How to THINK in English | Stop Translating and Build Confidence!

Today we’re taking scenes from TV  and we’re using them to practice  

امروز صحنه‌هایی از تلویزیون می‌گیریم و از آنها برای تمرین

our English. You can train your mind to  think in English so you can recall the  

انگلیسی خود استفاده می‌کنیم. می‌توانید ذهن خود را طوری آموزش دهید که به انگلیسی فکر کند تا بتوانید کلمات را سریع‌تر به خاطر بیاورید

words faster and stop translating  in your head, so let’s do this.

و ترجمه را در ذهن خود متوقف کنید، پس بیایید این کار را انجام دهیم.

First we’ll take a scene from Sex and the  City. The scene is on mute because it’s  

ابتدا صحنه ای از Sex and the  City را می گیریم . این صحنه خاموش است زیرا

not about watching the clip for fun, and  the audio can be distracting. It’s about  

برای سرگرمی تماشای کلیپ نیست و صدا می‌تواند حواس‌تان را پرت کند. این مربوط به

describing the clip in English. So as you  watch it, you’ll be thinking in English.

توصیف کلیپ به زبان انگلیسی است. بنابراین وقتی آن را تماشا می‌کنید، به انگلیسی فکر می‌کنید.

First, you’re going to see 10 seconds of a clip.  Think the word in English for the nouns that you see. 

ابتدا، 10 ثانیه از یک کلیپ را خواهید دید. کلمه انگلیسی را برای اسم هایی که می بینید فکر کنید.

If you see a plate, think ‘plate’.  You’re just naming objects. We’re going  

اگر بشقاب می بینید، به «بشقاب» فکر کنید. شما فقط اشیاء را نامگذاری می کنید.

to watch this scene later with a different  focus, but this is just objects. Here we go.

بعداً می‌خواهیم این صحنه را با تمرکزی متفاوت تماشا کنیم ، اما این فقط اشیا هستند. در اینجا ما می رویم.

There are so many things you could have thought.  

چیزهای زیادی وجود دارد که می توانستید فکر کنید.

Let’s go over some of them. At the  very beginning, maybe you thought

بیایید به برخی از آنها بپردازیم. در همان ابتدا، شاید فکر می کردید

table,

میز،

mugs,

لیوان،

napkin,

دستمال،

fork,

چنگال،

salt,

نمک،

umbrella,

چتر،

chair.

صندلی. به

This is called a sugar caddy, did you know that?

این میگن قندان، آیا می دانستید؟

I always ask for the sugar caddy when  I order tea or coffee at a restaurant.

من همیشه وقتی در رستوران چای یا قهوه سفارش می‌دهم، شیرینی قند می‌خواهم.

Or maybe the first thought you  had was the location, a diner.

یا شاید اولین فکری که داشتید مکان، یک غذاخوری بود.

Or you thought, women,

یا فکر کردید، زنان،

characters,

شخصیت ها،

server.

سرور.

As the scene continued, maybe you thought jacket,

همانطور که صحنه ادامه داشت، شاید فکر کردی کاپشن،

Carrie.

کری.

Breakfast,

صبحانه،

I see eggs,

تخم مرغ،

bacon.

بیکن می بینم.

Toast.

نان تست.

Hair band,

بند مو،

ring.

انگشتر.

Wrist,

مچ دست،

hands.

دست.

Coffee.

قهوه.

Okay, let’s take a look again,  and this time think adjectives,  

خوب، بیایید دوباره نگاهی بیندازیم، و این بار به صفت ها،

words to describe what you see, like colors.

کلماتی برای توصیف آنچه می بینید، مانند رنگ ها فکر کنید.

In this first scene, I think ‘busy’,

در این صحنه اول، فکر می کنم «مشغول»،

full.

پر.

Curly.

فرفری.

Red.

قرمز.

