I was nervous but READY! I’ll show you my conference experience.

How are you feeling about your presentation?

در مورد ارائه خود چه احساسی دارید؟

Slightly nervous. I mean prepared for sure, but.. 

کمی عصبی است. منظورم این است که حتما آماده شده است، اما...

Love you.

دوستت دارم.

Great

عالی بود

I had fun with you. I had fun with you too. 

با شما خوش گذشت من هم با شما خوش گذشت

Let's do it again.  

بیایید دوباره آن را انجام دهیم.

Let's, next year.

بیایید، سال آینده.

In today's English lesson, 

در درس انگلیسی امروز،

we're going on a work trip to a conference. We'll  go over some conference vocabulary, you'll see  

ما به یک کنفرانس کاری می رویم. برخی از واژگان کنفرانس را مرور می‌کنیم، می‌بینید که

somebody introducing themselves in real life,  in real time, it's going to be a blast. In each  

شخصی خود را در زندگی واقعی معرفی می‌کند، در زمان واقعی، این یک انفجار خواهد بود. در هر

section, you'll see words and phrases on screen  that we'll study at the end of each section. 

بخش، کلمات و عباراتی را روی صفحه خواهید دید که در پایان هر بخش مطالعه خواهیم کرد.

How are you feeling about your presentation?

در مورد ارائه خود چه احساسی دارید؟

Slightly nervous. I mean prepared for sure,  

کمی عصبی است. منظورم این است که مطمئناً آماده‌ام،

but still nervous. I've never done something like this  

اما همچنان عصبی هستم. من هرگز قبلاً چنین کاری انجام نداده بودم

before. I need to spend just a little bit of time  visualizing the room, crushing my presentation. 

. من باید فقط کمی از زمان خود را صرف تجسم اتاق، خرد کردن ارائه خود کنم.

Yeah. That's a good idea. Because you know,  

آره این ایده خوبی است. چون می‌دانید،

visualization works. I know it will help  me feel a lot more calm when I'm up there. 

تجسم کار می‌کند. می‌دانم که به من کمک می‌کند وقتی آنجا هستم احساس آرامش بیشتری داشته باشم.

Definitely.

قطعا.

Presentation. I just want to point out

ارائه. فقط می‌خواهم به این نکته اشاره کنم

that there are two different  pronunciations of this word, both are okay. 

که این کلمه دو تلفظ متفاوت دارد، هر دو مشکلی ندارند.

David used e, presentation. Presentation 

دیوید از e، ارائه استفاده کرد. ارائه

I use I, presentation. presentation 

I use I, presentation. ارائه

A presentation in this case means giving a  lecture which is what I did at the conference. 

ارائه در این مورد به معنای ارائه سخنرانی است که من در کنفرانس انجام دادم.

For sure. This means certainly. Notice  the reduction of for. For, for sure.  

مطمئنا. این یعنی قطعا به کاهش for توجه کنید. برای، مطمئنا.   مطمئناً

There are a couple of different pronunciations  of sure. I go with the same vowel as bird, er,  

چند تلفظ مختلف وجود دارد . من با همان مصوت پرنده می روم، er،

sure. Imitate this. Make the word for really short  and practice the linking and the melody.

مطمئنا. این را تقلید کنید. کلمه را خیلی کوتاه بنویسید و پیوند و ملودی را تمرین کنید.

For sure. 

مطمئنا.

Visualizing. I said I want to visualize the  room. This is to see something in your mind  

تجسم. گفتم می‌خواهم اتاق را تجسم کنم. این برای این است که چیزی را در ذهن خود ببینید

to imagine it. And it's a technique to  help prepare for something important. 

تا آن را تصور کنید. و این تکنیکی است برای کمک به آماده شدن برای چیزی مهم.

Visualizing.

تجسم.

Crushing my presentation.

درهم شکستن ارائه من.

In this case, crushing means doing  really well. I want to visualize myself feeling  

در این مورد، له کردن به معنای انجام بسیار خوب است. می‌خواهم تصور کنم که

great about my presentation.

درباره ارائه‌ام احساس خوبی دارم.

Crushing my presentation. 

خرد کردن ارائه من.

