LEARN 105 ENGLISH VOCABULARY WORDS | DAY 25

It's day 25. How exciting! This is your 30 Day  English Vocabulary Challenge. This month, we're  

این روز 25 است. چقدر هیجان انگیز است! این چالش 30 روزه واژگان انگلیسی شماست. این ماه،

learning 105 words from the academic word list.  Words that help you have sophisticated English  

105 کلمه را از فهرست کلمات دانشگاهی یاد می‌گیریم. کلماتی که به شما کمک می‌کنند مکالمات انگلیسی پیچیده‌ای داشته باشید

conversations, and words that you need to know if  you're preparing for an exam like IELTS or TOEFL.  

، و کلماتی که اگر برای امتحانی مانند آیلتس یا تافل آماده می‌شوید، باید بدانید.

I've been watching the posts you've been making  about this challenge, it's incredible, inspiring.  

من پست‌هایی را که درباره این چالش ایجاد می‌کردید تماشا می‌کردم ، این فوق‌العاده و الهام‌بخش است.

Make up a sentence to word you learn, and post  it on social. Don't forget to like and subscribe,  

برای کلمه ای که یاد می گیرید یک جمله بسازید و آن را در شبکه اجتماعی پست کنید. فراموش نکنید که لایک کنید و مشترک شوید،

and don't forget to download the study  guide that goes with this 30 day challenge.  

و فراموش نکنید که راهنمای مطالعه  که با این چالش 30 روزه همراه است را دانلود کنید.

You can do that by clicking here or the link  in the video description. Learn the words,  

می‌توانید این کار را با کلیک کردن روی اینجا یا پیوند در توضیحات ویدیو انجام دهید. کلمات را یاد بگیرید،

ace the quizzes, you've got this. Let's start with DISTINCTION.

ace the quizs، شما این را دارید. بیایید با DISTINCTION شروع کنیم.

It's a noun, a difference that  you can see, hear, smell, feel. 

این یک اسم است، تفاوتی که می توانید آن را ببینید، بشنوید، بو کنید، حس کنید.

The separation of people or things into different  groups. These dogs are different breeds.  

جداسازی افراد یا چیزها به گروه‌های مختلف. این سگ ها از نژادهای مختلف هستند.

But this distinction, the difference, is hard  to see. Let's look up close and in slow motion. 

اما این تمایز، تفاوت، به سختی قابل مشاهده است. بیایید از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now, we'll go to Youglish for five examples. As a practical matter, people don't make  

و اکنون برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم. به عنوان یک موضوع عملی، مردم

the distinction between the two. Don't make the distinction. Don't  

بین این دو تمایز قائل نمی شوند. تمایز قائل نشوید جدا نشو

separate. He's talking about constitutional  law and an individual's rights. He says people  

. او درباره قانون اساسی و حقوق یک فرد صحبت می کند. او می‌گوید مردم

don't separate that out. These are my rights  under state law and these are my rights under  

این را از هم جدا نمی‌کنند. اینها حقوق من طبق قانون ایالتی و اینها حقوق من بر اساس

federal law. He's saying they just group  them together. These are my rights. 

قانون فدرال است. او می‌گوید آنها فقط آنها را با هم گروه‌بندی می‌کنند. اینها حقوق من است.

As a practical matter, people don't  make the distinction between the two. 

به عنوان یک موضوع عملی، مردم بین این دو تمایز قائل نمی شوند.

Here's another example. I think that that's such an important distinction. 

در اینجا یک مثال دیگر است. من فکر می کنم که این یک تمایز مهم است.

An important distinction. An important thing that  makes two things different. At thanksgiving, for  

یک تمایز مهم یک چیز مهم که دو چیز را متفاوت می کند. برای مثال، در هنگام شکرگزاری،

example, an important distinction between me and  my sister is that I cannot cook to save my life,  

یک تمایز مهم بین من و خواهرم این است که من نمی‌توانم برای نجات جانم آشپزی کنم،

and my sister can prepare a beautiful turkey. I think that that's such an important distinction. 

و خواهرم می‌تواند یک بوقلمون زیبا تهیه کند. من فکر می کنم که این یک تمایز مهم است.

