“How Language Changes: 5 English Words with Different Meanings in the Past”

Hello students. Today I have what I hope will be  a fun and interesting English vocabulary lesson.  

سلام دانش آموزان. امروز چیزی دارم که امیدوارم یک درس واژگان انگلیسی سرگرم کننده و جالب باشد.

Today I am going to teach  you some vocabulary words  

امروز قصد دارم چند کلمه واژگانی را به شما یاد بدهم

that used to have different meanings. That means  the meaning of these words has changed over time. 

که قبلاً معانی مختلفی داشتند. یعنی معنای این کلمات در طول زمان تغییر کرده است.

The first English vocabulary word that  has changed its meaning is awful. Awful  

اولین کلمه واژگان انگلیسی که معنی آن تغییر کرده است افتضاح است.

used to mean worthy of awe. Awe  means a felling of great respect  

Awful   به معنای شایسته هیبت بود. هیبت به معنای احترام زیاد

for something or someone. A very positive word.  Awful, and awesome used to mean the same thing.  

برای چیزی یا کسی است. یک کلمه بسیار مثبت افتضاح و عالی قبلاً به همین معنی بود.

For some reason, over time, awful became a  word that meant something, or someone is bad.  

بنا به دلایلی، با گذشت زمان، افتضاح به کلمه‌ای تبدیل شد که به معنای چیزی است یا کسی بد است.

Like the word horrible. An awful person,  an awful thing. Today awful is bad and  

مثل کلمه وحشتناک. یک آدم افتضاح، یک چیز افتضاح. امروز افتضاح بد است و

awesome means something is very good. Here’s an example: 

عالی یعنی چیزی خیلی خوب است. این یک مثال است

The past… A: How was your meal? 

:  گذشته… A: غذای شما چطور بود؟

B: It was the best meal I have ever had. Like it  was delivered from heaven. It was truly awful. 

ب: این بهترین غذایی بود که تا به حال خوردم. مثل اینکه از بهشت ​​نجات یافته است. واقعا افتضاح بود

Now… A: How was your meal? 

حالا… A: غذای شما چطور بود؟

B: It was the worst meal I have  ever had. It was truly awful. 

ب: این بدترین غذایی بود که تا به حال خورده ام. واقعا افتضاح بود

The next vocabulary word that has changed  meaning over time is bully. You don’t want  

کلمه لغت بعدی که در طول زمان تغییر کرده است، قلدر است. شما نمی‌خواهید

to be called a bully nowadays but maybe  you wouldn’t have minded it in the past.  

این روزها به شما قلدر خطاب شود، اما شاید در گذشته به این موضوع اهمیت نمی‌دادید.

Now bully is used to describe a person who  wants to do harm to others either physically,  

اکنون از قلدری برای توصیف فردی استفاده می‌شود که می‌خواهد از نظر جسمی

mentally, or through words. The original meaning  of bully was used to describe someone who is sweet  

، ذهنی یا از طریق کلمات به دیگران آسیب برساند. معنای اصلی قلدر برای توصیف کسی که شیرین

and nice. The past… 

و خوب است استفاده می‌شود. گذشته…

A: Can I help you with that? B: Sure, thanks. You are such a bully. 

A: آیا می توانم در این مورد به شما کمک کنم؟ ب: حتما، ممنون. تو همچین قلدری

Now… A: Can  

اکنون… A: آیا

I help you with that? B: You are such a bully. 

می توانم در این مورد به شما کمک کنم؟ ب: تو خیلی قلدری.

The next word is nervous. We all  get nervous from time to time.  

کلمه بعدی عصبی است. همه ما هر از گاهی عصبی می شویم.

Nervous is when someone is very anxious or  agitated. Maybe you get nervous before a test  

عصبی زمانی است که شخصی بسیار مضطرب یا آشفته است. شاید قبل از امتحان

or an interview. In the past though, nervous  referred to someone who had great strength. 

یا مصاحبه عصبی شوید. با این حال، در گذشته، عصبی به فردی اشاره می‌کرد که قدرت بالایی داشت.

The past… A: How’s  

گذشته… A: چطور

it going? B: Pretty good! I’m getting  

پیش می‌رود؟ ب: خیلی خوب! من

ready for my interview as a dragon fighter. A: Wow! You must be nervous.

به عنوان یک جنگنده اژدها برای مصاحبه ام آماده می شوم. ج: عجب! باید عصبی باشی

Now… A: How’s it going? 

حالا… A: اوضاع چطوره؟

B: Not very well. I have a job interview tomorrow. A: Oh, you must be nervous. 

ب: خیلی خوب نیست. فردا مصاحبه کاری دارم پاسخ: اوه، شما باید عصبی باشید.

Next up is the vocabulary word sad. We all know  the meaning of sad and we all know the feeling  

بعدی واژگان غمگین است. همه ما معنی غم را می دانیم و احساس غم را همه می دانیم

of sad, but in the past this word meant that you  were satisfied. In the past sad often referred to  

، اما در گذشته این کلمه به این معنی بود که شما راضی بودید. در گذشته غمگینی اغلب به

feeling full from a meal. The past… 

احساس سیری از یک وعده غذایی اشاره می‌کرد. گذشته…

A: How are you feeling today? B: I am feeling sad. I just had a big meal. 

A: امروز چه احساسی دارید؟ ب: من احساس غم دارم. من فقط یک غذای بزرگ خوردم.

Now… A: How are you feeling today? 

حالا… A: امروز چه احساسی دارید؟

B: I’m a little sad because  I haven’t eaten anything yet.

ب: من کمی غمگین هستم زیرا  هنوز چیزی نخورده ام.

The last English vocabulary word that has changed  meaning is dapper. This word was originally used  

آخرین کلمه واژگان انگلیسی که معنی آن تغییر کرده است dapper است. این کلمه در ابتدا

to describe someone who was brave, bold, and  daring. Now it is used to describe a well-dressed  

برای توصیف فردی که شجاع، جسور و جسور بود استفاده می‌شد. اکنون برای توصیف یک مرد خوش لباس استفاده می شود

man. Someone who looks nice in a  suit can be described as dapper. 

. کسی که با کت و شلوار زیبا به نظر می‌رسد را می‌توان به‌عنوان لطیف توصیف کرد.

The past… A:  

گذشته… A:

How’s Danny these days? B: He’s great! He just got  

حال دنی این روزها چطور است؟ ب: او عالی است! او به تازگی

a new job as a dragon fighter. A: Wow! He’s so dapper. 

شغل جدیدی به عنوان جنگنده اژدها پیدا کرده است. ج: عجب! اون خیلی باحاله

Now… A: Hey, what do you think of my  

حالا… A: هی، نظرت در مورد

new suit? I got it for my job interview. B: Wow! You look dapper in that suit.  

کت و شلوار جدید من چیست؟ برای مصاحبه شغلی گرفتم. ب: عجب! تو با اون کت و شلوار شیک تر به نظر میرسی

You’re a real Dapper Danny. 

تو یک داپر دنی واقعی هستی.

Thanks for watching. I’ll  see you in the next video.

ممنون از ملاحظه تان. شما را در ویدیوی بعدی خواهم دید.