My husband and I said goodbye at the airport. Okay, bye babe. 

من و شوهرم در فرودگاه خداحافظی کردیم. باشه عزیزم خداحافظ  خدا

Bye.

حافظ.

Love you. 

دوستت دارم.

And I was off to find my gate. The way it works  for security in US airports is you need to show  

و من رفتم تا دروازه ام را پیدا کنم. روشی که برای امنیت در فرودگاه های ایالات متحده کار می کند این است که باید

your photo ID and show or scan your boarding  pass.

شناسه عکس خود را نشان دهید و کارت پرواز خود را نشان دهید یا اسکن کنید .

Recently in Philly, they've been doing  

اخیراً در Philly، آنها

this thing where you have to look into a camera.  I'm honestly not sure if it scans your face or  

این کار را انجام می دهند که در آن باید به دوربین نگاه کنید. راستش مطمئن نیستم که صورت شما را اسکن می کند یا

just takes a photo. I made it through security  found my gate and walked out to the plane and  

فقط عکس می گیرد. از امنیت عبور کردم دروازه‌ام را پیدا کردم و به سمت هواپیما رفتم و

a few hours later landed in Cleveland.

چند ساعت بعد در کلیولند فرود آمدم.

We're looking for a red Chevy Malibu. 

ما به دنبال یک شورت مالیبو قرمز هستیم.  می

I see it. I see the Malibu.

بینمش. من مالیبو را می بینم.

Are you Richard? I'm Rachel. Am I your next ride? 

شما ریچارد هستید؟ من راشل هستم آیا من سوار بعدی شما هستم؟

No, I'm Dan. Oh, thank you. 

نه من دن هستم اوه، متشکرم.

Oh there. There's a different red Chevy Malibu.  Richard! Awesome I just went to a different red  

اوه وجود دارد. یک Chevy Malibu قرمز متفاوت وجود دارد. ریچارد! بسیار عالی من همین الان به یک Chevy Malibu قرمز متفاوت رفتم

Chevy Malibu. Thank you. 

. متشکرم.

Two red Chevy Malibus, What are the chances? That was funny. That guy has a red Chevy Malibu. 

دو مالیبوس شورت قرمز، شانس چقدر است؟ خنده دار بود آن مرد یک شورت مالیبو قرمز دارد.

Yeah. I thought it was you.

آره من فکر کردم که تو بودی.

Then I checked into the front desk at the hotel.

سپس وارد میز پذیرش در هتل شدم.

Hi! Thanks. I'm here for the conference in case  

سلام! با تشکر. من برای کنفرانس اینجا هستم در صورتی که

you couldn't tell with my camera  and everything.

نتوانید با دوربین من و همه چیز بگویید.

You need my ID? 

شما به شناسه من نیاز دارید؟

Wait, what? That was so fast. Could you  understand what I was saying? Let's listen again. 

صبر کن چی؟ خیلی سریع بود آیا می‌توانید بفهمید چه می‌گویم؟ دوباره گوش کنیم

You need my ID? The phrase was: Do you need my ID? 

شما به شناسه من نیاز دارید؟ عبارت این بود: آیا به شناسنامه من نیاز دارید؟

But I dropped do, I reduced ‘you’ to ‘yuh’,  the D in need was pretty much dropped as it  

اما من do را رها کردم، «تو» را به «yuh» کاهش دادم، D in need تقریباً به دلیل

linked into the M of my and the I diphthong  of ‘my’ slid right into the I diphthong of ID,  

پیوند به M از my و دویفتونگ I «my» مستقیماً به دوفتونگ I ID لغزید،

reducing linking, dropping sounds, this is  all part of natural spoken American English. 

پیوند را کاهش داد. ، افت صداها، همه اینها بخشی از گفتار طبیعی انگلیسی آمریکایی است.

You need my ID?

شما به شناسه من نیاز دارید؟

And you have a roommate? Yep. 

و شما هم اتاقی دارید؟ بله

These are the kinds of questions you're going to  get asked when checking in. First name, last name,  

اینها انواع سؤالاتی هستند که هنگام ورود از شما پرسیده می شود. نام، نام خانوادگی،

number of nights and so forth. He asked me if  I had a roommate. This means someone staying  

تعداد شب ها و غیره. او از من پرسید که آیا هم اتاقی دارم؟ این به این معنی است که شخصی

in my room with me. I did because I invited my  friend Laura to come to the conference with me. 

