Learn English l American English Slang Words and Meanings - with Subtitles

To be down for. Do you want to talk about  what that means? To be down for. Are you  

پایین بودن برای. آیا می‌خواهید درباره معنای آن صحبت کنید؟ پایین بودن برای. آیا

down for talking about this phrase? I'm totally  down for it. Alright guys, it looks like we're  

از صحبت درباره این عبارت دلسرد هستید؟ من کاملاً دلخورم . بسیار خوب بچه ها، به نظر می رسد که ما

gonna transition into English slang part two.  So, I’m going to talk about three more phrases.  

به قسمت دوم انگلیسی زبان عامیانه تبدیل می شویم. بنابراین، من قصد دارم در مورد سه عبارت دیگر صحبت کنم.

And while I do so you guys, I’m so happy to again,  so glad to see so many people commenting. So,  

و در حالی که من این کار را انجام می‌دهم، باز هم خیلی خوشحالم، خیلی خوشحالم که می‌بینم این همه نظر نظر می‌دهند. بنابراین،

while I am talking if you have any questions  you want to ask me about the slang words or  

در حالی که من صحبت می کنم، اگر سؤالی دارید  می خواهید در مورد کلمات عامیانه از من بپرسید یا

just want to comment anything like that please go  ahead and do that. Alright let's talk about three  

فقط می خواهید چنین چیزی را نظر دهید، لطفاً ادامه دهید و این کار را انجام دهید. خوب، بیایید تا کنون در مورد سه

more slang words so far, we've talked about chill  legit and shady so let's talk about three more.  

کلمه عامیانه دیگر صحبت کنیم، ما در مورد سرد مشروع و سایه صحبت کرده ایم، پس بیایید در مورد سه کلمه دیگر صحبت کنیم.

Alright, so here we have “to be down for,” this  is a verb that means I am willing to do something,  

بسیار خوب، بنابراین در اینجا باید «برای پایین بودن»، این فعل است که به این معنی است که من حاضرم کاری انجام دهم،

or I want to do something. So, let's take a look  at a couple sentences that I will share with you.  

یا می‌خواهم کاری انجام دهم. بنابراین، بیایید به چند جمله نگاهی بیندازیم که با شما به اشتراک خواهم گذاشت.

So for example, let's say I’m hanging out with  my friend and we're both very hungry I might say:  

برای مثال، فرض کنید من با دوستم در حال معاشرت هستم و هر دوی ما بسیار گرسنه هستیم، ممکن است بگویم:   برای

what kind of food would you be down for? This is  the same as asking: what kind of food do you want  

چه نوع غذایی می خواهید بیایید؟ این همان چیزی است که بپرسید: چه نوع غذایی

to eat? What kind of food would you be down  for? Oh, I would be down for Indian food or  

می‌خواهید بخورید؟ برای چه نوع غذایی حاضر هستید؟ اوه، من برای غذای هندی حاضر می‌شوم یا

oh there's a really good Pakistani restaurant we  should go to. Oh yeah let's go there. I’m down for  

آه، یک رستوران پاکستانی واقعاً خوب است که باید به آن برویم. اوه آره بریم اونجا من برای آن دلسرد هستم

that. So, we can use it in a question: What are  you down for? Means: what would you like to do?  

. بنابراین، می‌توانیم از آن در یک سؤال استفاده کنیم: برای چه چیزی دلسرد شده‌اید؟ یعنی: دوست داری چکار کنی؟

So that's the first way we can use in a question.  I might also use it as an answer. So, if someone  

بنابراین این اولین راهی است که می توانیم در یک سوال استفاده کنیم. من هم ممکن است از آن به عنوان پاسخ استفاده کنم. بنابراین، اگر کسی

says: hey wanna go see a movie tonight? I might  just simply say: yeah, I’m down. I am down,  

بگوید: هی می‌خواهی امشب برویم فیلم ببینیم؟ ممکن است به سادگی بگویم: بله، حالم خراب است. من زمین خورده ام،

it doesn't mean I’m down. It means: yes,  I want to do that. So here to be down for  

به این معنی نیست که سرم پایین است. یعنی: بله، می‌خواهم این کار را انجام دهم. بنابراین در اینجا پایین بودن برای

means, willing to do something. Want to do  something and we can ask in a question like:  

به معنای تمایل به انجام کاری است. می‌خواهید کاری انجام دهید و می‌توانیم در یک سؤال از این قبیل بپرسیم:

Are you down for going out tonight? Or we could  use it in just a response: Yeah, I’m down.  

