8 Essential English Phrases for Conversation - Improve Conversation Skills

Hi I'm Martin.

سلام من مارتین هستم

Welcome to Oxford Online English.

به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید.

In this lesson, you can learn some essential phrases to help you understand native speakers

در این درس، می‌توانید برخی از عبارات ضروری را یاد بگیرید تا به شما کمک کند زبان مادری را درک کنید

and sound more natural when you speak English.

و زمانی که انگلیسی صحبت می‌کنید طبیعی‌تر به نظر برسید.

When you’re talking to a native English speaker, do you sometimes find they use phrases

وقتی با یک انگلیسی زبان مادری صحبت می کنید، گاهی متوجه می شوید که از عبارات

and questions which you haven’t heard before?

و سوالاتی استفاده می کند که قبلاً نشنیده اید؟

If you’ve learned English in classrooms, there are probably many simple but important

اگر زبان انگلیسی را در کلاس درس یاد گرفته اید ، احتمالاً عبارات ساده اما مهم زیادی وجود دارد

phrases that you aren’t familiar with.

که با آنها آشنا نیستید.

We’ll show you a few of these useful phrases to help you understand and speak to native

ما تعدادی از این عبارات مفید را به شما نشان خواهیم داد تا به شما در درک و صحبت با زبان مادری انگلیسی کمک کند

English speakers.

.

Let’s start with a question.

بیایید با یک سوال شروع کنیم.

What have you been up to?

چه کار کرده ای؟

Have you heard this question before?

آیا قبلا این سوال را شنیده اید؟

What does it mean?

چه مفهومی داره؟

How would you answer it?

چگونه به آن پاسخ می دهید؟

I ask students this question all the time, and they never know what it means.

من همیشه این سوال را از دانش‌آموزان می‌پرسم، و آنها هرگز نمی‌دانند معنی آن چیست.

So how should you answer it?

پس چگونه باید به آن پاسخ داد؟

What have you been up to? is like asking What have you been doing recently?

چه کار کرده ای؟ مثل این است که بپرسید اخیراً چه کار کرده اید؟

It’s a common question after you say hello to someone, especially if you haven’t seen

این یک سوال رایج بعد از سلام کردن به کسی است، به خصوص اگر

that person in some time.

مدتی است که آن شخص را ندیده باشید.

For example:

به عنوان مثال:

Hey!

هی!

Hi, Martin!

سلام، مارتین!

Long time no see.

کم پیدایید.

How’s life?

زندگی چطوره؟

Good!

خوب!

What about you, what have you been up to?

شما چطور، چه کار کرده اید؟

Oh, not much, just busy with work and the usual things.

اوه، نه زیاد، فقط مشغول کار و چیزهای معمولی.

Here are some other answers you could give.

در اینجا چند پاسخ دیگر است که می توانید بدهید.

Someone asks you What have you been up to? and you could say:

یکی از شما می پرسد چه کار کرده اید؟ و می توانید بگویید:

I’ve just got back from my holiday.

من تازه از تعطیلاتم برگشتم.

I’ve been pretty lazy recently, to be honest.

راستش من اخیراً تنبل بودم.

I’ve been working so hard I haven’t had much time for anything.

آنقدر سخت کار کرده ام که وقت زیادی برای هیچ کاری نداشته ام.

What about you; what have you been up to?

تو چطور؛ چه کار کردی

Hey Martin, what common phrases do your students need?

هی مارتین، دانش آموزان شما به چه عبارات رایجی نیاز دارند؟

Actually, I dunno.

در واقع، من نمی دانم.

I’d have to think about it.

من باید در مورد آن فکر کنم

Have you heard or seen the word dunno before?

آیا قبلاً کلمه dunno را شنیده یا دیده اید؟

It’s a short form of don’t know.

این یک شکل کوتاه از نمی دانم است.

I dunno means I don’t know.

نمی دانم یعنی نمی دانم.

But actually, English has lots of these, like gonna for going to, wanna for want to, and

اما در واقع، انگلیسی بسیاری از این موارد را دارد، مانند gonna for going to، wanna for want to و

so on.

غیره.

However, words like gonna are generally used in a sentence.

با این حال، کلماتی مانند gonna به طور کلی در یک جمله استفاده می شود.

That makes it easier to work out the meaning.

این کار به دست آوردن معنی را آسان تر می کند.

Dunno can be used as a one-word answer.

Dunno را می توان به عنوان یک پاسخ یک کلمه ای استفاده کرد.

In my experience, this can be confusing for many non-native speakers!

در تجربه من، این می تواند برای بسیاری از افراد غیر بومی گیج کننده باشد!