با من در اتاق من می ماند. من این کار را کردم زیرا از دوستم لورا دعوت کردم تا با من به کنفرانس بیاید.

She's not here yet? She's coming this evening. No that's okay, I'm sorry. I did confirm two  

او هنوز اینجا نیست؟ اون امروز عصر میاد نه اشکالی نداره، متاسفم. من دو شب را تأیید کردم،

nights, correct? That's right. 

درست است؟ درست است.

Did you guys have room service? We do not. No, I apologize. Thank you Ms. Smith. 

بچه ها سرویس اتاق داشتید؟ ما نداریم. نه من معذرت میخوام ممنون خانم اسمیت.

Do you know where the check-in  for the conference is? 

آیا می‌دانید محل ورود به کنفرانس کجاست؟

Third floor. One floor up. So, you take those stairs where the  

طبقه سوم. یک طبقه بالاتر بنابراین، شما از آن پله‌هایی که

elevator is, just down the hall. Perfect, thank you. 

آسانسور است، پایین راهرو بروید. عالی، ممنون

Than you. After getting checked into the hotel,  

از تو. پس از پذیرش در هتل،

I went to get checked in for the conference  and see if I needed to check in for Laura. 

رفتم تا برای کنفرانس ثبت نام کنم و ببینم آیا باید برای لورا ثبت نام کنم یا خیر.  در حال

Are you checking in? Yeah. 

چک کردن هستید؟ آره

Uh, my friend is arriving this  evening. Should I check-in for  

اوه، دوست من امروز عصر می آید . آیا باید برای او ثبت نام کنم

her or will you guys still be up and running? Okay. I maybe should check in for her and grab  

یا بچه ها هنوز آماده هستید؟ باشه. شاید باید برای او چک کنم و

her badge. Her flight lands at like 6:30. Badge. A badge at a conference is usually  

نشان او را بگیرم. پرواز او حدود ساعت 6:30 به زمین می نشیند. نشان. نشان در کنفرانس معمولاً   چیزی است که

something you wear around your neck  with your name company and so on. 

با نام شرکت و غیره به گردن خود می‌زنید.

Yes. As I was checking in, one  

آره. همانطور که در حال بررسی بودم، یکی

of the organizers for the event, Joe introduced  himself to me. Listen to the phrases we use. 

از سازمان دهندگان این رویداد، جو خود را به من معرفی کرد. به عباراتی که استفاده می کنیم گوش دهید.

Rachel, Joe Pullizi.

راشل، جو پولیزی.

Hi, nice to meet you. First he said my name then  his name and he extended his hand. So this is a  

سلام از آشنایی با شما خوشحالم اول اسم من را گفت و بعد اسمش را گفت و دستش را دراز کرد. بنابراین این

way you could approach someone to introduce  yourself. Simply say their name to get their  

راهی است که می‌توانید برای معرفی خودتان به کسی نزدیک شوید . به سادگی نام آنها را بگویید تا توجه آنها جلب شود

attention and then state your name with an  extended hand. Then I said ‘Hi, nice to meet  

و سپس نام خود را با دست دراز کنید. سپس گفتم «سلام، از آشنایی با

you.’ and he said ‘How are you?’ Remember that  this question is actually a greeting. I have a  

شما خوشحالم.» و او گفت «حالت چطور است؟» به یاد داشته باشید که این سؤال در واقع یک تبریک است. من یک

video all about how Americans use how are you as  a greeting and different ways you might answer,  

ویدیو دارم که همه چیز درباره نحوه استفاده آمریکایی‌ها از «حالت شما» به عنوان تبریک و روش‌های مختلف پاسخ دادن شماست،

check out the link in the video description. So, I'm vlogging, so you're you may make the  

پیوند موجود در توضیحات ویدیو را بررسی کنید. بنابراین، من در حال وبلاگ نویسی هستم، بنابراین شما ممکن است

final cut or you may not. I probably won't. Thank  

برش نهایی را انجام دهید یا نه. من احتمالا نمی خواهم.

you so much for being here. Yeah, of course, thank you. I'm excited. 