Here's another example. It's, it's kind of like the  

در اینجا یک مثال دیگر است. این به نوعی مانند

distinction in microeconomics and macroeconomics. The distinction between, the difference between. 

تمایز در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان است. تمایز بین، تفاوت بین.

It's, it's kind of like the distinction  in microeconomics and macroeconomics. 

این به نوعی مانند تمایز در اقتصاد خرد و اقتصاد کلان است.

Another example. A channel, yes, that's right.  

مثالی دیگر. یک کانال، بله، درست است.

I think that's a really big distinction. A really big distinction. A really big  

من فکر می کنم این یک تمایز واقعا بزرگ است. یک تمایز واقعا بزرگ یک عامل واقعاً بزرگ

factor that makes two things different. A channel, yes, that's right. I think that's  

که دو چیز را متفاوت می کند. یک کانال، بله، درست است. من فکر می کنم این

a really big distinction. Our last example. 

یک تمایز واقعاً بزرگ است. آخرین نمونه ما

They may recognize more the distinction between a  candidate's public life and their personal life. 

آنها ممکن است تمایز بین زندگی عمومی یک نامزد و زندگی شخصی آنها را بیشتر تشخیص دهند.

A candidate who's running for office has their  public life, the one that gets captured by cameras  

نامزدی که نامزد انتخابات می‌شود ، زندگی عمومی خود را دارد، زندگی‌ای که توسط دوربین‌ها

relating to the work they do, but also a personal  life, separate, that relates to things like  

مربوط به کاری که انجام می‌دهد، اما همچنین زندگی شخصی جداگانه‌ای دارد که به چیزهایی

being a father or mother, that kind of  thing. Two different aspects of life. 

مانند پدر یا مادر بودن، این نوع چیزها مربوط می‌شود. دو جنبه متفاوت از زندگی

They may recognize more the distinction between a  candidate's public life and their personal life. 

آنها ممکن است تمایز بین زندگی عمومی یک نامزد و زندگی شخصی آنها را بیشتر تشخیص دهند.

Our next word is ITEMS with a flap T. Items. It's  a plural noun, objects, things, individual ideas.  

کلمه بعدی ما ITEMS با فلپ T است. این یک اسم جمع، اشیا، چیزها، ایده‌های فردی است.

Her paintings became valuable items. Let's  look again up close and in slow motion.  

نقاشی های او به آیتم های ارزشمند تبدیل شد. بیایید دوباره از نزدیک و با حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now we'll go to Youglish for five examples. 

و حالا برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم.

I gotta have some action items. Action items. Things to do.  

من باید چند آیتم اکشن داشته باشم. آیتم های اقدام کارهایی که باید انجام داد.

A specific task to be done. John, I've given you  three action items for the Facebook project and I  

یک کار مشخص که باید انجام شود. جان، من به شما سه مورد برای پروژه فیس بوک داده ام و

need them to be done by Friday. I gotta have some action items. 

باید آنها را تا جمعه انجام دهید. من باید چند آیتم اکشن داشته باشم.

Here's another example. Why don't you sit down with  

در اینجا یک مثال دیگر است. چرا با

kids and give them four items, a red shirt, a blue  tie, a kangaroo, and a laptop, and have them tell  

بچه‌ها نمی‌نشینید و چهار مورد، یک پیراهن قرمز، یک کراوات آبی، یک کانگورو و یک لپ‌تاپ به آنها بدهید و از آنها بخواهید

a story about those four things. Four items. Four things. 

درباره آن چهار چیز داستانی بگویند. چهار مورد. چهار چیز

Why don't you sit down with  kids and give them four items,  

چرا با بچه‌ها نمی‌نشینید و چهار مورد،

a red shirt, a blue tie, a kangaroo, and a laptop,  and have them tell a story about those four things .

یک پیراهن قرمز، یک کراوات آبی، یک کانگورو و یک لپ‌تاپ به آنها نمی‌دهید و از آنها نمی‌خواهید درباره آن چهار چیز داستان بگویند.

Here's another example. We have more than 50,000 items in collections. 

