How to Use Should in English - English Modal Verbs

Hi, I’m Oli.

سلام من اولی هستم

Welcome to Oxford Online English!

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید!

In this lesson, you can learn about using the modal verb 'should' in English.

در این درس می توانید با استفاده از فعل معین 'should' در انگلیسی آشنا شوید.

Do you know how to use 'should' in English?

آیا می دانید چگونه در انگلیسی از "باید" استفاده کنید؟

Like most modal verbs, 'should' has many different meanings and can be used in many different

مانند بسیاری از افعال معین، "باید" معانی مختلفی دارد و می تواند به طرق مختلف

ways.

استفاده شود.

In this lesson, you can learn how to use 'should' correctly and naturally in different situations.

در این درس می توانید یاد بگیرید که چگونه در موقعیت های مختلف از «باید» به طور صحیح و طبیعی استفاده کنید.

Let’s start with a simple question:

بیایید با یک سوال ساده شروع کنیم:

What does 'should' mean?

«باید» به چه معناست؟

This question sounds simple, but when you think about it, it’s not so easy to answer.

این سوال ساده به نظر می رسد، اما وقتی به آن فکر می کنید، پاسخ دادن به آن چندان آسان نیست.

Look at a sentence:

به یک جمله نگاه کنید:

"You shouldn’t work so hard."

"شما نباید اینقدر سخت کار کنید."

Could you change this sentence, so that you keep the same meaning, but without using 'should'?

آیا می توانید این جمله را تغییر دهید تا همان معنی را حفظ کنید، اما بدون استفاده از "باید"؟

Think about it.

در مورد آن فکر کنید.

There’s more than one possible answer; here’s one:

بیش از یک پاسخ ممکن وجود دارد؛ این یکی است:

"I think it would be better for you not to work so hard."

"من فکر می کنم برای شما بهتر است که اینقدر سخت کار نکنید."

Here’s another:

یکی دیگر از این موارد:

"I don’t think it’s a good idea for you to work so hard."

«فکر نمی‌کنم کار خوبی برای شما باشد.»

These are not the only two; there are more possibilities.

این دو تنها نیستند. امکانات بیشتری وجود دارد

From these examples, you can see that when you use 'should', you’re talking about what

از این مثال‌ها، می‌توانید ببینید که وقتی از «باید» استفاده می‌کنید، در مورد

you think is right, or what you think the best idea for someone.

آنچه فکر می‌کنید درست است یا بهترین ایده برای کسی صحبت می‌کنید.

For example, if I say:

به عنوان مثال، اگر من بگویم:

"You shouldn’t eat mushrooms if you don’t know what kind they are."

"شما نباید قارچ بخورید اگر نمی دانید چه نوع قارچی است."

I mean that it’s best for you not to eat mushrooms if you aren’t sure what they are.

منظورم این است که اگر مطمئن نیستید قارچ چیست، بهتر است قارچ نخورید.

After all, they might be poisonous.

پس از همه، آنها ممکن است سمی باشند.

Now, we’re going to look at different meanings of should in more detail.

اکنون، ما قصد داریم به معانی مختلف باید با جزئیات بیشتری نگاه کنیم.

Keep the ideas from this section in mind through this lesson.

ایده های این بخش را از طریق این درس در ذهن داشته باشید .

Hopefully they’ll make it easier to connect the different ideas you’re about to see!

امیدواریم ارتباط بین ایده‌های مختلفی که می‌خواهید ببینید را آسان‌تر کنند!

Part two: using 'should' to give advice.

بخش دوم: استفاده از «باید» برای مشاوره دادن.

This is one of the most common ways to use 'should': giving advice to other people.

این یکی از رایج‌ترین راه‌های استفاده از «باید» است: مشاوره دادن به افراد دیگر.

For example:

به عنوان مثال:

"You shouldn’t eat pizza for dinner every night."

"شما نباید هر شب برای شام پیتزا بخورید ."

"You should watch “Mad Men”; it’s an interesting show."

"شما باید "مردان دیوانه" را تماشا کنید، این یک نمایش جالب است."

In these cases, I’m giving you advice—telling you what I think is a good idea for you to

در این موارد، من به شما توصیه می‌کنم - به شما می‌گویم که فکر می‌کنم ایده خوبی است که

do.

انجام دهید.

Easy enough, right?

به اندازه کافی آسان، درست است؟

Try to think of your own examples.

