهر و نزدیکی به شهر تعریف شده است.

How many New York airports  serve the New York city region? 

چند فرودگاه نیویورک به منطقه شهر نیویورک خدمات رسانی می کنند؟

Seeing their real-life examples can really help  you understand how to use these words, can't it?  

دیدن نمونه‌های واقعی آن‌ها واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از این کلمات استفاده کنید، اینطور نیست؟

I have a challenge for you now. Make  up a sentence with one of these words,  

الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید،

make a video of yourself saying it,

از گفتن آن ویدیویی بسازید

and post it to social media, tag me, and use  the hashtag #rachelsenglish30daychallenge

و آن را در شبکه های اجتماعی پست کنید، مرا تگ کنید و از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge

Don't be shy, you can do this. Our next video  comes out tomorrow at 10AM Philadelphia time, come  

خجالت نکشید، می توانید این کار را انجام دهید. ویدیوی بعدی ما فردا ساعت 10 صبح به وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود

back to learn four more vocabulary words. In the  meantime, keep your studies going with this video,  

، برای یادگیری چهار لغت دیگر بازگردید. در ضمن، با این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید

and check out my online courses  at Rachel's English Academy.

و دوره‌های آنلاین من را در آکادمی انگلیسی راشل بررسی کنید.

You'll become a more confident English speaker.  And please do remember to subscribe. I love being  

شما به یک انگلیسی زبان با اعتماد به نفس بیشتری تبدیل خواهید شد. و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید. من دوست دارم

your English teacher. That's it and thanks  so much for using Rachel's English.

معلم انگلیسی شما باشم. تمام است و بسیار سپاسگزارم که از انگلیسی راشل استفاده کردید.