Stop Saying "I agree" - Ways to Agree in English - Level Up Your English Conversation

Hi, I’m Katie. Welcome to Oxford Online English! Learning English takes a lot of time and work. 

سلام من کیتی هستم به آکسفورد آنلاین انگلیسی خوش آمدید! یادگیری زبان انگلیسی زمان و کار زیادی می برد.

Do you agree? If so, what can you say? Actually, you could use very simple language.  

موافقید؟ اگر چنین است، چه می توانید بگویید؟ در واقع، شما می توانید از زبان بسیار ساده استفاده کنید.

You could just say ‘yes’, or even say nothing, and  just nod your head! You could say ‘I agree’. But,  

می‌توانید فقط بگویید «بله» یا حتی چیزی نگویید، و فقط سرتان را تکان دهید! می توانید بگویید "من موافقم". اما،

did you know that there are many other phrases you  can use to show how much or how little you agree? 

آیا می‌دانستید که عبارات دیگری وجود دارد که می‌توانید برای نشان دادن میزان موافق یا کم بودن آن استفاده کنید؟

This video is part of our ‘Level Up’ series,  where you can learn a wide range of language  

این ویدیو بخشی از مجموعه «سطح بالا» ما است، که در آن می‌توانید طیف گسترده‌ای از زبان   را یاد بگیرید

to level up your everyday conversational  English. Check out the other videos in  

تا مکالمه روزمره انگلیسی خود را ارتقا دهید . ویدیوهای دیگر

this series on YouTube or our website. Also, don’t forget to turn on the subtitles  

این مجموعه را در YouTube یا وب‌سایت ما بررسی کنید. همچنین، فراموش نکنید که در صورت نیاز، زیرنویس‌ها را

for this video if you need them! All our videos  have English subtitles. You can turn them on now:  

برای این ویدیو روشن کنید! همه ویدیوهای ما دارای زیرنویس انگلیسی هستند. اکنون می‌توانید آن‌ها را روشن کنید:

just click the ‘CC’ button in the  bottom right of the video player.

فقط روی دکمه «CC» در سمت راست پایین پخش‌کننده ویدیو کلیک کنید.

So, let’s get going!

بنابراین، بیایید ادامه دهیم!

I loved Amanda’s casserole  tonight. It was so good! 

من کاسرول آماندا را امشب دوست داشتم . خیلی خوب بود!

I know, right! It was so good. I was completely  full, and I still couldn’t stop eating. 

می دانم، درست است! خیلی خوب بود. من کاملاً سیر شده بودم و هنوز نمی توانستم دست از غذا خوردن بکشم.

I think she should make it for the potluck  next month. It’ll be a favourite, for sure! 

من فکر می کنم او باید آن را برای potluck در ماه آینده آماده کند. مطمئناً مورد علاقه خواهد بود!

I’m with you on that one. Everyone will love it! 

من در این مورد با شما هستم همه آن را دوست خواهند داشت!

I’ll send her a text to tell  her how much we liked it.

برایش پیامکی می فرستم تا به او بگویم چقدر دوستش داشتیم.

Notice that here neither person used the word  ‘agree’, yet it’s clear that they *do* agree.  

توجه داشته باشید که در اینجا هیچ یک از افراد از کلمه "موافق" استفاده نکردند، اما واضح است که آنها *دارند* موافق هستند.

You can say ‘I know’ or ‘I know, right?’ to  express agreement. Tone is important here;  

برای ابراز موافقت می‌توانید بگویید «می‌دانم» یا «می‌دانم، درست است؟» . لحن در اینجا مهم است.

you need to sound enthusiastic  when using this phrase.  

هنگام استفاده از این عبارت، باید مشتاق به نظر برسید.

If you say ‘I know, right’ , then it doesn’t work. But,  

اگر بگویید «می‌دانم، درست است» ، کار نمی‌کند. اما،

with correct intonation: ‘I know, right?’ it works. 