For example:

به عنوان مثال:

Is he coming to the wedding?

آیا او به عروسی می آید؟

Dunno.

نمی دانم.

What time is it?

ساعت چند است؟

Dunno.

نمی دانم.

What does hold on mean?

نگه داشتن به چه معناست؟

Dunno.

نمی دانم.

Really?

واقعا؟

Okay, well Martin can’t help me.

خوب، مارتین نمی تواند به من کمک کند.

What about you?

تو چطور؟

What does hold on mean?

نگه داشتن به چه معناست؟

Have you heard this before?

آیا قبلاً این را شنیده اید؟

Actually, I do know!

در واقع، من می دانم!

Hold on means wait.

نگه داشتن یعنی صبر کنید.

You might hear it on the phone.

ممکن است آن را از طریق تلفن بشنوید.

You call a company to ask a question, and you might hear:

با یک شرکت تماس می گیرید تا سوالی بپرسید، و ممکن است بشنوید: لطفاً می

Can you hold on for a moment, please?

توانید یک لحظه دست نگه دارید؟

This is like saying can you wait for a moment?

این مثل این است که بگوییم می توانی یک لحظه صبر کنی؟

It’s also common during conversation.

در طول مکالمه نیز رایج است.

If the person you’re talking to says something you don’t understand, or that you don’t

اگر شخصی که با او صحبت می‌کنید چیزی می‌گوید که شما نمی‌فهمید، یا با آن

agree with, you can say hold on to show this.

موافق نیستید، می‌توانید برای نشان دادن آن، دست نگه دارید.

For example:

به عنوان مثال:

So, you start by multiplying the matrices together to get your vectors…

بنابراین، شما با ضرب ماتریس ها در یکدیگر شروع می کنید تا بردارهای خود را بدست آورید...

Hold on, what does any of that mean?

دست نگه دارید، هر کدام از اینها به چه معناست؟

Anyway, I told them that we’d be there on Saturday morning…

به هر حال، به آنها گفتم که شنبه صبح آنجا خواهیم بود ...

Hold on, I thought we said we were going on Sunday!

صبر کنید، فکر کردم گفتیم یکشنبه می رویم!

You can see that you can use hold on to interrupt someone else if they say something you don’t

می‌توانید ببینید که می‌توانید از نگه‌داشتن برای قطع حرف دیگران استفاده کنید، اگر چیزی بگوید

understand, or that you don’t agree with.

که شما نمی‌فهمید یا با آن موافق نیستید.

It’s a very useful and common phrase!

این یک عبارت بسیار مفید و رایج است!

All this teaching’s making me thirsty.

همه این آموزش ها مرا تشنه می کند.

Want a cup of tea?

یک فنجان چای می خواهید؟

Yeah, might as well.

آره، ممکنه همینطور

If you ask someone a question, and they answer might as well, what are they saying to you?

اگر از کسی سوالی بپرسید، و او هم ممکن است پاسخ دهد، به شما چه می‌گوید؟

Might as well means there’s no reason to say no.

ممکن است به این معنی باشد که دلیلی برای نه گفتن وجود ندارد.

So, it’s like saying yes, or why not?

بنابراین، مثل این است که بگویید بله، یا چرا نه؟

It can also be used to say yes to something when you don’t feel enthusiastic.

همچنین می‌توان از آن برای بله گفتن به چیزی استفاده کرد، وقتی که مشتاق نیستید.

For example, imagine you miss a train.

برای مثال تصور کنید قطاری را از دست داده اید.

You have to wait five hours for the next one.

شما باید پنج ساعت منتظر بمانید تا بعدی.

Your friend asks if you want to go to the cinema.

دوستت می پرسد آیا می خواهی به سینما بروی؟

You don’t like the film which your friend suggested, and you don’t want to watch it.

شما فیلمی را که دوستتان پیشنهاد کرده است دوست ندارید و نمی خواهید آن را تماشا کنید.

But, you have five hours until your train, and there’s nothing else to do, so you say,

اما، شما پنج ساعت تا قطار خود فرصت دارید، و کار دیگری برای انجام دادن وجود ندارد، بنابراین می گویید،

yeah, might as well.

بله، ممکن است. اگرچه

Might as well isn’t always negative like this, though.

ممکن است همیشه اینطور منفی نباشد.

It can be used to say yes to something you actually want to do.

می توان از آن برای بله گفتن به چیزی که واقعاً می خواهید انجام دهید استفاده کرد.

For example, imagine you’re waiting for a bus.

برای مثال تصور کنید منتظر اتوبوس هستید.