سعی کنید به مثال های خود فکر کنید.

What kind of things do we give advice about?

در مورد چه چیزهایی توصیه می کنیم؟

Many things: work, study, hobbies, dating, lifestyle…

خیلی چیزها: کار، مطالعه، سرگرمی‌ها، قرار ملاقات، سبک زندگی...

Pause the video and practise: give yourself one piece of advice!

ویدیو را متوقف کنید و تمرین کنید: یک نصیحت به خودتان بدهید !

Ok?

خوب؟

Let’s move on.

بیایید ادامه دهیم.

Part three: using 'should' to express your opinion.

بخش سوم: استفاده از «باید» برای بیان نظرتان.

You can use 'should' to say what you think is the right thing for someone else to do.

می‌توانید از «باید» برای گفتن آنچه که فکر می‌کنید کار درستی است برای دیگران استفاده کنید.

For example:

به عنوان مثال:

"He should tell her how he feels."

"او باید به او بگوید که چه احساسی دارد."

"I think she should apply for that job."

"من فکر می کنم او باید برای آن شغل درخواست دهد."

This is quite similar to giving advice, except that you’re talking about a third person.

این کاملاً شبیه مشاوره دادن است، با این تفاوت که شما در مورد شخص سوم صحبت می کنید.

You can also use 'should' in this way to talk about more general subjects.

همچنین می‌توانید از «باید» در این راه برای صحبت در مورد موضوعات عمومی‌تر استفاده کنید.

For example:

به عنوان مثال:

"The government should raise taxes on the rich."

"دولت باید مالیات ثروتمندان را افزایش دهد ."

"Everybody who works should get four weeks’ paid holiday a year."

هر کسی که کار می کند باید چهار هفته تعطیلات با حقوق در سال دریافت کند.

Do you agree with these ideas?

آیا شما با این ایده ها موافقید؟

Try to think of one more example on a different topic.

سعی کنید به یک مثال دیگر در مورد موضوع دیگری فکر کنید.

What subjects do you have strong opinions on?

در مورد چه موضوعاتی نظرات قوی دارید؟

Pause the video and make a sentence with 'should'.

ویدیو را مکث کنید و یک جمله با «باید» بسازید.

Say it out loud!

این رو بلند بگو!

Up to here, we’ve seen how to use 'should' to talk about the present or the future.

تا اینجا، دیدیم که چگونه از «باید» برای صحبت در مورد حال یا آینده استفاده کنیم.

However, you can also use 'should' to talk about the past.

با این حال، شما همچنین می توانید از "باید" برای صحبت در مورد گذشته استفاده کنید.

Let’s see how:

بیایید ببینیم چگونه:

Part four: using 'should' to criticise past mistakes.

قسمت چهارم: استفاده از «باید» برای انتقاد از اشتباهات گذشته.

Do you know how to use 'should' in the past?

آیا می دانید چگونه از "باید" در گذشته استفاده کنید؟

What do you have to add after the verb?

بعد از فعل چه چیزی باید اضافه کنید؟

Let’s see an example:

بیایید یک مثال را ببینیم:

"You should have asked me for help."

"شما باید از من کمک می خواستید."

You can see that to use 'should' in the past, you need to add 'have' plus a past participle

می‌توانید ببینید که برای استفاده از «should» در گذشته ، باید «have» به اضافه یک فعل گذشته را

after the verb 'should'.

بعد از فعل «should» اضافه کنید.

Let’s practise this quickly.

بیایید این را سریع تمرین کنیم.

Can you complete these two sentences to make them past?

آیا می توانید این دو جمله را کامل کنید تا آنها را از بین ببرید؟

"He should (book) the tickets earlier."

"او باید بلیط ها را زودتر رزرو کند."

"They shouldn’t (spend) so much money on a car."

"آنها نباید این همه پول برای یک ماشین (خرج) کنند ."

Think about your answers.

در مورد پاسخ های خود فکر کنید.

Pause the video if you need time.

در صورت نیاز به زمان، ویدیو را متوقف کنید.

Let’s check:

بیایید بررسی کنیم:

"He should have booked the tickets earlier."

"او باید بلیط ها را زودتر رزرو می کرد."

"They shouldn’t have spent so much money on a car."

آنها نباید این همه پول برای یک ماشین خرج می کردند.