آیا برای بیرون رفتن امشب آماده‌اید؟ یا می‌توانیم آن را فقط در یک پاسخ استفاده کنیم: بله، من خراب هستم.

So there's another interesting thing about this:  to be down for is very similar to “to be up for.”  

بنابراین یک چیز جالب دیگر در مورد این وجود دارد: پایین بودن برای بسیار شبیه به "برای بودن برای" است.

So, it's this very similar but one different  word to be up for something is to have the  

بنابراین، این بسیار شبیه است، اما یک کلمه متفاوت برای چیزی، داشتن

energy to do something. So, it also means that  you are willing to do it and you want to do it,  

انرژی برای انجام کاری است. بنابراین، همچنین به این معنی است که شما مایل به انجام آن هستید و می‌خواهید آن را انجام دهید،

but usually we use this to mean: do you have  the energy to do something? Are you up for it?  

اما معمولاً از این به این معنی استفاده می‌کنیم: آیا انرژی انجام کاری را دارید؟ پایش هستی؟

Do you want to do it? Do you feel like you are in  the mood? You have the energy; you want to do it.  

آیا می خواهید آن را انجام دهید؟ آیا احساس می کنید در حال و هوا هستید؟ شما انرژی دارید؛ شما می خواهید آن را انجام دهید.

So, maybe I had a very long day at  work and my friend asks: oh, hey  

بنابراین، شاید من یک روز طولانی در کار داشتم و دوستم می‌پرسد: اوه،

do you want to go out tonight? I might say I don't  feel up for it, or I’m not up for it. This means  

هی می‌خواهی امشب بیرون بروی؟ ممکن است بگویم که برای آن احساس نمی‌کنم، یا حوصله‌اش را ندارم. این یعنی

I’m too tired I’m not up for it. Another way I  might use it, oh we're still on to be up for.  

من خیلی خسته هستم و حوصله آن را ندارم. راه دیگری که می‌توانم از آن استفاده کنم، اوه، هنوز در حال آماده‌سازی هستیم.

Another way I might use it  is by saying something like,  

راه دیگری که می‌توانم از آن استفاده کنم، گفتن چیزی مانند،

again maybe asking a question or trying  to see if my friend wants to do something:  

دوباره شاید پرسیدن سؤال یا تلاش برای دیدن اینکه آیا دوستم می‌خواهد کاری انجام دهد، این است:

oh, hey we're going out to eat  tonight if you're up for it. So here,  

اوه، هی، ما امشب برای غذا خوردن می‌خواهیم اگر مایلید. بنابراین در اینجا،

to be down for something means yeah, I want to  do it. And to be up for something means like,  

ناامید بودن برای چیزی به این معنی است که بله، من می‌خواهم آن را انجام دهم. و آماده بودن برای چیزی به این معنی است

do you have the energy? Right, we can think of as  like: do you have the energy? Are you up for it?  

که آیا انرژی داری؟ درست است، می‌توانیم به این شکل فکر کنیم: آیا انرژی داری؟ پایش هستی؟

Alright, next let's talk about the word bail.  So, bail usually means the money you have to pay  

خوب، در ادامه در مورد کلمه وثیقه صحبت می کنیم. بنابراین، وثیقه معمولاً به معنای پولی است که

to get out of jail. I hope none of you ever  have to, no one ever has to worry about bail,  

برای رهایی از زندان باید بپردازید. امیدوارم هیچ‌کدام از شما مجبور نباشید، هیچ‌کس نباید نگران وثیقه باشد،

but here bail as a slang word  means: to leave, to cancel,  

اما در اینجا وثیقه به‌عنوان یک کلمه عامیانه به این معنی است: ترک کردن، لغو کردن،

or to we would say back out on  something. So, for example, I might say:  

یا می‌گوییم از چیزی عقب نشینی کنیم. بنابراین، برای مثال، می‌توانم بگویم:

oh, I was hanging out with john last night, but  he bailed because he wasn't feeling well. So,  

اوه، دیشب با جان در حال معاشرت بودم، اما او وثیقه گذاشت چون حالش خوب نبود. بنابراین،

this means for example, this means that we were  hanging out he wasn't feeling good, so he left.  