Your friend says, Why don’t we walk?

دوستت می گوید چرا پیاده نمی رویم؟

You think about it.

بهش فکر کن.

It’s not far.

دور نیست

You don’t know when the bus will come, and it’s a beautiful, sunny day.

شما نمی دانید اتوبوس کی می آید، و این یک روز زیبا و آفتابی است.

So, why not?

چرا که نه؟

You say, Yeah, might as well!

شما می گویید، بله، ممکن است همینطور!

I’m getting kind of tired.

یه جورایی دارم خسته میشم

We should take a five-minute break.

باید پنج دقیقه استراحت کنیم.

What do you reckon?

چه فکری تو سرته؟

We’re only halfway!

ما فقط در نیمه راه هستیم!

We can take a break later.

می توانیم بعداً استراحت کنیم.

What do you reckon? can have more than one meaning.

چه فکری تو سرته؟ می تواند بیش از یک معنی داشته باشد.

Like all of these phrases, it’s very common in spoken English!

مانند همه این عبارات، در انگلیسی گفتاری بسیار رایج است !

First, it can mean do you agree?

اول، می تواند به این معنی باشد که آیا موافقید؟

For example:

به عنوان مثال:

Our plane’s at six.

هواپیمای ما ساعت شش است.

We need to be at the airport at 4.30, so we should leave here at two.

ما باید ساعت 4.30 در فرودگاه باشیم، بنابراین باید ساعت دو اینجا را ترک کنیم.

What do you reckon?

چه فکری تو سرته؟

Here, I make a suggestion—we need to leave at two—and I’m asking you if you agree

در اینجا، من یک پیشنهاد می‌دهم - باید ساعت دو برویم - و از شما می‌پرسم که آیا

with my suggestion or not.

با پیشنهاد من موافق هستید یا خیر.

You can also use what do you reckon to ask what’s your opinion?

همچنین می‌توانید از آنچه که فکر می‌کنید برای پرسیدن نظرتان استفاده کنید؟

For example:

به عنوان مثال:

Maybe I should quit and look for a new job, but I’m not sure.

شاید باید ترک کنم و به دنبال شغل جدیدی باشم، اما مطمئن نیستم.

What do you reckon?

چه فکری تو سرته؟

Here, I’m asking what you think: should I quit and look for a new job, or should I

در اینجا، من از شما می پرسم که نظر شما چیست: آیا باید دست از کار بکشم و به دنبال شغل جدیدی بگردم یا باید

stay where I am?

در همان جایی که هستم بمانم؟

I want to know what you think.

میخواهم بدونم به چی فکر میکنی.

What do you reckon is almost always used as a fixed phrase.

آنچه به نظر شما تقریباً همیشه به عنوان یک عبارت ثابت استفاده می شود.

Generally, you don’t add anything after it.

معمولاً بعد از آن چیزی اضافه نمی کنید.

Can we have that break now?

آیا اکنون می توانیم آن استراحت را داشته باشیم؟

In a bit!

در یک ذره!

You’re at work.

تو سر کار هستی.

You ask your colleague to send you something.

از همکارتان می خواهید چیزی برایتان بفرستد.

She says, Yeah, I’ll get it to you in a bit.

او می گوید، بله، من آن را تا مدتی به شما می رسانم.

What does she mean?

منظور او چیست؟

In a bit means a short time later.

در یک بیت یعنی مدت کوتاهی بعد.

In our example, your colleague is saying she’ll send you what you need a short time later.

در مثال ما، همکار شما می‌گوید که مدت کوتاهی بعد آنچه را که نیاز دارید برای شما ارسال می‌کند.

So, she’s saying that she’ll do it, but not right now.

بنابراین، او می گوید که این کار را انجام خواهد داد، اما نه در حال حاضر.

You might also hear in a little bit.

شما همچنین ممکن است در یک کمی بشنوید.

Where else could you use this phrase?

کجا می توانید از این عبارت استفاده کنید؟

Let’s see some more examples:

بیایید چند نمونه دیگر را ببینیم:

When will my computer be fixed?

کامپیوتر من چه زمانی درست می شود؟

We’re working on it now.

ما الان روی آن کار می کنیم.

It should be done in a bit.

باید در مدت کمی انجام شود.

Can you come back in half an hour?

میشه نیم ساعت دیگه برگردی؟

Want to go for dinner?

می خواهید برای شام بروید؟

I’m not hungry right now, but we can go in a bit.

من در حال حاضر گرسنه نیستم، اما می توانیم کمی برویم.

So, that’s fixed, we’ll meet at six?