از اینکه اینجایی نهایت تشکر رو دارم. بله، البته، متشکرم. من هیجان زده هستم.

Just got in getting settled into the room  and you know what I'm going to do? I'm going  

تازه وارد اتاق شدم و می‌دانید که قرار است چه کار کنم؟ من می‌روم   به

to hit the gym. Luckily, I took no footage of  myself at the gym but I swear I really did go.  

باشگاه بروم. خوشبختانه، من هیچ فیلمی از خودم در باشگاه نگرفتم، اما قسم می خورم که واقعا رفتم.

The next morning we got Laura checked into the  conference and headed into our first session. 

صبح روز بعد، لورا را در کنفرانس بررسی کردیم و به اولین جلسه خود رفتیم.

Session, a conference is often split up like  this. First of all, a conference is when a group  

جلسه، یک کنفرانس اغلب به این صورت تقسیم می‌شود. اول از همه، کنفرانس زمانی است که گروهی

of people comes together for a specific purpose,  usually for a day or more. So for this conference,  

از افراد برای یک هدف خاص، معمولاً برای یک روز یا بیشتر گرد هم می‌آیند. بنابراین برای این کنفرانس،

CEX, there were about 350 people from all over the  country in Cleveland for 2 days. The conference  

CEX، حدود 350 نفر از سراسر کشور به مدت 2 روز در کلیولند حضور داشتند. کنفرانس

was divided into keynotes and tracks. A keynote  is a speech, talk or presentation given by one  

به نکات کلیدی و آهنگ تقسیم شد. یک سخنرانی کلیدی، سخنرانی، سخنرانی یا ارائه‌ای است که توسط یک

person at a time when nothing else is scheduled.  It's important. My presentation was not a keynote,  

نفر در زمانی که هیچ چیز دیگری برنامه‌ریزی نشده است، ارائه می‌شود. آن مهم است. ارائه من یک سخنرانی کلیدی نبود،   ارائه

mine was part of a track. A track at a conference  is when there are multiple presentations going on  

من بخشی از یک آهنگ بود. آهنگ در یک کنفرانس زمانی است که چندین ارائه به طور

at once in different rooms on different topics.  For example, one of the tracks at this conference  

همزمان در اتاق‌های مختلف با موضوعات مختلف انجام می‌شود. برای مثال، یکی از آهنگ‌های این کنفرانس

was on AI. So every presentation in that track was  something related to AI. My presentation which was  

درباره هوش مصنوعی بود. بنابراین هر ارائه‌ای در آن مسیر چیزی مرتبط با هوش مصنوعی بود. ارائه من که

on hiring your team to help your business grow  was in the Big Ideas track. My presentation was  

درباره استخدام تیم شما برای کمک به رشد کسب و کار شما بود  در مسیر ایده های بزرگ بود. ارائه من

a session in that track. Sometimes sessions will  not be a presentation by a single person but there  

یک جلسه در آن آهنگ بود. گاهی اوقات جلسات ارائه‌ای توسط یک شخص واحد نیست، بلکه

will be a panel, that is many experts on one  topic discussing questions from the audience  

یک پانل وجود دارد، که متخصصان زیادی در یک موضوع درباره سؤالات مخاطبان

or a moderator that's someone leading the panel.  A conference often has an expo component. This  

یا ناظری که کسی است که پانل را رهبری می‌کند، بحث می‌کنند. یک کنفرانس اغلب دارای یک جزء نمایشگاهی است. اینجا

is where sponsors of the conference that is  companies that helped pay for the conference  

جایی است که حامیان مالی کنفرانس، یعنی شرکت‌هایی که به هزینه کنفرانس کمک کرده‌اند،

can set up booths where conference attendees  can meet them and learn about their companies. 

می‌توانند غرفه‌هایی راه‌اندازی کنند که شرکت‌کنندگان در کنفرانس بتوانند با آنها ملاقات کنند و درباره شرکت‌هایشان اطلاعات کسب کنند.