Next, let’s think about what 'should' means in these sentences.

در مرحله بعد، بیایید به معنای "باید" در این جملات فکر کنیم.

We use 'should' in this way to talk about mistakes in the past; often, we use 'should'

ما از "باید" در این راه برای صحبت در مورد اشتباهات گذشته استفاده می کنیم. اغلب، ما از "باید"

in this way to criticise ourselves or other people.

به این روش برای انتقاد از خود یا دیگران استفاده می کنیم.

For example:

به عنوان مثال:

"You should have studied harder for your exam!"

"شما باید بیشتر برای امتحان درس می خواندید!"

Meaning: you didn’t study hard for your exam, and I think this was a mistake.

معنی: شما برای امتحانتان سخت مطالعه نکردید و به نظر من این یک اشتباه بود.

"I shouldn’t have told her."

"نباید به او می گفتم."

Meaning: I told her, but I wish I hadn’t; it was a mistake to tell her.

معنی: من به او گفتم، اما ای کاش نمی گفتم. گفتن به او اشتباه بود

What about you?

تو چطور؟

Can you think of something you should have done differently in the past?

آیا می توانید به کاری فکر کنید که باید در گذشته متفاوت انجام می دادید؟

Try to make your own example sentences!

سعی کنید جملات نمونه خود را بسازید!

For extra practice, you could even write your sentences down.

برای تمرین بیشتر، حتی می توانید جملات خود را یادداشت کنید.

Now, we have one more meaning of 'should' to look at:

اکنون یک معنی دیگر از «باید» داریم که باید به آن نگاه کنیم:

Part five: using 'should' to talk about probability.

قسمت پنجم: استفاده از «باید» برای صحبت در مورد احتمال.

We said at the beginning that you use 'should' to talk about the right thing to do.

در ابتدا گفتیم که برای صحبت در مورد کار درست از «باید» استفاده کنید.

That’s true for all the meanings of 'should' we’ve seen until now.

این برای تمام معانی «باید» که تا کنون دیده‌ایم صادق است.

However, there’s one exception, one meaning of 'should' which doesn’t fit this pattern.

با این حال، یک استثنا وجود دارد، یک معنای "باید" که با این الگو مطابقت ندارد.

Look at two sentences.

به دو جمله نگاه کن

Can you see what 'should' means?

آیا می توانید ببینید "باید" به چه معناست؟

"There should be some milk left."

"باید مقداری شیر باقی بماند."

"He should be here soon."

"او باید به زودی اینجا باشد."

Remember: 'should' here has a completely different meaning to everything we’ve seen so far.

به یاد داشته باشید: «باید» در اینجا معنای کاملاً متفاوتی با هر چیزی که تاکنون دیده‌ایم دارد.

Can you work it out?

آیا می توانید آن را حل کنید؟

In these sentences, 'should' expresses probability.

در این جملات، "باید" احتمال را بیان می کند.

If I say:

اگر بگویم:

"There should be some milk left."

«باید مقداری شیر باقی بماند».

I mean that I think there’s probably some milk left.

منظورم این است که فکر می کنم احتمالا مقداری شیر باقی مانده است.

By probably I mean ‘more than 50% chance.’

احتمالاً منظورم «بیش از 50 درصد شانس است.»

So I might say this if I remember buying milk a few days ago, and I think there’s some

بنابراین اگر چند روز پیش خرید شیر را به خاطر بیاورم می‌توانم این را بگویم ، و فکر می‌کنم مقداری

left, but I’m not 100% certain; I think there’s probably still some milk in the

باقی مانده است، اما 100 درصد مطمئن نیستم. من فکر می کنم احتمالاً هنوز مقداری شیر در

fridge.

یخچال وجود دارد.

In our other example, if I say:

در مثال دیگر ما، اگر بگویم:

"He should be here soon."

"او باید به زودی اینجا باشد."

I mean that he’ll probably get here soon.

منظورم این است که او احتمالا به زودی به اینجا خواهد رسید.

For example, imagine your friend is coming to visit you.

برای مثال، تصور کنید دوستتان به دیدن شما می آید.

You know that his train arrives at 12.00 and it takes twenty minutes to get to your house

می دانید که قطار او ساعت 12 می رسد و بیست دقیقه طول می کشد تا از ایستگاه به خانه شما برسید

from the station.

.

The time now is 12.20.

ساعت هم اکنون 12.20 است.