بنابراین، این ثابت است، ما در ساعت شش ملاقات خواهیم کرد؟

Yup, see you in a bit!

بله، کمی بعد می بینمت!

You can also use the phrase see you in a bit to say goodbye to someone if you know you’re

همچنین می‌توانید از عبارت see you in a bit برای خداحافظی با کسی استفاده کنید اگر می‌دانید

going to see them in the near future.

در آینده نزدیک او را خواهید دید.

Bad news, Martin.

خبر بد، مارتین.

Oh, what’s that?

اوه، این چیست؟

I don’t think we’ll have time for that break.

فکر نمی کنم برای آن استراحت وقت نداشته باشیم .

How come?

چطور؟

Martin just asked me a question.

مارتین فقط از من یک سوال پرسید.

Do you remember what he said?

یادت هست چی گفت؟

He asked how come?

پرسید چطور؟

What is this, and how can you answer it?

این چیست و چگونه می توان به آن پاسخ داد؟

Asking how come is like asking why?

پرسیدن چطور ممکن است بپرسی چرا؟

The meaning is the same.

معنی همان است.

However, you can’t use it in every situation.

با این حال، در هر شرایطی نمی توانید از آن استفاده کنید.

You can use how come to ask why if someone tells you something surprising, disappointing

می‌توانید از چگونه می‌توانید بپرسید که چرا اگر کسی چیز شگفت‌انگیز، ناامیدکننده یا آزاردهنده‌ای به شما می‌گوید

or annoying.

.

Did you hear?

شنیدی؟

They cancelled the wedding.

عروسی را لغو کردند.

No way!

به هیچ وجه!

How come?

چطور؟

He didn’t get me anything for my birthday.

برای تولدم چیزی نگرفت.

Really?

واقعا؟

How come?

چطور؟

I have to leave three hours early today.

امروز باید سه ساعت زودتر برم.

That’s not easy.

این آسان نیست.

How come?

چطور؟

Well, we have one more useful phrase to look at.

خوب، ما یک عبارت مفید دیگر برای بررسی داریم .

You’ve finished most of the lesson.

شما بیشتر درس را تمام کرده اید.

How did you find it?

چطور اینو پیدا کردی؟

This is another very common question which is often misunderstood!

این یکی دیگر از سوالات بسیار رایج است که اغلب اشتباه گرفته می شود!

How did you find it means what did you think?

چطوری پیداش کردی یعنی چی فکر کردی؟

It’s like asking did you like it?

مثل این است که بپرسند آیا آن را دوست داشتی؟

You can use this question to ask about many different things.

شما می توانید از این سوال برای پرسیدن موارد مختلف استفاده کنید.

For example:

به عنوان مثال:

How did you find the film?

چگونه فیلم را پیدا کردید؟

I heard you’ve started aikido lessons.

شنیدم که شما درس آیکیدو را شروع کرده اید.

How are you finding it?

چگونه آن را پیدا می کنید؟

How have you found the course so far?

دوره را تا کنون چگونه پیدا کرده اید؟

You can see that you can use this question in different times and verb tenses.

می بینید که می توانید از این سوال در زمان ها و زمان های مختلف فعل استفاده کنید.

So, how can you answer?

بنابراین، چگونه می توانید پاسخ دهید؟

How did you find the film?

چگونه فیلم را پیدا کردید؟

It was kind of boring, actually.

در واقع یک جور خسته کننده بود.

I heard you’ve started aikido lessons.

شنیدم که شما درس آیکیدو را شروع کرده اید.

How are you finding it?

چگونه آن را پیدا می کنید؟

Really interesting!

واقعا جالبه!

I was never interested in martial arts, but it’s actually very fun.

من هرگز به هنرهای رزمی علاقه نداشتم، اما در واقع بسیار سرگرم کننده است.

How have you found the course so far?

دوره را تا کنون چگونه پیدا کرده اید؟

It’s challenging, but very useful.

چالش برانگیز است، اما بسیار مفید است.

So, how did you find this lesson?

بنابراین، چگونه این درس را پیدا کردید؟

If you want more practice with these phrases make sure you check out the full version of

اگر می خواهید تمرین بیشتری با این عبارات داشته باشید، مطمئن شوید که نسخه کامل

this lesson on our website: Oxford Online English.com.

این درس را در وب سایت ما بررسی کنید: Oxford Online English.com.

You can find a quiz to help you practice these phrases as well as many other free English

می توانید یک مسابقه برای کمک به تمرین این عبارات و همچنین بسیاری از درس های رایگان انگلیسی دیگر پیدا کنید

lessons.

.

Thanks for watching!

ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!