Thinkific is the learning management system that  I've been using for the Academy since I started  

Thinkific سیستم مدیریت یادگیری است که من از زمانی که شروع کردم برای آکادمی استفاده می‌کردم

and I love it. They had a board where I could  write my unique genius. Woo! Need a break, need  

و آن را دوست دارم. آنها تابلویی داشتند که می‌توانستم نبوغ منحصربه‌فرد خود را بنویسم. وو نیاز به استراحت، نیاز

a break. Going to come into the hotel room for a  little quiet time, going to get some feedback to  

به استراحت. قرار است برای مدتی آرام به اتاق هتل بیایم ، و بازخوردهایی را به

my video editors. Oh yeah, I have to go on at 5. Go on. In this case, ‘go on’ means to go on  

ویرایشگرهای ویدیوی خود دریافت کنم. اوه آره، من باید ساعت 5 ادامه بدم. ادامه بده. در این مورد، «ادامه» به معنای رفتن روی

the stage to start my presentation. So I'm going to need to take a little  

صحنه برای شروع ارائه من است. بنابراین من باید

bit of just quiet time before that. It's been a while since I've been at a  

قبل از آن کمی کمی استراحت کنم. مدتی است که در یک کنفرانس شرکت نکرده ام

conference. It's definitely its own energy  to be talking to strangers constantly. 

. صحبت کردن دائم با غریبه‌ها قطعاً انرژی خودش است.

What about you, as somebody  in the professional world,  

در مورد شما، به عنوان فردی در دنیای حرفه‌ای،

do you like conferences? Do you hate them? How  do you feel about them? Tell me in the comments. 

آیا کنفرانس‌ها را دوست دارید؟ آیا از آنها متنفری؟ چه احساسی نسبت به آنها دارید؟ به من در قسمت نظرها بگو.

Okay, I'm going to get to work but first  I'm going to show you, I realize I can see  

خوب، من می روم سر کار، اما ابتدا به شما نشان می دهم، متوجه می شوم که می توانم

one of the Great Lakes from my hotel room. I  love any chance I have to look at the water. 

یکی از دریاچه های بزرگ را از اتاق هتلم ببینم. من عاشق هر فرصتی هستم که به آب نگاه کنم.

I'm a really picky traveler, so when I can I like  to bring my own pillow and I put it in a very  

من یک مسافر واقعاً حساس هستم، بنابراین وقتی می توانم دوست دارم بالش خودم را بیاورم و آن را در یک

weird color pillowcase so that I always notice it  and don't forget it, because I used to do it in  

روبالشی رنگی بسیار عجیب قرار دهم تا همیشه متوجه آن باشم و فراموشش نکنم، زیرا قبلاً این کار را در

a white pillowcase, and then guess what, I forgot  it because it blended in with the bed but I got my  

روبالشی سفید، و بعد حدس بزنید، فراموشش کردم چون با تخت ادغام شد، اما

nice brownish terracotta-ish pillowcase, wow, is  that like a big greasy spot? That is nasty. I did  

روبالشی قهوه‌ای مایل به خاکستری خوبم را گرفتم، وای، آیا این مانند یک نقطه چرب بزرگ است؟ این زننده است. دیشب

put a bunch of oil on my face before I went to bed  last night. Sorry you had to see that. I should  

قبل از اینکه بخوابم یک دسته روغن روی صورتم زدم . متاسفم که مجبور شدی ببینی من باید

have been holding up this side. Anyway, I love  just my perfect pillow. Okay, now I have to work. 

این طرف را نگه می داشتم. به هر حال، من فقط بالش کاملم را دوست دارم. باشه الان باید کار کنم

One great thing about a conference always is  meeting other people. One of those is Soundarya. 

همیشه یک چیز عالی در مورد کنفرانس، ملاقات با افراد دیگر است. یکی از آنها Soundarya است.

I just made a new friend, Soundarya here at the  conference and she has written a book that I  

من به تازگی یک دوست جدید پیدا کردم، Soundarya در اینجا در کنفرانس و او کتابی نوشته است که فکر می‌کنم

think a lot of you would find really relevant. Can  you tell my audience out there about what you do? 

