How to THINK IN ENGLISH and STOP TRANSLATING IN YOUR HEAD

Today, we’re taking more scenes  from TV and we’re using them to  

امروز، صحنه‌های بیشتری از تلویزیون می‌گیریم و از آنها برای

practice our English. You can train  your mind to think in English so  

تمرین انگلیسی خود استفاده می‌کنیم. می‌توانید ذهن خود را طوری آموزش دهید که به زبان انگلیسی فکر کند تا

you can recall the words faster and stop  translating in your head in conversation.

بتوانید کلمات را سریع‌تر به خاطر بیاورید و در مکالمه از ترجمه در ذهن خود دست بکشید.

First, we’ll take a scene from a show ‘The Black  Lady Sketch Show’. The scene is on mute because  

ابتدا صحنه‌ای از نمایش « نمایش طرح بانوی سیاه» می‌گیریم. صحنه خاموش است زیرا

it’s not about watching the clip for fun and  the audio can distract us from thinking. It’s  

برای سرگرمی تماشای کلیپ نیست و صدا می‌تواند ما را از فکر منحرف کند. این

about describing the clip in English. So as you  watch it, you’ll be thinking in English. First,  

درباره توصیف کلیپ به زبان انگلیسی است. بنابراین وقتی آن را تماشا می‌کنید، به انگلیسی فکر می‌کنید. ابتدا،

you’re going to see about 10 seconds of  a clip. Think all the nouns that you’ll  

حدود 10 ثانیه از یک کلیپ را خواهید دید. همه اسم هایی را که خواهید دید فکر کنید

see. If you see a banana, think banana.  You’re just naming objects. We’re going  

. اگر موز دیدید، به موز فکر کنید. شما فقط اشیاء را نامگذاری می کنید.

to watch this scene later with a different  focus. But this is just objects. Here we go.

بعداً می‌خواهیم این صحنه را با تمرکزی متفاوت تماشا کنیم . اما این فقط اشیاء است. در اینجا ما می رویم. به

I thought lots things.

چیزهای زیادی فکر کردم

refrigerator

یخچال و فریزر

Cabinets

کابینت کمربند گردنبند دکمه پیشخوان لیوان

Belt

Necklace

Buttons

Mug

Counter

Or maybe you though island or kitchen island

یا شاید جزیره یا جزیره آشپزخانه

Computer or tablet

کامپیوتر یا تبلت

Keyboard

صفحه کلید

Again, lots of objects in this shot.

باز هم اشیاء زیادی در این عکس وجود دارد.

Stool or chair

مدفوع یا صندلی تصویر چراغ

Table

رومیزی

Lamp

Picture

This piece of furniture can  be called lots of things

این تکه مبلمان را می‌توان خیلی چیزها نامید. تخته

Buffet

Side board

کناری بوفه کنسول سبد

Console

Laundry basket

لباس‌شویی

Drawers

کشوها

In this wider, we see a fruit  bowl with apples and bananas,

در این قسمت وسیع‌تر، یک کاسه میوه با سیب و موز،

a picture on the wall

تصویری روی دیوار می‌بینیم.

The back door

This short little drapery at the top  of the window is called a valence

در پشتی این پارچه‌پرده کوچک کوتاه بالای پنجره یک پیراهن جین والنسی نامیده می‌شود.

Shirt

Jeans

Now, let’s look for adjectives. What words can  you think of to describe this scene? It’s okay  

حالا بیایید به دنبال صفت بگردیم. چه کلماتی برای توصیف این صحنه می‌توانید به ذهنتان برسد؟ اشکالی ندارد

if you only come up with one or two. The more  you do this, the quicker your brain will be  

اگر فقط یک یا دو مورد بیاورید. هرچه بیشتر این کار را انجام دهید، مغزتان سریع‌تر می‌تواند

able to recall words in English. If a word  comes to mind that you don’t know in English  

کلمات انگلیسی را به خاطر بیاورد. اگر در حین انجام این نوع تمرین‌ها کلمه‌ای به ذهنتان خطور کرد که در انگلیسی آن را نمی‌دانید،

as you’re doing these sorts of exercises, take  the time to stop and look those words up. It’s  

وقت بگذارید و آن کلمات را جستجو کنید. این

a great way to learn new words because you’ll  have a visual to go with it which will help  

یک راه عالی برای یادگیری کلمات جدید است زیرا شما یک تصویر بصری برای استفاده از آن خواهید داشت که به

you remember the words. Okay, ready? The  same clip. Think of a couple adjectives.