در اینجا یک مثال دیگر است. ما بیش از 50000 مورد در مجموعه داریم.

Items in collections. She's talking about  a museum, a collection or a group of things  

موارد موجود در مجموعه ها او درباره یک موزه، مجموعه یا گروهی از چیزها صحبت می‌کند که

can have any number of items. For example,  this is a collection of all the letters  

می‌توانند هر تعداد مورد داشته باشند. به عنوان مثال، این مجموعه ای از تمام نامه هایی است که

Nixon wrote when he was president. Each  letter in that collection is a single item. 

نیکسون در زمان ریاست جمهوری خود نوشته است. هر حرف در آن مجموعه یک مورد واحد است.

We have more than 50,000 items in collections. Another example. 

ما بیش از 50000 مورد در مجموعه داریم. مثالی دیگر.

I looked at all of the largest budget items  and tried to figure out where they were going. 

من به همه بزرگترین اقلام بودجه نگاه کردم و سعی کردم بفهمم آنها به کجا می روند.

The largest budget items. The things that cost the  most. Payroll, health care, and so on. These are  

بزرگترین اقلام بودجه چیزهایی که بیشترین هزینه را دارند . حقوق و دستمزد، مراقبت های بهداشتی و غیره. اینها

different items, different things in the budget. I looked at all of the largest budget items  

موارد مختلف هستند، چیزهای متفاوتی در بودجه هستند. من به همه بزرگترین اقلام بودجه نگاه

and tried to figure out where they were going. Our last example. 

کردم و سعی کردم بفهمم آنها به کجا می روند. آخرین نمونه ما

NASA allows crew members to carry a limited  number of personal items during the flight. 

ناسا به خدمه اجازه می دهد تا تعداد محدودی از وسایل شخصی را در طول پرواز حمل کنند.

Personal items. Things that aren't related to the  NASA mission, like a photograph of a loved one. 

وسایل شخصی چیزهایی که به مأموریت ناسا مرتبط نیستند ، مانند عکس یک عزیز.

NASA allows crew members to carry a limited  number of personal items during the flight. 

ناسا به خدمه اجازه می دهد تا تعداد محدودی از وسایل شخصی را در طول پرواز حمل کنند.

Our last word today is ASSISTANCE.

آخرین حرف امروز ما ASSISTANCE است.

Remember, with an NS cluster, in American English,  

به یاد داشته باشید، با یک خوشه NS، به انگلیسی آمریکایی،

that sounds like NTS. Assistance. As a noun, it  means the act of helping or supporting someone.  

که شبیه NTS است. معاونت. به عنوان یک اسم، به معنای عمل کمک کردن یا حمایت از کسی است.

Any assistance you can give me  would be greatly appreciated.  

هر کمکی که بتوانید به من بدهید بسیار قدردانی خواهد شد.

Let's look again up close and in slow motion.

بیایید دوباره از نزدیک و در حرکت آهسته نگاه کنیم.

And now, we'll go to Youglish for five examples. 

و اکنون برای پنج مثال به سراغ یوگلیش می رویم.

They were in need of our assistance. They were in need of our assistance.  

آنها به کمک ما نیاز داشتند. آنها به کمک ما نیاز داشتند.

They needed our help. They were in need of our assistance. 

آنها به کمک ما نیاز داشتند. آنها به کمک ما نیاز داشتند.

Here's another example. A network, whose support and assistance  

در اینجا یک مثال دیگر است. شبکه‌ای که حمایت و کمک

is absolutely essential to our great work. Assistance, the help and support  

آن برای کار بزرگ ما کاملاً ضروری است. کمک، کمک و حمایت

they give in different ways. A network, whose support and assistance is  

که آنها به روش‌های مختلف ارائه می‌کنند. شبکه ای که حمایت و کمک آن

absolutely essential to our great work. Here's another example. 

برای کار بزرگ ما کاملاً ضروری است. در اینجا یک مثال دیگر است.

This is how you apply for food  assistance in the State Of California. 

این نحوه درخواست کمک غذایی در ایالت کالیفرنیا است.