بسیاری از شما آن را واقعاً مرتبط می‌دانید. آیا می‌توانید درباره کاری که انجام می‌دهید به مخاطبان من بگویید؟

Absolutely. Um, I published my second book  called ‘Unshackled’ last year. Unshackled is  

کاملا. اوم، من سال گذشته دومین کتابم را به نام «بی بند» منتشر کردم. Unshackled

kind of a merge of immigration policy in  America, stories of immigrants and legal  

نوعی ادغام سیاست مهاجرتی در آمریکا است، داستان‌هایی درباره مهاجران و

guidance on how you can make the best use of the  immigration system to reach your goal, whether  

راهنمایی‌های قانونی درباره اینکه چگونه می‌توانید بهترین استفاده را از سیستم مهاجرت برای رسیدن به هدف خود داشته باشید، خواه

that is to work in America to start companies  or to settle down, or to leave the country. 

کار در آمریکا برای راه‌اندازی شرکت‌ها یا مستقر شدن، یا اینکه کشور را ترک کند.

Unshackled, where's the best place to get it? It is on Amazon and on our own website as  

بدون بند، بهترین مکان برای تهیه آن کجاست؟ در آمازون و در وب سایت خودمان

well. So you can visit Unshackle  Club and you can get it there. 

نیز وجود دارد. بنابراین می‌توانید از Unshackle Club دیدن کنید و می‌توانید آن را در آنجا دریافت کنید.

Okay, awesome thank you. Thanks so much. 

باشه عالیه ممنون خیلی ممنون.

Since this conference, I've met with her online,  she has an awesome online community and I really  

از زمان این کنفرانس، من با او به صورت آنلاین ملاقات کردم، او یک جامعه آنلاین عالی دارد و من واقعاً

encourage you to check out her work and her  book if you're interested in immigrating to  

شما را تشویق می‌کنم که اگر به مهاجرت به

the United States. The book again is Unshackled  and I'll link to it in the video description. 

ایالات متحده علاقه دارید، کار و کتاب او را بررسی کنید. کتاب دوباره Unshackled است و در توضیحات ویدیو به آن پیوند خواهم داد.

My session starts in 1 hour and 3 minutes.  I'm feeling a little nervous and I have to  

جلسه من 1 ساعت و 3 دقیقه دیگر شروع می شود. من کمی عصبی هستم و باید

resteam my pants because I've been sitting  in them all day and they got new wrinkles.  

شلوارم را دوباره بخار کنم زیرا تمام روز را در آن نشسته ام و چروک های جدیدی پیدا کرده اند.

I've never steamed something before but this  hotel doesn't have an iron, it has a steamer! 

من تا به حال چیزی بخار پز نکرده بودم، اما این هتل اتو ندارد، بخارپز دارد!

What do you do when you're nervous? I said  yesterday I was going to do some visualization  

وقتی عصبی هستید چه کار می کنید؟ من گفتم دیروز می‌خواهم تجسم‌سازی انجام دهم

and that's true and I've already done it,  the thing I need to remember is I want to  

و این درست است و قبلاً آن را انجام داده‌ام، چیزی که باید به خاطر بسپارم این است که می‌خواهم

visualize not just being on the stage and like  feeling relaxed, but I need to visualize like  

تجسم کنم نه فقط روی صحنه هستم و دوست دارم احساس آرامش کنم، بلکه باید تجسم کنم مانند

the 20 minutes before when I'm just sitting there  waiting to go on stage, that might be the worst. 

20 دقیقه قبل، زمانی که من فقط آنجا نشسته ام و منتظر رفتن روی صحنه هستم، ممکن است این بدترین اتفاق باشد.

So, I had never used a steamer before but I  actually really liked it, and I was going to  

بنابراین، من قبلاً از بخارپز استفاده نکرده بودم، اما واقعاً آن را دوست داشتم، و قرار بود

another conference the next week and guess what?  I bought one. I bought a steamer. And then I had  

هفته آینده   کنفرانس دیگری داشته باشم و حدس بزنید چه چیزی؟ من یکی خریدم من یک بخارشو خریدم. و سپس

a friend stay the next week and she asked if I had  one. So it ended up being a useful little gadget. 