این یعنی مثلاً، این بدان معنی است که ما در حال معاشرت بودیم او احساس خوبی نداشت، بنابراین او را ترک کرد.

So, I might say he bailed. This means he left.  He went home. I might say something like: oh,  

بنابراین، ممکن است بگویم او وثیقه گذاشت. این یعنی او رفت. او به خانه رفت. من ممکن است چیزی مانند این را بگویم: اوه،

I’m hanging out with my friends sorry I gotta bail  my class starts soon. I have to go to class sorry  

من با دوستانم در حال معاشرت هستم متأسفم که باید وثیقه بگذارم  کلاس من به زودی شروع می شود. من باید برم کلاس ببخشید

guys. I have to bail. I have to leave. So, here  bail means leave or go away. Stop hanging out.  

بچه ها. من باید وثیقه بگذارم. مجبورم که ترک کنم. بنابراین، در اینجا وثیقه به معنای ترک یا رفتن است. پاتوق کردن را متوقف کن

Alright, the last slang word today is, zone out.  I hope none of you are zoning out right now.  

بسیار خوب، آخرین کلمه عامیانه امروز این است که منطقه خارج شود. امیدوارم هیچ یک از شما در حال حاضر منطقه بندی نکنید.

To zone out means to lose focus. To daydream or to  not pay attention. So, perhaps you have, I’m sure  

منطقه بندی کردن به معنای از دست دادن تمرکز است. رویاپردازی یا توجه نکردن. بنابراین، شاید شما هم داشته باشید، مطمئن هستم

all of us have had a class with a teacher that  just goes, and you sit there and just kind of,  

همه ما با معلمی کلاس داشته‌ایم که فقط می‌رود، و شما آنجا می‌نشینید و به نوعی به

you're thinking about other things.  You're not really paying attention.  

چیزهای دیگری فکر می‌کنید. واقعا توجه نمیکنی

This means you are zoning out. It just means not  paying attention. Thinking about other things.  

این به این معنی است که شما در حال منطقه بندی هستید. این فقط به معنای عدم توجه است. فکر کردن به چیزهای دیگر.

So, for example I might be, I might have,  maybe I missed class and I asked my friend:  

بنابراین، برای مثال ممکن است باشم، شاید داشته باشم، شاید کلاس را از دست داده باشم و از دوستم پرسیدم:

hey what happened in class today? They  might say: I’m not sure i was zoning out.  

هی امروز در کلاس چه گذشت؟ ممکن است بگویند: مطمئن نیستم که منطقه‌بندی می‌کردم.

I was zoning out; I wasn't paying attention. Or  another, a very common thing we might hear is:  

من منطقه بندی می کردم. حواسم نبود یا یکی دیگر، یک چیز بسیار رایج که ممکن است بشنویم این است:

oh, that speech or that class, oh that was so  boring everyone zoned out, means no one was  

آه، آن سخنرانی یا آن کلاس، آه که خیلی کسل‌کننده بود که همه از آن‌ها خارج شدند، به این معنی که هیچ‌کس                           یکی دیگر، یک چیز بسیار رایج که ممکن است

listening. So, here zone is the word we'd modify  for if we want to say past tense. I zoned out.  

بشنویم. بنابراین، اینجا منطقه کلمه ای است که اگر بخواهیم زمان گذشته بگوییم، آن را تغییر می دهیم. منطقه بندی کردم

Present: I am zoning out or future I  might just zone out in class today.

حال: من در حال منطقه بندی هستم یا در آینده ممکن است امروز در کلاس درس خارج کنم.