با لحن صحیح: «می‌دانم، درست است؟» کار می‌کند.

You heard one more phrase to express  agreement here. Do you remember? 

یک عبارت دیگر برای بیان موافقت در اینجا شنیدید. یادت میاد؟

You heard ‘I’m with you on that one.’ ‘I’m with  you’ is another way to say ‘I agree with you.’  

شنیده‌اید «در آن مورد با شما هستم.» «من با شما هستم» روش دیگری برای گفتن «با شما موافقم»

It’s slightly more conversational; you  probably wouldn’t use it in writing,  

است. احتمالاً از آن در نوشتن استفاده نمی‌کنید،

and definitely not in formal writing.

و قطعاً در نوشتن رسمی از آن استفاده نمی‌کنید.

Goodness, it’s windy today! You’re telling me!  

خداروشکر، امروز باد است! تو داری به من میگی!

I almost lost my hat this afternoon. Come on, we’d better go inside and warm up. 

امروز بعد از ظهر تقریباً کلاهم را گم کردم. بیا، بهتر است برویم داخل و گرم شویم.

Great minds think alike! I could sure  do with a hot cup of tea right now.

ذهن های بزرگ یکسان فکر می کنند! مطمئناً می‌توانم همین الان با یک فنجان چای داغ این کار را انجام دهم.

Here’s a phrase you heard, but there’s a mistake… Do you remember the correct phrase? 

این عبارتی است که شنیدید، اما یک اشتباه وجود دارد ... آیا عبارت صحیح را به خاطر دارید؟

It was: ‘you’re telling me!’ This shows that you completely agree.

این بود: «تو به من می‌گویی!» این نشان می‌دهد که شما کاملاً موافقید.

But that’s not the only form of agreement  that popped up in that conversation.  

اما این تنها شکل توافقی نیست که در آن مکالمه ظاهر شد.

Did you hear the other one? You heard: ‘great minds think alike’.  

دیگری را شنیدی؟ شنیده اید: "ذهن های بزرگ یکسان فکر می کنند".

Consider this for a moment.  What do you think it means? 

یک لحظه به این موضوع فکر کنید. به نظر شما یعنی چه؟

Well, in the literal sense it means ‘we’re both  really clever’ but it’s just a humorous way to say  

خوب، در معنای تحت اللفظی به این معنی است که «ما هر دو واقعاً باهوش هستیم»، اما این فقط یک راه طنز آمیز است که می‌گوییم

that you’ve both reached the same conclusion.  

شما هر دو به یک نتیجه رسیده‌اید.

It’s a light-hearted saying, so you  can try it out with your friends.

این یک ضرب المثل ساده است، بنابراین می‌توانید آن را با دوستانتان امتحان کنید.

I can’t believe Sue cut her hair so short! 

من نمی توانم باور کنم که سو موهایش را اینقدر کوتاه کرده است!

Yes! I was thinking the same thing!  It’s weird seeing her without long hair. 

آره! من هم داشتم در مورد همین فکر می کردم! دیدن او بدون موهای بلند عجیب است.

It‘s a big change. You can say that again!  

این یک تغییر بزرگ است. میتونی دوباره بگی!

I get a shock every time I see her. I must say though, she pulls off the  

هر بار که او را می بینم شوکه می شوم. با این حال باید بگویم، او قیافه‌اش را نشان می‌دهد

look. What do you think? Without a doubt.

. شما چی فکر میکنید؟ بدون شک.

The first phrase you heard here was  ‘I was thinking the same thing.’  

اولین عبارتی که در اینجا شنیدید « من داشتم به همین فکر می‌کردم» بود

There are other variations on this, like ‘I was  thinking the same’ or ‘I had the same thought.’ 

. تغییرات دیگری در این مورد وجود دارد، مانند «من همان فکر را می‌کردم» یا «من همان فکر را داشتم.»