I can’t help but notice the orange  of Miranda’s hair and shirt,  

نمی‌توانم متوجه نارنجی مو و پیراهن میراندا،

and the teal color of her other shirt.

و رنگ آبی پیراهن دیگرش نباشم.

White,

سفید،

smiling,

خندان،

maybe you thought open to describe the collar.

شاید فکر کردی باز برای توصیف یقه.

Blonde.

طلایی.

Brunette,

سبزه،

sick,

بیمار،

unhappy.

ناراضی. به

It’s kind of hard to tell what  exactly she is feeling on mute,  

نوعی سخت است که بگوییم او دقیقاً چه احساسی دارد،

but we definitely know she isn’t happy!

اما ما قطعاً می دانیم که او خوشحال نیست!

We’re going over a lot of words here, and if  your brain is moving more slowly, coming up with  

ما در اینجا کلمات زیادی را بررسی می‌کنیم، و اگر مغز شما کندتر حرکت می‌کند و

just one or two words, that’s not a problem. The  thing we want to do is, recall the word in English  

فقط یک یا دو کلمه را می‌آورد، مشکلی نیست. کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که کلمه را در انگلیسی به یاد بیاوریم

without first thinking in your own native language.  Even if you’re just thinking of one or two words  

بدون اینکه ابتدا به زبان مادری خود فکر کنیم. حتی اگر فقط به یک یا دو کلمه

without first translating, that’s building the  skill we want. Now we’ll look at the scene, and I  

بدون ترجمه قبلی فکر می‌کنید، این مهارتی است که ما می‌خواهیم. اکنون ما به صحنه نگاه می کنیم، و می

want you to think of verbs. What can you think  of to describe the action that you’re seeing?

خواهم به افعال فکر کنید. برای توصیف عملی که می‌بینید، به چه چیزی فکر می‌کنید؟

In the wide shot, I think eating,

در واید شات فکر می کنم خوردن،

drinking,

نوشیدن،

talking,

صحبت کردن،

gathering.

جمع شدن.

Carrie is unfolding a napkin.

کری در حال باز کردن یک دستمال است.

Miranda is looking,

میراندا دارد نگاه می کند،

the server is passing the  plate in front of her face.

سرور بشقاب را از جلوی صورتش رد می کند.

She’s placing the plate in front  of Samantha, who is smiling.

او بشقاب را جلوی سامانتا می‌گذارد که لبخند می‌زند.

The server has to lean over to do that, or reach.

سرور برای انجام این کار باید خم شود یا به آن برسد.

Charlotte is frowning, she’s  supporting her chin with her hands.

شارلوت اخم کرده است، با دستانش از چانه‌اش حمایت می‌کند.

Lots of words and I’m sure some of you came up  with totally different words. After you watch this  

کلمات زیادی است و من مطمئن هستم که برخی از شما با کلمات کاملاً متفاوتی مواجه شدید. بعد از تماشای این

video, try this yourself with a show you like.  Go and watch a few seconds on mute. Pause it,  

ویدیو، خودتان با نمایشی که دوست دارید این را امتحان کنید. برو و چند ثانیه در حالت بی صدا تماشا کن. مکث کنید،

go through all the words you know that could  describe the scene. Try a couple times a day  

همه کلماتی را که می‌دانید و می‌توانند صحنه را توصیف کنند مرور کنید. چند بار در روز سعی کنید

to just look around you and think in English  describing what you see. It will help you not  

فقط به اطراف خود نگاه کنید و به انگلیسی فکر کنید و آنچه را می بینید توصیف کنید. این به شما کمک می کند نه

only think in English, but discover words you  need to learn. Let’s do another scene. First,  

تنها به زبان انگلیسی فکر کنید، بلکه کلماتی را که باید یاد بگیرید را کشف کنید. بیا یه صحنه دیگه بسازیم ابتدا،

just think of all the objects you  see. This is from the show Succession.

فقط به تمام اشیایی که می‌بینید فکر کنید . این از نمایش جانشینی است.