شما کمک می کند کلمات را به خاطر بسپارید. باشه، آماده؟ همان کلیپ. به چند صفت فکر کنید.

Silver, the color of the refrigerator

نقره‌ای، رنگ یخچال

Green, the dress

سبز، لباس

Gold, the jewelry

طلایی، جواهرات

To me, the scene seems kind of  dark like it’s in the evening.

برای من، صحنه تاریکی به نظر می‌رسد که در شب است.

Purple for the shirt

بنفش برای پیراهن

Yellow for the chair

زرد برای صندلی

Red for her hair or curly

قرمز برای موهایش یا فرفری

Here, the mom looks excited to me.

اینجا، مادر به نظر من هیجان زده است.

Now, let’s see if we can come up  with a few verbs to describe what  

حال، بیایید ببینیم آیا می‌توانیم چند فعل برای توصیف آنچه می‌بینیم بیاوریم یا خیر

we see. Watch one more time and let  your mind think of a verb or two.

. یک بار دیگر تماشا کنید و اجازه دهید ذهنتان به یک یا دو فعل فکر کند.

Talking

صحبت کردن با

Pointing

اشاره

She’s leaning on the island. It also  likes she’s mousing on the trackpad.

او به جزیره تکیه داده است. همچنین دوست دارد که روی پد لمسی موس حرکت کند.

We’re any of these words new?

ما هیچ کدام از این کلمات جدید هستیم؟

Let’s take a look at another scene.  This is from the show ‘Platonic’.

بیایید به صحنه دیگری نگاه کنیم. این از نمایش "افلاطونی" است.

To start, think of the word for any of  the objects that you see in English.

برای شروع، به کلمه هر یک از اشیایی که در انگلیسی می بینید فکر کنید.

Safes

Dog, of course.

البته سگ امن

Doberman, that’s kind of dog.

دوبرمن، این یک نوع سگ است.

Collar

Tag or charm

یقه برچسب یا طلسم

W

W

Spikes

خوشه

Behind him, tiles

پشت سر، کاشی

Ears

گوش

Eyes

چشم

Nose. Or for a dog you can say snout to describe  

بینی. یا برای سگ می توانید بگویید پوزه برای توصیف

the part of the face that juts  out with the nose on the end.

بخشی از صورت که با بینی در انتها بیرون زده است.

A lot to look at in the second scene.

در صحنه دوم چیزهای زیادی باید دید. عینک

Hat

Glasses

کلاهی گردنبند

Necklace

Man

مردانه کت

Woman

زنانه

Jacket

Windows

پنجره

Again, hat

باز هم عینک

Glasses, it’s hard not to see that beard isn’t it?

کلاهی، ندیدن ریش سخت است، نه؟

Guitars

Rings

Display case

صفحه نمایش حلقه‌های گیتار

This is a pawnshop

این یک گروفروشی است

Now, see if you can come up  with some adjectives as you  

حالا، ببینید آیا می‌توانید هنگام

watch the scene again. Think the words in English.

تماشای مجدد صحنه، چند صفت پیدا کنید. به کلمات انگلیسی فکر کنید.

This dog is serious. Unmoving

این سگ جدی است. رواقی بی‌تحرک

Stoic

His ears are pointy

گوش‌هایش نوک تیز هستند. در

Clipped

Here, you could have thought of colors.

اینجا، می‌توانستید به رنگ‌ها فکر کنید.

Green

سبز

Black and yellow for the hat

مشکی و زرد برای کلاه

Brown for the color of her hair

قهوه‌ای برای رنگ موهایش

Maybe you thought pretty

شاید فکر می‌کردید زیبا

Attractive

جذاب است

This man is older

The glasses reflective

The guitars are kind of shiny

His beard is long

Now, some verbs. What action can you describe?

. چه عملی را می توانید توصیف کنید؟

He dog isn’t moving much is he?

سگش زیاد حرکت نمیکنه؟

Sitting

نشسته

Staring

خیره

Pointing

اشاره می کند

Standing

ایستاده

Talking

حرف می زند

She’s gaping. That means  to stare at something with  

She’s gaping. این بدان معناست که با

your mouth open in surprise or interest. Gaping.

دهان باز از تعجب یا علاقه به چیزی خیره شوید. گپ زدن.

This man is also pointing, talking  and nodding his head a little bit.

این مرد همچنین با اشاره، صحبت می کند و سرش را کمی تکان می دهد.