Did you also notice the phrase ‘you can  say that again’? Does it really mean you  

آیا به عبارت «می‌توانید بگویید» نیز توجه کرده‌اید. که دوباره؟ آیا واقعاً به این معنی است که

want the person to repeat what they’ve just  said? Of course not. You don’t *really* want  

می‌خواهید آن شخص همان چیزی را که اخیراً گفته است تکرار کند ؟ البته که نه. شما *واقعا* نمی خواهید

the other person to repeat the words; it’s just  an informal way to say that you totally agree.

که طرف مقابل کلمات را تکرار کند. این فقط یک روش غیررسمی برای گفتن این است که کاملاً موافقید.

Similarly, ‘without a doubt’  expresses complete agreement.  

به طور مشابه، "بدون شک" توافق کامل را بیان می کند.

You can also say ‘no doubt’,  which has a similar idea.

همچنین می‌توانید بگویید «بدون شک» که ایده مشابهی دارد.

But what if there *is* a doubt in your mind?  

اما اگر *شک* در ذهن شما وجود داشته باشد چه؟

What if the argument is factually correct … but  you don’t particularly like it? What to say then?

اگر استدلال از نظر واقعی درست باشد، چه می‌شود، اما شما آن را به‌خصوص دوست ندارید؟ آن وقت چه بگویم؟

I don’t think you should take that mountain trip  this weekend. The weather forecast is predicting  

فکر نمی‌کنم این آخر هفته به آن سفر کوهستانی بروید . پیش‌بینی هواشناسی

heavy snow. You could get stuck up there. I’ve been looking forward to it for  

برف سنگین را پیش‌بینی می‌کند. ممکنه اون بالا گیر کنی

weeks! But, I guess you’re right… I know, it’s a shame. But it’s  

هفته‌ها منتظرش بودم! اما، حدس می‌زنم حق با شماست... می‌دانم، شرم‌آور است. اما

really too dangerous. The roads get too  slippery and visibility’s a problem. 

واقعاً خیلی خطرناک است. جاده‌ها خیلی لغزنده هستند و دید مشکل‌ساز است.

I’m really disappointed. It  would’ve been so nice to get away. 

من واقعا ناامید هستم. خیلی خوب بود که دور شوم.

Well, there’s always next month. I suppose so. The family will be so disappointed.

خوب، همیشه ماه آینده وجود دارد. من هم همینطور فکر میکنم. خانواده بسیار ناامید خواهند شد.

Could you tell from that  conversation that I agreed with Rich  

آیا می توانید از آن مکالمه بگویید که من با ریچ موافق بودم،

but also expressed my disappointment?  You can use ‘I guess you’re right’ and  

اما ناامیدی خود را نیز ابراز کردم؟ می‌توانید از «حدس می‌زنم حق با شما باشد» و

‘I suppose so’ when you agree that someone is  right, but you’re not happy with the situation.

«فکر می‌کنم اینطور است» استفاده کنید، وقتی موافقید که حق با شخصی است ، اما از وضعیت راضی نیستید.

You can use short versions of these,  too: ‘I suppose’ and ‘I guess’.

می‌توانید از نسخه‌های کوتاه این موارد نیز استفاده کنید: «فکر می‌کنم» و «من حدس می‌زنم».

Can you think of such an  example from your own life?  

آیا می‌توانید چنین مثالی از زندگی خودتان بیاورید؟

Maybe it’s time to replace those worn tyres on  your car? Or to start the exercise routine you’ve  

شاید وقت آن رسیده است که آن لاستیک‌های فرسوده خودروی خود را تعویض کنید؟ یا برای شروع تمرین روتینی که

been talking about for months? Maybe it’s time  to make that phone call you promised you would  

ماه ها درباره آن صحبت می کردید؟ شاید وقت آن رسیده است که آن تماس تلفنی را که قول داده بودید

but don’t really want to make? If someone  suggests you do these things, you might say  

انجام دهید، اما واقعاً نمی‌خواهید برقرار کنید؟ اگر شخصی به شما پیشنهاد انجام این کارها را بدهد، ممکن است بگویید

‘I suppose so’. This shows that you accept  the point, but you’re not excited about it.