You could say, "he should be here soon."

می توانید بگویید، "او باید به زودی اینجا باشد."

How do you know if 'should' means “I think this is the right thing” or “I think this

چگونه می‌دانید که «باید» به معنای «فکر می‌کنم این کار درستی است» یا «فکر می‌کنم

is probable?”

این محتمل است؟» است؟

It depends on the context.

بستگی به شرایط دارد.

Usually, it’ll be obvious.

معمولاً واضح است.

For example, if I say:

به عنوان مثال، اگر بگویم:

"You should definitely go to the British Museum if you’re in London.

"اگر در لندن هستید، حتما باید به موزه بریتانیا بروید

It’s really worth a visit."

. واقعا ارزش دیدن دارد."

It’s clear here that 'should' means “I think it’s a good idea for you to go to

اینجا واضح است که «باید» به معنای « فکر می‌کنم این ایده خوبی است که شما به

the British Museum” and not, “I think you’ll probably go to the British Museum.”

موزه بریتانیا بروید» و نه «فکر می‌کنم احتمالاً به موزه بریتانیا خواهید رفت».

That just doesn't make sense.

این فقط منطقی نیست.

Similarly, if I say:

به همین ترتیب، اگر بگویم:

"It should take about 30 minutes to get there by car."

"با ماشین باید حدود 30 دقیقه طول بکشد ."

…then 'should' clearly expresses probability.

… سپس «باید» به وضوح احتمال را بیان می کند.

There’s no way for this sentence to be advice or criticism, or anything like that.

هیچ راهی برای این جمله وجود ندارد که نصیحت یا انتقاد یا چیزی شبیه این باشد.

Now, you’ve seen all the possible meanings of 'should'.

اکنون، همه معانی ممکن "باید" را مشاهده کرده اید.

Finally, let’s review what you’ve learned in this class.

در نهایت، بیایید آنچه را که در این کلاس آموخته‌اید مرور کنیم.

'Should' is mostly used to express what you think is right or what you think is the best

"باید" بیشتر برای بیان آنچه که فکر می کنید درست است یا آنچه فکر می کنید بهترین

thing.

است استفاده می شود.

So, you can use 'should' to give advice or to express your opinion about different topics.

بنابراین، شما می توانید از "باید" برای مشاوره یا بیان نظر خود در مورد موضوعات مختلف استفاده کنید.

Remember that 'should' is not the same as 'must' or 'have to'.

به یاد داشته باشید که «باید» با «باید» یا «باید» یکی نیست.

When you use 'should', you aren’t talking about obligations or things which are necessary,

وقتی از «باید» استفاده می کنید، در مورد تعهدات یا چیزهایی که

you’re talking about what you think is best.

ضروری هستند صحبت نمی کنید، بلکه در مورد آنچه فکر می کنید بهترین است صحبت می کنید.

You can also use 'should' + 'have' + past participle to talk about the past.

همچنین می‌توانید از «باید» + «داشتن» + ماضی برای صحبت در مورد گذشته استفاده کنید.

We use 'should' in this way to criticise past mistakes.

ما از «باید» در این راه برای انتقاد از اشتباهات گذشته استفاده می کنیم .

There’s one way to use 'should' which doesn’t fit this pattern: 'should' can mean that something

یک راه برای استفاده از "باید" وجود دارد که با این الگو مطابقت ندارد: "باید" می تواند به این معنی باشد که

is probable.

چیزی محتمل است.

You need to use the context to work out what 'should' means, although it’s quite obvious

باید از زمینه استفاده کنید تا بفهمید «باید» به چه معناست، اگرچه

in most cases.

در بیشتر موارد کاملاً واضح است.

Remember that probable here has a specific meaning: it means the chance of something

به یاد داشته باشید که محتمل در اینجا معنای خاصی دارد : به این معنی است که احتمال

happening is higher than 50%.

وقوع چیزی بالاتر از 50٪ است.

That’s the end of the lesson.

این پایان درس است.

I hope you learned something new about what 'should' means and how to use it.

امیدوارم چیز جدیدی در مورد معنای «باید» و نحوه استفاده از آن یاد گرفته باشید.

You can find more great free English lessons on our website: Oxford Online English dot

می‌توانید درس‌های عالی و رایگان انگلیسی را در وب‌سایت ما بیابید: Oxford Online English dot

com.

com.

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!