There is a lot going on here.

اینجا خیلی اتفاق می افتد.

Office,

دفتر،

building,

ساختمان،

windows,

پنجره‌ها،

couches,

کاناپه‌ها

or maybe you thought ‘sofas’.

یا شاید فکر می‌کردید مبل‌ها.

Man,

مرد،

woman,

زن،

people,

مردم،

lamps,

لامپ، قفسه

bookshelves.

کتاب.

Suits,

کت و شلوار،

tie.

کراوات.

Now we’ve got a closer view.

حالا ما دید نزدیک تری داریم.

Man,

مرد،

collar,

یقه، کراوات،

tie,

shirt,

پیراهن، کت و شلوار

suit,

،

pocket square.

مربع جیبی.

Beard.

ریش.

Nose,

بینی،

ears.

گوش.

Teeth.

دندان ها

Sweater.

ژاکت.

Maybe you thought ‘old man’ or

شاید فکر کرده باشید "پیرمرد" یا

‘white hair’.

"موی سفید".

Or maybe you know this show  and you thought Logan Roy.

یا شاید شما این نمایش را می‌شناسید و فکر می‌کردید لوگان روی.

Let’s go through now and think  of a couple of adjectives.

بیایید اکنون مرور کنیم و به چند صفت فکر کنیم.

These big windows make me think light and airy.

این پنجره های بزرگ باعث می شود که من سبک و هوا فکر کنم.

The word luxury also comes to mind.

کلمه لوکس نیز به ذهن می رسد.

These people are Serious, 

این افراد جدی،

formal.

رسمی هستند.

Things look expensive.

چیزها گران به نظر می رسند.

Brown, for the couches.

قهوه ای، برای کاناپه ها.

Here I’m thinking, serious.

اینجا دارم فکر می کنم، جدی.

Blurry, for the background.

تار، برای پس زمینه.

Old,

پیر،

wrinkly.

چروکیده.

What about verbs?

در مورد افعال چطور؟

Meeting.

ملاقات.

Talking.

صحبت کردن.

Sitting,

نشستن،

standing,

ایستادن،

leaning.

تکیه دادن.

Problem-solving.

حل مسئله.

Talking.

صحبت کردن.

Making eye contact.

برقراری تماس چشمی

Smirking.

پوزخند زدن.

A smirk is when you smile in sort of a conceited  

پوزخند زمانی است که به گونه ای متکبرانه لبخند می زنید و

way thinking you’re better  or you’ve got the upper hand.

فکر می کنید بهتر هستید یا دست بالا را دارید.

Let’s do two more scenes. Again, to start,  

بیایید دو صحنه دیگر بسازیم. دوباره، برای شروع،

just think of objects you see. This  is from the show ‘Hard Knocks’.

فقط به اشیایی که می بینید فکر کنید. این از نمایش «تق‌های سخت» است.

Obviously, this is an American football practice.

بدیهی است که این یک تمرین فوتبال آمریکایی است.

Men,

مردان،

athletes,

ورزشکاران،

players,

بازیکنان،

coaches,

مربیان،

jersey.

پیراهن.

Sweatshirts.

سویشرت.

Hats.

کلاه.

Gloves,

دستکش،

shoes,

کفش،

book.

کتاب.

Field.

رشته.

Door.

در، درب.

Grass.

چمن.

It’s probably fake grass,  also known as Astro turf.

احتمالاً این چمن تقلبی است که به نام چمن Astro نیز شناخته می‌شود.

Let’s come up with some adjectives now.

حالا بیایید چند صفت بیاوریم.

The colors really pop out at me: red,

رنگ ها واقعاً در من ظاهر می شوند: قرمز،

green,

سبز،

gray,

خاکستری،

black,

سیاه،

white,

سفید،

yellow.

زرد.

This conversation, they’re laughing.

این گفتگو، آنها می خندند.