«فکر می‌کنم اینطور باشد». این نشان می‌دهد که شما موضوع را می‌پذیرید، اما در مورد آن هیجان‌زده نیستید.

Hey, should we go see that  new action movie tonight? 

سلام، آیا امشب باید آن فیلم اکشن جدید را ببینیم؟

Good idea! We haven’t been  to the movies in a while. 

ایده خوبی است! مدتی است که به سینما نرفته‌ایم.

Do you think we should invite Leanne and  Luke to come along? I think they’ll enjoy it. 

آیا فکر می‌کنید باید لیان و لوک را دعوت کنیم که بیایند؟ من فکر می کنم آنها از آن لذت خواهند برد.

Sure, I don’t see why not. It’s on at six and eight. Shall we  

مطمئنا، من نمی دانم چرا نه. ساعت شش و هشت روشن است. آیا ما

do the eight o’clock one? Fine by me!

باید ساعت هشت را انجام دهیم؟ من مشکلی ندارم!

Just a reminder: most of the ways  you’re learning in this lesson to agree  

فقط یک یادآوری: بیشتر روش‌هایی که در این درس برای موافقت یاد می‌گیرید،

don’t use the word ‘agree’ at all! Here,  you heard ‘good idea’. In a discussion,  

اصلاً از کلمه «موافق» استفاده نمی‌کنند! اینجا، «ایده خوب» را شنیدید. در یک بحث،

you can say ‘good point’ to  agree with what someone says.

می‌توانید «نقطه خوب» بگویید تا با صحبت‌های کسی موافقت کنید.

If someone makes a suggestion, you can agree  using the phrase ‘I don’t see why not’ or  

اگر کسی پیشنهادی ارائه می‌دهد، می‌توانید با استفاده از عبارت «نمی‌دانم چرا نه» یا

‘fine by me’. These are neutral phrases,  

«از نظر من خوب است» موافقت کنید. اینها عبارات خنثی هستند،

which don’t express much enthusiasm. That doesn’t  mean that you’re unenthusiastic or unhappy,  

که بیانگر شور و شوق زیادی نیستند. این بدان معنا نیست که شما غیر مشتاق یا ناراضی هستید،

just that you’re accepting someone else's idea without  expressing much emotion one way or the other.

فقط به این معنا نیست که ایده شخص دیگری را بدون ابراز احساسات زیاد می‌پذیرید.

Will you go to Dan’s party with me this weekend? Absolutely! Dan always throws the best parties in  

آیا این آخر هفته با من به مهمانی دن می روی؟ کاملا! دن همیشه بهترین مهمانی‌ها را در

town. Exactly! He’s a great host, too. 

شهر برگزار می‌کند. دقیقا! او هم یک میزبان عالی است.

For sure! He really knows how to entertain.

مطمئنا! او واقعاً بلد است چگونه سرگرم شود.

Here, you heard three short ways to agree  enthusiastically. Can you remember all three? 

در اینجا، سه راه کوتاه برای موافقت با مشتاقانه شنیدید. آیا می توانید هر سه را به خاطر بسپارید؟

You heard ‘absolutely!’, ‘exactly!’ and ‘for  sure!’ These are good, simple ways to show  

«کاملاً!»، «دقیقاً!» و « حتماً!» اینها روش‌های خوب و ساده‌ای هستند که نشان می‌دهد

that you agree one hundred per  cent with what you’ve heard.

صددرصد با آنچه شنیده‌اید موافق هستید.