Food assistance. When you can't afford to buy food  for your family, you can apply for assistance from  

کمک های غذایی وقتی نمی‌توانید برای خانواده‌تان غذا بخرید ، می‌توانید

the government to get help covering your  grocery bill to keep food on the table. 

از دولت درخواست کمک کنید تا برای پوشش قبض خواربارفروشی‌تان برای نگه داشتن غذا روی میز کمک بگیرید.

This is how you apply for food  assistance in the State Of California. 

این نحوه درخواست کمک غذایی در ایالت کالیفرنیا است.

Another example. Because a lot of these organizations not only  

مثالی دیگر. زیرا بسیاری از این سازمان‌ها نه تنها

need money, but they need technical assistance. Technical assistance. Help with the technical  

به پول نیاز دارند، بلکه به کمک فنی نیز نیاز دارند. کمک فنی. در مورد

side of things. Computers, software, handling,  computer training, that kind of thing. 

جنبه فنی کارها کمک کنید. رایانه، نرم‌افزار، هندلینگ، آموزش رایانه، از این دست چیزها.

Because a lot of these organizations not only  need money, but they need technical assistance. 

زیرا بسیاری از این سازمان‌ها نه تنها به پول نیاز دارند، بلکه به کمک فنی نیز نیاز دارند.

Our last example. But one thing I have always  

آخرین نمونه ما اما یک چیزی که همیشه

remembered is the extraordinary assistance given  to me by the outstanding staff of the library. 

به یاد دارم کمک فوق العاده ای است که کارکنان برجسته کتابخانه به من داده اند.

Assistance given to me by the staff of the  library. What kind of help can library staff  

کمکی که کارکنان کتابخانه به من داده اند . کارکنان کتابخانه چه نوع کمکی می توانند انجام

give? Help on understanding how to look things  up with their system, getting people access  

دهند؟ کمک به درک نحوه جستجوی چیزها با سیستم آنها، دسترسی افراد

to rare books and collections, and so on. But one thing I have always remembered is  

به کتاب‌ها و مجموعه‌های کمیاب و غیره. اما یک چیزی که همیشه به یاد داشته ام،

the extraordinary assistance given to me  by the outstanding staff of the library. 

کمک های فوق العاده ای است که کارکنان برجسته کتابخانه به من داده اند.

Seeing all the real-life examples can really help  you understand how to use these words, can't it?  

دیدن همه مثال‌های واقعی واقعاً می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید چگونه از این کلمات استفاده کنید، اینطور نیست؟

I have a challenge for you now. Make  up a sentence with one of these words.  

الان یه چالش برات دارم با یکی از این کلمات جمله بسازید.

Make a short video of your sentence, and  post it to social media. Tag me and use  

یک ویدیوی کوتاه از جمله خود تهیه کنید و آن را در رسانه های اجتماعی پست کنید. من را تگ کنید و

the hashtag #rachelsenglish30daychallenge Don't be shy. You can do this. I love seeing  

از هشتگ #rachelsenglish30daychallenge خجالتی نباشید استفاده کنید. شما می توانید این کار را انجام دهید. من دوست دارم

what you've posted so far. Our next  video comes out tomorrow, at 10 AM  

آنچه را که تاکنون پست کرده‌اید ببینم. ویدیوی بعدی ما فردا، ساعت 10 صبح به

Philadelphia time. Come on back to learn  three more vocabulary words. In the meantime,  

وقت فیلادلفیا منتشر می‌شود. برای یادگیری سه کلمه واژگان دیگر بازگردید. در ضمن،

keep your studies going with this video, and check  out my online courses at Rachel's English Academy.  

با این ویدیو به مطالعات خود ادامه دهید و دوره‌های آنلاین من در آکادمی انگلیسی راشل را بررسی کنید.

You'll become a more confident English  speaker. And please do remember to subscribe.  

شما به انگلیسی سخنگو با اعتماد به نفس بیشتری تبدیل خواهید شد . و لطفا به یاد داشته باشید که مشترک شوید.

I love being your English teacher. That's it  and thanks so much for using Rachel's English.

من دوست دارم معلم زبان انگلیسی شما باشم. همین و از اینکه از انگلیسی راشل استفاده کردید بسیار سپاسگزاریم.