هفته بعد دوستی داشتم که می‌ماند و او پرسید که آیا یکی از آنها را دارم. بنابراین در نهایت به یک ابزار کوچک مفید تبدیل شد.

Okay, done. Turned out pretty well but now I  can't sit down after I put them on until I'm done. 

باشه، انجام شد خیلی خوب بود اما حالا بعد از پوشیدن آنها نمی‌توانم بنشینم تا زمانی که کارم تمام شود.

Okay. It's time. It's time  to head down.

باشه. وقتشه. وقت آن است که به پایین بروید. برای

Wish me luck. 

من آرزوی موفقیت کن

I just got mic’d and they gave me my  clicker so it's very official now. Oh,  

من همین الان میکروفون گرفتم و کلیکر را به من دادند، بنابراین اکنون بسیار رسمی است. اوه،

and it's got a laser pointer. Oh yeah,  that's totally messing with my camera. 

و نشانگر لیزری دارد. اوه، بله، این کاملاً با دوربین من مشکل دارد.

This was my first time ever talking about my  business of teaching English online and it was  

این اولین باری بود که درباره کسب و کارم برای آموزش آنلاین انگلیسی صحبت می‌کردم و

really fun. More fun than I expected. I didn't  know how much I would like sharing about my own  

واقعاً سرگرم‌کننده بود. سرگرم کننده تر از آنچه انتظار داشتم. نمی دانستم چقدر دوست دارم در مورد تجربه خودم به اشتراک بگذارم

experience. The pressures of building a business  of hiring someone to work on your team with you. 

. فشارهای ایجاد یک کسب و کار، استخدام فردی برای کار در تیم شما با شما.

Or do I really want the pressure of taking care  of someone else's family like it's pretty full  

یا واقعاً می‌خواهم تحت فشار مراقبت از خانواده شخص دیگری باشم، مثل اینکه این فشار بسیار پر

of pressure taking care of my own family. I  totally hear that, and I I do think that is  

از فشار مراقبت از خانواده خودم است. من کاملاً این را می‌شنوم، و فکر می‌کنم به همین دلیل است که

why the first hire is your hardest and I'm going  to address that in this talk but if you can just  

اولین استخدام سخت‌ترین است و در این سخنرانی به آن می‌پردازم، اما اگر می‌توانید فقط از

get over that hump and try it. It actually really  is magical because now, you're able to take some  

آن غلبه کنید و آن را امتحان کنید. در واقع واقعاً جادویی است زیرا اکنون، شما می‌توانید برخی

of the tasks that, let's face say you're kind of  bored doing now anyway. You give it to the other  

از کارهایی را انجام دهید که، فرض کنید به‌هرحال از انجام دادن آن‌ها خسته شده‌اید. شما آن را به طرف مقابل می دهید

person. And then you're over here while that work  is happening and you can either not work or you  

. و سپس شما اینجا هستید، در حالی که آن کار  در حال انجام است و می‌توانید کار نکنید یا   می‌توانید

can be thinking about the next big project,  getting your next lead, that kind of thing. 

به پروژه بزرگ بعدی فکر کنید، به رهبری بعدی خود، این نوع چیزها.  من

I hear that. This phrase is used to mean I  understand and I agree with you. Someone had  

آن را می شنوم. این عبارت به این معنی است که می‌فهمم و با شما موافقم. شخصی

talked earlier about being worried about  hiring someone and how that would make  

قبلاً درباره اینکه نگران استخدام کسی است صحبت کرده بود و این که چگونه این کار را

it more stressful because he would need  to generate enough money to pay for that  

استرس‌زاتر می‌کند، زیرا او باید پول کافی برای پرداخت

person's salary too. I felt the same way when  I made my first hire so I said ‘I hear that.’ 

حقوق آن فرد نیز تولید کند. وقتی اولین استخدامم را انجام دادم همین احساس را داشتم، بنابراین گفتم «می‌شنوم».

Get over the hump. This means to get past the  hard part. It implies that after the hard part,  

این به معنای عبور از بخش سخت است. به این معنی است که بعد از بخش سخت،

things will be easier. So I'm telling people  if they can get over the hump, the hard part  

همه چیز آسان تر خواهد بود. بنابراین، به مردم می‌گویم اگر بتوانند از قوز، قسمت سخت

of making their first hire, they'll likely  see that it was positive for their business. 