I think AI will take over most jobs  in the future, and teachers will be  

فکر می‌کنم هوش مصنوعی بیشتر مشاغل را در آینده تصاحب خواهد کرد و معلمان

the first to go. What do you think? Mmm… I agree with you up to a point;  

اولین کسانی هستند که می‌روند. شما چی فکر میکنید؟ ممم... تا حدی با شما موافقم.

I *do* think AI will cause job losses, but I don’t  think teachers will be replaced any time soon. 

فکر می‌کنم هوش مصنوعی باعث از دست دادن شغل می‌شود، اما فکر نمی‌کنم به این زودی معلمان جایگزین شوند.

Why do you say that? I just think other jobs are easier to automate.  

چرا اینطوری میگی؟ من فقط فکر می کنم کارهای دیگر آسان تر به صورت خودکار هستند.

Teaching’s all about human contact. You’ve got a point there… Maybe  

آموزش همه چیز در مورد تماس انسانی است. شما در اینجا نکته ای دارید... شاید

teaching as a profession is safe, but surely some  aspects of it will be taken over by technology.

تدریس به عنوان یک حرفه ایمن باشد، اما مطمئناً برخی از جنبه های آن توسط فناوری تسخیر خواهد شد.

Here, the speakers partly agreed with each other.  

در اینجا، سخنرانان تا حدی با یکدیگر موافق بودند.

This is common: sometimes, you may agree with  *some* of what’s being said but not all of it.  

این رایج است: گاهی اوقات، ممکن است شما با * برخی* از آنچه گفته می شود موافق باشید، اما نه همه آنها.

A good phrase to express this is  ‘I agree with you up to a point’.

یک عبارت خوب برای بیان این است: «تا حدی با شما موافقم».

You could also use ‘you’ve  got a point there *but* …’

همچنین می‌توانید از « شما نکته‌ای در آنجا دارید *اما*…» استفاده کنید

This is a good way to acknowledge the other  person’s point of view while also showing  

این روش خوبی برای تأیید دیدگاه طرف مقابل است و در عین حال نشان می‌دهد

that your perspective is at least slightly  different. This is a useful tactic for business  

که دیدگاه شما حداقل کمی متفاوت است. این یک تاکتیک مفید برای تجارت

and negotiations: you try to find common ground  first and then address the points of disagreement.

و مذاکرات است: ابتدا سعی می‌کنید زمینه مشترک پیدا کنید و سپس به نقاط اختلاف نظر بپردازید.

Talking of business, which of  the phrases you’ve learned so far  

در مورد کسب و کار، کدام یک از عباراتی که تاکنون یاد گرفته‌اید

are more appropriate in formal settings,  say with a colleague or a client? 

در محیط‌های رسمی مناسب‌تر است، مثلاً با یک همکار یا مشتری؟

What about ‘Great minds think alike?’ or ‘you’re  telling me’? Well, like many things it depends  

درباره «ذهن های بزرگ یکسان فکر می کنند؟» یا «تو به من می گویی» چطور؟ خوب، مانند بسیاری از چیزها، به

on the context and the tone. In general,  netural phrases like ‘I agree with you’,  

زمینه و لحن بستگی دارد. به طور کلی، عباراتی مانند «من با شما موافقم»،

‘I’m in agreement’ or just ‘agreed’ will  likely be better in a business meeting.

«موافقم» یا فقط «موافقم» احتمالاً در یک جلسه کاری بهتر خواهد بود.

Phrases such as ‘for sure’ and ‘you can say  that again’ are better for social situations.

عباراتی مانند "حتما" و "شما می توانید دوباره بگویید" برای موقعیت های اجتماعی بهتر است.

Let’s look at some more informal ways to agree  

بیایید به روش‌های غیررسمی‌تر برای توافق نگاه کنیم

as these words and phrases will make  you sound natural in your speech.

زیرا این کلمات و عبارات باعث می‌شوند در گفتارتان طبیعی به نظر برسید.

Hey! Are we still going to the beach this weekend? You betcha! It’s going to be so much fun! 