So, I’m thinking, happy,

بنابراین، من فکر می کنم، خوشحال،

friendly.

دوستانه.

Now, verbs, actions. How can you  describe any of the movement?

حال، افعال، اعمال. چگونه می‌توانید هر یک از جنبش‌ها را توصیف کنید؟

Running,

دویدن،

Walking,

راه رفتن،

gesturing,

اشاره کردن،

or maybe you thought ‘showing’,

یا شاید فکر می کردید "نشان دادن"،

he’s showing them what to do.

او به آنها نشان می دهد که چه کاری انجام دهند.

Maybe you thought moving.

شاید فکر می کردید حرکت کنید.

Looking,

نگاه کردن،

smiling,

لبخند زدن،

laughing.

خندیدن.

Gesturing again.

دوباره ژست گرفتن

Let’s do one last scene.

بیایید آخرین صحنه را انجام دهیم.

Try to note all the objects in English in  your head. This is from the show White Lotus.

سعی کنید تمام اشیاء را به زبان انگلیسی در سر خود یادداشت کنید. این از نمایش نیلوفر سفید است.

Umbrella,

چتر،

palm trees,

درختان نخل،

water bottle,

بطری آب، خال‌خالی،

polka dots,

woman,

زن،

chair,

صندلی،

or maybe you thought lounge or

یا شاید فکر می‌کردید صندلی یا

lounge chair or

chaise.

صندلی راحتی.

Books,

کتاب،

glasses,

لیوان،

straw,

نی،

legs,

پاها،

cushion,

کوسن،

bushes.

بوته ها.

Now, colors and other adjectives  that describe what you see.

اکنون رنگ‌ها و سایر صفت‌هایی که آنچه را که می‌بینید توصیف می‌کنند.

Open, the books are open.

باز، کتاب ها باز هستند.

Bent,

خم شده،

their knees are both bent, not straight. Relaxed.

زانوهای آنها هر دو خم شده است، نه صاف. آرام.

Friendly,

دوستانه،

smiling.

خندان.

The sky looks kind of overcast, doesn’t it?

آسمان ابری به نظر می رسد، اینطور نیست؟

Not sunny.

آفتابی نیست

Green,

سبز،

brown,

قهوه ای،

striped.

راه راه.

And now, let’s think of some verbs.

و اکنون، بیایید به چند افعال فکر کنیم.

Reading,

خواندن،

holding the books,

کتاب‌ها در دست گرفتن،

turning,

چرخیدن،

waving,

تکان دادن،

glancing,

نگاه کردن،

chatting,

گپ زدن،

sitting.

نشستن.

If a word comes to mind that you don’t know  in English as you’re doing these exercises,  

اگر در حین انجام این تمرین‌ها کلمه‌ای به ذهنتان خطور کرد که در انگلیسی آن را نمی‌دانید،

take the time to stop and  look those words up. It’s a  

وقت بگذارید و آن کلمات را جستجو کنید. این یک

great way to learn new words because  you’ll have a visual to go with it.

راه عالی برای یادگیری لغات جدید است زیرا یک تصویر بصری برای همراهی با آن خواهید داشت.

Check out all my videos designed to help  you think in English. They give you the  

همه ویدیوهای من را که برای کمک به شما در تفکر انگلیسی طراحی شده اند، بررسی کنید. آنها

tools and the training to increase  your vocabulary and start thinking  

ابزارها و آموزش هایی را به شما می دهند تا دایره لغات خود را افزایش دهید و

more in English. And please do subscribe  with notifications. I love being your  

بیشتر به انگلیسی فکر کنید. و لطفاً با اعلان‌ها مشترک شوید. من دوست دارم

English teacher. That’s it and thanks  so much for using Rachel’s English.

معلم انگلیسی شما باشم. همین است و از اینکه از انگلیسی Rachel استفاده می‌کنید بسیار سپاسگزارم.