اولین استخدام‌شان عبور کنند، احتمالاً خواهند دید که این کار برای کسب‌وکارشان مثبت بوده است.

I finished up my talk, answered some questions and  my time at the conference was coming to a close.  

صحبتم را تمام کردم، به چند سوال پاسخ دادم و وقتم در کنفرانس رو به پایان بود.

It was time to discuss getting to the airport. So 5:22 minus 90 minutes is like let's say 3:50. 

زمان بحث در مورد رسیدن به فرودگاه بود. بنابراین 5:22 منهای 90 دقیقه مانند فرض کنید 3:50 است.

Hmmhm. So let's say we leave here around 3:30,  

هوم بنابراین فرض کنید حدود ساعت 3:30 اینجا را ترک کرده‌ایم،

so we call a cab around 3:15. Okay. 

بنابراین حدود ساعت 3:15 با تاکسی تماس می‌گیریم. باشه.

What, what's that? How's that  line up with the schedules? 

چیه، اون چیه؟ چگونه با برنامه‌ها مطابقت دارد؟

We could listen to this session, Okay. 

ما می توانیم به این جلسه گوش دهیم، بسیار خوب.

And part of the next. Okay. 

و بخشی از بعدی. باشه.

Alright. I mean, might as well, right? Yeah. 

بسيار خوب. منظورم این است که ممکن است، درست است؟ آره

Let's go do it. We're here. 

بریم انجامش بدیم ما اینجا هستیم

Oh, gosh I, Oh, were you there? 

اوه، اوه، اوه، شما آنجا بودید؟

I was there but you're, you were only half there. That's all you need to see of me. 

من آنجا بودم اما تو هستی، تو فقط نیمی از آنجا بودی. این تمام چیزی است که شما باید از من ببینید.

No, I need more. After catching one last session it was time to get  

نه، من نیاز بیشتری دارم. پس از گرفتن آخرین جلسه، وقت آن بود که

our luggage which we' stored at the front desk. Hello, front desk. 

چمدان خود را که در میز پذیرش ذخیره کرده بودیم، تحویل بگیریم. سلام میز جلو

You know what, don't worry about it, let me let me  help you. It's totally fine. It's not very steady.  

میدونی چیه، نگران نباش، اجازه بده کمکت کنم. کاملاً خوب است. خیلی ثابت نیست

There we go, double whammy. No, that was my fault.  Thank you, appreciate it.

ما می رویم، دو برابر. نه تقصیر من بود ممنون، قدرش را بدان

Double whammy. This means a second blow or a second setback.

مضاعف. این به معنای ضربه دوم یا شکست دوم است.

When two bad things happen. So first, the bag fell over for  

وقتی دو اتفاق بد می افتد. بنابراین ابتدا کیف برای

her and then it fell over for me. Double whammy.

او و سپس برای من افتاد. مضاعف.

Laura, what did you think of the conference? 

لورا، نظر شما در مورد کنفرانس چیست؟

It was great. I had fun with you. 

عالی بود. با تو خوش گذشت

I had fun with you too. Let's do it again. Let’s next year. 

من هم با شما خوش گذشت بیایید دوباره آن را انجام دهیم. بیایید سال آینده  با

Huge thanks to my friend Laura for  coming with me to this conference,  

تشکر فراوان از دوستم لورا که با من به این کنفرانس آمد،

it made it so much more fun, and thank you for  watching. Keep your learning going now with  

آن را بسیار سرگرم‌کننده‌تر کرد و از تماشای شما متشکرم . اکنون با   این ویدیو به یادگیری خود ادامه دهید

this video and don't forget to subscribe  with notifications on, I absolutely love  

و فراموش نکنید که با اعلان‌ها مشترک شوید، من کاملاً دوست دارم

being your English teacher. That's it and  thanks so much for using Rachel's English.

معلم انگلیسی شما باشم. تمام است و بسیار سپاسگزارم که از انگلیسی راشل استفاده کردید.