سلام! آیا این آخر هفته هنوز به ساحل می رویم؟ تو بچا! خیلی سرگرم کننده خواهد بود!

I’m packing extra sunscreen as I don’t  want to make the same mistake as last year. 

من در حال بسته بندی ضد آفتاب اضافی هستم زیرا نمی خواهم اشتباه سال گذشته را مرتکب شوم.

Ditto! My skin can’t handle too much sun either. Oh, and bring a lot of fluids – you don’t  

همینطور! پوست من هم نمی تواند آفتاب زیاد را تحمل کند. اوه، و مایعات زیادی بیاورید - شما

want to get dehydrated out there! Okey-dokey, I’ll make sure to do that.

نمی خواهید در آنجا کم آب شوید! Okey-dokey، من مطمئن خواهم شد که این کار را انجام خواهم داد.

Do you think it would be OK to answer  your boss with, ‘You betcha?’ Or, ‘ditto?’  

آیا فکر می‌کنید خوب است که به رئیس‌تان پاسخ دهید: «می‌خواهی؟» یا «هم‌چنین؟»

Probably not – they’re too casual,  although of course it depends on your boss!

احتمالاً نه - آنها خیلی معمولی هستند، هرچند البته این به رئیس شما بستگی دارد!

The phrases from the dialogue  you just heard are very informal  

عباراتی از دیالوگ که اخیراً شنیدید بسیار غیر رسمی   هستند

and should probably be avoided  in a professional environment.

و احتمالاً باید در یک محیط حرفه ای از آنها اجتناب کنید.

‘You betcha’ is a slangy way to agree.  

«You betcha» روشی عامیانه برای توافق است.

‘Betcha’ is a variant of the word ‘bet’ – you  can also say ‘you bet’ with the same meaning.

"Betcha" گونه ای از کلمه "شرط" است - شما همچنین می توانید "شما شرط بندی" را به همان معنی بگویید.

‘Ditto’ is another way to say, ‘me too’  

«دیتو» راه دیگری برای گفتن «من هم»

or ‘same here’. They are quick and natural  responses in a casual conversation.

یا «اینجا هم همین‌طور» است. آنها پاسخ‌های سریع و طبیعی در یک مکالمه معمولی هستند.

What about okey-dokey? It’s a light-hearted  form of ‘okay’ or ‘alright’ that is used both  

Okey-dokey چطور؟ این یک شکل ساده از «خوب» یا «خوب» است که هم

in British- and American English. However, keep  in mind that this one is a little old fashioned. 

در انگلیسی بریتانیایی و هم در انگلیسی آمریکایی استفاده می‌شود. با این حال، به خاطر داشته باشید که این یکی کمی قدیمی است.

So, now you’ve seen many  different phrases to agree.  

بنابراین، اکنون عبارات مختلفی را برای توافق مشاهده کرده‌اید.

Let’s see what you can remember! Try to complete  

بیایید ببینیم چه چیزی را می توانید به خاطر بسپارید! سعی کنید

some of the phrases from the lesson. Pause the  video and see if you can complete them all.

برخی از عبارات درس را کامل کنید. ویدیو را موقتاً متوقف کنید و ببینید آیا می‌توانید همه آنها را تکمیل کنید.

How did you do? Ready to see the answers? 

چطور انجامش دادی؟ برای دیدن پاسخ ها آماده اید؟

How did you do? So, the next time you’re having a conversation in English and you want to agree with someone,  

چطور انجامش دادی؟ بنابراین، دفعه بعد که مکالمه‌ای به زبان انگلیسی داشتید و می‌خواهید با کسی موافق باشید،

try using one of these phrases.

سعی کنید از یکی از این عبارات استفاده کنید.

I hope you enjoyed the class. Thanks for watching!

امیدوارم از کلاس لذت برده باشید ممنون از ملاحظه تان!

See you next time!

بعدا می بینمت!