Let’s do one more scene. This one  is from the show Acapulco. First,  

بیایید یک صحنه دیگر بسازیم. این یکی از نمایش آکاپولکو است. ابتدا،

just think of the objects you see.

فقط به اشیایی که می بینید فکر کنید.

Two men

دو مرد

Sunglasses

عینک آفتابی کمربند

Belt

Chairs

صندلی بالش کاکتوس

Pillow

Cactus

Ocean or Sea

صخره های اقیانوسی یا دریایی

Rocks

Patio

Tables

میزهای پاسیو

More men

بیشتر مردانه

Beers

آبجو

Sunglasses

عینک آفتابی پیراهن

Shirts with collars

با

Pants

Shorts

یقه شلوار شورت کاسه

Bowls

Trees

درختان

Now there’s a lot of bright color in this scene.  

اکنون رنگ های روشن زیادی در این صحنه وجود دارد.

Let’s name some colors and other  adjectives that come to mind.

بیایید برخی از رنگ‌ها و سایر صفت‌هایی را که به ذهن می‌رسد نام ببریم.

Such vibrant colors. Yellow.

چنین رنگ های پر جنب و جوش. رنگ زرد.

This could be called pink magenta or maybe Fushia.

این را می توان سرخابی صورتی یا شاید فوشیا نامید.

White

سفید

Red

قرمز

Green

سبز

Blue

آبی

This man is thin.

این مرد لاغر است.

This man is bigger, you could  say medium build. I wouldn’t say  

این مرد بزرگ‌تر است، می‌توان گفت هیکل متوسط. نمی‌توانم بگویم

he’s overweight but maybe you  could say a little heavy set.

او اضافه وزن دارد، اما شاید بتوان گفت یک ست کمی سنگین.

Their outfits are matching.

لباس هاشون هماهنگه

Here, I see the plants blowing,  it makes me think windy.

در اینجا، من گیاهان را می بینم که در حال وزیدن هستند، این باعث می شود که به باد فکر کنم.

Sunny

آفتابی

The shore is rocky.

ساحل سنگی است.

Everyone is dressed in a way that’s very preppy.

همه طوری لباس می پوشند که بسیار آماده است.

The overall style of this  location is mid-century modern.

سبک کلی این مکان مدرن در اواسط قرن است.

The bottles are brown.

بطری ها قهوه ای هستند.

This bowl is teal.

این کاسه سبز است.

The tables are orange.

میزها نارنجی هستند.

These pillows are striped.

این بالش ها راه راه هستند.

His pants are pleated.

شلوارش چین دار است.

His collar is popped.

یقه اش پاره شده

Let’s look for some verbs to describe  what’s happening in the scene.

بیایید به دنبال چند افعال برای توصیف آنچه در صحنه اتفاق می افتد بگردیم.

He’s touching his shoulder.

شانه اش را لمس می کند.

He’s talking.

داره حرف میزنه

They’re standing.

ایستاده اند

In the background, someone is walking by.

در پس زمینه، شخصی در حال عبور است.

The breeze is blowing.

نسیم می وزد.

The men are sitting.

مردها نشسته اند.

He’s pointing.

او اشاره می کند.

They’re waving or gesturing.

آنها دست تکان می دهند یا اشاره می کنند.

They’ve just been introduced to this guy. So you  could say, ‘This guy in white was introducing.’

آنها به تازگی با این مرد آشنا شده اند. بنابراین می‌توانید بگویید: «این پسر سفیدپوش معرفی می‌کرد.»

I hope you had fun working on your English  skills with these scenes from TV, I know I  

امیدوارم از کار کردن بر روی مهارت‌های انگلیسی‌تان با این صحنه‌های تلویزیون لذت ببرید، می‌دانم که انجام دادم

did. Check out all my videos designed to help  you think in English. They give you the tools  

. همه ویدیوهای من را که برای کمک به شما در تفکر انگلیسی طراحی شده اند، بررسی کنید. آنها به شما ابزار

and the training to increase your vocabulary and  to start thinking more in English. And please,  

و آموزش می دهند تا دایره لغات خود را افزایش دهید و به زبان انگلیسی بیشتر فکر کنید. و لطفاً،

do subscribe with notifications on,  I absolutely love being your English  

با اعلان‌ها مشترک شوید، من کاملاً دوست دارم معلم انگلیسی شما باشم

teacher. That’s it and thanks so  much for using Rachel’s English.

. همین است و بسیار سپاسگزارم برای استفاده از انگلیسی Rachel.